🔻آقای عقلانیت! لطفاً مردم را نترسانید
✍ روح الله رشیدی
▫️دکتر محسن رنانی در دهههای اخیر با تمرکز روی مفاهیمی مانند #توسعه و #عقلانیت، اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده است. او در نشر دیدگاههایش، فعال و خلاق بوده و میکوشد ایدۀ خود را عمومی کند. ظهور اجتماعی و سیاسی دارد و از این جهت توانسته از برخی همقطاران دانشگاهیاش پیشی گرفته و مخاطبان بیشتری را با خود همراه نماید.
ابتداییترین و بدیهیترین تصویری که از چنین چهرههایی نزد مردم و علاقمندان علوم انسانی و اجتماعی ساخته میشود، تصویرِ یک انسان آزاداندیش، اهل مدارا، روادار و مردممدار و... است؛ همان ویژگیهایی که بارها در قالب دستورالعملهای اخلاقی ذیل ایدۀ مرکزی توسعه و عقلانیت برشمردهاند.
در کشاکش رویدادها و منازعات اجتماعی و سیاسی، اما پردهها میافتد و بسیاری از دستورالعملها، مدعاها، گفتارها و آموزههای جذاب و خوشرنگ، رنگ میبازند و آن روشنفکرِ نسخهپیچ و اصلاحگر و الهامبخش، به یکباره در هیبت یک آدم تندمزاج و عصبی و برچسبزن ظاهر میشود!
رنانی، پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و مشخص شدن ترکیب آرای کاندیداها در استانهای مختلف، از فرط عصبانیت، به این دلیل که میزان آرای رقیب در اصفهان بیشتر بوده، زبان به طعن و تعریض و تحقیرِ همشهریانش گشوده و اصفهان را #روستا نامیده است!
چنین رفتار خشن و تحقیرآمیزی، شاید اگر از سوی برخی تندروهای حاشیهای سر میزد، چندان عجیب نبود، اما وقتی شخصی با یال و کوپال #روشنفکری و منادیِ عقلانیت و انسانمداری، اینگونه عنانِ اعتدال از کف میدهد و همزمان دست به تحقیرِ روستا و روستاییان از یک سو و همشهریانش از سوی دیگر میزند، باید به سوگ نشست.
این حد از عصبیت و خشونت و تحکم علیه گروهی از مردم، صرفاً به این دلیل که آنها مانند محسن رنانی فکر نمیکنند، عبرتانگیز و درسآموز است. این #تفکر_محدودکننده و حذفی و این اندیشۀ تبعیضآلود، چگونه میتواند بلندگوی توسعه و عقلانیت و دموکراسی باشد؟ عقلانیتی که میوۀ آن، تلاش برای #سانسور گروه بزرگی از مردم و #سلب_حق_انتخاب از آنها باشد، تنها به درد سخنرانیهای سرگرمکننده و کتابسازیهای زرد و بازاری میخورد.
رنانی البته تنها روشنفکری نیست که باور مکتوم خود را در بزنگاهها علنی میکند. دیگرانِ پرتعدادی هم سالها با نشر آموزههای توسعهگرایانه و ترویج ایدۀ تساهل و تسامح، پرمشتری شدهاند، اما در کش و قوسهای سیاسی و اجتماعیِ نه چندان پرمخاطره و دشوار، نشان دادهاند که توپِ توسعهشان فقط برای فرودستان و ضعفا پُر است. استانداردهای دوگانۀ این چهرههای پرمدعا، بارها و بارها در ساحاتِ اجتماعی، فرهنگی، هنری، سیاسی و... رخ نموده و آنها همچنان با همین تضادها و تعارضها تقدیس و تکریم میشوند.
ما نمیگوییم #محسن_رنانی علیه کسی موضع نگیرد؛ او آزاد است حتی نفسِ گروهی از مردم را که انتخابشان مانند او نیست، ببُرد؛ اما قبل از این بگیر و ببند، دکانِ خطابه در باب توسعهگرایی و عقلانیت و دموکراسی را تخته کند و جلوی دکانش بنشیند و به هر کس که دلش خواست، متلک بیندازد!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻رای قومی در انتخابات ریاست جمهوری؛ آیا این گزاره معتبر است؟!
✍ یحیی حمدی
▫️انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری چهاردهم پس از شهادت رئیس جمهور و یاران عزیزش در حالی برگزار شد که از مدتی پیش؛ نهاد انتخابات در ایران مورد هجمه سنگین رسانه ای و روانی دشمن و برخی سیاسیون داخل قرار داشت که همه تلاش خود را برای بی رونق کردن انتخابات انجام دادند.
این پروژه (تحریم انتخابات ) در انتخابات مجلس شکست خورد و در دو انتخابات (دور اول و دور دوم) ریاست جمهوری که در شرایط بحرانی پس از شهادت رئیس جمهور برگزار شد و مشارکت به ۵۰ درصد رسید؛ کامل به حاشیه رفت و به نظر می رسد دیگر مجال بروز در جامعه ایران پیدا نکند.
در تحلیل نتیجه انتخابات رویکردهای مختلفی مطرح شده است که گزاره رای قومی یکی از ناصواب ترین آنهاست.
در این نگاه با استناد به رای بالای چهار استان آذربایجان (آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و زنجان) به دکتر مسعود پزشکیان و فاصله ای که آرای این چهار استان با دکتر جلیلی ایجاد کرده (دو میلیون و هشتصد هزار رای) و با همین فاصله آقای پزشکیان از آقای جلیلی پیش افتاد و به ریاست جمهوری رسید نتیجه گیری کرده اند که چون نتیجه این رقابت بسیار نزدیک با آرای آذربایجان تعیین شده بنابراین این آرا ناشی از قوم گرایی بوده است!
اما برای تحلیل امر اجتماعی باید ابتدا به مبنا و اعتبار ابزار سنجه (تعداد آرای این ۴ استان) این تحلیل نگاه کرد که اگر داده دارای اعتبار نباشد واقعیت را بازنمایی نخواهد کرد و صرفا یک تیتر هیجانی است که به درد رسانه های زرد می خورد.
برای اطمینان از ابزار سنجه؛ #اعتبار و #روایی آن بایستی مورد سنجش قرار گیرد تا در صورت وجود آنها به نتایج حاصل از آن اطمینان کرد. بنابراین ابزار تحلیل در مرحله اول باید از اعتبار برخوردار باشد و در مرحله دوم دارای روایی (پایایی) باشد.
اعتبار ( validity) چیست؟
اعتبار بدین معناست که روش یا ابزار به کار رفته تا چه حد می تواند خصوصیت مورد نظر را سنجش کند ( تعداد آرای دکتر پزشکیان به عنوان یک آذربایجانی در ۴ استان)برای تعیین اعتبار هم روش هایی وجود دارد که اعتبار صوری، اعتبار محتوا و... از جمله آنهاست که توضیح آن بحث مفصلی را می طلبد.
روایی یا پایایی (Reliability )
روایی یعنی اگر در چند زمان (موقعیت) مختلف در یک جمعیت از آن استفاده کنیم در نتیجه بدست آمده اختلاف چندانی مشاهده نشود به عبارت دیگر ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به ما می دهند (تکرار نتایج). برای اندازه گیری روایی از شاخصی به نام ضریب پایایی استفاده می کنند.
اکنون بار دیگر برگردیم به "رای بالای ۴ استان به مسعود پزشکیان " شاخص رای قومی است.
اگر فرد دیگری (آذربایجانی و ترک زبان)غیر از پزشکیان نیز بود همین اندازه رای داشت؟
در سالهای پیشین و انتخابات های گذشته ریاستجمهوری نیز این استان ها به هم زبان های خود رای داده اند؟
در انتخابات ۱۴۰۰؛ آقای همتی با هویت ترک زبان بودن (بیان آن در تبلیغات و حتی صحبت به ترکی در مناظرات) وارد انتخابات شد اما در رقابت با شهید رئیسی کمترین رای را از این ۴ استان گرفت و رای اول با فاصله بسیار زیاد به شهید رئیسی تعلق گرفت.
در انتخابات ۸۸؛ موسوی به عنوان یک تبریزی و ترک زبان در انتخابات حاضر بود اما در ۴ استان مذکور با فاصله زیاد و پایین تر از آقای احمدی نژاد قرار گرفت.
نتیجه انتخابات های پیشین (۱۳۸۸ و ۱۴۰۰) و آرای پایین ترک زبان ها به هم زبانهایشان (موسوی و همتی) نشان می دهد این گزاره دارای روایی نیست و اعتبار نیز ندارد؛ رای بالای مسعود پزشکیان به شخصیت حقیقی خود او (فارغ گرایش جناحی که خود بارها آن را تکذیب کرده) و گستره ارتباطات او در این استان ها (نمایندگی ۵ دوره تبریز در مجلس ) و ظهور و بروز او در تبلیغات انتخابات بر می گردد و نه صرفا آذربایجانی و ترک بودن او، که در این صورت باید موسوی و همتی نیز پیش از این چنین رایی را از آذربایجان کسب می کردند.
با توجه به مباحث بالا آیا با این سنجه (تعداد رای به هم زبان ) می توان شاخص قوم گرایی را سنجش کرد؟
این گزاره (رای قومی) و ابزار تحلیل(تعداد آرا) نه دارای اعتبار است و نه روایی دارد در بهترین حالت دچار بایاس است یعنی بخشی از واقعیت را به کل تسری می دهد.
بنابراین این تحلیل و شبیه آنها هیچ امر اجتماعی را بازنمایی نمی کنند و تنها به کار رفع هیجانات روزمره و تیتر رسانه های زرد می آیند. امر اجتماعی را نباید به هیجانات ژورنالیستی موسمی تقلیل داد.
این نتیجه گیری از مشارکت و آرای مردم؛ خطایی بزرگ، ظلم به نظام اسلامی و کشور است و دارای پیامدهایی که باید از آن اجتناب کرد
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻و شهید، قلب تاریخ است
✍ دکتر علی شریعتی
▫️كسانی كه مرگ سرخ را به دست خويش به عنوان نشان دادن عشق خويش به حقيقتی كه دارد میميرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزشهای بزرگی كه دارد مسخ میشود انتخاب میكنند، شهيدند حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پيشگاه خدا كه در پيشگاه خلق نيز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمينی.
و آنها كه تن به هر ذلتی میدهند تا زنده بمانند، مردههای خاموش و پليد تاريخند، و ببينيد كه آيا كسانی كه سخاوتمندانه با حسين «علیهالسلام » به قتلگاه خويش آمدهاند و مرگ خويش را انتخاب كردهاند، در حالی كه صدها گريزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود، و صدها توجيه شرعی و دينی برای زنده ماندنشان بود، توجيه و تأويل نكردهاند و مردهاند، اينها زنده هستند؟ آيا آنها كه برای ماندنشان تن به ذلت و پستی رها كردن حسين «علیهالسلام » و تحمل كردن يزيد دادند؟ كدام هنوز زندهاند؟ هركس زنده بودن را فقط در يك لش متحرك نمیبيند، زنده بودن و شاهد بودن حسين «علیهالسلام » را با همه وجودش میبيند، حس میكند و مرگ كسانی را كه به ذلتها تن دادهاند، تا زنده بمانند، میبيند.
آنها نشان دادند، شهيد نشان میدهد و میآموزد و پيام میدهد كه در برابر ظلم و ستم، ای كسانی كه میپنداريد: «نتوانستن از جهاد معاف میكند»، و ای كسانی كه میگوييد: «پيروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد كه بر خصم غلبه شود»، نه! شهيد، انسانی است كه در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن پيروز میشود و اگر دشمنش را نمیكشد، رسوا میكند.
و شهيد، قلب تاريخ است، همچنانكه قلب به رگهای خشك اندام، خون، حيات و زندگی میدهد. جامعهای كه رو به مردن میرود، جامعهای كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش از دست دادهاند و جامعهای كه به مرگ تدريجی گرفتار است، جامعهای كه تسليم را تمكين كرده است، جامعهای كه احساس مسئوليت را از ياد برده است، و جامعهای كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبی، به اندامهای خشك مرده بیرمق اين جامعه، خون خويش را میرساند و بزرگترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل، ايمان جديد به خويشتن را میبخشد. شهيد حاضر است و هميشه جاويد. [اما] کی غايب است؟! (از کتاب حسين وارث آدم)
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻کدام امام حسین(علیه السلام)؟
✍ علیرضا زادبر
۱. امام حسین(علیه السلام) تاریخی: یک شخصیت برجسته و قهرمان که صاحب مرام و مروت است اما در صحنه تاریخی مظلوم واقع شده است. نگاه به این امام حسین(ع) نگاه در تاریخ ماندن است. این دیدگاه نمیخواهد امام حسین(ع) از دل تاریخ به روز و مسائل جاری حیات انسانی تسری یابد. محور باشد. تعیین کننده و تنظیم گر روابط سیاسی اجتماعی انسان باشد. در واقع اینجا کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا معنا ندارد. یک پدیده یا واقعه معلق در تاریخ است.
۲. امام حسین(علیه السلام) مناسکی: در این تفسیر و رویکرد غلبه بر احساسات و عواطف است. یک امام معصوم مورد ظلم واقع شده و باید هر سال طی مناسکی یاد او را صرفا گرامی نگاه داشت. غایت در اینجا همان انجام مناسک عزاداری است. مناسکی که در طول تاریخ بنا بر فرهنگ و آداب رسوم هر منطقه پیش رفته است. در اینجا نیز کل یوم عاشورا نیست. عاشورا تمام شده است. یکبار بوده، تکرار نمیشود. اینجا هم امام حسین(ع) تعیین کننده روابط در جامعه نیست. آدم خوب و مظلوم قصه است. باید احترامش حفظ شود. امام حسین(ع) را برای خود میخواهد. ارادت دارد.
۳. امام حسین(علیه السلام) هدفی:
اینجا تفسیر متفاوت است. هدف امام حسین(ع) اهمیت دارد و غلبه بر احساس و مناسک پیدا میکند. اینجا دیگر کل یوم عاشوراست. اینجا امام حسین(ع) صرفا یک مظلوم محبوب کنج تاریخ نیست. اینجا امام ضدظلم، قیام کننده و معترض است. عدالت را طلب میکند. ضدحاکم طاغوت است. مقاوم است. کوتاه نمی آید حتی اگر کمتر از صد نفر باشد. تعیین کننده و تنظیم گر حیات اجتماعی جامعه بشری برای تمام عرصه هاست. عین عقلانیت است. در اوج عواطف، عقلانیت را ملاک و مبنا قرار میدهد. این نگاه به امام حسین(ع) حرکت آفرین است.
اشک و سنت های عزاداری بنا بود و هست که هدف قیام امام حسین(ع) برای تمام عصرها زنده نگاه دارند. غایت و هدف مطلق صرف عزاداری نیست. عزاداری مهم است. مناسک اهمیت دارند اما از لابه لای آن عزاداری و مناسک باید به هدف قیام رسید وگرنه مسعود رجوی هم در آن تفسیر غلط خودش را پیرو امام حسین(ع)
می دانست و پیش از شروع عملیات متوسل می شد!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 برادری ؛ سریال عاشورا
هادی حجازیفر
کربلا، سراسر جلوه محبت است. محبت میان امام و آلهاشم و اصحاب. اوج این محبت، عشق میان اباعبدالله و حضرت عباس (ع) است. حضرت ابوالفضل، دست رد به اماننامه میزند و در حساسترین لحظات، امام را تنها نمیگذارد و همواره پشتِ او میایستد. تا جایی که امام پس از شهادت حضرت عباس است که عبارتی مشهور را به زبان میآورد؛ "أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي" (اکنون کمرم شکست)
عباسابنعلی (علیهالسلام) در صحنه کربلا اسوه برادری و معرفت است. قصه او در کربلا، ماندگارترین قصه دو بردار در تاریخ و ذهن شیعیان است.
صحنهای که میبینیم، از بیادماندنیترین بخشهای سریال عاشورا، جایی است که محمد پس از اینکه دوستش خسرو زمین میخورد و توان راه رفتن ندارد، او را بر دوش خود می گذارد و همین مسئله باعث میشود که خسرو به او پیشنهاد برادری دهد و پس از اینکه برادر شدند، خسرو از او میخواهد تا برایش نوحه امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) را بخواند. همین برادری در ادامه در حضور دو دوست/برادر در جنگ مایه آن میشود که خسرو، محمد را پس از شهادت تنها نگذارد و هر طور شده پیکر او را از میان شهدای عملیات پیدا کرده و به عقب برگرداند.
این صحنهها از رابطه خسرو و محمد به نوعی روایتی از رابطه مهدی باکری و برادرش حمید در کلیت داستان سریال عاشورا هم هست.
چند قسمت بعد، اواخر داستان، مهدی باکری پس از شهادت برادرش حمید، گویا که پشت و پناهش را از دست داده باشد، خطاب به لشکر گرفتارشده میگوید:
اگر حمید الان زنده بود، ما تنها نمانده بودیم|سیمافکر
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻ریشۀ اصلیِ قیامِ امام حسین علیه السلام
✍آیتالله العظمی سیّدعلی خامنهای
[۱]. نه میتوانیم بگوییم که حضرت برای «تشکیلِ حکومت» قیام کرد، و نه میتوانیم بگوییم حضرت برای «شهید شدن» قیام کرد. امام حسین - علیهالسّلام - هدفِ دیگری داشت که رسیدنِ به آن «هدف»، حرکتی را میطلبید که این حرکت، یکی از این دو «نتیجه» را داشت. پس حکومت یا شهادت، هیچکدام «هدف» نبودند، بلکه دو «نتیجه» بودند.
[۲]. هدف آن حضرت عبارت بود از انجامدادنِ یک «واجبِ عظیم» از واجباتِ دین که آن را هیچکس قبل از امام حسین انجام نداده بود؛ نه رسولِ اکرم این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن؛ چون زمینۀ انجامِ این واجب، در زمانِ امام حسین پیش آمد.
[۳]. دو نوع انحراف وجود دارد: گاهی مردم، فاسد میشوند، امّا احکامِ اسلامی از بین نمیرود، امّا گاهی هم مردم، فاسد میشوند، هم حکومتها، هم علمای دین، بهطوریکه حقایقِ اسلام، تحریف و منکر را معروف و معروف را منکر، و خطّ اسلام را «صدوهشتاد درجه» عوض میکنند. آن حکم، حکمِ «تغییرِ وضع» و «تجدیدِ حیات»، یا بهتعبیرِ امروز، «انقلاب» است که مربوط به «برگرداندنِ جامعۀ منحرف به خطّ اصلی» و «تضمینکنندۀ زندهشدنِ اسلام» است، بعد از آنکه مُشرف به مردن است، یا مرده و ازبینرفته است. مسأله این است که اگر جامعۀ اسلامی «منحرف» شد و این انحراف، بهجایی رسید که «خوفِ انحرافِ کلّ اسلام» بود، تکلیف چیست؟!
[۴]. افزونبراینکه باید انحرافِ اساسی در دین رخ داده باشد، شرطِ دیگرِ انجامِ این حکم، آن است که «زمینه» و «موقعیّت» برای انجامِ آن، مساعد باشد؛ چون خدایمتعال، به چیزی که «فایده» ندارد و «اثر» نمیبخشد، تکلیف نکرده است. البتّه مراد از فراهمبودنِ موقعیّت، این نیست که «خطر»ی در پی نباشد، بلکه غرض این است که «پیامِ» قیام، به مردم منتقل خواهد شد و مردم خواهند فهمید و در اشتباه، نخواهند ماند. وجودِ «خطر»، این «تکلیف» را ساقط نمیکند، بلکه انجامِ این تکلیف، همیشه توأم با خطر است. در زمانِ ما، امام خمینی نیز از خطر نهراسید و هدف و تکلیفِ خود را قیام دانست. ازاینرو، انقلابِ اسلامی، پرتوی از قیامِ عاشورا است، با این تفاوت که آن قیام به نتیجۀ شهادت انجامید و این انقلاب، به نتیجۀ برپاییِ حکومتِ اسلامی.
[۵]. در زمانِ امام حسین - علیهالسّلام - هم «انحرافِ اساسی در اسلام» بهوجود آمد و هم «فرصتِ مساعد برای اثرگذاری» پیدا شد. اوّلاً، بعد از معاویه، کسی به حکومت رسید که حتّی «ظواهرِ اسلام» را هم رعایت نمیکرد، چنانکه اهلِ شُرب خَمر و فسادهای جنسیِ واضح و شعرسرایی بر رّد دین و مخالفتِ علنی با اسلام بود، ولی چون بهعنوانِ ریاست بر جامعۀ اسلامی در قدرت قرار گرفته بود، نمیخواست اسمِ اسلام را براندازد. حاکمِ فاسد، جامعه را نیز فاسد میکند؛ چون بر جامعه و مردم، اثر میگذارد. ثانیاً، «زمینه» هم آماده است؛ یعنی فضای جامعۀ اسلامی، طوری است که ممکن است «پیامِ» امام حسین به گوشِ انسانها در همان زمان و در طولِ تاریخ برسد، درحالیکه اگر در زمانِ معاویه، امام حسین میخواست قیام کند، پیامِ او دفن میشد؛ زیرا سیاستها بهگونهای بود که مردم نمیتوانستند حقّانیتِ سخن را دریابند. ازاینرو، ایشان ده سال در زمانِ خلافتِ معاویه، امام بود، ولی قیام نکرد.
[۶]. امام حسین قیام کرد تا آن واجبِ بزرگی را که عبارت از «تجدیدِ بنای نظام و جامعۀ اسلامی»، یا «قیام در مقابلِ انحرافاتِ بزرگ در جامعۀ اسلامی» است، انجام دهد، که این خودش، یک «مصداقِ بزرگِ امربهمعروف و نهیازمنکر» است.
[۷]. آن حضرت در مناسبتهای مختلف، به همین معنا اشاره کرده است: وَعَلَی الاْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ
دیگر باید با اسلام، خداحافظی کرد، آن وقتیکه اسلام به حاکمی مثلِ یزید، مبتلا گردد.
وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ
و همانا من براى سركشى و خودنمایی و فساد و ظلم، قیام نكردم، بهیقین كه من برای اصلاح در میانِ امّتِ جدّم، قیام كردم و میخواهم به نیكی، سفارش و از بدی، نهی كنم، و مطابقِ سيرۀ جدّم، و پدرم علىبنابىطالب رفتار مینمایم.
وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ
و من شما را به کتابِ خدا و سنّتِ پیامبرش فرا مىخوانم؛ چراکه سنّتِ او را میرانده و بدعت را زنده کردند.
(در خطبههای نمازِ جمعه، ۱۹ خرداد ۱۳۷۴).
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔺 مانیفست گورباچف ایرانی!
✍ علیرضا زادبر
▫️تیتر روزنامه اصلاح طلب، القای خط خطرناکی است و نمیتواند اتفاقی باشد. گورباچف نماد فروپاشی است؛ جای تعجب دارد اصلاح طلبانی که همیشه منتقد ردصلاحیت و نداشتن نامزد در انتخابات بوده اند حالا که برنده مقام ریاست جمهوری شده اند باز هم در خط فروپاشی حرکت میکنند! کندن این چاه برای رئیس جمهور جدید بسیار زود است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻رسانه چگونه اذهان را تسخیر می کند؟ | بخش اول
✍ یحیی حمدی
▫️فرهنگ مجموعه آموخته هایی است که: "هر نسل انسانی از نسل پیش از خود آن را فرا می گیرد و بسته به نیازهایی که دارد آن را تغییر می دهد و به نسل پس از خود منتقل می کند" به این ترتیب فرهنگ بدون ارتباطات نه شکل می گیرد و نه به مرحله انتقال می رسد و این نشان می دهد که بقای فرهنگ هر جامعه ای بسته به ارتباطات است. ارتباطات با ایجاد انباشتگی در فرهنگ باعث شده است ابنا بشر هر لحظه از ابتدا آغاز نکند و در هر نسل یک گام به پیش رود؛ منشا تفاوت های سبک زندگی و... ما با دهه و سده های پیشین به این موضوع بر می گردد.
ارتباطات حاوی سه بخش است: فرستنده (با استفاده از ابزار رسانه)، پیام (محتوا) و گیرنده (مخاطب)
سیر تحول رسانه های ارتباطی
الف) رسانه های مکتوب: اولین رسانه به مفهوم جدید آن بر می گردد به شکل گیری کتاب و روزنامه که در آن مخاطب ویژگی خاصی دارد یعنی کسانی را شامل می شود که دارای سواد یا توانایی خواندن و نوشتن را دارند
ب) رسانه های شنیداری: رادیو مصداق این رسانه است؛ در این رسانه یک تحول در حوزه مخاطب رخ داده است و دامنه آن گسترده شده و شامل همه می شود و نه فقط کسانی که توانایی خواندن و نوشتن دارند و این اتفاق بزرگی است.
ج) رسانه های دیداری: تلویزیون مصداق این نوع از رسانه است که علاوه بر اینکه مخاطب می تواند در استفاده از آن بشنود که ببیند
د) رسانه های برخط در بستر اینترنت: رسانه هایی که در بستر شبکه اینترنت شکل گرفتند که ابتدا شامل وب سایت و بعد وبلاگ می شدند. امکانات این رسانه ها تلفیقی از نسل پیشین رسانه ها بودند (متن، تصویر، صدا و ویدئو) و در پی آن دو اتفاق مهم که در این بستر روی داد و می توان از آن به انقلاب رسانه ای تعبیر کرد:
۱- خارج شدن انحصار رسانه ای از دست قدرتمندان بود؛ (کسانی که توانایی ویژه خاصه مالی در ایجاد و اداره رسانه دارند) که با شکل گیری وبلاگ شروع شد. اینجا دیگر هر کسی می توانست با ایحاد وبلاگ رسانه شود
۲- خارج شدن مخاطب از وضعیت انفعالی؛ به این صورت که پیش از این دوره رسانه ها یک سویه بودند و مخاطب در مقابل رسانه منفعل بود اما اکنون می تواند در رسانه نیز اثر داشته باشد.
ه) شبکه های اجتماعی: پس از گسترش نفوذ شبکه اینترنت و تسری آن به تلفن های همراه شبکه های اجتماعی مهم ترین رسانه های امروز تلقی می شوند که همیشه و در همه حال در دسترس هستند و فرد هم خود در قالب این بستر رسانه دارد و هم می تواند از محتوای دیگران استفاده کند.
این شبکه های اجتماعی در قالب سکوی های مختلف توانایی جذب همه سلیقه ها را دارند از توئیتر که مبتنی بر کلمه است، اینستاگرام که مبتنی بر تصویر است تا یوتیوب که مبتنی بر فیلم تا تلگرام و نمونه های وطنی آن مثل ایتا، روبیکا و...
در شبکه های اجتماعی همه رسانه هستند اما نکته مهم تر آن است که در اینجا همه توانایی تولید محتوا ندارند و بیشتر مصرف کننده اند و عامل اشاعه محتواهای دیگران، آن هم به صورت کاملا آزاد فارغ از هر اجباری!
بنابراین اینجا هم مخاطب منفعل است اما بدون اینکه آن را بداند و همین اثر این رسانه را بیشتر از همه رسانه های نسل پیش از خود کرده است.
در شبکه های اجتماعی ما با انواع تکنیک های رسانه ای (جنگ روانی) مواجه هستیم که به راحتی و با دست خود مخاطب او را تحت تاثیر قرار می دهند.
رسانه ها در هر قالبی که باشند( خبر رسانی، سرگرمی و...) هدفی را دنبال می کنند و در راستای آن هدف (سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ) به مخاطب شکل می دهند و او را همراه می کنند و افکار عمومی را به سمت و سویی که خود می خواهند هدایت می کنند
رسانه ها به شکل دهی احساسات، باورها، شناخت، رفتار و تصوری که مخاطب از محیط و پیرامون دارد می پردازند و در تصمیم گیری ها و اولویت های او اثر می گذارند
اما چگونه و با کدام مکانیزم؟
ادامه دارد...
#سواد_رسانه_ای
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻رسانه چگونه اذهان را تسخیر می کند؟ | بخش دوم
✍ یحیی حمدی
▫️رسانه ها در راستای هدفی که دارند به شکل دهی احساسات، باورها، شناخت، رفتار و تصوری که مخاطب از محیط و پیرامون دارد می پردازند.
در طول روز، هفته، ماه و سال انبوهی از رویدادها و اتفاقات وجود دارد که رسانه ها از میان آنها بسته به هدف خود دست به گزینش می زنند این حالت را اصطلاحا دروازه بانی خبر می گویند آنها تصمیم می گیرند کدام بخش را متبلور سازند کدام بخش را رها کنند و نادیده انگارند و چگونه آن را روایت کنند.
مکانیزم تاثیر بر مخاطب
رسانه ها برای اثرگذاری روی مخاطب فرایندی را طی می کنند
۱- افزایش آگاهی: رسانه ها در قالب خبر، نمایش و... به آگاهی جامعه از مسائل مختلف افزایش می دهند.
۲- ترسیم تصویر از واقعیت: رسانه ها تصویری از واقعیت را ارائه می دهند که ممکن است با واقعیت منطبق نباشد.
۳- تاثیر از تصمیم گیری(تصمیم سازی): با ارائه داده یا ایجاد فشار گروهی بر تصمیم گیری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تاثیر بگذارند.
۴- تعیین اولویت مسائل: رسانه ها با گزینش مسائلی که به آنها می پردازند یا نادیده انگارند به تعیین اولویت جامعه کمک می کنند.
۵- تاثیر در سبک زندگی و فرهنگ عمومی: رسانه ها با پخش برنامه ها، موسیقی، فیلم و سریال و... بر فرهنگ و ارزش های جامعه تاثیر می گذارند و الگوهای رفتاری جدیدی را ارائه می کنند.
۶- تقویت کردن ارزش ها و برساخت معیار: رسانه ها اغلب تصاویری از ارزش ها، استانداردها و رفتارهای مطلوب یا نامطلوب را ارائه می دهند و آن را به عنوان معیار معرفی می کنند.
۷- تاثیر در دیدگاهها و نگرش ها: رسانه ها با انتخاب موضوع های خبری، ترتیب ارائه اخبار، لحن و زبان مورد استفاده می توانند نگرش ها و دیدگاههای مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهند.
مثال:
از پائیز سال گذشته یک خط خبری در رسانه های مختلف دنبال می شود تحت عنوان: " افزایش مهاجرت پزشکان از کشور" (آگاهی)
و در پی آن تصویری ارائه می شود که اگر این روند تداوم داشته باشد ما با کمبود پزشک خاصه پزشک متخصص در کشور مواجه خواهیم شد( ترسیم تصویر از واقعیت).
سپس تحلیل های متعدد در این باره منتشر می شود که چرا این اتفاق افتاده است؟ پاسخ این است درآمد پزشکان در کشورهای دیگر به ویژه حوزه خلیج فارس بسیار بالاتر از ایران است و دلیل مهاجرت به این نکته بر می گردد. (ارائه داده با هدف ایجاد فشار گروهی)
در ادامه موجی از نگرانی در افکار عمومی شکل می گیرد و زمینه برای افزایش تعرفه های ویزیت و... آماده می شود.
اکنون جامعه نه تنها با افزایش تعرفه های پزشکی موافق است که آن را بسیار ضروری نیز می پندارد.
یک بار دیگر به ابتدای این خبر برگردید چقدر اين خبر و تصویری که از موضوع برساخته می کند با واقعیت همخوان است ؟!
به نظر می رسد همه این خط خبری و موج های هیجانی پس از آن برای دست یابی به هدفی (افزایش تعرفه و...) ایجاد و دنبال می شود
در این موارد مثال های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی وجود دارد که شما با اندکی تامل به آنها خواهید رسید
ادامه دارد...
#سواد_رسانه_ای
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻 انتخابات آینده آمریکا و پاسخ به سه سوال مهم
✍ علیرضا بازارگان
۱. آیا جایگزین بایدن به طور قطعی مشخص است؟
ج: خیر. گرچه بایدن در پیام کنارهگیری خودش، مستقیما از معاون اولش خانم هریس حمایت کردهاست، ولی این موضوع دست رئیس جمهور نیست و در ماه آینده در جلسه حزب دموکرات نهایی خواهد شد. هریس شخصی با مقبولیت پایین است و فقط بخاطر اینکه معاون اول است، شانس بالایی دارد که به عنوان جایگزین بایدن معرفی شود. در این بین گزینههای دیگر هم وجود دارند که ممکن است بخواهند خودشان را به عنوان جایگزین بایدن مطرح کنند. خلاصه، بجای هریس، افراد زیر ممکن است رقیب ترامپ در انتخابات آینده باشند (و یا حداقل معاون اول هریس شوند):
Gavin Newsom
Gretchen Whitmer
Wes Moore
Andy Beshear
Pete Buttigieg
Josh Shapiro
J.B. Pritzker
Roy Cooper
با احتمال کمتر:
Jared Polis
Amy Klobuchar
Raphael Warnock
Joe Manchin
Elizabeth Warren
Mitch Landrieu
Gina Raimondo
۲. آیا ترامپ قطعا برنده انتخابات آینده خواهد بود؟
ج: خیر. ترامپ برای نیمی از مردم آمریکا یک انسان دروغگو، مغرور، و روی هم رفته منفور به حساب میرود. او در دادگاه محکوم شده، منجر به دعواهای داخلی شده، و با روسپیها رابطه داشته و در این باره دروغ گفته. طبیعتا او چهره ایدهآلی برای ریاست جمهوری نیست. ولی مشکل اینجاست که فردی که علیه او رقابت میکند چه کسی خواهد بود؟ او در انتخابات اسبق توانست هیلاری را شکست دهد چون هیلاری یک جانی بود که نفرتی فوقالعاده علیهش وجود داشت. یادمان نرود که بایدن تا قبل از زوال عقلی توانست ترامپ را به دلیل منفور بودن ترامپ شکست دهد ولی امروزه دیگر حتی صحبت کردن هم برایش سخت است چه برسد به اینکه بخواهد رقابت کند. از طرفی متاسفانه هریس هم زنی بدون کارنامه درخشان، تقریبا بیخاصیت، با شوهری یهودی و حامی اسرائیل، و در نهایت با محبوبیتی حتی پایینتر از بایدن است! به عبارت دیگر، هر فردی بجز هریس از لیست بالا (سوال قبل) مطرح شود به نظرم در رقابت با ترامپ بالای ۵۰٪ شانس خواهد داشت. اگر هریس نماینده حزب شود، کار سختتر خواهد بود.
۳. آیا برای ما ایرانیها فرق میکند چه کسی رییس جمهور آمریکا بشود؟
ج: بلی. چه بخواهیم چه نخواهیم رییس جمهور آمریکا مهمترین چهره سیاسی کره زمین است. البته رئیس جمهور آمریکا چه بایدن نسلکش باشد که بیش از ۴۰ هزار فلسطینی با چراغ سبزش سلاخی شدند، چه ترامپ جانی و زورگو و ظالم و قاتل، تا وقتی که اسرائیل چنین نفوذ سنگینی در سیاست آمریکا دارد، نمیتوانیم توقع داشته باشیم که تحول مهمی رخ دهد و یک انسان شریف و باوجدان و حامی مظلومان روی کار بیاید. ولی اینها به کنار، در حال حاضر، هر کسی بجز ترامپ باشد حداقل در ظاهر به نفع ما خواهد بود، گرچه باطن را فقط خدا میداند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻رسانه چگونه اذهان را تسخیر می کند؟ | بخش سوم
✍ یحیی حمدی
▫️رسانه ها با طیف های مختلفی از مخاطب سر و کار دارند و به دلیل تنوع مخاطب از راهبردی بهره می برند به نام:
Targeted advertisements
در این راهبرد هوشمند دارای هدف؛ محتوایی برای مخاطبان ارائه می شود که منعکس کننده علائق، رفتار و سبک زندگی خاص آنها باشد این کار معمولا با استفاده از داده های شناختی، مخاطبان(طبقه، قوم، مذهب، علائق، رفتار اجتماعی و...) تقسیم بندی می شوند سپس متناسب با هر بخش مخاطب، محتوای منحصر به آن بخش ارائه می شود.
معمولا مخاطبان با توجه به هدف رسانه به پنج طیف تقسیم می شوند که دامنه آن بسیار موافق تا بسیار مخالف را شامل می شود که عبارتند از:
الف) بسیار مخالف: هدف رسانه در برخورد با این طیف از مخاطب تلاش می کند در موضع او ایجاد شک کند.
ب) مخالف: در این طیف از مخاطب با ارائه محتواهایی دنبال کاهش مقاومت در اوست.
ج) بی نظر: در این طیف کوشش بر این است موضع مخاطب را به سویی که خود می خواهد تغییر دهد.
د) موافق: در این طیف تمام تلاش رسانه بر تقویت موضع مخاطب است
ه) بسیار موافق: رسانه در این طیف از مخاطب تلاش می کند علاوه بر تقویت موضع در او رفتار هم ایجاد کند.
بنابراین رسانه ها برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، رفتار او و تغییر نظر او بسته به طیفی که قرار دارد و با محتوای خاص آن طیف از تکنیک هایی بهره می برند و با این تکنیک ها او را اقناع و به سویی که می خواهند می کشانند.
در منابع مختلف تکنیک های مختلفی ذکر شده است که مهم ترین آنها عبارت اند از:
۱- تکرار: تکرار یک پیام یا تصویر به طور مکرر کمک می کند که پیام در ذهن مخاطب جا بگیرد و نهادینه شود.
۲- استفاده از احساسات: استفاده از تصاویر، خاصه همراه با موسیقی و کلامی که احساسات قدرتمند مثل شادی، غم، استرس، ترس و... را منتقل کند.
۳- استفاده از اعتبار: در جامعه برخی هستند که میان مردم محبوب هستند یا مورد اعتماد مردم هستند که آنها را اصطلاحا گروه مرجع می خوانند؛ رسانه ها از آنها برای انتقال پیام خود بهره می برند. مثلا در گذشته گروه مرجع چهره های علمی، روحانی و... بودند که به تدریج جای خود را به چهره های هنری و ورزشی دادند و اکنون دیگر گروه دیگری مثل بلاگر ها جای آنها را نیز گرفتند و این یعنی ما با یک سقوط آزاد برای فرهنگ جامعه مواجه هستیم
۴- تایید اجتماعی: رسانه ها چنین القا می کنند که این تفکر خاص را درباره یک موضوع را خیلی ها پذیرفته اند و اینگونه فکر می کنند. این موضوع خود را در دو حالت خود را نشان می دهد:
الف) فشار گروهی؛ مثل استوری کردن یک موضع واحد با فرم های مختلف توسط کاربران متعدد و بازنمایی آن توسط رسانه های دیگر منجر به همسو کردن دیگران می شود. به عبارت بهتر فرد برای اینکه طرد نشود یا در اقلیت قرار نگیرد با جمع همراه می شود.
ب) مارپیچ سکوت؛ در این حالت مثلا موافقین یک موضوع، موضع خود را بیان می کنند و رسانه های دیگر هم آن را بازتاب می دهند (در حالتی که ممکن است در اقلیت باشند) اما کسانی که مخالف هستند با دیدن این وضعیت سکوت می کنند ( در حالتی که ممکن است در اکثریت باشند) و این منجر به تقویت موضع موافقین و تضعیف موضع مخالفین می شود.
۵- نقض منطق: مخاطب به تصاویر و پیام هایی که بی منطق هستند بیشتر توجه می کند مثلا "به من رای ندهید اگر می خواهید فساد ریشه کن شود!"
۶- استفاده از فرهنگ و ارزش های مخاطب: رسانه ها از تصاویر و پیام هایی بهره می برند که همخوان با فرهنگ مخاطب باشند یا ارزش های او را علنا زیر سوال نبرد.
۷- استفاده از روایات و داستان: رسانه ها در بیان محتوای خود از روایت و داستان بهره می برند که مخاطب را درگیر می کند.
۸- تکنیک های روانشناختی: رسانه ها از رنگ ها، فرم ها، اندازه های خاص در بیان بهره می برند که در ناخودآگاه مخاطب تاثیر بیشتری دارد مثلا استفاده از رنگ قرمز برای نام رقبای سیاسی ...
ادامه دارد...
#سواد_رسانه_ای
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻رسانه چگونه اذهان را تسخیر می کند؟ | بخش چهارم
✍ یحیی حمدی
▫️در ادامه به ارتباط رسانه با جامعه و چگونگی تاثیر پذیری متقابل رسانه و جامعه می پردازیم و آن را با دو رویکرد "شکل دهی" و "بازتاب" به اختصار بررسی می کنیم:
الف) در رویکرد شکل دهی؛ اعتقاد بر این است که تاثیر رسانه و آثار رسانه ای بر جوامع معاصر خود انکار ناپذیر بوده و این آثار به رفتارها، ارزش ها و تحولات اجتماعی شکل دهد و با رسانه می توان ایده ها و افکاری را در اذهان جای داد و ارزش ها و ایدئولوژی های جدید را در جامعه نهادینه کرد. بنابراین از این منظر رسانه به عنوان روندی تاثیرگذار (مثبت یا منفی) بر جامعه تلقی می شود.
درباره نوع و ميزان اثر رسانه ها بر مخاطب نظرات مختلفی وجود دارد که سه روش بیشتر مورد توجه است:
۱- کاشت: مخاطبان در دريافت پيامهاي رسانه ها به خصوص تولیدات نمایشی (فیلم، سریال، پیام های تبلیغاتی و...) مانند زمين مستعدي تلقی می شوند که مي توان هرچه را خواست در آنها کاشت و بعد از پرورش؛ نتیجه دلخواه برداشت کرد
بر این اساس مفاهیم و نیز معناهایی توسط رسانه ها توليد مي شوند مخاطبان با پذيرش آن مفاهیم و معناها به همديگر نزديک تر مي شوند. نظریه پردازان میگویند تولیدات نمایشی (مثلا در تلويزيون ) آثار درازمدتي دارد؛ آثار تدريجي و غيرمستقيم اما متراکم و با اهميت.
۲-برجستهسازي: رسانه ها با گزینش برخی رویدادها و موضوعات آنها را برجسته می کنند و چون برجسته می شوند اهميت پيدا مي کند. رسانهها با اهميت دادن و برجسته کردن برخي اخبار و موضوعات، آنها را به الویت جامعه تبدیل می کنند و با ضریب دادن به آنها، نيروهاي جامعه را به آن مشغول مي کنند. برجسته سازي از شناخته شده ترين تاکتيک ها در رسانه محسوب مي شود.
این روش از کارکردهاي اصلي رسانه ها در انحراف افکار عمومي به سمت دلخواه است. به عبارت سادهتر رسانهها از اين طريق به مردم ديکته مي کنند که به چه موضوعاتي و چگونه بينديشند. رسانه ها بر خلاف آنچه که بیان می کنند به انعکاس واقعيت نمی پردازند، بلکه با دستکاری واقعيت آن را به شکل دلخواه خود در می آورند.
رسانه ها با تمرکز بر تعداد خاصي از موضوعات آنها را نزد مخاطبان مهم جلوه می دهند.
۳- برساخت الگوهای رفتاری: در این روش رسانه ها خاصه در تولیدات نمایشی با ارائه سبک زندگی خاص؛ مخاطبان را به تبعیت از آن وا می دارند تا جایی که مخاطبان برای برای کسب وجهه یا عدم طرد آن الگوهای رفتاری را می پذیرند. تغییرات سبک زندگی در جامعه ما از دهه هفتاد به این سو مصداق این موضوع است.
ب) در رویکرد بازتاب؛ رسانه تلاش می کند خود را به سان آئینه ای نشان دهد که جامعه خود را بازتاب می دهد، اما رسانه ها آن چه را که از جامعه، به لحاظ محتوایی، دریافت می کنند گاهی با وضوح و گاه در لفافه در قالب رمز به طور نمادین و در راستای هدف خود بازنمایی می کنند؛ بازنمایی نوعی تصویر دستکاری شده از واقعیت است.
نگاهی به تغییرات موجود در جامعه مثل علاقه به خانه های مجلل، لباس های برند، پوشش های متفاوت، داشتن حیوانات خانگی، نمایش مصرف و... همگی متاثر از بازنمایی های رسانه ای بوده است.
رسانه ها تصویری از جامعه، خانواده، سبک زندگی و حتی تعریف پایگاههایی مثل زن، مرد و... برساخت می کنند
یکی از حوزه های مهمی که بازنمایی رسانهای تعاریف آن را دستخوش تغییر کرده، تعریف از زن زیبا در جامعه است.
تصویری که از «زن ایدهآل» در شبکههای اجتماعی به خصوص اینستاگرام در سالهای اخیر تعریف شده، تصویری است دستکاری شده که با زنان جامعه ما همخوان نیست؛ در این تصویر؛ زن به بدن و ظاهر خود توجه اغراق آمیزی دارد. در این تصویرسازی که به تعریف زن زیبا منجر می شود مولفه هایی چون میزان چاقی، لاغری و شکل اندام مورد توجه قرار می گیرد. همین مورد با تفاوت هایی شامل مردان هم می شود.
اکنون شما که این سطور را می خوانید تغییرات در نگرش خود نسبت به موضوعاتی که ذکر آن رفت و نسبت آن با رسانه را با تامل مرور کنید
ادامه دارد...
#سواد_رسانه_ای
📖جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻رسانه چگونه اذهان را تسخیر می کند؟ | بخش پنجم
✍ یحیی حمدی
▫️هدف غایی رسانه ها؛ تحت تاثیر قرار دادن مخاطب است و در این راه علم ارتباطات نیز به کمک صاحبان رسانه می آید.
موضوع علم ارتباطات به صورت ساده عبارت است از اینکه چگونه و با چه روش و تکنیک هایی روایت خود را به عنوان واقعیت و حقیقت به مخاطب القا کنیم.
بر این اساس یکی از مهمترین روش ها برای حقنه کردن روایت خود (بر اساس هدف رسانه) به مخاطب پروپاگاندا است.
این روش خاصه در دوره هایی مثل انتخابات که هر طرف می خواهد نظر مخاطبان را به سوی خود جلب کند بسیار کاربرد دارد
پروپاگاندا چیست؟
پروپاگاندا؛ که آن را به جو سازی ترجمه کرده اند نوعی از ارتباط است برای تاثیرگذاری یا متقاعد کردن مخاطب ( جمع یا جماعت همسو) برای پیشبرد یک هدف سیاسی؛ در این روش به مخاطب اطلاعاتی ارائه می شود با این هدف که؛ به جای پاسخ منطقی، یک واکنش هیجانی و احساسی در او ایجاد شود.
در این راستا واقعیتها به صورت گزینشی بیان و بازنمایی میشوند (حتی اگر نادرستی آن بر گوینده روشن و آشکار باشد) تا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری هیجانی_احساسی (نه آگاهانه) سر بزند. نتیجهٔ این امر، تغییر گرایش دلخواه به سوی هدفی است که برای مخاطب، در نظر گرفته شدهاست.
در پروپاگاندا از تکنیک های مختلفی برای فریب بهره برده می شود که در دو ساحت #فرم (استفاده از زبان بدن، لحن، صدای بلند یا آرام، رسا ...) و #محتوا ( استفاده به جا از تکنیک های اقناعی) اجرا می شود.
نکته مهم این است که فرم و محتوا به هم وابستگی دارند و بایستی همخوان باشند و محتوای صحیح و به جا در فرم صحیح انتقال داده شود بنابراین اگر فرم درست و به جا انتخاب شود موثر خواهد و محتوای درست به تنهایی کفایت نمی کند.
بر اساس آنچه که آمد صرفا مروری بر تکنیک های مبتنی بر پروپاگاندا ( بیشترین کارکرد آن در انتخابات و رقابت های شبیه آن است) انجام می شود که شرح آن مجال بیشتری می طلبد که علاقمندان می توانند به منابع تکمیلی مراجعه نمایند.
۱- دوگانه سازی: در موضوع محل منازعه رسانه برای فرد یا تفکر مورد نظر خود؛ یک رقیب (فرد، گروه یا یک مشکل) قرار می دهد
۲- دوگانه سازی کاذب: برای کسب هویت با سوار شدن بر هیجانات یک رقیب برساخت می کند
۳- اهریمن سازی از رقیب: با نسبت دادن صفاتی اهریمنی به رقیب تلاش می شود تا تصویری مخدوش از او ارائه شود
۴- برچسب زنی: یک صفت خوب یا نامناسب به خود و دیگری نسبت می دهند. بیشتر اوقات برچسب زنی همراه با اهریمن سازی است
۵- ساده سازی: به جای استدلال منطقی با ساده سازی از ارائه جواب طفره می رود
۶- توسل به اتوریته ها: توسل به قدرتمندان اعم از سیاسیون، چهره ها و... جهت اثبات حقانیت خود
۷- بهترین دفاع، حمله است: حمله به طرف مقابل به جای پاسخگویی به استدلال فرد
۸- دروغ بزرگ: این تکنیک منتسب به گوبلز است که در آن بیان می شود که مخاطب دروغ بسیار بزرگ را راحت تر باور می کند، دروغ آنقدر بزرگ باشد که به راحتی قابل رد کردن نباشد
۹- توسل به هیجانات عامه: دادن وعده هایی که قابل اجرا نباشد یا در حیطه مسئولیت فرد نباشد
۱۰- توسل به ترس: ترساندن مردم از عواقب اقبال یا رای به یک جناح یا فرد خاص
۱۱- ایجاد حس همزاد پنداری: گریه کردن، بغض، ایجاد حس ترحم در مخاطب
۱۲- توسل به سنت ها: استفاده از سنت های قومی و منطقه ای با هدف جلب رضایت افراد
۱۳- استفاده از تمثیل و استعاره: استفاده از تمثیل و.. جهت ایجاد فهم بهتر در مخاطب
۱۴- ایجاد بدگمانی: بیان یک شبهه که در ذهن مخاطب ایجاد تردید و بدگمانی کند
۱۵- طفره از پاسخ: جواب مورد نظر خود را به سوال دیگر می دهد
۱۶- بزرگ کردن تناقضات: بزرگ کردن تناقضات میان حرف و عمل طرف مقابل
۱۷- ارائه عدد و رقم: استفاده از اعداد و ارقام دقیق و ریز (فارغ از درستی یا نادرستی) برای اثبات ادعای خود
۱۸- کلی گویی و تعمیم ناروا: در پاسخ به پرسش های خرد اقدام به کلی گویی می کند(گرالیت)
آنچه که آمد تکنیک های پروپاگانداست که در بستر رسانه اتفاق می افتد و با آشنایی با آنها مخاطب از فریب در امان می ماند. پس از خواندن این سطور در ذهن تان مناظرات انتخابات را مرور کنید.
پایان
#سواد_رسانه_ای
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻درباره ضریب جینی و حذف ارز ترجیحی
✍ محمدطاهر رحیمی
📉کاهش «ضریب جینی» به کمترین مقدار دستاورد بزرگی است، اما:
اولا نشانگر اختلاف طبقاتی از حیث «درآمد» است نه «ثروت»
ثانیا ذاتا نمیتواند متغیرهای متعدد معیشتی را (مخصوصا بعد از شوک حذف ارز ترجیحی و جهش دوبرابری ارز) نشان دهد.
از جمله این متغیرهای معیشتی که ضریب جینی توان توضیح آنها را ندارد عبارتند از:
1️⃣ جهش هزینه مصرفی(GCE+PCE)
2️⃣ رشد شدت مصرف نامکفی خانوار
3️⃣ جهش نسبت بدهی به درآمد بنگاه و خانوار
4️⃣ سقوط سهم پسانداز در درآمد بنگاه و خانوار
5️⃣ شکاف ثروت و درآمد
6️⃣ شکاف تولید و مصرف
7️⃣ شکاف درآمد و هزینه
8️⃣ جهش بهره انتظاری ناشی از شوکهای ارزی و هزینهای
9️⃣ شکاف رفاه به معنای کاهش فاصله غیرفقرا از خط فقر
و ....
بنابراین تفسیر غلط و غیرعلمی ضریب جینی و سپس ذوقزدگی بیش از حد استاندارد نسبت به این دستاورد باعث تجویز دوباره «شوک درمانی» و تکرار اشتباهِ «حذف بدون الگو و بدون لوازم ارز ترجیحی» مبتنی بر توهم فانتزی تک نرخی کردن ارز میشود و اقدامات خوب دولت آتی را هم برای مردم غیرملموس و کماثر میکند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تفکر استراتژیک؛ ابزار جنگ نامتقارن شناختی
✍ سیدیاسر جبرائیلی
▫️در عرصه جنگ شناختی، آنچه میتواند دست برتر را برای ایران ایجاد کند، ترویج فرهنگ تفکر استراتژیک در میان مردم است. تفکر استراتژیک به معنی توانایی تحلیل و ارزیابی شرایط پیچیده و پیشبینی نتایج بلندمدت تصمیمات است. این نوع تفکر مستلزم داشتن دیدگاهی کلنگر و آیندهنگر است که میتواند افراد را در برنامهریزیهای دقیق و هدفمند یاری دهد.
تفکر استراتژیک شامل چندین مرحله مهم است:
1.تحلیل وضعیت کنونی: درک دقیق از شرایط فعلی و شناخت نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها (تحلیل SWOT).
2. تعیین اهداف بلندمدت: مشخص کردن اهدافی که باید در طولانیمدت به آنها رسید.
3. شناسایی مسیرها و گزینهها: بررسی راههای مختلف برای رسیدن به اهداف و ارزیابی مزایا و معایب هر یک.
4. تصمیمگیری آگاهانه: انتخاب بهترین مسیر با توجه به منابع موجود و اولویتها.
5. پیگیری و ارزیابی مداوم: نظارت بر پیشرفت و اعمال تغییرات لازم در صورت نیاز
اکثریت مردم ما باید قدرت این سطح از تفکر را در نسبت با اهداف انقلاب اسلامی داشته باشند. مردم ما باید با نگاهی کلان، تحلیلی جامع از وضع کنونی انقلاب اسلامی داشته باشند، اهداف عالیه انقلاب را بشناسند، بر مسیری که میرویم مشرف باشند و فعالانه بر حرکت دولت و ملت در انتخاب مسیر صحیح و حرکت به سمت اهداف، نظارت کنند. قلب مردمسالاری دینی همین است.
اگر دستور کار دستگاههای تبلیغاتی ما هشتگسازی و عملیات روانی شد، قطعا در جنگ شناختنی بازندهایم؛ چرا که اولا قدرت دشمن در این عرصه بسیار بیشتر از ماست، ثانیا اساسا پیروزی جبهه حق با ابزارهای باطل محال است. این سیاست اموی است که بر جهل مردم سوار است. ابتنای سیاست علوی بر آگاهی مردم است.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی میفرمایند تبلیغات یعنی رساندن حقیقت به گوش مردم.
بنابراین، به جای تمرکز بر روشهای سطحی و موقت، نظام آموزشی و تبلیغاتی ما باید قدرت تفکر استراتژیک را در مردم ایجاد کند. وقتی این توان در مردم ایجاد شد، افراد با دقت و هوشیاری بیشتری میتوانند نسبت به اطلاعات و تبلیغات دریافتی واکنش نشان دهند و فریب عملیات روانی دشمن را نخورند.
ختم کلام اینکه در جنگ شناختی، ما اگر دست به نبرد متقارن با دشمن بزنیم، بازندهایم. ما نیازمند استراتژی نامتقارن در جنگ شناختی هستیم و ابزار آن، مسلح شدن مردم به تفکر استراتژیک است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻پیوست رسانه ای تروریسم دولتی اسرائیل !
✍ علی علیزاده
▫️از غربگرایان داخلی تا بیبیسی انگلیسی و اینترنشنال اسرائیلی، همگی یکباره نگران شبکه نفوذ در سیستم امنیتی ایران شده و به جامعه القا میکنند ترور هنیه یک آبروریزی بزرگ برای ایران و یک پیروزی بزرگ برای اسرائیل است.
مسلما ترور هنیه یک شکست برای نهادهای امنیتی ایران است و به وقت خود پروندهاش باید باز و خاطیان باید به صورت جدی مجازات شوند. مهمتر اینکه ایران نیازمند یک خانهتکانی وسیع برای ریشهکن کردن شبکه نفوذ است. اما چگونه و از چه زمانی، ترور، آنهم ترور دولتی نماد و نشانه پیروزی یک حکومت است که حالا این ترور را پیروزی اسرائیل میدانند؟
ایران که کشوری جهانی سومی و متعلق به جنوب جهانی است که بیش از دوازده سال زیر تحریم است و دسترسی به بسیاری از فن آوریها ندارد. اما فراموش نکنید دو هفته پیش بغل گوش قویترین نهادهای امنیتی جهان، بغل گوش CIA و FBI رییس جمهور سابق و نامزد فعلی انتخابات آمریکا، یعنی مهمترین امپراطوری تکنولوژیک تاریخ، ترور شد و فقط بخت و اقبال بود که او را زنده نگه داشت.
هدف پررنگ کردن بحث نفوذ در حال حاضر این است که اصل ماجرا به حاشیه برود. اصل ماجرا این است که اسرائیل رسما یک دولت تروریستی است که وسط روز روشن رهبر سیاسی و غیرنظامی دولت غزه که یک پای مذاکرات صلح است را ترور میکند.
یازده سپتامبر هم یک آبروریزی بزرگ امنیتی برای آمریکا بود. ولی آیا روز یازده سپتامبر کسی جرات داشت دهانش را به نقد نیروهای امنیتی آمریکا یا ضعف دولت جورج بوش باز کند یا برای ماههای متمادی جامعه و نخبگان آمریکا در وحدتی بیسابقه تنها و تنها از نقش تروریستها در این عملیات ابراز انزجار میکردند؟
مراقب باشید. پیوست رسانه ای تروریسم دولتی اسرائیل نشوید!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
32.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻باکی نداشت...
اسماعیل هنیة - ۲۰۲۴ - پس از شهادت فرزندانش
اسماعیل هنیه یک بار در ۱۹۸۹ پس از انتفاضه اول سه سال در زندان رژیم بود و یک بار هم در سال ۲۰۰۳، وقتی رئیس دفتر حـماس بود، رژیم قصد تـrور او را داشت.
اما روح حماسهجوی او انگار در سالهای اخیر میتوانست پشت کتوشلوار و عنوان «رئیس دفتر سیاسی» پنهان شود.
ویدئوی انتخاب شده، دو لحظه ماندگار از روزهای پس از طوفانالاقصی است.
در بخش نخست ویدئو اسماعیل هنیه را در لحظات شنیدن خبر بمباران منزلاش در غزه و شـهادت فرزند و نوههایش میبینیم. او با ظاهری آرام و طمأنینهای کمنظیر برای آنان طلب رحمت میکند و به کار ادامه میدهد.
در بخش دوم ویدئو وقتی خبرنگار از او درباره اتهامات سخن میگوید، هنیه پاسخ میدهد که این راه، سرنوشتی جز شـهادت نمیتواند داشته باشد و او را باکی نیست.
بامداد امروز ۱۰ مرداد، رژیم ددمنش، هنیه را در خاک ایران به شـهادت رساند| سیمافکر
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻وسعت و عمق نفوذ
▫️وسعت و عمق نفوذ و حضور فرماندهان آمریکایی در پلتفرمهای واتساپ، اینستاگرام و فیسبوک، همراه با معرفی افسران نظامی و اطلاعاتی_امنیتی آمریکا در شبکه های اجتماعی
کشور ما به دفعات مورد حمله و هجمه این سلاحهای مدرن و مخرب دشمن قرار گرفته است در حالیکه هنوز متاسفانه طرحی منطقی (سیاست گذاری) برای مواجهه با این سکوهای مهاجم در دستور کار ما نیست
#شبکه_های_اجتماعی
#سواد_رسانه_ای
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻موجی که در مشروطه آزاد شد
✍ موسی نجفی
▫️سالها پیش در صفحه اول روزنامهای قدیمی نوشته بود که هفته آینده عکس رهبر اصلی مشروطه را چاپ می کنیم، در حالی که برای دیدن وی کنجکاو شده بودم، هفته بعد دیدم تنها تصویر یک قاب عکس چاپ شد، و این درست ترین پاسخ بود، مردم و جامعه ایران مهمترین جهت دهنده انقلاب بودند که به رهبران هویت دادند.
در دوران مشروطه برای نخستین بار در تاریخ ایران رهبران با مردم هویت پیدا کردند، در صورتی که قبل از این برعکس بود، مردم با رهبرانشان با رؤسای ایل قاجار، قزلباشها و ... شناخته میشدند.
دستاورد اصلی مشروطه این است که هر کسی بعد از این انقلاب روی کار آمد، مجبور بود عملکرد خود را برای مردم توجیه کند. میراث مشروطه همان انرژی آزاد شدهای است که شرایطی را فراهم کرد که در آن هم «شیخ فضل الله نوری» بتواند اظهار نظر کند، هم «آخوند خراسانی» بتواند دیدگاههای خود را بنویسد؛ بنابراین می توان گفت جامعه ای که حرکتی ندارد، آخوند خراسانی و شیخ فضل الله هم نخواهند داشت.
در زمان مشروطه نشاط در جامعه در سطح بالایی بوده است، ما میتوانیم با آگاهی و درسهایی که از این انقلاب گرفتیم بازهم بعد از ۱۱۶ سال تاریخ را دوباره مرور کنیم و بنویسیم. ملتی که از تاریخ خود عبرت نگیرد، مجبور به تکرار تاریخ می شود، اگر در خودتان احساس ناامیدی می کنید رضا خانی می آید که ثمره ناامیدی و ضعف یک ملت است.
در مشروطه تحولاتی عمیق در فرهنگ سیاسی ایرانیان اتفاق افتاده است، مشروطه به ما درک مدنی داد، این درک مدنی شعار سیاسی جناح ها نیست، بلکه به معنای «ضرورت قانونمندی» است، از این رو باید به درک مدنی جهت قانونی داد تا از مسیر خود خارج نشود. تاریخ همیشه پشت سر ما نیست، گاهی از ماجلوتر است؛ زیرا یک وجه تحولات زمانی و یک وجه نظری و اندیشه ای هم دارد؛ وقتی یک انقلاب انرژی بالای اجتماعی را آزاد می کند، مردم احساس نمی کنند که در فشار هستند، در حالی که اگر این انرژی جمع، برنامه ریزی و مدیریت شود، کشورها را می سازد در غیر این صورت انرژی به هدر می رود. موجی که در مشروطه ایرانی آزاد شد، هنوز هم آزاد است، حتی از موج مشروطه، انقلاب اسلامی پدید آمد، اما یکی از آسیب های انقلابها نداشتن برنامه برای آینده است، اگر انقلاب برای آینده برنامه نداشته باشد، نیروهای آن هدر می رود و دیگران برای آن برنامه ریزی می کنند.
نداشتن برنامه برای آینده، نیروها را دچار گریز از مرکز می کند، پروسه مشروطه که قرار بود برای ایران پربارتر باشد در اثر استحاله به پروژه رضاخانی تبدیل گشت.
زمان مشروطه در اصفهان نارضایتی هایی وجود داشت و مردم انتقادات زیادی داشتند، اما مرحوم «حاج آقانورالله نجفی» در کتابی با عنوان «مقیم مسافر» به عنوان یک مقام مسئول و یک عالم دینی به انتقاداتی که از ایشان شده بود و در واقع به تاریخ پاسخ داد.در مقطع فعلی نیز باید پاسخ به تاریخ را از تمام مسئولان طلب کرد، البته پاسخگویی فقط دادن آمار وارقام نیست؛ مشروطیت ایران موجی از آزادیخواهی است، البته به صورتی که مشروطهخواهان آزادی را از نگاه عدالت نگاه کردند.
مشروطه هرگز شکست نخورد، اساساً نهضتها هیچگاه شکست نمیخورند و همیشه اثرگذار هستند، انرژی که مشروطه در بین نیروهای اجتماعی آزاد کرد، تاثیرگذاری خود را دارد؛ بنابراین نباید اصل را بر مرگ نهضت ها گذاشت، بلکه اصل بر تداوم و زنده بودن آنها است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻درباره کابینه دولت چهاردهم
✍ پرویز امینی
▫️در انتخاب کارگزاران ارشد قوه مجریه، مهمترین و اصلیترین معیار، تناسب افراد انتخابی با "ایده مرکزی" است و این تناسب از دو جهت مهم است؛ یکی اشراف و باورمندی نظری اعضای دولت و دوم توانایی عملیاتی کردن آن در حوزه مسئولیت است.
معیارهای دیگر مانند تجربه و تخصص و سن، معیارهای بعدی است که در مقایسه با ایده مرکزی اهمیت کمتری دارند و در مرتبه بعد باید به آن پرداخت. بنابراین مشکل اول دولت چهاردم فعلا استفاده از افراد مجرب یا متخصص یا جوان نیست؛ بلکه فقدان ایده مرکزی است و در این شرایط انتخاب کارگزاران ارشد چندان معیارمند نیست و نمیتواند چندان سودمند باشد.
یکی از مشکلات تشکیل شورای راهبری و کمیتهها برای مشورتدهی برای انتخاب کابینه دولت چهاردهم، همین بود که این افراد بر اساس کدام ایده مرکزی انتخاب و قرار بود بر اساس کدام ایده، افراد را برای بر عهده گرفتن مسئولیت ارشد دولت پیشنهاد دهند؟
در چنین شرایطی یعنی فقدان ایده مرکزی، امکان شکلگیری دولت منسجم و یکپارچه و هارمونیک و کارآمد، سخت خواهد شد و هر بخش از دولت از سیاست داخلی تا سیاست خارجی و از فرهنگ تا اقتصاد به شکل پاره پاره و متناسب با آشناییها و اعتماد شخصی یا لابیهای سیاسی و نظایر آن شکل میگیرد. این چندپارگی در رأس قوه مجریه ناشی از فقدان ایده مرکزی، حتی ممکن است دولت چهاردهم را به صورت چند دولت در یک دولت تبدیل کند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻درباره دولت وفاق یا وحدت ملی
✍ پرویز امینی
▫️نهادهای یک سازمان حکمرانی به یک اعتبار به دو بخش نهادهای "رقابت پذیر" و نهادهای "اجماعی" تقسیم می شوند. نهادهای رقابت پذیر در معرض چالش و اختلاف و نمایندگی گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی اند مثل نهادهایی که از دل رقابت های انتخاباتی مثل قوه مجریه یا پارلمان یا شوراهای محلی شکل می گیرند و نهادهای اجماعی، نهادهایی اند که کلیت اجتماعی و سیاسی سازمان حکمرانی در بخش های مختلف را نمایندگی می کنند و نباید در معرض جانبداری از گرایش های متفاوت گروههای سیاسی و اجتماعی باشند و خاصیت اجماعی داشته باشند مثل دستگاه قضایی . بنابراین شعار وفاق یا دولت ملی که ماهیت اجماعی دارد تناسبی با ماهیت و کارکرد قوه مجریه ندارد که نهادی رقابت پذیر و محل چالش و اختلاف بین بخش های مختلف اجتماعی و سیاسی است.
شعار دولت وفاق ملی یا دولت وحدت ملی در شرایطی به میدان اجتماعی و سیاسی فراخوانده می شود که جامعه دستخوش نزاع های عمیق مذهبی یا قومی یا سیاسی باشد که کلیت و یکپارچگی آن در معرض از دست رفتن باشد و یا در آستانه جنگ داخلی یا در حال تجربه جنگ داخلی باشد. به این معنا که با این شعار مسئله در فوریت و اولویت وحدت و وفاق ملی باشد و همه این منازعات را به حالت تعلیق دربیاورد. این وضعیت در برخی کشورها که چه به لحاظ اجتماعی و یا به لحاظ ساختار حقوقی چند پاره اند و موقعیت های سیاسی بر اساس مذهب یا قومیت تقسیم شده باشد(عراق و لبنان)، محل اعتناست و تناسبی با ساختار حقوقی و وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران ندارد. و طرح این شعار حتی با وجود برخی اختلاف سیاسی یا برخی شکاف های اجتماعی در ایران از ناحیه قوه مجریه بی معناست.
به رغم خطای مفهومی و معنایی انتخاب شعار وحدت ملی از سوی جریان پیروز انتخابات، این شعار با رویه انتخاباتی این جریان ناسازگار و در تضاد است، بخش مهمی از آرا کسب شده فرد پیروز در انتخابات از موضع نه به دیگری(جلیلی) به دست آمده است و طرف مقابل تا سرحد طالبان و تحجر و مفاهیم و مصادیق منفور دیگر معرفی شده است. تکلیف شعار وفاق ملی با این بخش و تفاوت ها و تضادهای طرف پیروز با آنها چه می شود؟ آیا بناست این بخش تفاوت ها و تضادهایش به نفع طرف پیروز کنار بگذارد یا طرف پیروز دست از دعاوی و اختلافاتش با آنها کوتاه بیاید؟
حتی در دوران پساانتخابات نیز این شعار مصداقی پیدا نکرد(اگر فرض بگیریم که می توانست مصداقی پیدا کند) و در مجموعه سازوکار مشورت دهی به رییس جمهور برای انتخاب وزرا، گرایش ها و گروهها و افراد متفاوت با طرف پیروز نه تنها در تناسب با آرا کسب شده (در حد ۱۳ در ۳۰) موضوعیتی نداشتند بلکه جایگاه صفر یا نزدیک به صفر داشتند.
با این توضیحات مشخص است که شعار دولت وفاق یا وحدت ملی به لحاظ معنایی و مصداقی حرف مشت پرکن و محصلی نیست اگر نگوییم گزاره ای توخالی است. اما اگر بخواهیم به شکلی این گزاره را تا حدی معنادار کنیم، می توان شعار دولت وحدت ملی را به شعار "دولت فراگیر" (کم و بیش شبیه دولت اول هاشمی) یا دولت "ائتلافی"(کم و بیش شبیه دولت اول خاتمی و روحانی) تفسیر کنیم که این دو نیز البته با هم متفاوت اند. اما هر دو یک مشکل مشترک دارند. مشکل این است که دولت فراگیر و ائتلافی که می خواهد از گروههای متفاوت و حتی متعارض سیاسی شکل می گیرند به شرطی می تواند کارکرد پیدا کند که حول و حوش یک ایده مرکزی سامان بخش قوه مجریه، صورت بندی شود و به تناسب ایده مرکزی از نیروهای سیاسی متفاوت استفاده کرد و تعارض ها و تفاوت ها در چارچوب وحدت ایده مرکزی به همکاری تبدیل گردد.
مشکل اینجاست که رییس جمهور و جریان پیروز چه در طول انتخابات و چه پس از آن فاقد این ایده مرکزی در اداره قوه مجریه اند و بنابراین تفسیر دولت فراگیر یا ائتلافی از شعار دولت وحدت ملی نیز چندان بکار نمی آید و احتمالا به مناقشات مضاعفی در درون و بیرون قوه مجریه چهاردهم منجر خواهد شد.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻بی وطن مثل سازندگی ارگان حزب لیبرال سرمایه دارها!
▫️همانطور که برایشان بین کار کردن در bbc و اینترنشنال و روزنامههای داخل تفاوتی نیست و به همه آنها بعنوان موقعیت شغلی نگاه میکنند، تفاوتی میان مدال گرفتن با پرچم ایران و پشت کردن به وطن، قائل نیستند. برای ساخت ایرانی مستقل و رو به آینده عبور از این جماعت سفله (به هر ترتیب) ضروری است.
تلاش برای فهماندن امر ملی به اینها خودش شکلی از ضعف تحلیلی و سانتیمانتالیسم سیاسی است. ما یک تاریخ شرمنده کننده از تسلیمطلبی و سفلگی داریم که هرچه خواستهایم علیرغم آن پیش برویم قویتر شده. نمیتوان علیرغم آن پیش رفت و باید با واقعیت مواجه شد و با آن جنگید و نابودش کرد. | مکشوفات
پ.ن:
۱-تیتر روزنامه سازندگی درباره ناهید کیانی و کیمیا علیزاده
۲- علی اصغر رمضان پور؛ معاون وزیر ارشاد در دوره اصلاحات هم اکنون سردبیر تلویزیون ایران اینترنشنال است که سیاست گذاری آن در اسرائیل انجام می شود
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻متخصص جامعه؟!
✍ سیدجواد میری
▫️پدر مدتی است سخت بیمار و بستری در بیمارستان است. امروز صبح به پزشک ریه گفتم "سوند ریه" را چه وقت باز میکنید؟ طبیب گفت باید ببینیم اگر کیسه کمتر از صد سیسی پر شد آنگاه باز خواهیم کرد. گفتم آقای دکتر از دیشب خالی است ولی ایشان در جواب گفتند "شما که متخصص نیستی من تشخیص میدهم"! من هم گردن کج کردم و گفتم بله حق با شماست من که متخصص پزشکی نیستم.
وقتی آمدم به اتاق با خودم فکر کردم پس چرا هر کسی در این جامعه خودش را متخصص جامعه میداند و تشخیص جامعهشناس را به هیچ میانگارد و حتی اگر بعضی وقتها تشخیص جامعهشناس با "تشخیص" او فرق کند با تبختر به ما میگوید: تو هم جامعهشناسی!!!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻برنامه وزیر پیشنهادی بهداشت جناب ظفرقندی و خصوصی سازی بهداشت و درمان
▫️بند ۲۸ بخش درمان برنامه وزیر پیشنهادی بهداشت؛ کاهش تصدیگری در اداره بیمارستانها و مراکز تشخیصی درمانی دولتی و واگذاری بیمارستانها به بخش غیر دولتی است که عملا دسترسی طبقات محروم را به خدمات با کیفیت سلامت؛ سختتر و ناعادلانه تر خواهد کرد.
یک رویکرد نئولیبرال در جهت خصوصی سازی بهداشت و درمان
متن کامل برنامه ایشان را اینجا بخوانید.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻سرچ آنلاین و باور به اخبار جعلی!
✍کوین اسلیت
▫️سرچ آنلاین امروزه برای اکثر ما به فعالیتی روزمره تبدیل شده است. تا حدی که پژوهشگرانی مانند ست استیونز دیویدویتس معتقدند بررسی سابقۀ سرچهای انسانها بیشتر از هر منبع دیگری دربارۀ آن شخص به ما اطلاعات میدهد. چرا که افراد معمولاً حتی چیزهایی را که خجالت میکشند با دیگران مطرح کنند، از موتورهای جستجو میپرسند. بدینترتیب شاید بتوانیم بگوییم موتورهای جستجو صمیمیترین دوستان آنلاین ما هستند و چیزهایی دربارۀ ما میدانند که هیچکس دیگری نمیداند.
پژوهشگران سواد رسانهای عموماً سرچکردن را عادتی مفید میدانند که باعث میشود فرد در معرض منابع اطلاعاتی گوناگونی قرار بگیرد و با مقایسۀ آنها کمتر در دامِ اطلاعات گمراهکننده بیفتد.
با اینحال، پژوهشی جدید که نتایج آن در مجلۀ نیچر منتشر شده است، نشان میدهد که سرچکردن همیشه ما را به افرادی آگاهتر تبدیل نمیکند. بلکه برعکس، ممکن است باعث شود زودتر اخبار جعلی یا اطلاعات گمراهکننده را باور کنیم. کوین اسلت و همکاران او در دانشگاه فلوریدا برای سنجیدن اثر سرچ در باور به اخبار جعلی، تحقیقی پنجمرحلهای را طراحی کردند که طی آن مشارکتکنندگان دربارۀ دو دسته از اطلاعات، در فواصل زمانی گوناگون، سرچ میکردند. یک دسته از این اطلاعات درست بودند و دستۀ دیگر را اخبار جعلی و گمراهکننده تشکیل میداد.
آنها اطلاعاتی راجع به همهگیری کرونا، واکسیناسیون و اقدامات دونالد ترامپ را به مشارکتکنندگان دادند تا با استفاده از سرچ تعیین کنند که درست هستند یا جعلی. نتایج این تحقیق بسیار نگرانکننده بود. زیرا پیوستگی معناداری بین میزان استفاده از موتورهای جستجوی اینترنتی و باور به جعلیات دیده میشد. نویسندگان این تحقیق میگویند احتمالاً مقصر اصلی را باید الگوریتمهای هدایتکنندۀ موتورهای جستجو دانست. زیرا این الگوریتمها اهمیت اندکی به اعتبارسنجی نتایجی میدهد که برای کاربران خود پیدا میکنند و تکیۀ آنها بر مطالب ساده، پرطرفدار و جنجالبرانگیز است. آنها بهجای اینکه «مفیدترین» اطلاعات را به کاربر بدهند، «جالبترین» نتایج را به او نشان میدهند.
الگوریتمهای شخصیسازی نتایج در موتورهای جستجو نیز میتوانند این شرایط بدتر کنند. چرا که در نتیجۀ آنها به شکلی گریزناپذیر به ردپاهای دیجیتال خود میچسبیم و احتمال دریافت دادهها یا تحلیلهای متفاوت کاهش مییابد.
پیش از این، متخصصان هشدارهای جدی دربارۀ اتکا به سرچهای اینترنتی در حوزههایی مانند سلامتی روانی یا مصرف دارویی دادهاند. اما تحقیق اسلیت و همکارانش نشان میدهد که باید این مسئله را در ابعادی بزرگتر نگریست. در دنیای شلوغ و سریع امروز، ما ناچاریم تا دربارۀ خیلی چیزها سرچ کنیم، اما لازم است به تکنیکهای دیگر سواد رسانهای نیز مجهز باشیم تا در دریای اطلاعات گمراهکننده و اخبار جعلی اینترنت غرق نشویم.
پ.ن: آنچه خواندید مروری است بر مقالۀ کوین اسلیت و همکارانش با عنوان «سرچهای آنلاین دربارۀ اطلاعات نادرست میتواند تصور صحت آنها را افزایش دهد»
Online searches to evaluate
misinformation can increase its perceived veracity
که در شمارۀ دسامبر مجلۀ نیچر به انتشار رسیده است. | گرالیت
#سواد_رسانه_ای
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology