eitaa logo
بنیاد قم‌پژوهی
437 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
79 ویدیو
27 فایل
💠 کانال رسمی بنیاد قم‌پژوهی 🔸تاسیس: ۱۳۸۹ 🔹ارتباط با مدیر کانال: @qompajoohi https://www.instagram.com/qompajoohi ♦️نشانی: قم: خیابان دورشهر - میدان رسالت - دانشگاه طلوع مهر - بنیاد قم‌پژوهی 🔹تلفکس: 02537831421
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 چند اصطلاح عامیانه قمی این اصطلاحات فارغ از واژه‌شناسی از نظر ادبیات یا مندرج در کتب لغوی گردآمده است و میان قمی‌های اصیل در حین صحبت به صورت ناخداگاه رد و بدل می‌شود. گوینده و شنونده هر دو منظور هم را حین صحبت می‌فهمند اما به همان افراد بگویید یعنی چه نمی‌تواند این‌گونه توضیح دهند. مثلا اگر یک قمی از یکی دیگر بپرسد کلیدها کجاست؟ اگر او بگوید یک پَس پُشتی بچه لابُد گذُشته، او اتوماتیک جاهای خاص مثل پشت پشتی، زیر میز و چنین جاهایی را می‌گردد اما اگر مثلا بگه کلیدها را بگذار یک گل گوشه‌ای، دَم دست باشه، اتوماتیک می‌گذارد گوشه تاقچه یا دقیقا گوشه اُپن آشپزخانه. معمولا این کلمات بیشتر در خبابان‌های چهارمردان و آذر به‌خصوص اطراف پامنار تا محله رضاییه (رِضَ آباد) پشت چهل اختران شنیده می‌شود. افرادی هستند که زیاد از این کلمات با لهجه بسیار قوی استفاده می‌کنند. لازم به ذکر است اگر به همان شخص بگویید چنتا کله قمی بگو سخت چنین چیزهایی را که در ادامه می‌خوانید بیان می‌کند؛ زیرا این لغات بخشی از مکالمات روزمره است که به صورت اتوماتیک بیان می‌شود. گاه گوینده و شنونده قمی خود متوجه تفاوت استفاده از این کلمات با کلمات رایج فارسی نیستند. مثلا وقتی یک قمی خارج از شهر خود صحبت می‌کند شنوندگان غیر قمی بهتر متوجه تفاوت می‌شوند. بهتر بیان کنم اگر یکی از بچه محل‌های ما در منطقه دیگر مثل صفاییه به بالا صحبت کند فورا می‌فهمند پایین شهری است و آن تشخیص جدا از لهجه استفاده ناخداگاه از این واژه‌های گاه کنگ برای دیگران است. شخصا به همراه خانواده از این لغات استفاده می‌کنیم. اور: ناز کردن تِلم: شکم شیتیل: فرد به هم ریخته، نامنظم و لچر آله شدن: به پهلو شدن زپرتی: انسان ضعیف، اشیا ضعیف و شل و ول دُل: خنگ، انسان بی‌معنی پَخمِه: بی‌دست و پا، کسی که توان مدیریت ندارد. تَهتَمه: آخر یک چیز، باقیماند یک کالا بهم‌وَر: بی‌نظم، بهم ریخته شُش: آدم بدرد نخور پَس‌و‌پیش: جلو و عقب زمانی (تاخیر) رافید: ریختن اُونگون: آویزان رِجه: رخت لباس دَرپیتی: بدرد نخور لَم: ظرفی لاستیکی خاص برای کشیدن آب از چاه دَبه: گالن آب اُوهوی: نام همسر قمی وقتی نامحرم است زرتی: خیلی زود کمتر از ثانیه سلاطون: سرطان بیخ: ته ته یک چیز تَش: کف یک شی گل‌گُوشه: کناری که به چشم بیاد، معلوم باشد، در دسترس پَس‌پُشت: پشت چیزی که به چشم نیاد سه‌کُنجی: تو نود درجه دیوار کج‌کُنج: کنار تو زاویه که به دید نباشد، جایی خاص و غیر معمول شکم دیوار: سینه دیوار کُنج دیوار: قسمت مشخصی قُلمه سُولمه: حرف و جملات بزرگ و بیش از فهم گوینده یا شنونده تَه‌مَه‌ها: ته یک جاده تَه‌تَمش: آخر یک خوردنی، آخر چیزی قُولا: راحت غوپی: قمپوز، حرف الکی زدن چنزری: آدم بدرد نخور قار‌قور: صدای شکم گرسنه غیه: سر و صدا کردن در حالی که توان دفاع نداری بُولبند: توان مدیریت، استحکام خُو: سکوی پای دیوار برای جلوگیری از ریزش خُمره رنگرزی: اصول فنی کار سخت نون دهنی: نوعی غذا خوردن است؛ مثلا خوردن ماست خیاری با نان جدا نه که نان داخلش بریزید. یُوهو: یک دفعه هورهوری مذهب: بی‌ثبات، دم دمی مزاج یخلی: بی‌قید و بند، مجرد بویه: اوق کلباری: زمین بعد از کشت و برداشت که پستی بلندی ندارد، سال‌ها شخم نخورده هُجی‌گری، هُجی‌بازی: در بحت و گفت‌وگو سروصدای زیاد کردن یُخته: خیلی کم لَمبُر: بازی کردن خیک، آبی که تکون می‌خوره آسمون قره: رد و برق خرِش: بیش از ظرفیت ظرف بی‌همه چیز: آدم بی اصل و نسب ماست‌بندی: لبنیاتی هُل‌هُلی: با عجله، بی‌فکر زوار در رفته: نزدیک به نابودی خُنک: انسان بی‌مزه اکبریک: نوعی توهین، فحش، مخصوص آدم نسبتا زشت نُونُور: نوعی فحش، لُس، مخصوص آدم های کمی سوُسُل پَلوُشتَک: پرستو مال: خر، الاغ دست پا شکسته: با احتیاط عمل کردن بی‌گدار به آب زدن: بی‌فکر عمل کردن بخواهکار: متضاد طلبکار زافه، ضافه: بیشتر از تلم، شکمی که از بزرگی افتاده بی‌قواره: نا متناسب از نظر جسمی وَق وُق: نوعی تهین بسیار بد به کار رفته در دعوا معمولا شروع دعوا کرکر: خنده تقریبا بی‌جا مثال با متن پَس پیروز نزدیک خونه مَمَد آق حسین اینا بد جنگ و جدالی شده بود. همین که اُون یکی داشت به اُون یکی می‌گفت کم وق وُق کن اُونم داشت می‌گفت خودت کم زرت و پُرت کن. هی غیه می‌کنی که یُهو ای دل غافل نفمیدم کی یه دفع یک آجر کُفون تو سر یکیشون. یهو دیدم از سر کوچه جار (دسته) داره میاد. خلاصه سرت و درد نیارم اوضاع غاراش میش شد. تا پاسبون‌ها اُمدند چند نفری لَتُ و پار شدند. خوب تو اُنجی چی می‌کردی؟ هیچی رفته بودم یه سر به هم پاچم (باجناق) بزنم. مَی اَونجی میشنه؟ آره خونه عباس سکینه رو خریده. اِ! عباسه این‌ها رفتند از اُنجی؟ آره خونه باب جونشو تقسیم کردند. ابوالفضل شعبانی‌فرد (میرزا) ۱۴۰۳/۰۱/۲۳ تلگرام | ایتا | سایت
💢 کهنه‌مانده‌ها قبرستان نو سنگ قبر حاج شیخ غلامرضا خوانساری صاحب کتاب مصباح الوارثین چون قبرستان نو در معرض تخریب است و چون گنجینه‌ای از سنگ قبرهای قدیمی دارد، واجب است از تک تک این سنگ قبرها با فوریت تصویربرداری حرفه‌ای بشود. بخشی از تاریخ فرهنگی ایران و قم در این قبرستان قرار دارد. از معدود قبرستان‌های ایران است که قبر بسیاری از مشاهیر ملی و کشوری را در خود دارد. این تکلیف به نظر در وهله اول توجها به ذیل ماده ۵۵ قانون شهرداری به عهده بخش فرهنگی این دستگاه است. سایر نهادهای فرهنگی مستقر در قم و برخوردار از بودجه‌های دولتی از این تکلیف مستثنا نیستند. از دیگر علاقه‌مندان هم در صورت امکان درخواست تصویربرداری دارم. گورستان‌پژوهی فواید تاریخی و فرهنگی و اجتماعی دارد. متن سنگ قبر "هو الحی الذی لایموت وفات مرحوم مغفور جنت مکان خلد آشیان عمده العلماء والفقها آقای حاج شیخ غلامرضا خونساری صاحب کتاب مصباح الوارثین متخلص به معلم ولد مرحوم ملا احمد رحمت الله علیه که در تاریخ دوازدهم شهر رمضان هزار و سیصد هفتاد و یک به رحمت ایزدی پیوست" سیدمحسن محسنی ۱۴۰۳/۰۱/۲۳ تلگرام | ایتا | سایت
💢 چند قید قمی ۱. اِلِّ (elle): اِلّا؛ جز. نمونه: اِلِّ تو رفیقی نی. ۲. اِلّا و لِلّا: حتماً و قطعاً. ۳. اِلَّز: اِلّا از: جز. ۴. به آلِ مُلّا: فقط. ۵. به اِلِّ (be elle): بجز. ۶. جَخ: افزون بر این. ۷. جختا بَلا: افزون بر این. ۸. حُکماً: حتماً. ۹. صاف: دقیقاً. نمونه: صاف زدی تو خال ۱۰. عَد: عَدل؛ دقیقاً. نمونه: آرِنجم عَد خورد تو پَلو بغل‌دَسّی. ۱۱. گُرّ و گُر: تند تند. ۱۲. مَگ/مَی: مگر. ۱۳. لابد: احتمالاّ. ۱۴. یقین: احتمالاً. نمونه: کُج داره می‌ره؟ یقین داره می‌ره سر کار. با درخواست اصلاح و تکمیل. علیرضا فولادی ۱۴۰۳/۰۱/۲۳ تلگرام | ایتا | سایت
💢 دو عامل توقیت در لهجه قمی ۱. عامل صرفی: این عامل، پسوند "ی" توقیت است که برای اسم زمان به کار می‌رود. چند نمونه‌ها: سرشبی: وقت اول شب. نمونه: داشَلی سرشبی اومدَه بو گِله گِشه. سرصبحی سرظهری شبی صبحی ظهری نکته: در لهجه قمی واژه "صُپّیات (soppiyat): صبحیات" واژه‌ ویژه‌ای است که معنای صبح زود می‌دهد و ترکیب آن مشخص نیست. ۲. عامل نحوی: در لهجه قمی، ساخت نحوی پیشوند فعلی یا جزء مکمل فعل مرکب + "که" توقیت + فعل بسیار پرکاربرد است. دو نمونه از این ساخت نحوی: به کُنجَت که گُذُشت...: وقتی به کنجه‌ات گذاشت...؛ وقتی تو را در تنگنا قرار داد.... وای که سُد...: وقتی وایسُد...وقتی وایساد...؛ وقتی بازایستاد.... با درخواست اصلاح و تکمیل. دکتر علیرضا فولادی ۱۴۰۳/۰۱/۲۵ تلگرام | ایتا | سایت
💢 سید صدرالدین محمد رضوی قمی (۱۰۹۵ - ۱۱۶۰ق) در حاشیه یادکرد سید صدرالدین محمد رضوی قمی (۱۰۹۵ - ۱۱۶۰ق) عرض می‌کنم که: قبر او، در خیابان ارم قم، داخل بقعه محمدیه بود؛ یعنی بقعه‌ای کوچک که در سمت راست ورودی اصلی مسجد محمدیه قرار داشت و قبر هاتف اصفهانی (شاعر نامدار) و سیدمحمد المهدی رضوی قمی (بانی بقعه و جد صدرالدین) نیز در آن قرار داشت. قاضی احمد حسینی قمی در خلاصه التواریخ، از وفات میر محمدمهدی رضوی قمی در ۹۷۶ قمری خبر داده و او را بسیار ستوده است. قبر سید صدرالدین، بلندتر از سایر قبور داخل بقعه بود و سنگی بسیار سالم و زیبا و ارزشمند داشت. مسجد و بقعه محمدیه، در طرح توسعه حرم حضرت معصومه، در خرداد ۱۳۸۲، تخریب شدند؛ اما کاش آستانه مقدسه، دست کم، همان سنگ قبرهای کهن این سه تن را در محل تقریبی دفنشان نصب کند و بدین ترتیب، یاد و نام آن‌ها را - که هر سه در تاریخ، خوش‌نام‌اند - و نیز حدود تقریبی بقعه موقوفه یاد شده را زنده نگه دارد! در باره این بقعه موقوفه، دو نکته از «تربت پاکان» استاد مدرسی طباطبایی پیوست است: محمدهادی خالقی ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ تلگرام | ایتا | سایت
💢 سید صدرالدین محمد رضوی قمی (۱۰۹۵ - ۱۱۶۰ق) محمدهادی خالقی ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ تلگرام | ایتا | سایت
جلسه این هفته بنیاد قم‌پژوهی (نشست ۵۰۶) موضوع: تجربه احیا و مرمت خانه (امارت) وفایی (احیای حیاط‌های بی‌حیات) با حضور: - محسن بیگلری مدرس دانشگاه، ناظر پروژه‌های اداره میراث فرهنگی - محمد وفایی مالک، سرمایه‌گذار و مجری - محمد امیدواریان مدرس دانشگاه، مدیر استودیو هنر و معماری هیوا ↙️ زمان: سه‌شنبه۱۴۰۳/۰۱/۲۸، ساعت ۱۶:۳۰ ↙️ مکان: کیلومتر سی جاده قم - سلفچگان، خروجی تاج‌خاتون - روستای قاضی بالا توضیح: حضور در این برنامه با وسیله شخصی است. دوستانی که وسیله دارند اطلاع دهند تا برای همراهانی که وسیله ندارند هماهنگی صورت پذیرد: ۰۹۱۲۵۵۱۵۶۹۵ لوکیشن: https://neshan.org/maps/share/rbsvUApxEuH9 شرکت برای عموم علاقه‌مندان آزاد است. تلگرام | ایتا | سایت
💢 بهار قنوات گندم‌زار کوه‌های یزدان و قُهستان( قُهسّون) در دوردست دیده می‌شوند. همان کوه‌هایی که قسمتی از منابع آبی این دشت را تامین می‌کردند/ می‌کنند. کوه‌ها در ایرانِ خشک نعمتی بی پایان‌اند. سیدمحسن محسنی ۱۴۰۳/۰۱/۲۷ تلگرام | ایتا | سایت
💢 دو عامل تنبیه (: آگاهی دادن) در لهجه قمی ۱. عامل صرفی در برخی گویش‌ها و لهجه‌های فارسی، از شبه‌جمله "ها/ا" برای تنبیه استفاده می‌شود، چنان که می‌گویند: "باهات قهر می‌کنم‌‌ها/می‌کنما". این شبه‌جمله، بازمانده‌ شبه‌جمله "هان" به معنای "آگاه باش!" است و در شعر کلاسیک فارسی فراوان یافتنی است: هان ای دل عبرت‌بین از دیده عبر کن هان ایوان مدائن را آیینه عبرت دان (خاقانی) همین شبه جمله، در لهجه قمی نیز به صورت کامل بازمانده است: ایناهان: اینه هان!؛ این است، هان!؛ این است، آگاه باش! نکته‌ اصلی نوشتار ما این است که چنین شبه‌جمله‌ای با شکل مبدل به " ُ : o"، در کاربرد روزمره لهجه قمی، پس از فعل، کاربرد بسیار دارد و براین‌اساس، جنبه‌ صرفی پذیرفته است. چند نمونه: اومدیو! (: آمدی‌؛ فعل ماضی ساده در معنای فعل امر"بیا" + صامت میانجی "ی" + ُ : o؛ شبه‌جمله تنبیه). خونه‌هه فوروش رفتو! دردِ سینه کردمو! ۲. عامل نحوی در فارسی رسمی، برای تنبیه، از ساخت: نهاد + "که" تنبیه + فعل زیاد استفاده می‌کنند، چنان که می‌گویند: بچه‌ خوب که سر و صدا نمی‌کنه مرد که گریه نمی‌کنه نکته نوشتار حاضر این است که در لهجه قمی، همین "که" تنبیه، عموما به آخر جمله می‌رود: بَچًَم درسشو می‌خونه که. نونبایی پخت نداره که. دکتر علیرضا فولادی ۱۴۰۳/۰۱/۲۷ تلگرام | ایتا | سایت
💢 سرای سنتی فرهنگ (خانه دکتر صبوری) فاطمه خانعلی ۱۴۰۳/۰۱/۲۷ تلگرام | ایتا | سایت
💢 قنوات خانه‌ای با معماری خاص سیدمحسن محسنی ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ تلگرام | ایتا | سایت