🔻سال ۱۴۰۱؛ فراز یا فرود؟
✍ علیرضا زادبر
▫️سال ۱۴۰۱ برای انقلاب اسلامی و جامعه ایرانی سال پر فراز و نشیبی بود. آن وقایع و جبهه آرایی منظم، دقیق و مهندسی شده که خطای محاسباتی را از بستر فریب رسانه به جامعه القا کرد بسیار پر فشار و کم سابقه بود. فشاری که برای نسل جدید بی سابقه بحساب می آمد. اما انقلاب اسلامی در تاریخ حیات خود به ویژه در وقایع تابستان داغ دهه شصت فراز و فرود شدیدتری را تجربه کرده است در حالیکه آن ایام قدرت و تسلط امروز را نداشت. پرسش مهمتر این است: امروز چه باید کرد و اولویت ها چیست؟
۱. اولویت و فوریت با حل بحران اقتصادی است که عمده وظیفه بر عهده دولتمردان است.
۲. باید تلاش شود تا اعتماد عمومی تقویت و از عوامل کاهنده اعتماد مردم پرهیز شود. در اینجا نیز عملکرد و صداقت مسئولان ملاک است.
۳. جامعه و فعالان اثرگذار در جامعه که صاحب تربیون و رسانه می باشند می بایست از قرارگرفتن در هر نوع "دوگانگی" و تقابل دوری کنند. تقویت تقابل و شکافها بازی کردن در زمین دشمن است.
سال ۱۴۰۱ یک "فرود" بزرگ داشت. وزن، اعتبار، جایگاه و دست خالی مخالفان جمهوری اسلامی را بیش از قبل برملا ساخت. برای دهه ها این مخالفین خارج نشین به خود ژست آزادی خواهی، استقلال طلبی و انساندوستی گرفته بودند اما عجله شان در رسیدن به قدرت ماهیت رفتاریشان را آشکار ساخت. خشونت بی پروا، توجیه کشتار هموطنان، عادی سازی تجزیه و نشست با تجزیه طلبان بدنام، پناه بردن به پارلمانها و روسای جمهور کشورهای مختلف و تولید هزاران دروغ اثر گذار بخشی از دستِ خالی مخالفان خارج نشین جمهوری اسلامی بود. آنها با تمام توان و یا شاید بهتر است بگویم با حد نهایی توان به میدان آمدند. برای سلبریتی ها برنامه داشتند، روزهای نخست مهر و آبان حتی برای مدارس طراحی کرده بودند. آنها حتی به درگیری و شلوغ سازی فضای زندان ها فکر کرده بودند. زندان لاکان و زندان اوین با این مقدمه به آشوب کشیده شد که زندانیان فکر کنند نظام سقوط کرده است و حال باید خود را نجات دهند! به همین جهت تاکید میکنم این جبهه آرایی برای مخالفان خارج نشین بی سابقه بود. اگر این تیر آخرشان با آن حجم تلاش و سازماندهی به ثمر نرسد دیگر برای آینده به کمای سیاسی خواهند رفت.
از اینرو در سال ۱۴۰۲ اولویت شان ایجاد بی نظمی، ناآرامی روانی، حوادث امنیتی و اختلال در خدمت رسانی عادی به مردم خواهد بود. تا این سیاست فرسایشی مردم را کلافه سازد.
پادزهر و راه حل اقدام و عمل مسئولان به وعده هاست. ایجاد فضای اعتماد بین مردم و تبیین بی امان برای شبهات رنگ و لعاب دار است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 با این صدای ملکوتی به استقبال ماه مبارک رمضان می رویم
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
Theory-Historical-Sociology.pdf
329.3K
🔻#طرح_درس «نظریه و روش در جامعهشناسی تاریخی»
▫️این درس در سالهای گذشته توسط جوزف بریانت، که یکی از مهمترین متخصصان جامعهشناسی تاریخی در جهان به شمار میرود، برای معرفی مهمترین انگارههای موجود در جامعهشناسی تاریخی ارائه شده است.
یکی از دلایل اطلاعات خوب دانشجویان سختکوش دانشگاههای مطرح جهان این است که آنها درسهایی را میگذرانند که هر یک دارای یک طرح درس عالی است و استادی که آن را طراحی کرده، آن را به خوبی تدریس میکند. البته بار دیگر عامل اصلی شخصِ دانشجو است که با تلاش خود از آن درس استفاده میکند. شما نیز میتوانید با مطالعه این طرح درسها عملاً به چنین دانشی برسید. / جامعه و فرهنگ
#جامعه_شناسی_تاریخی
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻 چگونه به تفکر فلسفی بپردازیم؟
✍ سید یحیی یثربی
▫️فلسفه، اندیشیدن است. اندیشیدن یک خاصیت دارد و آن اینکه مدام برای ما پرسش ایجاد میکند و برای پرسشهایش جواب میخواهد. بکوشید هرچه میشنوید و هرچه مطالعه میکنید را نخست خوب بفهمید، چون تا چیزی را نفهمید، نمیتوانید دربارهاش فکر کنید!
آنگاه به سراغ علل و عوامل آن بروید و دربارهاش فکر کنید: من باید درس بخوانم! چرا؟
این سوالی است که آن را تفکر ایجاد میکند و پاسخ این چرا را باید خودتان با تفکر پیدا کنید.
این چون و چراها از جنس تفکر فلسفی هستند. اگر در یک مراسم عروسی شرکت کردهاید، چیزهایی را درباره آن میدانید؛ مثلاً فلان پسر با فلان دختر ازدواج میکند و این مراسم ازدواج آنان است. این آگاهی است، این علم است. اما اگر تصمیم بگیرید درباره همین مسئله فکر کنید، دهها سوال در ذهنتان پدید میآید: ازدواج یعنی چه؟ هدف از ازدواج چیست؟ این هدف چگونه هدفی است؟ با چه دلیلی باید ازدواج را پذیرفت؟
یکایک شرایط و عواملی که در حاشیه ازدواج اتفاق میافتند، جای دهها سوالند؛ عشق یعنی چه؟ عقد ازدواج یعنی چه؟ چرا مهریه؟ و همینطور...
اینگونه تفکر از جنس تفکر فلسفی است.
تفکر فلسفی دو کار میکند؛ یکی اینکه، حوزه آگاهی انسان را توسعه میدهد و دیگر اینکه، گزارههایی را که میدانید با توجیه عقلی همراه میسازد، یعنی چراهای شما پاسخ پیدا میکنند. در نتیجه، تفکر فلسفی علم را توسعه میدهد. از اینجاست که فلسفه پیشگام علم است.
هر کتابی که میخوانید، باید کتابی باشد که آن را میفهمید، چون اگر چیزی را نفهمید، نمیتوانید درباره آن فکر کنید. فقط میتوانید مطالب را حفظ کنید. انگار شعری را حفظ میکنید که معنی آن را نمیدانید! این حفظ مطلب است، نه تفکر فلسفی.
از مطالب و کتابهای آسان شروع کنید تا به تدریج توانایی بیابید به مسائل پیچیده برسید. بسیاری از فیلسوفان با ورزیدگی در ریاضیات و فیزیک به فلسفه رسیدهاند. از چیزهایی که میفهمید آغاز کنید تا مهارت فهمیدن پیدا کنید، سپس به مطالب پیچیدهتر و عمیقتر برسید.
به طور کلی، راهنماییهای زیر را مورد توجه قرار بدهید:
یک – جرئت اندیشه داشته باشید. یعنی فقط چشم به راه دیدگاه دیگران نباشید. بکوشید تا خودتان دیدگاهی داشته باشید.
دو – در همه تلاش خود، فهمیدن را اساس کارتان قرار دهید. ببینید آنچه را که قصد اندیشیدن دربارهاش دارید، میفهمید یا نه؟ بیشتر مردم چیزهایی را میخوانند، اما آنها را نمیفهمند. حتی گاهی یک جمله یا یک بیت معروف را یک عمر تکرار میکنند، بیآنکه هرگز معنیاش را بفهمند!
سه – وقت بگذارید. کار و زندگی خود را به گونهای تنظیم کنید که در هر شبانه روز چند ساعتی به مطالعه و بحث و گوش دادن بپردازید.
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻شما عادی هستید؛ غیرعادی روزه نگرفتن است
✍ علیرضا زادبر
.
این روزها در ایامماه مبارک رمضان، تصاویر و اخبار روزه دار بودن شخصیت های ورزشی مطرح فوتبال در بالاترین سطح اروپا و جهان بسیار دست به دست میشود. ابتدا در فضای مجازی متعدد به #کریم_بنزما بازیکن تیم رئال پرداخته می شد و حال خبر روزه دار بودن فلان بازیکن فوتبال در لیگ انگلستان برجسته شده است. اما پرسش این است که آیا این یک امر خارق العاده و غیرعادی است؟ باید خوشحال بود واکنش نشان داد؟ مگر این یک امر شخصی بین فرد و خداوند نیست!؟ اتفاقا روزه داری فلان فوتبالیست امری کاملا عادی و عمل به وظیفه دینی_اعتقادی است. بلکه باید گفت #غیرعادی عمل نکردن به دستور خدا و روزه نگرفتن است. آنقدر در فضای سکولار به تفکیک این امر پرداخته اند که امر عادی، غیرعادی و غیرعادی، عادی جلوه داده میشود! این افراد هم تظاهر به روزه داری و دفاع از اعتقادات خود ننموده، این با ارزش است. اما چرا روزه دار بودن این افراد مشهور تا به این حد مورد توجه قرار گرفته است؟ دلیل را باید جای دیگر جست. وقتی افراد از سطوح بسیار پایین در لیگ محلات برای عمل نکردن به دستور الهی بهانه تراشی می کنند و زشت تر اینکه حتی تمسخر روزه داران را در دستور کار قرار میدهد! اینجا با دیدن بازیکنانی در بالاترین سطح فوتبال جهان پاسخ عملی و مثال عینی در نقص آن گروه مطرح میشود. این واکنش جامعه است که به سخنان ردیه و استهزا توجه نکنید، بلکه در مقام عمل آرای مخالفان بخوبی مورد نقد قرار میگیرد
.
در فضای بی دینی حاکم بر دنیای مدرن اعلان و تکیه بر دین و نمادهای دین مصداق امر به معروف است. برخی میگویند این افراد را بزرگ نکنید، فردا روزی اگر مرتکب خطا شوند به ضرر دین خواهد بود!! این استدلال خطاست. این احتمال برای همه ما وجود دارد. اینکه جامعه، دینداری خود را از #فوتبالیست و سلبریتی بهر شکل آن نباید بگیرد سخن درستی است. اما اساسا اینجا اصل سخن از تقلید در دینداری نیست! اینجا پاسخ عملی به مخالفین و استهزاکنندگان است که برای مباحث تئوریک آنان، پاسخ عملی داده شود. چه چیز بهتر از پرداختن این نمونه ها و اینکه #روزه مانع فعالیت در بالاترین سطوح نیست
اینکه در بالاترین قله های شهرت هم میتوان به احکام الهی پایبند بود و به آن افتخار کرد
.
غیرعادی روزه نگرفتن است
غیرعادی عمل نکردن به دستور خداست
همه ما هر گاه دستور خدا را زیر پا می گذاریم، غیرعادی میشویم.
.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻فرید ذکریا: اگر همینگونه جایگاه دلار تضعیف شود، آمریکا به چنان حال و روزی گرفتار می شود که تاکنون به خود ندیده است...
▫️او نظریه پرداز و تحلیل گر آمریکایی و نزدیک به حزب دموکرات است که در برنامه GPS سی ان ان ؛ سیاست خارجی آمریکا را تبدیل به گفتمان عمومی می کند.
فرید ذکریا گر چه در هند و خانواده ای مسلمان متولد شده است اما به شدت آمریکایی است آن هم نه به عنوان شهروند آن کشور بلکه از موضع ایدئولوژی آمریکایی؛ اکنون در این برنامه، او از تضعیف دلار و خطری که آمریکا با آن مواجه است می گوید؛ از سقوط نظام تک قطبی در جهان و پایان نظام سلطه
به نظر می رسد سی ان ان به عنوان رسانه دموکرات ها با این برنامه ها، افکار عمومی جامعه آمریکا را برای اقدامات خصمانه آتی دولت آمریکا (دست و پا زدن برای بقا) برای مواجهه با بحران آماده و هماهنگ می کند
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قحطی بزرگ در ایران (سال ۱۲۹۶ شمسی ) و نسل کشی میلیونی ایرانیان
▫️چگونه جمعیت ایران به یکباره به نصف تقلیل یافت؟
#تاریخ_اجتماعی_ایران
#استعمار
#قحطی_بزرگ
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻نسل کشی ایرانیان به جز در دو استان!
✍ علیرضا زادبر
▫️از نسل کشی میلیونی و قتل عام ایرانیان در تاریخ نزدیک و معاصر ما بدلیل تسلط تاریخ نگاری سکولار و وابسته به جریان غربگرا خبری نیست. مقصودم از قتل عام مرتبط با چند هزار یا چند سده پیش نیست، تاکید دارم که بگویم تاریخ نزدیک ما، یعنی همین صدسال پیش! اعداد و ارقامی مانند پنج، هفت و ده میلیون نفر برای نسل کشی در قحطی بزرگ عنوان شده است. اما چرا در تاریخ نگاری ما عاملین این جنایت سانسور شده اند؟
.
سردار اسعد بختیاری ضمن اعلانی در روزنامه آفتاب نوشت: در بروجرد اهالی فلک زده از شدت گرسنگی و جوع، گوشت اطفال کوچک(مرده) خود را می خورند و در معرض تلف هستند. وضع در ملایر و همدان هم اینگونه بود. کمیته ای شکل گرفت به نام "اعانه قحطی زدگان بروجرد، ملایر و همدان"
در تهران، روس ها مانع ورود گندم به شهر میشوند. رقبای سیاسی متین السلطنه که تمایل نداشتند او بحران نان را مدیریت کند و از رنج مردم بکاهد تمام سعی خود را به خرج دادند تا او عزل شود و پس از عزل توسط کمتیه مجازات ترور شد.
.
جناب فرمانفرما در وسط بحران قحطی پس از دیدار با سفیر انگلیس و روسیه استعفا داد و برای مدت غیرمعلومی به شکار رفت!
.
میلیونها ایرانی در #قحطی_بزرگ ۱۲۹۶ در اثر خشکسالی، کمبود گندم، جنگ جهانی، دخالت روس و انگلیس و بی کفایتی حاکمان کشته شدند. جز دو استان گیلان و سیستان و بلوچستان! گیلان بخاطر مدیریت میرزا کوچک خان اما چرا سرنوشت سیستان به قحطی و قتل عام مردم کشیده نشد؟
.
نکته شرم آور اینجاست، این همه را گفتم تا شما را به اینجا برسانم، ولایت سیستان و بلوچستان بدلیل اینکه در مسیر شاهراه هندوستان مستعمره انگلستان قرار داشت امنیت و آرامش این استان برای #دولت_فخیمه_بریتانیا اهمیت داشت. هندوستان برای انگلستان حکم رگ حیاتی داشت و هرآنچه حدود و ثغور هندوستان را تهدید کند مقابله می کردند. در سیستان برای جلوگیری از ناامنی، آشوب و تقویت نیروهایشان از قحطی ساختگی غلات و گندم جلوگیری کردند، حتی محصولات سایر مناطق را به سیستان می رساندند. طبعا نمی توان از تاریخ نگاران مایل به غرب انتظار داشت این صفحات سیاه و جنایتکارانه را بازتاب دهند. اما تاریخ زنده است، تاریخ می تواند از خود دفاع کند
.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 هنگامی که با دیگران بحث میکنید طرف مقابل از مواردی بهره می برد که در واقع استدلال نیستند و از اصول منطقی پیروی نمیکنند بلکه کارکرد آن تحت تاثیر قرار دادن مخاطب است و نتیجه #مناظره (Debate) و مباحثه ( Agument)در دنیای امروز را همین نکات تعیین می کند.
◽️آرتور شوپنهاور در کتاب "هنر همیشه برحق بودن" به این حقه ها که امروزه از آن به تکنیک یاد می کنند می پردازد؛ ببینید
📚این کتاب با ترجمه عرفان ثابتی و توسط انتشارات ققنوس چاپ شده است.
#تحلیل_گفتمان
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻 امپریالیسم چیست؟
✍ مینا جزایری
▫️واژه امپریالیسم از ریشه لاتینی Imperium به معنای قدرت مطلقه، حق فرمانروایی و امپراتوری است.
اصطلاح امپریالیسم به معنای اعمال سیاستهای توسعهطلبانه اقتصادی و برتریطلبی سیاسی دولتهای نیرومند بر ملت یا ملل دیگر است.
نظریه امپریالیسم نخستین بار توسط مورخ انگلیسی هابسن (1858-1940) مطرح و به وسیله لنین، رهبر شوروی، که خود تحت تاثیر اندیشههای مارکس بود، اخذ شد.
این اصطلاح پس از انتشار کتاب «امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایهداری» توسط لنین از نفوذ سیاسی خاصی برخوردار شد.
به نظر لنین ویژگی اصلی و جوهر امپریالیسم در زمینه اقتصادی آن است که تسلط انحصارات نقشی تعیینکننده و تصمیمگیرنده را در اقتصاد و سیاست کشورهای سرمایهداری ایفا میکند.
سه نوع امپریالیسم میتوان تصور کرد که عبارتاند از:
1- امپریالیسم سیاسی: بر طبق این نظریه امپریالیسم نتیجه منافع روندهای مشخص اقتصادی نیست بلکه نتیجه رفتار روانی حکمرانانی است که میخواهند از مرزهای ملی و قومی خود تجاوز کنند.
2- امپریالیسم اقتصادی یا امپریالیسم نو: به این صورت است که گرایش طبیعی سرمایه به انباشت خود سبب کاهش سود میشود و برای آنکه نرخ سود بالا باشد، انحصارهای اقتصادی (کارتلها و تراستها) به وجود میآیند.
سپس سرمایهداران برای کسب سود به سرمایهگذاری در خارج کشیده میشوند و با تسلطی که بر دولت دارند، دولت را به تشکیل امپراتوری وا میدارند تا بازارها، مواد خام و بالاتر از همه، فرصتهایی برای سرمایهگذاری سرمایههای اضافی به دست آورند.
3- امپریالیسم فرهنگی و رسانهای: کاربرد قدرت سیاسی و اقتصادی برای پراکندن ارزشها و عادتهای فرهنگی متعلق به آن قدرت در میان مردمی دیگر و به زیان فرهنگ آن مردم را امپریالیسم فرهنگی میگویند.
گرچه امپریالیسم فرهنگی اعم از امپریالیسم رسانهای است، اما به دلیل قدرت و سلطه رسانهها و حجم بالای انتقال فرهنگی رسانهها به ویژه رسانههای مدرن، برخی از نویسندگان چون گیدنز، امپریالیسم فرهنگی را در چارچوب تبیین رسانهای آن ارائه میکنند.
#جامعه_شناسی_سیاسی
#امپریالیسم
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻- «آیا تو ابن ملجم مرادی هستی؟» -«بلی یا امیرالمؤمنین.»
✍ سلمان کدیور
(بخشی از رمان پس از بیست سال )
▫️سلیم به مرد یمنی و یارانش که روبهروی منبر علی رسیده بودند، نگاه کرد. مرد با صدایی رسا گفت:
«سلام بر تو ای امام عادل، ای ماه تمام، ای شیر شجاع میدان نبرد! درود خدا بر تو که از تمام مردم افضلی، درود و صلوات خدا بر تو و بر آل تو... ای علی، شهادت میدهم که تو به حق و صدق امیرالمؤمنینی، و همانا تو وصی رسول خدا و خلیفهی پس از او و وارث علم او هستی.
«ای علی، نفرین خدا بر آنکه حق تو را انکار و مقام بزرگت را انکار نماید... هر آینه عدالت تو جهان را پُر ساخته و چون باران، پی در پی رحمت و رأفتت بر همگان برکت آورده است.»
سپس در حالی که جمعیت از فصاحت و بلاغت مرد به تحسین آمده بود، چند قدم نزدیک شد و نامهی حاکم یمن را به امام داد.
علی نامه را خواند و خرسند شد. مرد دوباره با صدایی رسا و جملاتی فصیح گفت: «من به نمایندگی از تمام اهالی یمن، که جملگی از دوستداران تو هستند، با تو بیعت میکنم. پس هر جا میخواهی ما را بفرست که بیشک ما را مردانی شجاع و با تدبیر خواهی یافت.»
علی لبخندی زد و گفت: «خداوند شما را رحمت کند.»
«ما برای اطاعت از تو به جهان پای گذاشته و به فرمان تو از جهان خواهیم رفت. ما را در هر بلا و فتنهای آزمایش کن تا صدق ما بر تو آشکار گردد.»
مالک به عمّار نگاه کرد که با لبخند تحسینبرانگیز و چشمان به شوقآمدهاش به نمایندهی یمنیان خیره شده بود.
امام سری به تأیید تکان داد و گفت: «نام تو چیست ای مرد؟»
- «عبدالرحمن.»
- «فرزند کدام یک از یمنیان هستی؟»
-«فرزند مجلم.»
سلیم به امام نگاه کرد که ناگهان در هم شده و لبخندش زایل گشته بود.
- «آیا تو مرادی هستی؟»
-«بلی یا امیرالمؤمنین.»
امام سر به زیر افکند و ساکت در حالی که زیر لب آیهی استرجاع را زمزمه میکرد، در هم رفت..
#شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلام
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
4_6006039579046446329.mp3
23.85M
🔻تاملی درباره کوفه و بازنمایی آن در نوحه مهدی رسولی
▫️شهر کوفه در تاریخ شیعه، جراحتی است ابدی و نام این شهر با بی وفایی با امام و ناجوانمردی (پیمان شکن) گره خورده است که این روند از دوران حکومت حضرت امیر علیه السلام آغاز و در واقعه و حماسه کربلا به اوج می رسد؛ شهر بی وفا و پیمان شکن تا همیشه هویت تاریخی این شهر شد...
ادامه در 👇👇
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی درباره کوفه و بازنمایی آن در نوحه مهدی رسولی
✍ یحیی حمدی
▫️شهر کوفه در تاریخ شیعه، جراحتی است ابدی و نام این شهر با بی وفایی با امام و ناجوانمردی (پیمان شکن) گره خورده است که این روند از دوران حکومت حضرت امیر علیه السلام آغاز و در واقعه و حماسه کربلا به اوج می رسد؛ شهر بی وفا و پیمان شکن تا همیشه هویت تاریخی این شهر شد.
اما این شهر از ابتدا این گونه نبود بلکه در فرایندی ۲۵ ساله (سال ۳۶ هجری انتخاب به عنوان مرکز خلافت حضرت امیر و سال ۶۱ هجری واقعه کربلا رخ داد) به این مرحله رسید.
کوفه از شهری با مردمان دلیر که شهره به شجاعت و دارای فضایل فراوان ( فداکاری) در فرایندی ۲۵ ساله به مظهر بی وفایی،ناجوانمردی و عصاره رذایل بدل شد، اکنون کوفه نه یک شهر بلکه در گفتمان شیعه به یک مفهوم تبدیل شده است که از آن عبرت باید گرفت در #گفتمان_شیعه، این شهر؛ هر لحظه در تاریخ جاری است و اگر غفلت شود همه شهرها می توانند کوفه باشند.
عزاداری سیدالشهدا علیه السلام در مکتب تشیع کارکرد انتقال فرهنگی ( زنده نگهداشتن نام و یاد سیدالشهدا علیه السلام، ائمه طاهرین علیهم السلام و شهیدان) را برعهده دارد؛ اگر یک فرهنگ در فرایند انتقال قرار نگیرد و نمود بیرونی نداشته باشد از بین می رود و هیئت، مناسکی را اجرا می کند که هر لحظه نقش یادآوری و تذکر را ایفا می کند؛ چرایی، چگونگی واقعه کربلا و دوران امیرالمومنین علیهالسلام را تبیین می کند. با پویایی که دارد این فرهنگ را هر روز بالنده تر می کند که ایستایی در هر فرهنگ منجر به نابودی آن می شود.
آنچه که می شنوید نوحه ای است از مهدی رسولی نمونه ای از این فرهنگ والا که به صورت دقیق کوفه و فرهنگ کوفه را در قالبی هنرمندانه بازنمایی می کند. این نوحه؛ جامعه شناسی کوفه است شهری که در فرایندی ۲۵ ساله از دیار شجاعت و جوانمردی به دیار بی وفایی و مایه عبرت در تاریخ بدل شد.
اکنون با این
نگاهبار دیگر به این اثر گوش فرا دهید. #جامعه_شناسی_کوفه #شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلام #مهدی_رسولی 📖 جامعه شناسی مردم ✅ @Popular_Sociology
🔻"التفات به" و دیگری
✍ سیدجواد میری
▫️هنگامیکه به "دیگری" توجه میکنی از خود تهی نمیشوی بل "التفات" به دیگری استمرار حیات را ممکن میسازد.
ما وقتی با صعوبتی مواجه میشویم یا در رنجی گرفتار میشویم که امکان تداوم را به صورت بنیادین برای ما ناممکن میسازد تنها و تنها التفات به دیگری ناممکن را ممکن میکند.
از این وضع نباید پنداری روانشناختی صرف ساخت بل ریشه امر اجتماعی در این "التفات به" دیگری است و این دیگری فقط و فقط "فرد یا افراد دیگر" نیستند بل کلیت واقعیتی به نام جامعه که میتواند با تمامی پیچیدگیهایش و ساز و کارش باشد.
از اینجاست که میتوان فهمید التفات به دیگری یک امر اگزیستانسیال است که تداوم ما به این التفات مستمر وابسته است و شاید بتوان گفت "رویش امر خیر" و بسط و تعمیق و گسترش خیر در زندگی جمعی ما ریشه در این "التفات به" دارد و در جامعهای که این "التفات به" رایجتر امکان تداوم سعادتمتدش عمیقتر. حال از این منظر میتوانیم به خود و خانواده و محله و شهر و دولت و کلیت جامعه ایرانی و حتی جامعه بشری بنگریم و بپرسیم آیا ما "التفات به" دیگری در تمام اضلاعش داریم یا دارند یا دارید؟ چرا خیر منتشر در حال قبض است ولی شر منتشر در حال بسط؟
چگونه میتوان حس و فهم و شعور و آگاهی در باب "التفات به" را در خود و دیگری و جامعه بازآفرید؟ آیا آفرینش و خلاقیت و بازآفرینی بدون "محبت به" ممکن است؟
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
دربار از درون، شاه بدون روتوش
🔻چرا باید یادداشتهای اسدالله عَلم را خواند؟
✍ علیرضا زادبر
▫️٢۵ فروردین ۱۳۵۷ اسدالله علم، دوست صمیمی شاه و وزیر دربار یازدهسالهی او در بیمارستانی در نیویورک از دنیا رفت. پدرش ابراهیم معروف به شوکتالملک که از زمان مظفرالدینشاه حاکم بیرجند و پس از آن امیرِ قائنات بود، از نزدیکان و همراهان رضاشاه و در چند کابینه مختلف سالها وزیر پست و تلگراف بود.
رضاشاه دوبار در زندگی اسدالله علم دخالت مستقیم کرده بود: اولین بار زمانی بود که پدرش قصد داشت او را برای تحصیل در رشته کشاورزی به اروپا بفرستد، ولی شاه امر کرد در مدرسه کشاورزی کرج تحصیل کند. دومین بار هم زمانی بود که رضاشاه امر کرد اسدالله با دختر قوام شیرازی ازدواج کند و همین اتفاق افتاد. هم خاندان خودش و هم خاندان قوام از متحدین سنتی انگلیس بودند.
علم از سال ۲۶ تا ۴۵ به تدریج پلههای رشد در نظام پهلوی را طی کرد: فرماندار بلوچستان، وزیر کشور، وزیر کشاورزی، وزیر کار، دبیرکل حزب مردم، سرپرست اداره املاک و مستغلات پهلوی و رئیس بنیاد پهلوی. او تیرماه ۴۱ پس از علی امینی نخستوزیر شد و پس از استعفاء در اسفند ۴۲ رئیس دانشگاه پهلوی شیراز شد.
مهمترین فصل زندگی علم، از آذر ۴۵ تا شهریور۵۶ رقم میخورد که وزیر دربار است. او بیش از آن که وزیر دربار محمدرضا باشد، دوست، همراه، محرمِ راز و مشاور او بود. علاوه بر اینکه به اقتضای جایگاه حقوقیاش هر روز چند ساعت با شاه در تعامل بود، همراه خلوت و گردشهای شاه، همسفرهی شام و ناهار شاه و فرح و پایهی تفریحات شخصی و جنسی شاه هم بود.
او در تمام این سالها یادداشتهای روزانه منظم و مفصلی مینوشت و به دور از چشم شاه به صندوق امانات بانکی در سوئیس میسپرد. تابستان ۵۶ وقتی سرطانش شدت گرفت از وزارت دربار استعفا داد و برای درمان راهی اروپا و نهایتا امریکا شد. شاید در همین دوران بود که به خانوادهاش سپرد یادداشتها را روزگاری منتشر کنند که خاندان پهلوی در کشور حاکم نباشد.
نخستین جلد این یادداشتها مهر ۱۳۷۰ در لندن و جلدهای بعدی نیز به تدریج منتشر شد. یادداشتهای علم که مربوط به بازه زمانی بهمن ۴۷ تا شهریور ۵۶ است به خوبی شخصیت شاه، فضای داخلی خانواده پهلوی، معادلات سیاسی کشور، پشتپرده تصمیمات و اتفاقات کشور در آن سالها، مناسبات شاه و اطرافیان و نسبت رژیم پهلوی با سایر کشورها را پیشِ روی خواننده قرار میدهد. چرا که علم با سخاوت گفتگوهای مختلف و متعددش با شاه و فرح و سایرین را نقل کرده، نظراتشان را گفته و ابعاد مختلف زندگی شخصی خود و شاه را بیان کرده است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 چرا دلار زدایی از جهان اجتناب ناپذیر است؟
▫️با افول دلار و جایگزینی ارز دیگری و یا ارزهای ملی در تجارت بین الملل، تحول عمیقی در دنیا رخ خواهد داد که در یکصد سال گذشته نظیری برای آن نمی توان یافت.
نتیجه این تحول؛ علاوه بر فروپاشی نظم تک قطبی (آمریکا) در دنیا، ظهور نظام چند قطبی و قدرت های جدید است.
این واقعیت که تا چند سال پیش یک رویا بود امروز در حال تحقق است و این موضوع از هم اکنون خواب را از چشمان آمریکایی ها ربوده است و هر واکنشی نسبت به آن از سوی هیئت حاکمه ایالات متحده بعید نیست اما آنها چاره ای جز پذیرش این واقعیت ندارند واقعیتی که اروپایی ها که همیشه دنباله رو آمریکا بوده اند آن را دریافته اند و تلاش می کنند خود را از این ورطه برهانند که نشانه آن سخنان رئیس جمهور فرانسه درباره اقدام لازم برای عدم وابستگی به دلار و تائید آن از سوی اتحادیه اروپا بود.
به نظر می رسد با افول دلار که سالها آمریکا از آن به عنوان جنگ افزار بهره می برد آمریکا و اقمار آن در سراشیبی قرار گرفته اند که هیچگاه تصور آن را هم نمی کردند. ایده ای که ابتدا ایران آن را طرح کرد و چین در حال تحقق آن است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻به یاد بنیانگذار «کیهانِ علمی» و سردبیر کیهان بچهها؛ مرحوم امیرحسین فردی که بود و چه کرد؟
✍ پیام فصلینژاد
▫️از آن دسته مردانی بود که جز با زیستن، نمیشد او را شناخت و شاید برای همین، هنوز هم بسیاری از دستاوردهای او ناشناخته مانده است.
از يکسو، امیرحسین فردی سردبیری کارکشته بود، آن هم در سختترین ژانر ژورنالیستی؛ یعنی «روزنامهنگاری کودک و نوجوان» که همچنان در ایران غریب است، ولی او ما را با این غریبه آشنا کرد و خود، از شهریور ۱۳۶۱ تا ٣۱ سال بعد در راس مدیریت «کیهان بچهها» قرار داشت؛ هفتهنامهای که نه تنها رکورددار تیراژ در تاریخ مجلهنویسی ایران شد و در دهه شصت فروش ۳۰۰هزار نسخه در هفته را تجربه کرد، بلکه به باشگاهی بزرگ برای تولد نویسندگان و شاعران تبدیل شد و امروز خاطره نوستالژیک آن همچنان در ذهن ماست.
از دیگر سو، آنچه کمتر در خاطر ما مانده، آن است که مرحوم فردی از پیشروان «روزنامهنگاری علمی» و بنیانگذار مجله «کیهان علمی» (برای نوجوانان) نیز بود که از سال ۱۳۶۷ تا سال ۱۳۷۱ به مدیرمسئولی او و با همکاری بزرگانی چون «احمد بیرشک» منتشر میشد.
بنابراین، گرچه این مجله در ذهن ما گمشده است، اما فردی بود که از سال ۱۳۶۶ و در اوج بمباران تهران، دغدغه «ژورنالیسم علم» را داشت. او جلسات پیوستهای را با بزرگان دانش برای چاپ اولین مجله علمی کودکان و نوجوانان در دفتر کیهان بچهها تشکیل میداد تا بالاخره پس از یکسال، «کیهان علمی» در بهمن ۱۳۶۷ و با قیمت ۱۲۰ ریال روی دکهها آمد. اولین مطلب مجله، چنین تیتری داشت: «چرا هرکس که در کتابخانه یا آزمایشگاه کار و فعالیت میکند، دانشمند نمیشود؟» و موضوع آن روش تحقیقات علمی و شیوه تفکر دانشمندان بود.
باری، این تجربههای موفق، ریشه در فکر فرهنگی مرحوم فردی داشت که در دهه ۱۳۵۰ قوام گرفته بود. او همان کسی بود که بیادعا، کاری به ظاهر کوچک اما به غایت سترگ کرد: «مسجد» را به جایگاه حقیقی خویش بازگرداند و آن را از نیایشگاهی در حاشیه، به آفرینشگاهی در متن فرهنگ تبدیل کرد.
تشکیل شورای نویسندگان از سال ۱۳۵۴ در «مسجد جوادالائمه» که شان یک «کارگاه داستاننویسی» را داشت، نمونه این فکر فرهنگی است؛ کارگاهی که فردی در آن خواندن دستهجمعی رمانهای بزرگ جهان را ترویج میکرد و در کنار کتابخوانی، نوشتن و انتشار جُنگهای ادبی را نیز با بچههای مسجد تمرین میکرد. در آن روزگار، ادبیات ایرانی در سیطره جریانهای چپگرا قرار داشت و مهمترین دغدغه فردی این بود که «چرا ما صاحب ادبیات، بهعنوان یک عامل تاثیرگذار فرهنگی، میان مردم نیستیم؟»
اینچنین از دل شورا و کتابخانه مسجد جوادالائمه در خیابان قزوین تهران با چند هزار عضو فعال، نویسندگان و هنرمندان بنامی برخاستند که پس از انقلاب و از سال ۱۳۵۸ نخستین ستونهای «حوزه هنری» را ساختند و یک جریان ادبی جدید را شکل دادند؛ زمانی که هنوز نام حوزه، «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» بود (و کاش به همین نام میماند.) نخستین حضور او در حوزه به تاسیس بخش ادبیات داستانی و انتشار نشریه «بچههای مسجد» انجامید، اما دیری نپائید که به سبب برخی اختلافات از حوزه جدا شد، گرچه در سال ۱۳۸۱ و پس از ۲۰ سال دوباره از او برای همکاری دعوت کردند و او در سالیان پایان عمر، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری بود.
دستاوردهای او چنان گسترده و ممتاز است که نمیتوان در یادداشتی کوتاه حتی به ذکر آنها پرداخت. او نه تنها ۴۰ سال به «نهادسازی فرهنگی» و «روزنامهنگاری کودک و نوجوان» پرداخت، بلکه در عرصه ادبیات و داستاننویسی با کتابهای مختلف از جمله «اسماعیل» و «گرگسالی» شناخته میشود.
بخت با من یار بود که هرچند بسیار دیر استاد را یافتم، ولی نزدیک به هفت سال افتخار دوستی با مرحوم فردی را داشتم. او در مقام یک مفسر و منتقد فرهنگی، نگاهش ریشه در هنر داشت و چون سیاستزده نبود، هیچگاه انصاف و اعتدال را از نظر دور نمیداشت، چنانکه گاه با برخی مواضع کیهان همراه نبود، اما این اختلافنظرها را مانعی برای همفکری و همکاری نمیدید.
برای هنرمندی پیشرو چون استاد فردی، پیش از انقلاب «دوران شعار» تمام شده بود و به همین سبب، یک «هنرمندِ متعهدِ عملگرا» محسوب میشد. این تکاپوها، او را به چهره ماندگار هنر و روزنامهنگاری این سرزمین تبدیل کرد. روحش شاد.
(تولد ۵ مهر ۱۳۲۸، درگذشت ۵ اردیبهشت ۱۳۹۲)
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 چهار روایت از چهار اقتصاددان / جملاتی که اقتصاد را تکان داد
#جامعه_شناسی
#اقتصاد
#توسعه
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تبارشناسی و فهم لحظه اکنون
✍ آرش حیدری
▫️تبارشناسی را می توان دریچه ای به فهم لحظۀ اکنون دانست، دریچه ای که اکنون را متفاوت از فهم رایج می فهمد. به عبارت دیگر تبارشناس، گذشته را از منظری خاص می نگرد تا بتواند اکنون را فهم کند، اما نه در همان چارچوب های رایجی که لحظۀ اکنون به عنوان حدفاصل مسیری دور و دراز از گذشته به آینده ترسیم می شود.
تبارشناسی را می توان نوعی نقشه نگاری لحظۀ اکنون دانست. این الگوی فهم اکنون نوعی از مطالعات تاریخی را ممکن می کند که می تواند هرچیزی در هرنقطه ای از فضا-زمان را وارد تحلیلی تاریخمند نماید. در این نوع نگاه نه ساختار زیربنایی وجود دارد که اکنون بر آن استوار شده باشد و نه معنا و بنیان اصیلی که بتوان صحت و اعتبار همه چیز را با آن سنجید. فضا-زمان تاریخ بدل به عرصه ای چند وجهی و در هم تنیده و متکثر می شود که انبوهی از امکان ها را پدید می آورد.
در این معنا اکنون نه عرصۀ انسداد و امتناع تمام عیار که همواره گشوده به انواعی از آینده های ممکن است. اما ایدئولوژی های جامعه شناختیِ رایج در ایران معاصر دقیقاً این اکنون را بدل به امتناع و انحطاط و تصلبی تمام عیار می کنند و از دل آن نقشی ویژه برای روشنفکر-جامعه شناس می تراشند که محصول نوع نگاه خاصی به لحظۀ اکنون است.
در اکنون هیچ چیز وجود ندارد که امکان پیش بینیِ تمام عیار آینده را فراهم کند. آینده به وهله هایی متعدد گشوده است. برای جامعه شناسی، روان شناسی و سایر علوم انسانی( در معنای کلاسیکشان)، اکنون حائلی است که گذشته را به آینده متصل می کند.
آینده غالباً در پیش بینی یا پیشگوییِ رایجی به اکنون و گذشته متصل می شود. از این منظر رسالتی برای روشنفکر و جامعه شناس و صاحب دانش تصویر می شود که او را بدل به اصلی ترین مفسر لحظۀ اکنون می کند. کسی که می تواند در مورد آینده هشدار بدهد و آینده را برای دیگران روشن سازد.
تبارشناسی یکسر خلاف چنین موضعی است. اکنون می تواند هر آن بدل به نقطۀ پایان یک عصر شود. اکنون نه محصول سلوک عقلانی و محتوم نیروهای از پیش مقدر، که تراکمی است از انباشت ها و سرهم بندی های مختلف در جریان تاریخ. اکنون، محصول جریان حرکت رو به جلویِ چیزی که از نقطه ای آغاز شده است و بنا است در نقطه ای به پایان برسد نیست، بلکه محصول تصادم انبوهی از نیروها است. با این وصف در تبارشناسی چنین جایگاه پیامبرگونه ای برای روشنفکر نمی توان تصور کرد چرا که نه روشنفکر و نه هیچ کس دیگر به همۀ آینده های ممکن دسترسی ندارند و لذا روشنفکر و مشتقاتش نمی تواند عالیجناب اصلیِ تفسیر تاریخ و دگردیسی ها و انقطاع هایش باشد. تبارشناس، اکنون را همواره به مثابۀ یک نقطۀ پایان می نگرد.
#تبار_شناسی
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی در نمایشگاه کتاب و ویژگی های امسال آن
✍ محمدرضا کائینی
▫️یادباد آن روز که در تقاطع کودکی و نوجوانی و در هنگامه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، پُرسان پُرسان خود را از اتوبان آهنگ (شهید محلاتی)، به منطقه پارک وی رساندم، با اتوبوس های یک یا دوطبقه و البته در مسافت زیادی نیز با خط یازده! محیط نمایشگاه برای چون منی که برای اولین بار به نظارهاش رفته بودم، بس شوقانگیز و مطبوع می نمود. اما دریغ از پولی در جیب، که بتوانم خرید دلخواهی داشته باشم. از آن روز، تنها یک کتاب نصیب بردم، که تا سالیان طولانی آن را داشتم. هنوز شیرینی آن لحظه، هر اردیبهشت مرا به آن میعادگاه می کشاند، چه اینکه در نمایشگاه گاه آثاری فتانگی و دلبری میکنند، که در روزهای عادی، کمتر می توان در کتابفروشیها از آنها سراغ گرفت. تقریبا در سه دهه اخیر، هیچیک از نمایشگاهها را از دست نداده ام، حضور دو یا سه باره در هر یک، که کلیت آن را در یک روز نمی توان به دقت و موشکافی نگریست.
اما ویژگیهای نمایشگاه امسال:
یک: همانگونه که انتظار میرفت، استقبال جمعیت فراوان مینمود، اما سرانه مطالعه همچنان پائین! نوشته بودم که خواص و عوام، نباید فریب سیاهیلشگر را بخورند.
دو: قیمت کتاب، به ویژه آنها که در یکی دو سال اخیر به پیشخوان ها آمده اند، بس گزاف است. به نظر می رسد که در این فقره، کمک دولت به مخاطبان اصلی کتاب، استفاده از کتابخانه های روزآمد و استفاده مکرر از نسخه واحد، می تواند چاره ساز باشد. البته این معضل، چندان گریبان این قلم را نگرفت، چه اینکه ناشران و فروشندگان عمدتا از مخاطبان حقیر در فضای مجازی بودند و آثار را، یا هدیه کردند و یا با تخفیف فراوان فروختند. از لطف جمله گیشان سپاسگزارم و علاوه بر آن دریافتم، چقدر دوست نادیده دارم.
سه: بی نظمی در معرفی غرفه ها، بخشی از ناشران و مراجعان را می آزرد. این امر اما، در گذشته نیز سابقه داشت. نمیدانم رفع و رجوع این فقره، چقدر برای متولیان دشواری دارد؟
چهار: برخی ناشران به گونهای اعلام نشده، ژست تحریم برداشته بودند! این در حالی بود که هم آنان با استفاده از درگاهی که متولیان نمایشگاه برساخته بودند، روزانه فروش های کلان داشتند! تاریخ مصرف این ادا و اطوارها، تمام شده است!
پنج: برخلاف پارهای حدسها و زمزمهها درباره کشاندن پای هرزهپوشی و بدننمایی گسترده به نمایشگاه، این پدیده در حداقل خویش بروز یافت. به گونه ای که فضای داخل و بیرونِ این مکان، کاملا متفاوت می نمود. انکشفَ که دلسوزان و دغدغهمندان اگر اراده کنند، می توانند فضا را تا حد فراوانی تغییر دهند. از قضا در چند نقطه از شبستان، مکان هایی برای اظهارنظر آزادانه در باره حجاب وجود داشت و گفتوشنود علاقمندان در جریان بود. من در چالش آنان شرکت نکردم، اما در یک لحظه دیدم که دختری بر یکی از وایت بردها نوشت: "کسی که با بی حجابی خود خانواده ها را از هم می پاشد، نمی تواند ادعای دلپاکی کند"، جالب بود. نکته جالب دیگر اینکه اهالی بحث، کمتر به تشدّد و خشم با یکدیگر سخن می کردند، که این گامی به جلوست. مجموعا گمان می برم که مروری بر مجموعه این نوشتارها، می تواند هم برای جامعه و بهخصوص جوانان و هم برای مسئولان مفید باشد.
شش: نهایتا نمایشگاه کتاب، همچنان جای خوبی است. هم آثار متفاوت و متضاد در کنار هم مخاطب را به خویش می خوانند، هم بخش هایی برای تفرّج و تفنن دارد و هم برای اصحاب شکمگردی، بساط کباب ترکی و پیتزا و ساندویچ و...الخ مهیاست! امید می برم که این میعاد سالانه، همچنان بپاید و باورتر بیاید.
پ.ن: آنها که امکان حضور در نمایشگاه کتاب تهران را ندارند می توانند با مراجعه به سایت ketab.ir به صورت مجازی از این نمایشگاه بازدید و کتاب های مورد نظرشان را خریداری کرده و بدون هزینه پستی (رایگان) کتاب را درب منزل دریافت کنند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻جامعهشناسی یک انتخابات | رقابت اردوغان و قلیچداراوغلو برای ریاست جمهوری ترکیه
✍ تحریریه روزنامه فرهیختگان
▫️تحلیل دقیق جزئیات آماری انتخابات ریاستجمهوری ترکیه نشان میدهد شکافهای اقتصادی، توده- نخبگان، مذهبی- سکولار و قومیتی چگونه صحنه سیاسی این کشور را شکل داده است
برای هواداران رجب طیب اردوغان، نتیجه انتخابات ریاستجمهوری تکرار تمام تقابلهایی بود که اردوغان با کمال قلیچدار اوغلو داشت. در تمام رقابتهای انتخاباتی این دو، قلیچدار اوغلو طرف بازنده بود و اردوغان پیروز. از همین رو نیز هواداران اردوغان بهطعنه میگفتند انتخابات بین نامزد همیشه شکستخورده در برابر نامزد همیشه پیروز بوده است. شاید برای قلیچدار اوغلوی 74 ساله، شکستهای قبلی مقدمه پیروزی بوده که این بار حداقل در دور نخست نتیجه انتخابات را واگذار نکرد. روز یکشنبه 44.8 درصد آرا را کسب کرد و توانست رقیب اردوغان با 49.5 درصد آرا، در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری باشد. حالا هم رجب طیب اردوغان و هم رقیبش سهمیلیون رایی را میخواهند که سینان اوغان به دست آورده است. هر دو جریان انتخابات درتلاشند با چانهزنی، آرای اوغان را در سبد رای خود بریزند. روی کاغذ، قلیچدار اوغلو شانس زیادی برای جلب توجه اوغان ندارد؛ چراکه او یک ملیگرای سرسخت است و حمایت از قلیچدار اوغلو و ائتلاف ملت را رد کرده، زیرا این ائتلاف از حمایت یک حزب کرد برخوردار است. اگر اوغان از اردوغان حمایت کند، پیروزی برای قلیچدار اوغلو دشوارتر خواهد بود.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
#بازنشر
🔻تأملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_اول
✍ یحیی حمدی
▫️ جامعه افغانستان _ گر چه به باور برخی جامعه شناسان افغانستان هنوز جامعه (Society) نیست و در توصیف آن از مفهوم جماعت (community)بهره می برند_ از گروههای قومی مختلف تشکیل شده است که به ترتیب جمعیت عبارت اند از: پشتون ها ( ۴۲ درصد)، تاجیک ها (۲۷ درصد )، هزاره ها (۹ درصد) ، ازبک ها (۹ درصد)، ایماق ها(۴ درصد)، ترکمن ها(۳ درصد)، بلوچ ها(۲درصد) و ۴ درصد باقی جمعیت را نیز اقوام دیگر تشکیل داده اند.
با وجود پراکندگی مذهبی ( تشیع و تسنن) در افغانستان، بر خلاف باور عمومی مسأله افغانستان مساله مذهب نیست بلکه قومی و زبانی است!
در جامعه افغانستان رقابتی تمامیت خواهانه میان زبان فارسی و پشتو برقرار است تا جایی که پشتون ها که به نوعی در اکثریت قرار دارند ( زبان رسمی در افغانستان پشتو است) حاضر نشدند و تحمل نکردند حتی تابلو مراکز اداری نظیر دانشگاه در شهری مثل هرات که فارسی زبان است علاوه بر پشتو به زبان فارسی هم باشد و دولت اشرف غنی و شخص او از این نظر بسیار حساس بود به طوری که برخی مخالفان در توصیف او از مفهوم فاشیست استفاده می کردند.
خاستگاه طالبان، پشتون ها هستند و قالب نیروهای آن نیز از همین قوم هستند گر چه در خیزش اخیرشان تلاش داشته اند از میان اقوام دیگر جذب کنند اما تعداد آنها ناچیز است و البته این تلاش هنوز هم ادامه دارد. بنابراین از نظر قومی یک نیروی بومی در افغانستان به شمار می رود درباره خاستگاه مذهبی آنها هم که نیاز به توضیح ندارد که از مدارس دینی اهل سنت در پاکستان است.
طالبان که در سال ۲۰۰۱ توسط آمریکا و متحدینش ساقط شده بود بعد از بیست سال دوباره به عرصه رسمی بازگشتند، در حالی که آمریکا بعد از صرف هزینه سنگین ( هشت تریلیون دلار در افغانستان و عراق) تصمیم به ترک افغانستان و پایان اشغال آن گرفته بود و طالب ها در کمتر از ده روز پس از تصرف یک به یک شهرها، استان ها بدون کمترین مقاومت ارتش برساخته آمریکا، نیروهای دولتی و مردم به کابل رسیدند و برخی در توصیف این سقوط شهرها از عبارت دانلود استفاده کردند یعنی طالبان شهرها را یک به یک و با سرعت بالا دانلود می کردند
موضوعی که در ابتدا عجیب می نماید سقوط شهرهایی مثل هرات و مزار شریف که پایگاه مخالفان طالبان محسوب می شد و محل استقرار مجاهدان قدیمی و یاران احمدشاه مسعود مثل اسماعیل خان و ژنرال دوستم و... بود. این شهرها هیچ مقاومتی، از خود نشان ندادند و این دومینو تا سقوط کابل و فرار اشرف غنی رئیس جمهور ادامه یافت.
طالبان با کمترین امکانات ( سلاح های سبک فردی، موتور سیکلت ) با دمپایی و گاه پای برهنه بر ارتش دارای پیشرفته ترین تجهیزات جنگی غلبه کرد و تقریبا بر همه افغانستان سیطره یافت.
اما چرا اینگونه شد؟!
ادامه دارد...
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
#بازنشر
🔻 تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_دوم
✍ یحیی حمدی
▫️شهرها یک به یک و با سرعت در کمتر از ده روز سقوط کردند و این دومینو تا سقوط کابل ادامه یافت بدون اینکه کمترین مقاومتی در برابر طالبان صورت گیرد و این اتفاق حتی در شهرهایی مثل هرات و مزار شریف که خاستگاه اصلی مخالفان طالبان ( مجاهدان سابق) نیز رخ داد! شهرهایی که ساکنان آن پیش از این بارها مقابل طالبان جنگیده بودند و انتظار مقاومت از آنها می رفت.
برای تبیین چرایی این اتفاق به نظر می رسد بسته به شرایط خاص جامعه افغانستان پیش از رجوع به تئوری های مدرن، تئوری های کلاسیک پاسخ بهتری می توانند ارائه دهند که در اینجا کوشش ما بر این است که با بهره گیری از تئوری عصبیت ابن خلدون به اختصار این رویداد تبیین شود.
ابن خلدون در تئوری اش دو نوع جامعه ( بادیه نشینی و شهر نشینی) را مطرح می کند و برای هر کدام ویژگی هایی بر می شمارد که نقش جغرافیا در آن بی بدیل است از جمله اینکه بادیه نشین ها به حداقل زندگی رضایت دارد یعنی به مقتضای نوع زندگی خود از تجملات و رفاه دورند و دارای حیاتی با سختی فراوان؛ اما شهر نشینی عبارت است از تفنن جویی در تجملات و بهتر کردن کیفیات آن ...
به اعتقاد ابن خلدون، هدف بادیه نشینی دست یابی به قدرت کشورداری است که آنان را به شهر نشینی سوق می دهد.
او در تبیین تحول اجتماعی به نحوه تبدیل بادیه به شهر، بادیه نشینی به شهر نشینی و رشد کمی و کیفی جامعه می پردازد و شهر نشینی را موقعیت خاص اجتماعی-فرهنگی می داند که بادیه نشینان را در برخورد با شهر نشینی دچار تغییر می کند.
ابن خلدون روند این تحول اجتماعی را با #تئوری_عصبیت تبیین می کند؛ او معتقد است که عصبیت صفت خاص مردم بادیه نشین است و جز در بادیه به وجود نمی آید و جز در آن نمی تواند زنده بماند. او سنگ بنای عصبیت را رابطه خویشاوندی ( نژاد و قومیت)، هم پیمانی و هم سوگندی می داند که اتحاد و همبستگی می آفریند.
عصبیت از نظر او حسب و نسب، افتخار آباء و اجدادی، اتحاد و همبستگی بین خویشان و اقربا ( پیوستگی های خونی)، است و افراد دارای عصبیت دارای ویژگی هایی چون فطرتی سالم، بی باکی، غیرت و خشونت، قبیله گری، توانایی و نیرومندی، روح نژادی و جماعت و دیگر ابعادی است بسته به موضوع در خلال رویدادها ظاهر می گردد.
بنابر نظر ابن خلدون عصبیت که عامل تغییر و تحول اجتماعی است « پیوند اجتماعی تکامل گرا و فرا رونده ای است مبتنی بر روابط خویشاوندی یا مشابه آن که در شبکه ای از روابط اجتماعی شکل می گیرد و در نتیجه، وحدت و انسجامی بین افراد گروه پدید می آورد و نیرویی جهت ایجاد تحولات و تغییرات ژرف سیاسی-اجتماعی، در اختیار آنان قرار می دهد»
تصویری که ابن خلدون از عصبیت ارائه می دهد تصویری دیالکتیکی است عصبیت مسیری را طی می کند که نتیجه اش زوال و نفی آن است یعنی بادیه نشینان در فرایندی با نیروی عصبیت بر شهر غلبه می کنند و حاکم می شوند اما بدان بسنده نمی کنند و هر چه پیش تر می روند ناز و نعمتی بیشتر به دست می آورند؛ رفاه و تجمل گرایی موجب افزایش هزینه و نابرابری می شود، برای جبران سنگینی هزینه ها، خراج ستانی بیشتر و نیز دست به تقلیل نیروهای نظامی می زنند بدین ترتیب هم همبستگی کاهش و نیروی دفاعی تحلیل می رود و چاره ای نیز بر این تجمل گرایی نمی یابند.
بنابراین او عوامل زوال عصبیت را رفاه زدگی، تجملات و خودکامگی می داند که مقدمات ظهور عصبیتی دیگر بر این عصبیت فرسوده می شود و این امری جبری و اجتناب ناپذیر است.
ادامه دارد...
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
#بازنشر
🔻تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_سوم
✍ یحیی حمدی
▫️افغانستان کشوری است که دارای جمعیتی سی و پنج میلیونی که قالب آنها در روستا زندگی می کنند (هشتاد درصد) و تنها بیست درصد از جمعیت آن دارای سواد هستند و بافت جمعیتی آن دارای ساختاری قبیله ای و به شدت قومی است که پشتون ها با ۴۲ درصد اکثریت آن را تشکیل می دهند و بعد از آنها تاجیک ها، ازبک ها، هزاره ها و... قرار دارند که در بخش اول این نوشتار به آن پرداخته شد. از نظر مذهبی نیز فقط ده درصد جمعیت آن (هزاره ها) شیعه هستند و باقی جمعیت را مسلمانان اهل سنت تشکیل می دهند.
بافت فرهنگی افغانستان به تبع بافت جمعیتی آن سنتی است و بافت شبه مدرن آن نیز در مراحل اول شکل گیری قرار دارد
همان طور که پیش از این نیز گفته شد در تحولات اجتماعی آن نه مذهب که اقوام نقش اساسی ایفا می کنند و طالبان متعلق به پشتون هایی هستند که بزرگترین گروه قومی جامعه افغانستان را شامل می شوند.
طالبان پس از سقوط در سال ۲۰۰۱ در روستاها، کوهها و اطراف افغانستان به حیات خود ادامه دادند و گاه با ایجاد ناامنی و انفجار های انتحاری خودی نشان می دادند تا جایی که گاه مقامات دولتی افغانستان از ترس و رعبی که از آنها در دل داشتند از اظهار نظر علیه طالبان امتناع می کردند و از دو سال پیش نیز تلاش داشتند آنها را در قدرت شریک کنند و برای این منظور مذاکرات خود را با این گروه در دوحه آغاز کرده بودند غافل از اینکه این گروه نه به شراکت در قدرت بلکه تمام آن را می خواست.
آنها در تمام این سالها میان پشتون ها پایگاه اجتماعی خود را حفظ کرده بودند، از نظر سبک زندگی آنها به شدت از زیست ساده ای برخوردارند و از امکانات مادی کمترین بهره را داشتند و قوت قالب شان بامیه ( غذای گیاهی ارزان و محلی افغانستان) است، دارای خلقی جسور و متهور هستند و رفتارشان نیز همراه با خشونت
نقطه مقابل طالبان از دو گروه تشکیل شده بود :
الف) مجاهدان قدیمی و جبهه مقاومت افغانستان (ائتلاف شمال) که سالها مقابل طالبان جنگیده و نیروی سلحشور محسوب می شدند فرماندهان اصلی این ائتلاف را تاجیک ها تشکیل می دادند که نماد و قهرمان ملی آنها احمد شاه مسعود است و افرادی مثل عبدالله عبدالله، ژنرال فهیم، یونس قانونی، اسماعیل خان، ژنرال دوستم... و در ردیف دوم آنها افرادی مثل امرالله خان ( معاون اشرف غنی) قرار داشتند.
ب) گروه دوم شامل طیف گسترده ای از وابستگان به ظاهرشاه آخرین شاه افغانستان، وابستگان گروههای کمونیستی مورد حمایت روسیه و غرب، لیبرالها و سکولارهای قوم گرا مورد حمایت آمریکا که سالها ساکن غرب بودند و در آنجا تحصیل کرده، گاه همه عمرشان را در آنجا گذرانده و حتی فرزندان آنها از نزدیک افغانستان را ندیده بودند و تابعیت کشورهای دیگر داشتند که معروف ترین آنها حامد کرزی و اشرف غنی بودند.
این دو گروه ناهمگن پس از حمله آمریکا و ساقط کردن طالبان با تشکیل دولت انتقالی در کنفرانس بن زمام امور را بدست گرفتند و ریاست دولت نیز به حامد کرزی پشتون و تحصیل کرده هند که صاحب فروشگاههای زنجیره ای بود رسید و تا سیزده سال قدرت را در دست داشت و در دولت او همه گروهها که ذکر آن رفت سهمی داشتند.
ادامه دارد...
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
#بازنشر
🔻تاملی در سقوط دولت افغانستان و برآمدن دوباره طالبان با تئوری ابن خلدون | #بخش_چهارم
✍ یحیی حمدی
▫️در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ اشرف غنی با خاستگاهی پشتون و به شدت قوم گرا در رقابت با عبدالله عبدالله از تاجیک ها پیروز شد اما عبدالله مدعی تقلب شد، بعد از کشمکش پنج ماهه با پادرمیانی بین المللی در قدرت شریک شد و ریاست اجرایی دولت افغانستان را بر عهده گرفت.
این اتفاق دوباره در ۲۰۱۸ تکرار شد و دوباره غنی پشتون با نهصد و بیست هزار رای پیروز اعلام شد و عبدالله تاجیک دوباره مدعی تقلب شد و هر دو مراسم تحلیف ریاست جمهوری برگزار کردند این بار هم دوباره با توافقی دیگر، قدرت میان او و غنی تقسیم شد.
در پی این بحران در ساختار قدرت در افغانستان و تضعیف آن، طالبان قدرت بیشتری در اطراف و روستاها به دست آوردند و ناامنیهای متعددی در این کشور به وجود آمد تا جایی که در افغانستان رایج شده بود که : « روزهای زوج قدرت در دست اشرف غنی است، روزهای فرد عبدالله عبدالله و شب ها نیز طالبان »
این وضعیت در افغانستان از سه سال پیش از سقوط دولت غنی ادامه داشت از سوی دیگر فساد در ساختار دولت غرب گرای غنی به شدت مردم را آزار می داد و این فقط مختص غرب گرایانی که تابعیت کشورهای دیگر را داشتند نبود بلکه نیروهای جهادی مثل اسماعیل خان، دوستم و... که روزگاری پناه مردم بودند را نیز شامل می شد.
روی آوردن به تجملات و رفاه طلبی و فساد به تعبیر ابن خلدونی اش در این کشور و میان مسئولان دولتی بیداد می کرد.
در کشوری که بیش از پنجاه سال درگیر جنگ است و اقتصاد آن متکی بود به کمک های بین المللی ( بیش از هفتاد درصد) که در قالب کمک های نظامی، توسعه ای و... پرداخت می شد و باقی آن را تجارت مواد مخدر شامل می شود.
در چنین اقتصادی مجلل ترین کاخ ها و خانه ها ساخته می شد که برخی مستند سازها ( مثل محسن اسلام زاده و محمدحسین جعفریان) که سالها در آن کشور زندگی کرده اند می گویند نظیر آن را در ایران و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس ندیده اند این علاوه بر املاکی است که در خارج از افغانستان و خاصه غرب فرزندان و خانواده آنها ساکن بودند.
بعد از سقوط دولت افغانستان برخی فیلم ها و تصاویر که از محل زندگی دولتمردان و نیروهای جهادی مثل ژنرال دوستم منتشر شد که به وضوح این موضوع را عیان می کرد.
به عنوان نمونه بزرگترین خانه (کاخ) هرات متعلق بود به اسماعیل خان ( وزیر انرژی دولت کرزی) و از نیروهای سابق جهادی که بسیار مجلل بود به طوری که مستند سازانی مثل اسلام زاده از دیدن آن حیرت کرده بودند.
از سوی دیگر از نظر فرهنگی مردم افغانستان پایبند به سنت بودند در حالی که رسانه های رسمی و غیر رسمی در پی ترویج شبه مدرنیته در آنجا بودند به عنوان نمونه نگاه کنید به برگزاری مراسم سالانه انتخاب دختر شایسته افغانستان
به اینها اضافه کنید اشغال کشور توسط نظامیان آمریکا و متحدانش را
ادامه دارد...
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Socioligy