1_1668193599.m4a
3.6M
بهنام الله
🎙 #نامدگان_و_رفتگان
آهنگساز : فریدون شهبازیان
خواننده : محمد اصفهانی
شاعر : مرحوم هوشنگ ابتهاج
بهنظر میآید سرودن #غزلعارفانه و به تعبیر استاد #شفیعیکدکنی توحیدی از سوی کسی که تفکر مذهبی ندارد، عجیب باشد
ولی یکی از بهترین عارفانههای معاصر را سایه سرودهاست
اینغزل به کرّات توسط استادان: شجریان،ناظری و اصفهانی اجرا شدهاست
https://eitaa.com/porsaan_porsaan/6323
صفحه ۱ از ۲ صفحه👇🏻
ادامه👆🏻
شفیعیکدکنی گفته بود در سرتاسر شعر عرفانی ایران، معادل غزل نامدگان و رفتگان پیدا نمیشود
حال ببینیم چرا کسی مثل شفیعی چنین ادعای بزرگی(آنهم راجع به ابتهاج، که پسزمینة روشنِ چپگرایی دارد)میکند؟
نامدگان و رفتگان، از دو کرانۀ زمان
سوی تو میدوند هان، ای تو همیشه در میان
#نامدگان یعنی نسلهایآینده،
و #رفتگان یعنی نسلهایگذشته
و خداوند در میانه گذشتگان و آیندگان، مرکزیت و مرجعیت دارد
و همه چیز به او برمیگردد
و او همیشه هست
کسانی که به دنیا نیامده و کسانی که از دنیا رفتهاند، همه به سوی او میآیند که همیشه زنده و در میانه است!
خداوند مربوط به گذشته و آینده نیست و همیشه در زمان و در هر حال جاری و ساری است
إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ #قرآن #سوره_هود - آیه ۴
در چمنِ تو میچَرد آهوی دَشت آسمان
گِرد سرِ تو میپرد بازِ سپید کهکشان
آهوی دشت آسمان، خورشید است که در آسمان چَرا میکند
بازِ سپید کَهکَشان نیز ماه یا کهکشان راه شیری است که همیشه گِرد سرِ شاه میچرخد و بر سر شاه و ساعد شاه عالم، یعنی خدا مینشیند
هر چه به گِرد خویشتن، مینگرم درین چمن
آینۀ ضمیر من، جز تو نمیدهد نشان
در این چمن رنگارنگ عالم، در هر چیز که پیرامون خود مینگرم، هیچ جز تو نمیبینم و در آینه ذهن من چیزی جز تو نیست
چنان که #باباطاهر میگفت:
به صحرا بِنگَرم، صحرا تِه وینم
به دریا بنگرم، دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت،
نشانِ رویِ زیبای تِه وینم
چرا خود را پس پرده پنهان کردهای و نشان نمیدهی!
ای گل بوستانسرا، از پسِ پردهها درآ
بوی تو میکِشد مرا وقت سحر به بوستان
تو گل بوستانی که عطرت را حس میکنم ولی خودت را نمیبینم
من به دلالتِ بوی تو به بوستان عالم پا مینهم و به عشق دیدار تو به گلستان میآیم و سحرگاهان را با مناجات با تو آغاز میکنم
ای که نهان نِشستهای، باغ درونِ هستهای
هسته فروشکستهای، کاین همه باغ شد روان
مگر نه این که باغ از هستهها میروید؟ تو آن هسته مرموز و پنهان کائنات هستی که باغ عالم از تو پدید آمدهاست
آری! همهی این باغ ها و زیبایی ها؛
هستهای و بذری دارد که پنهان است و آن تویی
مست نیازِ من شدی ، پردهی ناز پس زدی
از دل خود بر آمدی، آمدنِ تو شد جهان
برای پاسخ دادن به نیاز معشوق یعنی امثال من بود که خود را در جهان جلوه گر کردی و بدین ترتیب جهان به وجود آمد؛
من به درگاه تو نیاز آوردم و تو آن کسی هستی که همه چیز داری الّا نیاز
تو به هوای این هدیه که به درگاهت آوردم، یعنی به هوای نیاز، پرده ناز را پس زدی و حاصل این پرده برداشتن، ایجاد عالم بود
این بیت و بیت قبلی، دقیقا تفسیر حدیث #کنز_مخفی است که طبق آن خدا گنجی مخفی بود که میخواست او را ببینند
پس عالم و آدم را به وجود آورد تا دیده شود:
کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاِعرَف:
من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم
آه که میزند برون، از سر و سینه موجِ خون
من چه کنم که از درون، دست تو میکشد کمان
کمان توست که از درون من بر سر و سینهام مینشیند و من در مقابل تو چاره ای ندارم:
از سر و سینه من موج خون بیرون میزند و من حال خود را نمیفهمم
من در قبضه تو ام و از خود اختیاری ندارم
تویی که کمان وجود مرا میکشی
این بیت دقیقاً تفسیر آیه؛
وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ
#سوره_انفال - آیه ۱۷
است که در این آیه خداوند میفرماید:
تو نبودی که تیر پرتاب کردی بلکه من بودم که کمان را کشیدم
پیش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم؟
کز نفس تو دم به دم، میشنویم بوی جان
با وجود تو، زنده و مرده از عدم و مردن، غم و باکی ندارند
زیرا که تو با نفخه خود، هر دم جانی دیگر در عالم و آدم میدمی
نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي #سوره_ص - ۷۲
تو که باشی کسی از مردن هراس ندارد و غمگین نمیشود که بودنت یعنی جان یعنی زندگی!
پیش تو، جامه در برم، نعره زند که بَر دَرَم
آمدمت که بنگرم، گریه نمیدهد امان
جامهای که در تن من است، به من میگوید مرا پاره کن!
میخواهم او را ببینم که به عشق دیدارش آمدهام ولی گریه شوق مانع دیدن تو میشود
آیا با این اوصاف به #شفیعیکدکنی حق نمیدهیم که این غزلسایه، از عارفانه ترین و کم نظیرترین غزلهای زبان فارسی است❓
و در سرتاسر شعرعرفانیایران، معادلِ این #غزل یافت نمیشود
و این غزلِ "سایه"( هوشنگ ابتهاج )
بهترین شعری است که در توحید سروده شده است
بازنوشت وتلفیقیازمتن،
محمدامینمروتی
https://eitaa.com/porsaan_porsaan
صفحه ۲ از ۲ صفحه