eitaa logo
قران پویان
441 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
643 ویدیو
597 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
در اين شرايط اجتماعي، چگونه نباشيم؟ 🛑قسمت چهارم: ❓آيا دادن و توافق بين طرفين نزاع، ممكن است؟ ✳ در هفته هاي اخير برخي از مخاطبان و هموطنان متدين، نسبت به عملكرد طرفين منازعات اخير (حاكمان و معترضان خياباني) انتقاداتي دارند و چون هيچكدام را كاملا برحق نميدانند، نميتوانند با آنها همراهي كنند از طرفي هم دغدغه دين و اينده كشور را دارند . لذا مي پرسند كه انها چيست؟ ✅ در روزهاي قبل بيان شد كه طبق ايه 9 سوره حجرات "و اگر دو گروه از مؤمنان به نزاع پرداختند، پس ميان آنان صلح و آشتى برقرار كنيد" اولين وظيفه‌ي نيروهاي خارج از منازعه، رفع خصومت و ايجاد بين طرفين درگيري است. روز گذشته به لزوم تشويق حاكميت _بعنوان طرف اصلي نزاع كه در قدرت است-، به توافق و برسميت شناختن معترضان و دست برداشتن از سركوب و تهديد اشاره شد. ✅ 2-گفتگو با : هرچند كه با حذف احزاب و افراد غيرهمسو با حاكميت در اين دهه‌ها، جنبش اعتراضي اخير فاقد رهبري مشخص در داخل كشور مي باشد، و امكان مذاكره و توافق با سران آن ممكن نيست، اما بايد از روشهاي اطلاع رساني و گفتگو، مشابه خودشان بهره جست و تك تك انها را در فضاي مجازي و شبكه هاي مختلف مخاطب قرار داد. معترضان هر چند خواسته ها و رويكردها و خاستگاههاي متفاوت دارند اما در يك چيز اشتراك دارند و ان اعتراض به وضع موجود است. ✅ فارغ از اينكه چقدر با خواست انها موافق يا مخالف باشيم، براي فراهم شدن سريعتر زمينه تحقق صلح و بين طرفين منازعه ، در گفتگوهاي شفاهي و مكتوب خود، انها را ترغيب و تشويق كنيم به: -بيان صريح ، محترمانه و اولويت بندي شده - رعايت اخلاق و عقلانيت بيش از پيش و عدم غلتيدن در فضاي و انتقام (بويژه نوجوانان و جوانان) -عدم همراهي با اعمال و محكوم نمودن افراد و گروهها و رسانه‌هاي خشونت طلب و مرتكبين رفتارهاي تخريبگرانه و مسلحانه 🔷 مرتبا تكرار كنيم كه و و و اعتقادات همه شهروندان ايراني محترم است چه مخالف آنها باشند چه موافق آنها. لذا تخريب و توهين و ازار و تمسخر كساني كه با ما همراه يا همفكر نيستند ،توسط هركس كه باشد مذموم و محكوم است. ♦ به انها ياداور شويم كه انها به شعارهای خود همواره پایبند باشند و مرتكب همان رفتارهاي اعتراض برانگيز و خشم و نفرتهاي انقلابي و شعارهاي مرده باد نشوند. به انكار و انگ زدن افراد غيرهمسو با خود و سلب ازادي رفتار آنها با ايجاد فشار رسانه‌ اي مبتلا نشوند و مثل حاكميت به خود و دچار نشوند. ✅ مراعات اين موارد هم سبب ميشود كه حاكميت نتواند به بهانه‌ها و عناوين مختلف از جمله عوامل اغتشاشگر، تخريب گر، مبارز مسلح و ...آنها را انكار و خواسته‌هاي واقعي معترضان را ناديده انگارد و هم موجب ميشود تعداد بيشتري از مردم معترض كه فعلا ساكتند بتوانند با رفتارها و شعارهاي انها همراهي كنند كه در نتيجه حاكميت زودتر به پذيرش خواستهاي مشترك معترضان، تن در دهد و در نتيجه هرچه زودتر به فضاي پر تنش فعلي و ورود خسارتها و مصيبتهاي احتمالي به طرفين منازعه و نيز ساير مردم جامعه خاتمه داده شود. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💠مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت اول: 💢در هفته هاي قبل ، در پستهاي با موضوع " در اين شرايط اجتماعي، چگونه نباشيم؟" بيان شد كه طبق ايه 9 سوره حجرات، وظيفه‌ي نيروهاي خارج از منازعه، رفع خصومت و ايجاد بين طرفين درگيري (حاكمان و معترضان خياباني) و در صورت عدم پذيرش ، مقابله با گروه متعرض و اغاز كننده نزاع است. ❓يكي از سئوالات مخاطبان اين بود كه ايا امامان ما هم چنين كاري كرده اند؟ و ايا وقتي يك طرف منازعه، حكومت اسلامي است، ايا بازهم اين ايه و ايجاد صلح بين طرفين، كار برد دارد؟ به همين منظور بر آن شديم ، سخنان و مكاتبات حضرت علي ع كه نقش و واسطه بين مردم معترض و بعنوان خليفه اسلامي را عهده دار شدند تامل نماييم. ✅خطبه 164 و من كلام له (علیه السلام) لما اجتمع الناس إليه و شكوا ما نقموه على عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم، فدخل عليه فقال: إِنَّ النَّاسَ وَرَائِي وَ قَدِ اسْتَسْفَرُونِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ، وَ وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ؟ مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ وَ لَا أَدُلُّكَ عَلَى أَمْرٍ لَا تَعْرِفُهُ، إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ، مَا سَبَقْنَاكَ إِلَى شَيْءٍ فَنُخْبِرَكَ عَنْهُ وَ لَا خَلَوْنَا بِشَيْءٍ فَنُبَلِّغَكَهُ، وَ قَدْ رَأَيْتَ كَمَا رَأَيْنَا وَ سَمِعْتَ كَمَا سَمِعْنَا وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) كَمَا صَحِبْنَا، وَ مَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ لَا ابْنُ الْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ [الْخَيْرِ] الْحَقِّ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَى أَبِي رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالا. فَاللَّهَ اللَّهَ فِي نَفْسِكَ، فَإِنَّكَ وَ اللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى وَ لَا تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ وَ إِنَّ الطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلَامَ الدِّينِ لَقَائِمَةٌ. (در سال 34 هجری مردم در اطراف امام جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد) ⭕مردم، به سراغ من آمده اند و مرا ميان خود و تو سفير قرار داده اند. به خدا! نمى دانم چه چيز را براى تو بگويم؟ من مطلبى را که تو از آن بى اطلاع باشى (در مورد حقوق مردم) سراغ ندارم، و نمى توانم تو را به چيزى راهنمايى کنم که از آن آگاه نيستى؟ (چرا که) آن چه را که ما (در اين زمينه) مى دانيم، مى دانى و ما به چيزى سبقت نگرفته ايم که تو را از آن آگاه سازيم و مطلبى پنهانى نزد ما نيست که به تو ابلاغ کنيم. آن چه را ما (در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله)) ديده ايم تو نيز ديده اى و آن چه را ما شنيده ايم همانند ما شنيده اى و همان گونه که ما با پيامبر(صلى الله عليه وآله) همنشين بوديم تو نيز همنشين بوده اى (علاوه بر اين) فرزند ابى قحافه (ابوبکر) و پسر خطاب (عمر) در اجراى اعمال نيک از تو سزاوارتر نبودند; چرا که تو به رسول خدا از نظر پيوند خويشاوندى ا ز آن دو نزديک ترى تو به افتخار دامادى پيامبر(صلى الله عليه وآله) نائل شدى که آن ها نشدند. 🔶 خدا را! خدا را! (اى عثمان) به جان خود کن; چرا که به خدا سوگند! 👈تو کور نيستى تا بينايت کنند و جاهل نيستى تا تعليمت دهند; زيرا راه ها آشکارند و نشانه هاى دين بر پا و روشن! (از خدا بترس و به کار مردم رسيدگى کن). 🖊ترجمه ناصر مكارم 💫ادامه دارد @quranpuyan
💠مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت دوم: 💢در هفته هاي قبل ، در پستهاي با موضوع " در اين شرايط اجتماعي، چگونه نباشيم؟" بيان شد كه طبق ايه 9 سوره حجرات، وظيفه‌ي نيروهاي خارج از منازعه، رفع خصومت و ايجاد بين طرفين درگيري (حاكمان و معترضان خياباني) و در صورت عدم پذيرش ، مقابله با گروه متعرض و اغاز كننده نزاع است. ❓يكي از سئوالات مخاطبان اين بود كه ايا امامان ما هم چنين كاري كرده اند؟ و ايا وقتي يك طرف منازعه، حكومت اسلامي است، ايا بازهم اين ايه و ايجاد صلح بين طرفين، كار برد دارد؟ به همين منظور بر آن شديم ، سخنان و مكاتبات حضرت علي ع كه نقش و واسطه بين مردم معترض و بعنوان خليفه اسلامي را عهده دار شدند تامل نماييم. ✅تاملي در زمينه‌هاي عليه عثمان و خطبه 164 مقصود اصلى از آن خطبه نصيحت عثمان و هشدار دادن. براى جلوگيرى از خلاف كارى هاى دستگاه او بوده است ↩️و از سه بخش تشكيل يافته است: بخش اوّل، خطاب به شخص عثمان است؛ خطاب يك ناصح مشفق به شخصى كه او را بر لب پرتگاه مى بيند. در اين بخش امام عليه السلام روى آگاهى هاى عثمان به احكام اسلام و سوابق او در خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله تكيه كرده تا او را از انحراف و اشتباه باز دارد. ↩️در بخش دوّم، امام عليه السلام يك بحث جامع و كلّى درباره پيشوايان عادل و ظالم و ويژگى هاى هر يك بيان فرموده كه مى تواند سرمشقى براى هر زمان و هر مكان باشد و سپس به عثمان هشدار مى دهد كه بازيچه دست اطرافيان خود و امثال مروان نشود. ↩️در بخش سوّم، پاسخى از عثمان نقل شده كه امام عليه السلام بعد از شنيدن آن پاسخ راهكار خروج و نجات از وضع موجود را به او ارائه مى فرمايد؛ ولى افسوس كه اين نصايح در وى مؤثر واقع نشد و حوادث تلخ و دردناك و بارى به دنبال آن رخ داد.😔 💢🔻اتمام حجت امام(عليه السلام) با : براى روشن شدن محتواى خطبه لازم است به شرايط و اوضاعى که سبب گفتگوى امام(عليه السلام) با عثمان با اين لحن و اين بيان شد اشاره کنيم . ✅مورّخ معروف، ، مى گويد: «عثمان کارهايى کرد که در اسلام سابقه نداشت و باعث خشم مسلمانان گرديد. نمونه اى از اين اعمال سپردن کارهاى مهم حکومت مسلمانان به افراد نااهل و افراد فاسق و سفيه و بى دين و بخشيدن غنائم به آنان و آزار و ستم طاقت فرسا به شخصيتهاى بزرگى مانند ابوذر و عمّار ياسر و عبدالله بن مسعود و مانند اينها بود. 💢او وليد بن عقبه را والى کوفه ساخت که شراب مى نوشيد و در حال مستى به ميان مردم مى آمد و رسوايى هايى به بار آورد که گروهى نزد عثمان به آن شهادت دادند و بعد از عزل او سعيد بن عاص را ـ که او نيز مرد تبهکارى بود ـ به جاى وى نشاند. سعيد با اعمال ناروايش مردم را برانگيخت و مردم به مخالفت با او برخاستند. عثمان به جاى اين که آتش را خاموش کند دستور داد را به شام کند. آنها در شام بر معاويه شوريدند. عثمان مجبور شد که آنان را به کوفه بازگرداند، و دگربار آنها را به حمص تبعيد کرد. نه تنها در کوفه که در نقاط ديگر نيز انتقادها بالا گرفت. سرانجام گروهى از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) گردهم آمدند و ايرادهاى مهم را به وسيله عامر بن قيس ـ که مردى پاک طينت و خداشناس بود ـ به عثمان رساندند. او به جاى اين که از اين سپاسگزارى کند پاسخ اهانت آميزى به فرستاده آنها داد. وضع مدينه روز به روز ناآرام تر مى شد و فرياد انتقاد بلندتر مى گشت. عثمان، ناچار شد که گروهى مانند سعيد بن عاص و معاوية بن ابى سفيان و عمروعاص را براى مشورت دعوت کند و با آنها به شور بنشيند. بعضى گفتند: «صلاح، اين است که مردم را به جهاد مشغول سازى تا اين مسائل فراموش شود.» ولى سعيد بن عاص، او را به گيرى از سران انتقاد کنندگان تشويق کرد و گفت: «اگر آنها، رهبران خود را از دست بدهند، متفرّق خواهند شد.» 🖊شرح آیت الله مکارم شیرازی 💫ادامه دارد @quranpuyan
مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت سوم: تاملي در زمينه‌هاي عليه عثمان و خطبه 164 🖋📚ادامه بيان اوضاع و شرايط انتهاي خلافت عثمان از تاريخ 💢🔻 کم کم مردم در انتقاد به عثمان، جسورتر شده و گفتند: تو بنى اميه را بر دوش مردم سوار کرده اى يا عدالت کن يا از خلافت کناره گيرى!» عثمان که قدرت تصميم گيرى را از دست داده بود، به فرماندهان خود گفت تا مردم را براى جهاد آماده کنند، ولى اين دستور مشکلى را حل نکرد. 👈سرانجام در سال 35 هجرى مخالفينش، در شهرهاى مهم اسلامى با هم مکاتبه کردند و تصميم بر عزل عثمان و فرماندارانش گرفتند. گروهى از مصر و گروه ديگرى از کوفه و گروه بسيارى از بصره، به عنوان زيارت خانه خدا حرکت کرده و به سوى مدينه آمدند و مردم مدينه را از تصميم خود باخبر ساختند. مهاجران و انصار ـ که از عملکرد عثمان ناراضى بودند ـ به حمايت او برنخاستند. مخالفان به آسانى وارد مدينه شدند و خانه عثمان را محاصره کردند، ولى مانع از رفت و آمد افراد نبودند. عثمان از اين هجوم عمومى سخت در وحشت فرورفت و نزد امام على (عليه السلام) آمد و از آن حضرت تقاضا کرد که نزد معترضان برود و آنها را از راهى که در پيش گرفته اند منصرف سازد. امام (عليه السلام) فرمود: «با چه شرايطى آنها را راضى کنم؟» عرض کرد: «با اين شرط که من، بعد از اين تنها با صلاح انديشى شما کار مى کنم.» امام (عليه السلام) فرمود: «بارها تو را نصيحت کرده ام و تو هم وعده داده اى، ولى به وعده ات وفا نکرده اى و به سخنان مروان و معاويه و امثال آنها گوش فرا دادى.» 👌سرانجام امام (عليه السلام) پذيرفت و براى فرونشاندن خشم مردم با گروهى از مهاجران و انصار حرکت کرد و نزد معترضان آمد. مخصوصاً با مصريان که انتقادهاى شديدى داشتند مذاکره فرمود و آنها قبول کردند که به مصر بازگردند. به عثمان نيز سفارش فرمود که به تمام شکايت مردم رسيدگى کند و از کارهاى گذشته توبه کند. 👈 عثمان خطبه اى خواند و آشکارا اعلام کرد و قول داد به تمام رسيدگى کند. هنگامى که عثمان به منزل بازگشت ديد مروان و عده اى از بنى اميه در منزلش گرد آمده اند. مروان گفت: «سخن بگويم يا ساکت بنشينم»؟ همسر فرياد زد: «ساکت باش! به خدا شما قاتل عثمان و يتيم کننده اطفالش خواهيد بود. او به مردم وعده داده و بايد به وعده اش وفا کند». 🔻مروان، ساکت ننشست و گفت: «سخنى را که گفتى به صلاح خلافت تو نبود.» عثمان تحت تأثير مروان قرار گرفت😔 و به او دستور داد تا مردم را پراکنده کند. مردم به خانه امام على(عليه السلام) رفتند و جريان را گزارش دادند. 🌴امام (عليه السلام) فرمود: «اگر در خانه بنشينم عثمان مى گويد که مرا تنها گذاردى و خوار کردى و اگر براى او صلاح انديشى کنم، باز مروان او را بازيچه خود قرار مى دهد.» سپس به خانه عثمان رفت. فرمود: «به وعده خود وفا نکردى و به سخنان ناصواب مروان ـ که برخلاف دين و عقل است ـ گوش دادى. من از اين پس به سراغ تو نخواهم آمد.» 📚تاريخ طبرى، جلد 3، صفحه 360 به بعد (با تخليص)، حوادث سال 33 هجرى. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
مروري بر اقدامات و سخنان ناصحانه و علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت چهارم: تاملي در زمينه‌هاي عليه عثمان و خطبه 164 🖋📚ادامه بيان اوضاع و شرايط انتهاي خلافت عثمان از تاريخ طبري ⚔♦️معترضان مصرى که عدد آنها بالغ بر دو هزار نفر بود( و پس از خطبه عثمان مبني بر توبه و رسيدگي به شكايات مردم) و به خاطر اطاعت از فرمان على (عليه السلام) (كه ميانجي شده بود) راه بازگشت به مصر را مى پيمودند، بعد از سه روز، مجددا به مدينه بازگشتند و نامه اى را که از غلام عثمان در بين راه گرفته بودند، به اين مضمون ارائه دادند. در آن نامه عثمان به فرماندارش در مصر دستور داده بود که بعضى از سران معترضان را به دار آويزد و برخى را شديداً مجازات کند. آنها نزد امام على (عليه السلام) آمدند و جريان را بازگو کردند. امام (عليه السلام) از توضيح خواست. عثمان انکار کرد که چنين نامه اى نوشته باشد بعضى گفتند که اين، کار مروان است. مصريان گفتند: «مگر مروان، تا اين اندازه جرأت و نفوذ دارد که مُهر او را پاى نامه بزند و همراه غلام عثمان با شتر بيت المال به سراغ چنان مأموريتى بفرستد؟!» عثمان اظهار بى اطلاعى کرد. ♦️مردم، در پاسخ گفتند: «اگر راست مى گويى تو لايق اين خلافت نيستى، چرا که ديگران اين گونه بر تو مسلط اند، و اگر دروغ مى گويى باز هم شايستگى خلافت بر مسلمانان را ندارى. پس در هر صورت بايد کنار بروى. چند بار توبه کرده اى باز آن را شکسته اى، بنابراين يا از خلافت کنار برو يا کشته خواهى شد و يا ما در راه خدا شهيد مى شويم.» گفت: «اگر شوم بهتر از آن است که از خلافت کناره گيرى کنم.»😔 روز به روز روزگار بر عثمان سخت تر مى شد. بار ديگر امام على (عليه السلام) تقاضا کرد که بين او و مردم وساطت و ضرب الأجلى تعيين کند تا به شکايات مردم رسيدگى کند. سه روز او را مهلت دادند، امّا در پنهانى وسايل جنگ را آماده مى کرد. سه روز گذشت و خبرى نشد. گفتنى است که عثمان به معاويه نامه نوشته بود که هر چه زودتر خود با لشکرى به يارى او بشتابد. ولى لشکر بموقع به يارى او نيامد. 🔻👈سرانجام، توده هاى مردم خشمگين و عصبانى ـ که پيمان شکنى هاى مکرّر عثمان را ديده بودند ـ به کلّى از او قطع اميد کردند و به درون خانه او هجوم بردند و ميان طرفداران عثمان و شورشيان نزاع شديدى در گرفت و تعدادى از دو طرف کشته شدند. آنها در پايان به اتاقى که عثمان در آن بود هجوم بردند و او را کشتند. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💠مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت پنجم: ايا ميتوان در منازعه عليه حاكم اسلامي ماند؟ در هفته هاي قبل ، در پستهاي با موضوع " در اين شرايط اجتماعي، چگونه نباشيم؟" بيان شد كه طبق ايه 9 سوره حجرات، وظيفه‌ي نيروهاي خارج از منازعه، رفع خصومت و ايجاد بين طرفين درگيري (حاكمان و معترضان خياباني) و در صورت عدم پذيرش ، مقابله با گروه متعرض و اغاز كننده نزاع است. ❓ از ديگر سئوالات مخاطبان اين بود كه آيا ميتوان بود؟ يا بايد از يك طر،حمايت كرد؟ ايا وقتي يك طرف منازعه، حكومت اسلامي است، ايا بازهم اين ايه و ايجاد صلح بين طرفين، كار برد دارد؟ به همين منظور بر آن شديم ، سخنان و مكاتبات حضرت علي ع كه نقش و واسطه بين مردم معترض و بعنوان خليفه اسلامي را عهده دار شدند تامل نماييم. ✅تاملي در خطبه 30 و بيطرفي امام علي ع 🔶من كلام [خطبة] له (علیه السلام) في معنى قتل عثمان و هو حكم له على عثمان و عليه و على الناس بما فعلوا و براءة له من دمه: لوْ أَمَرْتُ بِهِ لَكُنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ لَكُنْتُ نَاصِراً، غَيْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي. وَ أَنَا جَامِعٌ لَكُمْ أَمْرَهُ، اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ، وَ لِلَّهِ حُكْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ از سخنان آن حضرت است در باره : اگر به كشتن عثمان امر كرده بودم قاتلش بودم، و اگر نهى كرده بودم يارش بودم. البته كسى كه او را يارى داد نمى تواند بگويد من از كسى كه او را يارى نداد بهترم. و آن كه او را يارى نداد نمى تواند بگويد آن كه ياريش كرد از من برتر است. من وضعش را در چند جمله براى شما خلاصه مى كنم: او به جور و اسراف حكومت راند، و شما هم بيش از حد بيتابى كرديد. براى خدا حكم حقّى است در باره او كه جور و اسراف داشت، و براى شما كه خارج از حد عمل كرديد 🖋ترجمه انصاریان 💠خطبه در يك نگاه: مى دانيم كه بعد از كشته شدن عثمان، نظرات مختلفى در باره قتل او ابراز شد. گروهى عثمان را مقصّر مى دانستند، چرا كه با استبداد بى سابقه خود، گروهى از خويشاوندانش را در پست هاى كليدى حكومت اسلامى قرار داد و اموال بيت المال را در اختيار آنها گذاشت، به طورى كه مسلمانان بر ضدّ او خروشيدند و قيام كردند و يا حد اقل به انتقاد پرداخته و در برابر گروه معترضان، كسى به يارى او برنخاست. و عملا به قتل او راضى شدند. ↩️گروه ديگرى، معتقد بودند كه ، نبايد كشته مى شد، بلكه مى بايست به او اجازه مى دادند كه بعد از ، خطاهاى گذشته خويش را اصلاح كند و حد اكثر، او را از خلافت خلع مى كردند. كشتن او به صورت آشكار بدعتى بود كه منشأ كارهاى مشابهى در آينده مى شد و علاوه، چنانكه مى دانيم قتل او دستاويزى براى منافقان و بازماندگان اهل نفاق، جهت تفرقه در صفوف مسلمانان گرديد و اين امر از قبل قابل پيش بينى بود. گروه اندكى از ظاهربينان كه مجال انديشيدن در تاريخ زندگى خليفه سوم را به خود نمى دهند، او را خليفه مظلوم و شهيد مى دانستند و وى را از هر كار خلافى تبرئه مى كردند! امام عليه السّلام در ميان اين عقايد ضدّ و نقيض، حق را كه در ميان اين آرا مكتوم مانده بود بيان مى نمايد و به طرز بسيار دقيق و ظريفى مسائل مربوط به قتل عثمان را تجزيه و تحليل مى كند. 🖊شرح ايت الله ناصر مكارم شيرازي 📝توضيحات بيشتر در قسمتهاي بعدي @quranpuyan
مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و    🛑قسمت ششم:  ❓ايا ميتوان در منازعه عليه حاكم اسلامي ماند؟ پيرو مباحث قبل،از ديگر سئوالات مخاطبان اين بود كه آيا ميتوان بود؟ يا بايد از يك طرف،حمايت كرد؟ ايا وقتي يك طرف منازعه، حكومت اسلامي است، ايا بازهم ايه 9سوره حجرات و ايجاد صلح بين طرفين، كار برد دارد؟ به همين منظور بر آن شديم ، سخنان و مكاتبات حضرت علي ع كه نقش و واسطه بين مردم معترض و بعنوان خليفه اسلامي را عهده دار شدند تامل نماييم. ✅تاملي در خطبه 30 و بيطرفي امام علي ع اگر به كشتن عثمان امر كرده بودم قاتلش بودم، و اگر نهى كرده بودم يارش بودم. البته كسى كه او را يارى داد نمى تواند بگويد من از كسى كه او را يارى نداد بهترم. و آن كه او را يارى نداد نمى تواند بگويد آن كه ياريش كرد از من برتر است.  شرح: 👈این خطبه ناظر به مسأله قتل عثمان و تجزيه و تحليل هاى مربوط به آن است. مى دانيم که مسأله قتل عثمان، ريشه هاى شناخته شده اى در اعمال او داشت و پيامدهاى عظيمى در جهان اسلام، از آن آشکار گشت که تا مدّتها تاريخ اسلام را تحت تأثير قرار داد. بعد از کشتن او مردم دو گروه شدند: گروهى ـ که شايد اکثريت را تشکيل مى دادند ـ به اين قتل راضى يا لااقل نسبت به آن بى تفاوت بودند. گروه ديگرى او را مظلوم مى دانستند. در اين ميان، منافقان براى ايجاد تفرقه در صفوف مسلمانان و تغيير مسير خلافت از اميرمؤمنان على (عليه السلام) ـ که مورد قبول اکثريت قريب به اتفاق مردم واقع شده بود ـ دست به کار شدند و مسأله قتل عثمان را دستاويزى براى رسيدن به مقاصد شوم خود کردند و به اصطلاح، پيراهن عثمان، تبديل به يک اهرم نيرومند سياسى براى اغفال توده هاى ناآگاه شد. 🔻درباره قتل عثمان، از آن حضرت به طور مکرّر سؤال مى کردند و امام (عليه السلام) ناچار بود در اينجا پاسخى بدهد که هم واقعيتهاى تاريخى در آن منعکس باشد و هم بهانه اى به دست اين و آن ندهد. خطبه مورد بحث، پاسخ ظريفى به اين گونه سؤالها است که امام (عليه السلام) واقعيتهاى تاريخى را در آن بيان فرموده، بى آن که بهانه اى به دست بهانه جويان دهد. 🌴در آغاز مى فرمايد: «اگر من به آن (کشتن عثمان) فرمان داده بودم قاتل محسوب مى شدم (و من هرگز نمى خواستم قاتل عثمان باشم) و اگر از آن نهى مى کردم ياور او (در اعمال و خلافکاري هايش) به شمار مى آمدم (و من هرگز حاضر نبودم از کارهاى خلاف او دفاع کنم); 🔻مفهوم اين سخن آن است که من در اين قضيه بى طرف بودم و نه دست به خون او آلوده کردم و نه از او و خلافکارى هايش دفاع کردم; چون هر دو محذور داشت. ❓در اينجا اين سؤال پيش مى آيد که اين جمله چگونه با واقعيتهاى تاريخى سازگار است؟ زيرا مى دانيم (و تقريباً همه مورخان نوشته اند) که على (عليه السلام) مردم را از قتل عثمان نهى مى کرد و فرزندانش، امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) را به جلوى خانه او فرستاد که معترضان به آنجا يورش نبردند و حتّى هنگامى که آب را به روى عثمان بستند، امام (عليه السلام) براى او آب فرستاد. مفسّران نهج البلاغه، در برابر اين سؤال، دو پاسخ گفته اند: 1-بعضى گفته اند که منظور از عدم نهى، همان نهى عملى است; يعنى من رسماً شمشير نکشيدم و براى دفاع از او وارد عمل نشدم و اين منافاتى با نهى لفظى آن حضرت و حضور فرزندانش در آن صحنه ندارد. 2-بعضى ديگر معتقدند که اين سخن در واقع بيانگر اين حقيقت است که من هرگز به قتل عثمان دستور ندادم; هر چند او را به خاطر اعمالش، مستحقّ مجازاتهايى مى دانستم. به همين جهت براى اين که اوضاع بدتر از آن چه بود، نشود، مردم را به خونسردى و ترک خشونت دعوت کردم، ولى در عين حال کارى نکردم که حمايت صريح از عثمان و اعمال و کردارش باشد; چرا که همان گونه که ريختن خون او مشکلاتى را در جامعه اسلامى به وجود مى آورد، حمايت از او و کارهايش نيز مشکل آفرين بود، لذا من هيچ يک از اين دو (امر به قتل و نهى از آن) را از نظر قانون خداوند، مطابق وظيفه نمى ديدم. ضمناً امام (عليه السلام) با اين گفتار مى خواست در اختلاف شديدى که ميان دو گروه از ياران و لشکرش، و به طور کلى دو گروه از مردم بر سر قتل عثمان وجود داشت ـ که گروهى او را مستحقّ مجازات و گروهى ريختن خونش را گناه مى دانستند ـ موضعى اتّخاذ کند که سبب دامن زدن به اختلافات نشود. 💫ادامه دارد  🖋شرح ایت الله مکارم شیرازی @quranpuyan
مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت هفتم : ❓❓ايا در منازعه عليه اسلامي باید حتما از او طرفداری کرد؟ ✅ادامه شرح خطبه 30 و موضع امام علي ع : عثمان بد بود و شما (معترضان) هم زیاده روی کردید. سپس امام (ع) براى توضيح بيشتر مى افزايد: «جز اين که کسى او را يارى کرده نمى تواند بگويد: «از کسانى که دست از ياريش برداشتند، بهترم;. و کسى که دست از ياريش برداشت، نمى تواند بگويد: «کسى که او را يارى کرد، از من بهتر بوده است; اين دو سخن در واقع ناظر به يک مطلب است و آن اين که همه متّفق بودند که حاميان عثمان در آن شرايط به يقين افراد بدى بودند، در حالى که کسانى که دست از ياريش برداشتند بزرگان صحابه اعم از مهاجران و انصار را تشکيل مى دادند. 🔻🔺توضيح اين که: قرائن مسلّم تاريخى نشان مى دهد که به هنگام هجوم به خانه عثمان، صحابه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و مهاجران و انصار، تقريباً به طور عموم، دست از حمايتش برداشتند و بى شک اگر آنها هواخواه عثمان بودند، کسى جرأت نمى کرد که در مدينه، چنان صحنه اى را ايجاد کند و اين به خاطر آن بود که همگى از کارهاى او ناخشنود بودند. 🔻در آن زمان حاميان عثمان عمدتاً کسانى بودند که در جامعه اسلامى منفور شمرده مى شدند و حمايتشان از عثمان به خاطر منافع نامشروعى بود که داشتند. به همين دليل اين مسأله کاملا روشن بود، حتّى حاميان عثمان که گروهى سودپرست مانند مروان و امثال او بودند جرأت نمى کردند ادعا کنند که از گروه عظيم مهاجران و انصار ـ که ترک يارى عثمان کرده اند ـ بهترند و مسلّم است که ترک کنندگان حمايت عثمان نيز اطرافيان او را بهتر از خود نمى دانستند، به اين ترتيب همگى در اين سخن اتفاق نظر داشتند که حاميانش هرگز از بهترين مردم نبودند. 📝بعضى از شارحان نهج البلاغه،(1) مى گويند که امام (عليه السلام) اين سخن را، در پاسخ کسى ايراد فرمود که در محضرش چنين گفت: «آنها که دست از يارى عثمان برداشتند، منشأ فتنه بودند، چرا که اگر بزرگان صحابه به يارى او برمى خاستند جاهلان امّت هرگز جرأت ريختن خون او را نداشتند. و اگر بزرگان صحابه او را واجب القتل مى دانستند، مى بايست صريحاً اين مسأله را بيان کنند تا شبهه از مردم برطرف گردد. امام (عليه السلام) فهميد که گوينده نظر به آن حضرت دارد، لذا با اين عبارت ظريف پاسخ او را بيان فرمود». به هر حال اين سخن نشان مى دهد که اگر امام (عليه السلام) به طور جدّى به حمايت از عثمان برنخاسته، در اين امر تنها نبوده است، بلکه همه بزرگان صحابه چنين موضعى را داشتند، پس چرا اشکال متوجّه آن حضرت شود؟ 🔻در پايان خطبه امام (عليه السلام) ضمن بيان کوتاهى، تحليل روشنى از قتل عثمان و عوامل آن ارائه مى دهد و مى فرمايد: «من جريان کار عثمان را در عبارتى کوتاه و پرمعنا، براى شما خلاصه مى کنم: او استبداد ورزيد، استبداد بسيار بدى و شما ناراحت شديد و واکنش بدى نشان داديد و از حد گذرانديد; وَ أَنَا جَامِعٌ لَکُمْ أَمْرَهُ، اسْتَأْثَرَ(2) فَأَسَاءَ الاَْثَرَةَ، وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ». و خداوند، در اين مورد حکمى که درباره «مستبدان» و «افراط گران»، جارى مى شود (و هر کدام، به سزاى اعمال خود در دنيا و آخرت، گرفتار مى شوند); «وَ للهِِ حُکْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ.» اين سخن در واقع يکى از مصاديق بارز کلامِ جامعِ امام (عليه السلام) است، مى فرمايد: هم عثمان مرتکب بدى و خطا شد و هم شما. او راه استبداد و حکومت را در پيش گرفت و خويشاوندان را بر مسلمانان مسلّط ساخت و بيت المال را در اختيار آنان گذاشت و آنها به غارت بيت المال مشغول شدند. و آنگاه که اعتراضات مسلمانان، از هر سو بلند شد، او به آنها نداد، در نتيجه مردمِ ناراحت و عصبانى به او حملهور شدند و بزرگان صحابه از مهاجران و انصار دست از ياريش برداشته و او را تنها گذاشتند. از سوى ديگر مخالفان و مهاجمان نيز از حدّ گذراندند و به جاى اين که او را از حکومت مسلمانان بر کنار سازند و زمام امور را از دست همکاران ظالمش بگيرند، اقدام به ريختن خونش کردند ⏪بنابراين هر دو گروه راه را پوييدند و به همين دليل خداوند هر کدام از آنها را مطابق اعمالشان جزا مى دهد. ضمناً از اين تعبير استفاده مى شود که استبداد ـ هر گونه باشد بد است ـ اقسامى دارد و نيز استفاده مى شود که انسان در برابر ناهنجاريهاى اجتماعى که قرار مى گيرد بايد عکس العمل نشان دهد، ولى مراقب باشد که از حد نگذراند; 🖊شرح آیت الله مکارم شیراز. @quranpuyan