eitaa logo
قران پویان
438 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
669 ویدیو
605 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
امام (ع) و مرز آشکار و نگاه ابزاری 🌴امام حسن مجتبی(ع) مصلحت امت را در این دید که با معاویه صلح کند و با اینکه خود را شایسته حکومت و خلافت می دانست و با اینکه معاویه را شایسته این امر نمی دانست اما از حکومت و خلافت دست برداشت و با معاویه معاهده صلح امضا کرد. ❇ امام(ع) خود، علت این تن دادن به را اینگونه بیان می کند: «معاویه با من در مورد حقی منازعه می کند که آن برای من است، و برای و قطع فتنه و آشوب آن را رها کردم ... من به این عقیده رسیده ام که با معاویه سازش کنم و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم، و با او بیعت نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است و قصدم از این کار صلاح و بقای شماست ...» 📚(صحیفة الحسن، ص195). 👈از این سخن بر می آید که امام(ع) به صلحی تن داده است. آن حضرت چنین تشخیص داده است که ادامه این جنگ به نابودی امت می انجامد و هرچند حکومت فردی مانند معاویه برای یک جامعه فاجعه است اما فجیع تر از آن نیز می تواند وجود داشته باشد. حکومت خوب و عادلانه نعمتی بسیار کم نظیر است، اما اگر در ظرفی خاص پیاده شدن آن ممکن نباشد و پافشاری بر آن نابودی یک ملت را در پی داشته باشد، این پافشاری نه معقول است و نه مشروع🔻. 💠 در واقع این حکم روشن عقل و خرد است که انسان باید بین و حتما بد را بپذیرد و به آن تن دهد. این تن دادن، به معنای تایید امر بد نیست بلکه فرار از بد بیشتر و فجیع تر است. امام(ع) با پذیرش حکومت معاویه جامعه ای را از نابودی نجات می دهد. در واقع امام(ع) مصلحت سنجی کرد و آنچه را که در آن ظرف خاص به مصلحت امت دید انجام داد. در آن وضعیت ادامه جنگ به جز نابودی و قتل و تباهی ثمره ای نداشت و عقل حکم می کرد که امام از این مفسده بزرگ پرهیز کند. حتی اگر سخن کسی یا گروهی حق باشد و حتی اگر مدعای آنان درست باشد در صورتی عقلا و شرعا مجاز به مقاومت هستند که این عمل به نابودی یک ملت نیانجامد و خسارت های جبران ناپذیری وارد نکند. در غیر این صورت هرگونه جنگ افروزی و هر عملی که بهانه به دست دشمن دهد خیانت به دین و ملت و عملی خودخواهانه و هواپرستانه است. 🛑اما باید توجه داست که مرز روشن و آشکاری بین مصلحت سنجی، که عملی پسندیده و عقلانی است، و نگاه ابزاری به ارزش ها و معیارها، که عملی ناپسند و غیر اخلاقی است، وجود دارد. 👈توجه داشته باشیم که امام هرگز معاویه و رفتار و کردار او را تایید و تصدیق نمی کند و بلکه با صراحت آنها را رد می کند. معیارهای امام برای حکومت و حاکم آشکار و روشن و خدشه ناپذیر است. ❇بعد از و بعد از اینکه بر اریکه قدرت تکیه زده است، از امام(ع) می خواهد که بر منبر رفته از فضل و جایگاه امویان سخن بگوید. حضرت بر فراز منبر، خود و خاندانش را معرفی می کند که همان معرفی برای روشن شدن حق کافی است. معاویه می گوید: ای حسن! به گمانم آرزو داشتی که خلیفه باشی اما نیستی. 🔻🔻امام(ع) فرمود: ⭕️وای بر تو ای معاویه! حق کسی است که به روش رسول خدا(ص) سیر کند و به اطاعت الهی گردن نهد. و کسی که می کند و سنت های الهی را تعطیل گذارده و به دنیا همچون پدر و مادر خود دلبستگی دارد و بندگان خدا را برده های خود ساخته و مال خدا را می کند خلیفه نمی باشد، و بلکه او به زور حکومتی را به چنگ آورده و از آن، مدت کوتاهی استفاده می کند و به زودی دورانش پایان می یابد، لذتش تمام شده و تبعات آن بر عهده اش باقی می ماند...» (تحف العقول، ص235؛ صحیفة الحسن، ص206). حاکم مردم و خلیفه رسول خدا کسی است که در حکومت او ظلم و ستمی وجود ندارد و همه امور بر اساس عدل و قانون است. به هر حال امام(ع) در عین اینکه به صلح با معاویه تن داده است، معیارهای واضح حکومت حق را بیان می کند. 🔻🔻حق بودن و اسلامی بودن یک حکومت به نام نیست، بلکه به روش هاست. اگر رفتار و کردار حکومتی که خود را دینی و اسلامی می خواند به گونه ای باشد که تفاوتی با حکومت پادشاهان نداشته باشد، صرف نام مشکلی را حل نمی کند بلکه بر مشکل می افزاید. 🖋عبدالرحيم سليماني. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
امام حسن (ع) و دو جام زهر امام‌حسن‌مجتبی (ع) در طول عمر شریف خود دو بار جام زهر نوشید، که یکی از این دو جام جانش گرفت و دیگری آبرویش. جام اول را از دست باطل‌پر ستانی نوشید که حق‌پرستی مانند او را تحمل نمی‌کردند. دادن هزینه حق‌پرستی است و شخصی بزرگ مانند امام‌حسن (ع) از دادن هزینه حق‌پرستی خود دریغ ندارد. اما جام دیگر جامی است که نه جان، بلکه می‌ستاند. برای انسان والا، دادن جان، بالاترین و مهم‌ترین و مشکل‌ترین هزینه نیست. ⭕این مهمتر و بالاتر بودن را حضرت امام‌حسین (ع) در میدان کربلا در قالب رجزی این‌گونه بیان می‌فرماید: (مرگ و شهادت برتر و بهتر از این است که انسان زیر بار ننگ و عار برود اما زیر بار ننگ و عار رفتن، برتر و بالاتر از آن است که انسان به دوزخ غضب الهی وارد شود.) (منتهی‌الآمال، ص 534) برای امام‌حسین (ع) میدان حق‌پرستی اقتضای جانبازی را داشت ولی برای امام‌حسن اقتضای این را داشت که از آبرو مایه بگذارد و مورد طعن و توهین یاران خود قرار بگیرد، اما امتی و ملتی را از نابودی نجات دهد. ⭕ یکی از اصحاب آن حضرت به نام بُشر همدانی، که به صلح امام با معاویه معترض بود، به آن حضرت عرض می‌کند: «سلام بر تو ای خوارکننده مؤمنان»؛ امام جواب سلام را می‌دهد و می‌فرماید: «من مؤمنان را خوار نکردم، بلکه به آنان عزت بخشیدم، قصدم از صلح این بود که شما را از مرگ برهانم، زیرا دیدم یارانم آماده جنگ نیستند» (اخبار الطوال، ص 221). ♦یکی دیگر از اصحاب، به نام مالک ابن ضمره، اعتراض می‌کند و آن حضرت در پاسخ او می‌فرماید: «ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند، از این رو خواستم با مصالحه‌ای که صورت گرفت حافظ و نگهداری برای دین خدا باقی بماند» (حیاة الا مام ال حسن ابن علی، ج 2، ص 276). امام (ع) در وضعیتی بسیار دشوار قرار دارد. او باید تصمیمی بگیرد که بسیار سخت است. او برای مصلحت امت مجبور است که به صلح با شخصی مثل معاویه تن دهد تا جلوی جنگ و خونریزی وسیع و نابودی امت را بگیرد. اما مشکل این است که این تصمیم حتی برای یاران بزرگ آن حضرت قابل هضم نیست. مردان بزرگی مانند حجر ابن عدی و عدی ابن حاتم به آن حضرت اعتراض می‌کنند. ♦آن حضرت مجبور است برای یار با وفایی مثل قسم یاد کند که امت در همین است: «ای حجر... به خدا قسم من صلح را نپذیرفتم مگر به‌خاطر بقای شما؛ تکلیف الهی و خواست او در هر روز یک‌چیز است» (بحار الانوار، ج 44، ص 57) ♦و در جواب عدی ابن حاتم می‌فرماید : «من دیدم مردم اشتیاق فراوانی به صلح دارند و از جنگ بیزارند، بنابراین نخواستم جنگ را بر آنان تحمیل کنم و بهتر دانستم به روزی که موعد آن خواهد رسید موکول نمایم، زیرا خواست الهی در هر روز یک‌چیز است» (زمانی، احمد، حقایق پنهان، ص 216). اینها یاران با وفای حضرت بودند. آن حضرت علاوه بر یاران خود از طعن و نیش خوارج ظاهربین مانند عبد الله ابن زبیر در امان نبود. ابن زبیر حضرت را ترسو و زبون می‌خواند ♦ و حضرت می‌فرماید:«گمان می‌کنی صلح من با معاویه به‌خاطر ترس بوده است؟ وای بر تو! چه می‌گویی؟ مگر ممکن است؟ من فرزند شجاع‌ترین مردان عربم و فاطمه سرور زنان عالم مرا به دنیا آورده‌است. وای بر تو! علت صلح من نه ترس و نه ضعف، بلکه وجود یارانی چون تو بود که ادعای دوستی با من داشتید و در دل نابودی مرا آرزو می‌کردید. چگونه به یاری شما می‌توان اعتماد کرد» (زمانی، احمد، حقایق پنهان، ص 213). 🔶امام (ع) در خطبه‌ای که پس از امضای صلح به درخواست خواند، می‌فرماید: «معاویه با من در مورد حقی منازعه می‌کند که از آن من است و برای صلاح امت و قطع فتنه و آشوب آن را رها کردم... من به این عقیده رسیده‌ام که با معاویه سازش کنم و خطر جنگ بین خود و او را پایان دهم و با او بیعت نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است و قصدم از این کار صلاح و بقای شماست» (جواد قیومی، صحیفه الحسن، ص 195). ❇ برخي جام زهرها از سقوط به اسفل سافلین جلوگیری می‌کنند.برخی را به‌جای می‌نشاند و برخی خوب را به‌جای بد. امام‌حسن‌مجتبی، همان طور که خود فرموده (شُبّر، جلاء العیون، ج 1، ص 345)، حکومت معاویه را برای ملت و ناخوشایند می‌خواند. اما با این حال با خوردن جام زهر این حکومت را بر فاجعه‌ی نابودی امت و قتل و کشتار وسیع ترجیح می‌دهد. عبدالرحیم سلیمانی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛