eitaa logo
در محضر قرآن کریم
97 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
549 ویدیو
3 فایل
إنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهدی لِلَّتی هِيَ أَقوَم تفسیر آیات قرآن برگرفته از تفاسیر شیعه و بخصوص تفسیر تسنیم استاد جوادی آملی 🔼 ارتباط با ادمین: @piroozy
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 📆 جلسه: ۲ 📚 مفسر: علامه استاد جوادی آملی ☘همسویی قرآن و فطرت 🔺1⃣گفتیم این کتاب برای است نه نژاد خاص. پس باید همه آنرا با فطرتشان بفهمند و همه به آن نیازمند هم باشند. این کتاب جهانیست پس باید به زبان مشترک انسانها که است باشد نه اینکه زبان لفظی و ادبی مشترک باشد چون چنین چیزی ممکن نیست. گنگ و مبهم هم نباید باشد چون به فرهنگ خاصی برای تفسیر نیاز پیدا میکرد. همه آیات قابل فهمند اما درجات باطنی آن در دسترس همه نیست. 🔺2⃣گفتیم قرآن است. آیه ۱۷۴ نساء خطاب به مردم گوید:« یا ایها الناس قد جائکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نوراً مبینا» همه چیز را روشن کرده چه اخلاق چه علم و عمل و .... در آیه ۸ تغابن قرآن را نور دانسته «و آمنوا بالله و رسوله و نور الذی انزلنا» نوری که در کنار پیامبر ذکر شود همان قرآن است زیرا در آیه ۱۵۷ اعراف گوید از نوری تبعیت کنید که با پیامبر نازل شده است. 🔺3⃣آیه ۸۹ نحل این است «و انزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء» نمیشود قرآن مبین و همه چیز باشد و خودش روشن نباشد! آیات متشابه نیز با آیات محکم تبیین میشود. پس آیه مبهم نداریم. گوید "و انزلنا الیک لتبیّنه" . یعنی می گوید آنرا برای تو نازل کردیم تا تو مفسرش باشی. آیه ۳۰ روم گوید دین مطابق فطرت است و فطرت نیست «فطرت الله الذی فطر الله علیها». 🔺4⃣قرآن غیر از دستور به ، خودش نیز سعی میکند در تفسیر قرآن جدال احسن کند مانند آیه ۱۲۵ نمل. و گوید اگر شخصی با استدلال نمیفهمید با و پند و اندرز برایش توضیح بده. چون قرآن برعکس همه کتابهای علمی، نور است و باید همه بفهمند. مثلا در مورد اصل توحید که قرآن برای اثباتش برهان تمانع وجود دو خدا در یک زمان مطرح میکند «فی خلق السماوات و الارض ما تری من تفاوت» گوید در نظام آفرینش هیچ چیز فوت نشده و خلل و گسیختگی نیست. هر جا شکافی بود گوید این است. میفرماید دوباره نگاه کن تا ببینی که هیچ فتوری نیست. منظور از بار دیگر، غیر از بار اول است یعنی هزار بار هم نگاه کنی غیر از نظم نمیبینی. 🔺5⃣کسی که عربی بلد نیست همینکه برایش ترجمه شود مفهوم را میفهمد و نیاز ندارد مفاهیم ظاهری قرآن برایش تفسیر شود. پس همه به محتوا و معنای ظاهری قرآن دسترسی دارند. بعلاوه اینکه بعد هم با مثال خیلی چیزها را توضیح می دهد. مقداری که همه از آیه بفهمند قابل فهم است و نیاز به علوم خاص یا پاکی دل و یقین و ایمان دارد. همزمان که آسان است و سخت نیست (چون فطرت تمامش را میفهمد)، سنگین است و سست نیست (چون مطلب سست و بی محتوا ندارد.) @qhoraanalkarim
📇 تفسیر قرآن، 📆 جلسه: ۴ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣قرآن کتابی جهانی است پس باید به زبان مشترک همه انسانها از گذشته تا قیامت باشد. منظور از این زبان، است نه لفظ و زبان مشترک هم است چون هم همگان آنرا میفهمند و هم به حال همه سودمند است. این دو مقام «فهم و سودمندی» سبب جهانی شدن کتاب خواهد شد. 🔺2⃣در مقام «قابل فهم بودن» برای همه، دو بحث است. یکی مستمع بتواند بفهمند و دوم متکلم خوب حرف بزند و پیچیده سخن نگوید. هر کدام نباشد دیگر کتاب نخواهد بود.برای اینکه ما بتوانیم بفهمیم با روبروییم. چه علمی لازم است که انسان قرآن را بفهمد؟ این قرآن پیچیده نیست که نیاز به علوم دیگر ندارد وگرنه آن علوم میشوند اصل و قرآن فرع. اگر آن علوم عوض شدند فهم قرآنی هم عوض میگردد. هرگز نمیتوان یک کتاب مصون و معصوم را به کتاب غیر مصون ارجاع داد. با فلسفه و کلام و فقه و ... نمیشود آنرا تفسیر کرد چون قرآن فقط برای فیلسوف و متکلم و فقیه نیست. قرآن را با خود قرآن میتوان فهمید. 🔺3⃣قرآن، خداوند است و مأدبه آن غذای آماده ایست که دیگران را دعوت به آن میکنند. باید با «دست خالی» نزد قرآن رفت و از آن سیراب شد. نمیتوان با دانسته های علمی قبل نزد قرآن رفت و آن علوم را بر قرآن تحمیل کرد چون در این صورت قرآن را با دانسته های خویش میدهد نه اینکه تفسیر کند. فقط باید را حفظ کرد و صفای ضمیر را از گناه حفظ کرد و آنگاه نزد قرآن رود تا چیزی بفهمد و البته هر کس به اندازه دانسته خویش چیز میفهمد. 🔺4⃣خداوند ۳ سِمت برای پیامبر خویش تعیین کرد: «تلاوت، تعلیم، تزکیه». تلاوتش نور است. تعلیمش نور است چون به بهترین راهها حرف را میفهماند حتی با مثل. انسان تحصیل نکرده مطالب قرآن را با مثالهایش میفهمد و انسان تحصیل نکرده به صرف خواندن اصل مطلب. 🔺5⃣گاهی یک آیه تمام مطلب را در مورد بحثی بیان میکند. گاهی نیز یک مطلب مثل ساختمانی بلند است که یک آیه صرفا بعضی از قسمتهای این ساختمان را بیان کرده است قسمتهای دیگر در آیات دیگر آمده. این همان است تا این ساختمان را تکمیل کند. 6⃣حجیت تفسیر قرآن به قرآن دلایلی دارد: 🔺اول استدلال عقلی: اصولیین در یافتن احکام اینطورند که وقتی عامی دیدند دنبال مخصص میروند و اگر مطلق دیدند به دنبال مقید و ... تا اگر ظهور لفظی نشان داد که باید آیات دیگر هم درنظر گرفته شود آن هم بیاید. 🔺دوم استدلال لفظی: قرآن نیز گوید همه آیات را با هم بسنجید تا ببینید در قرآن اختلافی هست یا نه. چون قرآن در طول ۲۳ سال به تدریج آمده حال آنکه اختلافی نیست. همانطور که اجزای جهان با هم منتظم و هماهنگند آیات قرآن نیز اینطورند. 🔺سوم اینکه اگر مطبی در آیه ای آمد و حدودش در آیات دیگر آمده زمانی این کتاب خواهد بود که هیچ مطلب تیره و مبهم نداشته باشد پس باید آیه اصلی را با آیات مرتبط تفسیر کرد تا نور و روشن باشد. قرآن «تبیان کل شیء» است چگونه میتواند تبیان خودش نباشد؟ یعنی بخواهد همه مطالب مورد نیاز انسان را بیان کند حال آنکه برای فهم خودش نیاز به علوم دیگر باشد! 🔺دلیل چهارم سیره ائمه است که میگفتند این آیه به شهادت فلان آیه بدان معناست چنانکه از قضاوتهای امام علی میفهمیم. خداوند در آیه ۴۴ سوره نحل صراحتا گوید معلم و ، پیامبر اکرم است. پس ما عمومات قرآن را طبق نص خود قرآن، به روایات معصومین ارجاع میدهیم نه اینکه آن یک چیز جدایی باشد چون همانطور که گفته شد تفسیر قرآن باید بر خود قرآن عرضه شود نه علوم دیگر. پس خود قرآن، کلیددار و بیان کننده آیات و احکام را مشخص کرده و آن را معین کرده است. @qhoraanalkarim
📇 خلاصه تفسیر قرآن 📆 شماره جلسه: ۱۰ تاریخ: ۱۳۶۳/۲/۱۶ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ چون قرآن خودش انسان را به دعوت کرده پس قرآن قابل فهم است. معصومین نیز گفته‌اند روایات ما را با قرآن که اصل است بسنجید اگر مخالف بود روایت را کنار بگذارید چون زخرف است و غلط. اگر گفتند چرا روایت حجت است گوییم چون پیغمبر گفت «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی». چرا حرف پیامیر حجت است؟ چون خدا گفته به حرفهایش عمل کنید«اطیعوا الرسول». حرف که به خدا رسید سوال پایان میابد. 🔺2⃣چون پیامبر، کتاب الله و عترت را در کنار هم آورده پس هر کدام به تنهایی باید باشند اما ناسخ و منسوخها و عام و خاصها و مطلق و مقیدها را در این دو مجموعا میتوان یافت. ♻️باید توجه کرد که حدیثی شبیه پیامبر گفتن سخت نیست لذا بسیار روایات جعل کردند اما حدیثی شبیه قرآن آوردن، ممکن نیست پس جعل نشد. 🔺3⃣میرزای قمی در قوانین گوید مساله حجیتِ ظواهر قرآن، امری بدیهی است. بعد گوید اگر مراد اخباریین آنست که مجموعه آیات اعم از ناسخ و منسوخ و ... را جز معصومین کسی نمیداند و ما تنها بخشی از اینها را میدانیم درست است. اما اگر بحث در و استدلال به ظواهر قرآنست نه (امری خارجی که در آن حقیقت خارجی فهم میشود، نه متن) دیگر اکتفا به تلاوت ظواهر قرآن و عدم فهم آن درست نیست. نمیشود گفت ما اصلا ظاهر قرآن را هم نمیفهمیم پس فقط باید از رو بخوانیم. این اصلا ظاهر هم نیست چون خبری نداریم که بگوید فهم قرآن صرفا برای معصوم است و هیچکس نمیفهمد. درحالیکه مخالف آن را زیاد در روایات میبینیم. 🔺4⃣خود معصومین گویند اگر مطالبی در قرآن بود که نفهمیدید آن را به ما ارجاع دهید، پس مشخصا ما قابلیت فهم قرآن خصوصا ظاهر آنرا داریم. چطور اخباریین برای فهم روایات، سعی در پیدا کردن نسخ و تخصیص و تقیید در روایات دیگر میکنند اما در آیات چنین کاری نمیکنند. هر چقدر بیشتر به ظواهر قرآن توجه کنیم جلوتر میرویم و راه بازتر میشود. اگر تخصیص و نسخی نبود به یا اصل مراجعه میکنیم. پیامبر فرمود شما از قرآن حرف بیرون بکشید او را به زبان بیاورید! 🔺5⃣بیانات حضرت امیر در نهج البلاغه زیاد است. مثلا در خطبه ۱۸ گوید: خدا فرموده در قرآن اختلافی نیست. پس برخی آیات برخی دیگر را تصدیق میکنند. و همچنین علوم خاصی دارد که در دسترس کسی نیست. ♻️در خطبه ۹۱(خطبه اشباع) گوید: هر صفتی که خدا در قرآن برای خودش انتخاب کرد به آن استدلال کنید. از قرآن نور بگیرید. حال اگر قرار بود فقط بخوانیم چگونه میتوانستیم آنرا بفهمیم و بگیریم. ♻️در پایان خطبه ۱۱۰ گوید: قرآن را یاد بگیرید چون بهترین حدیث است. پس در آن تفقه کنید. جهل از بیماری های صدر است و علم شفای او. حسد و ... بیماریست و قرآن چه بحثهای علمی چه معنوی و عملی را با تکرار و عمل درمان میکند. 🔺6⃣امام علی که در ، ابوموسی را انتخاب کردند و او هم عمر و عاص را به این شرط بود که برابر قرآن عمل کنند. اگر قرآن قابل فهم نبود که دیگر جعل حکمیت از سوی حضرت چه معنایی داشت؟! بعد حضرت گوید اینها قرآن را فهمیدند و برعکسش عمل‌کردند. گوید اماته(میراندن) قرآن این است که انسان از آن دور شود. آیا خواندن صرف و عدم توجه علمی به آن باعث مرگ قرآن است یا احیای آن؟! 🔺7⃣در خطبه ۱۳۳ میفرماید: کتاب خدا حرف میزند و در آن گرفتگی نیست و مرتبا هم حرف میزند. جایی هم که ایشان گوید من زبان قرآنم شاهد وجود دارد که منظورش اسرار گذشته و آینده است. ♻️در خطبه ۱۳۸ هم که اهل بیت را می ستاید بعد گوید: حضرت ولی‌عصر که ظهور کرد « را اصل و هوی را فرع میکند». آنها که هدایت را بر اساس هوی و به میل خود تفسیر کردند حضرت امیال را به هدایت برمیگرداند. ایشان همه علوم را به قرآن عرضه میکند نه برعکس! 🔺8⃣حَبل یک طناب بافته است که به سقف بلندی آویزان است که بتوان آن را گرفت و بالا رفت نه اینکه طنابی در گوشه اتاق باشد‌. حضرت در خطبه ۱۵۶ گوید: این قرآن آدم را حفظ میکند. اگر در قرون متمادی تفاسیر گوناگون بیاید، قرآن کهنه نمیشود. 🔺9⃣انسان دو حیثیت دارد. که مربوط به شئون زندگی است که چطور غذا درست کند و خانه درست کند و ... یک هم دارد که مربوط به «فطرت» است. انسان حتما با علم و معاشرت و خوراک و مسکن و ... کار دارد اگرچه نحوه مسکن و تجارت و ... فرق کند. قرآن برای این حیثیت انسان آمده است که به نسبت زمان و مکان تغییر نمیکند. https://eitaa.com/quraanalkarim
ادامه مطلب 5⃣ رابطه خلق انسان، عبادت و یقین مانند بذر، درخت و میوه است. 🔺بذر انسان با خلق و آفریدنش کاشته میشود تا از طریق عبادت خدا به درخت تبدیل شده و نهایتا به میوه یقین دست یابد. اگر عبادت نکرد بصورت در خاک میپوسد، اگر عبادت کرد اما لذت نبرد و به صفای دل و یقین و شهود نرسید تنها سبز شده که می آراید اما بار ندارد (ویلٌ للمطففین-وای بر نمازگذاران) و تنها پس از یقین است که می دهد. 6⃣ یقین حاصل از عبادت متفاوت از یقین ناشی از بحث و درس یا مشاهده معجزه است. 🔺فرعون هم معجزه دید و یقین به درستی ادعای موسی کرد اما چون ناشی از عبادت در قلبش نبود، کفر، آن یقین را پوشاند و نهایتا خدا را انکار کرد. یقین آیه آخر حجر، یقین با عبادت است که نور بوده، راه را روشن ساخته و انسان را بدون شک از گناه و جهنم نجات می دهد. 7⃣ هدف انسان به تبع یقین، دارای درجات و بدون نهایت است پس انسان باید مرتبا در پی عمیق شدن یقین و درجه خود باشد. 🔺حضرت فرمود: «کلّ الناسِ الهاهم التکاثر» (همه مردم در حال تکاثر و جمع آوریند.) انسان در هر شغل و جایگاهی گرفتار است که می تواند جمع آوری و افزایش مال، فرزند، شهرت، شاگرد، پای منبری (حتی اعضای کانال و گروه!) باشد. 5⃣ رابطه خلق انسان، عبادت و یقین مانند بذر، درخت و میوه است. زندگی 🔺بذر انسان با خلقش کاشته میشود تا از طریق عبادت خدا به درخت تبدیل شده و نهایتا به میوه یقین دست یابد. اگر عبادت نکرد بصورت در خاک میپوسد، اگر عبادت کرد اما لذت نبرد و به صفای دل و یقین و شهود نرسید تنها سبز شده که می آراید اما بار ندارد (ویلٌ للمطففین-وای بر نمازگذاران) و تنها پس از یقین است که می دهد. 6⃣ یقین حاصل از عبادت متفاوت از یقین ناشی از بحث و درس یا مشاهده معجزه است. 🔺فرعون هم معجزه دید و یقین به درستی ادعای موسی کرد اما چون ناشی از عبادت در قلبش نبود، کفر، آن یقین را پوشاند و نهایتا خدا را انکار کرد. یقین آیه آخر حجر، یقین با عبادت است که نور بوده، راه را روشن ساخته و انسان را بدون شک از گناه و جهنم نجات می دهد. 7⃣ هدف انسان به تبع یقین، دارای درجات و بدون نهایت است پس انسان باید مرتبا در پی عمیق شدن یقین و درجه خود باشد. 🔺حضرت فرمود: «کلّ الناسِ أَلهاهُمُ التکاثر» (همه مردم در حال تکاثر و جمع آوریند.) انسان در هر شغل و جایگاهی گرفتار است که می تواند جمع آوری و افزایش مال، فرزند، شهرت، شاگرد، پای منبری (حتی اعضای کانال و گروه!) باشد. 🔺«ثم کلّا سوف تعلمون» همگی اینها بعدا در قیامت خواهند فهمید که چقدر اشتباه فکر می کردند. 🔺«کلّا لو تعلمون علم الیقین لترونَّ الجحیم» اگر انسان به علم یقین (ناشی از عبادت و نور) دست یافت بهشت را و جهنم ناشی از تکاثر مال و فرزند و غیره را خواهد دید. https://eitaa.com/quraanalkarim 🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🌸🌸🌾🌾🌸🌸 ✅ادامه تفسیر آیه ۵ 🔺وقتی انسان به انتهای راه تقوا رسید خدا بجای قبول اعمالش، خودش را قبول میکند چنانکه مریم مقدس را پذیرفت (فتقبّلها ربّها بقبولٍ حسن) او را متقیانی که در درجات پایینتر تقوا هستند قرار میدهد آنطور که متقیان در آیه ۷۴/فرقان از خدا، امامت و پیشوایی بر متقیان را در علم و عمل میخواهند «و اجعلنا للمتقین اماماً» اینها به مقام میرسند یعنی راهگشا و مشکل گشای دیگران میشوند و درها را باز میکنند. لذا در هیچ امری درماندگی نداشته و به مقصد میرسند چون متکی به پایگاه هدایت الهیند. 🔺در قرآن، هدایت و گزاره های هم طراز آن غالبا با (علیٰ) و به معنای سکو و بالی برای پرواز می آیند «علیٰ هدیً مِن رَبِّهِمْ» و ضلالت و گزاره های شبیه آن با (فی) و به معنای چاهی برای فرو رفتن «فی ضلالٍ مبین»! آیه ۱۲۲ انعام گوید مومن با و خط مشی روشن در میان مردم حرکت میکند و کافر در تاریکیها فرو رفته آیا اینها شبیه همند؟ «وَ جَعَلنَا لَهُ نوراً یَمشی بِه فی النَّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فی الظُّلُماتِ لَیسَ بِخَارجٍ مِنهَا» 📖 بینه و دلیل روشن و منطقی نیز هدایت و نور است پس با (علیٰ) آمده و سکو و بالی برای پرواز و بالا رفتن است. «عَلَی بَیِّنَةٍ مِن ربّی» https://eitaa.com/quraanalkarim 🌸🌸🌸🌾🌾🌸🌸
📇 🔖 📚 چرا منافقان طبق آیه ۱۶ بقره از تجارتشان بهره ای نمیبرند؟ چون بهره برداری یک است و کسب بدون سرمایه ممکن نیست. منافق سرمایه فطری خود یعنی فهم و را باخته است. این سرمایه که گرفته شد دیگر انسانیتی نمی ماند و جایش را پر میکند. 🔋خدا نفس و روح انسان را «مستوی» و کامل و متعادل خلق کرد «و نفسٍ و ما سوّاها». تسویه آدمی مانند او نیست که مثلا عدم نقصان در گوش و چشم و غیره باشد بلکه مربوط به آگاهی و معرفت انسان از و خود است «فالهمها فجورها و تقواها». 🔰خداوند با دو مقدمه این موضوع را روشن میکند: ۱. منافقان خدا را فراموش کرده اند(توبه_۶۷) ۲. هر کس خدا را فراموش کند، خدا او را از یاد خودش خواهد برد (حشر_۱۹) 🔺پس فراموش کردن خدا باعث میشود، انسان خودش را فراموش کند و بهیمیت و حیوانیت را بجایش بخرد. 🔵در آیات مختلف آمده که منافقان را به شک فروختند، را به ظلمت و یا را به دنیا! همه اینها درست است چون وقتی سرمایه انسانیت خود را فروخت و از دست داد نور و یقین و آخرت و ... را نیز بالتبع فروخته است. https://eitaa.com/quraanalkarim
♻️ موضوع: 📇 📚 ✅ آیه ۱۷ بقره: مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذي استَوقَدَ ناراً فَلَمَّا أضَاءَت مَا حَولَهُ ذَهَبَ اللهُ بِنورِهِم وَ تَرَكَهُم فى ظُلُماتٍ لاَ يُبصِرونَ (17) مثل منافقان همانند مثل کسی است که آتشی روشن می کند (تا بوسیله آن راهش را در بیابان تاریک بیابد درحالیکه ) آن آتش اطرافش را روشن می کند. خدا نورشان را خاموش کرده و آنها را در تاریکی ها ترک می کند که راه را نیابند. 🔰خاصیت مَثَل این است که را به تنزل می دهد یعنی مطالب عمیق عقلی را به سطح حس و خیال می رساند تا افرادی که فهم عمیق ندارند نیز مطلب را دریابند لذا اگر انسان عمیقتر و عاقلتر شد نیازش به مثال کمتر می شود. ❌(فلسفه هنر: تنزل معقول به محسوس جهت درک آسان مطالب عمیق عقلی) 🔋مَثَل برای فهم است و تنها دانشمندان از مثل به ممثّل رسیده و به فهم کامل آن می پردازند.«و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الّا العالمون/عنکبوت_43» لذا مَثَل برای علم یافتن به عقل و عاقل شدن است بدین معنی که علم مقدمه عقل است پس آنچه هدف است، است نه علم. علم👈عقل 💠علم همانند است برای رسیدن به عقل (انّ العلم وسیله التعقل) حال اگر کسی تمام عمر را به کسب علم گذراند گویی عمری را در حال نردبان سازی بوده است (و لا یعقلها الّا العالمون) عقل چیست؟ 🎯 عقل: آن چیزی است که بوسیله آن، انسان خدا را کند وگرنه عقلی که همه می پندارند چیزی جز وسیله کسب علم و نردبان سازی نیست. 🔴آیه گوید انسان از خود ندارد و برای یافتن راه سعادت باید از نور آسمان و زمین یعنی خداوند. نور بگیرد. حال منافقین آتشی روشن می کنند که تنها اطرافشان را روشن می کند و می خواهند با آن چراغ راه را یابند. خدا آن نور را خاموش کرده و او را به حال خود رها می کند. پس اینها خدا را فراموش کرده و خدا نیز اینها را فراموش می کند. 🎁🎁 ♦️(نکته اخلاقی: تنها زمانی خداوند انسان را فراموش کرده و به حال خود رها می کند که انسان خدا را فراموش کند و به خدا اهمیت ندهد وگرنه در همه حال می توان کرد و به سمت خدا برگشت.) https://eitaa.com/quraanalkarim 🌹☘🌹☘🌹
📇 سوره 🔖 موضوع :ایمان و تقوا 📚 ✅آیه ۲۱ سوره بقره: «یا ایها الناس اعبدوا الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون» ای مردم، عبادت کنید کسی را که خلق کرد شما و پیشینیانتان را، شاید متقی و پرهیزگار شوید. 💠💠💠💠 🔰خداوند گاهی به دعوت می کند و گاهی به . گاهی به که سبب و ایجاد کننده تقواست دعوت می کند (بقره_21) و گاهی به دعوت می کند که مسبب بوده و ملکه ای نفسانی است که با تمرین و تکرار ایجاد می شود. (فاتقوا الله) ♻️قرآن تقوا را اساس کار می داند و تقوا مجموعه ای از ، و است. عبادت نیز که سبب ایجاد تقوا است به همین نسبت به سه بخش تقسیم می شود: عبادت فکری، عبادت خلقی، عبادت عملی. ❌آیه ۲۷ مائده قصه تعلیمِ نحوه ی دفنِ جسد توسط آن پرنده یا انسان به قابیل را قصه ای «» می داند. «نبأ ابنی آدم بالحق/مائده_۲۷» امکان ندارد قرآن قصه ای را نقل کند و نگوید که این قصه حق است یا باطل چون قران، و است .اگر قصه ای بحق بود آنرا مدح کرده و اگر باطل و مبتنی بر ظلم بود به آن می تازد مانند ماجراهای . هیچ افسانه ای در قران نیست بلکه همه داستانهایش واقعی است. () https://eitaa.com/quraanalkarim
📇 خلاصه تفسیر سوره 🔖 آیه: ۲۴ و ۲۵ 📚 ✅آیه ۲۵ بقره: «وبشر الذین آمنوا وعملوا الصالحات ان لهم جنات تجری من تحتها الانهار کلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذی رزقنا من قبل واتوا به متشابها ولهم فیها ازواج مطهرة وهم فیها خالدون» به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام داده‌اند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوه‌ای از آن، به آنان داده شود، می‌گویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود. (ولی اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوه‌هایی که برای آنها آورده می‌شود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. 🔰در هنگام انذار گاهی از مورد انذار می ترسانند و گاهی انسان را به مورد انذار متوجه می کنند. در مورد اول میگوید اگر درس نخوانی در انتهای سال نمره ات کم می شود و نتیجه اش را می بینی اما در دومی میگویند امروز در آتشی که نمیبینی خودت را نسوزان زیرا در می بینی که این، آتش بوده است و تو سوخته ای، پس با عملت این آتش را روشن نکن که تو را می سوزاند. ♦️ هنگام مرگ غالب انسان ها نمی فهمند که نشئه عوض شده است لذا در تلقین گفته می شود که ای آدم بدان که حالا مرده ای! تنها بخش کوچکی از انسانها می فهمند که مرده اند. 🔴بهشت و جهنم فرقهای زیادی دارند. «وقودها الناس و الحجارة» یعنی آتش از خود سرچشمه می گیرد. روایات زیادی در این زمینه وجود دارد. این جهنم و بهشت موجود است اما نمی گذارد چشم انسان ببیند (ق_۲۲) با مرگ، پرده از انسان برداشته می شود «و کشفنا عنک غطائک» آیه ۵ و ۶ تکاثر نیز همین را می گوید «کلا لو تعلمون الیقین لترونّ الجحیم» اگر یقین داشتید جهنم را می دیدید. پس جهنم پوشیده نیست بلکه پرده بر روی چشم خود انسان است که به خاطر خود انسان است. ♦️آتش مانند انسان را در بر میگرد و راه انسان را می بندد اما بهشت است و راه را نشان می دهد. در بهشت هر چه بخواهند آماده است اما در جهنم تنها تحت تسلط جهنمند.«لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت/بقره_۲۸۶» مادر جهنمیان آتش است و از این انسانها تغذیه می کند «فامّه هاویه» https://eitaa.com/quraanalkarim
در محضر قرآن کریم
📇 خلاصه تفسیر سوره #بقره 🔖 آیه: ۲۵ 📚 #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی ✅آیه ۲۵ بقره: «وَ بَشِّرِ الَّذِي
♦️پس مؤمنین نمی گویند که این کارها را ما انجام دادیم بلکه گویند این روزی ای بود که خداوند در دنیا به ما داد و حالا تا ابد از آن استفاده می کنیم. عمل گناه، و عمل صالح حقیقتاً است. 🔰اما چرا نمی گویند که «این میوه ها شبیه آن میوه های قبلی است که ما خورده بودیم» بلکه گویند این «همان» میوه ها همان است که قبلا خوردیم. (در حالیکه حقیقتا همان نیست.) ♦️به این دلیل که این میوه از همان اخلاق و عمل صالح است و مجسم شده همان است لذا گوید همان میوه قبلیست. 🔰حال چرا در «هر بار» که میوه میخورد میگوید همان میوه قبلیست؟ چون اخلاق و عمل صالح یک پایدار است که هر لحظه بصورت مداوم و بی پایان میوه میدهد (اُکلها دائمٌ). این درخت نه مقطوعه است و نه ممنوعه. نه میوه آوریش قطع میشود نه مانع درخت دیگر است (لا مقطوعةٍ و لا ممنوعةٍ) 🔰چگونه ممکن است میوه هایش دائمی باشد؟ در تفسیر آمده که امام میفرماید: چنان که مرتبا نور میدهد درختان بهشت نیز اینگونه اند. همچنین امام گوید: چنان است که اگر علمش را اعطا کرد، علمش تمام شود! یعنی حتی مثل خورشید و چراغ هم نیست که جای هر ذره خالی شود و چیزی جایش را پر کند بلکه با میوه دادن اصلا جایش خالی نمیشود همچون علم عالم. ♦️روایت اول، است و روایت دوم، ؛ لذا هر دو روایت درستند که اولی مرحله عمل است و دومی مرحله عقیده. ✅در بشارت بعدی، قول همسرانی مطهر و پاک را می دهد. باید دانست که در قرآن به هر یک از طرفین ازدواج گوید لذا لفظ زوجه در قرآن وجود ندارد. آیه مورد بحث گوید «و لهم فیها ازواج» یعنی برای هر یک از زن و مرد در بهشت زوجهایی هستند که از همه نقصها مطهرند. https://eitaa.com/quraanalkarim
💠 دشمن خویشتن
 
🔹 در درون ما ذات اقدس الهی هیچ غدّه ای نیافرید، این ما هستیم که در اثر بدرفتاری،  و در درون خودمان غدّه سرطان ساختیم، وگرنه ذات اقدس الهی درون ما و بیرون ما را یک  آفرید که فرمود: ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾. 
ما دشمن خانگی را خودمان ساختیم و حالا که می خواهیم به جنگ آن برویم نمی توانیم! 

🔹 فرمود: 
«أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ»
. همه قوا را ذات اقدس الهی منظم آفرید، آن وقت ما در برابر کسی داریم مقاومت می کنیم که او است و با ابدیت خودمان جنگیدیم! این است که انسان گرفتار «عذاب الیم» می شود. می فرماید اینها که می بینید، کارهایی است که شما خودتان انجام دادید و الآن هستید! «أَعَاذَنَا اللَّهُ ‏مِنْ شُرُور ِأَنْفُسِنَا و سَیئآتِ أَعمَالِنَا». 📚 سوره مبارکه دخان جلسه 16 تاریخ: 1394/12/01 https://eitaa.com/quraanalkarim
📇 خلاصه تفسیر سوره 📆 موضوع: کلید معجزه 🔖 آیه: ۵۰ 📚 ✅ آیه ۵۰ سوره مبارکه بقره 1⃣خدا خواست که رود نیل با ضربه عصای موسی شکافته شود و آبهای بعدی جای خالی آبهای قبلی را پر نکنند تا جاده ای خاکی در میان دریا برای عبور ایجاد شود. 2⃣ این کار بدست خداست. هر کلید «دو لبه» و دو چهره دارد. با یک لبه در باز میشود و با لبه دیگر بسته. گوید کلید دریا را ما به موسی سپردیم. وقتی فرعون رسید ما کلید را برگرداندیم تا دوباره آب روان شود. 3⃣این کلید واحد، برای مومنان همواره است و برای کافران همواره . کار خدای منان اینگونه است که یک کار برای مومن یک طور است و برای کافر طور دیگر. احدی نمیتواند جلوی رحمت یا نقمت خدا را بگیرد. 4⃣انبیا قبل از خلقت انسان بوجود آمده اند و راهشان هم ادامه پیدا میکند اما طاغوتیان راهشان مسلوب و مقطوع است. عالم را اداره میکنند. الان ۳ میلیارد نفر پیرو سه دین الهیند یعنی «خدا، قیامت و وحی» را پذیرفته اند اگرچه در ، انسانها بسیار اندکند. خداوند کل انبیا را معرفی میکند. 5⃣قرآن در سوره توبه گوید کفار میخواهند خدا را خاموش کنند و خدا عهد کرده ریشه کافران را بکند و لذا درخت کفر و شرک ()، طبق نص قرآن، بدون ریشه و بی قرار بوده و تنها روی زمین سبز شده نه زیر آن. لذا براحتی باد آنرا میبرد و درخت دیگری ایجاد میشود که باز هم بی ریشه و بدون ارتباط با درخت قبلیست. 6⃣ به دست خداست پس قارون را در خود فرو میبرد، به دست اوست پس فرعون را غرق میکند، به دست خداست پس برای ابراهیم سرد میشود و را دارد که آنرا نیز مسخر انسان کرده است. هیچ چیز در برابر خدا مستقل نیست. https://eitaa.com/quraanalkarim