فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 چرا دلار زدایی از جهان اجتناب ناپذیر است؟
▫️با افول دلار و جایگزینی ارز دیگری و یا ارزهای ملی در تجارت بین الملل، تحول عمیقی در دنیا رخ خواهد داد که در یکصد سال گذشته نظیری برای آن نمی توان یافت.
نتیجه این تحول؛ علاوه بر فروپاشی نظم تک قطبی (آمریکا) در دنیا، ظهور نظام چند قطبی و قدرت های جدید است.
این واقعیت که تا چند سال پیش یک رویا بود امروز در حال تحقق است و این موضوع از هم اکنون خواب را از چشمان آمریکایی ها ربوده است و هر واکنشی نسبت به آن از سوی هیئت حاکمه ایالات متحده بعید نیست اما آنها چاره ای جز پذیرش این واقعیت ندارند واقعیتی که اروپایی ها که همیشه دنباله رو آمریکا بوده اند آن را دریافته اند و تلاش می کنند خود را از این ورطه برهانند که نشانه آن سخنان رئیس جمهور فرانسه درباره اقدام لازم برای عدم وابستگی به دلار و تائید آن از سوی اتحادیه اروپا بود.
به نظر می رسد با افول دلار که سالها آمریکا از آن به عنوان جنگ افزار بهره می برد آمریکا و اقمار آن در سراشیبی قرار گرفته اند که هیچگاه تصور آن را هم نمی کردند. ایده ای که ابتدا ایران آن را طرح کرد و چین در حال تحقق آن است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻به یاد بنیانگذار «کیهانِ علمی» و سردبیر کیهان بچهها؛ مرحوم امیرحسین فردی که بود و چه کرد؟
✍ پیام فصلینژاد
▫️از آن دسته مردانی بود که جز با زیستن، نمیشد او را شناخت و شاید برای همین، هنوز هم بسیاری از دستاوردهای او ناشناخته مانده است.
از يکسو، امیرحسین فردی سردبیری کارکشته بود، آن هم در سختترین ژانر ژورنالیستی؛ یعنی «روزنامهنگاری کودک و نوجوان» که همچنان در ایران غریب است، ولی او ما را با این غریبه آشنا کرد و خود، از شهریور ۱۳۶۱ تا ٣۱ سال بعد در راس مدیریت «کیهان بچهها» قرار داشت؛ هفتهنامهای که نه تنها رکورددار تیراژ در تاریخ مجلهنویسی ایران شد و در دهه شصت فروش ۳۰۰هزار نسخه در هفته را تجربه کرد، بلکه به باشگاهی بزرگ برای تولد نویسندگان و شاعران تبدیل شد و امروز خاطره نوستالژیک آن همچنان در ذهن ماست.
از دیگر سو، آنچه کمتر در خاطر ما مانده، آن است که مرحوم فردی از پیشروان «روزنامهنگاری علمی» و بنیانگذار مجله «کیهان علمی» (برای نوجوانان) نیز بود که از سال ۱۳۶۷ تا سال ۱۳۷۱ به مدیرمسئولی او و با همکاری بزرگانی چون «احمد بیرشک» منتشر میشد.
بنابراین، گرچه این مجله در ذهن ما گمشده است، اما فردی بود که از سال ۱۳۶۶ و در اوج بمباران تهران، دغدغه «ژورنالیسم علم» را داشت. او جلسات پیوستهای را با بزرگان دانش برای چاپ اولین مجله علمی کودکان و نوجوانان در دفتر کیهان بچهها تشکیل میداد تا بالاخره پس از یکسال، «کیهان علمی» در بهمن ۱۳۶۷ و با قیمت ۱۲۰ ریال روی دکهها آمد. اولین مطلب مجله، چنین تیتری داشت: «چرا هرکس که در کتابخانه یا آزمایشگاه کار و فعالیت میکند، دانشمند نمیشود؟» و موضوع آن روش تحقیقات علمی و شیوه تفکر دانشمندان بود.
باری، این تجربههای موفق، ریشه در فکر فرهنگی مرحوم فردی داشت که در دهه ۱۳۵۰ قوام گرفته بود. او همان کسی بود که بیادعا، کاری به ظاهر کوچک اما به غایت سترگ کرد: «مسجد» را به جایگاه حقیقی خویش بازگرداند و آن را از نیایشگاهی در حاشیه، به آفرینشگاهی در متن فرهنگ تبدیل کرد.
تشکیل شورای نویسندگان از سال ۱۳۵۴ در «مسجد جوادالائمه» که شان یک «کارگاه داستاننویسی» را داشت، نمونه این فکر فرهنگی است؛ کارگاهی که فردی در آن خواندن دستهجمعی رمانهای بزرگ جهان را ترویج میکرد و در کنار کتابخوانی، نوشتن و انتشار جُنگهای ادبی را نیز با بچههای مسجد تمرین میکرد. در آن روزگار، ادبیات ایرانی در سیطره جریانهای چپگرا قرار داشت و مهمترین دغدغه فردی این بود که «چرا ما صاحب ادبیات، بهعنوان یک عامل تاثیرگذار فرهنگی، میان مردم نیستیم؟»
اینچنین از دل شورا و کتابخانه مسجد جوادالائمه در خیابان قزوین تهران با چند هزار عضو فعال، نویسندگان و هنرمندان بنامی برخاستند که پس از انقلاب و از سال ۱۳۵۸ نخستین ستونهای «حوزه هنری» را ساختند و یک جریان ادبی جدید را شکل دادند؛ زمانی که هنوز نام حوزه، «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» بود (و کاش به همین نام میماند.) نخستین حضور او در حوزه به تاسیس بخش ادبیات داستانی و انتشار نشریه «بچههای مسجد» انجامید، اما دیری نپائید که به سبب برخی اختلافات از حوزه جدا شد، گرچه در سال ۱۳۸۱ و پس از ۲۰ سال دوباره از او برای همکاری دعوت کردند و او در سالیان پایان عمر، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری بود.
دستاوردهای او چنان گسترده و ممتاز است که نمیتوان در یادداشتی کوتاه حتی به ذکر آنها پرداخت. او نه تنها ۴۰ سال به «نهادسازی فرهنگی» و «روزنامهنگاری کودک و نوجوان» پرداخت، بلکه در عرصه ادبیات و داستاننویسی با کتابهای مختلف از جمله «اسماعیل» و «گرگسالی» شناخته میشود.
بخت با من یار بود که هرچند بسیار دیر استاد را یافتم، ولی نزدیک به هفت سال افتخار دوستی با مرحوم فردی را داشتم. او در مقام یک مفسر و منتقد فرهنگی، نگاهش ریشه در هنر داشت و چون سیاستزده نبود، هیچگاه انصاف و اعتدال را از نظر دور نمیداشت، چنانکه گاه با برخی مواضع کیهان همراه نبود، اما این اختلافنظرها را مانعی برای همفکری و همکاری نمیدید.
برای هنرمندی پیشرو چون استاد فردی، پیش از انقلاب «دوران شعار» تمام شده بود و به همین سبب، یک «هنرمندِ متعهدِ عملگرا» محسوب میشد. این تکاپوها، او را به چهره ماندگار هنر و روزنامهنگاری این سرزمین تبدیل کرد. روحش شاد.
(تولد ۵ مهر ۱۳۲۸، درگذشت ۵ اردیبهشت ۱۳۹۲)
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 چهار روایت از چهار اقتصاددان / جملاتی که اقتصاد را تکان داد
#جامعه_شناسی
#اقتصاد
#توسعه
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تبارشناسی و فهم لحظه اکنون
✍ آرش حیدری
▫️تبارشناسی را می توان دریچه ای به فهم لحظۀ اکنون دانست، دریچه ای که اکنون را متفاوت از فهم رایج می فهمد. به عبارت دیگر تبارشناس، گذشته را از منظری خاص می نگرد تا بتواند اکنون را فهم کند، اما نه در همان چارچوب های رایجی که لحظۀ اکنون به عنوان حدفاصل مسیری دور و دراز از گذشته به آینده ترسیم می شود.
تبارشناسی را می توان نوعی نقشه نگاری لحظۀ اکنون دانست. این الگوی فهم اکنون نوعی از مطالعات تاریخی را ممکن می کند که می تواند هرچیزی در هرنقطه ای از فضا-زمان را وارد تحلیلی تاریخمند نماید. در این نوع نگاه نه ساختار زیربنایی وجود دارد که اکنون بر آن استوار شده باشد و نه معنا و بنیان اصیلی که بتوان صحت و اعتبار همه چیز را با آن سنجید. فضا-زمان تاریخ بدل به عرصه ای چند وجهی و در هم تنیده و متکثر می شود که انبوهی از امکان ها را پدید می آورد.
در این معنا اکنون نه عرصۀ انسداد و امتناع تمام عیار که همواره گشوده به انواعی از آینده های ممکن است. اما ایدئولوژی های جامعه شناختیِ رایج در ایران معاصر دقیقاً این اکنون را بدل به امتناع و انحطاط و تصلبی تمام عیار می کنند و از دل آن نقشی ویژه برای روشنفکر-جامعه شناس می تراشند که محصول نوع نگاه خاصی به لحظۀ اکنون است.
در اکنون هیچ چیز وجود ندارد که امکان پیش بینیِ تمام عیار آینده را فراهم کند. آینده به وهله هایی متعدد گشوده است. برای جامعه شناسی، روان شناسی و سایر علوم انسانی( در معنای کلاسیکشان)، اکنون حائلی است که گذشته را به آینده متصل می کند.
آینده غالباً در پیش بینی یا پیشگوییِ رایجی به اکنون و گذشته متصل می شود. از این منظر رسالتی برای روشنفکر و جامعه شناس و صاحب دانش تصویر می شود که او را بدل به اصلی ترین مفسر لحظۀ اکنون می کند. کسی که می تواند در مورد آینده هشدار بدهد و آینده را برای دیگران روشن سازد.
تبارشناسی یکسر خلاف چنین موضعی است. اکنون می تواند هر آن بدل به نقطۀ پایان یک عصر شود. اکنون نه محصول سلوک عقلانی و محتوم نیروهای از پیش مقدر، که تراکمی است از انباشت ها و سرهم بندی های مختلف در جریان تاریخ. اکنون، محصول جریان حرکت رو به جلویِ چیزی که از نقطه ای آغاز شده است و بنا است در نقطه ای به پایان برسد نیست، بلکه محصول تصادم انبوهی از نیروها است. با این وصف در تبارشناسی چنین جایگاه پیامبرگونه ای برای روشنفکر نمی توان تصور کرد چرا که نه روشنفکر و نه هیچ کس دیگر به همۀ آینده های ممکن دسترسی ندارند و لذا روشنفکر و مشتقاتش نمی تواند عالیجناب اصلیِ تفسیر تاریخ و دگردیسی ها و انقطاع هایش باشد. تبارشناس، اکنون را همواره به مثابۀ یک نقطۀ پایان می نگرد.
#تبار_شناسی
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی در نمایشگاه کتاب و ویژگی های امسال آن
✍ محمدرضا کائینی
▫️یادباد آن روز که در تقاطع کودکی و نوجوانی و در هنگامه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، پُرسان پُرسان خود را از اتوبان آهنگ (شهید محلاتی)، به منطقه پارک وی رساندم، با اتوبوس های یک یا دوطبقه و البته در مسافت زیادی نیز با خط یازده! محیط نمایشگاه برای چون منی که برای اولین بار به نظارهاش رفته بودم، بس شوقانگیز و مطبوع می نمود. اما دریغ از پولی در جیب، که بتوانم خرید دلخواهی داشته باشم. از آن روز، تنها یک کتاب نصیب بردم، که تا سالیان طولانی آن را داشتم. هنوز شیرینی آن لحظه، هر اردیبهشت مرا به آن میعادگاه می کشاند، چه اینکه در نمایشگاه گاه آثاری فتانگی و دلبری میکنند، که در روزهای عادی، کمتر می توان در کتابفروشیها از آنها سراغ گرفت. تقریبا در سه دهه اخیر، هیچیک از نمایشگاهها را از دست نداده ام، حضور دو یا سه باره در هر یک، که کلیت آن را در یک روز نمی توان به دقت و موشکافی نگریست.
اما ویژگیهای نمایشگاه امسال:
یک: همانگونه که انتظار میرفت، استقبال جمعیت فراوان مینمود، اما سرانه مطالعه همچنان پائین! نوشته بودم که خواص و عوام، نباید فریب سیاهیلشگر را بخورند.
دو: قیمت کتاب، به ویژه آنها که در یکی دو سال اخیر به پیشخوان ها آمده اند، بس گزاف است. به نظر می رسد که در این فقره، کمک دولت به مخاطبان اصلی کتاب، استفاده از کتابخانه های روزآمد و استفاده مکرر از نسخه واحد، می تواند چاره ساز باشد. البته این معضل، چندان گریبان این قلم را نگرفت، چه اینکه ناشران و فروشندگان عمدتا از مخاطبان حقیر در فضای مجازی بودند و آثار را، یا هدیه کردند و یا با تخفیف فراوان فروختند. از لطف جمله گیشان سپاسگزارم و علاوه بر آن دریافتم، چقدر دوست نادیده دارم.
سه: بی نظمی در معرفی غرفه ها، بخشی از ناشران و مراجعان را می آزرد. این امر اما، در گذشته نیز سابقه داشت. نمیدانم رفع و رجوع این فقره، چقدر برای متولیان دشواری دارد؟
چهار: برخی ناشران به گونهای اعلام نشده، ژست تحریم برداشته بودند! این در حالی بود که هم آنان با استفاده از درگاهی که متولیان نمایشگاه برساخته بودند، روزانه فروش های کلان داشتند! تاریخ مصرف این ادا و اطوارها، تمام شده است!
پنج: برخلاف پارهای حدسها و زمزمهها درباره کشاندن پای هرزهپوشی و بدننمایی گسترده به نمایشگاه، این پدیده در حداقل خویش بروز یافت. به گونه ای که فضای داخل و بیرونِ این مکان، کاملا متفاوت می نمود. انکشفَ که دلسوزان و دغدغهمندان اگر اراده کنند، می توانند فضا را تا حد فراوانی تغییر دهند. از قضا در چند نقطه از شبستان، مکان هایی برای اظهارنظر آزادانه در باره حجاب وجود داشت و گفتوشنود علاقمندان در جریان بود. من در چالش آنان شرکت نکردم، اما در یک لحظه دیدم که دختری بر یکی از وایت بردها نوشت: "کسی که با بی حجابی خود خانواده ها را از هم می پاشد، نمی تواند ادعای دلپاکی کند"، جالب بود. نکته جالب دیگر اینکه اهالی بحث، کمتر به تشدّد و خشم با یکدیگر سخن می کردند، که این گامی به جلوست. مجموعا گمان می برم که مروری بر مجموعه این نوشتارها، می تواند هم برای جامعه و بهخصوص جوانان و هم برای مسئولان مفید باشد.
شش: نهایتا نمایشگاه کتاب، همچنان جای خوبی است. هم آثار متفاوت و متضاد در کنار هم مخاطب را به خویش می خوانند، هم بخش هایی برای تفرّج و تفنن دارد و هم برای اصحاب شکمگردی، بساط کباب ترکی و پیتزا و ساندویچ و...الخ مهیاست! امید می برم که این میعاد سالانه، همچنان بپاید و باورتر بیاید.
پ.ن: آنها که امکان حضور در نمایشگاه کتاب تهران را ندارند می توانند با مراجعه به سایت ketab.ir به صورت مجازی از این نمایشگاه بازدید و کتاب های مورد نظرشان را خریداری کرده و بدون هزینه پستی (رایگان) کتاب را درب منزل دریافت کنند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻جامعهشناسی یک انتخابات | رقابت اردوغان و قلیچداراوغلو برای ریاست جمهوری ترکیه
✍ تحریریه روزنامه فرهیختگان
▫️تحلیل دقیق جزئیات آماری انتخابات ریاستجمهوری ترکیه نشان میدهد شکافهای اقتصادی، توده- نخبگان، مذهبی- سکولار و قومیتی چگونه صحنه سیاسی این کشور را شکل داده است
برای هواداران رجب طیب اردوغان، نتیجه انتخابات ریاستجمهوری تکرار تمام تقابلهایی بود که اردوغان با کمال قلیچدار اوغلو داشت. در تمام رقابتهای انتخاباتی این دو، قلیچدار اوغلو طرف بازنده بود و اردوغان پیروز. از همین رو نیز هواداران اردوغان بهطعنه میگفتند انتخابات بین نامزد همیشه شکستخورده در برابر نامزد همیشه پیروز بوده است. شاید برای قلیچدار اوغلوی 74 ساله، شکستهای قبلی مقدمه پیروزی بوده که این بار حداقل در دور نخست نتیجه انتخابات را واگذار نکرد. روز یکشنبه 44.8 درصد آرا را کسب کرد و توانست رقیب اردوغان با 49.5 درصد آرا، در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری باشد. حالا هم رجب طیب اردوغان و هم رقیبش سهمیلیون رایی را میخواهند که سینان اوغان به دست آورده است. هر دو جریان انتخابات درتلاشند با چانهزنی، آرای اوغان را در سبد رای خود بریزند. روی کاغذ، قلیچدار اوغلو شانس زیادی برای جلب توجه اوغان ندارد؛ چراکه او یک ملیگرای سرسخت است و حمایت از قلیچدار اوغلو و ائتلاف ملت را رد کرده، زیرا این ائتلاف از حمایت یک حزب کرد برخوردار است. اگر اوغان از اردوغان حمایت کند، پیروزی برای قلیچدار اوغلو دشوارتر خواهد بود.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
#بازنشر
🔻تأملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_اول
✍ یحیی حمدی
▫️ جامعه افغانستان _ گر چه به باور برخی جامعه شناسان افغانستان هنوز جامعه (Society) نیست و در توصیف آن از مفهوم جماعت (community)بهره می برند_ از گروههای قومی مختلف تشکیل شده است که به ترتیب جمعیت عبارت اند از: پشتون ها ( ۴۲ درصد)، تاجیک ها (۲۷ درصد )، هزاره ها (۹ درصد) ، ازبک ها (۹ درصد)، ایماق ها(۴ درصد)، ترکمن ها(۳ درصد)، بلوچ ها(۲درصد) و ۴ درصد باقی جمعیت را نیز اقوام دیگر تشکیل داده اند.
با وجود پراکندگی مذهبی ( تشیع و تسنن) در افغانستان، بر خلاف باور عمومی مسأله افغانستان مساله مذهب نیست بلکه قومی و زبانی است!
در جامعه افغانستان رقابتی تمامیت خواهانه میان زبان فارسی و پشتو برقرار است تا جایی که پشتون ها که به نوعی در اکثریت قرار دارند ( زبان رسمی در افغانستان پشتو است) حاضر نشدند و تحمل نکردند حتی تابلو مراکز اداری نظیر دانشگاه در شهری مثل هرات که فارسی زبان است علاوه بر پشتو به زبان فارسی هم باشد و دولت اشرف غنی و شخص او از این نظر بسیار حساس بود به طوری که برخی مخالفان در توصیف او از مفهوم فاشیست استفاده می کردند.
خاستگاه طالبان، پشتون ها هستند و قالب نیروهای آن نیز از همین قوم هستند گر چه در خیزش اخیرشان تلاش داشته اند از میان اقوام دیگر جذب کنند اما تعداد آنها ناچیز است و البته این تلاش هنوز هم ادامه دارد. بنابراین از نظر قومی یک نیروی بومی در افغانستان به شمار می رود درباره خاستگاه مذهبی آنها هم که نیاز به توضیح ندارد که از مدارس دینی اهل سنت در پاکستان است.
طالبان که در سال ۲۰۰۱ توسط آمریکا و متحدینش ساقط شده بود بعد از بیست سال دوباره به عرصه رسمی بازگشتند، در حالی که آمریکا بعد از صرف هزینه سنگین ( هشت تریلیون دلار در افغانستان و عراق) تصمیم به ترک افغانستان و پایان اشغال آن گرفته بود و طالب ها در کمتر از ده روز پس از تصرف یک به یک شهرها، استان ها بدون کمترین مقاومت ارتش برساخته آمریکا، نیروهای دولتی و مردم به کابل رسیدند و برخی در توصیف این سقوط شهرها از عبارت دانلود استفاده کردند یعنی طالبان شهرها را یک به یک و با سرعت بالا دانلود می کردند
موضوعی که در ابتدا عجیب می نماید سقوط شهرهایی مثل هرات و مزار شریف که پایگاه مخالفان طالبان محسوب می شد و محل استقرار مجاهدان قدیمی و یاران احمدشاه مسعود مثل اسماعیل خان و ژنرال دوستم و... بود. این شهرها هیچ مقاومتی، از خود نشان ندادند و این دومینو تا سقوط کابل و فرار اشرف غنی رئیس جمهور ادامه یافت.
طالبان با کمترین امکانات ( سلاح های سبک فردی، موتور سیکلت ) با دمپایی و گاه پای برهنه بر ارتش دارای پیشرفته ترین تجهیزات جنگی غلبه کرد و تقریبا بر همه افغانستان سیطره یافت.
اما چرا اینگونه شد؟!
ادامه دارد...
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
#بازنشر
🔻 تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_دوم
✍ یحیی حمدی
▫️شهرها یک به یک و با سرعت در کمتر از ده روز سقوط کردند و این دومینو تا سقوط کابل ادامه یافت بدون اینکه کمترین مقاومتی در برابر طالبان صورت گیرد و این اتفاق حتی در شهرهایی مثل هرات و مزار شریف که خاستگاه اصلی مخالفان طالبان ( مجاهدان سابق) نیز رخ داد! شهرهایی که ساکنان آن پیش از این بارها مقابل طالبان جنگیده بودند و انتظار مقاومت از آنها می رفت.
برای تبیین چرایی این اتفاق به نظر می رسد بسته به شرایط خاص جامعه افغانستان پیش از رجوع به تئوری های مدرن، تئوری های کلاسیک پاسخ بهتری می توانند ارائه دهند که در اینجا کوشش ما بر این است که با بهره گیری از تئوری عصبیت ابن خلدون به اختصار این رویداد تبیین شود.
ابن خلدون در تئوری اش دو نوع جامعه ( بادیه نشینی و شهر نشینی) را مطرح می کند و برای هر کدام ویژگی هایی بر می شمارد که نقش جغرافیا در آن بی بدیل است از جمله اینکه بادیه نشین ها به حداقل زندگی رضایت دارد یعنی به مقتضای نوع زندگی خود از تجملات و رفاه دورند و دارای حیاتی با سختی فراوان؛ اما شهر نشینی عبارت است از تفنن جویی در تجملات و بهتر کردن کیفیات آن ...
به اعتقاد ابن خلدون، هدف بادیه نشینی دست یابی به قدرت کشورداری است که آنان را به شهر نشینی سوق می دهد.
او در تبیین تحول اجتماعی به نحوه تبدیل بادیه به شهر، بادیه نشینی به شهر نشینی و رشد کمی و کیفی جامعه می پردازد و شهر نشینی را موقعیت خاص اجتماعی-فرهنگی می داند که بادیه نشینان را در برخورد با شهر نشینی دچار تغییر می کند.
ابن خلدون روند این تحول اجتماعی را با #تئوری_عصبیت تبیین می کند؛ او معتقد است که عصبیت صفت خاص مردم بادیه نشین است و جز در بادیه به وجود نمی آید و جز در آن نمی تواند زنده بماند. او سنگ بنای عصبیت را رابطه خویشاوندی ( نژاد و قومیت)، هم پیمانی و هم سوگندی می داند که اتحاد و همبستگی می آفریند.
عصبیت از نظر او حسب و نسب، افتخار آباء و اجدادی، اتحاد و همبستگی بین خویشان و اقربا ( پیوستگی های خونی)، است و افراد دارای عصبیت دارای ویژگی هایی چون فطرتی سالم، بی باکی، غیرت و خشونت، قبیله گری، توانایی و نیرومندی، روح نژادی و جماعت و دیگر ابعادی است بسته به موضوع در خلال رویدادها ظاهر می گردد.
بنابر نظر ابن خلدون عصبیت که عامل تغییر و تحول اجتماعی است « پیوند اجتماعی تکامل گرا و فرا رونده ای است مبتنی بر روابط خویشاوندی یا مشابه آن که در شبکه ای از روابط اجتماعی شکل می گیرد و در نتیجه، وحدت و انسجامی بین افراد گروه پدید می آورد و نیرویی جهت ایجاد تحولات و تغییرات ژرف سیاسی-اجتماعی، در اختیار آنان قرار می دهد»
تصویری که ابن خلدون از عصبیت ارائه می دهد تصویری دیالکتیکی است عصبیت مسیری را طی می کند که نتیجه اش زوال و نفی آن است یعنی بادیه نشینان در فرایندی با نیروی عصبیت بر شهر غلبه می کنند و حاکم می شوند اما بدان بسنده نمی کنند و هر چه پیش تر می روند ناز و نعمتی بیشتر به دست می آورند؛ رفاه و تجمل گرایی موجب افزایش هزینه و نابرابری می شود، برای جبران سنگینی هزینه ها، خراج ستانی بیشتر و نیز دست به تقلیل نیروهای نظامی می زنند بدین ترتیب هم همبستگی کاهش و نیروی دفاعی تحلیل می رود و چاره ای نیز بر این تجمل گرایی نمی یابند.
بنابراین او عوامل زوال عصبیت را رفاه زدگی، تجملات و خودکامگی می داند که مقدمات ظهور عصبیتی دیگر بر این عصبیت فرسوده می شود و این امری جبری و اجتناب ناپذیر است.
ادامه دارد...
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
#بازنشر
🔻تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_سوم
✍ یحیی حمدی
▫️افغانستان کشوری است که دارای جمعیتی سی و پنج میلیونی که قالب آنها در روستا زندگی می کنند (هشتاد درصد) و تنها بیست درصد از جمعیت آن دارای سواد هستند و بافت جمعیتی آن دارای ساختاری قبیله ای و به شدت قومی است که پشتون ها با ۴۲ درصد اکثریت آن را تشکیل می دهند و بعد از آنها تاجیک ها، ازبک ها، هزاره ها و... قرار دارند که در بخش اول این نوشتار به آن پرداخته شد. از نظر مذهبی نیز فقط ده درصد جمعیت آن (هزاره ها) شیعه هستند و باقی جمعیت را مسلمانان اهل سنت تشکیل می دهند.
بافت فرهنگی افغانستان به تبع بافت جمعیتی آن سنتی است و بافت شبه مدرن آن نیز در مراحل اول شکل گیری قرار دارد
همان طور که پیش از این نیز گفته شد در تحولات اجتماعی آن نه مذهب که اقوام نقش اساسی ایفا می کنند و طالبان متعلق به پشتون هایی هستند که بزرگترین گروه قومی جامعه افغانستان را شامل می شوند.
طالبان پس از سقوط در سال ۲۰۰۱ در روستاها، کوهها و اطراف افغانستان به حیات خود ادامه دادند و گاه با ایجاد ناامنی و انفجار های انتحاری خودی نشان می دادند تا جایی که گاه مقامات دولتی افغانستان از ترس و رعبی که از آنها در دل داشتند از اظهار نظر علیه طالبان امتناع می کردند و از دو سال پیش نیز تلاش داشتند آنها را در قدرت شریک کنند و برای این منظور مذاکرات خود را با این گروه در دوحه آغاز کرده بودند غافل از اینکه این گروه نه به شراکت در قدرت بلکه تمام آن را می خواست.
آنها در تمام این سالها میان پشتون ها پایگاه اجتماعی خود را حفظ کرده بودند، از نظر سبک زندگی آنها به شدت از زیست ساده ای برخوردارند و از امکانات مادی کمترین بهره را داشتند و قوت قالب شان بامیه ( غذای گیاهی ارزان و محلی افغانستان) است، دارای خلقی جسور و متهور هستند و رفتارشان نیز همراه با خشونت
نقطه مقابل طالبان از دو گروه تشکیل شده بود :
الف) مجاهدان قدیمی و جبهه مقاومت افغانستان (ائتلاف شمال) که سالها مقابل طالبان جنگیده و نیروی سلحشور محسوب می شدند فرماندهان اصلی این ائتلاف را تاجیک ها تشکیل می دادند که نماد و قهرمان ملی آنها احمد شاه مسعود است و افرادی مثل عبدالله عبدالله، ژنرال فهیم، یونس قانونی، اسماعیل خان، ژنرال دوستم... و در ردیف دوم آنها افرادی مثل امرالله خان ( معاون اشرف غنی) قرار داشتند.
ب) گروه دوم شامل طیف گسترده ای از وابستگان به ظاهرشاه آخرین شاه افغانستان، وابستگان گروههای کمونیستی مورد حمایت روسیه و غرب، لیبرالها و سکولارهای قوم گرا مورد حمایت آمریکا که سالها ساکن غرب بودند و در آنجا تحصیل کرده، گاه همه عمرشان را در آنجا گذرانده و حتی فرزندان آنها از نزدیک افغانستان را ندیده بودند و تابعیت کشورهای دیگر داشتند که معروف ترین آنها حامد کرزی و اشرف غنی بودند.
این دو گروه ناهمگن پس از حمله آمریکا و ساقط کردن طالبان با تشکیل دولت انتقالی در کنفرانس بن زمام امور را بدست گرفتند و ریاست دولت نیز به حامد کرزی پشتون و تحصیل کرده هند که صاحب فروشگاههای زنجیره ای بود رسید و تا سیزده سال قدرت را در دست داشت و در دولت او همه گروهها که ذکر آن رفت سهمی داشتند.
ادامه دارد...
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
#بازنشر
🔻تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_چهارم
✍ یحیی حمدی
▫️در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ اشرف غنی با خاستگاهی پشتون و به شدت قوم گرا در رقابت با عبدالله عبدالله از تاجیک ها پیروز شد اما عبدالله مدعی تقلب شد، بعد از کشمکش پنج ماهه با پادرمیانی بین المللی در قدرت شریک شد و ریاست اجرایی دولت افغانستان را بر عهده گرفت.
این اتفاق دوباره در ۲۰۱۸ تکرار شد و دوباره غنی پشتون با نهصد و بیست هزار رای پیروز اعلام شد و عبدالله تاجیک دوباره مدعی تقلب شد و هر دو مراسم تحلیف ریاست جمهوری برگزار کردند این بار هم دوباره با توافقی دیگر، قدرت میان او و غنی تقسیم شد.
در پی این بحران در ساختار قدرت در افغانستان و تضعیف آن، طالبان قدرت بیشتری در اطراف و روستاها به دست آوردند و ناامنیهای متعددی در این کشور به وجود آمد تا جایی که در افغانستان رایج شده بود که : « روزهای زوج قدرت در دست اشرف غنی است، روزهای فرد عبدالله عبدالله و شب ها نیز طالبان »
این وضعیت در افغانستان از سه سال پیش از سقوط دولت غنی ادامه داشت از سوی دیگر فساد در ساختار دولت غرب گرای غنی به شدت مردم را آزار می داد و این فقط مختص غرب گرایانی که تابعیت کشورهای دیگر را داشتند نبود بلکه نیروهای جهادی مثل اسماعیل خان، دوستم و... که روزگاری پناه مردم بودند را نیز شامل می شد.
روی آوردن به تجملات و رفاه طلبی و فساد به تعبیر ابن خلدونی اش در این کشور و میان مسئولان دولتی بیداد می کرد.
در کشوری که بیش از پنجاه سال درگیر جنگ است و اقتصاد آن متکی بود به کمک های بین المللی ( بیش از هفتاد درصد) که در قالب کمک های نظامی، توسعه ای و... پرداخت می شد و باقی آن را تجارت مواد مخدر شامل می شود.
در چنین اقتصادی مجلل ترین کاخ ها و خانه ها ساخته می شد که برخی مستند سازها ( مثل محسن اسلام زاده و محمدحسین جعفریان) که سالها در آن کشور زندگی کرده اند می گویند نظیر آن را در ایران و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس ندیده اند این علاوه بر املاکی است که در خارج از افغانستان و خاصه غرب فرزندان و خانواده آنها ساکن بودند.
بعد از سقوط دولت افغانستان برخی فیلم ها و تصاویر که از محل زندگی دولتمردان و نیروهای جهادی مثل ژنرال دوستم منتشر شد که به وضوح این موضوع را عیان می کرد.
به عنوان نمونه بزرگترین خانه (کاخ) هرات متعلق بود به اسماعیل خان ( وزیر انرژی دولت کرزی) و از نیروهای سابق جهادی که بسیار مجلل بود به طوری که مستند سازانی مثل اسلام زاده از دیدن آن حیرت کرده بودند.
از سوی دیگر از نظر فرهنگی مردم افغانستان پایبند به سنت بودند در حالی که رسانه های رسمی و غیر رسمی در پی ترویج شبه مدرنیته در آنجا بودند به عنوان نمونه نگاه کنید به برگزاری مراسم سالانه انتخاب دختر شایسته افغانستان
به اینها اضافه کنید اشغال کشور توسط نظامیان آمریکا و متحدانش را
ادامه دارد...
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Socioligy
#بازنشر
🔻تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_پنجم
✍ یحیی حمدی
▫️بر اساس آنچه که در بخش پیش تشریح شد در جامعه افغانستان مردمی حضور دارند خسته از جنگ و ناامنی، پایبند به سنت که هشتاد درصد در روستاها ( بدون هیچ امکان و تاسیسات)زندگی می کنند و دارای ساختاری به شدت قومی و قبیله ای؛ مردمی که برای زنده ماندن جان می کنند اما مقابل دیدگانشان زندگی های مجللی را می بینند که هوش از سر هر انسانی می برد و اشغال گرانی که دولت را برساخته اند.
در طرف دیگر طالبانی که دارای پایگاه قومی پشتون ( اکثریت جامعه) و برعکس دولتی ها به شدت ساده و با زندگی سخت و رفتاری همراه با تهور و ضد اشغال که ویژگی آنها پیش از این تشریح شد قرار دارند.
به نظر می رسد در این جامعه تضاد روستا-شهر و سنت-شبه مدرنیته کاملا برقرار است.
بدین ترتیب آنچه که ابن خلدون از آن به عصبیت تعبیر می کند و آن را نیروی محرک تحولات اجتماعی نام می برد در طالبان وجود دارد و آنها مصداق بادیه نشین ها و دولت افغانستان که فاقد عصبیت بود مصداق جامعه شهری است که ابن خلدون از آن نام می برد. بر این اساس با کمترین مقاومت شهرها را یک به یک و با سرعت در کمتر از ده روز تسخیر کردند و به پایتخت رسیدند.
تصویر ابن خلدون از عصبیت؛ تصویری دیالکتیکی است عصبیت مسیری را طی می کند که نتیجه اش زوال و نفی آن است یعنی بادیه نشینان در فرایندی با نیروی عصبیت بر شهر غلبه می کنند و حاکم می شوند اما بدان بسنده نمی کنند و هر چه پیش تر می روند ناز و نعمتی بیشتر به دست می آورند؛ رفاه و تجمل گرایی موجب افزایش هزینه و نابرابری می شود، برای جبران سنگینی هزینه ها، خراج ستانی بیشتر و نیز دست به تقلیل نیروهای نظامی می زنند بدین ترتیب هم همبستگی کاهش و نیروی دفاعی تحلیل می رود و چاره ای نیز بر این تجمل گرایی نمی یابند بنابراین او عوامل زوال عصبیت را رفاه زدگی، تجملات و خودکامگی می داند که مقدمات ظهور عصبیتی دیگر بر این عصبیت فرسوده می شود و این امری جبری و اجتناب ناپذیر است.
برای نتیجه گیری این تامل جامعه شناختی که با رویکرد ابن خلدون انجام شد روایت عبدالله کاظمی استاد دانشگاه هرات که از لحظات تصرف هرات شهر دومیلیون نفری ( خاستگاه تاجیک ها و بسیاری از نیروهای مقاومت احمد شاه مسعود )؛ توسط طالبان را می آورم :
« مردم در لحظه تصرف هرات سه گروه بودند؛ اول کسانی که دم از مقاومت می زدند و از اسماعیل خان حمایت می کردند که البته تعداد زیادی نبودند. دوم کسانی که از طالبان حمایت می کردند اینها هم زیاد نبودند. سوم کسانی که طرفدار مصالحه و آتش بس بودند اینها اکثریت جامعه را تشکیل می دادند، گروه سوم هم دو دسته بودند:
الف) برائت از هر دو یا بی طرفی منفی
ب) وساطت میان هر دو یا بی طرفی مثبت؛
من از جمله بند ب دسته سوم بودم، در لحظات تصرف شهر که نصف روز بیشتر طول نکشید ما نگران خرابی و جنگ شدید و تلفات زیاد و احیانا خلاء قدرت، جور و چپاول فرصت طلبان بودم که الحمدلله هیچ کدام اتفاق نیفتاد در آن موقع سرمان داخل گوشی ها و تعقیب اخبار، گوشمان نگران شلیک گلوله و ذهن ما متوجه چگونگی تعامل آینده طالبان با مردم به خصوص شیعیان بود، این را مطمئن بودیم که در لحظات اولیه طالبان نه با مردم و نه شیعیان کاری نخواهند داشت... راستش را بخواهید به خاطر فساد دولت غنی، امنیت طالبان را ترجیح می دهم»
پایان
برای مطالعه بخش های پیشین این مطلب روی بخش مربوط کلیک کنید: بخش اول ؛ بخش دوم ؛ بخش سوم ؛ بخش چهارم
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Socioligy
🔻تاریخ فرهنگی از عهد باستان تاکنون به روایت انتشارات بلومزبری:
«ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا»!
✍ پیمان اسحاقی
▫️ تاریخ فرهنگی، یکی از زمینههای پژوهشی در علوم انسانی است که به صورت میانرشتهای پیشینه، گوناگونیها و صورتهای مختلف برخی از امور و اشیا را در رابطه با انسان بررسی میکند. این زمینه پژوهشی در سالهای اخیر رشد بسیاری داشته است.
در اینجا تنها به برخی آثار یک ناشر انگلیسی در این زمینه میپردازم. انتشارات بلومزبری در سالهای اخیر حدود دویست کتاب در زمینه تاریخ فرهنگی منتشر کرده است. برخی از این آثار شش جلدی و به راستی بهتآور هستند. به عنوان نمونه تاریخ فرهنگی لباس و مد، رنگ، ورزش، مو، اشیا، آموزش، خانه، حافظه، کمدی، صلح، معلولیت، ازدواج، تراژدی، احساسات، حسها، پول، حقوق، تئاتر، زنان، غذا، حیوانات، کودکی و خانواده و عناوین دیگر.
هر یک از عنوانهای بالا در شش جلد و با ویراستاری علمی یک دانشمند بر روی مقالات شماری از پژوهشگران تهیه شده است. آنچه در اینجا آمده بخشی کوچک از ادبیات علمی است که در آکادمیای غربی درباره تاریخ فرهنگی جدید و قدیمشان در سالهای اخیر تهیه شده است. چنان که از کلید گرفته تا ساحل دریا تاریخ فرهنگی نوشته شده است.
مقایسه کنید با وضعیت پژوهش ما درباره ابعاد تاریخ فرهنگیمان؛ به قول حافظ شیرازی
«صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا»!
#انسان_شناسی
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻این کاروان همچنان به پیش می رود
✍ محمدرضا کائینی
▫️شاید تذکار به سپری شدن سالها از رویدادی بزرگ و تاریخی ، بتواند انسان را مثلا به گذر سی و چهار سال متقاعد سازد و او را به شب واقعه دلالت کند به شرح ذیل:
شنبه شبِ سیزده خرداد است.نوجوانی هستم بنشسته به استماع وعظی در مسجد محل که به ناگاه چند تن از فعالان هیات امناء و بسیج ، گریان داخل شبستان می شوند و اطلاعیه دفتر امام مبنی بر وخامت حال ایشان را به اطلاع سخنران می رسانند.او گریه ای می کند و ختم امن یجیبی می گیرد و مجلس را پایان می دهد.در آن ساعت ها ، همه آنان که عمر به دلدادگی پیر داده اند ، مفری از دلشوره ندارند.در همین لحظات است که شبکه دو سیما ، قسمتی دیگر از سریال سال های دور از خانه -که دیری است عده زیادی را به خود مشغول داشته-را پخش می کند! (بعدها از جناب بهاء الدینی از ملازمانامام شنیدم که ایشان در زمره بینندگان دائمی این سریال بوده اند) در همین حین بلندگوی مسجد ندا در می دهد که: "مردم امشب شب خواب نیست،بیائید دعای توسلی بخوانیم و شفای مرادمان را از خدا بخواهیم...والخ" دوباره به مسجد باز می گردم.
به رغم پخش سریالی پرطرفدار ، شبستان را مملو از مردم نگران می بینم.مراسم نزدیک به دو ساعت ادامه می یابد و پس از اتمام آن ، تازه گپ وگفت های جماعت بیمناک آغاز می شود.(بعدها دریافتم که در آن ساعت ها ، جماعتی از حواریون به کار تغسیل امام بوده اند!) بااضطراب به خواب می روم و صبحی که با نوای قرآن رادیو و خبرخوانی حزین محمدرضا حیاتی آغاز می شود و بعد مویه پیوسته مردمی که پیش از آن گمان نمی بردیم بخشی از آنان دلداده پیر باشند و پارچه های سیاه ، حتی بر فراز خانه هایی که عزادار شدن آنان راحدس نمی زدیم!
واپسین دیدار ما ، در عصرگاه چهاردهم خرداد روی داد.آنگاه که کالبد پیر را برای واپسین دیدار با مردم ، به زمین های خاکی مصلای تهران آورده بودند.مردمی که دور یخچال شیشه ای طواف می کردند و بر سر و روی خود می زدند ، خیل نبودند ، سیل بودند! ملتی که با پی جویی او توانسته بودند تا با قرن ها تحقیر ، پنجه در پنجه افکنند و در این مصاف ، عزت و غرور را تجربه کنند....اینک سی و چهار سال از آن روزها می گذرد ، بسیاری چیزها مشمول تغییر شده ، اما کاروان خمینی همچنان به پیش می رود...
#امام_مستضعفان
📖جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی.pdf
1.03M
💠 وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی رضوان الله علیه
▫️خود امام برجستهترین شاخصهاست؛ رفتار امام، گفتار امام. خوشبختانه بیانات امام در دسترس است، تدوین شده است. #وصیت_نامهی امام آشکارا همهی مافی الضمیر امام را برای آیندهی انقلاب تبیین میکند. نباید اجازه داد این شاخصها غلط تبیین شوند، یا پنهان بمانند، یا فراموش بشوند. اگر این شاخصها را ما بد تبیین کردیم، غلط ارائه دادیم، مثل این است که یک قطبنما را در یک راه از دست بدهیم، یا قطبنما از کار بیفتد. فرض کنید در یک مسیر دریائی یا در یک بیابان که جادهای هم وجود ندارد، قطبنمای انسان آسیب ببیند و از کار بیفتد؛ انسان متحیر میماند. اگر نظرات امام، بد بیان شد، بد تبیین شد، مثل این است که قطبنما از کار بیفتد، راه گم میشود؛ هر کسی به سلیقهی خود، به میل خود حرفی میزند. بدخواهان هم در این میان از فرصت استفاده میکنند، راه را جوری تبیین میکنند که ملت به اشتباه بیفتد.
✍ رهبر معظم انقلاب، ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
#امام_مستضعفان
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
ظرفیت اجتماعی و امنیت چطور میتوانند همدیگر را بازتولید کنند؟
🔻دیالکتیک هایپرسونیک و سرمایه اجتماعی
✍ روزنامه فرهیختگان
▫️در کنار افزایش قدرت نظامی باید توجه داشت که تنها بخشی از مسیر ایجاد قدرت بازدارندگی کشور از مجرای قدرت نظامی و هستهای میگذرد. طرف غربی بهخوبی متوجه قوت ما در این عرصهها شده است و مقابله با ایران در این زمینهها را بیفایده میداند.
چنین شرایطی ایجاب میکند بهدنبال نقطه ضعف دیگری باشند تا اثرات این نقاط قوت کشور را خنثی کنند. این ناامیدی از موفقیت در عرصههای دیگر منجر متمرکز شدن طرف مقابل بر وارد ساختن صدمه حداکثری بر ظرفیت اجتماعی جمهوری اسلامی شده است.
فشارهای اقتصادی از یکطرف و اقدامات گسترده رسانهای از طرف دیگر در راستای از بین بردن سرمایه اجتماعی حاکمیت به کار گرفته شده و باعث شده برخلاف عرصه دفاعی و هستهای در این زمینه گرفتار ضعفهای جدی باشیم.
اتفاقات پاییز سال گذشته نیز علیرغم خیالپردازیهای عدهای، مشخص بود که اثرگذاری چندانی در عرصه سخت میدانی نخواهد داشت. این پروژه گسترده که با استفاده از تمام ظرفیتهای ممکن داخلی و خارجی صورت گرفت، هدفی جز از بین بردن هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی کشور نداشت.
محور اصلی این پروژه ایجاد دوقطبیهای عمیق اجتماعی بین مردم ایران بود؛ اتفاقی که درصورت تحقق و تثبیت میتواند آسیبهای مهلکی به تواناییها کشور در عرصههای نظامی وارد کند.
رهبر انقلاب بعد از شلیک چند فروند موشک به پایگاه آمریکایی عینالاسد در واکنش اولیه ایران به شهادت سردار سلیمانی اظهار داشتند «سوخت حقیقی» این موشکها اراده مردم و فریاد انتقام آنها بوده است. امروز دشمنی که از جلوگیری از ساخت موشکهای پیشرفته توسط ایران ناامید شده است، دل در گروی تخلیه مخازن سوخت حقیقی این موشکها دارد.
در چنین شرایطی باید با گذر از نگاههای سطحی در حکمرانی اجتماعی و فرهنگی کشور-که ثمری جز دامن زدن به دوقطبیهای مطلوب دشمن ندارند- و با اتخاذ رویکرد کلان ایجاد همدلی حداکثری بین تمام افراد و اقشار جامعه، طرف مقابل را از آخرین نقطهضعف کشور نیز ناامید کرد. همان نگاهی که توانسته با همت بالا و نگاه بلندپروازانه در عرصه سخت برای کشور قدرت بازدارندگی ایجاد کند، میتواند در عرصه قدرت نرم کشور نیز همین موفقیت را تکرار کند.
برای مطالعه متن کامل این یاداشت به اینجا بروید
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻مرگ جامعهشناسی کلاسیک
به مناسبت درگذشت آلن تورن، جامعه شناس جنبش های اجتماعی جدیدبا هم نگر و تنها نگر
✍خلیل کمربیگی
▫️"آلن تورن" (Alain Touraine) متولد 3 اوت 1925 در 9 ژوئن 2023 (19 خرداد 1402) در سن 97 سالگی درگذشت. چپگرایی که به گفته دوست 70 ساله اش "ادگار مورن" (Edgar Morin) مورد احترام راستها بود. آفریننده اصطلاح "جامعه پساصنعتی" که از جامعهشناسی کار به دموکراسی، مدرنیته و در نهایت "سوژه اجتماعی" رسید. تحلیلهای نظری را با تحقیقات تجربی در همآمیخت و برای انجام تحقیقاتش، همیشه در میدان تجربی حضور داشت. جهت تحلیل جنبشهای گوناگون، از کار در کارگاههای معدن ذغال سنگ و ریختهگری و همراهی با جنبش کارگری تا حضور در جمع دانشجویان در مجارستان، شیلی، ایالات متحده و برخی نقاط دیگر، ابایی نداشت. تحصیل در دانشگاههای "کلمبیا"، "شیکاگو"، "هاروارد" و البته "سوربن" از او چهرهای علمی ساخت.
به نهادسازی و حضور در انجمنها و شوراها باور داشت و مطابق سنت روشنفکری فرانسه، خود را از طریق انجمنها و بیانیهها معرفی میکرد. ایجاد مرکز تحقیقات جامعهشناسی کار در سال 1956 در دانشگاه شیلی، تأسیس مرکز مطالعات جامعهشناسی جنبشهای اجتماعی(1970) و بنیانگذاردن مرکز تحلیل و مداخله جامعهشناختی (CADIS) در سال 1981 در پاریس و همچنین پذیرش مسئولیت ریاست انجمن جامعهشناسی فرانسه، نایب رییسی انجمن بینالمللی جامعهشناسی و عضویت در بسیاری دیگر از انجمنها و شوراها، را میتوان از نمونههای این نهادسازی و اهمیت دادن به مشارکت در نهادهای مدنی عنوان کرد.
ادامه این مطلب را اینجا بخوانید.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻 درباره بینش تاریخی و شناخت ناقص از جامعه
✍ علیرضا زادبر
▫️جامعه امروز نسل امروز؛ برخی دهه هشتادی و هفتادی ها، نگاهشان به ایران، به وضعیت ایران معطوف به ایران همین چند سال اخیر است. ایران را خلاصه میکنند در آنچه که روزانه در زندگی خود می بینند. تا حدودی حق دارند. اما ناقص است.
علاقه یا نفرتشان از ایران و حکومت خلاصه میشود به همین ایرانِ سال ۹۸، سال ۱۴۰۰ یا ۱۴۰۱ درکشان از ایران، از درون ایران به ایران است. به خاصیت خاورمیانه، به چند قرن جنگ و طمع خارجی ها به این منطقه، دخالت در امور توجه ندارند.
درک شان از حکومت همین وقایع سالهای اخیر است. آنچه از کارآیی حکومت در چشمان آنان برای تحلیل وجود دارد همین پراید ۴۰۰ میلیونی، مسکن گران و مواضع عجیب جناب میرسلیم است.
همه ایران خلاصه میشود در وقایع و اخبار روز، اخبار درست و غلط، اخبار جعلی یا واقعی، اخبار نفرت یا خوب.
اینجاست که تاکید میکنم داشتن "بینش تاریخی" به شناخت درست از ایران و شکل گیری تحلیل سیاسیِ نظامند در ذهن افراد کمک می کند.
افراد نباید صرفا متاثر از تحلیل دیگران باشند. جامعه باید خود صاحب تحلیل شود. آن زمان جامعه رشد می بابد.
اساسا شناخت امروز بدون داشتن بینش تاریخی، شناخت ناقصی است. آنچه ایران امروز را(خوب یا بد) ساخته است از دل همین بینش تاریخی بدست می آید.
ایران سیصد سال اخیر را مطالعه کنید.
ایرانِ سیصد ساله را.
بینش تاریخی، بینش سیاسی می آورد.
در سیاست نمیتوان در خلا سخن گفت.
تاریخ هم منبع و هم موید سیاست است.
حال تصور کنید که برای یک نسل، برای یک جامعه تاریخ بسازند، تاریخ جعل کنند، بینش تاریخی غلط ترسیم کنند!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻نامش برای این خاک، مبارک باد
✍ محمدرضا کائینی
▫️خون خورشید که بر محراب روشنگری ریخت، "او" گمان برد که رهسپار دیدارِ محبوب و یاران سفرکرده خویش است، لیک اراده حق به گونهای دِگر رقم خورد. "او" ماند تا کشتی انقلابی که خود در صف نخست صلاگران و مبارزان آن بود، را از میانه سنگلاخهای توطئه وتزویر عبور دهد و هماره به هدف متوجه سازد و آن را به پیش براند.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ.
اینک که از چهلودومین سال جانبازی طلایهدار بیداری و مقاومت در دنیای ظلمتزده امروز عبور میکنیم، ترجیح میدهم تا قلم را به زندهیاد نادر ابراهیمی بسپارم، که در دیباچه چهارمین مجلد از رمان آتش بدون دود، "او" را اینگونه ستود:
"پیشکش به بزرگی که به درستی، خلوص و بزرگی باورش کردهام،
به مردی که مرا به نوشتن الباقی "آتش بدون دود" واداشت.
نامش برای این خاک، مبارک باد
و برای همه عاشقان وطن!
وای کاش
زمانی برسد
که او، همچنان باشد
و دیگر، درد نباشد، و ایرانی دردمند هم".
ایدون باد.
پ ن: تصویر منتشرنشده فوق، آیتالله سید علی خامنهای را در کنار برادر و دیگر نزدیکان، در دوران نقاهتِ پس از ترور، در مردادماه ۱۳۶۰ نشان می دهد
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
.
🔻برای درک امباپه فرانسوی ها
✍ علیرضا زادبر
.
بعد از گذشت سومین روز اعتراضات در مهد آزادی فرانسه! بدلیل ک*شت*ن یک نوجوان بدست پلیس، خشم گسترده مردم بسیاری از شهرها را به آتش کشیده است. به احتمال بسیار، این خشم در شب های آینده ادامه خواهد داشت. غارت فروشگاه ها توسط مردم نیز عجیب است. اما امباپه فوتبالیست مشهور فرانسوی با انتشار یک بیانیه در صفحات اجتماعی خود از مردم خواست: خشونت را کاهش دهید!
دربخشی از این بیانیه آمده: از زمان این حادثه تلخ، ما شاهد ابراز خشم مردمی هستیم که محتوای آن را درک می کنیم، اما نمی توانیم شکل آن را تایید کنیم. این اموال شماست که دارید ویران می کنید، محله های شما، شهرهای شما، مکان های تحقق و مجاورت شماست.
.
.
۱. او مردم را به ک*ش*تن نیروهای پلیس و حافظ امنیت دعوت نمی کند.
۲. او مردم را تحریک به ادامه دادن خشونت نمی کند.
۳. او در صفحه مجازی خود به مردم آموزش ساخت بمب دستی نمی دهد.
۴. او از محبوبیت خود سو استفاده نمی کند تا با انتشار خبر دروغ یا دو پهلو در صفحه شخصی اش مردم را به جان هم بیاندازد.
۵. او اگر بخواهد هم اجازه ندارد و قاطعانه با او برخورد می کنند.
مقایسه کنید با....
فوتبالتان که به پای اینها نمی رسد
لااقل درک و شعورتان را به پای اینها برسانید
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻آمار نگرانکننده از ورودیهای کنکور
سهم مدارس و دهکهای مختلف از رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور:
🔹دهک اول، دوم و سوم (کمبرخوردار): ۲ درصد
🔹دهک ۸، ۹ و ۱۰ (برخوردارترین): ۸۰ درصد
🔹دهک اول (ضعیفترین): ۲ دهم درصد
🔹دهک دهم (ثروتمندترین) ۴۸ درصد
🔹مدارس دولتی: ۲.۳ درصد
🔹مدارس غیردولتی: ۸۰ درصد
در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی:
🔹دهک اول: ۱.۳ درصد
🔹دهک ۸ و ۹ و ۱۰: ۸۶ درصد
در برق شریف:
🔹دهک محروم، ۱ و ۲ و۳: صفر درصد
🔹دهک ۸، ۹ و ۱۰: ۸۷ درصد
🔹دهک دهم: ۶۰ درصد
در رشته روانشناسی
🔹دهک محروم: ۲.۹ درصد
🔹دهک مرفه: ۸۰.۴ درصد
🔹این آمار را کبکانیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه کرده است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی در کنترل شغلی؛ آنچه در انتخاب شغل مهم است!
✍ یحیی حمدی
▫️انتخاب شغل و انتخاب همسر از جمله انتخاب های مهم زندگی هر فردی است و به این دلیل که شغل متقدم بر انتخاب همسر است بر آن نیز اثر گذار است و چون تغییر شغل به سادگی میسر نیست سرنوشت آتی افراد به آن وابسته است.
بنابراین این انتخاب برای هر فردی حیاتی است و لازم است بیشتر درباره شغل، نوع و ویژگی های آن به عنوان یک پدیده جامعه شناختی تامل کرد.
شغل و رابطه آن با #تخصص (تحصیلات) یا #مهارتی که فرد دارد(طبعا منبعث از #علاقه فردی است) موضوع بسیار مهمی است که در کشور ما کمتر به آن توجه می شود و بیشتر افرادی که در جستجوی کار هستند؛ فقط به دست آوردن شغل فکر می کنند و به تبع آن بسیاری از افراد در جامعه ما به کارهایی اشتغال دارند که به تخصص آنها ارتباطی ندارد.
از سوی دیگر #بهره_وری ( میزان کار مفید) و #رضایت_شغلی نیز در کشور ما در سطح پایینی قرار دارد. به نظر می رسد یکی از عواملی که به عدم رضایت صنف های مختلف در ایران منجر شده است به این موضوع برمی گردد.
در اینجا توجه شما را به یک مفهوم مهم جلب می کنم "#کنترل_شغلی"؛ که به فرایندی اطلاق می شود که طی آن؛ فرد احساس می کند بر آنچه که در محیط کار اتفاق می افتد تاثیر دارد یعنی توانایی تاثیرگذاری بر محیط کار که شامل کنترل و تسلط بر وظایف کاری، سرعت کار، حرکات فیزیکی و نیز کنترل بر محیط اجتماعی کار می شود.
مهمترین شاخص های کنترل شغلی عبارت اند از: ارتباط میان تخصص(مهارت) و شغل افراد و آزادی از نظارت؛ بدین صورت که هر چه کار با تخصص(مهارت) فرد ارتباط بیشتری داشته باشد تسلط و کنترل بیشتری نیز بر شغل خود دارد علاوه بر آن آزادی فرد برای تعیین زمان و اینکه در محل کار، چه کاری و چگونه انجام دهد نیز میزان کنترل شغلی را نشان می دهد.
کیفیت کار به مهارت های کارکنان و ظرفیت آنها برای کنترل و تصمیم گیری در محل کار بستگی دارد(Gallie, 2012)
رابرت بلاونر جامعه شناس آمریکایی؛ در پژوهشی نشان می دهد که کنترل شغلی ارتباط بسیار نزدیکی با اعتبار اجتماعی (پرستیژ) و رضایت شغلی دارد و بر این اساس رضایت شغلی و کنترل شغلی در میان کارکنان ماهر بسیار بیشتر از کارکنان غیر ماهر است یعنی هر چه شغل با مهارت و تخصص فرد ارتباط بیشتری داشته باشد کنترل شغلی او نیز افزایش می یابد.
و نیز هر چه کنترل شغلی کمتر باشد فرسودگی شغلی(خستگی و بدبینی در محیط کار) نیز افزایش می یابد.
بر این مبنا برخی از صاحبان مشاغل از کنترل شغلی بیشتری برخوردارند مثل پزشکان، اعضای هیئت علمی، معلمان، وکلا و برخی کارمندان دارای مشاغل تخصصی؛ همانگونه که پیش از این آمد، کنترل شغلی با رضایت مندی و نیز #اضطراب رابطه مستقیم دارد و این خود را در #کیفیت_زندگی و #طول_عمر بالای صاحبان این مشاغل نشان می دهد.
این موضوع در زندگی خانوادگی و نوع کنش متقابل افراد نیز اثر گذار است به طوری که صاحبان مشاغل دارای کنترل شغلی بیشتر؛ نگرش سهل گیرانه نسبت به کنترل خانواده (همسر و فرزندان) دارند و عکس آن؛ آنها که کنترل شغلی کمتری دارند نسبت به خانواده سخت گیرانه عمل می کنند(حمدی،1387) و این خود را در خشونت در محیط خانه نشان می دهد.
بنابراین هر چه رابطه تخصص(مهارت) با شغل بیشتر میزان تسلط فرد بر شغل بیشتر و میزان تسلط بر شغل مترادف است با اضطراب کمتر و رضایت مندی بیشتر؛ رضایت شغلی نیز، میزان بهره وری و کار مفید را به صورت تصاعدی افزایش می دهد و همه اینها تاثیر بسیاری در کیفیت زندگی و نهایتا طول عمر دارد. از سوی دیگر با زندگی خانوادگی فرد نیز ارتباط دارد و کنش اجتماعی او را تحت تاثیر قرار می دهد.
بدین ترتیب این مفهوم بایستی مورد توجه نظام آموزشی (برای آگاه سازی و آموزش دانش آموزان و دانشجویان)، مدیران منابع انسانی(در واگذاری پست های سازمانی ) و والدین (در شناسایی علاقه و استعداد فرزندان) قرار گیرد و با اطلاع و آگاهی از آن نسبت به تصمیم سازی و تصمیم گیری اقدام شود.
پ.ن: در اینجا تاکید بیشتر روی مشاغل اداری و دفتری است؛ کنترل شغلی در مشاغل آزاد و تجاری بالاتر و در مشاغل کارگری و یدی کمتر است
#جامعه_شناسی_کار_شغل
#مدیریت_منابع_انسانی
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فتح خون از شهید آوینی.pdf
865.7K
🔻کتاب فتح خون| روایت محرم
✍شهید سیدمرتضی آوینی
▫️این کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده؛ در بخش اول به وقایع و توصیف ماجراهای پیش آمده از رجب سال۶۰ تا محرم سال۶۱ هجری پرداخته و در بخش دوم که از زبان راوی روایت میشود، وقایع و ماجراها به زبان روان و در قالب عبارات بسیار زیبا و جذاب تحلیل و رازگشایی میشود؛ همین امر مهمترین مزیت کتاب به شمار میرود.
نویسنده حقیقت عاشورا و کربلا را فرازمانی و فرامکانی میداند و به مخاطبان خود یادآور میشود که هر انسانی کربلا و عاشورایی دارد:
"... و تو، ای آن كه در سال شصت و یكم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اكنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای، نومید مشو، كه تو را نیز عاشورایی است و كربلایی كه تشنه خون توست و انتظار می كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت كنی و به كهف حَصینِ لازمان و لامكان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مكان،خود را به قافله سال۶۱هجری برسانی و در ركاب امام عشق به شهادت رسی"
#محرم
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻کاوشی در آیین های عزاداری تبریزیان | قسمت یکم : درآمد
✍ مهدی نعلبندی
▫️اگر صفویه، اولین حکومت مستقلِ شیعیِ ایرانی باشد، تبریز هم اولین پایتخت این حکومت است و مسجد صاحبالأمر، جایی است که شاه اسماعیل اول به نام مولا علی علیهالسلام، خطبه خوانده و تاج گذاشته و دستور داده منارههای ایران بر ولایت علیبنابیطالب علیهالسلام شهادت دهند. شهری که هیئتیهایش آن را «دارالهیئات» و «عزاخانة آلالله» مینامند و بازارش که دستِ بر قضا بزرگترین بازار سرپوشیده جهان هم هست، روزهای ماه محرمِ هر سال، وقف کشته اشکها میشود و تیمچههایش روضهخانه و چایخانه میهمانان سیدالشهداء علیهالسلام.
تبریز هم مثل اغلب شهرهای ایران، آیینهای بومی خود را دارد در عزاداری و هیئتگردانی. آیینهایی ویژه با نامهایی ویژه و مختص تبریز و تبریزیها.
تبریز قدیم ـ و معاصر ـ با بیستوچهار محلهاش، هفتاد و دو هیئت داشت به تعداد شهدای کربلا، یعنی هر محله، سه هیئت یا سه سیره. «سیـره» نامی بود مأخوذ از «سیرةالنبی» که نام کتابی از علامه سید محمدحسین طباطبایی تبریزی نیز هست در باب سیرت و رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و «سیرتنا و سنّتنا» هم نام کتابی است از علامه امینی در باب مهرورزی به اهلبیت علیهمالسلام و آداب سوگواری سالار شهیدان. شکی نیست که «سیره» در نام و شکلش، پیرتر و ریشسفیدتر بوده از این دو کتاب.
تبریز، شهر محلههاست. هر تبریزی، همانقدر تبریزی است که نوبری و کوچهباغی و شتربانی و باغمیشهای است. شاید بتوان اصلیترین ویژگی تبریز را تا دهههای اخیر، محلهمحور بودن فرهنگ بومی آن دانست. شهری که هویت از خردههویتهای محلاتش میگرفت و هر جزء، نمایندهای بود از کل و کلیت فرهنگ تبریز، انعکاسی واحد از هویتهای رنگارنگ محلات تبریز
ادامه دارد...
#محرم
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻 کاوشی در آیین های عزاداری تبریزیان | قسمت دوم: بیست و چهار محله وهفتاد و دو سیره
✍ مهدی نعلبندی
▫️تبریزِ قدیم در هر محلهاش سه هیئت داشت. هیئت وقتی در خانه یا مسجدی بود، سیره بود و وقتی میآمد کوچه و بازار، میشد دسته. اینجا عزاخانه آلالله است و در این شهر، هر زمانی از سوگ حسینبنعلی علیهالسلام نامی دارد و آیینی ویژه خود.
باغمیشه، حکمآباد، خیابان، قرهآغاج، امیرخیز، کوچهباغ، ویجویه، نوبر، سرخاب، چرنداب، راستهکوچه، شتربان، ششگلان، مارالان، سیلاب، لیلآباد (لِیلاوا یا مهادْمَهین)، چوستدوزان، اهراب، عموزینالدین، جمشیدآباد (گامیشآوان)، آخونی، بیلانکوه، پلسنگی و مقصودیه، بیستوچهار محلة تبریز که هر کدام از دویست سال پیش به این سو سه هیئت دارند. دو هیئت برای سینهزنان و یکی برای زنجیرزنان.
- هیئت عرب محله
- هیئت عجم محله
- هیئت زنجیرزنان محله
تفاوت این سه در سبک عزاداری و پوشش عزاداران است. سبکی که در ریتم و ضرباهنگ وِردها خود مینماید و همین است که هر محله، شاعر خود را دارد و نوحهخوان و واعظ و منبری خود را. در تبریز، شاعری نیست که شعر مرثیه نگفته باشد و شاعران بسیاری هستند که جز در رثای اهلبیت علیهمالسلام شعر نگفتهاند. صافی، شاعر نوبریها بود و شهاب، شاعر کوچهباغیها و صحّاف، شاعر سرخاب و بسیاری دیگر که نامشان خود، کتابی مفصل است. و بسیار پیش میآمد که اهل سرخاب با شعر صافی اشک میریختند و اهالی نوبر با ابیات صحاف ضجه میزدند.
روزهای جنگ مشروطه، دولتیها خواستند بین تبریزیها نفاق کنند و دستههای عزاداری را به جان هم اندازند؛ اما میرزا علی ثقةالاسلام گفت: «هر شب از ماه محرم را یک محله از تبریز، میزبان همه تبریزیهاست برای عزاداری».
این شد که نقشه استبداد نگرفت. بعد از قاجار که پهلویها با کشف حجاب و قدغن کردن عزاداری، تکیه بر تخت زدند و تکیهها و عزاخانهها را بستند؛ زیرزمینها شد حسینیه و شاعران شدند راویان واقعة عاشورا و مقاتل منظوم یکی پس از دیگری سروده شد. ترکی و فارسی. همین شد که عزای امام حسین علیهالسلام زبان مادری مردم را هم حفظ کرد.
ادامه دارد...
#محرم
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻 کاوشی در عزاداری تبریزیان | قسمت سوم: عرب و عجم و زنجیر
✍ مهدی نعلبندی
▫️دستههای عرب و عجم، برای سینهزنی است. با دو سبک سینه زدن و دو سبکی پوشش عزاداران.
عرب: دو دستی به وسط سینه میزند با ضرباهنگ سبک، با ریتمی تند، ولی نه به تندی شور. عزاداران در مراسمِ رسمیِ سیره و دسته، دستار بر سر میبندند و دامنی میپوشند به نام اتک با پیراهنی که چاک از جلو دارد برای فرود آمدن دو دست بر سینه عریان.
عجم: با دست راست به سینهی چپ میزند با ضرباهنگ سنگین. عزاداران در مراسمِ رسمیِ سیره و دسته، دستار بر سر میبندند و کت و شلوار مشکی میپوشند و شانه چپ را عریان میکنند تا دست بر سینه لخت فرود آید. نوحهخوانان عجم، بیشتر در ماهور، چهارگاه و راستپنجگاه میخوانند.
زنجیرزن: با دست راست، زنجیر به سینة چپ میزند و بالعکس. دو دستی در دو ضرباهنگ سبک و سنگین و در بحرهای تک ضرب و دوضرب. سبک تبریزیها در زنحیرزنی سهتایی است و پس از هر ریتم که شامل سه نواخت زنجیر با دو دست است صدوهشتاد درجه در جای خود میچرخند که این چرخش در مراسم بیرونی موحب تنظیم ریتم نواختهای کل دسته با چشم میشود. عزاداران در مراسمِ رسمیِ سیره و دسته، دستار بر سر میبندند و دامنی میپوشند به نام اتک با پیراهنی که چاک از پشت دارد برای فرود آمدن زنجیر بر پشت.
سبب چاک خوردن پیراهن در سبک عرب و زنجیر را تبعیت از جون بن ابیمالک «غلام سیاه» میدانند که در روز عاشورا و در میانه محاربه، پیراهن از تن کَند و با تن عریان به مصاف شمشیرها رفت.
ادامه دارد...
#محرم
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology