eitaa logo
پویانویسی
234 دنبال‌کننده
332 عکس
80 ویدیو
15 فایل
اینجا مجال "رحیل" است برای نوشتن و راهِ نوشتن. و فرصتی برای فهم همزمان درون و برون. #علی_اسفندیار ارتباط: @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قلمدار (سعید احمدی)
خرس‌های طعم‌دار 👇 نویسندگی خلاق یعنی نوشته‌ی چهار قسمتی خرس‌های طعم‌دار در کانال پویانویسی علی اسفندیار نگاهی متفاوت به جهان‌زیست انسانی؛ به‌ویژه مردها. کسانی که قلم و بیان برایشان اولویت دارد لابد پی این‌جور نوشته‌ها می‌گردند. 🌱🐻‍❄️🐼🌱
پویانویسی
خرس‌های طعم‌دار 👇 نویسندگی خلاق یعنی نوشته‌ی چهار قسمتی خرس‌های طعم‌دار در کانال پویانویسی علی اسفند
. هماره از کنارش خوشه‌ی کلمات می‌چینم، گاهی هم درد ادبیات و فرهنگ! سعید احمدی را می‌گویم... کنار ماجراهای حوزوی ایستاده است، عشایر و فرصت‌های تبلیغی بی‌مثلش را می‌شناسد و باز می‌گردد قم، فراز و نشیب طلبگی را از سر می‌گذراند. قلمدارش را به مثابه تنفس‌های واقعی یک نویسنده قلمداد کنید؛ اینجا👇 https://eitaa.com/ghalamdar
🔔فراخوان دوره زمستانه مدرسه رسانه‌ای دختران 🔔 📌سرفصل‌ها: 🔹دشمن شناسی 🔸نقد انیمیشن 🔹آشنایی با سواد رسانه 🔸نقد بازی 🔹نقد فیلم 🔸مسئله شناسی 🔹مهارت های ارتباطی 🔸تاریخ انقلاب اسلامی 🔹عکاسی 🔸نقد رسانه شرقی 🔹نویسندگی خلاق 🔸کلیپ سازی 🔹هویت بصری 🔸داستان و نمایش خلاق 🔹هوش مصنوعی و سایبرنتیک 📆 زمان برگزاری: ۴بهمن تا ۲۵ اردیبهشت، عصر پنجشنبه‌‌ها ساعت ۸تا ۱۲ 💳هزینه شرکت در دوره با تخفیف ۶۰ درصدی: ۴۰۰ هزارتومان ⏳مهلت ثبت نام: ۲۰ دی تا ۳۰ دی‌ماه ۱۴۰۳ 📍مکان: قم، بلوار بسیج، پلاک۲۴۵، موسسه فرهنگی‌رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد ⬅️ جهت کسب اطلاعات بیشتر از طریق آیدی @farajnejad_khaharan (واحد آموزش خواهران) در پیام‌رسان ایتا پاسخگوی شما هستیم و یا با شماره ۰۹۹۳۳۰۸۵۴۷۲ (ساعت ۱۰ الی ۱۴) تماس حاصل نمایید. 🎓 مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد 📲 سایت|آپارات|اینستاگرام|ویراستی|ایتا
التیام حال امروزم با غزلی از سعدی رحمت الله علیه ....................... 🦋 او می‌کشد قلاب را... ز اندازه بیرون تشنه‌ام ساقی بیار آن آب را اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را من نیز چشم از خواب خوش بر می‌نکردم پیش از این روز فراق دوستان شب‌خوش بگفتم خواب را مقدار یار هم‌نفس چون من نداند هیچ‌کس ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را وقتی در آبی تا میان، دستی و پایی می‌زدم اکنون همان پنداشتم دریای بی‌پایاب را امروز حالا غرقه‌ام تا با کناری اوفتم آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را «سعدی! چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو» ای بی‌بصر! من می‌روم؟ او می‌کشد قلاب را (بخشی از غزل) @pooyanevisi
. ▫️حوزوی مثل مسعود ✔️ برایش فقط گریه کردند یکی مثل مسعود دیانی باید از میان ما پر بکشد تا بدانیم مسعود اگر در قاب اندیشه‌ای تلویزیون جا می‌گرفت، مدیون نوشتن‌های روزانه‌اش بود، مدیون کلمه‌سرایی‌ها و دقیق‌شدن بر نوسان‌های زندگی‌اش بود. مسعود اگر شبکیه‌اش را به نوشتن وا نمی‌داشت؛ سر از شبکه‌ی چهار در نمی‌آورد و برای ما «سوره» نمی‌ساخت. نویسندگی، عقبه‌ی بیان شفاهی و زندگی اجتماعی و یافتن معناها است. مسأله را ساده نگیریم. نویسنده از وقتی که رسالتش نوشتن می‌شود، دردمند می‌شود، تن به زندگی اجتماعی می‌دهد، بریده بریده صحبت نمی‌کند و در دام شعار و کلی‌گویی نمی‌افتد. نویسنده برای ورود به عالم سیاست و اخلاق و هنر؛ اول با خودش کلنجار می‌رود؛ مثل مسعود! او همزمان با ذوب‌شدن در دستان آتشین سرطان، همچنان می‌نوشت و می‌نوشت... بسیاری از سیاستمداران فرهنگی و مدیران تبلیغی کشور در فقدانش تسلیت گفتند و آه کشیدند؛ اما هیچگاه به الهیات «مسعودشوندگی» پی نبردند و برای تکثیرش در حوزه علمیه، لحظه‌ای درنگ نکردند! به راستی «مسعود دیانی» از چه رو «مسعود» شده است و چگونه رنج و زندگی را به کلمه در می‌آورد که ما از آن عاجزیم! او روی «روایت»، غیرت داشت؛ تمام! ✍️ علی اسفندیار 🔗بازنشر در خبرگزاری حوزه https://hawzahnews.com/xdnwR 🔗بازنشر در پایگاه تحلیلی رحا مدیا https://rahamedia.net/?p=8683 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
🔺معتکفان؛ قربانی شگرد رسانه‌ای «تجمع سه گربه» 👇 نوشتاری درباره مظلومیت و معصومیت نسل زد ایران در رسانه‌های مجوزدار از وزارت فرهنگ جمهوری اسلامی 👇
📌 معتکفان؛ قربانی شگرد رسانه‌ای «تجمع سه گربه» (تأملی بر معصومیت و مظلومیت نسل زد ایران ) ♦️ اگر سه گربه در کنار سطل زباله‌ی یکی از کوچه‌های تهران تجمع کنند و میوو میووکنان بگویند: «چقد اینجا کثیفه، پیف پیف...»؛ رسانه‌های واداده و روشنفکرنما، دندان تیز می‌کنند برای استعفا یا برکناری یا ترور شخصیت شهردار تهران. پس از آن، تیترهای آبدار و جاندار با طعم «حیاتِ حیوانی» می‌سازند تا در پوشش آن سه گربه‌ی معترض، مدیریت شهری را به زیر بکشند. حتی پچ‌پچِ این سه گربه را تا انتخابات ملی و بعدش تا هیأت دولت، ضرب و تقسیم می‌کنند و ضریب می‌سازند. این شگردی رسانه‌ای است که از دل و دماغ همین «گربه‌خوری‌ها» درمی‌آید. 🔅حالا یک میلیون و 250 هزار نفر، ایرانِ 1403 را به اعتکاف آراستند و به آرامش و معنویت در هیاهوی سرمایه‌سالاری و مدرنیته، تن دادند. بازتاب نیافت؛ چون شگرد «سه گربه» اجازه نداده این جمعیت انبوه تیتر رسانه‌های خودکم‌بین‌های ایرانی شود. 💎 چیزی از رویداد اعتکاف نگذشته؛ همین چند روز پیش، بیش از 8 هزار مسجد میزبان معتکفان بود؛ شگفت از دوربین ناجنسی که تجمع سه گربه را می‌بیند و تجمع فرزندان مرز پرگهر را هرگز! 🔸یک هفته هم نمی‌شود که به چشم دیده‌ایم 70 درصد معتکفان امسال ایران را جوانان و نوجوانان تشکیل دادند و با مسجدنشینی، میل معنوی‌شان را عیان کردند. این جوان‌ها کم هم نبودند، از یک قوم و قبیله هم نبودند تا به بهانه عدالت خبری، حضور معصومانه‌ی آنها زیر تیغ سانسور ذبح شود. 🔺همین چند روز، چرا طوطی‌هایی به اصطلاح جامعه‌شناس روشنفکر ایرانی که رگ و پی جامعه ایران را روایت می‌کنند و کارشان در روزنامه‌های کثیرالانتشار، تکرار سیاهی و ناامیدی است، لالمانی پیشه کرده، و نگاه هیزشان را به پدیده‌های آشکار و پنهان اجتماعی و حال خوب کشور، روانه نکردند. 🔻اینجاست که از کنش و ناکنشِ جریان‌های غرب‌گرا و سیاه‌نما می‌توان انسان و انسانیتِ باب میل‌شان را کشف کرد؛ حق بدهید بترسیم که اینان برای آینده ایران و ایرانی چه رؤیای سهمگینی در سر دارند؟! 🔹چنین می‌شود که می‌گوییم بازار ذهنی غرب‌لیس‌ها، باغ وحش است؛ هر حیوانی را حمایت می‌کنند به جز انسان! هر هوایی را پمپاژ می‌کنند جز پاکی و پاکدامنی! ▫️این سکوت مرموزِ رسانه‌های کلیدی اصلاحات را آسان نباید گرفت. پادوهای رسانه‌ای‌شان، تداوم اندیشه «دین افیون ملت‌ها» را پی می‌گیرند و دست چدنی سکولاریسم را بر فرق ملتی اسلامی و اصیل می‌کوبند تا نمایی از افول دینداری را با انحراف افکار عمومی در سایه‌ی مذاکره و آزادی و محیط زیست، به نمایش بگذارند. 🔹از این سو نیز رسانه‌های معنویت‌گرا و دلسوزِ آرمان ایرانی، خوشحالی‌شان را جز با انتشار چند عکس و آمار و کلیپ ابراز نکرده‌اند و در کنش‌ها به لایه‌های عمیق جامعه‌شناختی و پدیده‌های معنوی سرزمین نپرداخته‌اند؛ گویا بدنه نخبگانی_مذهبی بیدار نبودند. 🔺گویا ما هم سرگرم گربه‌های ذهنی‌مان هستیم و یا سردرگم از خوشحالی رویدادهای خوب، از اعتکاف، از جشن‌های پرشور تکلیف، از اختراعات جوانان ایرانی، از دستاوردهای زندگی و پیشرفت. ♦️راستی کجای میدان روایت ایستاده‎ایم؟! لااقل سکوت مرگ‌سالاران را نقد و شگرد رسانه‌ای «سه گربه» را پیش روی مرم افشا کنیم. 🖍علی اسفندیار @pooyanevisi
انتشار یادداشت «معتکفان؛ قربانی شگرد رسانه ای «تجمع سه گربه» انتشار در خبرگزاری حوزه https://hawzahnews.com/xdpyc در روزنامه سراسری سراج https://serajonline.com/?nid=1624&pid=1&type=0 @pooyanevisi
. تحلیل محتوایی و ساختاری یک تیتر و عکس 🕓 ساعتِ تحریم‌ساز، ساعت تحریم‌سوز؛ کدام؟! همسانی تیتر و عکسِ روزنامه فرهیختگان در انعکاس بازدید رهبر انقلاب از دستاوردهای بخش خصوصی قابل بررسی است. نقطه مرکزی تیتر و عکس با واژه «وقت» و عکس «ساعت» شکل گرفته است. لایه دوم و شناختی این تصویر نیز؛ بازسازی اقتصاد با ساعتی است که در دست رهبر انقلاب قرار دارد. کشور برای پیشرفت، نیاز به ساعتِ سنتی و دارای قدمت دارد؛ نه ساعتی که جهان غرب برای ما تنظیم کرده است. ساعتِ غرب، ساعت توسعه است. ساعتِ رهبر، ساعت پیشرفت است. توسعه‌خواهان نگاه به خارج دارند، پیشرفت‌خواهان نگاه به داخل، نگاه به خودمان، نگاه به نان بازوی خودمان... 🖌 علی اسفندیار @pooyanevisi
آمیختگی و آموختگی من از سر اجبار نفس نمی‌کشم، اشتیاق به آموختن و آموخته‌شدن و آمیخته‌شدن با اشیای دور و برم، کشش زندگی ایجاد می‌کند. گاهی فکر می‌کنم اگر آدم‌ها یک حوله‌ی حمام را روی یکی از آن رگ‌های مهم مغز آویزان می‌کردند، وسواس کثیف‌شدن از سرشان می‌پرید. یا این‌که یک بسته گوش‌پاک کن بین نیم کره چپ و راست مغزشان جاسازی می‌کردند، گوش‌شان بدهکار حرف‌های ناشنیده‌ی دنیا می‌شد، به استقبال کلمه‌های جدید می‌رفت و دیگر درگیر زندگی اجباری نمی‌شد. گمان می‌کنم باید طبقات پیکرمان را با اشیای مناسب بچینیم، باید خودمان را در محیط اجباری ایده‌ها قرار بدهیم؛ جز این، نفس‌کشیدن ما می‌شود جبر! آن‌گاه خودمان به خودمان حمله می‌کنیم و در سرزمین ناشناخته‌ای، قبر خودمان را عمیق برش می‌زنیم، مثل برش زدن کیک تولد زنی که شوهرش دوستش ندارد، با حرص، شمع‌ها خاموش می‌شود، کارد آشپزخانه هم با بی‌میلی تمام کار کیک را با انگشت‌های عصبانی زن تمام می‌کند و زن با ولع ساختگی‌اش، گل‌های خامه‌ای کیک را از کنار بغض‌ها پایین می‌برد و شب تولد پایان می‌یابد. تعجب نکنید؛ اداره و بازار و بورس و سیاست‌مان هم شبیه آن شب تولد طلاق‌های عاطفی است، چه بسا آشفته‌تر، فجیع‌تر و ساختگی‌تر! من از محبت‌های نمایشی نفرت دارم. از چهارده سالگی وقتی نشانه‌های بلوغ و ابلاغ، هوش و حواسم را پرت دنیای جدید کرده، تصمیم به نوشتن کردم، در هیجده سالگی بیشتر یاد گرفتم، امروز به این باور رسیدم که «تو تنها در آشوب کلمات پیدا می‌شوی و در ازدحام معانی، معنا». من تدوین‌شده‌ی از چهارده تا چهل سالگی‌ هستم، تا پنجاه می‌خواهم به اندازه‌ی سیاره شیری از «جمله» تلنبار شوم، پس از آن خودم را به دست و دل عاشق‌ها برسانم، بازنشر شوم و زیستن بیافرینم؛ چه باشم چه نباشم. ✍️ رحیل @pooyanevisi