ققنوس
یادداشتهایی درباره چهلودومین جشنواره فیلم فجر؛ ۱۴۰۲ «نبودنت؛ بومی سیاه و کثیف» (یادداشت دوم/۲از۲)
یادداشتهایی درباره چهلودومین جشنواره فیلم فجر؛ ۱۴۰۲
«بهشت تبهکاران؛ جهنم پلانهای آشفته!»
(یادداشت سوم/۱از۳)
بین دو فیلم #نبودنت و #ظاهر، نماز مغرب و عشاء را میخوانم و فرصتی میشود تا سری به #مرتضی بزنم... دارد تلفنی، با فردی صحبت میکند که گویی متخصص صوت است، #مرتضی از اینکه فیلمها فاقد فناوری دالبی هستند گلایه میکند و میگوید این همه خرج کردیم برای تجهیز محل نمایش به دالبی، اما تا اینجا فایده زیادی نداشته... تلفنش که تمام میشود توضیح میدهد فرد پشت خط، دالبی مجموعه را نصب کرده و در کارش خبره است... صوت خیلی از مجموعههای مهم را هم او پشتیبانی میکند... ظاهراً چند فیلم از جشنواره را بردهاند، آقا دیدهاند... و نکاتی هم گفتهاند و... که چون نقل رسمی نیست، اسم فیلمها و... را نمیآورم...
💠💠💠
گپ کوتاهی میزنیم، #مرتضی از کیفیت پایین فنی آثار در کلیت جشنواره، انتقاد دارد...
از دو فیلم #صبحانه_با_زرافه اثر #سروش_صحت و #تمساح_خونی کار #جواد_عزتی میگوید که مملو از صحنههای زننده و چندشآور هستند، از کشیدن و استنشاق ماریجوانا و گُل و هروئین تا بالاکشیدن زهرماری و... تا ردوبدلشدن سخیفترین الفاظ و عبارات... تأکید میکند درباره حریم حجاب و پوشش حرفی نمیزنم چون اصلاً حریمی نمانده... میگوید فقط عباراتی در حد خفهشو، گمشو، بیشعور و عوضی و امثال اینها بیش از صدبار در دو فیلم تکرار شدهاند... باقی فحشها و الفاظ رکیک هم که بماند!
درباره سطح نجابت این دو فیلم، همین بس که میگفت دیدنشان همراه خانواده که هیچ، حتی فقط همراه همسر، مایه خجالت و شرمگینی است! البته شاید هم #مرتضی زیادی خجالتی و نجیب است...
درباره فیلم #ظاهر هم که قرار است ببینم، میگوید: «فیلم شل ساخته شده!» ابتدا فکرکردم منظورش این است که فیلم حریم تقیدات دینی و عرفی را نگه نداشته، اما توضیح میدهد که خیلی کند و خستهکننده و یکنواخت ساخته شده... گاهی یک صحنه و گاه حتی یک نما(پلان)، کل سکانس را گرفته و منجر به سکانسپلانهای کشدار و ممِلّ شده... «ظاهر» ساخته #حسین_عامری و تهیهکنندگی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» است... فیلم اول کارگردانی که پیش از این با یک سریال تلویزیونی (#بازگشت) و یک فیلم تلویزیونی (#من_و_جمعه) هنوز نامی در میان نامها نیافته است...
💠💠💠
منتظر فیلم «ظاهر» هستیم که #بهشت_تبهکاران بر صفحه نمایش، نقش میبندد، یک لحظه احتمال میدهم تبلیغات باشد، اما در جشنواره که تبلیغات نداشتیم!
نام «بنیاد سینمایی فارابی» و «جوزان فیلم»، شرکت خانوادگی جوزانیها هم بهعنوان صاحبان محصول، پشتبندش میآید و فیلم شروع میشود... بله! برنامه پخش تغییر کرده و البته مخاطب هم خبری نداشته... من که با توضیحات #مرتضی درباره «ظاهر» خوشحال شدم فیلم تغییر کرده!
💠💠💠
«کشوری که دادگستری مستقل ندارد، «بهشت تبهکاران» است» فیلم با این جمله شروع میشود... و به حضور #افسانه_بایگان و #فرهاد_قائمیان افتخار میکند...
در ابتدا و انتهای فیلم اشارهای به واقعیبودن قصه نمیشود، اما ظاهراً یک قصه واقعی دستمایه اصلی فیلمنامه قرار گرفته...
در سکانس اول یک قتل در تهران اتفاق میافتد، فیلم به دو بخش کلی تقسیم میشود؛ ششماه قبل از این سکانس و حدود یکماه بعد از آن... قصه فیلم برمیگردد به نیمه دوم سال ۱۳۲۸ تا شهریور ۱۳۲۹... همان سالی که در پایان آن، صنعت نفت ملی میشود...
#امیرحسین_آرمان وارد دفتر #پژمان_بازغی میشود، صدای گلولهای میآید، اول پژمان بازغی که گلوله خورده و سپس آرمان اسلحه دردست از اتاق خارج میشود... جماعتی میریزند و آرمان را زیر مشت و لگد میگیرند...
فیلم برمیگردد به ششماه قبل، آبادان و قصه را تا همان سکانس ابتدایی ادامه میدهد...
ادامه دارد...
#جشنواره_فیلم_فجر_۱۴۰۲
#فجر_۴۲
✍ #رحیم_آبفروش
@qoqnoos2
ققنوس
یادداشتهایی درباره چهلودومین جشنواره فیلم فجر؛ ۱۴۰۲ «بهشت تبهکاران؛ جهنم پلانهای آشفته!» (یادداشت
یادداشتهایی درباره چهلودومین جشنواره فیلم فجر؛ ۱۴۰۲
«بهشت تبهکاران؛ جهنم پلانهای آشفته!»
(یادداشت سوم/۲از۳)
#سحر_جعفری_جوزانی، در نقش #فروغ، همراه جمع دیگری از کارگران کمپانی نفت، دانشجویان و روزنامهنگاران محلی، در قالب جنبش کارگری برای ملیشدن صنعت نفت مشغول فعالیت هستند...
#فروغ معشوقه معلق فیلم است که هنوز تکلیفش بین
#ارسلان_حشمتی، با بازی #محمدرضا_هاشمی و #حسن_جعفری با بازی #امیرحسین_آرمان و یا شاید دیگران، مشخص نیست!
#حس_جعفری، نماینده دانشجویان و کارگران کمپانی نفت میشود و #ارسلان_حشمتی هم نماینده کارگران صابونپزخانه...
خوبی کار #مسعود_جعفری_جوزانی این است که از دختر خودش مایه میگذارد! #در_چشم_باد هم اینگونه بود...
این وسط #لادن_مستوفی هم در نقش #شکوه به داستان اضافه میشود و نقش نسخه دهه سی یک «پرستو» را ایفا میکند... بانوی قرمزپوشی که نسبت #فروغ را با #حسن تغییر میدهد!
حجابِ بیحجاب #لادن_مستوفی، بورژوای بزککرده یا تاپاله، به قول #فروغ! با کلاه و احتمالاً کلاهگیس و سیگارکشیدنهای پرعشوه مکرر او با چوب سیگار، یا برای تفاوتگذاشتن بین نسخه سینمایی و تلویزیونی فیلم است یا برای نهایتِ استفاده از فرصتهایی که در سینما هست و در تلویزیون نیست!
💠💠💠
اشتباهات ریزودرشت فنی و محتوایی فیلم آنقدر هست که بتواند بهعنوان یک مورد مطالعاتی خوب برای کلاسهای کارگردانی مورد استفاده قرار بگیرد و زحمت استاد را برای مراجعه به فیلمهای متعدد کمتر کند!:
- #حسن_جعفری که علاوه بر روزنامهنگاری مترجم فرانسه هم هست، در حال ترجمه داستانی از آرتور شنیتسلر، نویسنده اتریشی آلمانی است!
- اول ماه مه، روز کارگر، یازدهم اردیبهشت است، در میتینگ سیاسی دانشجویان و کارگران در دانشگاه آبادان، جماعت یادشان رفته که اردیبهشتِ آبادان چنان گرم است که گاهی همین تکپوش و شلوار را هم به سختی تحمل میکنند!
- نقشهای سرگردان و پرنامونشانی که به فیلم اضافه میشوند، از #حسام_منظور برادر تودهای فراری #حسن_جعفری، تا #حمید_گودرزی و #فخرالدین_صدیق_شریف و حتی #جواد_طوسی، منتقد سینمایی و... که با فرغون به فیلم اضافه میشوند... تا #رضا_شفیعی_جم و جماعتی که بازیگر تماشاخانه هستند علاوه بر حضور افتخاری #فرهاد_قائمیان و #افسانه_بایگان نه تنها نتوانستهاند بر قوام فیلم بیفزایند، بلکه شما را با مجموعه نماهای پراکنده و آشفتهای مواجه میکند که انسجام لازم را پیدا نکردهاند...
- حجم اسامی چهرههای واقعی و خیالی که در فیلم ریخته شده است، بهقدری زیاد و پراکنده و غیرمنسجم و بدون پرداخت است که این آشفتگی را دوچندان میکند؛ #احمد_دهقان، مدیر تماشاخانه تهران، سردبیر تهران مصور و نماینده مجلس؛ #کریم_روشنیان، نویسنده پاورقی «من جاسوس شوروی بودم» در «تهران مصور»؛ #مظفر_بقایی، صاحب روزنامه «شاهد»، وکیل، مؤسس «حزب زحمتکشان ایران»، نماینده مجلس؛ #لطف_الله_ترقی، صاحب و مدیر مجله «ترقی»، وکیل، نویسنده، پدر «گلی ترقی»؛ #ابوالقاسم_تفضلی، حقوقدان، وکیل و نماینده مجلس؛ #عبدالله_والا، نماینده مجلس و جانشین احمد دهقان در «تهران مصور»؛ آیتالله #محمّدرضا_کلباسی_اشتری، از علمای بهنام آن دوره؛ #هدایت_الله_گیلانشاه، سرتیپ دوره پهلوی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد درجه سرلشگری گرفت و بعد هم با درجه سپهبدی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی شد؛ حضرت اجل! #حاجعلی_رزم_آرا، رییس ستاد ارتش آن روز که بعدتر نخستوزیر شد و...؛ سروان #حسین_قبادی، افسر سیاسی زندان قصر، دائی شکوه؛ اینها تعدادی بود که رسیدم و ثبت کردم و چه بسا بیش از این اسامی را درهم، ریخته است وسط فیلمنامه!
ادامه دارد...
#جشنواره_فیلم_فجر_۱۴۰۲
#فجر_۴۲
✍ #رحیم_آبفروش
@qoqnoos2