نهم #محرم الحرام #تاسوعا
۱. در روز نهم محرم #شمر_ابن_ذی_الجوشن با نامه ای که از عبیداللّه داشت از " نُخیله " - لشکرگاه و پادگان کوفه ـ با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر وارد کربلا شد و نامه عبیداللّه را برای #عمر_بن_سعد قرائت کرد.
ابن سعد به شمر گفت:
وای بر تو !
خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ای، به خدا قسم ! تو عبیداللّه را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و کار را خراب کردی...
#همان، ج ۲ ص ۸۹
۲. شمر که با قصد جنگ وارد #کربلا شده بود، از #عبیداللّه_بن_زیاد امان نامه ای برای خواهرزادگان خود و از جمله #حضرت_عباس علیه السلام گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
شمر نزدیک خیام(چادرهای) #امام_حسین علیه السلام آمد و #عباس، #عبداللّه، #جعفر و #عثمان، فرزندان #امام_علی علیه السلام که مادرشان #ام_البنین علیهاالسلام بود را طلبید.
آنها بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه برایتان امان گرفته ام، آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر #پیامبرخدا امان نداشته باشد ؟؟؟!!!
#انساب_الاشراف، ج ۳ ص ۱۸۴
۳. در این روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس علیه السلام امام علیه السلام را باخبر کرد، امام حسین علیه السلام فرمود:
ای عباس ! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟
حضرت عباس علیه السلام رفت و خبر آورد که اینان می گویند:
یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
امام حسین علیه السلام به عباس فرمودند:
اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش #نماز بگذاریم.
خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت #قرآن را دوست دارم.
#الملهوف، ص ۳۸
حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست، عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟
" عمرو بن حجاج " گفت:
سبحان اللّه! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی میکردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.
عاقبت، فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت:
ما به شما تا فردا مهلت میدهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه می سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
#ارشاد_شیخ مفید، ج ۲
🏴 🏴 🏴
https://eitaa.com/niyazha
اماکن مقدسه #مکه
مزار مطهر #قصیبنکلاب،
#جد گرامی پیامبر اسلام(ص)
۱- قصی بن کلاب #جد_پیامبر(ص) است که حضرت با #چهار_واسطه به او میرسند
(حضرت محمد - ص فرزند #عبدالله فرزند #عبدالمطلب فرزند #هاشم فرزند #عبد_مناف فرزند #قصیبنکلاب)
۲- او از #قبیلهقریش و نامش #زید بود و در #مکه ولادت یافت،
در دوران کودکی به همراه مادر در #شام اقامت داشت
و بدین خاطر به #قصی به معنی؛ #دور_از_وطن، شهرت یافت
۳- در جوانی به همراه مادر از شام به مکه بازگشت
و با دختر #حلیل_بن_حبشیه #رئیس_قبیله_خزاعه و #بزرگ_مکه #ازدواج نمود
و پس از مرگ وی عهده دار #سرپرستی_کعبه گردید
۴- #قبیله_خزاعه که در گذشته #قبیله_جرهم و #فرزندان_اسماعیل(ع) را از #مکه بیرون رانده بودند،
سیادت قصی بن کلاب در مکه را تحمل نکردند
و بار دیگر او و قبیله قریش را از مکه راندند
۵- قصی بن کلاب با جمع آوری سپاهی نیرومند به مکه بازگشت
و برای همیشه دست قبیله خزاعه را از مکه کوتاه کرد
و ریاست و سرپرستی مکه را بعهده گرفت
۶- او با درایت و مدیریت خویش شهر مکه را نظام و سامان بخشید،
#قبیله_قریش را از اطراف مکه جمع نمود
و آنان را در برابر #درب_کعبه و #دامنه_کوه_ابوقبیس اسکان داد
که به منطقه #معلاه شهرت یافت،
۷- مهمترین امور مکه و #حرم_امن_الهی را تقسیم بندی نمود
و انجام آن را به فرزندانش سپرد
مثل:
#نگهداری_کعبه ،
#پرده_داری_کعبه ،
#کلید_داری_کعبه ،
#رفادت_و_پذیرایی_از_حجاج ،
#سقایت_و_آب_دادن_حجاج
و #لوا_و_پرچم_داری_جنگ
۸- او همچنین مقابل #ضلع_شمالی_کعبه و #ناودان_کعبه، در فاصله حدود سی متری کعبه، خانهای بنا کرد بنام #دارالندوه که مکانی برای تشکیل جلسات سران مکه و اتخاذ تصمیمات مهم شهری بود
#سیرةالنبویه ، ابن هشام ، ج۱ ، ص۱۳۲
۹- #قصی_بن_کلاب که از نوادگان #حضرت_ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) بود
همانند اجداد طاهرینش با مهیا نمودن رفاه حجاج و زائرین کعبه و ترویج احکام و سنت های الهی، پایههای #توحید را در #حرم_امن_الهی مستحکم نمود
و با گسترش خدمات رفاهی به مردم، به سیادت و بزرگی و محبوبیت چشمگیری در مکه دست یافته بود،
بگونهای که مردم دستورات وی را همانند سنتهای دینی لازم الاجرا میدانستند
۱۰- پس از عمری پر برکت، در شهر مکه #رحلت نمود
و پیکر مطهرش در دامنه #کوه_حجون
(که امروزه به #قبرستان_ابوطالب شهرت دارد) به خاک سپرده شد،
به سبب علاقه و ارادت مردم، مزار مطهرش محل توجه و #زیارت مردم گردید
و اهل مکه مردگان خویش را در اطراف مزار او به خاک میسپردند
و بدین ترتیب قبرستان حجون شکل گرفت
#انساب_الاشراف، البلاذری ، ج۱ ، ص۴۸ ، قرن سوم هجری
#طبقاتالکبری ، ابن سعد ، ج۱ ، ص۵۵ ، قرن سوم هجری