eitaa logo
قران پویان
442 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
644 ویدیو
598 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قران پویان
✅ وقايع روز سال ۶۱ عمر بن سعد يك روز بعد از ورود امام به كربلا يعني روز سوم محرم با ‏چهار هزار سپاه از اهالي كوفه وارد كربلا شد.‏ برخي نوشته‌اند كه قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به ‏خدا سوگند می‌دهیم كه از اين كار (مقابله با امام حسين (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ ‏با حسين مشو، زيرا اين باعث دشمني ميان ما و بني‌هاشم مي‌شود. عمر بن سعد نزد ‏عبيدالله رفت و استعفا كرد ولي عبيدالله استعفاي او را نپذيرفت و او تسليم شد. برخي از ‏تاريخ نويسان نوشته‌اند عمر بن سعد دو پسر داشت يكي به نام حفص كه پدر را تشويق و ‏ترغيب به رفتن مي‌كرد تا با امام (ع) مقاتله كند ولي فرزند ديگرش او را به‌شدت از اقدام ‏به چنين كاري بر حذر مي‌داشت و سرانجام حفص نيز با پدرش راهي كربلا شد.‏ از وقايعي كه در روز سوم محرم‌الحرام ذکرشده اين است كه امام (ع) قسمتي از زمين ‏كربلا را كه قبرش در آن واقع است از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري ‏كرد و با آن‌ها شرط كرد كه مردم را براي زيارت قبرش راهنمايي نموده و زوار او را تا سه روز ‏ميهماني كنند.‏ سان بن فائد مي‌گويد من نزد عبيدالله بودم كه نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه ‏چنين آمده بود چون من با سپاهيانم در برابر حسين و يارانش پياده شدم قاصدي نزد او ‏فرستاده و از علت آمدنش جويا شوم او در جواب گفت: اهالي اين شهر براي من نامه ‏نوشته و نمايندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت كرده‌اند. عبيدالله چون نامه ‏عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنون‌که در چنگ ما گرفتارشده اميد نجات دارد! ولي حالا ‏وقت فرار نيست.‏ عبيدالله به عمر بن سعد نوشت نامه تو رسيد و از مضمون آن اطلاع يافتم از حسين بن ‏علي بخواه تا او و تمام يارانش با يزيد كنند، اگر چنين نكرد ما نظر خود را خواهيم ‏نوشت! چون اين نامه به دست عمر بن سعد رسيد گفت: مي‌پندارم كه عبيدالله بن زياد ‏خواهان عافيت و صلح نيست عمر بن سعد، نامه عبيدالله بن زياد را به اطلاع امام حسين ‏نرساند زيرا مي‌دانست كه آن حضرت با يزيد هرگز بيعت نخواهد كرد.‏ عبيدالله بن زياد پس از اعزام عمر بن سعد به كربلا، انديشه اعزام سپاهي انبوه را در سر ‏مي‌پروراند و بعضي نوشته‌اند كه مردم كوفه جنگ كردن با امام حسين (ع) را ناخوش ‏مي‌داشتند و هر كس را به جنگ آن حضرت روانه مي‌كردند بازمي‌گشت عبيدالله بن زياد ‏شخصي را به نام سويدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در اين مسئله (فرار از جنگ) تحقيق كند ‏و متخلفان را نزد او برد و او يك نفر شامي را كه براي انجام امر مهمي از لشکرگاه به ‏كوفه آمده بود، گرفته و نزد عبيدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامي را از تنش جدا ‏نمايند تا كسي جرئت سرپيچي از دستورات او را نكند! نوشته‌اند كه آن مرد شامي براي ‏طلب ميراث به كوفه آمده بود. عبيدالله شخصاً از كوفه به‌طرف نخيله حركت كرد و كسي را نزد حصين بن تميم كه به ‏قادسيه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار هزار نفر كه با او بودند به نخيله آمد، سپس كثر ‏بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد و اسماء بن خارجه را طلب كرد و ‏گفت: در شهر كوفه گردش كنيد و مردم را به طاعت و فرمان برداي از يزيد و من فرمان ‏دهيد و آنان را از نافرماني و برپا كردن فتنه بر حذر داريد و آنان را به لشکرگاه فراخوانید ‏پس آن چهار نفر طبق دستور عمل كردند و سه نفر از آن‌ها به نخليه نزد عبيدالله بازگشتند ‏و كثير بن شهاب در كوفه ماند و در ميان كوچه‌ها و گذرگاه‌ها مي‌گشت و مردم را به ‏پيوستن به لشكر عبيدالله تشويق مي‌كرد و آنان را از ياري امام حسين (ع) بر حذر ‏مي‌داشت.‏ عبيدالله گروهي سواره را بين خود و عمر بن سعد قرار داد كه هنگام نياز از وجود آن‌ها ‏استفاده شود و هنگامی‌که او در لشکرگاه نخيله بود شخصي به نام عمار بن ابي سلمه ‏تصميم گرفت كه او را ترور كند ولي موفق نشد و به‌طرف كربلا حركت كرد و به امام ‏ملحق و شهيد شد.‏ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
✅ وقايع روز سال ۶۱ ♦️↩️عمر بن سعد يك روز بعد از ورود امام به كربلا يعني روز سوم محرم با ‏چهار هزار سپاه از اهالي كوفه وارد كربلا شد.‏ برخي نوشته‌اند كه قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به ‏خدا سوگند می‌دهیم كه از اين كار (مقابله با امام حسين (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ ‏با حسين مشو، زيرا اين باعث دشمني ميان ما و بني‌هاشم مي‌شود. عمر بن سعد نزد ‏عبيدالله رفت و استعفا كرد ولي عبيدالله استعفاي او را نپذيرفت و او تسليم شد. 📖برخي از ‏تاريخ نويسان نوشته‌اند عمر بن سعد دو پسر داشت يكي به نام حفص كه پدر را تشويق و ‏ترغيب به رفتن مي‌كرد تا با امام (ع) مقاتله كند ولي فرزند ديگرش او را به‌شدت از اقدام ‏به چنين كاري بر حذر مي‌داشت و سرانجام حفص نيز با پدرش راهي كربلا شد.‏ 💔🕌از وقايعي كه در روز سوم محرم‌الحرام ذکرشده اين است كه (ع) قسمتي از زمين ‏كربلا را كه قبرش در آن واقع است از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري ‏كرد و با آن‌ها شرط كرد كه مردم را براي زيارت قبرش راهنمايي نموده و زوار او را تا سه روز ‏ميهماني كنند.‏ ↩️سان بن فائد مي‌گويد من نزد عبيدالله بودم كه نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه ‏چنين آمده بود چون من با سپاهيانم در برابر حسين و يارانش پياده شدم قاصدي نزد او ‏فرستاده و از علت آمدنش جويا شوم او در جواب گفت: اهالي اين شهر براي من نامه ‏نوشته و نمايندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت كرده‌اند. عبيدالله چون نامه ‏عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنون‌که در چنگ ما گرفتارشده اميد نجات دارد! ولي حالا ‏وقت فرار نيست.‏ 🗞عبيدالله به عمر بن سعد نوشت نامه تو رسيد و از مضمون آن اطلاع يافتم از حسين بن ‏علي بخواه تا او و تمام يارانش با يزيد كنند، اگر چنين نكرد ما نظر خود را خواهيم ‏نوشت! چون اين نامه به دست عمر بن سعد رسيد گفت: مي‌پندارم كه عبيدالله بن زياد ‏خواهان عافيت و صلح نيست عمر بن سعد، نامه عبيدالله بن زياد را به اطلاع امام حسين ‏نرساند زيرا مي‌دانست كه آن حضرت با يزيد هرگز بيعت نخواهد كرد.‏ 💢عبيدالله بن زياد پس از اعزام عمر بن سعد به كربلا، انديشه اعزام سپاهي انبوه را در سر ‏مي‌پروراند و بعضي نوشته‌اند كه مردم كوفه جنگ كردن با امام حسين (ع) را ناخوش ‏مي‌داشتند و هر كس را به جنگ آن حضرت روانه مي‌كردند بازمي‌گشت عبيدالله بن زياد ‏شخصي را به نام سويدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در اين مسئله (فرار از جنگ) تحقيق كند ‏و متخلفان را نزد او برد و او يك نفر شامي را كه براي انجام امر مهمي از لشکرگاه به ‏كوفه آمده بود، گرفته و نزد عبيدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامي را از تنش جدا ‏نمايند تا كسي جرئت سرپيچي از دستورات او را نكند! نوشته‌اند كه آن مرد شامي براي ‏طلب ميراث به كوفه آمده بود. 👈عبيدالله شخصاً از كوفه به‌طرف نخيله حركت كرد و كسي را نزد حصين بن تميم كه به ‏قادسيه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار هزار نفر كه با او بودند به نخيله آمد، سپس كثر ‏بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد و اسماء بن خارجه را طلب كرد و ‏گفت: در شهر كوفه گردش كنيد و مردم را به طاعت و فرمان برداي از يزيد و من فرمان ‏دهيد و آنان را از نافرماني و برپا كردن فتنه بر حذر داريد و آنان را به لشکرگاه فراخوانید ‏پس آن چهار نفر طبق دستور عمل كردند و سه نفر از آن‌ها به نخليه نزد عبيدالله بازگشتند ‏و كثير بن شهاب در كوفه ماند و در ميان كوچه‌ها و گذرگاه‌ها مي‌گشت و مردم را به ‏پيوستن به لشكر عبيدالله تشويق مي‌كرد و آنان را از ياري امام حسين (ع) بر حذر ‏مي‌داشت.‏ 👈عبيدالله گروهي سواره را بين خود و عمر بن سعد قرار داد كه هنگام نياز از وجود آن‌ها ‏استفاده شود و هنگامی‌که او در لشکرگاه نخيله بود شخصي به نام عمار بن ابي سلمه ‏تصميم گرفت كه او را ترور كند ولي موفق نشد و به‌طرف كربلا حركت كرد و به امام ‏ملحق و شهيد شد.‏ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🏝 : شاهدی بر اهمیت صلح، جان و امنیت مردم در اسلام امام حسن(ع) هم مظلوم واقع شده‌اند. واقعا ناراحت کننده است که حرکت انسانی و صلح طلبانه ایشان که می‌تواند بسیار الهام بخش باشد تا این اندازه در حاشیه قرار گرفته است؛ 👈در اسلام صلح کردن نیاز به دلیل ندارد 👈این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، ادامه داد: در اسلام آن طور که می‌فهمیم صلح، اصل است و جنگ نیاز به دلیل دارد. همان‌طور که محاکمه و مجازات کردن نیاز به دلیل دارد و اگر دلیلی نداشته باشیم نمی‌توانیم کسی را محاکمه و مجازات کنیم. در موضوع جنگ هم همین گونه است. 🔶 در برخی از کتاب‌های فقهی مثل «کتاب » اصل را بر جنگ مسلمانان با غیر مسلمانان قرار می‌دهند. واقعا کتاب جهاد نیازمند به بازنگری است، کتاب جهاد در فقه کنونی اصل را برجنگ مسلمانان با غیرمسلمانان قرار می‌دهد و برای برقراری صلح مدت و محدودیت تعیین می‌کند. این در حالیست که قرآن مجید صلح را هم در ساحت روابط خانوادگی و خصوصی و هم در ساحت روابط اجتماعی به عنوان اصل مرجع و محوری مطرح می‌کند. 🏝اگر طرف مقابل بال تواضع برای گشود شما هم صلح او را بپذیرید قرآن می‌فرماید: برای مقابله با دشمنان تجهیز قوا کنید و قوی باشید ولی در ادامه تاکید می‌کند که اگر طرف مقابل بال تواضع برای صلح گشود شما هم صلح او را بپذیرید؛ به همین دلیل است که صلح امام حسن(ع) هیچ دلیلی نمی‌خواهد. چطور امام حسن(ع) می‌توانست از پذیرش صلح استنکاف ‌کند در حالی که به هر حال طرف مقابل آن را پیشنهاد داده بود؛ گرچه در آن زمان هم مانند امروز افراد تندرو نه تنها امام حسن(ع) را برای پذیرش صلح زخم زبان زدند بلکه برخی او را با شمشیر مجروح کردند و اعتراض می‌کردند که تو چگونه با یک کافر صلح می‌کنی. 🔷برابر مفاد این پیمان آنچه امام با معاویه درباره آن توافق کرد این بود که امام حسن(ع) که الان به حق و بر پایه و رضایت جمع زیادی از مسلمانان رهبری جامعه اسلامی را در دست دارد، این امر را واگذار می‌کند، بر این مبنا که معاویه در خلافت و امامت به سنت پیغمبر عمل کند. معاویه حق ندارد این عهد و خلافت را بعد از خودش به کس دیگری واگذار کند. بیعتی که از امام حسین(ع) می‌خواستند تحمیلی بود و ایشان نمی‌خواست زیر بار برود؛ متن صلح نامه هم هماهنگ با آرمان امام حسین(ع) و مبارزه با بیعت تحمیلی است. در صلح‌نامه ابتدا عمل به کتاب خداوند مورد تاکید قرار گرفته است. سپس اینکه معاویه نباید خلافت را موروثی کند و مردم را از حق تعیین سرنوشت محروم نماید. برابر مفاد این پیمان، امر امت باید با و مردم‌سالاری باشد و در نهایت مساله امنیت شهروندان در این پیمان به شدت مورد تاکید قرار گرفته است. دغدغه امام(ع) همه انسانها و نه تنها شیعیان و موالیان بوده است. برابر این پیمان جان، مال و فرزندان مردم در هر کجا که باشند باید در امنیت باشد. می‌بینیم که این پیمان بر ارزش‌ها و مسایل مهم و انسانی تاکید دارد. خداوند به انسان‌ها جان داده در دنیا زندگی کنند؛ «جان» در نظام ارزشی اسلام چیزی نیست که بتوان به آسانی از آن گذشت. یک ارزش بنیادین است که هم مسلمان و هم رهبران دینی باید برای پاسداشت آن بکوشد. 👈وقتی در تزاحم با صلح قرار می‌گیرد، مقدم می‌شود در دستگاه فکری اسلام عدالت بسیار مهم است؛ اما وقتی عدالت در تزاحم با صلح قرار می‌گیرد، صلح مقدم می‌شود. متاسفانه ما صلح را که اسلام نه فقط در ساحت روابط شخصی بلکه در ساحت روابط اجتماعی هم مطرح می‌کند، به معاملی محدود کرده‌ایم. این در حالیست که صلح باید در گستره وسیع و در سطح روابط میان ملل و ادیان گوناگون مطرح شود. 👈 شاهد مثال از سیره ائمه(ع) می‌آورم؛ در جریان جنگ جمل افراد زیادی دستگیر شدند و یاران حضرت امیر(ع) گفتند: هر یک از این افراد مرتکب جنایاتی علیه ما شده‌اند؛ دست و پا بریده‌اند و… آنها را قصاص کنید. 💢 امام(ع) پاسخ دادند اگر بخواهم به قصاص رو بیاورم میان این امت نمی‌شود. ✒️حجت الاسلام دکتر نوبهار 💻 نقل از وب سایت شبکه اجتهاد. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🏝 : شاهدی بر اهمیت صلح، جان و امنیت مردم در اسلام امام حسن(ع) هم مظلوم واقع شده‌اند. واقعا ناراحت کننده است که حرکت انسانی و صلح طلبانه ایشان که می‌تواند بسیار الهام بخش باشد تا این اندازه در حاشیه قرار گرفته است؛ 👈در اسلام صلح کردن نیاز به دلیل ندارد 👈این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، ادامه داد: در اسلام آن طور که می‌فهمیم صلح، اصل است و جنگ نیاز به دلیل دارد. همان‌طور که محاکمه و مجازات کردن نیاز به دلیل دارد و اگر دلیلی نداشته باشیم نمی‌توانیم کسی را محاکمه و مجازات کنیم. در موضوع جنگ هم همین گونه است. 🔶 در برخی از کتاب‌های فقهی مثل «کتاب » اصل را بر جنگ مسلمانان با غیر مسلمانان قرار می‌دهند. واقعا کتاب جهاد نیازمند به بازنگری است، کتاب جهاد در فقه کنونی اصل را برجنگ مسلمانان با غیرمسلمانان قرار می‌دهد و برای برقراری صلح مدت و محدودیت تعیین می‌کند. این در حالیست که قرآن مجید صلح را هم در ساحت روابط خانوادگی و خصوصی و هم در ساحت روابط اجتماعی به عنوان اصل مرجع و محوری مطرح می‌کند. 🏝اگر طرف مقابل بال تواضع برای گشود شما هم صلح او را بپذیرید قرآن می‌فرماید: برای مقابله با دشمنان تجهیز قوا کنید و قوی باشید ولی در ادامه تاکید می‌کند که اگر طرف مقابل بال تواضع برای صلح گشود شما هم صلح او را بپذیرید؛ به همین دلیل است که صلح امام حسن(ع) هیچ دلیلی نمی‌خواهد. چطور امام حسن(ع) می‌توانست از پذیرش صلح استنکاف ‌کند در حالی که به هر حال طرف مقابل آن را پیشنهاد داده بود؛ گرچه در آن زمان هم مانند امروز افراد تندرو نه تنها امام حسن(ع) را برای پذیرش صلح زخم زبان زدند بلکه برخی او را با شمشیر مجروح کردند و اعتراض می‌کردند که تو چگونه با یک کافر صلح می‌کنی. 🔷برابر مفاد این پیمان آنچه امام با معاویه درباره آن توافق کرد این بود که امام حسن(ع) که الان به حق و بر پایه و رضایت جمع زیادی از مسلمانان رهبری جامعه اسلامی را در دست دارد، این امر را واگذار می‌کند، بر این مبنا که معاویه در خلافت و امامت به سنت پیغمبر عمل کند. معاویه حق ندارد این عهد و خلافت را بعد از خودش به کس دیگری واگذار کند. بیعتی که از امام حسین(ع) می‌خواستند تحمیلی بود و ایشان نمی‌خواست زیر بار برود؛ متن صلح نامه هم هماهنگ با آرمان امام حسین(ع) و مبارزه با بیعت تحمیلی است. در صلح‌نامه ابتدا عمل به کتاب خداوند مورد تاکید قرار گرفته است. سپس اینکه معاویه نباید خلافت را موروثی کند و مردم را از حق تعیین سرنوشت محروم نماید. برابر مفاد این پیمان، امر امت باید با و مردم‌سالاری باشد و در نهایت مساله امنیت شهروندان در این پیمان به شدت مورد تاکید قرار گرفته است. دغدغه امام(ع) همه انسانها و نه تنها شیعیان و موالیان بوده است. برابر این پیمان جان، مال و فرزندان مردم در هر کجا که باشند باید در امنیت باشد. می‌بینیم که این پیمان بر ارزش‌ها و مسایل مهم و انسانی تاکید دارد. خداوند به انسان‌ها جان داده در دنیا زندگی کنند؛ «جان» در نظام ارزشی اسلام چیزی نیست که بتوان به آسانی از آن گذشت. یک ارزش بنیادین است که هم مسلمان و هم رهبران دینی باید برای پاسداشت آن بکوشد. 👈وقتی در تزاحم با صلح قرار می‌گیرد، مقدم می‌شود در دستگاه فکری اسلام عدالت بسیار مهم است؛ اما وقتی عدالت در تزاحم با صلح قرار می‌گیرد، صلح مقدم می‌شود. متاسفانه ما صلح را که اسلام نه فقط در ساحت روابط شخصی بلکه در ساحت روابط اجتماعی هم مطرح می‌کند، به معاملی محدود کرده‌ایم. این در حالیست که صلح باید در گستره وسیع و در سطح روابط میان ملل و ادیان گوناگون مطرح شود. 👈 شاهد مثال از سیره ائمه(ع) می‌آورم؛ در جریان جنگ جمل افراد زیادی دستگیر شدند و یاران حضرت امیر(ع) گفتند: هر یک از این افراد مرتکب جنایاتی علیه ما شده‌اند؛ دست و پا بریده‌اند و… آنها را قصاص کنید. 💢 امام(ع) پاسخ دادند اگر بخواهم به قصاص رو بیاورم میان این امت نمی‌شود. ✒️حجت الاسلام دکتر نوبهار 💻 نقل از وب سایت شبکه اجتهاد. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
هدایت شده از قران پویان
✅ وقايع روز سال ۶۱ ♦️↩️عمر بن سعد يك روز بعد از ورود امام به كربلا يعني روز سوم محرم با ‏چهار هزار سپاه از اهالي كوفه وارد كربلا شد.‏ برخي نوشته‌اند كه قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به ‏خدا سوگند می‌دهیم كه از اين كار (مقابله با امام حسين (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ ‏با حسين مشو، زيرا اين باعث دشمني ميان ما و بني‌هاشم مي‌شود. عمر بن سعد نزد ‏عبيدالله رفت و استعفا كرد ولي عبيدالله استعفاي او را نپذيرفت و او تسليم شد. 📖برخي از ‏تاريخ نويسان نوشته‌اند عمر بن سعد دو پسر داشت يكي به نام حفص كه پدر را تشويق و ‏ترغيب به رفتن مي‌كرد تا با امام (ع) مقاتله كند ولي فرزند ديگرش او را به‌شدت از اقدام ‏به چنين كاري بر حذر مي‌داشت و سرانجام حفص نيز با پدرش راهي كربلا شد.‏ 💔🕌از وقايعي كه در روز سوم محرم‌الحرام ذکرشده اين است كه (ع) قسمتي از زمين ‏كربلا را كه قبرش در آن واقع است از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري ‏كرد و با آن‌ها شرط كرد كه مردم را براي زيارت قبرش راهنمايي نموده و زوار او را تا سه روز ‏ميهماني كنند.‏ ↩️سان بن فائد مي‌گويد من نزد عبيدالله بودم كه نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه ‏چنين آمده بود چون من با سپاهيانم در برابر حسين و يارانش پياده شدم قاصدي نزد او ‏فرستاده و از علت آمدنش جويا شوم او در جواب گفت: اهالي اين شهر براي من نامه ‏نوشته و نمايندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت كرده‌اند. عبيدالله چون نامه ‏عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنون‌که در چنگ ما گرفتارشده اميد نجات دارد! ولي حالا ‏وقت فرار نيست.‏ 🗞عبيدالله به عمر بن سعد نوشت نامه تو رسيد و از مضمون آن اطلاع يافتم از حسين بن ‏علي بخواه تا او و تمام يارانش با يزيد كنند، اگر چنين نكرد ما نظر خود را خواهيم ‏نوشت! چون اين نامه به دست عمر بن سعد رسيد گفت: مي‌پندارم كه عبيدالله بن زياد ‏خواهان عافيت و صلح نيست عمر بن سعد، نامه عبيدالله بن زياد را به اطلاع امام حسين ‏نرساند زيرا مي‌دانست كه آن حضرت با يزيد هرگز بيعت نخواهد كرد.‏ 💢عبيدالله بن زياد پس از اعزام عمر بن سعد به كربلا، انديشه اعزام سپاهي انبوه را در سر ‏مي‌پروراند و بعضي نوشته‌اند كه مردم كوفه جنگ كردن با امام حسين (ع) را ناخوش ‏مي‌داشتند و هر كس را به جنگ آن حضرت روانه مي‌كردند بازمي‌گشت عبيدالله بن زياد ‏شخصي را به نام سويدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در اين مسئله (فرار از جنگ) تحقيق كند ‏و متخلفان را نزد او برد و او يك نفر شامي را كه براي انجام امر مهمي از لشکرگاه به ‏كوفه آمده بود، گرفته و نزد عبيدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامي را از تنش جدا ‏نمايند تا كسي جرئت سرپيچي از دستورات او را نكند! نوشته‌اند كه آن مرد شامي براي ‏طلب ميراث به كوفه آمده بود. 👈عبيدالله شخصاً از كوفه به‌طرف نخيله حركت كرد و كسي را نزد حصين بن تميم كه به ‏قادسيه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار هزار نفر كه با او بودند به نخيله آمد، سپس كثر ‏بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد و اسماء بن خارجه را طلب كرد و ‏گفت: در شهر كوفه گردش كنيد و مردم را به طاعت و فرمان برداي از يزيد و من فرمان ‏دهيد و آنان را از نافرماني و برپا كردن فتنه بر حذر داريد و آنان را به لشکرگاه فراخوانید ‏پس آن چهار نفر طبق دستور عمل كردند و سه نفر از آن‌ها به نخليه نزد عبيدالله بازگشتند ‏و كثير بن شهاب در كوفه ماند و در ميان كوچه‌ها و گذرگاه‌ها مي‌گشت و مردم را به ‏پيوستن به لشكر عبيدالله تشويق مي‌كرد و آنان را از ياري امام حسين (ع) بر حذر ‏مي‌داشت.‏ 👈عبيدالله گروهي سواره را بين خود و عمر بن سعد قرار داد كه هنگام نياز از وجود آن‌ها ‏استفاده شود و هنگامی‌که او در لشکرگاه نخيله بود شخصي به نام عمار بن ابي سلمه ‏تصميم گرفت كه او را ترور كند ولي موفق نشد و به‌طرف كربلا حركت كرد و به امام ‏ملحق و شهيد شد.‏ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹🔷نشستهای علمی شرح نهج البلاغه       ✅با موضوع :          مساله در نهج البلاغه❗️ 🔸جلسه سوم : رضایت مردم در حکومت دینی در جلسات گذشته درباره این که آیا استفاده از در قبول و توسعه دین و اسلام پذیرفتنی است یا نه؟ مرحله دوم این است که استفاده از و اکراه برای استقرار نظام دینی و حکومت دینی چه حکمی دارد؟ مرحوم مجلسي در بحار نقل كرده كه چند روز بعد از قتل عثمان مردم مرتبا سراغ حضرت علي مي امدند . ايشان فرمود: قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ عَنْ مَلَإٍ وَ إِذْنٍ إِنَّ هَذَا أَمْرُكُمْ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِيهِ حَقٌّ إِلَّا مَنْ أَمَّرْتُم میفرماید ای مردم، ای همه کسانی که حضور دارید و سخنان مرا میشنوید، مسأله حکومت مربوط به شماست و هیچکس در حکومت حقی ندارد، مگر کسی که شما او را انتخاب کنید و با او بیعت کنید. پس رابطه و چيست؟ شيوه با امام کلام امام این است که برای بیعت با ایشان همه آمده بودند. پیر و جوان، ضعیف و قوی، زن و مرد، کودک و خردسال و ... حکومت امیرالمؤمنین با چنین وضعیتی شکل گرفته. نه آنکه اکثریت از حضور در انتخابات کناره گیری کنند . استادسروش محلاتی @quranpuyan
❇️تفاوت با 💠لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً 🌱به‌راستی که خداوند از مؤمنان راضی شد، آنگاه که زیر آن درخت با تو بیعت کردند (که در صورت جنگ، تا پای جان می‌ایستند). پس (خدا) از آنچه در دل داشتند، آگاه شد و به همین سبب، آرامش را به (دل‌های) آنان فرود آورد و پیروزی نزدیکی را (در خیبر) به‌عنوان پاداشِ (پایمردی‌شان) به آنان عطا کرد؛ فتح - ۱۸ 🔹بعضی بيعت را شبيه" انتخابات" يا نوعی از آن می‌دانند، در حالی كه‌ مساله انتخابات درست عكس آن است، يعنی ماهيت آن يك نوع ايجاد مسئوليت و وظيفه، و پست و مقام برای انتخاب شونده، و يا به تعبير ديگر نوعی توكيل در انجام كاری است، هر چند اين انتخاب وظائفی هم برای انتخاب كننده به دنبال دارد (مانند همه وكالتها) در حالی كه بيعت چنين نيست. 🔹‏و به تعبير ديگر: انتخابات اعطای مقام است، و همانگونه كه گفتيم شبيه توكيل می‌باشد، در حالی كه بيعت" تعهد اطاعت" است. ‏گرچه ممكن است اين دو در بعضی از آثار با هم شباهت پيدا كنند، ولی اين شباهت هرگز به معنی وحدت مفهوم و ماهيت آنها نيست، لذا در مورد بيعت، بيعت كننده قادر بر فسخ نمی‌باشد در حالی كه در مورد انتخابات در بسياری از موارد انتخاب كنندگان حق فسخ دارند كه دسته جمعی شخص انتخاب شونده را از مقامش عزل كنند (دقت كنيد). 🔹" بيعت" مربوط به مسائل اجرايی است، و ارتباطی با احكام ندارد يعنی، بيعت با يك نفر هرگز حق" تشريع و قانونگذاری" را به او نمی‌دهد، بلكه قوانين را بايد از كتاب و سنت گرفت و سپس آن را به اجراء در آورد، و كسی در اين گفتگو ندارد. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️  و دعوت به               (نقد نظریه ) ✅قلمرو اطاعت از حاکمان غیر معصوم، است نه مطلق. اطاعت مطلق از غیر معصوم، یعنی ترجیح غیر خدا بر خدا در جاییکه حکم حاکم با امر خدا مغایر است 💢حتی امام علی ع هم که  از نظر ماشیعیان معصوم است، در هنگام با مردم، اطاعت از خود را غیر مطلق میداند. 💢💢باید به روحانیونی که مردم را به اطاعت مطلق فرا میخوانند، گفت حتی  خلفای اول و دوم و هم اینگونه نبودند و حداقل در ظاهر از مردم میخواستند که در موارد مخالف با حکم خدا و سنت، اطاعت نکنند. ✅حضرت زهرا اولین کسی در تاریخ اسلام است که مردم را به دعوت کرد. اگر امروز کسی بخشهایی از این خطبه را در تریبونهای عمومی بخواند، به جرم تشویش و  تحریک  اذهان عمومی علیه حاکمیت، محکومیت طولانی میگیرد ▪️جامعه اسلامی دندانپزشکان استاد سروش محلاتی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🏝 : شاهدی بر اهمیت صلح، جان و در اسلام امام حسن(ع) هم مظلوم واقع شده‌اند. واقعا ناراحت کننده است که حرکت انسانی و صلح طلبانه ایشان که می‌تواند بسیار الهام بخش باشد تا این اندازه در حاشیه قرار گرفته است؛ 👈در اسلام صلح کردن نیاز به دلیل ندارد 👈این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، ادامه داد: در اسلام آن طور که می‌فهمیم صلح، اصل است و جنگ نیاز به دلیل دارد. همان‌طور که محاکمه و مجازات کردن نیاز به دلیل دارد و اگر دلیلی نداشته باشیم نمی‌توانیم کسی را محاکمه و مجازات کنیم. در موضوع جنگ هم همین گونه است. 🔶 در برخی از کتاب‌های فقهی مثل «کتاب » اصل را بر جنگ مسلمانان با غیر مسلمانان قرار می‌دهند. واقعا کتاب جهاد نیازمند به بازنگری است، کتاب جهاد در فقه کنونی اصل را برجنگ مسلمانان با غیرمسلمانان قرار می‌دهد و برای برقراری صلح مدت و محدودیت تعیین می‌کند. این در حالیست که قرآن مجید صلح را هم در ساحت روابط خانوادگی و خصوصی و هم در ساحت روابط اجتماعی به عنوان اصل مرجع و محوری مطرح می‌کند. 🏝اگر طرف مقابل بال تواضع برای گشود شما هم صلح او را بپذیرید قرآن می‌فرماید: برای مقابله با دشمنان تجهیز قوا کنید و قوی باشید ولی در ادامه تاکید می‌کند که اگر طرف مقابل بال تواضع برای صلح گشود شما هم صلح او را بپذیرید؛ به همین دلیل است که صلح امام حسن(ع) هیچ دلیلی نمی‌خواهد. چطور (ع) می‌توانست از پذیرش صلح استنکاف ‌کند در حالی که به هر حال طرف مقابل آن را پیشنهاد داده بود؛ گرچه در آن زمان هم مانند امروز افراد تندرو نه تنها امام حسن(ع) را برای پذیرش صلح زخم زبان زدند بلکه برخی او را با شمشیر مجروح کردند و اعتراض می‌کردند که تو چگونه با یک کافر صلح می‌کنی. 🔷برابر مفاد این پیمان آنچه امام با معاویه درباره آن توافق کرد این بود که امام حسن(ع) که الان به حق و بر پایه و رضایت جمع زیادی از مسلمانان رهبری جامعه اسلامی را در دست دارد، این امر را واگذار می‌کند، بر این مبنا که معاویه در خلافت و امامت به سنت پیغمبر عمل کند. معاویه حق ندارد این عهد و خلافت را بعد از خودش به کس دیگری واگذار کند. بیعتی که از امام حسین(ع) می‌خواستند تحمیلی بود و ایشان نمی‌خواست زیر بار برود؛ متن هم هماهنگ با آرمان امام حسین(ع) و مبارزه با بیعت تحمیلی است. در صلح‌نامه ابتدا عمل به کتاب خداوند مورد تاکید قرار گرفته است. سپس اینکه معاویه نباید خلافت را موروثی کند و مردم را از حق تعیین سرنوشت محروم نماید. برابر مفاد این پیمان، امر امت باید با و مردم‌سالاری باشد و در نهایت مساله امنیت شهروندان در این پیمان به شدت مورد تاکید قرار گرفته است. دغدغه امام(ع) همه انسانها و نه تنها شیعیان و موالیان بوده است. برابر این پیمان جان، مال و فرزندان مردم در هر کجا که باشند باید در امنیت باشد. می‌بینیم که این پیمان بر ارزش‌ها و مسایل مهم و انسانی تاکید دارد. خداوند به انسان‌ها جان داده در دنیا زندگی کنند؛ «جان» در نظام ارزشی اسلام چیزی نیست که بتوان به آسانی از آن گذشت. یک ارزش بنیادین است که هم مسلمان و هم رهبران دینی باید برای پاسداشت آن بکوشد. 👈وقتی در تزاحم با صلح قرار می‌گیرد، مقدم می‌شود در دستگاه فکری اسلام عدالت بسیار مهم است؛ اما وقتی عدالت در تزاحم با صلح قرار می‌گیرد، صلح مقدم می‌شود. متاسفانه ما صلح را که اسلام نه فقط در ساحت روابط شخصی بلکه در ساحت روابط اجتماعی هم مطرح می‌کند، به معاملی محدود کرده‌ایم. این در حالیست که صلح باید در گستره وسیع و در سطح روابط میان ملل و ادیان گوناگون مطرح شود. 👈 شاهد مثال از سیره ائمه(ع) می‌آورم؛ در جریان جنگ جمل افراد زیادی دستگیر شدند و یاران حضرت امیر(ع) گفتند: هر یک از این افراد مرتکب جنایاتی علیه ما شده‌اند؛ دست و پا بریده‌اند و… آنها را قصاص کنید. 🌴 امام(ع) پاسخ دادند اگر بخواهم به قصاص رو بیاورم میان این امت نمی‌شود. ✒️حجت الاسلام دکتر نوبهار 💻 نقل از وب سایت شبکه اجتهاد. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در و 💐🌴از (ع) درباره و پرسیده می‌شود و آن حضرت می‌فرماید: «مروت و جوانمردی، حفظ دین و عزت نفس و نرمش و مداومت بر نیکی و احسان و ادا کردن حقوق و دوستی با مردم است» (تحف‌العقول، ص 225). آن حضرت در حدیثی دیگر می‌فرماید: «جوانمردی، حفظ دین، و گرامی‌داشتن نفس و مهربان بودن و انجام درست امور و اداء حقوق می‌باشد» 📚 (جواد قیومی، صحیفه الحسن، ص 340) 👈و می‌فرماید: «جوانمردی، توجه کامل به و و می‌باشد» (همان). پیامبر خدا (ص) این سخن را به‌گونه‌ای اندکی متفاوت بیان می‌فرماید: 🍃«هر کس با مردم ت داشته‌باشد و بر آنان نکند و با آنان سخن گوید و دروغ نگوید و به آنان وعده دهد و وفا کند از کسانی است که جوانمردی‌اش به کمال رسیده و دادگری‌اش آشکار گردیده و برادری با او واجب است و غیبتش حرام است 📚(نهج‌الفصاحه، ص 165). 🔸امام‌علی (ع) کمال جوانمردی را به دو چیز می‌داند: «با و که جوانمردی به کمال می‌رسد»، «با صدق و راستی است که مردانگی کامل می‌شود» 📚(غررالحکم، ح 4201 و 4224). 🖌اینها سخنان امام مجتبی (ع) درباره و بود. اما آن حضرت در طول زندگی به بالاترین معنا اصول جوانمردی را رعایت کرده که اوج آن تصمیمی تاریخی است که گرفته است. 📌 آن حضرت حکومتی را که حق اوست رها می‌کند و به تن می‌دهد که به ظاهر بدنامی برای او در پی دارد به‌گونه‌ای که برخی از یاران او در جمع او را «خوارکننده مؤمنان» خطاب می‌کنند. 📌اما آن حضرت از حکومت می‌گذرد و توهین و دشنام را به جان می‌خرد تا در برهه‌ای خاص بهترین تصمیم را برای مردم گرفته باشد. او در واقع مردم و کشور و دین را فدای حکومت و قدرت خویش نمی‌کند بلکه همه وجود خویش را فدا می‌کند و در واقع به بد تن می‌دهد تا از بدتر و فاجعه‌ای بزرگ پیشگیری کند. 📌پس از اینکه امام (ع) به صلح با معاویه تن می‌دهد، معاویه از آن حضرت می‌خواهد که در میان مردم سخن بگوید و صلح و بیعت خود را اعلام کند. امام می‌پذیرد و خطبه‌ای می‌خواند و پس از حمد خدا و درود بر پیامبر او می‌فرماید: 👈👈«ای مردم! زیرک‌ترین زیرکی‌ها، تقوا و پرهیزگاری است و احمقانه‌ترین بی‌خردی، فجور و گناه است... ⭕️معاویه با من در مورد حقی منازعه می‌کند که آن حق من است و نه او، و من مصلحت امت و پایان یافتن و را در نظر گرفتم، و شما با من بیعت کرده‌بودید که با هر که کنم صلح و با هر که بجنگم بجنگید. من به این عقیده رسیده‌ام که با معاویه سازش کنم و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم، و با او نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است، و قصدم از این کار و بقای شماست» 📚(صحیفه الحسن، ص 195). 😔این فدا کردن زندگی و آبروی خویش برای و ملت است و این اوج مروت و جوانمردی است. آن کس که شعارهای توخالی می‌دهد و پرخاشگری می‌کند، ضرورتاً قهرمان و شجاع و جوانمرد نیست. شعارهایی که خود شعاردهنده هزینه‌اش را نمی‌پردازد بلکه ملت و مملکت باید هزینه سنگین آن را بپردازند. و غیور آن کس نیست که می‌گوید من آن هستم که با دشمنان این‌گونه سخن گفتم و با سخن خود بر دهان آنان کوبیدم. این‌چنین سخن گفتن هیچ شجاعتی نمی‌خواهد. و غیور و جوانمرد حاکمی است که همه‌جا و همه وقت مصلحت ملک و ملت را در نظر می‌گیرد و هر جا لازم باشد در این راه از آبرو و حیثیت خود مایه می‌گذارد. 🌴آری! مجتبی جوانمرد بود و شجاع و غیور و پرهیزگار؛ کسی که هیچ‌چیز را برای خود نمی‌خواست و قدرت و حکومت تا جایی برای او ارزش داشت که بتواند خدمتی کند و مصلحت دین و ملت در آن باشد. اما جایی که چسبیدن به این قدرت و حکومت مفسده‌ای بسیار بزرگ برای دین و مملکت و ملت دارد، آن حضرت، جوانمردانه، نه‌تنها از قدرت و شوکت می‌گذرد و انزوا می‌گزیند، بلکه آبروی خود را نیز در طبق اخلاص می‌گذارد. آن امام همام را به‌حق باید پیشوای جوانمردان خواند. 🖋🖋دکترعبدالرحیم سلیمانی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❌پرهيز از تعصب، فحش، تكفير و اختلاف افكني در گفت‌وگوها ⁉️چرا برخی از ما به چیزهایی که از قدیم برایمان به ارث مانده، می‌ورزیم؟ فکر، ما نیستیم؛ فکر، چیزی است که ما به ارث برده‌ایم و یا به آن قانع شده‌ایم. وقتی شما به چیزی قانع می‌شوید و دیگری به چیز دیگر قانع می‌شود. ❓اگر شما اطمینان دارید که هستید، چرا از گفت‌و‌گو با دیگری بیم دارید؟ ❓و اگر دیگری شما را قانع کرده، چرا باید از اینکه به باور جدید پای بند شوید، بیم به خود راه دهید؟ 👈عقیده باید از عمق باور انسان برخیزد. از این رو، هر چه واقع بین‌تر و اندیش‌تر باشیم، خواهیم دانست چگونه بر اساس حکمت و عقل و برهان با یکدیگر گفت‌و‌گو کنیم و هر چه مسئولیت‌شناستر باشیم بهتر خواهیم توانست در بحران‌هایی که خطر سقوط امت را به همراه دارد کوتاه بیاییم، و این چیزی است که ما باید از (ع) یاد بگیریم. ⭕ مشکل ما این است که علی (ع) را به یک قهرمان تبدیل کرده‌ایم و او را به عنوان و راهبر امت نفهمیده‌ایم. او که بسامان ماندن امور مسلمانان را شرط پذیرش دانست و وقتی اساس اسلام را در خطر دید، بحث و اختلاف را به کناری نهاد؛ زیرا دشمنان کینه توز اسلام، در مواقع حساس از اختلاف مسلمانان سوء استفاده می‌کنند. 👈باید بدانیم که چگونه را مدیریت کنیم تا این اختلافات، هستی و موجودیتمان را ساقط نکند. ⭕️ و ما نسبت به یکدیگر، دشمنان مستکبر و چپاولگر ما را خشنود می‌کند. 👈ما در عین حال که معتقدیم، عقیده انسان باید از باور او نشأت گیرد و انسان باید داشته باشد، در صورتی در فرایند ، سخن و ادعا و استدلال طرف مقابل برایش اقناع کننده باشد، آن را بی‌هیچ هراسی بپذیرد. اما معتقدیم باید هوشیاری خود را حفظ کرد و این مسأله را در دایره خودش قرار داد و بازیچه تحریک‌ها و شیطنت‌ها نشد. ✳زمانی کسی نزد مرحوم سید محسن امین رفت و به ایشان گفت: می‌خواهم شیعه شوم. سید به او گفت: «فرقی میان شیعه و سنی نیست، شیعیان مسلمان‌اند و سنی‌ها هم مسلمان‌اند و کسی که می‌خواهد از دینی به دین دیگری در آید، می‌تواند بپرسد چه باید بگوید و چه کاری باید بکند. اما همه ما مسلمانیم. آن مرد اصرار کرد و شاید هم از جایی مأمور شده بود تا سید را وادار به گفتن حرفی کند و آتش فتنه را با علم کردن آن حرف برافروزد. سید پذیرفت که او را به مذهب شیعه منتقل کند. به او گفت: 🌱می‌خواهی شیعه شوی، پس بگو «اشهد ان لا اله الا الله»؛ آن مرد گفت. سپس گفت: بگو «اشهد أنّ محمداً رسول الله»؛ آن مرد هم تکرار کرد. سید به او رو کرد و گفت: اکنون شده‌ای، زیرا تشیع هم جز این نیست.» 🖋مرحوم علامه سيد محمد حسين فضل الله 📃نشريه حوزه ۱۵۵و۱۵۶، بهار و تابستان ۱۳۸۹، صص۷۱-۱۱۶ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛