eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
647 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️نفي و در قبول دين و عمل به احكام 🛑قسمت یازدهم: علیه السلام : حاضر نیستم احدی را به وادار به کاری کنم! 🔻قرظه بن کعب یکی از فرمانداران امیرالمومنین بود. او قبلا نیز از صحابه رسول خدا و از جنگ احد به بعد آن حضرت را همراهی کرد. وی در جمل و صفین و نهروان نیز از سپاهیان ارشد حضرت علی بود. عده ای از مردم منطقه فرمانروایی وی به نزد امیرالمومنین آمدند و گزارش کردند که در محل ما نهر آبی است که فرسوده و خراب شده است و اگر مردم محل کمک نمایند و آن را حفر نموده و لای روبی کنند، آن منطقه آباد شده و قهرا درآمد مردم هم افزایش یافته و در نتیجه مالیات بیشتری هم نصیب بیت المال می‌شود. آنان از حضرت تقاضا داشتند تا ایشان به فرماندار خود (قرظه بن کعب) دستور دهد که او مردم را به انجام این کار وادار و اجبار نماید. 🖊امام علیه السلام طی نامه ای در خواست مردم را به قرظه بن کعب منتقل نمود و نظر خویش را در ذیل آن چنین آورد: لست اری ان اجبر احدا علی عمل یکرهه، فادعهم الیک فان کان الامر فی النهر علی ما وصفوه ، فمن احب ان یعمل فمره بالعمل ، والنهر لمن عمله دون من کرهه ، و لان یعمروا و یقووا احب الی من ان یضعفوا . والسلام 📚(انساب الاشراف ج /۲ . ص /۳۹۰ . الامام علی صوت العداله الانسانیه ج/۱ ص ۲۰۸) 🔻امام علیه السلام درخواست آن گروه برای وادار کردن مردم به آباد کردن نهر را نپذیرفت چرا که با سیاست کلی حضرت در حفظ حقوق و آزادیهای مردم، در تضاد بود. مبنای امام این بود که: من احدی را بر کاری که راضی نیست و اکراه نمی‌کنم: 🔸و لست اری ان اجبر احدا علی عمل یکرهه . ولی حضرت به فرماندار خود نوشت: موضوع را با حضور مردم مورد بررسی قرار دهد و اگر چنان است که گفته اند، از مردم بخواهد که هر کس مایل است بصورت داوطلبانه اقدام کند والبته بهره برداری از نهر هم بکسانی که در احیای آن مشارکت می‌کنند اختصاص خواهد داشت. 🔻در پایان حضرت، سیاست خود را اینگونه بیان فرمود: اقدام مردم برای عمران و آبادی منطقه و تقویت بنیه مالیشان بهتر از آن است که اهتمام به عمران نداشته و در ضعف و ناتوانی بمانند. ↩️صدر و ذیل کلام حضرت گویای آن است که هر چند اینگونه اقدامات عمرانی پسندیده و به صلاح است، ولی نباید جنبه پیدا کرده و بر مردم تحمیل شود. 🔻🔻🔻🔻نفی اجبار بر "هیچ کس" در "هیچ کار" یک قاعده در است. 👉👉👉 و عدول از این قاعده در شرایط اضطراری، نیاز به دلیل محکم دارد و گرنه برای آباد کردن دنیا، خواست و رضایت مردم، محترم و معتبر است و نمیتوان مدل خاصی از زندگی را بر آنها تحمیل کرد، آن هم مدل و الگویی که هزینه های زیادی بر آنها تحمیل نموده و دائما فقر را گسترش می‌دهد، حتی اگر فرض شود که چنین مدلی در واقع به مصلحت ایشان بوده و در نهایت بنیه های اقتصادی آنان را تقویت نماید زیرا تشخیص مصلحت توسط حاکمان، جایگزین تحصیل رضایت از شهروندان نمی‌شود. 🖊ايت الله سروش محلاتي http://quranpuyan.com/yaf_postst5573_Hty-pymbr-hm-mjz-bh-jbr-mrdm-nyst---brrsy-jbr-w-lzm-dr-dyn-w-Hkwmt-slmy.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕️نفي و در قبول دين و عمل به احكام 🛑قسمت هفدهم: ⁉ایا عدم اکراه و اجبار فقط در مرحله قبول دین و است؟ یا در مرحله ، میتوان اجبار نمود؟ 🔻"در آیه‌ی ۱۲ سوره‌ی تغابن «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» علامه طباطبایی یک مقداری با صراحت وارد می‌شود، و اعلام می‌کند که در دستورات الهی اطاعت از خدا کنید و از پیامبر اطاعت کنید در دستوراتی که در حوزه‌ی پیامبر قرار دارد؛ از همه‌ی این‌ها اطاعت کنید، بعد می‌فرماید اگر اطاعت نکردید، اعراض کردید، سرپیچی کردید «فإن أعرضتم عن اطاعه الله فیما شرع من الدین» اگر از در شریعت تخلف کردید، «أو عن إطاعه الرسول فیما أمرکم به» یا از دستورات پیامبر سرپیچی کردید، پیامبر در چه حوزه‌ای دستور می‌دهد؟‌ «بما أنه ولی أمرکم» در که پیغمبر دارد و خودش حکمی را صادر می‌کند، به‌هرحال چه از شریعت الهی اعراض کنید، چه از دستورات حکومت پیغمبر اعراض کنید، معنای آیه این هست که «فلم یکرهکم رسولنا» خداوند می‌فرماید:👈👈 در هیچ صورت پیامبر ما شما را و نخواهند کرد؛ نه اجبار به دستورات منِ خدا و نه اجبار به فرمان‌های پیامبر.🔻🔻 چرا؟ «فإنه لم یؤمر بذلک» چنین مأموریت و مسئولیتی برعهده‌ی پیامبر نیست. «و إنما أمر بالتبلیغ» مسئولیت پیغمبر است، و درصورتی‌که تخلف کنید، مسئولیتی برعهده‌ی او نیست. او اکراه و اجبار نمی‌کند. این صریح‌ترین موضع علامه در پایان المیزان در نفی اجبار در دینداری است. 🔻علامه از تعبیر اکراه، اجبار، الجاء و مفاهیم مشابه استفاده می‌کند و به‌طورکلی در حوزه‌ی دینداری چه در مرحله‌ی قبول اسلام که مرحله‌ی قبول اسلام که مرحله‌ی اول است، و چه مرحله‌ی دوم که رعایت احکام اسلامی‌ست؛ در هردو حوزه اجبار و اکراه را نفی می‌کند. 🔻اگر ما دینداری به‌معنای قبول اسلام را خارج از قلمرو تحمیل قرار دادیم یعنی قبول مسلمانی نیست، شخص با انتخاب خودش می‌تواند اسلام را بپذیرد و می‌تواند نپذیرد، و اگر نپذیرفت ما به‌زور اسلام را به او تحمیل نمی‌کنیم و او را با اجبار وادار به قبول مسلمانی نمی‌کنیم، این مرحله‌ی اول است، ولی مرحله‌ی دوم مرحله‌ی تقید به احکام اسلامی‌ است. 👈خب برخی از افراد معتقدند که ورود به حوزه‌ی مسلمان‌ها اختیاری‌ است، ولی پس از این‌که شخص مسلمان شد باید به احکام اسلامی ملتزم شود و اگر ملتزم نشد با زور و اجبار او را وادار به رعایت احکام اسلامی می‌کنیم. آیا علامه طباطبایی چنین نظری دارد؟ علامه نه در مرحله‌ی اول اصل قبول اسلام، و نه در مرحله‌ی دوم رعایت احکام اسلامی، در هیچ‌کدام از این دو مرحله تحمیل و زور را مجاز نمی‌دانند. 🔻 البته روشن است که استفاده‌ی از زور و جبر برای و رعایت نظم اجتماعی در حکومت جایز است، آن بحث دیگری‌ است، مثلاً برای تأمین امنیت، برای جلوگیری کردن از تعدی و ظلم شهروندان نسبت به یکدیگر نیازمند به پلیس و اعمال قدرت است، بحث در این نیست، بحث صرفاً دراحکامی ا‌ست که جنبه‌ی دینی دارد و بس، آیا می‌توانیم از ابزار زور و اعمال قدرت برای وادار کردن مسلمان‌ها و انجام این احکام استفاده کنیم یا نه؟ خیر 🎙بخشي از سخنراني استاد سروش محلاتي در سالگرد مرحوم علامه طباطبايي http://quranpuyan.com/yaf_postst5573_Hty-pymbr-hm-mjz-bh-jbr-mrdm-nyst---brrsy-jbr-w-lzm-dr-dyn-w-Hkwmt-slmy.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕️نفي و در قبول دين و عمل به احكام 🛑قسمت هجدهم : ⭕️نفى و در دين، از شريعت نوح تا کنون برقرار است 🔸قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ «28»هود (نوح به قوم خود) گفت: آيا اگر ببينيد كه من بر دليل روشنى از طرف پروردگارم باشم و او از نزد خودش، رحمت (ويژه‌ى نبوّت) را به من داده باشد كه بر شما مخفى مانده است، (آيا باز هم سرپيچى مى‌كنيد؟) آيا شما را به پذيرش آن وادار كنيم، در حالى كه نسبت به آن كراهت داريد؟ ⭕️ "نفى و اكراه در دين، در شريعت نوح كه كهن ترين شرايع است تشريع شده بود 🔻(اءنلزمكموها و انتم لها كارهون ) - ماده و مصدر كه فعل (نلزم ) صيغه متكلم مع الغير از مضارع آن است به معناى آن است كه چيزى را آنچنان مقارن و همراه چيزى ديگر كنى كه از آن جدا نشده و همواره با آن باشد، و منظور از اينكه پرسيد (آيا من مى توانم آن رحمت را به شما الزام كنم با اينكه شما از آن كراهت داريد؟) اين است كه (آيا من مى توانم شما را به قبول آن و يا به عبارت ديگر به ايمان آوردن به خدا و آيات او اجبار كنم ؟ و آيا مى توانم شما را به وادار سازم كه آثار معارف الهى يعنى نور و بصيرت را دارا شويد؟). 🖍و معناى آيه - كه خدا داناتر است - اين است كه عناد و تكبر شما وادارتان كرد به اينكه بدون درنگ و بدون اينكه در كار من تحقيق و فكر كنيد دعوتم را رد كنيد و در نتيجه آن كتاب و علم بر شما پوشيده ماند، - آيا در چنين وصفى باز هم بر ما واجب است كه شما را به قبول آن دعوت مجبور كنيم ؟. 👈و خلاصه كلام اينكه جناب نوح خواسته است بفرمايد نزد من همه چيزهايى كه رسالت از ناحيه خدا بدان نيازمند است موجود است و من شما را به آن چيزها آگاه كردم اما شما از در تكبر و طغيان، به آن ايمان نياورديد، و ديگر بر من لازم نيست كه شما را در قبول آن مجبور سازم 👈👈چون در سبحان هيچ نيست. ♦️در دين خدا نيست. ♦♦و اين آيه از جمله آياتى است كه اكراه را در دين خدا نفى كرده و دلالت مى كند بر اينكه مساءله ، خود يكى از احكام دينى است كه در 👈👈همه شرايع و حتى قديمى ترين آنها كه شريعت نوح (عليه السلام) است تشريع شده و تا به امروز نيز به قوت خود باقى بوده و نسخ نگرديده است." 📚تفسير المیزان http://quranpuyan.com/yaf_postst5573_Hty-pymbr-hm-mjz-bh-jbr-mrdm-nyst---brrsy-jbr-w-lzm-dr-dyn-w-Hkwmt-slmy.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━