#پروفایل
#کلام_علما✨
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
#کلام_علما
+از علامہ شیخ انصارے پرسیدند: چگونہ مے شود ڪه یڪ ساعت فڪر ڪردن ، برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟ فرمودند: فڪری مانند فڪر جناب حر در روز عاشورا...
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
#...(:🌸🌱
📚📍||| #نهجالبلـاغه
🖇📌||| #حڪمت٧۵
🖌°•امیرالمومنینعلیهالسلام•↶
هرچیزڪہشمردنےاست•⚖•
پایانمےپذیردوهرچهراڪہانتظار
مےڪشیدے،خواهدرسید•🕊•
➖➖➖➖📘➖➖➖➖
•🐝• #ڪـلامنوࢪ.ir•↶
🖌°•امیرالمومنینعلیهالسلام•↶
بهآنچهامیدش•✨•رانداریامیدوارترباش
ازآنچهبدانامیددارے؛زیراڪہموسے؏
رفتڪہبرایخانوادهاشآتش•🔥•بیاورداما
درآنجاخداوندبااوسخنگفتواودرحالی
ڪہبهپیامبرے•🎗•برگزیدهشدهبودبرگشت.
ملکهسبانیزازکشورخودبیرونآمد،امابه
دستسلیمان؏ایمانآورد•🌸•وجادوگران
فرعونبرایتقویتقدرتفرعونبیرون
آمدند،امابهخداایمانآوردندوبرگشتند•🍃•
➖➖➖➖📙➖➖➖➖
•🐝• #ڪلـامبزرگان.ir•↶
70باراستغفارراترکمڪن📿
هرروزعصر70باراستغفارراترڪ
مڪن،عموماًعصرودمغروبشیعیان
راغممےگیرد•🖤•وبااستغفاربرطرفمیشود
باایناستغفاردلپاڪمےشودوشیطان
بهدلپاڪراهندارد•✨•
🖌°•حاجاسماعیلدولـابےࢪہ
♥️⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🦋
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❀
#سلام_حضرت_صاحب_زمانم🌱🌺
#سلام_پدر_مهربانم🌺🌱
درهـوسِخیـ♡ــالِاوهمچـوخیـالگشتہام ...
اوسـتگرفتہشهــ♡ــرِدلمنبہڪجــاسفـربـرم ..؟!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
امـامرضـا { علیهالسلام } :
گوییشیعیانرامیبینم؛
ڪهدرروزگارفقدانسومیننسلازفرزندانمن،
درپییافتنِآسایشبرمیآیند،
اماآنرانمییابند 🥀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
#حسیݩجانم♥️😭
"بۍارادهاشڪچشمامروعڪساۍگنبدمۍریزه
واسمآقاخاطرتڪتڪخاطراتتعزیزه..."
#اربـابمهربانۍها...
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
#دوڪلامحرفحساب 🌸🌱
#بیاییدباخدازندگیڪنیم،
نهاینڪہگاهیبهشسربزنیم؛
تاباڪسیزندگینڪنے،
نمیتونیاونروبشناسے
وباهاشانسبگیری...
اگهیهمدتشبوروز
باڪسیزندگیڪنی،
بهشمانوسمیشی.
اگرباخداانسپیداڪنی،
شدیدابهشعلاقمندمیشی!
خداتنهاانیسیاستڪہ
مأنوسخودشروهیچوقت
تنهانمیذارد...! :))💚
#حاجآقاپناهیان
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
🐝 #ڪلـامبزرگان•↶
➖➖➖➖📕➖➖➖➖
غصّهےرزقفردایترانخور•🌾✨•
خداعبادتوعدهیبعدرانخواستہ
است،ولےماروزےسالهاےبعدراهم
میخواهیم!!•🌻•
درحالےڪہمعلومنیستتایڪ
وعدهےبعدزندهباشیم•🌥•
🖌°•حاجاسماعیلدولـابے
♥️⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🦋
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
『💙͜͡🌿』
#حرفدلی🌱
یهزمانیاگهخواستیبراےخدادلبریکنی
اگهراهشوبلدنبودی،اگهکمآوردی
مناجاتامیرالمؤمنینروبخـون..
اصلاراهعشقبازےبینخالقومخلوقِ...
مناجـاتبخونید...
سرسجادهبرید،صداشکن...
خالق من!؟ قوی ترین؟! صاحبمن ؟مولاے من ؟!حی ابدی ؟!
بیاوطبیبحالناآروممخلوقتشو...
#مولاعلے
#عاشقانهمولا
『@porofail_me』
#سلام_اربابم♥️🤚
تا که لب گفت:
سَلامٌ عَلَیالَأرباب،حُســـــین(؏)
یک نفس
رفت دلم...
تا خود بین الحرمین
#صبحتون_کربلاییــــــــــ✨
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
#منبریستا 🧡📿
اینیادگاࢪۍراازمنداشٺہباشید؛
قبݪازاینڪہاقامہۍنمازرابگویید،
یڪسݪامبہامامحسین؏بدهید؛
ایننمازتانعالۍمۍشود!(:❤️✨
#آیٺاللهمجتھدۍٺھرانۍ-
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
🥀🌱
شدهعطـرِشھادٺبازاحسـاس؛
شھادٺمیکشہماروبہپرواز . . .🕊
شھادتانتھایراههـمنیست":)
مسـیرمرگِظلمتمیشہآغاز'!👊🏼🍃
#سردار_دلها
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیــــــــــــــــــــــــــــا
بی تو خیلی دلگیره!💔
#سردار_دلها
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
توجہڪردیݩ۱۹روزدیگہسالگردِشھادټحاجیمونہ!؟
بخداحواسمونباشہ😔
یھونشہقولایۍڪہبہسرداردادیمیادمونبرھ😭
شرمندھحاجۍنشیم🙂
•
•
+درد دوریکشیدی؟
-آره
+الآندچآراوندردم:)
درددوریازحرم!
【♥️ꦿ】@porofail_me
صلام:؟!)💙🦋
اینجا یه کانال متفاوته💚🐸
کوچیکه اما بزرگ💛🐝
شاید فکر کنی به درد نمی خوره 🧡🍁
ولی تغیرت میده❤️🍄
آیدیه کانال💗🌷
@msvrhd
آیده مدیر💖🌸
@Sjde_kyani
💙🦋
💛🐝
💚🐸
💗🌷
💖🌸
❤️🍄
💛🐤
کپی برای کانال در حد ۳ یا ۲ پیام ✨
بیشتر بشه = فهرست سیاه ✨
وَكَممِنضالٍّ؛
رأىقُبَّةَالحُســـينِ
فاهتَدى...
وچهبسیارگمراهانے؛
کهبادیدنگنبدِ #حسیـــن
هدایتشــدند...💔
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_صد_و_شانزدهم
🌸🍃🌺🍃🌸
...
سپس مثل این چیزی به خاطرش رسیده باشد، میان بغض غریبانه اش لبخندی زد و همچنان که موبایلش را از جیبش بیرون می آورد، گفت:" راستی عکسشون رو تو گوشیم دارم. از روی آلبوم عکس گرفتم." و با گفتن" بیا ببین!" صفحه موبایل مشکی رنگش را مقابل چشمان مشتاقم گرفت. تصویر زن و مرد جوانی که کنار رودخانه روی تخته سنگی نشسته و با لبخندی به یادماندنی به لنز دوربین چشم دوخته بودند. با این که تشخیص شباهت او به پدر و مادرش در این عکس کوچک و قدیمی که کیفیت خوبی هم نداشت، چندان ساده نبود، ولی مهربانی چشمان مادر و آرامش صورت پدرش بیشترین چیز هایی بودند که تصویر مجید را مقابل چشمانم زنده می کردند.
با نگاهی که نغمه دلتنگی اش را به خوبی احساس می کردم، به تصویر پدر و مادرش خیره شد و گفت:" عزیز می گفت این عکس رو یک ماه بعد از ازدواجشون گرفتن. کنار رودخونه جاجرود." سپس آه دردناکی کشید و زیر لب زمزمه کرد:" یعنی دو سال قبل از این که اون اتفاق بیفته..." از حال و هوای غمگینی که همه وجودش را گرفته بود، حجم سنگین غصه روی دلم ماند و بغض غریبی گلویم را گرفت. انگار هیچ کدام نمی توانستیم کلامی بگوییم که غرق سکوت پر از غم و اندوه مان، مسیر منتهی به دریا را با قدم هایی آهسته طی می کردیم که به ساحل گرم و زیبای خلیج فارس رسیدیم. سبد را از این دست به آن دستش داد، با نگاهش روی ساحل چرخی زد و مثل این که بوی دلربای دریا حالش را خوش کرده باشد، با مهربانی پرسید:" خب الهه جان! دوست داری کجا بنشینیم؟" در هوای گرم شب های پایانی فصل بهار، نفس عمیقی کشیدم و با لبخندی پاسخ دادم:" نمی دونم، همه جاش قشنگه!" که نگاهم به قسمت خلوتی افتاد و با اشاره دست گفتم:" اونجا خلوته! بریم اونجا." حصیر نارنجی رنگمان را روی ماسه هایی که هنوز از تابش تیز آفتاب روز گرم بودند، پهن کردیم و رو به دریا روی حصیر نشستیم.
زیبایی بی نظیر خلیج فارس چشمانمان را خیره کرده و جادوی پژواک غلطیدن امواج با ابهتش، گوش هایمان را سحر می کرد.
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@porofail_me
🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_صد_و_هفدهم
🌺🍃🌸🍃🌺
....
شب ساحل، آنقدر شورانگیز و رویایی بود که حتی با همدیگر هم حرفی نمی زدیم و تنها به خط محو پیوند دریا و آسمان نظاره می کردیم که مجید سر حرف را باز کرد:" الهه جان! دوست دارم برام حرف بزنی!" با این کلامش رو گرداندم و به چشمانش نگاه کردم که تلاطم احساسش کم از خروش خلیح فارس نداشت و با لبخندی پرسیدم:" خب دوست داری از چی حرف بزنم؟" در جواب لبخندم، صورت او هم به خنده ای ملیح باز شد و گفت:" از خودت بگو...بگو دوست داری من برات چی کار کنم؟" و شنیدن این جمله سخاوتمندانه همان و بی تاب شدن دل من همان! ای کاش می شد و زبانم قدرت بیان پیدا می کرد و می گفتم که دلم می خواهد دست از مذهب تشیع بردارد و به مذهب اهل تسنن درآید که مذهب عامه مسلمانان است. اما در همین مدت کوتاه زندگی مشترکمان، دلبستگی عمیقش به تشیع را به خوبی حس کرده و می دانستم که طرح چنین درخواستی، دوباره بر بلور زلال عشقمان خش می اندازد که سکوتم طولانی شد و دل مجید را لرزاند:" الهه جان! چی می خوای بگی که انقدر فکر می کنی؟" به آرامی خندیدم و با گفتن" هیچی!" سرم را پایین انداخته و با این کارم دلش را بی تاب تر کردم. از روی حصیر بلند شد، با پای برهنه روی ماسه های نرم و نمناک ساحل مقابلم نشست و با صدایی که از بارش احساسش تر شده بود، پرسید:" الهه جان! نمی خوای با من حرف بزنی؟ نمی خوای حرف دلت رو به من بگی؟" آهنگ صدایش، ندای نگاهش و حتی نغمه نفس هایش، آنقدر عاشقانه بود که باور کردم می توانم هرچه در دل دارم به زبان بیاورم و همچنان که نگاهم به دریا بود، دلم را هم به دریا زدم:" مجید! دلم می خواد بهت یه چیزایی بگم، ولی می ترسم ناراحتت کنم..." بی آن که چیزی بگوید، لبخندی ملیح صورتش را پر کرد و با نگاه لبریز از آرامشش اجازه داد تا هر چی می خواهم بگویم. سرم را پایین انداختم تا هنگام رساندن کلامم به گوشش، نگاهم به چشمانش نیفتد و با صدایی آهسته آغاز کردم:" مجید! به نظر تو سنی بودن چه اشکالی داره که حاضر نیستس قبولش کنی؟ به قول خودت ما مثل هم نماز می خونیم، روزه می گیریم، قرآن می خونیم، حتی اهل بیت پیامبر (ص) برای همه ما محترم هستن. پس چرا بلید شماها خودتون رو از بقیه مسلمونا جدا کنین؟"
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
|🦋|•••→ @porofail_me