eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
647 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
و قرآني ❓ ❓ ❓ ❓ ❓ ❓ ❓ ✳️سوال این است👇👇👇 آيا در قران و داريم؟ - دروغ در شرايط يا دروغ ؟ همه ما عبارت دروغ مصلحتی را شنیده ایم.افراد در مواقعی برای توجیه و بی اشکال جلوه دادن دروغ خود،از این واژه استفاده می کنند. 🔺اما آیا واقعا در اسلام،چیزی باین نام داریم و آیا دروغ،در شرایطی مجاز است؟🤔🤔 👈درسايت ايت اله مكارم شيرازي ،اینگونه آمده است:🔰🔰🔰 «دروغ ذاتاً کار فوق العاده بدى است و بسیارى از مشکلات و بدبختى ها و نابسامانى هاى اجتماع کنونى ما بر اثر همین دروغ است. در بعضى از بیاناتى که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) رسیده، دروغ را کلید سایر گناهان شمرده اند! ولى در عین حال در پاره اى از موارد استثنایى، پیش آمدهایى مى کند که اگر انسان در آن جا راست بگوید و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى که اگر راست نگوید آتش فتنه خاموش مى گردد؛ مثلا، هرگاه میان دو نفر اختلاف شدیدى باشد و یکى از آنها پشت سر دیگرى بدگویى کند و ما هم بشنویم و بدانیم که اگر در برابر سؤالاتى که مى شود راست بگوییم و بدگویى هاى او را فاش کنیم، آتش فتنه اى برپا مى شود که ممکن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد؛ بدیهى است در چنین موردى راست گفتن کار غلطى است و هیچ عاقلى نمى تواند بگوید در چنین موردى هم باید راست گفت، این یک قانون مسلّم عقلى است که هرگاه فساد چیزى از اصلاح آن بیشتر باشد، ما باید از آن چیز بپرهیزیم. قوانین اسلامى نیز این حکم عقلى را تأیید نموده و در چنین موارد استثنایى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجویز مى کند. ولى به دو موضوع باید مؤکّداً توجّه داشت: نخست این که این موضوع کاملا جنبه استثنایى دارد و جز در شرایط خاصّى دروغ گفتن جایز نیست و نباید عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آمیز» را دستاویز کرده و بدون جهت و یا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگویند و این عمل زشت را به نام این که مصلحت! ایجاب کرده، مرتکب شوند.» برای مطالعه دیگر نظرات و پاسخها راجع به این پرسش به لینک زیر مراجعه فرمایید👇 http://yon.ir/Qpt456 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت با عمومی سازی فهم و تفسير قرآن ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⚫ مروری بر وقایع اخرین روزهای حیات ص ⭕️قسمت اول : ابراز نگراني از آینده، زيارت اهل بقيع 🌴"پیامبر در آخرین روزهای حیاتش درباره سه امر سخن گفته است: ابراز نگرانی شدید نسبت به ، و خبر از عرضه خاص قرآن در سال آخر. این امور را از سه منبع اقدم اهل سنت الطبقات الکبرای ابن سعد،سیره ابن هشام و تاریخ طبری و یک منبع شیعی یعنی ارشاد شیخ مفید نقل میکنم. الف. نگراني شديد پيامبر براي 🔻خطبه با حالت تب در مسجد: يَا أَيُّهَا النَّاسُ، سُعِّرَتِ النَّارُ، وَأَقْبَلَتِ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ! وَإِنِّي وَاللَّهِ لا تُمْسِکُونَ عَلَيَّ شَيْئًا، إِنِّي لَمْ أُحِلَّ لَکُمْ إِلا مَا أَحَلَّ لَکُمُ الْقُرْآنُ، وَلَمْ أُحَرِّمْ عَلَيْکُمْ إِلا مَا حَرَّمَ عليکم القرآن. (سیرة ابن هشام ج ۴ ص ۳۰۴-۳۰۵ ؛ ابن سعد، الطبقات الکبری ج ۲ ص ۱۹۱ ؛ تاریخ الطبری، ج ۳ ص ۱۹۸ ، ترجمه فارسی ابوالقاسم پاینده ۴ ص ۷۱) ترجمه: ای مردم،آتش افروخته شد و فتنه ها چون پارههای شب تاریک بیامد، به خدا خرده ای بر من نتوانید گرفت، که من جز آنچه را قرآن بر شما حلال کرده حلال نکردم و جز آنچه را قرآن بر شما حرام کرده حرام نکردم. 😔پیامبر سخت نگران است و نگرانی خود را مکررا ابراز کرده است. اما صحابه انگار متوجه اهمیت هشدارهای پیامبر نیستند. مراد پیامبر کدام آتش و کدام فتنه است؟ او با مردم إتمام حجت میکند که جز آنچه قرآن حلال کرده او حلال نکرده و جز آنچه قرآن حرام کرده او حرام نکرده است. پس در شعله ور شدن این آتش فتنه او تقصیری ندارد. ناقلان خطبه فوق در کار مستندسازی برای خلیفه مورد نظر خود بوده اند و هرگز به مغز و محتوای هشدارهای پیامبر پی نبرده اند. ↩️ب. آخرين اهل بقيع پیامبر در شب قبل از وفاتش علیرغم شدت تب و درد برای استغفار اهل بقیع به آنجا رفت. برخی منابع اهل سنت نوشته اند با ابی مویهبة خادمش، منابع شیعی نوشته اند به اتفاق علی بن ابیطالب. مهم این است که پیامبر در آن جا چه گفته و چه کرده. منابع هر دو مذهب نقل کرده اند که پیامبر دلیل خود را اینگونه ابراز کرده: 🔻اني اُمرتُ ان استغفر لاهل البقيع. من مامور به اهل بقیع شده ام. پیامبر )ص( اینگونه مقابر بقیع را زیارت کرد: السلام عليکم اهل المقابر، ليَهنِئَکم مااصبحتم فيه مما اصبح الناس فيه، اقبَلَتْ الفتن کقطع الليل المظلم، يتبع آخرها أولها،الآخرة شر من الاولي. 🍃سلام بر شما اهل قبور! سلام بر شما ای مردمی که در دل خاک بقیع خفته اید، این حال که شما دارید نسبت به حال مردم خوش است، ها چون پاره های شب تاریک از پی هم میرسند و پسین بدتر از پیشین است. سپس برای آنها استغفاری طولانی نموده و گفت: اني اوتيت مفاتيح خزائن الدنيا والخلد فيها، ثم الجنة، خُيِّرتُ بين ذلک و لقاء ربي والجنة، فاخترت لقاء ربي والجنة. کلید گنجینه های دنیا و زندگی ابدی را به من دادند که پس از آن به بهشت بروم و مخیرم کردند که یا چنان باشم یا به پیشگاه خدا و بهشت بروم و من محضر خداوند و بهشت را انتخاب کردم. (الطبری، تاریخ الرسل والملوک، ج ۳ ص ۱۸۸ ؛ ابن سعد، الطبقات الکبری: ذکر خروج رسول الله الی البقیع واستغفاره لاهله والشهداء، ج ۲ ص ۱۸۲ ؛ المفید، الارشاد ج ۱ ص ۱۸۱) 🍂از کلام پیامبر نگرانی موج میزند. به بزرگان خفته در بقیع میگوید خوشا بحالتان وضع شما بهتر است! سپس به فتنه هایی که در راهند اشاره میکند یکی از دیگری بدتر. پیامبر نگران چیست؟ آیا جز نگران سرنوشت امتش بعد از خود؟ نگرانی پیامبر با توجه به وقایع تاریخی کاملا موجه بوده است. 💢ذیل کلام پیامبر حکایت از انتخاب بزرگ ایشان می دهد. او بین زندگی ابدی در دنیا و برخورداری از تمام خزائن دنیوی از یک سو و شتافتن به محضر دومی را انتخاب کرده در حالی که بهشت در هر دو تضمین شده است. معلوم می شود محضر ربوبی مقامی بالاتر از مراتب ادنای بهشت است. آنکه جمال خداوند را مشاهده کرده باشد جز به وصال یار راضی نمی شود." 📝آخرین روزهای پیامبر (ص) جلسه دوم: دو هفته آخر زندگی پیامبر دکتر محسن کدیور @qurqnpuyan
⁉ در اين شرايط، چگونه نباشيم؟ قسمت اول ✳ در هفته هاي اخير برخي از مخاطبان و هموطنان متدين ، نسبت به عملكرد طرفين منازعات اخير انتقاداتي دارند و چون هيچكدام را كاملا برحق نميدانند، نميتوانند با آنها همراهي كنند از طرفي هم دغدغه دين و اينده كشور را دارند . لذا مي پرسند كه انها چيست؟ در اين موضوع مهم، دوستان عزيز هم نظرات خود را ميتوانند بيان نمايند تا به ديدگاه جامعي در اين خصوص رسيد. ✴ يكي از اياتي كه ميتوان به آن تمسك جست، آيه 9 سوره حجرات است. وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‌ فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِي‌ءَ إِلى‌ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «9» حجرات و اگر دو گروه از مؤمنان به نزاع پرداختند، پس ميان آنان صلح و آشتى برقرار كنيد. سپس اگر يكى از دو گروه بر ديگرى تجاوز كرد، با متجاوز قتال كنيد تا به فرمان خداوند بازگردد. پس اگر متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز برداشت)، ميان آن دو گروه به عدالت صلح برقرار كنيد و عدالت ورزيد كه خداوند عدالت‌پيشگان را دوست دارد. این آیه تنها آیه‌ای در قرآن کریم است که درباره جنگ و نزاع بین خود مسلمانان بحث کرده است. ✅ "گرچه اقتضاى ايمان، دورى از نزاع و برخورد ميان مؤمنان است، امّا مؤمنان، معصوم نيستند كه خطايى از آنها سرنزند و چه بسا گفتن جمله‌اى يا انجام كارى، موجب بروز درگيرى ميان آنان گردد. بنابراين بايد آماده بود تا در صورت بروز چنين برخوردهايى، ضمن خاموش كردن آتش ، حقّ پايمال نشود و چنان با برخورد شود كه ديگر تجاوزى تكرار نگردد. در حديث مى‌خوانيم: برادر دينى خود را خواه ظالم باشد يا مظلوم، يارى كن. اگر مظلوم است، در گرفتن حقّ و اگر ظالم است، در جلوگيرى از ظلم." تفسير نور ✅ "قرآن در اینجا به عنوان یک و عمومی برای همیشه و همه‌جا می‌گوید: «و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند آنها را دهید» 👈 این یک وظیفه حتمی برای همه مسلمانان است که از و درگیری و 🔻 میان مسلمین جلو گیری کنند، و برای خود در این زمینه مسؤولیت قائل باشند، نه به صورت مانند بعضی بی‌خبران بی‌تفاوت از کنار این صحنه‌ها بگذرند. این نخستین وظیفه مؤمنان در برخورد با این صحنه‌هاست." تفسير نمونه ❓ به نظر شما در شرايط فعلي، چگونه ميتوان بين طرفين منازعه (حاكمان و معترضان)، صلح و آشتي و توافق ايجاد نمود؟ آيا امكان آن وجود دارد؟ چگونه؟ قطعا عملكرد افراد و گروههايي از هر طرف كه اقدام به قتل و ضرب و جرح و ارعاب هموطنان بيگناه كنند، محكوم است و بايد به مجازات قانوني خود برسند. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💠مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت دوم: 💢در هفته هاي قبل ، در پستهاي با موضوع " در اين شرايط اجتماعي، چگونه نباشيم؟" بيان شد كه طبق ايه 9 سوره حجرات، وظيفه‌ي نيروهاي خارج از منازعه، رفع خصومت و ايجاد بين طرفين درگيري (حاكمان و معترضان خياباني) و در صورت عدم پذيرش ، مقابله با گروه متعرض و اغاز كننده نزاع است. ❓يكي از سئوالات مخاطبان اين بود كه ايا امامان ما هم چنين كاري كرده اند؟ و ايا وقتي يك طرف منازعه، حكومت اسلامي است، ايا بازهم اين ايه و ايجاد صلح بين طرفين، كار برد دارد؟ به همين منظور بر آن شديم ، سخنان و مكاتبات حضرت علي ع كه نقش و واسطه بين مردم معترض و بعنوان خليفه اسلامي را عهده دار شدند تامل نماييم. ✅تاملي در زمينه‌هاي عليه عثمان و خطبه 164 مقصود اصلى از آن خطبه نصيحت عثمان و هشدار دادن. براى جلوگيرى از خلاف كارى هاى دستگاه او بوده است ↩️و از سه بخش تشكيل يافته است: بخش اوّل، خطاب به شخص عثمان است؛ خطاب يك ناصح مشفق به شخصى كه او را بر لب پرتگاه مى بيند. در اين بخش امام عليه السلام روى آگاهى هاى عثمان به احكام اسلام و سوابق او در خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله تكيه كرده تا او را از انحراف و اشتباه باز دارد. ↩️در بخش دوّم، امام عليه السلام يك بحث جامع و كلّى درباره پيشوايان عادل و ظالم و ويژگى هاى هر يك بيان فرموده كه مى تواند سرمشقى براى هر زمان و هر مكان باشد و سپس به عثمان هشدار مى دهد كه بازيچه دست اطرافيان خود و امثال مروان نشود. ↩️در بخش سوّم، پاسخى از عثمان نقل شده كه امام عليه السلام بعد از شنيدن آن پاسخ راهكار خروج و نجات از وضع موجود را به او ارائه مى فرمايد؛ ولى افسوس كه اين نصايح در وى مؤثر واقع نشد و حوادث تلخ و دردناك و بارى به دنبال آن رخ داد.😔 💢🔻اتمام حجت امام(عليه السلام) با : براى روشن شدن محتواى خطبه لازم است به شرايط و اوضاعى که سبب گفتگوى امام(عليه السلام) با عثمان با اين لحن و اين بيان شد اشاره کنيم . ✅مورّخ معروف، ، مى گويد: «عثمان کارهايى کرد که در اسلام سابقه نداشت و باعث خشم مسلمانان گرديد. نمونه اى از اين اعمال سپردن کارهاى مهم حکومت مسلمانان به افراد نااهل و افراد فاسق و سفيه و بى دين و بخشيدن غنائم به آنان و آزار و ستم طاقت فرسا به شخصيتهاى بزرگى مانند ابوذر و عمّار ياسر و عبدالله بن مسعود و مانند اينها بود. 💢او وليد بن عقبه را والى کوفه ساخت که شراب مى نوشيد و در حال مستى به ميان مردم مى آمد و رسوايى هايى به بار آورد که گروهى نزد عثمان به آن شهادت دادند و بعد از عزل او سعيد بن عاص را ـ که او نيز مرد تبهکارى بود ـ به جاى وى نشاند. سعيد با اعمال ناروايش مردم را برانگيخت و مردم به مخالفت با او برخاستند. عثمان به جاى اين که آتش را خاموش کند دستور داد را به شام کند. آنها در شام بر معاويه شوريدند. عثمان مجبور شد که آنان را به کوفه بازگرداند، و دگربار آنها را به حمص تبعيد کرد. نه تنها در کوفه که در نقاط ديگر نيز انتقادها بالا گرفت. سرانجام گروهى از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) گردهم آمدند و ايرادهاى مهم را به وسيله عامر بن قيس ـ که مردى پاک طينت و خداشناس بود ـ به عثمان رساندند. او به جاى اين که از اين سپاسگزارى کند پاسخ اهانت آميزى به فرستاده آنها داد. وضع مدينه روز به روز ناآرام تر مى شد و فرياد انتقاد بلندتر مى گشت. عثمان، ناچار شد که گروهى مانند سعيد بن عاص و معاوية بن ابى سفيان و عمروعاص را براى مشورت دعوت کند و با آنها به شور بنشيند. بعضى گفتند: «صلاح، اين است که مردم را به جهاد مشغول سازى تا اين مسائل فراموش شود.» ولى سعيد بن عاص، او را به گيرى از سران انتقاد کنندگان تشويق کرد و گفت: «اگر آنها، رهبران خود را از دست بدهند، متفرّق خواهند شد.» 🖊شرح آیت الله مکارم شیرازی 💫ادامه دارد @quranpuyan
در كلام و رفتار ع 🛑قسمت اول: ✅رفتار امام علي با مخالفان سياسي مسلح () چگونه بود؟ آيآ انها را ناميد؟ نامه 18 :و من كتاب له (علیه السلام) إلى عبد الله بن عباس و هو عامله على البصرة: وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِيسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ، فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ از نامه آن حضرت (ع) به ابن عباس، عامل او در : بدان، كه بصره جايگاه فرود آمدن ابليس است و كشتگاه فتنه ها و آشوبها. پس، مردم آنجا را به نيكى كردن خوشدل نماى و گره وحشت از دلهايشان بگشاى. ✉️نامه در یک نگاه: مرحوم ابن میثم در مقدمه شرح این نامه مى نویسد که ابن عباس بعد از آنکه از طرف امیر مؤمنان على(ع) والى بصره شد نسبت به بنى تمیم راه خشونت را پیش گرفت; زیرا آنها را در روز نسبت به امام(علیه السلام) و لشکر امام(ع) به خاطر داشت. آنها از پیروان طلحه و زبیر و عایشه در آن روز بودند و ابن عباس به آنها حمله کرد و آنان را دور راند و آنها را پیروان شتر و یاران عسکر ـ نام شتر عسکر بود ـ و حزب شیطان مى نامید. این کار بر گروهى از شیعیان امام(ع) از بنى تمیم سخت آمد که از جمله آنها جاریة بن قدامه بود. او نامه اى خدمت امامنوشت و از ابن عباس شکایت کرد و همین امر سبب شد که امام نامه مورد بحث را براى ابن عباس بنویسد. 🔰آتش را با خاموش کن: هنگامى که طلحه و زبير به اتفاق عايشه با گروهى از ماجراجويان فاسد وارد بصره شدند و در آنجا پرچم مخالفت بر ضد امير مؤمنان را بر افراشتند، بصريان از آنان استقبال کرده و عظيمى را براى جنگ با امير مؤمنان(عليه السلام) برپا کردند. فتنه عظيمى را برپا نمودند و سرانجام شکست خوردند و متلاشى شدند و شايد انتظار داشتند که امام(ع) بعد از پيروزيش دستور قتل گروهى از آنان را صادر کند; ولى امام(ع) با آنها از در وارد شد همان کارى که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بعد از فتح مکّه کرد و همين باعث شد که آرامش کامل به بصره باز گردد. امام(عليه السلام) در آغاز اين نامه که به فرماندار بصره، ابن عباس، نگاشته است به همين معنا اشاره کرده و مى فرمايد: «بدان بصره محل نزول ابليس و کشتزار فتنه هاست. به همين دليل با اهل آن به نيکى رفتار کن و گره ترس و وحشت را از دل هاى آنها بگشا (تا آتش فتنه خاموش شود و آنها شرمنده گردند و احساس امنيت کنند)» اينکه مى فرمايد: بصره مهبط و جايگاه فرود ابليس و محل رويش فتنه هاست، اشاره به اين است که آنجا اقوام گوناگونى زندگى مى کنند که هم نسبت به يکديگر مشکل دارند و هم نسبت به بيرون اين سرزمين و شايد به همين دليل، طلحه و زبير و عايشه آنجا را براى فتنه انگيزى بر ضد امام امير مؤمنان(عليه السلام) انتخاب کردند ❇مهم اين است که امام(عليه السلام) به ابن عباس دستور مى دهد: بهترين راه براى اين شهر آن است که به مضمون آيه شريفه (ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَکَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ * وَما يُلَقّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَما يُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظّ عَظيم)(4) عمل کند; يعنى بدى هايى را که آنها در جنگ جمل داشتند با نيکى پاسخ گويد تا آنان شرمنده احسان او گردند و دست از هر گونه مخالفت بردارند به علاوه بخشى از مخالفت آنها ممکن است به علت ترس از انتقام و مکافات عمل باشد هنگامى که با آنها به نيکى رفتار شود آتش اين خوف و ترس فرو مى نشيند و آرامش جاى آن را مى گيرد. 🖊ايت الله مكارم شيرازي. @quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️موضوع:    فاطمه واعتراض درفضای ! 🔷 . ۵ دی ماه ۱۴۰۱ دارالزهراء و قتل مخالفان سیاسی بعد از پیامبر، چگونه باب شد؟ ✅حضرت علي فرمود اگر من بیعت نکنم چه می‌شود؟ پاسخ دادند به خدا سوگند گردنت را می‌زنیم. مسئله این نیست کسی که مخالف است به زندان برود بلکه هر کس این قدرت را نمی‌پذیرد باید او را از صحنه روزگار محو کرد 💢فضا به شدت امنیتی است. حتی اگر کسی به خانه علی(ع) بیاید است که آمده علیه حکومت تصمیمی بگیرد. در این شرایط حضرت زهرا(س) سه اقدام مهم کرد 🔺توجیه‌شان این بود که جامعه اسلامی بعد از پیامبر (ص) در معرض خطر و است و ما هیچ راهی برای جلوگیری از خطر دشمن غیر از اینکه این شرایط امنیتی را به وجود بیاوریم و فورا تکلیف حکومت را مشخص کنیم نداریم. این همان کلمه‌ای است که فاطمه (س) در سخنرانی مسجد کد داد که شما مبادرت به این اعمال کردید . 🔻وقتی اصالت پیدا کرد و همه چیز در برابر او فدا شد، فقط فاطمه زهرا(س) و علی بن ابیطالب(ع) قربانی نیستند. 🔻عبدالله بن زبیر گفت ما همان کاری را می کنیم که بزرگانمان کرده اند استادسروش محلاتی @quranpuyan
چیست؟ 🔻 از نظر امیرالمومنین اهمیت نهی از منکر در امر و است که جلوی به قدرت رسیدن اشرار را می گیرد. ♦ امام حسین،منکر بزرگ و اصلی را به نقل از پیامبر، (حاکم ظالم) عنوان می کند." 🔻ریشه شکل گیری منکر در جامعه، است یکی از علل اصلی خروج و شهادت امام حسین امر به معروف و نهی از منکر بوده است، اما..❓ مهمترین معروفها و منکرها کدامند؟ از نظر معیار کمی، بزرگترین منکرها، منکرها در حوزه حکومت و قدرت است، چون در سطح کل جامعه شیوع پیدا می کند. از نظر کیفی هم مهمترین منکرها در حوزه قدرت و حکومت است؛ چون بصورت لایه بندی در جامعه عمق پیدا می کند. 🔹قرآن می‌فرماید: ظاهر و اثم (گناه و منکر) را رها کنید. به تعبیر امام صادق هرچه گناه در جامعه شیوع پیدا کند، ظاهر منکر است و علت و ریشه شکل گیری منکر، باطن اثم است و آن ریشه، است. 🔹حالا سوال این است که از نظر امام حسین بزرگترین و مهمترین منکر کدام بود؟ طبیعتا در آن جامعه ترک نماز و روزه و دروغ و کم فروشی و مشروب خواری وجود داشته است، اما امام حسین، به این منکرها اشاره نمی کند و و اصلی را به نقل از پیامبر، (حاکم ظالم) عنوان می کند. 🔹 در دوران پیامبر مسیر امر به معروف و نهی از منکر حکومت کاملا باز بود و حتی در زمان خلیفه اول و دوم هم مسدود نشد . ▫️در وصیت حضرت علی تصریح شده که مبادا امر به معروف ونهی از منکر را ترک کنید که بدترین افراد بر شما مسلط می‌شوند. امام علی ع در جای دیگر می‌فرماید: تمام کارهای خیر (نماز و روزه وجهاد و...) در برابر امر به معروف ونهی از منکر، مانند یک قطره در برابر دریایی عمیق است و 👈👈 برترین امر به معروف ونهی از منکر، سخن حق در برابر سلطان جائر و حاکم ظالم است 🔹پس  نهی از منکر و هم از همه دین و هم از همه مصادیق امر به معروف و نهی از منکر، اهمیت بالاتری دارد. 🔹حضرت امیر از اعتراض مردم مصر نسبت به ظلم حکومت خلیفه سوم تقدیر و آن را تایید می کند. ▫️وقتی ابوذر را نزد خلیفه سوم آوردند، عثمان او را متهم به کارهایی کرد، ابوذر گفت: من نصیحت برای خیرخواهی کردم، عثمان به او گفت: نه! تو دنبال ای نه نصیحت، مردم شام را علیه من شورانده ای. ابوذر گفت: تو همان روش خلفای اول و دوم را ادامه بده، ما مشکلی نداریم عثمان گفت: بی مادر! این مسایل به تو ربطی ندارد 👈👈هرطور بخواهم حکومت می کنم ▫️ابوذر پاسخ داد: من وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارم . نمی توانستند بگویند: چرا امر به معروف و نهی از منکر می کنی؟ گفتند: می کنی. ابوذر هر روز در مقابل کاخ معاویه می ایستاد و فریاد می زد: خدایا لعنت کن کسی که اهل منکر است و دیگران را نهی از منکر می کند. 🔻در نامه امام حسین به معاویه آمده: تو قاتل حجر بن عدی و یارانش نیستی؟ اینها که اهل عبادت و امر به معروف و نهی از منکر بودند. 👈👈پس امر به معروف و نهی از منکر ابتدا سلاح و ابزاری در اختیار نسبت به حکومت بود. ⭕️پس دو جریان داریم: یک جریان اهل امر به معروف و نهی از منکر حکومت است؛ از ابوذر گرفته تا حجر بن عدی و یک جریان مخالف امر به معروف ونهی از منکر حکومت، مثل عبدالملک مروان رسما گفت: از امروز اگر کسی من را نهی از منکر و دعوت به تقوا کند، گردن او را خواهم زد! 🔸البته بعدها، زیرکانه تر این کار را کردند و بجای مخالفت آشکار با امر به معروف ونهی از منکر  گفتند، خودمان سیستم امر به معروف ونهی از منکر ایجاد می کنیم تا این مساله دست حکومت و قدرت باشد و نهی از منکر را ابزار قدرت کردند. 🔸در دوره عباسی، روش مدیریت امر به معروف ونهی از منکر به ایجاد دستگاه انجامید  🔻نهی از منکر اصلی  است، اما عباسیان آن را ابزار قدرت کردند 🔸حسبه دستگاهی است که ماموریتش در زندگی مردم و مرتکبین منکر است که هیچ کدام در فقه شیعه جایز نیست و فقهای شیعه هم تجسس را حرام می دانند و هم به مامورین اجازه تعزیر و مجازات مردم را نمی دهند، برخورد فیزیکی و مجازات فقط در اختیار دادگاه است. 🔸ترجمه امروز «حسبه» می‌شود گشت ارشاد، گشت یعنی تجسس. امیرمومنان هم در بازار گشت می‌زد و کنترل می کرد اما برای اینکه به مردم اجحاف نشود، نه اینکه مردم را مجازات کند.  🔻سال ۱۳۴۸ امام خمینی در نجف در بحث ولایت فقیه خود با انتقاد از نهی از منکر نسبت به گناهان فردی، گفتند: «امر به معروف ونهی از منکر را در دایره کوچکی که ضررش به خود فرد می‌رسد، محصور کرده ایم و به منکرات بزرگ توجه نداریم» استاد سروش محلاتی، عاشورای 1402 @quranpuyan
(ع) به مثابه راه 🚩🚩 عاشورا از دیدگاه شهید بهشتی 👈متن حاضر بخشی از سخنرانی شهید بهشتی در تشریح فلسفه قیام اباعبدالله الحسین(ع) ذیل تفسیر آیه 85 سوره بقره است که در فاصله سال های 1355-1349 برگزار می شد. ایشان با نقد کجروی ها و بی تفاوتی در برابر آن ها، خطر از امام حسین(ع) را گوشزد می کند و نگرانی خود را از خالی شدن نهضت حسینی از مفهوم و محتوا بیان می دارد و با روشن بینی و جسارت علمی بر عاشورا می شورد. 🛑قسمت اول ↩️صرف این که کاری از روی اخلاص انجام شود، کافی نیست؛ بلکه ارزشیابی با ضابطه های اسلام، قرآن، با ضابطه هایی که خود پیغمبر، خود مولا امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهدا(ع) در اختیار ما قرار گذاشته اند، باید صورت بگیرد. با تمام محبت، با تمام دلسوزی به سراغ آن گروهی که از صمیم دل یا حسین یا حسین می گویند، می رویم و می گوییم: برادر و خواهر باصفا، حسین حسینت را با صمیمت بگو، اما زمینه انسانیت این کار، « » است، کمی است، مبادا حسین حسین گفتنت در راه ضد حسین مورد و بهره کشی قرار گیرد. ببینیم حسینی که به عشقش می گرییم و به راستی می گرییم، به عشقش ضجه می کنیم و به راستی ضجه می کنیم، به عشقش پول خرج می کنیم و به راستی خرج می کنیم. (آن هایی که برای خودنمایی خرج می کنند، انسان با آن ها طرف بشود ارزش ندارد، آن ها منافق اند. ما فعلاً آن ها را می گوییم که در آن ها خلوص و صفایی است) ⁉️بگو این حسین چرا کربلا آمد؟ و چرا کشته شد؟ از گذشته به زمان حال بیا، آینده را هم نگاه کن، سرگذشت زنده مولای مان حسین(ع) را به دقت مطالعه کن، ⁉️ببین چه شد که حسین(ع) مدینه را پشت سر گذاشت و به مکه آمد؟ در آن روزهایی که همه مسلمان ها به سمت مکه، برای مراسم حج هجوم آوردند، در روز هفتم به جای این که به سمت عرفات کوچ کند،به سمت کوفه حرکت می کند، چرا؟ این چراها را مطالعه کن، از زبان چه کسی؟ از زبان دین، یا از زبان تاریخ نقادی شده، تصدیق شده یا اگر زبان تاریخ تصدیق شده در اختیارت نیست، یک کتاب این طور می گوید و کتاب دیگر چیز دیگری می گوید، هر دو هم اثر محققان عالیقدر است، هردو را مطالعه کن. اگرحقیقت برای تو روشن نشد، سراغ برو. مگر بی خود بود که پیغمبر(ص) و جانشین به حقش علی(ع) فرمودند و تأکید کردند: هر وقت های گمراه کننده، راه حق و حقیقت را بر شما همچون تاریکی شب، مشتبه کرد«علیکم بالقرآن»، سراغ قرآن بروید و ببینید قرآن چه می گوید؟ این قرآن هدایت است و در چنین مواردی اصل است و حق را از باطل جدا می کند. 🔻👈بیا حسین(ع) را با محک قرآن، با ملاک ها و ضابطه های قرآن مطالعه کن. ببین چگونه می تواند باشد! بعد هر جای این تاریخ که هماهنگ با قرآن بود، برایت روشنگر خواهد بود و هر جا را که دیدی ندارد، از اعتبار ساقط کن 🖌شهید دکتر بهشتی ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمه، در اعتراض به ✅برخي گمان ميكنند كه حضرت زهرا فقط نسبت به ظلم به خودش و علي ع هشدار داده اما ايشان نسبت به اينده امت پيامبر هم هشدار دادند. و اساس ان هم همين ايه بود  كه:وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ.. أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ" هرچند ايه در جنگ احد نازل شد اما پيامبر در اخرين لحظات عمرشان هم،انرا خواندند. امت، ارتداد و كفر نيست. بلكه انحراف در قالب و اسم اسلام است. اين همان است. که در خطبه 156 نهج البلاغه امده است: پيامبر فرمود: «يا على، به زودى امتم پس از من دچار مى شوند. به زودى مسلمانان او را شمارند.. و را به عنوان ، و را به نام تجارت حلال دانند.» 👈بنابراين و عقبگرد امت پيامبر،  تغيير  در ماهيت دين به اسم دين است. افراد را جايز و حتي واجب شمردن، را مجاز كردن و اعمال خشونت به اسم نهي از منكر هم از اين باب است. شهيد مطهري هم از در جدول ارزشها انتقاد كرده است كه مثلا يك ارزش اولويت پايين مثل به اولويت اول جامعه تبديل ميشود. استاد سروش محلاتي @quranpuyan
در و 💐🌴از (ع) درباره و پرسیده می‌شود و آن حضرت می‌فرماید: «مروت و جوانمردی، حفظ دین و عزت نفس و نرمش و مداومت بر نیکی و احسان و ادا کردن حقوق و دوستی با مردم است» (تحف‌العقول، ص 225). آن حضرت در حدیثی دیگر می‌فرماید: «جوانمردی، حفظ دین، و گرامی‌داشتن نفس و مهربان بودن و انجام درست امور و اداء حقوق می‌باشد» 📚 (جواد قیومی، صحیفه الحسن، ص 340) 👈و می‌فرماید: «جوانمردی، توجه کامل به و و می‌باشد» (همان). پیامبر خدا (ص) این سخن را به‌گونه‌ای اندکی متفاوت بیان می‌فرماید: 🍃«هر کس با مردم ت داشته‌باشد و بر آنان نکند و با آنان سخن گوید و دروغ نگوید و به آنان وعده دهد و وفا کند از کسانی است که جوانمردی‌اش به کمال رسیده و دادگری‌اش آشکار گردیده و برادری با او واجب است و غیبتش حرام است 📚(نهج‌الفصاحه، ص 165). 🔸امام‌علی (ع) کمال جوانمردی را به دو چیز می‌داند: «با و که جوانمردی به کمال می‌رسد»، «با صدق و راستی است که مردانگی کامل می‌شود» 📚(غررالحکم، ح 4201 و 4224). 🖌اینها سخنان امام مجتبی (ع) درباره و بود. اما آن حضرت در طول زندگی به بالاترین معنا اصول جوانمردی را رعایت کرده که اوج آن تصمیمی تاریخی است که گرفته است. 📌 آن حضرت حکومتی را که حق اوست رها می‌کند و به تن می‌دهد که به ظاهر بدنامی برای او در پی دارد به‌گونه‌ای که برخی از یاران او در جمع او را «خوارکننده مؤمنان» خطاب می‌کنند. 📌اما آن حضرت از حکومت می‌گذرد و توهین و دشنام را به جان می‌خرد تا در برهه‌ای خاص بهترین تصمیم را برای مردم گرفته باشد. او در واقع مردم و کشور و دین را فدای حکومت و قدرت خویش نمی‌کند بلکه همه وجود خویش را فدا می‌کند و در واقع به بد تن می‌دهد تا از بدتر و فاجعه‌ای بزرگ پیشگیری کند. 📌پس از اینکه امام (ع) به صلح با معاویه تن می‌دهد، معاویه از آن حضرت می‌خواهد که در میان مردم سخن بگوید و صلح و بیعت خود را اعلام کند. امام می‌پذیرد و خطبه‌ای می‌خواند و پس از حمد خدا و درود بر پیامبر او می‌فرماید: 👈👈«ای مردم! زیرک‌ترین زیرکی‌ها، تقوا و پرهیزگاری است و احمقانه‌ترین بی‌خردی، فجور و گناه است... ⭕️معاویه با من در مورد حقی منازعه می‌کند که آن حق من است و نه او، و من مصلحت امت و پایان یافتن و را در نظر گرفتم، و شما با من بیعت کرده‌بودید که با هر که کنم صلح و با هر که بجنگم بجنگید. من به این عقیده رسیده‌ام که با معاویه سازش کنم و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم، و با او نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است، و قصدم از این کار و بقای شماست» 📚(صحیفه الحسن، ص 195). 😔این فدا کردن زندگی و آبروی خویش برای و ملت است و این اوج مروت و جوانمردی است. آن کس که شعارهای توخالی می‌دهد و پرخاشگری می‌کند، ضرورتاً قهرمان و شجاع و جوانمرد نیست. شعارهایی که خود شعاردهنده هزینه‌اش را نمی‌پردازد بلکه ملت و مملکت باید هزینه سنگین آن را بپردازند. و غیور آن کس نیست که می‌گوید من آن هستم که با دشمنان این‌گونه سخن گفتم و با سخن خود بر دهان آنان کوبیدم. این‌چنین سخن گفتن هیچ شجاعتی نمی‌خواهد. و غیور و جوانمرد حاکمی است که همه‌جا و همه وقت مصلحت ملک و ملت را در نظر می‌گیرد و هر جا لازم باشد در این راه از آبرو و حیثیت خود مایه می‌گذارد. 🌴آری! مجتبی جوانمرد بود و شجاع و غیور و پرهیزگار؛ کسی که هیچ‌چیز را برای خود نمی‌خواست و قدرت و حکومت تا جایی برای او ارزش داشت که بتواند خدمتی کند و مصلحت دین و ملت در آن باشد. اما جایی که چسبیدن به این قدرت و حکومت مفسده‌ای بسیار بزرگ برای دین و مملکت و ملت دارد، آن حضرت، جوانمردانه، نه‌تنها از قدرت و شوکت می‌گذرد و انزوا می‌گزیند، بلکه آبروی خود را نیز در طبق اخلاص می‌گذارد. آن امام همام را به‌حق باید پیشوای جوانمردان خواند. 🖋🖋دکترعبدالرحیم سلیمانی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و از هرجزء قران كريم روز بيستم: قسمت‌سوم ✅ و خود را باطبیعت هماهنگ کنیم أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۸۶﴾سوره نمل آيا نديده ‏اند كه ما شب را قرار داده ‏ايم تا در آن بياسايند و روز را روشنى ‏بخش [گردانيديم] قطعا در اين [امر] براى مردمى كه ايمان مى‏ آورند مايه‏ هاى عبرت است 💐"آرامشى که از تاریکى شب به وجود مى آید یک واقعیت مسلّم علمى است پرده هاى تاریک شب نه تنها یک وسیله اجبارى براى تعطیل فعالیت هاى روزانه است، بلکه اثر عمیقى روى سلسله اعصاب انسان و سایر جانداران مى گذارد، و آنها را در استراحت و خواب عمیق ـ و به تعبیر قرآن «سکون» ـ فرو مى برد. 🔶همچنین رابطه روشنائى روز، و تلاش، حرکت و جنبشى که خاصیت تابش نور است نیز، از نظر علمى جاى تردید نیست، نور آفتاب نه تنها، صحنه زندگى را روشن، و چشم انسان را فعال مى سازد، که تمام ذرات وجود انسان را بیدار کرده و به فعالیت وا مى دارد. 👈انسان باید خود را با این نظام هماهنگ سازد، استراحت کند، و به تلاش و کوشش بپردازد، تا همیشه و فعال باشد." تفسیر نمونه "بر انسان لازم است در جايى و زمانى سكونت كند و آرام گيرد، كه براى همين آرامش و سكونت درست شده و آن شب است كه با پرده ظلمتش ديدگان را در حجاب مى كند و در مقابل در جايى و زمانى به جنب و جوش در آيد، كه براى جنب و جوش درست شده و آن روز است كه با روشناییش همه چيز را - مخصوصا آن چيزها را كه متضمن منافع حيات آدمى است - نشان آدمى مى دهد."تفسیر المیزان ✅ ﺑه ﺻﺮﻑ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ، ﻣﺆﻣﻨﻢ، ﻛﺎﺭ ﺗﻤﺎم ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْكُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ(۲) وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِینَ(۳- عنکبوت) آیا مردم گمان كرده‏ اند، همین كه بگویند: ایمان آوردیم، رها مى ‏شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث‏] مورد آزمایش قرار نمى‏ گیرند؟ در حالى كه یقیناً كسانى را كه پیش از آنان بودند، آزمایش كرده ‏ایم [پس اینان هم بى‏ تردید آزمایش مى‏ شوند]، پس همانا خدا كسانى را كه [در ادعاى ایمان‏] راست گفته ‏اند مى‏ شناساند، و قطعاً دروغگویان را نیز مى ‏شناساند. 🔹كلمه‌ى «فتنة» به معناى گداختن طلا براى جدا كردن ناخالصى‌هاى آن است. و چون در حوادث و سختى‌ها، جوهره‌ى انسان از شعارهاى دروغين جدا مى‌شود، حوادث و آزمايش‌ها را « » مى‌گويند. 🔹 ايمان، تنها با زبان و شعار نيست، بلكه همراه با آزمايش است. ادّعا كافى نيست، بايد عملكرد را ديد و قضاوت كرد. 🍃سعديا گرچه سخندان ونصحيت‌گويى‌ 👈👈 زعمل كار برآيد به سخندانى نيست‌🍃 ✅بخاطر ، بنده و مطيع به ناحق ديگران نشويم إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (۱۷/عنکبوت) همانا كسانی كه به جای خدا پرستش می‌كنيد، مالك رزق شما نيستند، پس روزی را نزد خدا جستجو كنيد و او را بپرستيد و برای او شكر نماييد كه به سوی او بازگردانده می‌شويد. 🔹از انگيزه‌های پرستش غير خدا، رسيدن به نان و نواست. «لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً» 🔹خدا رازق است، ولی انسان نيز بايد تلاش كند. «فَابْتَغُوا» 🔹ابتدا بايد نيازهای مادّی و رفاهی را حل كرد، سپس مردم را ارشاد نمود.‏«فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ» 🔹سرچشمه‌ی رزق، نزد خداست. «عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ» 📚تفسیر نور ✅ تكيه‌گاههای غير خدا، همچون لانه است مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّـهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (۴۱/عنکبوت) مَثَلِ كسانی كه غير خدا را سرپرست خود برگزيدند، همانند مَثَل عنكبوت است كه (برای خود) خانه‌ای ساخته؛ و البتّه سست‌ترين خانه‌ها خانه‌ی عنكبوت است اگر می‌دانستند. ♦♦ "عدم اختصاص آيه 41 به بت پرستي سخن از نفي ولايت است نه نفي الوهيّت مي‌فرمايد بسيار خوب شما مشرك نيستيد بت را نمي‌پرستيديد اصل عبادت را قبول نداريد ولي بالأخره به جايي تكيه مي‌كنيد آن شما بيت عنكبوت است سخن از اولياست نه آلهه هيچ كسي و هيچ چيزي غير خدا سهمي در حفظ انسان ندارد اگر كسي به غير خدا تمسّك كرد مثل آن است كه به خانه عنكبوت رفت و سست‌ترين خانه, خانه عنكبوت است." تفسير تسنيم جهت مطالعه سایر نکات جزء بيستم به لینک زیر مراجعه نمایید https://b2n.ir/joze20