eitaa logo
جامعه شناسی مردم
270 دنبال‌کننده
48 عکس
80 ویدیو
4 فایل
تاملاتی تلگرافی درباره جامعه، فرهنگ، سیاست و تاریخ ارتباط با ما: @PopularSociology نشانی ما در روبیکا: https://rubika.ir/Popular_Sociology نشانی ما در تلگرام: t.me/Popular_Sociology نشانی ما در اینستاگرام: https://instagram.com/Popular_Sociology/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻جامعه‌شناسی یک انتخابات | رقابت اردوغان و قلیچداراوغلو برای ریاست جمهوری ترکیه ✍ تحریریه روزنامه فرهیختگان ▫️تحلیل دقیق جزئیات آماری انتخابات ریاست‌جمهوری ترکیه نشان می‌دهد شکاف‌های اقتصادی، توده- نخبگان، مذهبی- سکولار و قومیتی چگونه صحنه سیاسی این کشور را شکل داده است برای هواداران رجب طیب اردوغان، نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری تکرار تمام تقابل‌هایی بود که اردوغان با کمال قلیچدار اوغلو داشت. در تمام رقابت‌های انتخاباتی این دو، قلیچدار اوغلو طرف بازنده بود و اردوغان پیروز. از همین رو نیز هواداران اردوغان به‌طعنه می‌گفتند انتخابات بین نامزد همیشه شکست‌خورده در برابر نامزد همیشه پیروز بوده است. شاید برای قلیچدار اوغلوی 74 ساله، شکست‌های قبلی مقدمه پیروزی بوده که این بار حداقل در دور نخست نتیجه انتخابات را واگذار نکرد. روز یکشنبه 44.8 درصد آرا را کسب کرد و توانست رقیب اردوغان با 49.5 درصد آرا، در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری باشد. حالا هم رجب طیب اردوغان و هم رقیبش سه‌میلیون رایی را می‌خواهند که سینان اوغان به دست آورده است. هر دو جریان انتخابات درتلاشند با چانه‌زنی، آرای اوغان را در سبد رای خود بریزند. روی کاغذ، قلیچدار اوغلو شانس زیادی برای جلب توجه اوغان ندارد؛ چراکه او یک ملی‌گرای سرسخت است و حمایت از قلیچدار اوغلو و ائتلاف ملت را رد کرده، زیرا این ائتلاف از حمایت یک حزب کرد برخوردار است. اگر اوغان از اردوغان حمایت کند، پیروزی برای قلیچدار اوغلو دشوارتر خواهد بود. ادامه مطلب را در اینجا بخوانید 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻تأملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | ✍ یحیی حمدی ▫️ جامعه افغانستان _ گر چه به باور برخی جامعه شناسان افغانستان هنوز جامعه (Society) نیست و در توصیف آن از مفهوم جماعت (community)بهره می برند_ از گروههای قومی مختلف تشکیل شده است که به ترتیب جمعیت عبارت اند از: پشتون ها ( ۴۲ درصد)، تاجیک ها (۲۷ درصد )، هزاره ها (۹ درصد) ، ازبک ها (۹ درصد)، ایماق ها(۴ درصد)، ترکمن ها(۳ درصد)، بلوچ ها(۲درصد) و ۴ درصد باقی جمعیت را نیز اقوام دیگر تشکیل داده اند. با وجود پراکندگی مذهبی ( تشیع و تسنن) در افغانستان، بر خلاف باور عمومی مسأله افغانستان مساله مذهب نیست بلکه قومی و زبانی است! در جامعه افغانستان رقابتی تمامیت خواهانه میان زبان فارسی و پشتو برقرار است تا جایی که پشتون ها که به نوعی در اکثریت قرار دارند ( زبان رسمی در افغانستان پشتو است) حاضر نشدند و تحمل نکردند حتی تابلو مراکز اداری نظیر دانشگاه در شهری مثل هرات که فارسی زبان است علاوه بر پشتو به زبان فارسی هم باشد و دولت اشرف غنی و شخص او از این نظر بسیار حساس بود به طوری که برخی مخالفان در توصیف او از مفهوم فاشیست استفاده می کردند. خاستگاه طالبان، پشتون ها هستند و قالب نیروهای آن نیز از همین قوم هستند گر چه در خیزش اخیرشان تلاش داشته اند از میان اقوام دیگر جذب کنند اما تعداد آنها ناچیز است و البته این تلاش هنوز هم ادامه دارد. بنابراین از نظر قومی یک نیروی بومی در افغانستان به شمار می رود درباره خاستگاه مذهبی آنها هم که نیاز به توضیح ندارد که از مدارس دینی اهل سنت در پاکستان است. طالبان که در سال ۲۰۰۱ توسط آمریکا و متحدینش ساقط شده بود بعد از بیست سال دوباره به عرصه رسمی بازگشتند، در حالی که آمریکا بعد از صرف هزینه سنگین ( هشت تریلیون دلار در افغانستان و عراق) تصمیم به ترک افغانستان و پایان اشغال آن گرفته بود و طالب ها در کمتر از ده روز پس از تصرف یک به یک شهرها، استان ها بدون کمترین مقاومت ارتش برساخته آمریکا، نیروهای دولتی و مردم به کابل رسیدند و برخی در توصیف این سقوط شهرها از عبارت دانلود استفاده کردند یعنی طالبان شهرها را یک به یک و با سرعت بالا دانلود می کردند موضوعی که در ابتدا عجیب می نماید سقوط شهرهایی مثل هرات و مزار شریف که پایگاه مخالفان طالبان محسوب می شد و محل استقرار مجاهدان قدیمی و یاران احمدشاه مسعود مثل اسماعیل خان و ژنرال دوستم و... بود. این شهرها هیچ مقاومتی، از خود نشان ندادند و‌ این دومینو تا سقوط کابل و فرار اشرف غنی رئیس جمهور ادامه یافت. طالبان با کمترین امکانات ( سلاح های سبک فردی، موتور سیکلت ) با دمپایی و گاه پای برهنه بر ارتش دارای پیشرفته ترین تجهیزات جنگی غلبه کرد و تقریبا بر همه افغانستان سیطره یافت. اما چرا اینگونه شد؟! ادامه دارد... 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻 تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | ✍ یحیی حمدی ▫️شهرها یک به یک و با سرعت در کمتر از ده روز سقوط کردند و این دومینو تا سقوط کابل ادامه یافت بدون اینکه کمترین مقاومتی در برابر طالبان صورت گیرد و این اتفاق حتی در شهرهایی مثل هرات و مزار شریف که خاستگاه اصلی مخالفان طالبان ( مجاهدان سابق) نیز رخ داد! شهرهایی که ساکنان آن پیش از این بارها مقابل طالبان جنگیده بودند و انتظار مقاومت از آنها می رفت. برای تبیین چرایی این اتفاق به نظر می رسد بسته به شرایط خاص جامعه افغانستان پیش از رجوع به تئوری های مدرن، تئوری های کلاسیک پاسخ بهتری می توانند ارائه دهند که در اینجا کوشش ما بر این است که با بهره گیری از تئوری عصبیت ابن خلدون به اختصار این رویداد تبیین شود. ابن خلدون در تئوری اش دو نوع جامعه ( بادیه نشینی و شهر نشینی) را مطرح می کند و برای هر کدام ویژگی هایی بر می شمارد که نقش جغرافیا در آن بی بدیل است از جمله اینکه بادیه نشین ها به حداقل زندگی رضایت دارد یعنی به مقتضای نوع زندگی خود از تجملات و رفاه دورند و دارای حیاتی با سختی فراوان؛ اما شهر نشینی عبارت است از تفنن جویی در تجملات و بهتر کردن کیفیات آن ... به اعتقاد ابن خلدون، هدف بادیه نشینی دست یابی به قدرت کشورداری است که آنان را به شهر نشینی سوق می دهد. او در تبیین تحول اجتماعی به نحوه تبدیل بادیه به شهر، بادیه نشینی به شهر نشینی و رشد کمی و کیفی جامعه می پردازد و شهر نشینی را موقعیت خاص اجتماعی-فرهنگی می داند که بادیه نشینان را در برخورد با شهر نشینی دچار تغییر می کند. ابن خلدون روند این تحول اجتماعی را با تبیین می کند؛ او معتقد است که عصبیت صفت خاص مردم بادیه نشین است و جز در بادیه به وجود نمی آید و جز در آن نمی تواند زنده بماند. او سنگ بنای عصبیت را رابطه خویشاوندی ( نژاد و قومیت)، هم پیمانی و هم سوگندی می داند که اتحاد و همبستگی می آفریند. عصبیت از نظر او حسب و نسب، افتخار آباء و اجدادی، اتحاد و همبستگی بین خویشان و اقربا ( پیوستگی های خونی)، است و افراد دارای عصبیت دارای ویژگی هایی چون فطرتی سالم، بی باکی، غیرت و خشونت، قبیله گری، توانایی و نیرومندی، روح نژادی و جماعت و دیگر ابعادی است بسته به موضوع در خلال رویدادها ظاهر می گردد. بنابر نظر ابن خلدون عصبیت که عامل تغییر و تحول اجتماعی است « پیوند اجتماعی تکامل گرا و فرا رونده ای است مبتنی بر روابط خویشاوندی یا مشابه آن که در شبکه ای از روابط اجتماعی شکل می گیرد و در نتیجه، وحدت و انسجامی بین افراد گروه پدید می آورد و نیرویی جهت ایجاد تحولات و تغییرات ژرف سیاسی-اجتماعی، در اختیار آنان قرار می دهد» تصویری که ابن خلدون از عصبیت ارائه می دهد تصویری دیالکتیکی است عصبیت مسیری را طی می کند که نتیجه اش زوال و نفی آن است یعنی بادیه نشینان در فرایندی با نیروی عصبیت بر شهر غلبه می کنند و حاکم می شوند اما بدان بسنده نمی کنند و هر چه پیش تر می روند ناز و نعمتی بیشتر به دست می آورند؛ رفاه و تجمل گرایی موجب افزایش هزینه و نابرابری می شود، برای جبران سنگینی هزینه ها، خراج ستانی بیشتر و نیز دست به تقلیل نیروهای نظامی می زنند بدین ترتیب هم همبستگی کاهش و نیروی دفاعی تحلیل می رود و چاره ای نیز بر این تجمل گرایی نمی یابند. بنابراین او عوامل زوال عصبیت را رفاه زدگی، تجملات و خودکامگی می داند که مقدمات ظهور عصبیتی دیگر بر این عصبیت فرسوده می شود و این امری جبری و اجتناب ناپذیر است. ادامه دارد... 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | ✍ یحیی حمدی ▫️افغانستان کشوری است که دارای جمعیتی سی و پنج میلیونی که قالب آنها در روستا زندگی می کنند (هشتاد درصد) و تنها بیست درصد از جمعیت آن دارای سواد هستند و بافت جمعیتی آن دارای ساختاری قبیله ای و به شدت قومی است که پشتون ها با ۴۲ درصد اکثریت آن را تشکیل می دهند و بعد از آنها تاجیک ها، ازبک ها، هزاره ها و... قرار دارند که در بخش اول این نوشتار به آن پرداخته شد. از نظر مذهبی نیز فقط ده درصد جمعیت آن (هزاره ها) شیعه هستند و باقی جمعیت را مسلمانان اهل سنت تشکیل می دهند. بافت فرهنگی افغانستان به تبع بافت جمعیتی آن سنتی است و بافت شبه مدرن آن نیز در مراحل اول شکل گیری قرار دارد همان طور که پیش از این نیز گفته شد در تحولات اجتماعی آن نه مذهب که اقوام نقش اساسی ایفا می کنند و طالبان متعلق به پشتون هایی هستند که بزرگترین گروه قومی جامعه افغانستان را شامل می شوند. طالبان پس از سقوط در سال ۲۰۰۱ در روستاها، کوهها و اطراف افغانستان به حیات خود ادامه دادند و گاه با ایجاد ناامنی و انفجار های انتحاری خودی نشان می دادند تا جایی که گاه مقامات دولتی افغانستان از ترس و رعبی که از آنها در دل داشتند از اظهار نظر علیه طالبان امتناع می کردند و از دو سال پیش نیز تلاش داشتند آنها را در قدرت شریک کنند و برای این منظور مذاکرات خود را با این گروه در دوحه آغاز کرده بودند غافل از اینکه این گروه نه به شراکت در قدرت بلکه تمام آن را می خواست. آنها در تمام این سالها میان پشتون ها پایگاه اجتماعی خود را حفظ کرده بودند، از نظر سبک زندگی آنها به شدت از زیست ساده ای برخوردارند و از امکانات مادی کمترین بهره را داشتند و قوت قالب شان بامیه ( غذای گیاهی ارزان و محلی افغانستان) است، دارای خلقی جسور و متهور هستند و رفتارشان نیز همراه با خشونت نقطه مقابل طالبان از دو گروه تشکیل شده بود : الف) مجاهدان قدیمی و جبهه مقاومت افغانستان (ائتلاف شمال) که سالها مقابل طالبان جنگیده و نیروی سلحشور محسوب می شدند فرماندهان اصلی این ائتلاف را تاجیک ها تشکیل می دادند که نماد و قهرمان ملی آنها احمد شاه مسعود است و افرادی مثل عبدالله عبدالله، ژنرال فهیم، یونس قانونی، اسماعیل خان، ژنرال دوستم... و در ردیف دوم آنها افرادی مثل امرالله خان ( معاون اشرف غنی) قرار داشتند. ب) گروه دوم شامل طیف گسترده ای از وابستگان به ظاهرشاه آخرین شاه افغانستان، وابستگان گروههای کمونیستی مورد حمایت روسیه و غرب، لیبرالها و سکولارهای قوم گرا مورد حمایت آمریکا که سالها ساکن غرب بودند و در آنجا تحصیل کرده، گاه همه عمرشان را در آنجا گذرانده و حتی فرزندان آنها از نزدیک افغانستان را ندیده بودند و تابعیت کشورهای دیگر داشتند که معروف ترین آنها حامد کرزی و اشرف غنی بودند. این دو گروه ناهمگن پس از حمله آمریکا و ساقط کردن طالبان با تشکیل دولت انتقالی در کنفرانس بن زمام امور را بدست گرفتند و ریاست دولت نیز به حامد کرزی پشتون و تحصیل کرده هند که صاحب فروشگاه‌های زنجیره ای بود رسید و تا سیزده سال قدرت را در دست داشت و در دولت او همه گروهها که ذکر آن رفت سهمی داشتند. ادامه دارد... 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | ✍ یحیی حمدی ▫️در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ اشرف غنی با خاستگاهی پشتون و به شدت قوم گرا در رقابت با عبدالله عبدالله از تاجیک ها پیروز شد اما عبدالله مدعی تقلب شد، بعد از کشمکش پنج ماهه با پادرمیانی بین المللی در قدرت شریک شد و ریاست اجرایی دولت افغانستان را بر عهده گرفت. این اتفاق دوباره در ۲۰۱۸ تکرار شد و دوباره غنی پشتون با نهصد و بیست هزار رای پیروز اعلام شد و عبدالله تاجیک دوباره مدعی تقلب شد و هر دو مراسم تحلیف ریاست جمهوری برگزار کردند این بار هم دوباره با توافقی دیگر، قدرت میان او و غنی تقسیم شد. در پی این بحران در ساختار قدرت در افغانستان و تضعیف آن، طالبان قدرت بیشتری در اطراف و روستاها به دست آوردند و ناامنی‌های متعددی در این کشور به وجود آمد تا جایی که در افغانستان رایج شده بود که : « روزهای زوج قدرت در دست اشرف غنی است، روزهای فرد عبدالله عبدالله و شب ها نیز طالبان » این وضعیت در افغانستان از سه سال پیش از سقوط دولت غنی ادامه داشت از سوی دیگر فساد در ساختار دولت غرب گرای غنی به شدت مردم را آزار می داد و این فقط مختص غرب گرایانی که تابعیت کشورهای دیگر را داشتند نبود بلکه نیروهای جهادی مثل اسماعیل خان، دوستم و... که روزگاری پناه مردم بودند را نیز شامل می شد. روی آوردن به تجملات و رفاه طلبی و فساد به تعبیر ابن خلدونی اش در این کشور و میان مسئولان دولتی بیداد می کرد. در کشوری که بیش از پنجاه سال درگیر جنگ است و اقتصاد آن متکی بود به کمک های بین المللی ( بیش از هفتاد درصد) که در قالب کمک های نظامی، توسعه ای و... پرداخت می شد و باقی آن را تجارت مواد مخدر شامل می شود. در چنین اقتصادی مجلل ترین کاخ ها و خانه ها ساخته می شد که برخی مستند سازها ( مثل محسن اسلام زاده و محمدحسین جعفریان) که سالها در آن کشور زندگی کرده اند می گویند نظیر آن را در ایران و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس ندیده اند این علاوه بر املاکی است که در خارج از افغانستان و خاصه غرب فرزندان و خانواده آنها ساکن بودند. بعد از سقوط دولت افغانستان برخی فیلم ها و تصاویر که از محل زندگی دولتمردان و نیروهای جهادی مثل ژنرال دوستم منتشر شد که به وضوح این موضوع را عیان می کرد. به عنوان نمونه بزرگترین خانه (کاخ) هرات متعلق بود به اسماعیل خان ( وزیر انرژی دولت کرزی) و از نیروهای سابق جهادی که بسیار مجلل بود به طوری که مستند سازانی مثل اسلام زاده از دیدن آن حیرت کرده بودند. از سوی دیگر از نظر فرهنگی مردم افغانستان پایبند به سنت بودند در حالی که رسانه های رسمی و غیر رسمی در پی ترویج شبه مدرنیته در آنجا بودند به عنوان نمونه نگاه کنید به برگزاری مراسم سالانه انتخاب دختر شایسته افغانستان به اینها اضافه کنید اشغال کشور توسط نظامیان آمریکا و متحدانش را ادامه دارد... 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Socioligy
🔻تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | ✍ یحیی حمدی ▫️بر اساس آنچه که در بخش پیش تشریح شد در جامعه افغانستان مردمی حضور دارند خسته از جنگ و ناامنی، پایبند به سنت که هشتاد درصد در روستاها ( بدون هیچ امکان و تاسیسات)زندگی می کنند و دارای ساختاری به شدت قومی و قبیله ای؛ مردمی که برای زنده ماندن جان می کنند اما مقابل دیدگانشان زندگی های مجللی را می بینند که هوش از سر هر انسانی می برد و اشغال گرانی که دولت را برساخته اند. در طرف دیگر طالبانی که دارای پایگاه قومی پشتون ( اکثریت جامعه) و برعکس دولتی ها به شدت ساده و با زندگی سخت و رفتاری همراه با تهور و ضد اشغال که ویژگی آنها پیش از این تشریح شد قرار دارند. به نظر می رسد در این جامعه تضاد روستا-شهر و سنت-شبه مدرنیته کاملا برقرار است. بدین ترتیب آنچه که ابن خلدون از آن به عصبیت تعبیر می کند و آن را نیروی محرک تحولات اجتماعی نام می برد در طالبان وجود دارد و آنها مصداق بادیه نشین ها و دولت افغانستان که فاقد عصبیت بود مصداق جامعه شهری است که ابن خلدون از آن نام می برد. بر این اساس با کمترین مقاومت شهرها را یک به یک و با سرعت در کمتر از ده روز تسخیر کردند و به پایتخت رسیدند. تصویر ابن خلدون از عصبیت؛ تصویری دیالکتیکی است عصبیت مسیری را طی می کند که نتیجه اش زوال و نفی آن است یعنی بادیه نشینان در فرایندی با نیروی عصبیت بر شهر غلبه می کنند و حاکم می شوند اما بدان بسنده نمی کنند و هر چه پیش تر می روند ناز و نعمتی بیشتر به دست می آورند؛ رفاه و تجمل گرایی موجب افزایش هزینه و نابرابری می شود، برای جبران سنگینی هزینه ها، خراج ستانی بیشتر و نیز دست به تقلیل نیروهای نظامی می زنند بدین ترتیب هم همبستگی کاهش و نیروی دفاعی تحلیل می رود و چاره ای نیز بر این تجمل گرایی نمی یابند بنابراین او عوامل زوال عصبیت را رفاه زدگی، تجملات و خودکامگی می داند که مقدمات ظهور عصبیتی دیگر بر این عصبیت فرسوده می شود و این امری جبری و اجتناب ناپذیر است. برای نتیجه گیری این تامل جامعه شناختی که با رویکرد ابن خلدون انجام شد روایت عبدالله کاظمی استاد دانشگاه هرات که از لحظات تصرف هرات شهر دومیلیون نفری ( خاستگاه تاجیک ها و بسیاری از نیروهای مقاومت احمد شاه مسعود )؛ توسط طالبان را می آورم : « مردم در لحظه تصرف هرات سه گروه بودند؛ اول کسانی که دم از مقاومت می زدند و از اسماعیل خان حمایت می کردند که البته تعداد زیادی نبودند. دوم کسانی که از طالبان حمایت می کردند اینها هم زیاد نبودند. سوم کسانی که طرفدار مصالحه و آتش بس بودند اینها اکثریت جامعه را تشکیل می دادند، گروه سوم هم دو دسته بودند: الف) برائت از هر دو یا بی طرفی منفی ب) وساطت میان هر دو یا بی طرفی مثبت؛ من از جمله بند ب دسته سوم بودم، در لحظات تصرف شهر که نصف روز بیشتر طول نکشید ما نگران خرابی و جنگ شدید و تلفات زیاد و احیانا خلاء قدرت، جور و چپاول فرصت طلبان بودم که الحمدلله هیچ کدام اتفاق نیفتاد در آن موقع سرمان داخل گوشی ها و تعقیب اخبار، گوشمان نگران شلیک گلوله و ذهن ما متوجه چگونگی تعامل آینده طالبان با مردم به خصوص شیعیان بود، این را مطمئن بودیم که در لحظات اولیه طالبان نه با مردم و نه شیعیان کاری نخواهند داشت... راستش را بخواهید به خاطر فساد دولت غنی، امنیت طالبان را ترجیح می دهم» پایان برای مطالعه بخش های پیشین این مطلب روی بخش مربوط کلیک کنید: بخش اول ؛ بخش دوم ؛ بخش سوم ؛ بخش چهارم 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Socioligy
🔻تاریخ فرهنگی از عهد باستان تاکنون به روایت انتشارات بلومزبری: «ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا»! ✍ پیمان اسحاقی ▫️ تاریخ فرهنگی، یکی از زمینه‌های پژوهشی در علوم انسانی است که به صورت میان‌رشته‌ای پیشینه، گوناگونی‌ها و صورت‌های مختلف برخی از امور و اشیا را در رابطه با انسان بررسی می‌کند. این زمینه پژوهشی در سال‌های اخیر رشد بسیاری داشته است. در اینجا تنها به برخی آثار یک ناشر انگلیسی در این زمینه می‌پردازم. انتشارات بلومزبری در سال‌های اخیر حدود دویست کتاب در زمینه تاریخ فرهنگی منتشر کرده است. برخی از این آثار شش جلدی و به راستی بهت‌آور هستند. به عنوان نمونه تاریخ فرهنگی لباس و مد، رنگ، ورزش، مو، اشیا، ⁩آموزش، خانه، حافظه، کمدی، صلح، معلولیت، ازدواج، تراژدی، احساسات، حس‌ها، پول، حقوق، تئاتر، زنان، غذا، حیوانات، کودکی و خانواده و عناوین دیگر. هر یک از عنوان‌های بالا در شش جلد و با ویراستاری علمی یک دانشمند بر روی مقالات شماری از پژوهشگران تهیه شده است. آنچه در اینجا آمده بخشی کوچک از ادبیات علمی است که در آکادمیای غربی درباره تاریخ فرهنگی جدید و قدیمشان در سال‌های اخیر تهیه شده است. چنان که از کلید گرفته تا ساحل دریا تاریخ فرهنگی نوشته شده است. مقایسه کنید با وضعیت پژوهش ما درباره ابعاد تاریخ فرهنگی‌مان؛‌ به قول حافظ شیرازی «صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا»! 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
‍ 🔻این کاروان همچنان به پیش می رود ✍ محمدرضا کائینی ▫️شاید تذکار به سپری شدن سالها از رویدادی بزرگ و تاریخی ، بتواند انسان را مثلا به گذر سی و چهار سال متقاعد سازد و او را به شب واقعه دلالت کند به شرح ذیل: شنبه شبِ سیزده خرداد است.نوجوانی هستم بنشسته به استماع وعظی در مسجد محل که به ناگاه چند تن از فعالان هیات امناء و بسیج ، گریان داخل شبستان می شوند و اطلاعیه دفتر امام مبنی بر وخامت حال ایشان را به اطلاع سخنران می رسانند.او گریه ای می کند و ختم امن یجیبی می گیرد و مجلس را پایان می دهد.در آن ساعت ها ، همه آنان که عمر به دلدادگی پیر داده اند ، مفری از دلشوره ندارند.در همین لحظات است که شبکه دو سیما ، قسمتی دیگر از سریال سال های دور از خانه -که دیری است عده زیادی را به خود مشغول داشته-را پخش می کند! (بعدها از جناب بهاء الدینی از ملازمان‌امام شنیدم که ایشان در زمره بینندگان دائمی این سریال بوده اند) در همین حین‌ بلندگوی مسجد ندا در می دهد که: "مردم امشب شب خواب نیست،بیائید دعای توسلی بخوانیم و شفای مرادمان را از خدا بخواهیم...والخ" دوباره به مسجد باز می گردم. به رغم پخش سریالی پرطرفدار ، شبستان را مملو از مردم‌ نگران می بینم.مراسم نزدیک به دو ساعت ادامه می یابد و پس از اتمام آن ، تازه گپ وگفت های جماعت بیمناک آغاز می شود.(بعدها دریافتم که در آن ساعت ها ، جماعتی از حواریون به کار تغسیل امام بوده اند!) بااضطراب به خواب می روم و صبحی که با نوای قرآن رادیو و خبرخوانی حزین محمدرضا حیاتی آغاز می شود و بعد مویه پیوسته مردمی که پیش از آن گمان نمی بردیم بخشی از آنان دلداده پیر باشند و پارچه های سیاه ، حتی بر فراز خانه هایی که عزادار شدن آنان راحدس نمی زدیم! واپسین دیدار ما ، در عصرگاه چهاردهم خرداد روی داد.آنگاه که کالبد پیر را برای واپسین دیدار با مردم ، به زمین های خاکی مصلای تهران آورده بودند.مردمی که دور یخچال شیشه ای طواف می کردند و بر سر و روی خود می زدند ، خیل نبودند ، سیل بودند! ملتی که با پی جویی او توانسته بودند تا با قرن ها تحقیر ، پنجه در پنجه افکنند و در این مصاف ، عزت و غرور را تجربه کنند....اینک سی و چهار سال از آن روزها می گذرد ، بسیاری چیزها مشمول تغییر شده ، اما کاروان خمینی همچنان به پیش می رود... 📖جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی.pdf
1.03M
💠 وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی رضوان الله علیه ▫️خود امام برجسته‌ترین شاخصهاست؛ رفتار امام، گفتار امام. خوشبختانه بیانات امام در دسترس است، تدوین شده است. امام آشکارا همه‌ی مافی الضمیر امام را برای آینده‌ی انقلاب تبیین میکند. نباید اجازه داد این شاخصها غلط تبیین شوند، یا پنهان بمانند، یا فراموش بشوند. اگر این شاخصها را ما بد تبیین کردیم، غلط ارائه دادیم، مثل این است که یک قطب‌نما را در یک راه از دست بدهیم، یا قطب‌نما از کار بیفتد. فرض کنید در یک مسیر دریائی یا در یک بیابان که جاده‌ای هم وجود ندارد، قطب‌نمای انسان آسیب ببیند و از کار بیفتد؛ انسان متحیر میماند. اگر نظرات امام، بد بیان شد، بد تبیین شد، مثل این است که قطب‌نما از کار بیفتد، راه گم میشود؛ هر کسی به سلیقه‌ی خود، به میل خود حرفی میزند. بدخواهان هم در این میان از فرصت استفاده میکنند، راه را جوری تبیین میکنند که ملت به اشتباه بیفتد. ✍ رهبر معظم انقلاب، ۱۳۸۹/۰۳/۱۴ 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
ظرفیت اجتماعی و امنیت چطور می‌توانند همدیگر را بازتولید کنند؟ 🔻دیالکتیک هایپرسونیک و سرمایه اجتماعی ✍ روزنامه فرهیختگان ▫️در کنار افزایش قدرت نظامی باید توجه داشت که تنها بخشی از مسیر ایجاد قدرت بازدارندگی کشور از مجرای قدرت نظامی و هسته‌ای می‌گذرد. طرف غربی به‌خوبی متوجه قوت ما در این عرصه‌ها شده است و مقابله با ایران در این زمینه‌ها را بی‌فایده می‌داند. چنین شرایطی ایجاب می‌کند به‌دنبال نقطه ضعف دیگری باشند تا اثرات این نقاط قوت کشور را خنثی کنند. این ناامیدی از موفقیت در عرصه‌‌های دیگر منجر متمرکز شدن طرف مقابل بر وارد ساختن صدمه حداکثری بر ظرفیت اجتماعی جمهوری اسلامی شده است. فشارهای اقتصادی از یک‌طرف و اقدامات گسترده رسانه‌ای از طرف دیگر در راستای از بین بردن سرمایه اجتماعی حاکمیت به کار گرفته شده و باعث شده برخلاف عرصه دفاعی و هسته‌ای در این زمینه گرفتار ضعف‌های جدی باشیم. اتفاقات پاییز سال گذشته نیز علی‌رغم خیال‌پردازی‌های عده‌ای، مشخص بود که اثرگذاری چندانی در عرصه سخت میدانی نخواهد داشت. این پروژه گسترده که با استفاده از تمام ظرفیت‌های ممکن داخلی و خارجی صورت گرفت، هدفی جز از بین بردن هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی کشور نداشت. محور اصلی این پروژه ایجاد دوقطبی‌های عمیق اجتماعی بین مردم ایران بود؛ اتفاقی که درصورت تحقق و تثبیت می‌تواند آسیب‌های مهلکی به توانایی‌ها کشور در عرصه‌های نظامی وارد کند. رهبر انقلاب بعد از شلیک چند فروند موشک به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در واکنش اولیه ایران به شهادت سردار سلیمانی اظهار داشتند «سوخت حقیقی» این موشک‌ها اراده مردم و فریاد انتقام آنها بوده است. امروز دشمنی که از جلوگیری از ساخت موشک‌های پیشرفته توسط ایران ناامید شده است، دل در گروی تخلیه مخازن سوخت حقیقی این موشک‌ها دارد. در چنین شرایطی باید با گذر از نگاه‌های سطحی در حکمرانی اجتماعی و فرهنگی کشور-که ثمری جز دامن زدن به دوقطبی‌های مطلوب دشمن ندارند- و با اتخاذ رویکرد کلان ایجاد همدلی حداکثری بین تمام افراد و اقشار جامعه، طرف مقابل را از آخرین نقطه‌ضعف کشور نیز ناامید کرد. همان نگاهی که توانسته با همت بالا و نگاه بلندپروازانه در عرصه سخت برای کشور قدرت بازدارندگی ایجاد کند، می‌تواند در عرصه قدرت نرم کشور نیز همین موفقیت را تکرار کند. برای مطالعه متن کامل این یاداشت به اینجا بروید 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻مرگ جامعه‌شناسی کلاسیک به مناسبت درگذشت آلن تورن، جامعه­ شناس جنبش­ های اجتماعی جدیدبا هم نگر و تنها نگر ✍خلیل کمربیگی ▫️"آلن تورن" (Alain Touraine) متولد 3 اوت 1925 در 9 ژوئن 2023 (19 خرداد 1402) در سن 97 سالگی درگذشت. چپ­‌گرایی که به گفته دوست 70 ساله­ اش "ادگار مورن" (Edgar Morin) مورد احترام راست­ها بود. آفریننده اصطلاح "جامعه پساصنعتی" که از جامعه‌­شناسی کار به دموکراسی، مدرنیته و در نهایت "سوژه اجتماعی" رسید. تحلیل­‌های نظری را با تحقیقات تجربی در هم­‌آمیخت و برای انجام تحقیقاتش، همیشه در میدان تجربی حضور داشت. جهت تحلیل جنبش­‌های گوناگون، از کار در کارگاه‌­های معدن ذغال سنگ و ریخته‌­گری و همراهی با جنبش کارگری تا حضور در جمع دانشجویان در مجارستان، شیلی، ایالات متحده و برخی نقاط دیگر، ابایی نداشت. تحصیل در دانشگاه­‌های "کلمبیا"، "شیکاگو"، "هاروارد" و البته "سوربن" از او چهره­ای علمی ساخت. به نهادسازی و حضور در انجمن­‌ها و شوراها باور داشت و مطابق سنت روشنفکری فرانسه، خود را از طریق انجمن‌­ها و بیانیه­‌ها معرفی می­کرد. ایجاد مرکز تحقیقات جامعه­‌شناسی کار در سال 1956 در دانشگاه شیلی، تأسیس مرکز مطالعات جامعه­‌شناسی جنبش‌­های اجتماعی(1970) و بنیان­‌گذاردن مرکز تحلیل و مداخله جامعه‌­شناختی (CADIS) در سال 1981 در پاریس و همچنین پذیرش مسئولیت ریاست انجمن جامعه‌­شناسی فرانسه، نایب رییسی انجمن بین‌­المللی جامعه‌­شناسی و عضویت در بسیاری دیگر از انجمن­ها و شوراها، را می­توان از نمونه­‌های این نهادسازی و اهمیت دادن به مشارکت در نهادهای مدنی عنوان کرد. ادامه این مطلب را اینجا بخوانید. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻 درباره بینش تاریخی و شناخت ناقص از جامعه ✍ علیرضا زادبر ▫️جامعه امروز نسل امروز؛ برخی دهه هشتادی و هفتادی ها، نگاه‌شان به ایران، به وضعیت ایران معطوف به ایران همین چند سال اخیر است. ایران را خلاصه می‌کنند در آنچه که روزانه در زندگی خود می بینند. تا حدودی حق دارند. اما ناقص است. علاقه یا نفرت‌شان از ایران و حکومت خلاصه میشود به همین ایرانِ سال ۹۸، سال ۱۴۰۰ یا ۱۴۰۱ درک‌شان از ایران، از درون ایران به ایران است‌. به خاصیت خاورمیانه، به چند قرن جنگ و طمع خارجی ها به این منطقه، دخالت در امور توجه ندارند. درک شان از حکومت همین وقایع سال‌های اخیر است. آنچه از کارآیی حکومت در چشمان آنان برای تحلیل وجود دارد همین پراید ۴۰۰ میلیونی، مسکن گران و مواضع عجیب جناب میرسلیم است. همه ایران خلاصه میشود در وقایع و اخبار روز، اخبار درست و غلط، اخبار جعلی یا واقعی، اخبار نفرت یا خوب. اینجاست که تاکید میکنم داشتن "بینش تاریخی" به شناخت درست از ایران و شکل گیری تحلیل سیاسیِ نظامند در ذهن افراد کمک می کند. افراد نباید صرفا متاثر از تحلیل دیگران باشند. جامعه باید خود صاحب تحلیل شود‌. آن زمان جامعه رشد می بابد. اساسا شناخت امروز بدون داشتن بینش تاریخی، شناخت ناقصی است‌. آنچه ایران امروز را(خوب یا بد) ساخته است از دل همین بینش تاریخی بدست می آید. ایران سیصد سال اخیر را مطالعه کنید. ایرانِ سیصد ساله را. بینش تاریخی، بینش سیاسی می آورد. در سیاست نمیتوان در خلا سخن گفت. تاریخ هم منبع و هم موید سیاست است. حال تصور کنید که برای یک نسل، برای یک جامعه تاریخ بسازند، تاریخ جعل کنند، بینش تاریخی غلط ترسیم کنند! 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology