eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
647 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
عوامل در واقعه تاریخی قسمت نهم از کتاب عوامل تحریف: عاملهای تحریف بر دو قسم است. یك نوع از عاملهاست كه عاملهای عمومی است، یعنی به طور كلی در تواریخ دنیا این عوامل وجود دارد و تواریخ را دچار تحریف می كند، اختصاص به حادثه ی عاشورا ندارد. مثلاً همیشه اغراض خود یك عاملی است برای اینكه حادثه ای را دچار تحریف كند. دشمن برای اینكه به هدف و غرض خودش برسد، تغییر و تبدیلهایی در متن تاریخ می دهد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ می كند كه این مطلب نمونه های زیادی دارد و من نمی خواهم از نمونه های آن بحثی كرده باشم. همین قدر عرض می كنم كه در حادثه ی كربلا هم این نوع از عامل دخالت داشت، یعنی دشمنان در صدد تحریف نهضت حسینی برآمدند. 👈همان طوری كه در دنیا معمول است كه دشمنان، مقدس را به افساد و اخلال و تفریق كلمه و ایجاد اختلاف و امثال اینها متهم می كنند، حكومت اموی خیلی كوشش كرد برای اینكه چنین رنگی به بدهد. از همان روز اول چنین تبلیغاتی شروع شد. كه به كوفه آمده بود، یزید ضمن ابلاغی كه برای ابن زیاد برای حكومت كوفه صادر می كند، این گونه می نویسد: «مسلم پسر عقیل به كوفه آمده است و هدفش و و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان است، پس برو و او را سركوب كن» . وقتی هم كه مسلم گرفتار می شود و او را به دارالاماره ی ابن زیاد می برند، ابن زیاد همین جمله ها را به مسلم می گوید: «پسر عقیل! تو را چه شد كه به این شهر آمدی؟ مردم وضع آرام و مطمئنی داشتند. آمدی در این شهر آشوب كردی، ایجاد اختلاف كردی، كردی» . مسلم هم مردانه جواب داد، گفت: اولاً آمدن ما به این شهر ابتدائی نبود. مردم این شهر از ما دعوت كردند، نامه های فراوان نوشتند، نامه هایشان هست و در آن نامه ها نوشتند كه پدر تو زیاد در سالهایی كه در اینجا حكومت كرده است نیكان این مردم را كشته است، بدان را بر نیكان مسلّط كرده است، انواع ظلمها و اجحافها به مردم كرده است؛ از ما دعوت كرده اند برای اینكه را برقرار كنیم، ما برای برقراری عدالت آمده ایم؛ از پیش خودمان هم نیامده ایم، مردم هم ما را برای این منظور خواسته اند. بعد هم حكومت اموی برای اینكه [در این واقعه ] تحریف معنوی كرده باشد، از این جور قضایا زیاد گفت، ولی به اصطلاح نگرفت، یعنی تاریخ اسلام تحت تأثیر این تحریف واقع نشد. شما یك نفر مورخ و یك نفر صاحب نظر را در دنیا پیدا نمی كنید كه این گونه اظهار نظر كرده و گفته باشد حسین بن علی، العیاذ بالله، قیام نابجایی كرد، آمد تا كلمه ی مردم را تفریق كند، اتحاد را از میان ببرد؛ خیر، این تحریف اثر نكرد كه نكرد. 👈👈پس دشمن نتوانست در حادثه ی كربلا تحریفی ایجاد كند. در حادثه ی كربلا با كمال تأسف هرچه تحریف شده است، از ناحیه ی است😔😔 ادامه دارد https://telegram.me/quranpuyan
: ✅ آيا بدليل قتل فرزند نميشود؟ بررسي مستندات و دلايل استثناي پدر از حكم قصاص قسمت نهم:قسمت آخر تطبيق قتل فرزند با عنوان و في الارض سئوال : با توجه به فتواي مشهور استثناي پدر از قصاص در قتل فرزند، اگر قتل فرزند توسط پدر از مصاديق باشد، آيا باز هم پدر از قصاص معاف ميشود؟ إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۳۳﴾مائده انصاریان: کیفر آنان که با خدا و پیامبرش می جنگند، و در زمین به فساد و تباهی می کوشند، فقط این است که کشته شوند، یا به دارشان آویزند، یا دست راست و پای چپشان بریده شود، یا از وطن خود تبعیدشان کنند. این برای آنان رسوایی و خواری در دنیاست، و برای آنان در آخرت عذابی بزرگ است. پاسخ: احتمال دارد اين شبهه به وجود بيايد كه باتوجه به روايات صادره از ائمه «عليهم السلام» كه درآن حكم به عدم قتل پدر با كشتن فرزندش شده، پدر حتي اگر از باب محاربه و افساد في الارض هم فرزندش را به قتل برساند،كشته نميشود. اما شبهه ي تشابه حكم قتل فرزند توسط پدر در مبحث قصاص با مبحث محاربه و افساد في الارض به دلايل ذيل مردود است: اول: با توجه به اطلاق آيه 33 ،سوره مائده و روايات باب محاربه كه مجازات محاربه را براي همه ثابت دانسته و هيچ قيد و شرطي در آن ذكر نشده و براي ثبوت مجازات، انتفاي رابطه پدر و فرزندي را شرط ندانسته، ميتوان نتيجه گرفت كه قتل پدر از باب محاربه و افساد ثابت است. دوم: بعضي از فقها به قتل پدر محارب تصريح دارند. در بين فقها، ابن ادريس بعد از ذكر حكم عدم قصاص پدر در قتل عمدي و ذكر مستند حكم ميگويد: «در صورتيكه پدر به عنوان محارب و فسادگر و در حين محاربه فرزندش را به قتل برساند، قاعده مذكور شامل او نميشود و پدر به عنوان محارب و براساس مجازات مقرر در باب محاربه، محكوم به# اعدام خواهد شد (ابن ادريس، بيتا، ج3 ،ص324 .) در جاي ديگر ميگويد: « اگر پدري فرزند خود را عمداً بكشد، قصاص نميشود بلكه پدر به پرداخت ديه به ورثه فرزند محكوم ميشود. ولي اگر پدر محارب باشد و فرزندش را بكشد، در اينجا ميتوان پدر را كشت. ولي در اينجا علت كشتن پدر، قصاص خون فرزند نيست؛ بلكه علت، عموم و شمول آيه شريفه قرآن است كه ميفرمايد: «انما جزاء الذين يحاربون االله و رسوله و يسعون في الارض فساداً ان يقتلوا». بنابراين در اينجا پدر به دليل كشتن فرزند به دليل محاربه و افساد في الارض، كشته ميشود (ابن ادريس، بيتا،ج3 ،ص337 .) همانطور كه در عبارت ابن ادريس بيان شده است، پدر اگر به طريقي اقدام به قتل فرزندش كند كه عنوان محارب بر او صدق كند ميشود او را محكوم به مجازات اعدام كرد. نتيجه 1 .قتل فرزند در برخي شقوق با عناوين محاربه و افساد في الارض قابل تصور و تطبيق است. 2-.قتل پدر در مقابل قتل فرزند، مستند به عموم ادله محاربه و افساد في الارض و مصرح معدودي از فقها و نيز موافق با دليل فقاهتي ميباشد. 3- .ادلهي «لايقتل الوالد بقتل ولده» عموميت نداشته و به قرينه «قودا» كه در بعضي از روايات آمده تنها اختصاص به باب قصاص دارد. نقل از پژوهشنامه فقه و حقوق اسلامي، سال چهارم، شماره هفتم، بهار و تابستان 1390 مقاله مجازات پدر در قتل فرزند،امين يوسفي جهت مطالعه مجموعه نظرات و ابعاد مختلف موضوع به لينك زير مراجعه نماييد: https://v.ht/pedar کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در برابر افساد اموی بنی امیه با جایگزینی کفرستیزی بجای ظلم ستیزی، پای خود را در قدرت محکم کرد 🔻در ادبیات مدرن، اصلاح و اصلاح گری در برابر انقلاب و شورش قرار دارد اما در ادبیات دینی و قرآنی، در برابر فساد و است. ▪️بنابراین وقتی امام حسین در وصیت نامه خود خطاب به برادرش محمد حنفیه، عصاره زندگی و حرکت خود را بیان کرده است: خارج می شوم برای اصلاح امت جدم؛ یعنی فسادی در امت رخ داده است که راهی جز خروج و مهاجرت حسین برای اصلاح آن باقی نمانده است. ♦️راه اصلاح چیست؟ ▪️راه ، امر به معروف و نهی از منکر است که در قران، تقریبا معادل ایمان است. پروژه اصلاح امام حسین، پنج سال قبل از عاشورا آغاز شد، البته امام بدنبال اصلاح حکومت بنی امیه نبود چون نه تنها آن را قابل اصلاح نمی داند، بلکه مشروع هم نمی داند. ▪️امام خطاب به معاویه می نویسد که من حکومت تو را و جنایتکار می داند، البته نه بخاطر نماز و روزه، بلکه به خاطر ظلم و فساد. ▪️معاویه به امام حسین می گوید: تو ! اما، امام پاسخ می دهد: فتنه ای بالا تر از تو سراغ ندارم اما در پی جنگ نیستم. ▪️امام حسین در سال ۵۸ هجری و در اوج قدرت دستگاه اموی و معاویه، به حج می رود و نخبگان، علما و گروه های مرجع را فرامی خواند و با آنها سخن می گوید و خواستار بازگشت به سیره پیامبر می شود. 🔻اما منظور از سیره پیامبر چیست؟ ▪️امام ویژگی اصلی سیره  پیامبر را ظلم ستیزی عنوان می کند اما بنی امیه بدنبال این بود که کفرستیزی را جایگزین ظلم ستیزی کند و برای مبارزه با کفر، از ظالمان استفاده می کند و اینجا پای بنی امیه در قدرت محکم می شود. ▪️فتوحات، نقطه ورود بنی امیه به قدرت است و از ۱۱ لشگر مسلمانان در فتوحات، شش لشگر در اختیار بنی امیه بود. ▪️بنی امیه به اصالت داد در حالیکه در حکومت علی، اصالت با حقیقت و عدالت بود و قدرت، کمتر از کفش پاره و عطسه بز اهمیت داشت اما در حکومت بنی امیه قدرت بالاتر از توحید است و برای قدرت، فقه و کلام و حدیث تولید کردند. ▪️معاویه به مدینه می آید و رسما می گوید: من زبان خدا هستم و هرکسی از علی تبعیت کند، خونش مباح است. 🔻بنی امیه با سه اشرافیت، کنترل اوضاع را بدست گرفت و قدرت خود را تثبیت کرد: ۱. با اشرافیت نظامی_ سیاسی _ امنیتی، به ترور و حذف مخالفان اقدام می کرد. ۲. با اشرافیت اقتصادی که مبتنی بر ثروت و رانت بود، صحابه و نخبگان را آلوده و خریداری کرد. ۳. با اشرافیت علمی و دینی، گروهی از را جذب کردند تا حکومت بنی امیه را توجیه و تطهیر کند. ▪️معاویه در پاسخ به اعتراض عایشه گفت که خدا من را عزیز و دیگران را ذلیل کرده و خدا می خواهد یزید را خلیفه کند. ▪️امام در منا در سال ۵۸، این اشرافیت علمی و دینی، یعنی علما را مخاطب قرار داده و می گوید شما بدلیل ترس و طمع، در خدمت ظلم بودید. ▪️امام حسین درباره نماز و روزه و حجاب سخن نمی گوید، درباره ظلم و نقش علما در تقویت این ظلم، سخن می گوید. ▪️امام خطاب به علما می گوید: قدرتی که خدا با امر به معروف و نهی از منکر به مردم داده بود تا بر حکومت و قدرت نظارت کنند و جلوی فساد و ظلم و انحراف حکومت را بگیرند، شما از مردم گرفتید و امر به معروف و نهی از منکر را به ابزاری در دست حکومت، برای سرکوب مردم تبدیل کردید. ▪️اقدام یزید برای گرفتن بیعت اجباری از امام حسین، یک فرصت طلایی را برای اصلاح جامعه در اختیار امام قرار داد. ▪️امام می دانست که حکومت بنی امیه نه قابل اصلاح و نه قابل براندازی است، مدینه در رخوت بود، امام با هجرت و خروجش این تلنگر را به جامعه زد. ♦️اگر امروز اسلامی غیر از اسلام اموی در جهان وجود دارد، به برکت خون امام حسین است که روایت دیگری از اسلام را ارائه داد.  🎙از سخنرانی دکتر ظریفیان در انجمن اندیشه و قلم، محرم 1401 @quranpuyan
💢 آيا آيه 33 سوره مائده، مجازات را ميداند؟ با فرض صدق عنوان بر فردی، آیا مجازاتِ هر، است؟! 🛑قسمت سوم: إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۳۳﴾ مكارم: كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مي‏خيزند و در روي زمين دست به فساد مي‏زنند. (و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس ‍ مردم حمله مي‏برند) اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست راست و پاي چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوائي آنها در دنياست و در آخرت مجازات بزرگي دارند. ↩️پاسخ 1: " آيه شريفه خالى از اشعار به در بين حدود نيست ، اشعار دارد بر اينكه چهار حد نامبرده در عرض يكديگر نيستند بلكه طبق مترتب مى شود، اگر جرم كوچك است ، قطع ، و اگر بزرگ است نفى و اگر بزرگتر است چوبه دار، و اگر باز هم بزرگتر است قتل ، چون ترديد بين قتل و دار و قطع و نفى چهار كيفر برابر و همسنگ يكديگر نيستند، بلكه از حيث شدت و ضعف مختلفند و اين خود قرينه اى عقلى است بر بودن ترتيب بين انها" 📚تفسير الميزان ↩️پاسخ 2 "آنچه ملاک اصلی برای مجازاتهای مذکور در آیه محسوب می شود، سعی در ایجاد در جامعه است که طبعا مصادیق گوناگونی دارد و از لحاظ شدت و ضعف و آثار منفی که در اجتماع می گذارد درجاتش متفاوت است و گاهی فساد به قدری شدید و مخرب است که شخص مفسد مستحق اعدام می شود، 🔷از آیه محاربه چند مطلب استفاده می شود: یکی اینکه ملاک اصلی برای مجازات محارب، است. 👈دوم اینکه مجازاتها در آیه شده و از شدید به خفیف منتقل گشته یعنی از قتل شروع و به تبعید منتهی شده است. سوم اینکه درجه بندی مجازات برای اشاره به این است که برای و مجازات خفیف برای جرم خفیف است و مقصود احصای همه مجازاتها نبوده است، زیرا مجازات به تناسب جرم تعیین می شود. 🔸برای هر افسادی متناسب با زیانی که بر جامعه وارد می کند، مجازات تعیین می شود; اگر افساد در حد خیلی بالا زیانبار باشد مانند اهلاک حرث و نسل، شدیدترین مجازات را دارد و اگر زیانش در حد خیلی پایین باشد، مجازات خفیفی برای آن تعیین می شود; 💢 اگر این استنباط پذیرفته شود باید گفت: لازم نیست حتما یکی از مجازاتهای مذکور در آیه درباره مفسد اجرا شود 👌👌بلکه آنچه لازم است رعایت بین جرم و مجازات است که هم حکم عقل است و هم درجه بندی مجازاتها در آیه به آن اشعار دارد." 🖊ايت الله صالحي نجف ابادي @quranpuyan
⁉منظور از با خدا و رسول چيست؟ ايا به معناي مخالفت با احكام و اوامر خدا يا اسلامي است؟ در اين چند روز متني در فضاي مجازي منتشر شد با اين مضمون كه "چه خداي كوچكي داريد كه با بستن خيابان و چاقو كشيدن ميشه باهاش جنگيد "😔 صرف نظر از اينكه آيا عنوان محاربه بر محسن شكاري صادق است يا نه و آيا در اين صورت، مستحق اعدام بوده است يا مجازاتهاي ديگر؟ به مفهوم محارب در قران مي پردازيم. 👈برخلاف تصور عمومي رايج ، مجازات محارب ، اصلا ارتباطي با مخالفت با خدا و رسول ندارد بلكه مجازات ذكر شده در ايه 33 سوره مائده براي كساني است كه عليه مردم سلاح مي كشند. ✅علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این گونه گفته است:"(يحاربون الله ) دشمنى با خدا معناى وسيعى است كه هم شامل مخالفت با يك يك احكام شرعى مى شود و هم بر هر ظلمى و اسرافى صادق است و ليكن از آنجا كه در آيه شريفه رسول خدا (ص) را هم ضميمه كلمه (الله ) كرده ، و فرموده : (الذين يحاربون الله و رسوله ) اين معنا را به ما مى فهماند كه مراد از محاربه ، دشمنى با خدا در خصوص مواردى است كه رسول نيز در آن دخالتى دارد و همينكه بعد از ذكر محاربه با خدا و رسول جمله : (و يسعون فى الارض فسادا) را آورده ، معناى منظور نظر را مشخص مى كند و مى فهماند كه منظور از با خدا و رسول، در زمين از راه اخلال به امنيت عمومى و راهزنى است ، نه مطلق محاربه با مسلمانان ، بنابراين مراد از محاربه و افساد بطورى كه از ظاهر آيه بر مى آيد به است ." ✅آیت اله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه چنین گفته است: "منظور از «محاربه با خدا و پیامبر» آن چنان که در احادیث اهل بیت(علیهم السلام)وارد شده و شأن نزول آیه نیز کم و بیش به آن گواهى مى دهد این است که: کسى با به وسیله به جان یا مال تجاوز کند، اعم از این که به صورت دزدان گردنه ها در بیرون شهرها چنین کارى کند و یا در داخل شهر. بنابراین، افراد چاقوکشى که به جان و مال و نوامیس مردم حمله مى کنند نیز مشمول آن هستند. 👈جالب توجه است که: محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه، به عنوان محاربه با خدا معرفى شده و این، تأکید فوق العاده اسلام درباره ها و رعایت آنان را ثابت مى کند." ✅"تعبير «محاربة الله و رسوله» از قبيل مجاز در اسناد است با حفظ معناى حقيقى محاربه، يعنى محاربه با خدا و پيامبر به معناى محاربه با آن چيزى است كه خدا و پيامبر بر آن ولايت دارند كه عبارت باشد از و ، و به قرينه جمله (وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً) كه عطف بر جمله اول شده است، مشخص مى‌شود كه مراد از محاربه، همان ايجاد فساد در زمين از طريق اخلال در امنيت و است نه هرگونه محاربه‌اى از قبيل محاربه كافران و باغيان با مسلمانان. بدين معنا كه هر كس با مسلمانان محاربه كند، مانند آن است كه با خدا و رسول محاربه كرده است و از چنين تعبيرى، زشتى و سنگينى اين جرم فهميده مى‌شود. 💢حاصل كلام آنكه، قياس اين آيه به آيه كه در آنجا رباخوارى در حكم محاربه با خدا و پيامبر بيان شده است، قياسى بسيار خلاف ظاهر است" 🖊 ايت الله هاشمي شاهرودي،بايسته‌هاي فقه جزا @quranpuyan