#دخترپیامبر ـ بخش ۱۵
▪️ داستان رحلت #دختر پیامبر در مصادر رسمی تاریخ اسلام بسیار کوتاه، سرد و ساده نقل شده است. این مورخان نقل می کنند:
ایشان در روز آخر عمر مبارکش، سلمی، زن ابورافع (صحابی پیامبر) را خواسته و به او فرمود:
➖برای من آب مهیّا کن.
سلمی می گوید:
من از ایشان در آن ایام که دوران سختي #بیماری بود، پرستاری می کردم. آن روز حال دختر پیامبر بسیار بهتر شده بود و ایشان از همه ی روزها آرام تر بودند. اتفاقاً امیرالمؤمنین #على، به دنبال کاری به خارج از خانه رفته بود. آب را آماده کردم. دختر پیامبر بدن خود را به بهترین صورت شست وشو داد. آن گاه جامه ای تازه خواست و پوشید.
▫️سپس به من فرمود:
«در وسط اتاق برای من #بستری آماده ساز»
ایشان در آن بستر دراز کشیده، رو به قبله خوابیدند.
▪️ بعد به من فرمود:
مادر! من همین الآن جان خواهم سپرد. اگر از دنیا رفتم و شما خواستید بدن مرا #غسل بدهید، هرگز بدنم را برهنه نکنید.
این را گفت و جان سپرد. پس از مرگ #فاطمه، علی به خانه آمد. من ماجرا را به او خبردادم. در ادامه نقل می کنند:
امیرالمؤمنین #علی خود غسل ایشان را برعهده گرفت ایشان نماز خواند و آنگاه او را #شبانه دفن کرد. مآخذ مکتب #خلافت بیش از این چیزی ندارند. اما در مداری شیعی مسأله کمی توضیح داده شده است.
◾️ محدث بزرگ شیعی قرن هفتم، «علی بن عیسی اربلی» از صدوق نقل می کند: آنگاه که وفات آن حضرت نزدیک شد، به اسما فرمود:
جبرئیل هنگامی که وفات رسول خدا رسید، کافوری از بهشت برای ایشان آورد...برو بقیه ی حنوط پدرم را از فلان محل بیاور و آن را
در کنار سر من قرار بده. من به آنچه فرموده بود، عمل کردم و حنوط را در کنار ایشان قرار دادم. آن گاه روی خود را با لباس پوشانید و فرمود:
ساعتی منتظر من باش. آن گاه صدایم بزن. اگر جواب گفتم
که خب! وگرنه بدان که من به نزد پدرم #رحلت کرده ام.
▫️ اسما مدتی انتظار کشید. آنگاه دختر پیامبر را صدا کرد، اما جوابی نیامد. بار دیگر صدا زد:
ای دختر محمد مصطفی!
ای دختر بهترین کسی که زنان او را حمل کرده اند! ای دختر بهترین کسی که بر روی سنگ ریزه ی بیابان ها راه رفته است! ای دختر کسی که به مقام قاب قوسين راه یافت هیچ جوابی نبود. پارچه را از روی صورت دختر پیامبر از برداشت او از دنیا #مفارقت کرده بود. خود را بر روی ایشان انداخت و می بوسید و می گفت:
فاطمه! آنگاه که به محضر پدرت وارد شدی، سلام مرا
هم برسان.
🏴طولی نکشید که #حسن و #حسین علیهما السلام به خانه آمدند...
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۸۷ - ۸۹
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۱۶
▪️بی مادری
طولی نکشید که #حسن علیه السلام و #حسین علیه السلام به خانه آمدند. #مادر را در بستردیدند که پارچه ای بر رویش کشیده شده است.
پرسیدند:
اسما! چرا مادر ما در این ساعت خوابیده است؟
اسما حادثه را پنهان نکرد و گفت:
ای فرزندان رسول خدا! #مادر شما نخوابیده است؛ او از دنیا
رفته است.
#حسن (ع) خود را بر روی #مادر انداخت و می گفت:
#مادر با من سخن بگو قبل از اینکه روح از بدنم مفارقت کند.
#حسین (ع) هم خود را بر روی پاهای #مادر انداخت، آن را می بوسید و می گفت:
مادر! من فرزندت #حسین هستم. با من سخن بگو قبل از
اینکه قلبم پاره شود. اسما گفت:
ای فرزندان #رسول خدا! بروید به نزد پدرتان و او را از این حادثه خبردار کنید.
آن دو از خانه بیرون رفتند. آن وقت صدای فریاد گریه شان برخاست.
صحابه که در مسجد بودند، دور آن دو را گرفتند و گفتند:
ای فرزندان #رسول خدا! چرا گریه می کنید؟ خدا چشم های
شما را نگریاند. شاید نظر به جایگاه پدر بزرگتان کردید و به این علت گریه می کنید؟
گفتند:
#مادر ما، #فاطمه، از دنیا رفته است.
▪️ #امیرالمؤمنین علی(ع) که این سخن را شنید، از بزرگی مصیبت به رو به زمین افتاد و با خود می گفت:
من خود را به چه کسی #تسلیت بدهم ای #دختر پیامبر؟ من
خود را در مصیبت های روزگار به تو آرام می ساختم؛ حال بعد از تو چه کسی را خواهم داشت؟؟
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۹۰ - ۹۱
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۱۷
▪️ گفتیم که دختر پیامبر پس از مدتی بیماری از دنیا رفت، اما چرا بیمار شد؟!
🔹 مهاجمانی که آتش به همراه داشتند و به خانه ی دختر پیامبر حمله بردند و سرانجام هم با زور به آنجا وارد شدند، با این هدف آمده بودند که حضرت علی (ع) و دیگر تحصن کنندگان آن خانه را به بیعت وادار کنند.
🔹 امام و یارانش به هیچ وجه قصد مقابله ی مسلحانه نداشتند. وظیفه ی امام این بود که #بیعت_نکند و این بیعت نکردن اگرچه ظاهراً یک عمل سياسي محض به معنای عدم قبول حکومت وقت و مخالفت با آن بود، اما روح خالص مذهبی داشت. یعنی برای نشان دادن نادرستی و عدم مشروعیت آن دولت بود...
🔹 اجبار برای بیعت
«جوهری» حوادث را به روشنی بیشتری تصویر کرده است. ابوبکر گفت:
ای عمر! خالد بن ولید کجاست؟
عمر جواب داد:
او همین جا است.
ابوبکر گفت:
بروید علی و زبیر را به نزد من بیاورید.
عمرو خالد رفتند. عمر به داخل خانه وارد شد. درون خانه افراد زیادی بودند. از اصحاب، مقداد بود. هاشمیان نیزهمه حضور داشتند. اول زبیر را گرفت و با زور به بیرون خانه هل داد و به خالد و مردانی که ابوبکر به کمک ایشان
به کمک ایشان فرستاده بود سپرد. بعد به علی گفت:
برخیز و به #بیعت برو.
#على اعتنایی نکرد.
عمر دست او را گرفت؛ باز به او گفت:
➖بایست! [باید به مسجد بروی و بیعت کنی]
این بار نیز علی از برخاستن و حرکت خودداری ورزید. #عمر اینجا، #علی را به بغل گرفت و همچون زبیربا زور و فشار به دم در آورد و در آنجا به خالد و همراهان او واگذار کرد. آن گاه با کمک مردانی که در بیرون خانه جمع شده بودند، آن دو را به اجبار به مسجد بردند.
🔹 مردم معمولی شهر در کوچه ها جمع شده بودند و شاهد و ناظر این حوادث بودند؛ و تنها فاطمه (س) آنگاه که این وضع را مشاهده کرد، به کنار در خانه آمد و فریاد برآورد:
ای ابوبکر! چه زود به #اهل_بیت_پیامبر هجوم آوردید؛ به خداوند قسم تا وقتی زنده ام با عمر سخن نخواهم گفت.
🔹عدم بیعت
جوهری در نقل دیگر از «عمر بن شُبه» می آورد:
عمر در حالی که یقه ی لباس #علی و #زبیر را گرفته بود، آن دو را با فشار شدید از خانه بیرون آورد و به نزد #ابوبکر برای
#بیعت برد.
در روایت دیگری از او نقل می کند:
#عمر با جمعی که در میان آنها اُسید بن حُضیر و سلمة بن سلامة بن قریش نیز بودند، با زور به خانه وارد شدند. فاطمه فریاد کرد و آنها را به خداوند سوگند داد. سپس عمر آن دو[حضرت علی و زبیر] را از خانه خارج ساخت و با زور به مسجد برد که بیعت کنند.
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۳۶ و ۳۷
@qurantehran
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️تظافر امت رسول بر هضم #دخترپیامبر !!
⬛️ عبارتی عجیب و تکان دهنده در مورد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در نهج البلاغه که کمتر به آن توجه شده است.
▪️ حضرت امیرالمؤمنین على عليه السلام، پس از فارغ شدن از دفن حضرت فاطمه عليهاالسلام، رو به مزار پيامبر (ص) نمود و عرض كرد:
« السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي...
يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ؛ و أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، و هَمٌ لَايَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ، كَمَدٌ مُقَيِّحٌ، و هَمٌّ مُهَيِّجٌ، سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا، و إِلَى اللَّهِ أَشْكُو، و سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ #بِتَظَافُرِ_أُمَّتِكَ_عَلى_هَضْمِهَا !...
#وای_مادرم
@qurantehran.
#دخترپیامبر ـ بخش ۱۸
▫️نقلها کمی با هم اختلاف دارند. اما اصل مسأله در همه ی نقل ها تکرار می شود و یکسان است؛ به این شکل و شاید هم به شکلی بدتر و فجيع تر. که تاریخ از شرح آن خودداری کرده است . امیرالمؤمنین على به مسجد آورده شد تا با ابوبکر #بیعت کند، اما چنانکه اشاره شد، امام عالم باید در برابر این انحراف ها موضعگیری روشنی داشته باشد و به صورت علنی و آشکار آن را نفی کند.
▫️دولت خلفا هم چنان که در حادثه ی سعد دیدیم و در نمونه های دیگر هم در تاریخ ثبت شده است، نمی توانست این وضع را تحمل کند و ببیند در جامعه کسانی هستند، آن هم در شأن و شخصیت #حضرت_علی و اصحاب و یارانش که بیعت نکرده اند و حکومت موجود را نپذیرفته اند. بنابراین عکس العمل #شدیدی از خود نشان داد. در آن روز تنها دو راه در برابر آن حضرت وجود داشت:
- یا باید بیعت می کرد و حکومت پدید آمده را می پذیرفت.
- یا تن به خطر می داد و جان بر سر این کار می گذاشت.
اما خطر را ترجیح می داد و بنابراین، تاریخ، #بیعتی را از ایشان #ثبت_نکرده، بلکه با همه ی دروغهایی که صفحات آن را پر کرده است، معتبرترین اسناد از عدم بيعت آن حضرت خبر می دهند. حتی نزدیک ترین افراد به حزب قریشی حاکم اقرار میکنند که در آن شرایط امیرالمؤمنین علی علی بیعت نکرده است.
▫️ به نقل جوهری باز می گردیم:
هنگامی که علی را به #زور و #عنف به مسجد می بردند، می فرمود:
من بنده ی خدا و برادر رسول خدا هستم.
اما کسی به این حرفها گوش نمیداد. به هر صورت ایشان را تا پای منبری که بر فراز آن ابوبکر نشسته بود، آوردند و از او بیعت خواستند.
➖ آن حضرت فرمود:
من به #حکومت از شما #سزاوارترم. با شما بیعت نخواهم کرد و این شما هستید که باید با من بیعت کنید. شما زمام حکومت را به دلیل خویشاوندی با پیامبر از انصار گرفتید و آنها هم به همین دلیل آن را در اختیار شما قرار دادند.
اینک من هم به همان دلیل که شما در برابر انصار به کار بردید، استدلال می کنم. پس اگر از خدا، ترسی به دل دارید و از هوی و هوس پیروی نمی کنید، #انصاف را در مورد ما #اهل_بیت مراعات کنید، حق ما را در حکومت به رسمیت بشناسید؛ وگرنه دیری نمی گذرد که عاقبت بد این ستم
که بر ما روا داشته اید، گریبان شما را خواهد گرفت. #عمر گفت:
رهایت نمی کنیم مگر اینکه #بیعت کنی.
علی پاسخ داد:
ای عمر! شیری را می دوشی که بخشی از آن به تو خواهد رسید. اساس حکومت او را محکم گردان تا فردا آن را به تو تحویل بدهد. به خداوند سوگند نه سخن تو را می پذیرم
و نه از او پیروی می کنم.
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۳۸و۳۹
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۱۹
🔹 تهدید به مرک
در اینجا لازم، می بینیم که نقلی را از «تاریخ الخلفاء» منسوب به
«ابن قتيبة» اضافه کنیم. او می نویسد:
اینکه امام را به بیعت #اجبار کردند، حضرت فرمود: اگر این کار را نکنم، چه خواهید کرد؟
در جواب گفتند:
قسم به آن خدایی که جز او خدایی نیست، گردنت را
می زنیم.
امام علیه السلام فرمود:
آن وقت گردن کسی را زده اید که بنده ی خدا و برادر
رسول خدا است.
#عمر گفت:
بنده ی خدا بودن، آری؛ اما برادر رسول خدا، نه!
در این میان، #ابوبكر ساکت بود و سخنی نمی گفت. #عمر به او رو کرد و گفت:
چرا در مورد او دستوری نمی دهی؟
ابوبکر گفت:
مادامی که #فاطمه در کنار اوست، او را به کاری اکراه نخواهم کرد.
در اینجا امام اسلام که از دست آنها رهایی یافته بود، به #قبرپیامبر پناه برد و در حالی که اشک از دیدگان مبارکش جاری بود، با صدای بلند می گفت:
«ابن أم إن القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني»
ای فرزند مادرم! این جماعت مرا ضعیف و بی یار و معین پنداشتند؛ و برمن غلبه کردند و مرا تنها گذاشتند؛ و نزدیک بود که مرا بکشند!
🔹بعد از بررسی کوتاه جریان #سقیفه، بررسی مسأله مهم دیگری از مسائل آن روز، بلکه هر روز اسلام لازم به نظر می آید و آن، جایگاه امیرالمؤمنین علی (ع) درجامعه اسلامی آن روزگار است.
اسناد نشان میدهد که این جایگاه در ذهنیت و فرهنگ دینی مردم آن روز جایگاهی بی مانند بوده است و مردم به طور عموم ایشان را برای احراز منصب #حکومت_بعدازپیامبر، شخصیتی بی همتا می شناخته اند و هیچ کس جز اندکی، شخص دیگری را برای احراز آن #مقام لایق و هم شأن ایشان نمی دانست.
اولین بار این حرف از زبان انصار در #سقیفه به گوش رسید؛ آن هنگام که مهاجران قریشی وانصار در سقیفه ی بنی ساعده بر سر تصاحب قدرت به احتجاج و جدل مشغول بودند، تاریخ می گوید:
«فضل بن عباس» که او سخنگوی قریش بود، سخنی گفت:
ای گروه قریشیان! راستی خلافت با سیاه کاری و فریب برای شما اثبات نمی شود؛ در حالی که ما اهلیت و لیاقت برای خلافت داریم به شما؛ و #علی از همه ی شما برای این کار سزاوارتر است.
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص ۴۰
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۲۰
🔹 مورخان گفته اند که هیچ کس (یا حداقل اکثریت قریب به اتفاق مردم)، شک نداشت که صاحب حکومت بعد از پیامبر، على علیه السلام است.
🔹 امام علی مورد قبول همگان بود و هیچ کس در اینکه صاحب امر بعد از پیامبر، حضرت علی (ع) است، شک نداشت. حتی مورخان از یک پشیمانی بزرگ که بعد از بیعت روز دوشنبه و سه شنبه برای اکثریت مسلمانان پیش آمده بود، سخن گفته اند.
🔹 لذا در اینجا یک #سوال مهم پیش می آید: برای جریان #سقیفه چه توجیهی وجود دارد؟ و اگرهمه، علی علیه السلام را صاحب امر می دانستند و میل اکثریت با ایشان بود، دیگر چرا در سقیفه جمع شدند و می خواستند کسی دیگر را به حکومت برگزینند؟
🔹 ما در گذشته این پرسش را جواب داده ایم و گفتیم که جریان سقیفه، برخاسته از یک #هیجان ناشی از #تعصب ها و رقابت های #قبیله ای بود، نه چیز دیگر؛ و در آن #عقل و #منطقی حکومت نمیکرد و اگر با مسائل تعصبات قبایل عربی به خوبی آشنا شده باشیم، این جواب ها کاملا قابل قبول خواهد بود.
🔹حوادث آینده هم سخن ما را تأیید می کند و جایگاه بزرگ و بی همتای امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در بین مسلمانان آن زمان با روشنی بیشتری ثابت میکند.
🔹 اما چه شد که امیرالمؤمنین مجبور به #بیعت با خلفا شد؟
آنچه در تاریخ ذکر شده، بالا گرفتن اختلاف مهاجر و انصار، پدید آمدن مدعیان نبوّت و در خطر قرار گرفتن مدینه به عنوان مرکز اسلام بود. #هیچکس از مسلمانان آماده جهاد نبودند و تا امیرالمؤمنین #علی (ع) بیعت نکرد، #حکومت قریشیان قرار و اعتباری نیافت.
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۲۱
🔹 بیعت امام
بر اساس اسناد موجود، عثمان به محضر امام رسید و حوادث پیش آمده را عرضه داشت و گفت:
تا شما بیعت نکنید، هیچ کس به مقابله با دشمن نخواهد
رفت.
🔹 بلاذری می نویسد:
چون عرب از دین بازگشتند و مرتد شدند، عثمان نزد علی رفت و گفت:
➖ پسر عمو! تا تو بیعت نکنی، هیچکس به نبرد با این دشمن تن در نمی دهد و همچنان اصرار می ورزید تا اینکه او را
به نزد ابوبکر آورد.
در این مجلــس #علی(ع) با #ابوبکر بیعت کرد و مسلمانان خرسند، برای جنگ همت گماشتند و لشکریان دسته دسته عازم
گشتند.
🔹 #امام خود اینکونه توضیح می دهد:
«آنگاه که #پیامبر به سوی #خدا رفت مسلمانان پس از او در کار حکومت با یکدیگر به اختلاف و نزاع برخاستند. سوگند به خدا، نه در قلبم راه می یافت و نه در خاطرم می آمد که عرب، خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بستاند و به دیگری منتقل سازد؛ یا مرا پس از پیامبر از عهده دار شدن حکومت باز دارد. اما در آن روزگاران تنها چیزی که مرا نگران کرد، شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود که با او #بیعت کردند. من دست بازکشیدم و از بیعت #خودداری کردم، تا آنجا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته، می خواهند دین محمد را نابود سازند. ترسیدم که اگر اسلام
و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنه ای در آن ایجاد شود،
یا شاهد نابودی آن باشم که مصیبت آن بر من سخت تر از رها کردن حکومت برشما است. که این کالای چند روزه ی دنیا است و به زودی ایام آن می گذرد؛ چنانکه سراب ناپدید شود و یا چنان پاره های ابرکه زود پراکنده می گردد.
پس در میان آن آشوب و غوغا به پا خاستم تا آنکه باطل
از میان رفت و دین استقرار یافته، آرام گرفت.
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۲۲
🔺مدینه ی آن روز قبل از بیعت امیرالمؤمنین علی(ع) تنها نام پایتخت جهان اسلام را داشت و #ابوبکر از مقام خلافت (به معنای حکومت بر جهان اسلام)، تنها #نماز جماعت مسجدالنبی و #امامت نماز جمعه ی آن شهر را به عهده داشت. زیرا مردم، حکومت او را آن طور که باید، پذیرا نشده بودند؛ لذا هیچ کس در تحت فرمان فرماندهان جنگی آن دولت به جنگ نمی رفت.
🔺در خارج از مدینه، دشمنان بزرگ با لشکرهای انبوه در انتظار حمله به شهر و نابود ساختن همه چیز بودند. قبایل فراوانی با اینکه به اسلام وفادار مانده بودند، اما حکومت مرکزی را قبول نداشتند. مردم، دیگر زکات مالشان را که تا دیروز به مدینه می آوردند و پرداخت می کردند، به دولت ابوبکر نمی دادند.
🔺خلاصه
اینکه با توجه به اسناد کهن، کسانی با تکیه بر قریشی بودن، توانستند قدرت و حکومت بعد از پیامبر را به چنگ بیاورند، به هرشکل ممکن، حتی با زور و عنف، رأس خاندان #نبوی یعنی امام عل، امیرالمؤمنین(ع) را به نزد
#خلیفه بردند تا از او #بیعت بگیرند.
🔺اما تمام این کوششها ناکام ماند و امام که نباید بیعت می کرد، بیعت نکرده به خانه بازگشت. اما علت #شکست اصحاب حکومت چه بود؟ و چرا آنها نتوانستند به هدف خودشان که #وادار کردن امیرالمؤمنین علی به بیعت بود، برسند؟ اینجا نیز با یک حلقه ی
دیگر از تاریخ روبه رو هستیم. در برابر صاحبان قدرت که و به هدف خود از هیچ چیز ابا نداشتند، پس چطور شد؟
و چه کسی مانع شد؟ که هم بیعت به سرانجام نرسید
و هم امام علی (ع) به سلامت به خانه بازگشت.
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، ص۵۳-۵۴
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۲۳
▪️سرتاسرمدت کوتاهی که دختر پیامبر بعداز پدر زنده بود، به #مبارزه با دولت حاکم و مقابله با اعمال خصمانه آنها گذشت. آن حضرت در این مدت همه چیز را به وسیله ای برای #مقابله با حکومت تبدیل کرده بود. گاهی #فریاد می زد و گاهی #خطبه می خواند. یک روز اعلام #برائت می نمود و روز دیگر از پذیرفتن #ملاقات حاکمان خودداری می کرد و حتی #وصیت کرد که غاصبان به تشییع جنازه او نیایند و برجسدش نماز نخوانند و سرانجام با دستور #پنهان_ساختن قبرش، یک نشان ماندگار از #عدم_مشروعيت را بر جبین آن حکومت نقش کرد. این، روی واقعي تاريخ است.
🔹البته ما در تمام این زمینه ها به طور جدّی با کمبود منابع و ابهام آنچه در دسترس است، روبه رو هستیم. اگر به تاریخ آن دوران از منظر مورخان رسمی نگاه کنیم، دورانی #نسبتاً آرام گزارش شده است و مورخان و محدثان توانسته اند با پنهان کاری، درگیری های جدی و بحران های عمیق آن عصر را #مخفی بدارند و این، روی دیگر تاریخ است!
🔹در جریان این مقابله دیدیم که #اولین بار این بیت نبوت بود که مورد *
#هجوم مأموران نظام حاکم قرار گرفت. آنها میخواستند امیرالمؤمنین علی را به مسجد ببرند تا از ایشان به عنوان #اصل و #رأس خاندان نبوت #بیعت بگیرند و با این کار مخالفان حکومت جدید را به #تسلیم وادار نمایند.
🔸 این اقدام، اولین عملی بود که آن دولت بعد از اینکه حکومت را به چنگ آورده بود، انجام داد و در انجام آن بسیار جدی بود و سرانجامِ آن می توانست بسیار خطير باشد و عواقب ناگواری به بار
آورد.
🔹بنابراین کاری که دختر پیامبر و در مقابل آن انجام داد، کاری
بس بزرگ بود و همان عمل باعث شد که امیرالمؤمنین بیعت
#نکرده و به #سلامت به خانه بازگردد و به این ترتیب اولین اقدام دولت خلفا با مقابله ی دختر پیامبر به #شکست منتهی شد
🔺سپر بلا
یعقوبی بعد از نقل #هجوم اصحاب حکومت به،خانه امیرالمؤمنین علیه، السلام، حادثه ای را نقل می کند:
فاطمه (س) از خانه اش بیرون آمد و خطاب به مهاجمانی که خانه اش را مورد تهاجم قرار داده و اشغال کرده بودند، فرمود:
از خانه ام بیرون روید وگرنه به خداوند سوگند سرم را برهنه
میکنم و به او شکایت می برم.
با شنیدن #تهدید، مهاجمان و مردمی که در خانه بودند، بیرون رفتند و آنجا را ترک کردند.
➖ آیا #حمایت دختر پیامبر و در برابر حمله ی دولت خلفا به خاندان نبوت تنها همین جا بود؟ یا حوادث به این شکل اتفاق افتاد که ایشان بعد از صدماتی که در حمله به خانه دیده بود، هنگامی که توانست روی پای خود بایستد، وقتی بود که #امام را برای بیعت برده بودند و یک بار دیگر به مقابله با مجموعه ی کسانی که می خواستند با زور به بیعت امام علیه السلام دست پیدا کنند، #برخاست و آنجا بود که به تهدید پرداخت!؟
🔹#تهدید به یک #نفرين؟! اما آیا اصحاب قدرت از یک تهدید لفظی می ترسیدند یا به این گونه چیزها اعتقاد داشتند؟
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۲۴
🔹اموال بیت نبوت
شکست خوردن در #هجوم به بیت نبوت، دولت را از انجام نقشه ها و اهداف ظاهراً از پیش تعیین شده اش باز نداشت؛ بلکه چند روز بیشتر از رحلت نبی اکرم نگذشته بود که هجومِ دوباره ی مأموران دولت با #مصادره ی اموال خاندان نبوت ادامه یافت.
اگر مقدار آنچه خاندان نبوت از قبل به عنوان #ملک در دست داشت و آنچه بعداً به صورت #ارث پیامبر نصیب آنها می شد و همچنین #موقوفاتی که تولیت آن به ایشان واگذار شده بود را بدانیم، بزرگی و خطر این هجوم روشن تر خواهد شد.
🔹 سوال:
آیا واقعاً دولت خلفا با کمبود بودجه روبه رو بود و برای
تحرکات جنگی دفاعیِ آینده اش نیاز به این اموال داشت؟
🔸پاسخ:
خیر؛ نظر حکومت این بود که خاندان نبوت #تھی دست باشند تا در #مقابله ای که با دولت جدید خواهند داشت، کاری از پیش نبرند؛ یا اینکه فکر می کردند اگر پولی این چنین در خانه ی نبوت باشد، آنها آن را بین مردم تقسیم نموده، به دست فقرا خواهند رساند و این کار
مردم را به دور ایشان جمع خواهد کرد و حذف آن
ها دیگر ممکن نخواهد بود.
در اینجا آوردن نکته ای ضروری است و آن، اینکه
❌ متأسفانه تمام #مورخان و #فقیهان و #مفسران و حتی #اهل لغت همه ی آنچه را که روزی #مِلک پیامبر بوده است زمان #حیات به دخترشان #بخشیده شده بود و نیز تمام آنچه به عنوان #ارث از آن حضرت باقی مانده بود را #«صدقه» نام نهاده اند.
✓ ما به هرکتاب تاریخی، تفسیر و متن فقهی که مراجعه کنیم و یا به هرکتاب لغت که نگاهی می اندازیم، چیزی جز عنوان «صدقه» مشاهده نخواهیم کرد. این نام گذاری جز روایتی که #ابوبکر در روزهای اولیه ی حکومت خود نقل کرده بود، هیچ #سنددیگری #ندارد. او گفته بود که خود از رسول خدا شنیده است که:
همه ی آنچه از ما پیامبران باقی می ماند، صدقه است!
بنابراین، همه ی کسانی که به نوعی در زمینه ی اموال پیامبراکرم سخن گفته اند، از آنها با عنوان صدقه نام برده اند و لذا ریشه ی این نام گذاری نبایستی از چشم محققان پوشیده بماند و آن را نامی تاریخی و مسلم بدانند...
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان
@qurantehran
#دخترپیامبر ـ بخش ۲۵
🔹 بررسی اموال پیامبر
در سال سوم هجرت یک ثروتمند یهودی که تازه مسلمان شده بود، در جنگ احد شرکت کرد و به شهادت رسید. وی قبل از شهادتش همه ی اموال خود را برای پیامبر وصیت کرد. آنچه این یهودي تازه مسلمان داشت، #هفت_باغ بود که همه ی آنها طبق این وصیت به شخص پیامبر منتقل گشت.
🔹 به گفته ی مورخان، سرانجام پیامبر این باغات را در سال هفتم هجری فرمود. اما نمیدانیم که آیا خبر این وقف صحیح است یانه ؟ آیا این باغات بعد از پیامبر توسط دولت خلفا #مصادره شد و یا به عنوان ارث، به وارثان ایشان رسید و آنها آن را #وقف کردند؟
🔹 پیامبر به مدینه که هجرت فرمود، مردم آن شهر تمام #زمین هایی را که به علت عدم دسترسی به آب قابل کشت و زرع نبود، در اختیار آن حضرت قرار دادند. این زمینها نیز بخشی از املاک پیامبر محسوب می شد که مصادره شد.
🔹 طایفه«بنی نضیر» به دلیل توطئه های گوناگون ناچار به ترک مدینه و واگذاشتن سرزمینشان شدند و زمین ها و باغات مزبور به فرمان الهی در قرآن، #ملک_خاص رسول خدا شد؛ ایشان پاره ای از این زمینها را به عنوان ملک به کسانی از اصحاب خویش بخشیدند و بقیه همچنان در دست پیامبر بود تا اینکه ایشان رحلت فرمود.
🔹قلعه های «خیبر» هفت یا هشت قلعه ی نیرومند جنگی بود. تعدادی از قلعه ها با #صلح به دست آمد تعدادی با #جنگیدن؛ و البته به همت و شجاعت امیرالمؤمنین فتح شد.
بنابراین همه ی آنچه با صلح به دست آمده بود، طبق دستور قرآن به تمامی ملک و خالصه ی آن حضرت گردید و یک پنجم آنچه به جنگ فتح شده بود، طبق دستور دیگر قرآن در اختیار پیامبر قرار گرفت.
#قلعه های وطيح وسلالم چون با صلح به دست آمده بودند، ملک و خالصه ی پیامبر شد. این اموال مانند سایر اموال ارزشمند باقی مانده از پیامبر با #مصادره از دست خاندان ایشان خارج شد.
🔹«وادی القری» سرزمین آبادی بود که آب فراوانی داشت. ثلث این سرزمین در اختیار قبیله ای عربی به نام «بنوعذره» و باقیمانده ی آن، ملک یهودیان بود.
پیامبراکرم، یهودیان را به اسلام دعوت کرد و چون نپذیرفتند، با ایشان قرارداد عدم تعرض امضا فرمود و بر نصف زمین هایشان صلح کرد. بنابراین #ثلث وادی القری خالصه ی رسول خداوند بود.
🔹فتح خيبر، یهودیان «#فدک» را بیمناک ساخت. واسطه ای به محضر رسول خدا، فرستادند و پیشنهاد صلح دادند. پس این سرزمین هم باصلح فتح شده بود و فیء و خالصه ی رسول خدا به حساب می آمد؛ و چنان که می دانیم، این سرزمین آبادان را پیامبر چند سال قبل از رحلت به دخترشان #بخشیده بودند؛ ولی قبل از اینکه حتی ده روز از رحلت ایشان بگذرد، به دست مأموران دولت تصرف گشت.
🔹تفصیل این حوادث بسیار بیشتر از آن است که گفته شد. در هرصورت، دولت حاکم اگر در آن روزها نمی توانست با مخالفان بیرونی خود مقابله کند، اما برای مصادره ی اموال باقی مانده از پیامبر و اموال خاندان نبوت توانایی داشت و حتی اندکی در اعمال توانایی خود درنگ نکرد!.
🔹اسناد ما در زمینه ی چگونگی #مصادره ی اموال خاندان نبوت و بسیار اندک است. در یک گزارش می خوانیم:
عمر می گوید:
آنگاه که پیامبراین جهان را ترک گفت، من و#ابوبکر به نزد #علی رفتیم و به او گفتیم در مورد آنچه پیامبر به جای
گذارده است، چه میگویی؟
او (على علیه السلام) گفت:
➖ ما از همه کس به رسول خدا نزدیک تر هستیم [طبق قانون همه ی آنها به ما می رسد]
من گفتم:
-- در مورد آنچه از ماترک ایشان در خیبر به جای مانده است چه میگویی؟
➖ آنچه در خیبر است هم، مال ماست !
-- آنچه در فدک باقی مانده است چه؟
➖ آن هم مال ماست . من گفتم:
-- به اینها که می گویید نخواهید رسید مگر اینکه از روی
#جنازه های ما عبور کنید.
🔹 این گزارش معتبر بخشی از اهدافی که دولت خلفا در دست اجرا داشت را نشان می دهد. اما درباره ی اینکه آنها چگونه و به چه شکل به طرح خود عمل کردند و به اهداف خود رسیدند، چندان چیزی نمیدانیم؛ ولی هنگامی که به عکس العمل خاندان نبوت و در مقابل اعمال #خلفا نگاه می کنیم، با اینکه باز هم در این مورد به طور جدی با کمبود اطلاعات رو به رو هستیم، متوجه می شویم که مجموعه ی اموال باقی مانده از پیامبر و حتی آنهایی که در زمان
حیات خودشان به دخترشان بخشیده بودند، همه بلافاصله بعد از وفات ایشان به دست دولت خلفا مصادره شده اند.
#ادامه_دارد
📚دختر پیامبر، استاد محمدعلی جاودان، خلاصه صفحات ۵۸تا۶۲
@qurantehran