eitaa logo
جامعه شناسی مردم
270 دنبال‌کننده
40 عکس
66 ویدیو
4 فایل
تاملاتی تلگرافی درباره جامعه، فرهنگ، سیاست و تاریخ ارتباط با ما: @PopularSociology نشانی ما در روبیکا: https://rubika.ir/Popular_Sociology نشانی ما در تلگرام: t.me/Popular_Sociology نشانی ما در اینستاگرام: https://instagram.com/Popular_Sociology/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 از نشانه های بلوغ فکری ✍ سید یحیی یثربی ▫️توجه به معرفت‌شناسی یکی از نشانه‌های بلوغ فکری انسان‌هاست. انسان‌های ساده‌دل به سادگی می‌پذیرند که همه چیز را میدانند، اما انسان‌هایی که فکر عمیق و دقیق دارند، به ارزیابی دانایی خود می‌پردازند تا ببینند از نظر کمیت و کیفیت تا چه حد اعتبار دارد. انسان بر اساس یک معرفت‌شناسی خام، برخورد خامی با پیرامون خود داشته و می‌پندارد که همه چیز را یا شخصاً می‌فهمد و یا با پرسیدن از دیگران می‌تواند بفهمد! دقت در برخورد کودکان با جهان پیرامون خود، شاهد زنده‌ی این مدعاست. عده زیادی در همین شرایط بزرگ می‌شوند و از دنیا می‌روند، اما عده‌ای می‌توانند در مراحلی از عمر خود، به چنین وضعی با دیده‌ی تردید نگاه کرده، در‌یابند که منابع کسب معرفت آنان چندان هم قابل اعتماد نیستند! زیرا قوای ادراکی و مردم محیط، هر دو در معرض خطا می‌باشند و با همین توجه به این نتیجه می‌رسند که باید خودشان شخصاً دست به کار شده و حدودِ توان و میزان اعتبار باورهای خود را با دقت ارزیابی کنند. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻به پایان خوش تاریخ خوش آمدید ✍ مراد فرهادپور ▫️اکنون ديگر هيچ شک و ترديدي باقي نمانده که يگانه اصل متعالي و متافيزيکي حاکم بر سرنوشت همه ما فرصت طلبي است. از ميلياردر شدن در عرصه اقتصاد و مشهور شدن در "هنر" تا نشستن بر مسند قدرت حاکم و تبديل شدن به مهمترين "نظريه پرداز" معاصر، همه چيز فقط و فقط در گرو يک چيز است : اين که آدمي در زمان درست در مکان درست حاضر باشد، حاضر و آماده براي استفاده از فرصت و طلبيدن و به ارث بردن آن با تمام وجود آنچه وجودش لازم نيست، بلکه حتي مي تواند مزاحم و دست و پا گير هم باشد، قابليت است و شجاعت و استعداد و استقامت و خلاقيت و فداکاري و هوش و صداقت و صبر و شرم و شرافت و فروتني و دوستي و تشخص و تجربه و تفکر و ...خلاصه هر آن چيزي که زماني يک "فضيلت" شمرده مي شد؛ حتي صفات و به اصطلاح امتيازاتي چون زيبايي و خوش پوشي و زرنگي و تردستي و خوش صحبتي و ظاهرسازي و...هم ديگر مؤثر يا به دردبخور نيستند. ظاهراً پيشبيني آدورنو درباره يکدست و يک شکل شدنِ آدميان توسط سيستم، تحقق يافته است: با تبديل شدنِ همگان به حشراتي انباشته از حرص و هراس؛ حرص به قدرت و شهرت و ثروت بيشتر، و هراس از هر چيزي جز اين. فکر کنم اواخر قرن گذشته بود که يک استاد دانشگاه و تحليلگر (يا به زبان امروزي "کارشناس") بسيار معمولي و بسيار فرصت طلب به نام فرانسيس فوکوياما اعلام داشت که با فروپاشي شوروي و پيروزي ليبرال-دمکراسي در مقام بهترين نظام اجتماعي و سياسي ممکن، تاريخ نيز به پايان رسيده است، آنهم پاياني خوش. اين حکم که اعلامش هواداران و شهرت و امکانات زيادي براي آقاي فوکوياما به ارمغان آورد، به رغم لحن علمي و کارشناسانه اش، از قضا تا حدي شبيه ارسال نوعي پيام يا دستور به خود تاريخ هم بود. ولي حال که به جهان اطراف خود مي نگريم به نظر مي رسد که تاريخ با همان طنز هميشگي و مکر هگلي اش دارد، به تعبير لاکان، پيام ايشان را در شکل وارونه شده اش پس مي فرستد، شکلي که در قالب آن معناي حقيقي پيام – که خود فرستنده هم از آن بي خبر بوده – عيان و آشکار مي شود : بحران فراگير مالي و اعتباري، تورم همراه با رکود، بيکاري گسترده، فساد فزاينده در دستگاه هاي دولتي، مافيايي شدن اقتصاد، ترس از تروريسم و امنيتي شدن همه ابعاد زندگي روزمره، پايمال شدن حقوق مدني و صنفي (به همان شيوه هاي مورد علاقه خانم تاچر و آقاي ريگان)، 9 ساعت کار در روز زير دست يک احمق خرشانس به قصد کسب چند صد دلار بيشتر و خريد و "مصرف" کالاهاي "نواي" که مصرفشان به عوض نمونه هاي قبلي فقط موجب افزايش حس تهوع و دلزدگي مي شود (دستکم در آناني که هنوز کاملاً ديوانه نشده اند)، و درگير شدن در چندين جنگ ناتمام يا قريب الوقوع براي مردمان ظاهراً خوش اقبال بلاد مغرب زمين وچند کشور شرق آسيا که زودتر از همه ما به پايان خوش تاريخ رسيدند. گرسنگي شديد و روزافزون در نتيجه افزايش قيمت مواد غذايي ( به لطف نوسانات اقتصاد آزاد و همچنين به لطف تلاش براي کاستن از آلودگي هوا با کاشتن نيشکر به عوض گندم و توليد سوخت گياهي – که خود يکي از "جذاب ترين" نمونه هاي مکر تاريخ است و آدمي نمي داند برايش بخندد يا گريه کند)، قحطي و خشکسالي و سيل و طوفان ناشي از تخريب محيط زيست ( که مسئول اصلي اش سرمايه داري مصرفگراي آمريکايي-غربي است)، انواع جنگ و کشتار و تجاوز و نسل کشي از بالکان تا کلمبيا، افزايش فقر و بيسوادي (که قرار بود تا يک دهه ديگر به کلي محو شود)، صور گوناگون دخالت هاي آشکار و پنهان و زد و بندهاي سياسي و رواج انواع و اقسام عوامفريبي، تداوم بحرانهاي منطقه اي و حالت نه جنگ نه صلح و ستيز دولتها و ابردولتها، شيوع و بازگشت بسياري از بيماريهاي مهلک، کشتار همسايگان بدبخت تر از خود به بهانه تفاوت هاي ديني و قومي، روزي 14 ساعت کار براي بچه هاي زير 14 سال ، و رئيس جمهورهاي مادام العمر براي مردمان کشورهاي رو به توسعه و در حال توسعه و نيمه توسعه يافته-- که خيلي هاشان براي رفتن به غرب و رسيدن به پايان تاريخ له له مي زنند .. پايان خوش تاريخ بر همگان مبارک باد. 📖 جامعه شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻علامه طباطبایی و علوم اجتماعی ✍ سید جواد میری ▫️سید محمد حسین طباطبایی متولد تبریز در ۱۲۸۱ بود و در سال ۱۳۶۰ یعنی ۳ سال بعد از انقلاب ۱۳۵۷ دارفانی را وداع گفت. البته بحث های بیشماری در باب این وجود دارد که نوع نگاه این علامه آذربایجانی و فیسلوف ایرانی که در جهان پرآوازه است چه نسبتی با مفهوم "انقلاب" دارد و اساسا "اصول فلسفه و روش رئالیسم" او در نسبت با انقلاب که با ظهور "سوژه" قابل تبیین است چگونه قابل تاویل است. علامه طباطبایی چندان در دوران جمهوری اسلامی نزیست و نمی توان نسبت او با "جهانبینی انقلابی" را مبتنی بر آثار او تحلیل کرد ولی شاید بتوان نوع نگاه علامه طباطبایی و مشرب فلسفی او را ملاک قرار داد و بر آن اساس دست به تفسیری جامع در این باب زد. اما در این نوشتار من به دنبال "نسبت" علامه طباطبایی و علوم انسانی هستم. بسیاری از اندیشمندان معاصر ایران همچون محمد توکل، قاسم پورحسن، محمد علی مرادی، صدیق اورعی، حمید پارسانیا، سید محمد امین قانعی راد و ابوالفضل مرشدی در باب اهمیت دیدگاه علامه طباطبایی در بستر علوم اجتماعی بسیار نوشته اند و سخن گفته اند. به عنوان مثال، دکتر اورعی و دکتر ابوالفضل مرشدی تز دکتری خویش را درباره علامه طباطبایی نگاشته اند و اورعی از نظریه "استخدام" علامه طباطبایی در ساختار جامعه شناسی سخن گفته است و مرشدی دست به مقایسه ای بین کانت و علامه طباطبایی و مفهوم "از-جا-کندگی معرفتی" زده است. اما همانطور که قاسم پورحسن در مطالعات خویش در باب علامه طباطبایی اشاره کرده است ابعاد فلسفی کلان نظریه طباطبایی به درستی و به صورت جامع در بستر علوم انسانی ایران و در سطح آکادمیک تبیین نشده است. به سخن دیگر، نگاه علامه طباطبایی در وضعیت " آندِر تئورایز" می باشد. این مفهوم به چه معناست؟‌ در فلسفه علم این مفهوم وقتی در باب نظریه ای به کار برده می شود به این معناست که ابعاد و ساحات مختلف نظریه مورد "پردازش" و "مفهومسازی" قرار نگرفته باشد و نظریه در حالتی تکینه و نحیف قرار گرفته باشد. به عبارت دیگر، کلان نظریه علامه طباطبایی در حوزه علوم انسانی دیدگاه او در باب "ادراکات اعتباری" است. اجازه دهید این مفهوم را با ارجاع به آثار علامه طباطبایی به صورت موجز شرح دهم. ادراکات اعتباری مفروضاتی است که ذهن انسان برای رفع نیازهای رندگی آنها را ساخته و پرداخته است و این مفروضات جنبه وضعی و قراردادی و اعتباری دارد. به تعبیر فلسفی، این نوع از ادراکات با واقع و نفس الامر سروکاری ندارد. به عبارت دیگر، ادراکات اعتباری تابع احتیاجات زیستی و مولفه های ویژه محیط است و با دگرگونی آنها تغییر می کند. علوم اعتباری، علومی است که رابطه میان "انسان" و حرکات فعلی او می باشد و انسان با اِعمال قوای فعال خود این علوم را تهیه می کند. این سخن بدین معناست که این علوم و ادراکات، مطابق خارج از "توهم" ما ندارند. البته مفهوم "اعتبارات" در دو ساحت "قبل الاجتماع" و "بعد الاجتماع" در رویکرد علامه طباطبایی مفهومینه شده است و این تمایز بدین معناست که مستوای هر جامعه ایی نسبت وثیقی با "دامنه اعتباریات" آن جامعه دارد. به تعبیر دیگر، علامه طباطبایی با آغاز کردن فلسفه خود با "انسان" و بویژه با طرح مفهوم "اعتباریات" قلمرو آفرینشگری خرد انسان را بسط داد و مبتنی بر این نگاه امکان شکلگیری علوم اجتماعی را با برساخت مفهوم اعتباریات مطرح کرد. اما نکته ایی که در اینجا قابل تامل است نوع نگاه علامه طباطبایی به "نسبت" اعتباریات با قوای انسانی است. به سخن دیگر، او می گوید ادراکات اعتباری خارج از "توهم" ما مطابقی ندارد و در اینجا مفهوم "توهم" -یعنی بخشی از قوه وهم انسانی- قابل تامل است. زیرا سی رایت میلز در باب علوم اجتماعی از مفهوم "تخیل" استفاده می کند -که بخشی از قوه خیال انسان است- و این "مستقر کردن" ادراکات اعتباری در ذیل "وهم" -و نه خیال" به نظرم میدان بسط علوم اجتماعی در روایت علامه طباطبایی را مناقشه برانگیز کند. البته این بحثی است که نیاز به واکاوی جدی و غور در آثار علامه طباطبایی دارد. اما برای خوانش "اصول فلسفه و روش رئالیسم" ما نباید آنرا ذیل روایت شهید مطهری تقریر کنیم. زیرا بین نگاه علامه طباطبایی و خوانش مطهری تفاوت عمده ایی وجود دارد و به یک اعتبار می توان گفت شهید مطهری برد اعتباریات علامه طباطبایی را تا حدود زیادی کوتاه کرده است. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻 صورت‌بندی جریان‌های فکری در ایران امروز ✍ پرویز امینی ما بخواهیم یا نخواهیم در متن یک وضعیتی هستیم که به شکل ساختاری ما را احاطه کرده است. این وضعیت، نوعی سازماندهی خاص جامعه بعلاوه اندیشه مدرن است. برای مسلمانان، از حمله ناپلئون به مصر در اواخر قرن هجدهم و برای ایرانیان، از شکست در جنگ‌های ایران و روس در آغاز قرن نوزدهم، این وضعیت مورد توجه بوده است و درهر عصری رهیافت متفاوتی نسبت به آن وجود داشته است. اینک با تجربه دویست ساله، همچنان اندیشه وجهان مدرن بعلاوه معرفت پست مدرن، مسئله ماست و براساس نحوه مواجهه با آن می‌توان گرایش‌های فکری در ایران امروز را دسته‌بندی کرد: بی‌توجه به مسئله‌سازی اندیشه مدرن این گروه، مسائل و پرابلم‌های اندیشه وجهان مدرن و در چند دهه گذشته، معرفت پست‌مدرن را به رسمیت نمی‌شناسد و عملا قطع نظر از وجود آن به فکر و عمل خود سازمان می‌دهد. اسلام‌گرایان سنتی و افرادی نظیر محمدرضا حکیمی ازجمله مصادیق این گرایش‌اند. بدفهمی از اندیشه مدرن و معرفت پست‌مدرن دسته دوم براساس نوعی بدفهمی آشکار و واضح از این اندیشه، وارد نقد و حتی طرح مباحث ایجابی خود درآن حوزه شده است. آیت‌الله جوادی آملی ازجمله این چهره‌هاست و کتاب منزلت عقل درهندسه معرفت دینی و برخی تفاسیر ایشان مثلا تفسیر آیه ۲۵ سوره حدید بعنوان تفکیک قوا، ازجمله این آثار است. سیدمهدی میرباقری و جریان فرهنگستان نیز دراین دسته قرار می‌گیرند که تقریبا بدون هیچ ارجاعی به متون اصلی سازندگان اندیشه مدرن، فهم خود را از غرب ابراز و نقد می‌کنند. ساده‌سازی اندیشه مدرن و پست‌مدرن جریان سوم که در محیط روشنفکری ایران و نیز جریان دینی رواج دارد، با فهم ساده‌سازانه با این جهان جدید مواجهه شده‌اند. برخی مثل مرحوم بازرگان وشریعتی و حتی سیدجمال تلاش کرده‌اند آن را با فکر دینی مطابقت بدهند و به نوعی آن راشبیه‌سازی کنند و گاهی نیز براساس این فهم ساده‌سازانه، به نقد تفکر و اندیشه مدرن وپست‌مدرن پرداخته‌اند و بقول معروف با یک فن، آنها را ضربه فنی کرده‌اند. شمول افراد در این جریان، هم اکنون نیز بالاست. سپراندازی دربرابر اندیشه مدرن و پست‌مدرن این جریان با فرض ناتوانی مواجهه فکر دینی در برابر فکر مدرن و پست‌مدرن، بکلی عطای فکر دینی را به لقایش بخشیده‌اند و به مرور از دامنه فکر دینی فاصله گرفته‌اند. ملکیان، سروش بعد از رؤیای رسولانه ومجتهد شبستری و شماری از افراد دیگر تحت عنوان روشنفکری دینی در برابر جریانی که خود را نواندیشی دینی معرفی می‌کند، در این گروه قرار می‌گیرند. دراین گروه، برخی نیز هستند که از ادعاهای سابق خود دست شسته‌اند و دعاوی خود در آغاز انقلاب را در غروب تجدد و آغاز عصری دیگر، همانند فوکو و آوینی، خوشبینانه می‌دانند و در یک دهه اخیر، هم امکان علوم انسانی اسلامی را نفی کرده‌اند و هم توسعه را فعلا اولویت جامعه معرفی کرده‌اند و تا مرز حمایت مطلق از پدیدارهای سیاسی مثل برجام نیز پیش رفته‌اند. رضا داوری اردکانی مصداق این جریان است. مدرن و حتی پست‌مدرن سازی اندیشه دینی این گروه، صریح و غیرصریح معتقدند با فکر دینی نمی‌توان با اقتضائات جدید زندگی مدرن و اندیشه مدرن وپست‌مدرن مواجه شد اما ازطرف دیگر معتقدند با توجه به سنت ستبر مذهبی در ایران، بدون تأیید دین نمی‌توان اندیشه مدرن را بومی و مال خود کرد. این گروه با پیش‌فرض گرفتن اندیشه تجدد و پساتجدد، می‌خواهند بامراجعه به سنت دینی، قرائتی به دست دهند که بتوان با سنت دینی، آموزه‌های مدرن را موجه کرد. مرحوم فیرحی دراین دسته قرار می‌گیرد که تلاش می‌کرد به تناسب در آموزه‌ها و در روش، از لاک و فوکو و این اواخر راولز، برای دموکراسی‌سازی و لیبرالیسم‌باوری در سنت فقهی، راهی باز کند. نوستالژیک گرایان این گروه، ایران پیش از اسلام را ایده‌ال فکری و تجربی خود می‌دانند و با فرض تصلب سنت و قابل‌استفاده‌نبودن اندیشه و مفاهیم مدرن به همان شکلی که در غرب تکوین پیدا کرده است در ایران، در تلاش‌اند ذیل اندیشه ایرانشهری که معتقدند ظرفیت‌های نهفته و قابل‌انکشافی دارد، به مواجهه با جهان جدید بپردازند. جواد طباطبایی دراین دسته قرار می‌گیرد. ناتمام دانستن فهم، نقد و پاسخ ایجابی به فکر مدرن و معرفت پست‌مدرن دسته آخر که جریان اقلیتی است با فهم تجربه تاریخی مواجهه با جهان جدید در دویست سال اخیر و ناموفق دانستن آن، معتقد است که ما همچنان در فهم این اندیشه‌ها عقب ماندگی داریم و بدون فهم درست وعمیق، نقدها و ایجاب‌ها نیز از مرز ساده‌سازی فراتر نخواهد رفت و بطریق اولی در سازماندهی عینی زندگی اجتماعی، کاربستی نخواهد داشت. این گروه فهم ما از جهان مدرن و نیز تفکر مدرن ومعرفت پست‌مدرن را ناتمام می‌دانند و اولویت را برای تنظیم مواجهه با این اندیشه ونوع زیست اجتماعی‌اش، به فهم و بازاندیشی در فهم جهان جدید می‌دهند. ✅ @Popular_Sociology
🔻محمدعلی فروغی و برساخت هویت در ایران | بخش اول ✍ یحیی حمدی ▫️محمد علی فروغی نقشی بسیار تاثیر گذار در تاریخ معاصر ایران ایفا کرده است که فقط یکی از آنها نقش او در تأسیس و دوام پهلوی ها بوده است. کمتر کسی را می توان مثل او در این دوره سراغ گرفت که این چنین پررنگ در دو وادی سیاست و فرهنگ حضور داشته باشد: در سیاست ؛ تلاش او برای نشاندن رضاخان بر سلطنت و «قرار گرفتن در زمره ابواب جمعی دیکتاتوری منور»، بازی در نقش میانجی در انتقال سلطنت از رضاخان به پسرش و جلوگیری از روی آوردن انگلیسی ها به بازمانده قاجار؛ از جمله فعالیت های تاثیرگذار وی بود و در هر دو دوره (پهلوی اول و دوم) نیز به مقام نخست وزیری دست یافت، اما از سیاست مهمتر برای او فرهنگ بود. در باب تبار و باور او بسیار سخن رفته است از جمله گرایش به ( حتی تذکره نویسان حامی وی نیز انکار نمی کنند که در صدد توجیه نیز بر آمده اند)، برای تبار یهودی و ازلی مذهب بودن وی نیز مستندات زیادی وجود دارد. به نظر می رسد او در آن دوره پی برده بود که بدون دستیابی به قدرت نمی توان بر فرهنگ سیطره یافت به این خاطر ابتدا وارد وادی سیاست شد و چون در آن عرصه فاتح شد به بر آوردن منویات فرهنگی اش همت گماشت که اگر بنیان فرهنگ برساخته شود تغییرات در وادی سیاست صرفا در روبنا خود را نشان خواهد داد و سازه همان است که بود! در وادی فرهنگ تلاش او، بر تقویت سازه های پیش از اسلام و برساخت هویتی جدید برای ایران مبتنی بر باستان است ( گفتمان هویتی حاکم بر پهلوی که یکی از معمارانش فروغی است ترکیبی از باستان و تجدد است) در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی کند که در این مختصر به دو مورد اشاره می شود: الف) تاریخ نگاری : برجسته ترین کار وی در این موضوع ؛ کتاب «تاریخ مختصر ایران» است که در آغاز دوره پهلوی برای تدریس در کلاس های سوم و چهارم به نگارش درآورده است. اما عجیب اینکه او در این کتاب مهمترین عنصر هویتی پهلوی که اتصال به هخامنشیان ( حکومت دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی) را نادیده می انگارد او اساسا سلسله هخامنشیان و پدیده ای به نام کوروش را ندیده است در حالی که روشنفکران باستان گرای پس از او نقطه عطف و نیز عزیمتشان به تاریخ؛ کوروش و هخامنشان است اما چرا او آن را نادیده می انگارد؟ یعنی بزرگنمایی ها درباره این دوره را بلا سند و مصداق جعلیات می داند ( ن.ک کائینی ۱۳۹۸) و مگر ممکن است فردی چون فروغی از آن بی اطلاع باشد؟! پس از فروغی؛ هخامنشیان و به ویژه کوروش جایگاه جوهری در سیاستگذاری های هویتی در ایران پیدا می کنند تا جایی که تقویم ایران در دوره پهلوی دوم بر آن مبنا تغییر می کند و جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در پاسارگاد برگزار می شود و شاه در سخنانی در آن می گوید: کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم! ادامه دارد... پ.ن: برساخت ترجمه Construct است 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻 محمد علی فروغی و برساخت هویت در ایران | بخش دوم ✍ یحیی حمدی ▫️ب) فرهنگستان زبان پهلوی؛ دولت-ملتی مبتنی بر معاهده وستفالی که تعریفی یوروسنتریک داشت و همسانی فرهنگی از اصول آن بود، بنا نهاد. در این تعریف از دولت-ملت؛ زبان کشور همسان و یکسان پنداشته و دیگر زبان ها نه تنها نادیده بلکه انکار می شد و گاه نیز ممنوع! در ادامه این سیاست گذاری فرهنگستان زبان بر مبنای مدل آکادمی فرانسه ، در سال 1314 تاسیس شد که تلاش داشت زبان فارسی را خالص کند و لغات عربی و دیگر زبانها را از آن بزدایند و اگر معادلی بر آن نیافتند از کلمات باستانی بهره برند. غیر از این؛ فرهنگستان بر اساس اساس نامه اش موظف بود برای هدایت افکار جامعه به و ، اقدامات لازم را انجام دهد. این موضوع دو پیامد عمده به همراه داشت: ابتدا تهاجم به میراث غنی ایران اسلامی، از طریق جایگزین کردن واژه های نو به جای واژه های عربی و دیگری نادیده و انگاشتن ( غیر ملی) زبان های دیگر رایج در ایران ( اقوام ایرانی) محمد علی فروغی بنیانگذار و نخستین رئیس فرهنگستان زبان بود. رساله پیام به فرهنگستان او؛ نشان دهنده ی دیدگاه وی درباره فرهنگ، ملیت و زبان است: از نظر او ملیت و فرهنگ ایرانی مبتنی بر زبان فارسی است و بر همین مبنا فرهنگستان نیز باید حافظ قومیت ایرانی باشد: "زبان آئینه فرهنگ یک قوم است و فرهنگ مایه ارجمندی و یکی از عامل های نیرومند ملیت است. هر قومی که فرهنگی شایسته اعتنا و توجه داشته باشد زنده و باقی است و اگر نداشته باشد نه سزاوار زندگانی و بقاست و نه می تواند باقی بماند... من را مبنی بر می دانم و نمایش فرهنگ ایرانی به است... به عقیده من فرهنگستان هیئتی است که باید نگهدار زبان فارسی و فرهنگ ایرانی باشد که در نتیجه حافظ قومیت ایرانی است." (فروغی،1384: 101)  بنابراین ملیت و فرهنگ ایرانی را با زبان فارسی یکی قلمداد می کند. از نظر او دو مسئله عمده در ارتباط با زبان فارسی وجود دارد : عیب زبان فارسی آمیختگی با است و نقص آن این است که از جهت اصطلاحات فقیر است ... به سبب ترقیاتی که در چهار پنج قرن اخیر در علم و حکمت و صنعت روی داده فاقد بسیاری از اصطلاحات هستیم که به آن سبب زبان ما همه مرادف های امروزی ما را به درستی نمی تواند ادا کند.(همان:104) فروغی در این نامه با وجود باور عمیق به تجدد خطرهای آینده برای زبان فارسی را نیز متذکر می شود:  اگر در گذشته این عیب در زبان ما پیدا شده که آمیخه با عربی گردیده است در آینده این خطر در پیش است که عیبش بیش شود به اینکه آمیخته به زبان های بیگانه دیگر گردد(همان:105) اما او باید می دانست وقتی سازه هویت ایرانی را مبتنی بر باستان و تجدد بنا می کند بدیهی است بیشتر از زبان فارسی، عربی زدایی می شود تا زبان های دیگر مثل زبانهای اروپایی؛ چنان که شد . خوانش فرهنگستان از ایران (آن چنان که از اساسنامه اش پیداست) و نیز خوانشی که فروغی از ایران ارائه می دهد ( فرهنگ ایران را به ادبیات و سپس به زبان فارسی تقلیل می دهد) فرهنگستان را به یک نهاد و فروغی ( به قول سید جواد میری در جایی نسبت به جواد طباطبایی مطرح کرده است) حداقل در این مقوله تنها به یک بدل می کند و نمی توان وی را اندیشمند نامید. با این برساخت ناقص از هویت ( باستان گرایی و حذف اسلام و انکار هویت اقوام ایرانی) به میراث غنی ایران اسلامی تهاجمی عمیق صورت گرفت و نیز از ادبیات غنی سایر زبان ها در ایران محروم شدیم ( اینکه زبان مشترک ایرانیان فارسی تقویت شود بحثی نیست که لازم نیز هست اما این به معنای نادیده انگاشتن و انکار سایر زبان ها در ایران نیست اما این رخ داد) ناکارآمدی این پروژه نیز خود را در پهلوی دوم( در سال ۱۳۲۵ در جریانات آذربایجان و مهاباد) و بعدها در بروز انقلاب اسلامی نشان داد ( واکنش به تقلیل هویتی) و با انقلاب اسلامی متوقف شد اما هنوز هم ایران، درگیر این برساخت ناقص هویتی است و روشنفکران دیگری راه فروغی را ادامه می دهند. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قحطی بزرگ در ایران (سال ۱۲۹۶ شمسی ) و جنايت استعمار انگليس 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
‍🔻 برای فروغ که «تولدی دیگر» یافت ✍ محمدرضا کائینی مرداب های الکل با آن بخارهای گَسِ مسموم انبوه بی تحرک روشنفکران را به ژرفنای خویش کشیدند و موش های موذی اوراق زرنگار کتب را در گنجه های کهنه جویدند!... (تولدی دیگر، چاپ دهم، انتشارات مروارید، ص صد و هفت) ▫️فکر می کنید که سُراینده تا کجا باید تیزفهم و حُقه شناس باشد که دم خروس را زیر لباس قشری که خواهی نخواهی بدان تعلق دارد، ببیند و آن را به صراحت لو دهد؟ وچقدر رسته و تعلق گریز؟ و من از سربند همین شعر، فروغ فرخزاد را با جلال آل احمد مقایسه می کنم.هر دو در نوجوانی و دلزده از تحکمات پدران، خانه را ترک گفتند اما در واپسین فصل حیات، به نوعی منتقد آن شدند که روزی درپی به کف آوردن آن بودند! جامعه ادبی ایران، نخست فروغ را در قامت توصیف گر احساسات مَگوی زنانه شناخت و من با زبان بازتر می گویم: نوعی محرک اسافل اعضا! سرخوردگی و نبوغ او در نوجوانی، چُنان میدانی را برای جولان یافته بود و تاجایی هم که توانست، در آن تاخت! انتقاد به عریانی شعر خود را بر نمی تافت و به عنوان نمونه در پایان چاپ دوم "اسیر" (از انتشارات امیرکبیر) یک نیم دوجین لنگه کفش به سوی مخاطبان پرتاب کرد که: عقب مانده اید و زن و حال و روزش را به رسمیت نشناخته اید و پیشرفت زمان آدمتان خواهد کرد و...الخ (نقل به مضمون).اما همین آدم به چقدر وقت نیاز داشت تا از این جنس واگویه ها دور شود و دیگر تجدید چاپ دفترهای اولیه شعر خویش را برنتابد و تکرار آن را خوش ندارد؟ چیزی نزدیک به ده سال! (فاصله میان انتشار اسیر تا تولدی دیگر) او به خیلی ها از جمله صدرالدین الهی گفته بود که: شعرش با تولدی دیگر آغاز شده و حتی به طور مشخص تر: پایان این کتاب، تازه آغاز راه شاعری اوست! او در سی و دو ساله گی که مرگ را پذیرا گشت، بر محمل حق جویی و رستگاری بود، اما کاسبکاران و دکانداران ادبیات، همچنان کوشیدند تا وی را در آغازین منزلگاه شعری خود حبس کنند و جامه ای که او در زمان حیات آن را به درآوده بود، بر مرده وی بپوشانند و امر را بر بسا جوانان و علاقمندانش مشتبه سازند! بازخوانی شعر و زندگی و زمانه فروغ، پرده ای دیگر از شعبده بازی و دغل کاری روشنفکری ایرانی را عیان می کند و مگر در سالیان اخیر نکرده؟ تجربه فروغ و کسانی چون او، نشان می دهد که اگر انسان به خودفریبی و دگر فریبی تن نداده باشد، طبیعتا و به پای فطرت واندیشه، دیر یازود، به طریق صواب سوق خواهدیافت.خدایش بیامرزد. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻برای دانش آموزان ✍ علیرضا زادبر . مخاطب این متن کوتاه دانش آموزان و شاید مهمتر از آن، والدین این عزیزان باشد: ۱. بلوغ دانش آموز در نظام آموزشی و تربیتی کشور نباید صرفا در بلوغ سنی، دینی و جنسی خلاصه شود. رسیدن به بلوغ مقدماتی میخواهد که در این مسیر عنصر "تربیت" با اهمیت است. سخنم این است ما در کنار سایر رده های بلوغ، باید به بلوغ سیاسی و اجتماعی دانش آموز بپردازیم. ۲. این مطلوب نیست که دانش آموز پس از ورود به دانشگاه و قرار گرفتن در محیط نو با ذهنی در خلا با مسائل سیاسی روبرو شود، اتفاقا بهترین زمان برای شکل گیری و حرکت در بلوغ سیاسی همین سن تربیت در مدارس است. ۳. شاید شما والدین محترم بگویید: من از سیاسی شدن فرزندم بیزارم. انتخاب با شماست. اما عرصه سیاست و سیاست در هر حال در زندگی انسان اثر دارد. انسان ذاتا موجود اجتماعی و در پی آن موجود سیاسی است. حتی اگر به سیاست پشت کنید، بهر حال در زندگی شما اثر مثبت یا منفی خواهد گذاشت‌. ۴. چکار کنیم!؟ فرزندانمان را دور از "فهم سیاسی" قرار ندهیم. دقت کنید. تکرار می کنم: فهم سیاسی یعنی قوه درک و تشخیص سیاسی اجتماعی. این یعنی دانش آموز نباید بازیچه احزاب و جریانات سیاسی شود‌‌. ۵. آموزش و پرورش باید در مسیر بلوغ سیاسی اجتماعی دانش آموزان هم سطح با بلوغ فکری، علمی، آموزشی و دینی افراد برنامه داشته باشد. ۶. ذهن دانش آموز نوجوان مستعد پذیرش سخن حق یا کلام باطل است. معلمین که میخواهند به دانش آموزان جهت بدهند بجای تحمیل نظر شخصی خود، به دانش آموز فهم و تحلیل سیاسی آموزش دهند‌. ۷. من خوشبینم به این وقایع، از این جهت که اگر نظام تربیتی آموزشی ما بلوغ سیاسی دانش آموزان را جدی بگیرد و به رسمیت بشناسند، آینده ایران تضمین خواهد بود و این خدمت دشمن در وقایع اخیر است. ۸. به ذهن دانش آموز رحم کنید. او بدون مقدمات نباید در تحلیل ها رها شود. تحلیل خود را به دانش آموز نقبولانید. او را در مسیر درست تشخیص دادن قرار دهید. نگویید این درست است یا آن! ۹. دانش آموزان آینده ایرانند. این گروهک ها و سازمان ها عمرشان کفاف نخواهد داد اما این آیندگان ایران، هستند و خواهند درخشید. ۱۰. از این فرصت استفاده کنید. طرف مقابل خواست با آوردن دانش آموزان به کف خیابان و خشونت از کشور هزینه بگیرد. بجای آموزش بسیاری از امور غیر ضروری به بلوغ سیاسی دانش آموز کمک کنید. . 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻آیا معلم‌ حق دارد نظر شخصی و سیاسی خود را به دانش آموز تحمیل کند؟ ✍ علیرضا زادبر . ▫️در یادداشت قبلی به لزوم بلوغ سیاسی دانش آموزان پرداختم. نظام تربیتی(مقصودم فقط آموزش و پرورش نیست)، و والدین در کنار بلوغ جنسی، دینی و فکری باید به بلوغ سیاسی و اجتماعی دانش آموز توجه داشته باشند. به متن قبل بازگردید و مطالعه کنید. . در این یادداشت مشخصا به این پرسش می پردازم: آیا معلم حق دارد در کلاس درس نظر شخصی و سیاسی خود را به ذهن دانش آموز تحمیل کند؟ بیان کند؟ آیا این امر به بلوغ سیاسی دانش آموز کمک می کند؟ . ۱. نیاز به مقدمه ندارد. توضیح نمیخواهد. "معلم" تربیت کننده و سازنده یک جامعه است‌‌. جایگاه و اهمیت معلم بر همگان واضح و مبرهن است. در روایات دینی نیز به نقش معلم (پدرگونه) اشاره شده است. ۲. حقوق و جایگاه معلم در جامعه باید همطراز با اهمیت او باشد. معلم گرفتار معیشت و مسائل اقتصادی تمرکز لازم را نخواهد داشت. از آن بالاتر جایگاه و شان معلم است، جایگاه معلم از یک سلبریتی یا افراد مشهور بی هنر پایین تر است! این حق معلم نیست که ماه ها منتظر رتبه بندی و اجرای آن نباشد! ۳. باز گردیم به پرسش خودمان، یک مسیر ایجاد بلوغ فکری، سیاسی و اجتماعی در دانش آموزان، قطعا بیان و کلام معلم است. آیا معلم می تواند دانش آموز خالی الذهن را با افکار سیاسی خود جهت دهد؟ نام این کار بلوغ سیاسی است؟ ۴. خیر، این بیان نظر شخصی سیاسی معلمین سر کلاس (چه مثبت چه منفی چه در دفاع از انقلاب چه در مخالفت با انقلاب) دانش آموز را به بلوغ سیاسی نمی رساند. چون صرفا انتقال نظر است. ماهی دادن است. ۵. معلم باید به دانش آموز "روش تحلیل کردن" بیاموزد. روش فهم و تشخیص را آموزش دهد. آنچه این روزها می بینیم و می شنویم آموزش روش تحلیل نیست، بحث از مصادیق و اخبار بر سرکلاس، آموزش روش فهم نیست. باید به دانش آموز ماهی گیری یاد داد. ۶. اگر در کلاس ها صرفا بر سر مصادیق و موارد یومیه بحث شود، دانش آموز به بلوغ سیاسی نمی رسد و حتی در مسیر آن قرار نمی گیرد به این دلیل که مدام در موارد بعدی نیاز به بیان دیگری دارد. ۷. یک روش مهم در انتفال روش تحلیل و فهم سیاسی، تشخیص صحت و اعتبار منبع است‌. منبع شناسی در تحلیل اهمیت دارد. براساس چه منابعی تحلیل ارائه میشود؟ باید به دانش آموز منبع شناسی و واکاوی بین هزاران "داده" درست و غلط را آموزش داد‌. ۸. منطق تحلیل چیست؟ آنچه این روزها میخوانیم مدل تحلیل صفر و صدی است! منطق صفر یا صد بودن در ارائه تحلیل، صحیح نبست. در تحلیل باید طیفی و نسبی به تحولات نگاه کرد. ۹. کلام آخر: بجای دادن تحلیل به دانش آموز، روش تحلیل را به او بیاموزیم 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای تنها و بی‌کس شدن آرتین به وقت‌ دلتنگی برای بوسه‌ی مادر و پدر به‌وقت بازی با برادرش پدر و مادر و برادر آرتین دیشب در حمله تروریستی به حرم مطهر ‎ شهید شدند فیلم مصاحبه با آرتین 😭 📖 جامعه‌شناسی مردم ✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دکتر یوسف اباذری از سالها پیش نسبت به توسعه بازار وحشی که همه ما را ناگزیر از مصرف و خرید و رقابت جنسی می‌کند هشدار می دهد او یکی از اولین جامعه شناسانی است که در ایران به فرایند تبدیل جامعه ایران به یک جامعه بازار لیبرال، آن هم به خشن ترین نوع ان یعنی جامعه بازارنئولیبرال حساس شد که حاصل آن تغییر سبک زندگی بخش هایی از جامعه است که امروز خود را نشان می دهد 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻چرا یک نفر نمیپرسد کوش؟ 🔹بمب های خوشه ای رسانه ای چطور اعصاب شما را مختل میکند؟ هایپر رِوِلوشن یا انقلاب مجازی چگونه کار میکند؟ 📖جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸هنوز دیر نشده است! تکنولوژی جدید غرب برای نابودی را بشناسیم. 🔹هایپر رِوِلوشن را دی کُد کنیم. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸انقلاب مجازی در جهان کدها درون این ماتریکس چیست؟ 🔹درون این ماتریکس هیچ چیز نیست جز کدهایی که برای هک کردن ذهن ما آمده و وقتی به آن آگاه میشویم، قدرتش را از دست میدهد. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸فقط سه حرف: کوش؟؟؟ 🔹همدستان د1عش به اسم زندگی آمدند و فقط مرگ، مرگ و مرگ برای ما آوردند. اما در مقابل جنبش تبهکاران راه حل فقط است. زندگی را از سر بگیرید. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻خویش بیش انگاشتان! ✍ داریوش سجادی ▫️سلبریتی تبلور محبوبیت و تعین اقبالی است عمومی، در نبود فضیلت اخلاقی یا وزانت اندیشگی و عمق دانشی! محبوبیتی است ناشی از قلوه لب و قوس کمر و انحنای باسن و سیمای محشر و ورز ماهیچه و توانایی گل زدن و تبحر در ادا درآوردن بر پرده سینما و هنر! مصیبت آنجاست که احراز چنین اقبالی متضمن توهمی ناشی از توجه و احصاء تصوری کاذب از خود و وزن و نقش و جایگاه خود است که بر نشستن آن موجودیت متوهم بر کرسی اندرز و خطابه و دادن راهکار و انشای توصیه و ابراز لحیه و آن ترهات و هجویات را دانش و پژوهش پنداشتن مُنجر می‌شود! فرآیندی که محصولش شهرآوردی است با سیکلی معیوب که طی آن چهار تا بچه و مُشتی جوانک هیجان زده به اعتبار ابزار مدرنیسم و از جوار بهجت جوانانه در فضاهای‌ مجازی تریبون دار شده و جسورانه مرتکب صدور توصیه و ارتکاب راهکار و مشاوره در اندازه‌های ملی و بین‌المللی می‌گردند! دنیای مدرن مُبدل به دنیائی کمیک توأم با تراژدی شده، بلبشویی که معلوم نیست می‌بایست بر ابتذالش خندید یا بر نزاریش زارزار گریست؟ مشکل آنجاست که سلبریتی های مزبور بازی مذکور را جدی گرفته و خُلدآشیانه و جنت مکانانه برای اُمت شان فتواهای سیاسی و علمی و پزشکی و پژوهشی صادر می‌فرمایند! بر سردر اتاق مدرنیسم بنویسید: سرزده وارد مشو میکده حمام نیست ورود به این ساحت مستلزم صاحب صلاحیتی است. چاقویی را می‌ماند که بجای دستان جراحی حاذق و زبردست در دست ناشيان و نوباوگانی قرار گرفته که یا به خود آسیب می‌زنند و یا جامعه را از جوار توهمات و سوپرمن انگاشتی های خود، مبتلابه آفات و سیئات می‌کنند 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Socioligy
🚫 وقتی شبکه‌های اجتماعی رئیس جمهور آمریکا را حذف کردند! ✍ علیرضا بازارگان ▫️پس از انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری آمریکا؛ فیسبوک و توئیتر حساب‌های ترامپ را [پس از اینکه او ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کرد] به صورت موقت بستند. حتی اخطار داده‌اند که اگر به انتشار مطالب خطرناک ادامه دهد، حساب او را به طور کلی می‌بندند. یوتیوب هزاران ویدئو که انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا را زیر سوال برده‌اند را حذف کرده است و طبق قوانین جدیدش، در آینده نیز اجازه گذاشتن هیچ ویدیویی که ادعا کند در انتخابات ۲۰۲۰ تقلب شده است را نمی‌دهد. در همان یوتوب اگر بخواهید انتخابات بلاروس یا ایران یا هر جای دیگر را زیر سوال ببرید اشکالی ندارد. ولی انتخابات آمریکا؟ خیر. اجازه ندارید. سخنگوی توئیتر گفت که "به دلیل خشونت های بی‌سابقه در واشنگتن، توئیت‌های ترامپ را پاک کرده‌ایم زیرا مقررات انسجام اجتماعیِ ما را مکررا و به شدت نقض کرده است". سخنگوی فیس بوک ادامه داد: "ما یک تصمیم اضطراری گرفته‌ایم ... زیرا اعتقاد داریم که مطالب ترامپ به جای اینکه احتمال خشونت را کاهش دهد، آن را افزایش می‌دهد". به قول یکی از دوستان، وقتی خطر احساس می‌کنند هر کس را بخواهند سانسور می‌کنند. حتی اگر رئیس جمهور باشد. 📖 جامعه شناسی مردم@Poular_Sociology
🔻 فیلتر کردن اپلیکیشن "تیک تاک" توسط آمریکا نقطه عطفی است در تاریخ اینترنت ✍ علی رضا بازارگان ▫️ در سال 2020 پردانلودترین اپلیکیشن در تمام جهان TikTok بوده است. این اپلیکیشن برای ساختن کلیپ های داب اسمش و رقص استفاده می شود که توانسته است بیشتر از فیسبوک، بیشتر از واتس اپ، بیشتر از اینستاگرام، و بیشتر از هر اپلیکیشن دیگر در جهان مشتری داشته باشد. ولی نکته مهم چیست؟ نکته مهم این است که بر خلاف دیگر اپلیکیشن های غول در جهان، TikTok یک اپلیکیشن آمریکایی نیست. به عبارت دیگر، برای اولین بار در تاریخ، صدر جدول غول های اینترنت دست یک شرکت آمریکایی نیست، بلکه به دست یک شرکت چینی رسیده است. راه حل آمریکا در این رقابت چه بوده است؟ فیلتر کردن تیک تاک! در گذشته، هر گاه یک کشور دسترسی به یک اپلیکیشن را قطع و فیلتر کرده است، آمریکا با محکوم کردن این حرکت علیه آن کشور بیانیه داده است. فیلتر کردن فیسبوک، توییتر، تلگرام و امثالهم در ایران و چین و روسیه همیشه اهرم فشار بوده است. اینکه شما مجبورید با استفاده از فیلتر شکن و وی پی ان این متن را در تلگرام مطالعه کنید که در ایران فیلتر است، از نظر آمریکا سندی است بر دیکتاتور بودن دولت ایران. ولی حالا که TikTok گوی سبقت را از آمریکایی ها ربوده است و حدود 100 میلیون کاربر آمریکایی از آن استفاده می کنند، قضیه فرق کرده است. در گذشته آمریکا با فشار آوردن به تیک تاک آن را مجبور کرده که همه سِرورهایش را از کشور چین خارج کند. آنها را مجاب کرده که مدیران چینی خودشان را عوض کنند و مدیران آمریکایی انتصاب کنند. آنها را مجبور کرده که رابطه خود را با دولت چین به حداقل برسانند. و حتی با وجو انجام همه این کارها توسط تیک تاک، آمریکا باز هم نتوانست آن را تحمل کند! آن روز رئیس جمهور ایالات متحده جلوی دوربین ها ایستاد و گفت که دستور فیلتر کردن این اپلیکیشن را در آمریکا داده است. به چه جرم؟ به جرم اینکه مبادا کاربران آمریکایی به صورت گسترده از یک اپلیکیشن چینی استفاده کنند. عجب طنز تلخی. فیلتر و سانسور وقتی به دست مخالفان آمریکا باشد محکوم است، ولی وقتی به دست خود آمریکا باشد جایز و مطلوب! بازی تا وقتی خوب است که آن ها جلو باشند، و به محض اینکه عقب بیافتند، بازی را به هم میزنند. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻ضعف عمومی ما در مطالعه تاریخ ✍ رسول جعفریان ▫️ندانستن تاریخ، اشکال بسیاری از پژوهشگران ما در حوزه های مختلف و مرتبط با تاریخ است. بنده می دانم که تاریخ فی حد نفسه، اندیشه ای را اثبات و نفی نمی کند، اما بارها بر این تأکید داشته ام که آگاهی از تاریخ، ما را برای سنجش افکار و طرح نظریات جدید، هوشیار و آگاه می کند. اشکال این است که بسیاری این نیاز را احساس نمی کنند و مستقیم سراغ مباحث خاص خود می روند، و یا تصور می کنند مطالعه چند کتاب تاریخی عمومی، مشکل آنها را حل می کند. حقیقت این است که بسیاری از نظریات و دیدگاههایی که در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اندیشه ای ابراز می شود، بسترهای تاریخی خاص خود را دارد که بدون شناخت آنها، امکان طراحی آن افکار و سنجش آنها وجود ندارد. این دوستان ما، دست کم در هر زمینه ای که فعالیت فکری دارند، باید ریشه های تاریخی ـ محیطی آن افکار را بررسی کنند. باید تاریخ هر مساله را بدانند و درست هم بدانند. این دانستن، نیازمند جستجو و کاوش فراوان است واین طور نیست که مثلا برای مطالعه دوره صفوی، دیدن چند کتاب عمومی کفایت کند یا مثلا از دوره قاجار که در فارسی، حتی چند کتاب عمومی خوب هم نیست، بتوانند با دیدن یکی دو کتاب، شناختی نسبت به آن بدست آورند. تاریخ، بویژه تاریخ اندیشه، آن هم بررسی تاریخ اندیشه در بستر زمانی و سیاسی خاص خودش، یکی از مهم ترین ابزارها برای سنجش افکار و اندیشه هاست. این قاعده نه فقط در مورد دوره معاصر، که برای شناخت اسلام نیز، بدون شناخت درست دوره اموی و عباسی، بدون شناخت محیط جاهلی و اسلام، بدون شناخت محیط های مختلفی که اسلام در آنها بالید و شکل گرفت، نمی توان ادعایی داشت. این آگاهی، نیاز به وجود متخصصین مختلف و متعدد دارد. بعد از نزدیک چهل سال کار در حوزه تاریخ اسلام، می توانم اطمینان دهم که ما تاریخ اسلام را عمدتا به دلخواه خود و شرایط، و از روی هوی و هوس سیاسی و اثبات این و آن مطالعه کردیم، نه این که واقعا متخصص در آن شدیم. دریغ از یک اموی شناس یا عباسی شناس که در کشور باشد. دریغ از یک متخصص جدی تاریخ اقتصادی اسلام، دریغ از یک مجله جدی پژوهشی که ویژه مطالعات صدر اسلام باشد. این وضع ما در باره تاریخ اسلام است، و اما دوره های بعد که ما در ایران به عنوان یک شیعه، اصلا اهمیتی برای تاریخ عمومی اسلام قائل نبوده ایم. نه دولت هایی مثل ایوبی و مملوکی را می شناسیم و نه از محیط غرب اسلامی در شمال افریقا خبر علمی جدی داریم. این را برای دانشجویان این حوزه ها هم می گویم مطمئن باشند که به رغم تصور عمومی که در این زمینه ها کار شده، بدانند که همه چیز بکر است، مگر آن که در زبان های فرنگی یا عربی آثاری یافت شود. در این زمینه ها، حداکثر چند ترجمه وجود دارد. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
50.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻گزارش فعالیت ربات ها در فضای مجازی 🔹پیشنهاد میکنیم با دیدن این کلیپ دنیای دیگر را بیشتر درک کنید. دنیایی که در آن اکنون در ایران انقلاب شده است! ♦️چگونه از ربات ها در شبکه های اجتماعی برای تغییر ذهنیت افراد جامعه بهره می برند؟ / جدال 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻رویکرد درمانی سوسیوکاوانه؛ نگاه به فرد در بستر جامعه ✍ سید جواد میری ▫️بعضاً آدمی دچار روانپریشی می شود و برای معالجه به سراغ روانشناسان می رود. برخی اوقات مشکلات تن-روانی آدم موجب می شود که فرد برای معالجه مشکلات روانی خویش نیازمند دارو با دوزهای بالا بگردد و در این وضعیت ما به روانپزشک رجوع می کنیم. در این میان ما با گروهی از تحلیلگران روان مواجه هستیم که هم با روانپزشکان متفاوت هستند و هم تا حدود زیادی با روانشناسان و آنها کسانی هستند که با عنوان روانکاو شناخته می شوند. روانکاوان مانند روانشناسان دارو تجویز نمی کنند ولی روش معالجه آنها با روانشناسان تفاوت دارد و شاید مهمترین تمایزشان این است که روانکاوان بر مفهوم "ناخودآگاه" در درک رنج ها و دردهای فرد تمرکز می کنند. البته نحله ای متاثر از هایدگر و فلسفه قاره ای نیز وجود دارد که مبتنی بر مفهوم "دازاین کاوی" تلاش می کند ریشه "اضطرابات وجودی" آدمی را بشناسد و مبتنی بر نوعی دازاین-درمانی فرد را معالجه کند. اما نکته ای که در ذهن من است و مدتهاست مرا به خود درگیر کرده است رویکردی است که آلام بشری و مشکلات فردی و دغدغه های وجودی انسان را به ذهن و روان و بدن و یا تلقیق این سه ساحت ندهد بل تلاش کند آدمی را در "بستر جامعه" ببیند و ناکامی ها و آلام او را "سوسیو-کاوی" کند. یکی از نزدیکترین متفکران به این دغدغه را که هم مباحث الهیاتی و هم دغدغه های فلسفی و هم نگرانی های روانشناختی و هم مسائل اجتماعی را در یک مجموعه یکپارچه می نگریست اریک فروم می باشد که سخن از "وضع انسانی" می زند و تلاش می کند برای درک این وضع انسانی که مقوله ای انتولوژیکال هست از نگرش مارکس و فروید یاری بجوید ولی این وضع انسانی را تقلیل به ساختارهای اجتماعی یا رانه های روانشناختی ندهد. طرحی که به دنبال آن هستم و در نسبت با وضع جامعه ایران که تولید "روانپریشی جمعی" می کند ارائه "رویکردی سوسیوکاوانه" است که برای التیام فرد دردهای او را ذیل روانکاوی یا روانپزشکی و یا روانشناسی نمی بیند بل وضع انسانی او را در نسبت با امر اجتماعی خوانش می کند و برای التیام فرد "تجویز سوسیوکاوانه" نیز دارد. به نظرم با توجه به شیب تند کاهش ظرفیت امید و آرزومندی اجتماعی در جامعه ایرانی در دهه پیش روی ما نیازمند سنخ های دیگری از "درمان" هستیم. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻‍ جشن شیاطین! ✍ داریوش سجادی ▫️امواج مهیب و سنگینی از خطر و توطئه کشور و مقدرات‌اش رو از جانب ریاض و تل‌آویو و پدرخوانده‌شان (واشنگتن) محاصره کرده که در کمین تخریب ایران بی‌تابی می‌کنن. اما دشمن اصلی آمریکا و اسرائیل و عربستان نیست این سه دشمن رودرروی شمایند که تکلیف با آنها روشنه! اگر قرار بر ترس از دشمن باشه اینا دشمن اصلی نیستن. دشمن اصلی فارسی زبانان خارج از کشورند که در قالب اپوزیسیون مترصد دریدن شما و کشورتانند. برای تحصیل نیات شوم و زیاده خواهانه‌شون از هیچ جنایتی روی گردون نیستن. حجم و فشار کینه و نفرت‌شون آنقدر زیاده که حاضرند برای برون‌ریخت نفرت‌شون، خشن‌ترین جنایات علیه شما و کشور شما رو با سعایت نزد اجنبی و خیانت «علیه شما» عملیاتی کنن! اینهایند که علیه شما خواستار افرایش تحریم‌اند! اینهایند که علیه شما نزد دول غربی سعایت می کنن! اینهایند که علیه شما مشورت غلط به دشمن می‌دن! اینهایند که دشمن شما رو تشجیع به حمله نظامی می‌کنن! اینهایند که از جوار ناکامی و ناشادی‌ و شکست‌هاشون در خارج از کشور افسرده‌ان. افسردگی اینها ناشی از غم نیست. افسردگی یک عنصر افسرده ناشی از خشمه! خشم از خودش و بی‌عُرضگی‌ و شکست‌هایش در تحصیل آرزوها و اهداف‌اش در زندگی شخصی‌اش و برای تخلیه این «خشم انباشته» نیاز به فرافکنی داره و شما و امنیت و تمامیت شمایان در داخل کشور رو مابازاء ناکامی‌هاش در غربت و بدبختی‌هاش در عزلت می‌کنه تا با توسل به «بزه‌کاری سیاسی» به خلسگی و نشئگی ذهنی و روانی برسن! خلجان روح ناآرام‌شون با دریدن شما و کشور شما به تشفی خاطر می‌رسه. اینها رو کسی می‌گه که سالهاست در خارج از کشور و از نزدیک با روان‌پریشی این ورشکسته بتقصیران آشناست! 📖 جامعه شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻 تیم ملی، امروز علاوه بر زمین فوتبال، همزمان مقابل چند هفته جنگ روانی- رسانه ای سرویس های بیگانه و رسانه های تبهکار لندنی جنگید. همینطور مقابل حملات دوستان نادان و بی خردی چون کریمی و دایی! 🇮🇷 تمام قد و با تمام توان باید از تیم ملی حمایت کرد 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology