eitaa logo
قران پویان
441 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
643 ویدیو
597 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ را با بخوانیم . 🔶وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «180»اعراف 🔹و نيكوترين نام‌ها براى خداوند است، پس خداوند را با آنها بخوانيد. و كسانى را كه در اسم‌هاى خدا به كژى و مجادله ميل دارند خدا را به چيزى كه لايق او نيست توصيف مى‌كنند (و به جنگ و ستيزه مى‌پردازند و صفات خدا را بر غير او مى‌نهند) رهاكنيد. آنان به زودى به كيفر آنچه مى‌كردند، خواهند رسيد. 🍃- كلمه‌ى «اللّه»، محور همه‌ى اسماى الهى است. «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» (كلمه‌ى «اللَّهِ»، دربردارنده‌ى تمام صفات الهى است) 🌼 تمام خصال نيكو، براى خداست، ديگران براى رسيدن به «حُسنى» بايد سراغ او بروند. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» 🌸 دعوت و دعا بايد به زيبايى‌ها و خوبى‌ها باشد. «الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها» 🍃اسماى الهى نشانه‌هاى اوست، مى‌توان از نشانه به او رسيد. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها» 🌼 ايمان به اين‌كه خداوند تمام كمالات را دارد و از همه‌ى عيب‌ها دور است، انسان را به دعا و ستايش وامى‌دارد. «فَادْعُوهُ بِها» 🌸داروى غفلت، ياد خداست. در آيه‌ى قبل خوانديم: «هُمُ الْغافِلُونَ» در اين آيه مى‌خوانيم: «فَادْعُوهُ بِها» 🍃در برابر به ملحدان و منحرفان، عكس العمل نشان دهيم. «ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
و هایی از هر جزء قرآن کریم ✅ روز بيست و یکم جزء قسمت دوم ✅ عادت به و شکرگزاری وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ «12»لقمان و ما به لقمان حكمت داديم، كه شكرخدا را به جاى آور و هر كس شكر كند، همانا براى خويش شكر كرده؛ و هر كس كند (بداند به خدا زيان نمى‌رساند، زيرا) بى‌ترديد و ستوده است. وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‌ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ «14»لقمان "و ما انسان را درباره‌ى پدر و مادرش سفارش كرديم، مادرش او را حمل كرد، در حالى كه هر روز ناتوان‌تر مى‌شد، (و شير دادن) و از شير گرفتنش در دو سال است، (به او سفارش كرديم كه) براى من و پدر و مادرت سپاس گزار، كه بازگشت (همه) فقط به سوى من است". به بهانه آن كه كارى، وظيفه‌ى طبيعى فردى است، نبايد از سپاس و احسان او، شانه خالى كنيم. (باردارى ، امرى طبيعى است، ولى ما مسئوليّت داريم كه به مادر احترام گذاريم و از زحمات او قدردانى كنيم). ✅ نكوهش و خودبرتربيني جمله إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ در سوره هاي لقمان و حديد بكاررفته است. هم چنين بطور مشابه در آيه 36 سوره نسا بيان شده است:إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ من كان مُخْتَالا فَخُورا "كلمه (مختال ) به معناى كسى است كه دستخوش خيالات خود شده، و خيالش او را در نظر خودش شخصى بسيار بزرگ جلوه داده، در نتيجه دچار به كبر گشته، از راه صواب گمراه شده است، و كلمه (فخور) به معناى كسى است كه زياد افتخار مى كند، و اين دو صفت يعنى اختيال - خيال زدگى - و كثرت فخر از لوازم علاقمندى به مال و جاه، و افراط در حب آن دو است." تفسیر المیزان ✅ ظهور بلاهای ناشی از عمل انسانها، هم است و هم فرصتی برای تنبه و بازگشت ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ(41- روم) به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى در خشكى و دریا نمودار شد تا خداوند كیفر برخى از آنچه را که انجام داده‏ اند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان‏ برگردند. آیه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنى به خاطر شركى است كه مى‏ ورزند، و گناهانى است كه مى‏ كنند. هر كار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عكس العمل نامطلوبى دارد مانند اینکه دروغ، سلب اعتماد مى ‏كند و خیانت در امانت، روابط اجتماعى را بر هم مى ‏زند و این همان رابطه گناه و فساد است که این آیه به آن اشاره دارد. ظهور و آشکار شدن فساد های ناشی از عملکرد انسانها،فرصتی برای تذکر و تنبه و باز گشت به صلاح است.اما اگر فساد مفسدین ادامه یابد و سایرین هم به اخبار فساد عادت کنند و تلاشی برای اصلاح صورت نگیرد،فرصت بازگشت از دست میرود.و به تهدیدی برای تحقق عذاب تبدیل میشود. این موضوع در آیات دیگر قران هم بیان شده است از جمله سوره سجده وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۱﴾ سوره سجده و قطعا غير از آن عذاب بزرگتر از عذاب اين دنيا [نيز] به آنان مى‏چشانيم اميد كه آنها باز گردند. قبل از عذابهای بزرگ، خدا با گرفتار کردن مردم به عذابهای کوچکتر بدنبال فرصتی برای بازگشت انهاست. https://b2n.ir/joze21 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⚫ مروری بر وقایع اخرین روزهای حیات ص ⭕️قسمت اول : ابراز نگراني از آینده، زيارت اهل بقيع 🌴"پیامبر در آخرین روزهای حیاتش درباره سه امر سخن گفته است: ابراز نگرانی شدید نسبت به ، و خبر از عرضه خاص قرآن در سال آخر. این امور را از سه منبع اقدم اهل سنت الطبقات الکبرای ابن سعد،سیره ابن هشام و تاریخ طبری و یک منبع شیعی یعنی ارشاد شیخ مفید نقل میکنم. الف. نگراني شديد پيامبر براي 🔻خطبه با حالت تب در مسجد: يَا أَيُّهَا النَّاسُ، سُعِّرَتِ النَّارُ، وَأَقْبَلَتِ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ! وَإِنِّي وَاللَّهِ لا تُمْسِکُونَ عَلَيَّ شَيْئًا، إِنِّي لَمْ أُحِلَّ لَکُمْ إِلا مَا أَحَلَّ لَکُمُ الْقُرْآنُ، وَلَمْ أُحَرِّمْ عَلَيْکُمْ إِلا مَا حَرَّمَ عليکم القرآن. (سیرة ابن هشام ج ۴ ص ۳۰۴-۳۰۵ ؛ ابن سعد، الطبقات الکبری ج ۲ ص ۱۹۱ ؛ تاریخ الطبری، ج ۳ ص ۱۹۸ ، ترجمه فارسی ابوالقاسم پاینده ۴ ص ۷۱) ترجمه: ای مردم،آتش افروخته شد و فتنه ها چون پارههای شب تاریک بیامد، به خدا خرده ای بر من نتوانید گرفت، که من جز آنچه را قرآن بر شما حلال کرده حلال نکردم و جز آنچه را قرآن بر شما حرام کرده حرام نکردم. 😔پیامبر سخت نگران است و نگرانی خود را مکررا ابراز کرده است. اما صحابه انگار متوجه اهمیت هشدارهای پیامبر نیستند. مراد پیامبر کدام آتش و کدام فتنه است؟ او با مردم إتمام حجت میکند که جز آنچه قرآن حلال کرده او حلال نکرده و جز آنچه قرآن حرام کرده او حرام نکرده است. پس در شعله ور شدن این آتش فتنه او تقصیری ندارد. ناقلان خطبه فوق در کار مستندسازی برای خلیفه مورد نظر خود بوده اند و هرگز به مغز و محتوای هشدارهای پیامبر پی نبرده اند. ↩️ب. آخرين اهل بقيع پیامبر در شب قبل از وفاتش علیرغم شدت تب و درد برای استغفار اهل بقیع به آنجا رفت. برخی منابع اهل سنت نوشته اند با ابی مویهبة خادمش، منابع شیعی نوشته اند به اتفاق علی بن ابیطالب. مهم این است که پیامبر در آن جا چه گفته و چه کرده. منابع هر دو مذهب نقل کرده اند که پیامبر دلیل خود را اینگونه ابراز کرده: 🔻اني اُمرتُ ان استغفر لاهل البقيع. من مامور به اهل بقیع شده ام. پیامبر )ص( اینگونه مقابر بقیع را زیارت کرد: السلام عليکم اهل المقابر، ليَهنِئَکم مااصبحتم فيه مما اصبح الناس فيه، اقبَلَتْ الفتن کقطع الليل المظلم، يتبع آخرها أولها،الآخرة شر من الاولي. 🍃سلام بر شما اهل قبور! سلام بر شما ای مردمی که در دل خاک بقیع خفته اید، این حال که شما دارید نسبت به حال مردم خوش است، ها چون پاره های شب تاریک از پی هم میرسند و پسین بدتر از پیشین است. سپس برای آنها استغفاری طولانی نموده و گفت: اني اوتيت مفاتيح خزائن الدنيا والخلد فيها، ثم الجنة، خُيِّرتُ بين ذلک و لقاء ربي والجنة، فاخترت لقاء ربي والجنة. کلید گنجینه های دنیا و زندگی ابدی را به من دادند که پس از آن به بهشت بروم و مخیرم کردند که یا چنان باشم یا به پیشگاه خدا و بهشت بروم و من محضر خداوند و بهشت را انتخاب کردم. (الطبری، تاریخ الرسل والملوک، ج ۳ ص ۱۸۸ ؛ ابن سعد، الطبقات الکبری: ذکر خروج رسول الله الی البقیع واستغفاره لاهله والشهداء، ج ۲ ص ۱۸۲ ؛ المفید، الارشاد ج ۱ ص ۱۸۱) 🍂از کلام پیامبر نگرانی موج میزند. به بزرگان خفته در بقیع میگوید خوشا بحالتان وضع شما بهتر است! سپس به فتنه هایی که در راهند اشاره میکند یکی از دیگری بدتر. پیامبر نگران چیست؟ آیا جز نگران سرنوشت امتش بعد از خود؟ نگرانی پیامبر با توجه به وقایع تاریخی کاملا موجه بوده است. 💢ذیل کلام پیامبر حکایت از انتخاب بزرگ ایشان می دهد. او بین زندگی ابدی در دنیا و برخورداری از تمام خزائن دنیوی از یک سو و شتافتن به محضر دومی را انتخاب کرده در حالی که بهشت در هر دو تضمین شده است. معلوم می شود محضر ربوبی مقامی بالاتر از مراتب ادنای بهشت است. آنکه جمال خداوند را مشاهده کرده باشد جز به وصال یار راضی نمی شود." 📝آخرین روزهای پیامبر (ص) جلسه دوم: دو هفته آخر زندگی پیامبر دکتر محسن کدیور @qurqnpuyan
❇️روحیه 💠وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ «12»لقمان 🌱و ما به لقمان حكمت داديم، كه را به جاى آور و هر كس كند، همانا براى خويش شكر كرده؛ و هر كس كند (بداند به خدا زيان نمى‌رساند، زيرا) بى‌ترديد و ستوده است. 🔹نعمت ويژه، مى‌طلبد. آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ ... اشْكُرْ لِلَّهِ‌ چنانكه خداوند در برابر اعطاى نعمت ويژه‌ى كوثر به پيامبر اسلام، از او ويژه مى‌خواهد. 💠 *«إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ» «1»* 🔹اوّلين فرمان به حضرت موسى بعد از نبوّت، فرمان نماز و اوّلين فرمان بعد از دادن حكمت به لقمان، فرمان است. «أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ» 🔹 ، به سود خود انسان است. «وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ» چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» «2» «1». كوثر، 1- 2. «2». ابراهيم، 7 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
و از 📎 ✅ عادت به و شکرگزاری وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ «12»لقمان و ما به لقمان حكمت داديم، كه شكرخدا را به جاى آور و هر كس شكر كند، همانا براى خويش شكر كرده؛ و هر كس كند (بداند به خدا زيان نمى‌رساند، زيرا) بى‌ترديد و ستوده است. وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‌ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ «14»لقمان "و ما انسان را درباره‌ى پدر و مادرش سفارش كرديم، مادرش او را حمل كرد، در حالى كه هر روز ناتوان‌تر مى‌شد، (و شير دادن) و از شير گرفتنش در دو سال است، (به او سفارش كرديم كه) براى من و پدر و مادرت سپاس گزار، كه بازگشت (همه) فقط به سوى من است". به بهانه آن كه كارى، وظيفه‌ى طبيعى فردى است، نبايد از سپاس و احسان او، شانه خالى كنيم. (باردارى ، امرى طبيعى است، ولى ما مسئوليّت داريم كه به مادر احترام گذاريم و از زحمات او قدردانى كنيم). ✅ نكوهش و خودبرتربيني جمله إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ در سوره هاي لقمان و حديد بكاررفته است. هم چنين بطور مشابه در آيه 36 سوره نسا بيان شده است:إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ من كان مُخْتَالا فَخُورا "كلمه (مختال ) به معناى كسى است كه دستخوش خيالات خود شده، و خيالش او را در نظر خودش شخصى بسيار بزرگ جلوه داده، در نتيجه دچار به كبر گشته، از راه صواب گمراه شده است، و كلمه (فخور) به معناى كسى است كه زياد افتخار مى كند، و اين دو صفت يعنى اختيال - خيال زدگى - و كثرت فخر از لوازم علاقمندى به مال و جاه، و افراط در حب آن دو است." تفسیر المیزان ✅ ظهور بلاهای ناشی از عمل انسانها، هم است و هم فرصتی برای تنبه و بازگشت ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ(41- روم) به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى در خشكى و دریا نمودار شد تا خداوند كیفر برخى از آنچه را که انجام داده‏ اند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان‏ برگردند. آیه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنى به خاطر شركى است كه مى‏ ورزند، و گناهانى است كه مى‏ كنند. هر كار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عكس العمل نامطلوبى دارد مانند اینکه دروغ، سلب اعتماد مى ‏كند و خیانت در امانت، روابط اجتماعى را بر هم مى ‏زند و این همان رابطه گناه و فساد است که این آیه به آن اشاره دارد. ظهور و آشکار شدن فساد های ناشی از عملکرد انسانها،فرصتی برای تذکر و تنبه و باز گشت به صلاح است.اما اگر فساد مفسدین ادامه یابد و سایرین هم به اخبار فساد عادت کنند و تلاشی برای اصلاح صورت نگیرد،فرصت بازگشت از دست میرود.و به تهدیدی برای تحقق عذاب تبدیل میشود. این موضوع در آیات دیگر قران هم بیان شده است از جمله سوره سجده وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۱﴾ سوره سجده و قطعا غير از آن عذاب بزرگتر از عذاب اين دنيا [نيز] به آنان مى‏چشانيم اميد كه آنها باز گردند. قبل از عذابهای بزرگ، خدا با گرفتار کردن مردم به عذابهای کوچکتر بدنبال فرصتی برای بازگشت انهاست. https://b2n.ir/joze21 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️نگاه ویژه 💠أَ فَتُمارُونَهُ عَلی‌ ما يَری‌ (۱۲) وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری‌ (۱۳) عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی‌ (۱۴) عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی‌ (۱۵/نجم) 🌱‏پس آيا بر سر آنچه می‌بيند با وی جدال می‌كنيد؟ و همانا در نزولی ديگر او را ديد. ‏نزد سدرة المنتهی. كه بهشتِ امن نزد آن است. 🔹گرچه همه مردم زير نظر خداوند هستند، امّا خداوند گاهی بعضی را به طور خاص مورد نظر قرار می‌دهد. «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری‌» يعنی خداوند در معراج پيامبرش را يكبار ديگر مورد نظر ويژه قرار داد. همان گونه كه خداوند با اين‌كه با همه مردم است، «وَ هُوَ مَعَكُمْ»ولی بودن او با متّقين به گونه‌ای ديگر است. إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا 🔹‏آری، همراه بودن و عنايت خداوند گاهی عام است و گاهی خاص. او پيامبرش را در آسمان‌ها مهمان كرد و نزد سدرة المنتهی و بهشت موعود، مورد نظر خاص خود قرار داد. 🔹افراد بی ايمان، تحمّل باور كردن مكاشفات و دريافت‌های اوليای خدا را ندارند و با بدبينی و ترديد با آنها به جدال می‌پردازند. «أَ فَتُمارُونَهُ» ‏ 🔹در مسائل نظری و فكری، بحث و ترديد جای دارد، ولی در محسوسات و ديدنی‌ها جايی ندارد. «أَ فَتُمارُونَهُ عَلی‌ ما يَری‌» ‏ 🔹شرط تبليغ، پذيرش همگانی نيست؛ بعضی انكار يا ترديد يا جدال می‌كنند. ‏«أَ فَتُمارُونَهُ» ‏ 🔹پرسش و دليل‌خواهی هميشه مورد سفارش است، «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» ولی‌ مجادله و ستيز مورد توبيخ است. «أَ فَتُمارُونَهُ» ‏ 🔹بالاتر از بهشت نيز وجود دارد. «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی‌ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی‌» سدرة المنتهی به قدری مهم است كه بهشت با آن عظمتش در كنار اوست. 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
🔹خداوند یکتا وبی همتا 🔸آیه 1سوره اخلاص 🔹- او یکتا و بی‌همتاست: نخستین آیه از این سوره در پاسخ سؤالات مکرری که از ناحیه اقوام یا افراد مختلف در زمینه اوصاف پروردگار شده بود، می‌فرماید: «بگو: خداوند یکتا و یگانه است» (قل هو الله احد). ذات منفردی است که نظیر و شبیهی برای او نیست. آغاز جمله با ضمیر «هو»- که ضمیر مفرد غائب است و از مفهوم مبهمی حکایت می‌کند- در واقع رمز و اشاره‌ای به این واقعیت است که ذات مقدس او در نهایت خفاء است، و از دسترس افکار محدود انسانها بیرون، هر چند آثار او آن چنان جهان را پر کرده که از همه چیز ظاهرتر و آشکارتر است، چنانکه در آیه 53 سوره فصلت می‌خوانیم: «به زودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می‌دهیم تا برایشان آشکار گردد که او حق است». 🔹سپس از این حقیقت ناشناخته پرده بر می‌دارد و می‌گوید: «او خداوند یگانه و یکتاست». در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السّلام می‌خوانیم که فرمود: «در شب جنگ بدر «خضر» را در خواب دیدم، از او خواستم چیزی به من یاد دهد که به کمک آن بر دشمنان پیروز شوم گفت: بگو: یا هو، یا من لا هو الّا هو هنگامی که صبح شد جریان را خدمت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله عرض کردم. فرمود: «ای علی علیه السّلام اسم اعظم به تو تعلیم شده، سپس این جمله ورد زبان من در جنگ بدر بود». 🔸«عمار یاسر» هنگامی که شنید حضرت علی علیه السّلام این ذکر را روز صفین به هنگام پیکار می‌خواند، عرض کرد: این کنایات چیست؟ فرمود: «اسم اعظم خدا و ستون توحید است»! 🔹«اللّه» اسم خاص برای خداوند است که در همین یک کلمه به تمام صفات جلال و جمال او اشاره شده و این نام جز بر خدا اطلاق نمی‌شود، در حالی که نامهای دیگر خداوند معمولا اشاره به یکی از صفات جمال و جلال او است مانند عالم و خالق و رازق و غالبا به غیر او نیز اطلاق می‌شود. 👈این نام مقدس قریب «هزار بار» در قرآن مجید تکرار شده، و هیچ اسمی از اسماء مقدس او این اندازه در قرآن نیامده است، نامی است که قلب را روشن می‌کند، به انسان نیرو و آرامش می‌بخشد، و او را در جهانی از نور و صفا مستغرق می‌سازد. 🔸«احد» یعنی و است و یگانه و یکتاست نه به معنی واحد عددی، یا نوعی و جنسی، بلکه به معنی وحدت ذاتی، و به عبارت روشنتر وحدانیت او به معنی عدم وجود مثل و مانند و شبیه و نظیر برای او است. 👈دلیل این سخن نیز روشن است: او ذاتی است بی‌نهایت از هر جهت، و مسلم است که دو ذات بی‌نهایت از هر جهت غیر قابل تصور است، چون اگر دو ذات شد هر دو محدود می‌شود، این کمالات آن را ندارد، و آن کمالات این را- دقت کنید." 📚تفسیر نمونه  ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
⁉️منظور از نامیدن در چیست؟ 🛑 قسمت سوم: ⁉️"پرسش: اینکه اعتقاد دارند علیه السلام یعنی چه؟ آیا آنان برای خدا تجسم قائلند؟ آیا می‎توان این اعتقاد را نوعی تشبیه به حساب آورد؟ پاسخ: 👈در بحث مسئله تشبیه و یا حتی تجلی مطرح نیست. همان طور که اشاره کرده‌اید مسیحیان خدا را در قالب یعنی (خدای پدر، خدای پسر و خدای روح القدس) تصویر می‌نمایند و غالباً از خدای پدر و خدای پسر سخن می‌گویند و از این اعتقاد آن‌ها به نظریه تثلیث یاد می‌شود. نظریه تثلیث در الهیأت مسیحی آموزه‌ای بنیادین است که دیگر آموزه‌ها بر اساس آن توجیه و تفسیر می‌شوند. بر اساس نظریه تثلیث مسیحیان معتقد به هستند و معتقدند که حضرت عیسی پسر خداست و اما در این که پسر خدا بودن به چه معناست، تعریف‌ها و تفسیرهای متعددی ارائه شده است. اصولاً خود مسیحیان از پسر بودن حضرت عیسی (ع) دو معنای زیر را ارائه کرده‌اند که به اعتقاد ما هر دو آن‌ها با مشکل عقلی و نقلی مواجه هستند: 1⃣-اولین معنای آن‌ها این است که ازآنجاکه آفرینش عیسی برخلاف روش معمولی و بدون داشتن پدر صورت گرفته و کارهای دوران زندگی او آمیخته با انواع معجزات و حوادث خارق العاده بوده، از این جهت می‌توان گفت عیسی م ظهر و آینه تمام نمای خداست و به همین جهت خداوند از او تعبیر به پسر نموده است و یا چون خداوند عیسی را فوق العاده دوست می‌داشت از این جهت او را پسر خود خوانده است. 🔻👈اما این توجیه دارای دو ایراد زیر است: ↩️الف-با معتقدات عموم مسیحیان که در اعتقادنامه نیقیّه بدین شرح مندرج است: «ما ایمان داریم به خدای واحد پدر، قادر مطلق، خالق همه چیزهای دیدنی و نادیدنی و به خداوند واحد، عیسی مسیح، پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولودی که از ذات پدر است; خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات هم ذات با پدر...»(1) سازگار نخواهد بود؛ زیرا عبارات فوق، صریح در این است که عیسی مسیح پسر خداست همان طوری که نور از نور جدا می‌شود، عیسی هم از خدا جداشده و در رحم مریم قرارگرفته و ازآنجا برای هدایت و سعادت مردم پا به این عالم گذاشته است. ↩️ب- هرگاه آفرینش بدون پدر و یا زندگی آمیخته به انواع معجزات و امور خارق العاده، کافی در نامیدن کسی به پسر خدا باشد در این صورت این نام و نسبت هیچ گونه اختصاصی به عیسی ندارد ؛ زیرا آدم هم بدون پدر و مادر آفریده شده و پیامبرانی مانند ابراهیم و موسی و نوح و... نیز سراسر زندگانی آن‌ها با انواع حوادث خارق العاده و معجزات آمیخته بوده است و همچنین خداوند همه آن‌ها را دوست داشته، پس باید آن‌ها نیز پسر خدا نامیده شوند بلکه کسی مثل حضرت آدم که بدون پدر و مادر آفریده شد، اولویت دارد در این که پسر خدا نامیده شود! 2⃣- توجیه دیگر این که می‌گویند: منظور از این که عیسی پسر خداست این است که خداوند در پیکر عیسی حلول کرده، همان سان که حرارت در آب حلول می‌کند. ❌این توجیه نیز صحیح نیست زیرا نه می‌تواند باشد و به زمان و مکان; خداوندی که صرف وجود و غیر محدود به زمان و مکان است. چگونه می‌تواند در بدن انسانی مانند عیسی که مانند همه افراد بشر غذا می‌خورد و می‌خوابید و راه می‌رفت و از لحاظ زمان و مکان محدود بود حلول کرده و محدودشده باشد ؟! ⁉️ آیا آب دریا با آنکه محدود است می‌شود در یک کاسه کوچک جا گیرد و اگر نمی‌‌ شود، پس چگونه ممکن است وجود نامحدود خداوند در پیکر انسانی چون عیسی محدود و محصور گردد؟!(2) 👈درنتیجه به اعتقاد ما موضوع پسر بودن حضرت برای خدا توجیهی معقول و منطقی ندارد و اعتقادی باطل است." 🖌پی نوشت ها: 1. ر.ک جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، چ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1388 ش، ص 634. 2. ر.ک مکارم شیرازی، سبحانی، پاسخ به پرسش‌های مذهبی، چ نسل جوان، قم 1383، ص 150. نقل از سایت پاسخگو جهت مطالعه ساير نظرات به لينك زير مراجعه نماييد http://www.quranpuyan.com/yaf_postst545_ysy-dr-qrn.aspx @quranpuyan
⁉آيا كشف حجاب،مجازات دارد؟ معيار جرم بودن و وضع مجازات چيست؟❓ 🛑قسمت دوم: 👈"بر اساس بحث‌هایی که کرده‌ام و مدارکی که دارم، معتقدم که درباره هیچ اجباری نمی‌توانیم از طرف حکومت داشته باشیم. حجاب از دستوراتی نیست که اجباری در آن وجود داشته باشد؛ نه در تاریخ اسلام چنین چیزی را داریم، نه در زمان معصومین حجاب اجباری شده است و نه سیره مسلمین چنین چیزی را اقتضا می‌کرده است. 🧕زن باید را داشته باشند و این دستور است، اما من اعتقاد ندارم که حکومت زنان را بر پوشش اجبار کند و دلائلی بر رد آن دارم. بنابراین به حجاب درست نیست و نمی‌شود عنوان شرعی به آن داد. ✳ و ، دو مفهوم جداگانه است. 👈اگر به عنوان تلقی شود باید ببینیم چنین اختیاری را دارد تا گناه را به صرف اینکه در دستورات دینی آمده، به عنوان جرم معرفی کند. به صورت صریح در شرع آمده که غیبت کردن حرام و جزء گناهان کبیره است، اما در شرع نداریم که 🔻حکومت بخواهد غیبت را به عنوان جرم معرفی کند؛ مگر اینکه هتک حرمت یا عنوان دیگری بر آن صدق کند. غیبت گرچه شرعاً حرام است اما حکومت نمی‌تواند آن را جرم تلقی کند. 🔻نماز نخواندن گناه است و بحثی در آن نیست اما نمی‌شود آن را به عنوان جرم تلقی کرد. یا اگر کسی روزه نگرفت این‌گونه است. بله اگر کسی در روزه‌خواری کند بحث بی‌حرمتی کردن به احکام و دستورات دین مطرح می‌شود و برخورد با روزه‌خواری علنی در فقه و روایات آمده است اما درباره این‌که کسی دستورات دینی دیگر را انجام نداد و حکومت بتواند وی را مجازات کند، این را در فقه نداریم در حالی که مسلماً حرامی انجام گرفته ولی مجازات دولتی و حکومتی نداریم. خداوند هم چنین ولایتی را بر حاکم قرار نداده است. ❓قلمرو اجرای شریعت در چنین موضوعاتی کجاست؟ آیا اتکا به عرف کافی است و اساساً چه قدر می‌توانیم از عرف برای حل این موضوعات کمک و بهره بگیریم؟ ♦️اگر جامعه تقاضای چنین مسأله‌ای را داشته باشد یعنی این را خواسته باشند، ممکن است به آن تن دهد. البته نه از باب این‌که به عنوان تکلیف الهی باشد، ممکن است از باب حکومت باشد. مثل اینکه مردم از حکومت‌ بخواهند که فلان جا محدودیتی ایجاد شود یا در فلان مسئله برخوردی صورت گیرد؛ خواست جامعه از باب این است که مردم حق دارند درباره سرنوشت و اداره امور جامعه نقش داشته باشند. اما اگر مردم چیزی را نخواسته باشند ما از نظر شرعی هیچ دلیلی نداریم که بتوان اجباری وضع کرد. ممکن است بگویید قانون داریم و قانون باید مراعات شود. من می‌گویم اگر قانون داریم، باید تناسب بین جرم و مجازات رعایت شود. مجازات شلاق از نظر افکار عمومی منفی است و جامعه آن را نمی‌پذیرد. 🔻♦️پیامدهای چنین تعزیراتی چه خواهد بود و آیا می‌تواند بازدارنده باشد یا نه؟ ♦️موردی که شده، هیچ تأثیری در وی نگذاشته است و آن گفته است که من مجازات را تحمل می‌کنم و ملزم نیستم به اینکه را رعایت کنم؛ بنابراین این مجازات نه در خود آن شخص و نه در افراد دیگری که دنبال قضیه هستند و این حکم را قبول ندارند، هیچ تأثیر مثبتی ندارد. اگر کاری می‌خواهد صورت بگیرد، باید جامعه پذیرش آن را داشته باشد، وگرنه تأثیر منفی می‌گذارد. یعنی به جای اینکه جلو این عمل را که می‌گویند جرم است، بگیرد باعث می‌شود افراد در مخالفت کردن جری‌تر شوند و بگویند اگر مجازات هم دارد ما حاضریم تحمل کنیم. 👈به نظر من این نوع و ، تأثیر بر جامعه می‌گذارد و با توجه به این‌که همۀ این‌ کارها به نام دین تمام می‌شود. لذا بر دین‌داری مردم تأثیر منفی ‌می‌گذارد. بنابراین، باید به این مهم قانون‌گذار توجه داشته باشد و آثار منفی آن را برطرف کند، نه اینکه بگوید ما در هر صورت حکم را اجرا می‌کنیم، چه مردم قبول کنند یا قبول نکنند 👈حتی همه فقهای گذشته در فقه مطرح کرده‌اند که حدود را نباید در غیر دارالاسلام اجرا کرد، به دلیل اینکه چه بسا اجرای حدّ در غیردارالاسلام باعث شود که شخص مسلمان از دین دور و جدا شود. این را تمام فقها مورد توجه قرار داده‌اند و در روایات هم آمده است. به عبارت دیگر ا نباید باعث شود که کسی از دور و جدا شود. این‌ها نکاتی است که در فقه ما آمده است، می‌شود به این نکات استناد کرد" 🖌حجت الاسلام سید ابوالفضل موسویان کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت اول : بروز انديشه غلط كه حاكم فقط در برابر خدا مسئول است نه مردم. 💢یکى از چیزهایى که بدان بستگى دارد، این است که حکومت ‏با چه دیدى به توده مردم و به خودش نگاه مى ‏کند، با این چشم که آنها و مملوک و خود و صاحب اختیار است؟ و یا با این چشم که آنها و او خود تنها و امین و نماینده است؟ در صورت اول هر خدمتى انجام دهد از نوع تیمارى است که مالک یک حیوان براى حیوان خویش انجام مى‏دهد، 👈👈و در صورت دوم از نوع خدمتى است که یک امین صالح انجام مى‏دهد. اعتراف حکومت ‏به و احتراز از هر نوع عملى که مشعر بر نفى حق حاکمیت آنها باشد، از شرایط اولیه جلب رضا و اطمینان آنان است. 🟩 : مردم در برابر حكومت فقط وظيفه دارند نه حق. ♦️از نظرروان‌شناسى مذهبى، یکى از موجبات عقبگرد مذهبى این است که میان مذهب و یک ، برقرار کنند، مخصوصاً هنگامى که آن نیاز در سطح افکار عمومى ظاهر شود. درست در مرحله ‏اى که و در اروپا به اوج خود رسیده بود و مردم تشنه این اندیشه بودند که حق حاکمیت از آن مردم است، [از طرف] کلیسا یا طرفداران کلیسا و یا با اتکا به افکار کلیسا، 👈👈 این فکر عرضه شد که مردم در زمینه حکومت فقط تکلیف و دارند نه حق. 😔😔 همین کافى بود که تشنگان آزادى و دمکراسى و حکومت را بر ضد کلیسا، بلکه و خدا به طور کلى برانگیزد. 👈این طرز تفکر، هم در غرب و هم در شرق ریشه ‏اى بسیار قدیمى دارد 🔹 در این فلسفه‏ ها مسئولیت در مقابل خداوند موجب سلب مسئولیت در مقابل مردم فرض شده است، 😔😔 مکلف و موظف بودن در برابر خداوند کافى دانسته شده است ‏براى اینکه مردم هیچ حقى نداشته باشند؛ عدالت همان باشد که حکمران انجام مى‏دهد و ظلم براى او مفهوم و معنى نداشته باشد… 👈👈 به عبارت دیگر، حق‌الله موجب سقوط حق‌الناس فرض شده است. 😔😔 آنچه در این فلسفه‏ ها دیده نمى‏شود، این است که اعتقاد و ایمان به خداوند پشتوانه عدالت و حقوق مردم تلقى شود. ↩️حقیقت این است که ایمان به از طرفى زیربناى اندیشه و است و تنها با اصل قبول وجود خداوند است که مى ‏توان وجود حقوق ذاتى و عدالت واقعى را به عنوان دو حقیقت مستقل از فریضه ‏ها و قراردادها پذیرفت، و از طرف دیگر بهترین ضامن اجراى آنهاست. 💫ادامه دارد 🖌 شهيد مطهري مجموعه اثار ج 16 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️ را با بخوانیم . 🔶وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «180»اعراف 🔹و نيكوترين نام‌ها براى خداوند است، پس خداوند را با آنها بخوانيد. و كسانى را كه در اسم‌هاى خدا به كژى و مجادله ميل دارند خدا را به چيزى كه لايق او نيست توصيف مى‌كنند (و به جنگ و ستيزه مى‌پردازند و صفات خدا را بر غير او مى‌نهند) رهاكنيد. آنان به زودى به كيفر آنچه مى‌كردند، خواهند رسيد. 🍃- كلمه‌ى «اللّه»، محور همه‌ى اسماى الهى است. «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» (كلمه‌ى «اللَّهِ»، دربردارنده‌ى تمام صفات الهى است) 🌼 تمام خصال نيكو، براى خداست، ديگران براى رسيدن به «حُسنى» بايد سراغ او بروند. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» 🌸 دعوت و دعا بايد به زيبايى‌ها و خوبى‌ها باشد. «الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها» 🍃اسماى الهى نشانه‌هاى اوست، مى‌توان از نشانه به او رسيد. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها» 🌼 ايمان به اين‌كه خداوند تمام كمالات را دارد و از همه‌ى عيب‌ها دور است، انسان را به دعا و ستايش وامى‌دارد. «فَادْعُوهُ بِها» 🌸داروى غفلت، ياد خداست. در آيه‌ى قبل خوانديم: «هُمُ الْغافِلُونَ» در اين آيه مى‌خوانيم: «فَادْعُوهُ بِها» 🍃در برابر به ملحدان و منحرفان، عكس العمل نشان دهيم. «ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan