eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
648 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
💢سه مبناي مهم معرفتي در ارتباط ⭕️" در روند تغییر فكري و سياسي من ، رسیدن استدلالی به سه مبنای معرفتی، نقشی بسیار مهم داشت: ↩️▫️۱. اعتقاد به . به این معنا که رای اکثریت، عقلا و شرعا در تعیین نوع حکومت و تمامی روندهای حکمرانی، نقش اصلی و فصل الخطاب را دارد حتی اگر در راس حکومت پیامبر یا امام معصوم باشد. ↩️▫️۲. قاعده بسیار مهم قرانی بر جامعه که از لوازم آن حرمت تحمیل حکومت دینی و سبک زندگی دینی است. ▫️↩️۳. دیدگاه . با این بیان که بدون حضور واجد قدرت حجت معصوم الهی ع در میان مردم، امر هدایت جامعه تمام نشده و ما با اتکای به قران و سنت و عقل، با مواجه هستیم. این دیدگاه نتایج مهمی دارد که از جمله آنها بسته شدن تقریبا نزدیک به صد در صد باب اشخاص و صاحبان عقاید و پیروان مذاهب در عصر غیبت است، هر چند باب نقد اندیشه ها و عقاید و مذاهب و نقض و ابرام آنها برای هر کسی باز است." ✍حجت الاسلام مهدی نصیری ، مدير مسئول سابق روزنامه كيهان، برگرفته از يادداشت ! کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
⁉️ ، شامل چه اصولي است؟ آيا انكار اين اصول ، موجب از دين و است؟ ♦️قسمت اول ↩️ و مقوّمات مکتب تشیّع اثناعشری بر اساس آنچه که شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» آورده و سایر بزرگان شیعه نیز همان مطالب را پذیرفته اند، می توان گفت ارکان مذهب شیعۀ دوزاده امامی، در چهار اصل مهم خلاصه می شود، به طوری که هر کس منکر یکی یا همۀ آنها شود، شیعه محسوب نمی گردد! 🔅این اصول موارد ذیل را شامل می شود: 💫اصل اول: عصمت اهل بیت (علیهم السلام) 💫اصل دوم: نصّ بر خلافت (امامت سیاسی) 💫اصل سوم: اعتقاد به وجود دوازده امام (با نظر به اشخاص و مصادیق معیّن) 💫اصل چهارم: امام دوازدهم فرزند امام حسن عسگری (علیه السلام) بوده، متولد شده و در حال حاضر نیز زنده به حیات دنیوی است. ↩️ آیا (به معنای شیعیِ آن)، یک مسألۀ « » است یا « »؟! 👈اکنون سؤال این است که آیا امامت به این معنا، یک مسألۀ «ضروری» و واضح است که بدون هیچ بحث و استدلالی، برای همه آشکار و قابل قبول باشد؟ یا اینکه یک مسألۀ «نظری» و اجتهادی است که برای اثبات و پذیرش آن، به کار علمی و استدلالی نیاز باشد؟ ثمرۀ مشخص شدن این مسأله بسیار مهم و سرنوشت ساز است و خود را در باب و قتل دیگران یا عدم آن، نشان می دهد! 💠به عبارت واضح تر، اگر اثبات شود که امامت – با همین ارکان چهارگانه – «ضروری» دین است، همۀ بشریّت و پیروان تمام ادیان و مذاهب اسلامی و غیر اسلامی و حتی شیعیان زیدیه و اسماعیلیه هم محسوب می شوند و بدیهی است که بر موضوع کفر، احکام فقهی و عملی متعدّد و قابل توجهی از قبیل و قتل و جدا شدن همسر و تقسیم اموال و عدم توارث و غیره مترتّب می گردد. 👈اما در مقابل، چنانچه اثبات شود این مسأله، «ضروریِ» دین نیست، بلکه «نظری»، اجتهادی و اختلافی است، منکر آن از دایرۀ دین اسلام خارج نمی شود؛ زیرا اختلاف و تفاوت دیدگاه در مسائل نظری و اجتهادی – به حسب مبانی، پیش فرض ها و ادلّۀ گوناگون افراد – یک امر طبیعی است و هر کس برای اثبات صحّت و حقّانیت مدّعای خویش، حجّت و استدلال مختصّ به خود را دارد. ↩️نظریات مختلف دربارۀ ضروری یا نظری بودن مسألۀ دربارۀ ضروری یا نظری بودن امامت – با لحاظ چهار رکنی که برای آن ذکر شد – به طور کلّی سه مبنا و نظریه وجود دارد که در ادامه به بیان اجمالی آنها می پردازیم. 1⃣نظریۀ اوّل: مسألۀ ، «ضروری» است و طبق این نظریه، امامت به همان معنای شیعی اش، حدوثاً (یعنی در صدر اسلام و زمان پیامبر اکرم ص) یک امر ضروری و واضح بوده؛ به گونه ای که هیچ تردید، بحث و اختلافی دربارۀ آن جایز و قابل قبول نبوده است. به همین شکل، بقائاً (یعنی در قرون بعدی و نیز در عصر حاضر و تا روز قیامت) هم واضح و ضروری می باشد؛ 👈لذا منکر آن، منکر ضروری دین محسوب شده و کافر تلقّی می گردد. بر این اساس، تفاوتی نمی کند که منکر ، در زمان رسول خدا (ص) بوده باشد و یا در حال حاضر. هر کسی در هر زمانی، امامت را انکار کند، کافر خواهد بود و طبعاً احکام فقهی و عملی کفر نیز، بر وی مترتب می شود. از باب تشبیه، ضروری بودن «امامت»، مثل «نماز» است که ثبوت و وجوب آن در دین اسلام، کاملاً واضح می باشد. 👈لازم به ذکر است که از میان اخباریون، صاحب حدائق در کتاب «الحدائق الناضرة» [ج ۵، ص ۱۷۵]؛ و از میان اصولیون، علامه حلّی در کتاب «منتهی المطلب فی تحقیق المذهب» [ج ۸، ص ۳۶۰] قائل به این مبنا هستند. ادامه دارد 🖌آیت الله سید کمال حیدری کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⁉️ آيا انكار ، موجب از دين و است؟ اگر کسی الان امامت سیاسی منصوص حضرت علی ع برایش اثبات نشد، کافر است؟ ♦️قسمت دوم نظریات مختلف دربارۀ ضروری یا نظری بودن مسألۀ 1⃣نظریۀ اوّل: مسألۀ ، «ضروری» است و طبق این نظریه، امامت به همان معنای شیعی اش، حدوثاً (یعنی در صدر اسلام و زمان پیامبر اکرم ص) یک امر ضروری و واضح بوده؛ به گونه ای که هیچ تردید، بحث و اختلافی دربارۀ آن جایز و قابل قبول نبوده است. به همین شکل، بقائاً (یعنی در قرون بعدی و نیز در عصر حاضر و تا روز قیامت) هم واضح و ضروری می باشد؛ 👈لذا منکر آن، منکر ضروری دین محسوب شده و کافر تلقّی می گردد. 2⃣نظریۀ دوّم: مسألۀ امامت، «ضروری» است و «نظری» است بقائاً بر اساس نظریۀ دوم، حدوثاً یک حقیقت واضح و «ضروری» بوده است؛ یعنی در زمان رسول اکرم (ص) و امام علی (علیه السلام) کاملاً آشکار و غیر قابل تردید بوده و لذا آن، منکر ضروری دین محسوب می شود. اما همین امر، در قرون بعدی و برای نسل های آینده به دلایلی همچون کثرت اشکالات و استدلال های مخالفین و موافقین، به یک مسألۀ نظری و اجتهادی تبدیل شده که نفی آن، انکار ضروری دین تلقی نشده و منکر آن نیز، کافر و خارج از دین به حساب نمی آید. از بین اخباریون، ملامحمد امین استرآبادی در کتاب «الفوائد المدنیة» [ج ۱، ص ۲۵۳]، و از میان اصولیون، آقا وحید در کتاب «الرسائل الاصولیة» [ص ۲۶۵] و امام در «کتاب الطهارة» [ج ۳، ص ۳۲۹] به این نظریه قائل شده اند 3⃣نظریۀ سوّم: مسألۀ ، « » نیست، نه حدوثاً و بقائاً 👈نظریۀ سوّم به این معنا است که مسألۀ امامت، نه حدوثاً و نه بقائاً واضح و ضروری نیست؛ یعنی نه در صدر اسلام و نه در قرون بعدی، یک بحث آشکار و بی نیاز از بحث و استدلال نبوده است. بر این اساس، کسی که آن ر انکار کند، یک مسألۀ نظری و اجتهادی را ردّ نموده و لذا کافر و خارج از دین محسوب نمی شود. 🔻ظاهراً فقط مرحوم آیت الله شهید در کتاب «بحوث فی شرح العروة الوثقی» [ج ۳، ص ۳۹۶] به این دیدگاه قائل شده است. 👌نتیجۀ بحث 👈👈آنچه از مباحث فوق به دست آمد این است که: 🌹 به معنای شیعیِ آن و با ارکان چهارگانه ای که برای آن ذکر شد، ⬅⬅فقط طبق یک نظریه، واضح و ضروری است و منکر آن می شود، اما طبق دو نظریۀ دیگر( ازجمله ایت الله خمینی و صدر)، منکر امامت – به دلیل اعتقاد به نظری و اجتهادی بودن آن – کافر محسوب نمی شود. ❗️ 🔴🔴بنابراین باید از این مبانی متفاوت و حتّی متقابل آگاه بود و طبق موازین علمی سخن گفت و با دیگران بحث کرد، نه اینکه از سر ناآگاهی از نظریات متعدّد و مختلف، بحث ها و مبانی را با هم درآمیخت و بدون ملاک علمی و اجتهادی، دیگران را تخطئه و کرد! 🖌آیت الله سید کمال حیدری کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌿 در (ع) 🔹، شهری متشکل از ۳۶۰ قبیله که تحت مدیریت علی (ع) قرار داشت. کوفه شهر بزرگی بود و در آن گروه‌های بزرگی جمع شده بودند. مردمانی از ایران، حجاز، شامات و قبایلی از مصر در آنجا حضور داشتند. بنابراین کوفه به تعبیر امروز شهری چند ملیتی محسوب می‌شد. 🔹وقتی شهر گسترده است و اختلاف دیدگاه وجود دارد، ممکن است که سه نوع کنش و رفتار در آن شکل بگیرد. یک نوع از این رفتارها از جنس اعراض هستند، یعنی برخی کوشش می‌کنند که خود را از مسائل اجتماعی دور نگاه دارند، مساله‌ای که هم اکنون هم جریان دارد. یک قسمتی از مردم شهر هم اهل اعتراض هستند و نظر و ایده، و طرحی برای اداره زندگی دارند. برای صلح یا امنیت پیشنهاد دارند و این گونه افراد ممکن است در قدرت یا ناراضی از آن باشند. از درون این شهر، گروه‌های کوچکی هم هستند که دست به خشونت می‌زنند یعنی اهل تعرض و خشونت هستند. کوفه زمان امام علی(ع) هم چنین شهری بود. 🔹جنگ هفتادهزار کشته داشت، یعنی شهر، زخم خورده است، و شهری است که هفتادهزار مرد در آن کشته شده و هر کدام از آنها متوسط سرپرست حدود چهار نفر عائله هستند. امام علی(ع) حاکم چنین جامعه ای است که در آن مخالف، معاند و دیده دارای توقع هستند و چنین شهری باید اداره شود. 🔹شاید هر سیاستمداری در آن دوران شرایط ایجاد فضای امنیتی را در پیش می‌گرفت. با این حال، اسناد و روایاتی از امام علی(ع) وجود دارد که وی سیاست را به جای جامعه دنبال کرد، آن هم در شهری که تازه از جنگ خلاص شده و دشمن هم پشت دروازه‌های شهر قرار داشت. سه نوع است. ↩️یک نوع و آزادی یک شهروند است یعنی فرد احساس احترام کند. احترام بدون معنا ندارد و آزادی هم بدون آزادی عقیده بی‌پایه است و این یک نوع حق شهروندی است و مساوی حقوق بشر هم هست. ↩️ دومین نوع حق شهروندی، مندی از است. در هر جامعه‌ای افراد یک ثروت شخصی دارند اما بخش بزرگی از ثروت برای همگان است، مثل نفت، و معادن. ↩️ سومین نوع حق بر از است، این که آدمی بتواند با دیگران آزادانه رقابت کند در اشتغال و به دست آوردن پست‌های عمومی و پرهیز از بیکاری و فقر. این موارد از حقوق یک شهروند است. آن کسی که حاکم جامعه است، نباید از این سه حق محروم باشد و این کاری است که امام علی علیه السلام نیز انجام داد. 🔹امام علی(ع) در مقابل ، به دفاع از حقوق آن ها پرداخت و ایشان معتقد بود که هر شهروندی حق دارد با سیاست‌های دولت خود مخالفت کند و مخالف حقوقی دارد که باید رعایت شود. یکی از ویژگی‌های شاخص امام علی(ع) به شمار می‌ آمد. 🔹در روایتی از امام علی(ع) آمده است که دولت، دولت است چه مومن و چه کافر. حق دارند از خدمات دولت استفاده کنند. امام تأکید داشت که جامعه نیاز به حکومت دارد و این حکومت چه خوب و چه بد باید این کارها را انجام دهد و از آن حیث که دولت است چنین وظیفه‌ای دارد. 🔹این امام همام می‌فرماید لازم داریم حکومتی باشد که آنهایی که دین دارند راحت بتوانند به دینداری خود ادامه دهند، غیرمومنان هم بتوانند متاع خود را پیدا کرده و از زندگی بهره ببرند. امام علی(ع) اضافه می‌کند در چنین حکومتی درآمدهای عمومی باید بتواند جمع آوری و توزیع شود، جلوی مهاجمان به ممکلت سد شود، یعنی نیروی مسلحی درست شود که نیروی مسلح حاکم در مقابل شهروندان نباشد بلکه برای دفاع از جامعه باشد، راه ها امن شود و از آنهایی که را می‌خورند حقوق ضعیفان پس گرفته شود. این ویژگی‌هایی است که امام در خصوص حکومت مطرح می‌کند و هر کسی که شهروند آن حکومت است این حقوق را دارد اگر چه از میان خوارج باشد. 🔹 از نظر (ع) تا زمانی که شهروند دست به و به دیگران نبرده کسی حق ندارد به حقوق وی تعرض کند. وی در هنگام جنگ با خوارج هم سه دستور دارد: 📌نخست آنکه هر گروهی از خوارج هر لحظه که سلاح خود را زمین گذاشت؛ محترم است. 📌 دومین دستور، هر گروهی از خوارج که تشکیلاتی ندارد که آنها را دوباره جمع کنند به آنها حمله نکنید، 📌دستور سوم شاهکار است و در آن می فرماید این افراد نیستند و بلکه از دین دارند و به این طریق آن حضرت از همین جا جلوی مکانیزم را گرفتند. 🖋🖋مرحوم استاد داود فیرحی (ره) کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❌پرهيز از تعصب، فحش، تكفير و اختلاف افكني در گفت‌وگوها ⁉️چرا برخی از ما به چیزهایی که از قدیم برایمان به ارث مانده، می‌ورزیم؟ فکر، ما نیستیم؛ فکر، چیزی است که ما به ارث برده‌ایم و یا به آن قانع شده‌ایم. وقتی شما به چیزی قانع می‌شوید و دیگری به چیز دیگر قانع می‌شود. ❓اگر شما اطمینان دارید که هستید، چرا از گفت‌و‌گو با دیگری بیم دارید؟ ❓و اگر دیگری شما را قانع کرده، چرا باید از اینکه به باور جدید پای بند شوید، بیم به خود راه دهید؟ 👈عقیده باید از عمق باور انسان برخیزد. از این رو، هر چه واقع بین‌تر و اندیش‌تر باشیم، خواهیم دانست چگونه بر اساس حکمت و عقل و برهان با یکدیگر گفت‌و‌گو کنیم و هر چه مسئولیت‌شناستر باشیم بهتر خواهیم توانست در بحران‌هایی که خطر سقوط امت را به همراه دارد کوتاه بیاییم، و این چیزی است که ما باید از (ع) یاد بگیریم. ⭕ مشکل ما این است که علی (ع) را به یک قهرمان تبدیل کرده‌ایم و او را به عنوان و راهبر امت نفهمیده‌ایم. او که بسامان ماندن امور مسلمانان را شرط پذیرش دانست و وقتی اساس اسلام را در خطر دید، بحث و اختلاف را به کناری نهاد؛ زیرا دشمنان کینه توز اسلام، در مواقع حساس از اختلاف مسلمانان سوء استفاده می‌کنند. 👈باید بدانیم که چگونه را مدیریت کنیم تا این اختلافات، هستی و موجودیتمان را ساقط نکند. ⭕️ و ما نسبت به یکدیگر، دشمنان مستکبر و چپاولگر ما را خشنود می‌کند. 👈ما در عین حال که معتقدیم، عقیده انسان باید از باور او نشأت گیرد و انسان باید داشته باشد، در صورتی در فرایند ، سخن و ادعا و استدلال طرف مقابل برایش اقناع کننده باشد، آن را بی‌هیچ هراسی بپذیرد. اما معتقدیم باید هوشیاری خود را حفظ کرد و این مسأله را در دایره خودش قرار داد و بازیچه تحریک‌ها و شیطنت‌ها نشد. ✳زمانی کسی نزد مرحوم سید محسن امین رفت و به ایشان گفت: می‌خواهم شیعه شوم. سید به او گفت: «فرقی میان شیعه و سنی نیست، شیعیان مسلمان‌اند و سنی‌ها هم مسلمان‌اند و کسی که می‌خواهد از دینی به دین دیگری در آید، می‌تواند بپرسد چه باید بگوید و چه کاری باید بکند. اما همه ما مسلمانیم. آن مرد اصرار کرد و شاید هم از جایی مأمور شده بود تا سید را وادار به گفتن حرفی کند و آتش فتنه را با علم کردن آن حرف برافروزد. سید پذیرفت که او را به مذهب شیعه منتقل کند. به او گفت: 🌱می‌خواهی شیعه شوی، پس بگو «اشهد ان لا اله الا الله»؛ آن مرد گفت. سپس گفت: بگو «اشهد أنّ محمداً رسول الله»؛ آن مرد هم تکرار کرد. سید به او رو کرد و گفت: اکنون شده‌ای، زیرا تشیع هم جز این نیست.» 🖋مرحوم علامه سيد محمد حسين فضل الله 📃نشريه حوزه ۱۵۵و۱۵۶، بهار و تابستان ۱۳۸۹، صص۷۱-۱۱۶ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت یازدهم: 📌 جمع بندي-بخش دوم 4⃣-با توجه به موارد فوق و یقین اور و قانع کننده نبودن نظرات و آرای فقها در خصوص تعریف و حکم منکر ضروری، رجوع مجدد به قران مفید به نظر میرسد. ایه ای از قران كه در حکم مجازات به آن استناد شده است، آيه 217 سوره بقره است. وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ترجمه: و آنان پيوسته با شما مى ‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند و كسانى از شما كه و در حال كفر بميرند آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مى‏شود و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. ❇ايه به مسلماناني اشاره دارد كه تحت شرایط جنگ و فشار مشركان از دين خود برميگردند و بيان ميكند اگر چنين فردي تا زمان مرگ توبه نكند و در حال كفر بميرد، اعمال دنيوي او حبط و تباه شده و در اخرت هم از اصحاب اتش خواهد بود. 👈نکته قابل توجه اینکه قران، برگشت از دين را تعريف نكرده و شاخصی برای ان ارایه نداده است بنابراين همان تعريف و تشخيص ، ملاك است و در عرف نیز انکار یک حکم دین را حتی اگر ضروری دین باشد به منزله تغییر دین و بازگشت از دین تلقی نمی کنند. لازمه صدق عنوان مرتد، اقرار و اظهار فرد به برگشت از دين و عملکرد بعدی او است . در اين ايه هم تغيير دين چون در اثر فشار و ازار و به خواست دشمن صورت گرفته، لذا اين امر بايد اظهار و اعلان شود تا دشمن به خواست خود یعنی پیروزی سیاسی و عقیدتی بر مسلمانان و تغییر دین برسد. البته این اقرار لسانی باید همراه با خواست درونی باشد چرا که با توجه به مجاز بودن تقیه و کتمان دین به منظور حفظ جان در برابر دشمن، حتی اقرار لسانی به ارتداد هم درصورتیکه قلبا فرد هنوز بر دین خود باقی مانده باشد، ارزش دینی نداشته و موجب ترتب کفر بر وی نمیشود. بنابراین لازمه صدق عنوان ارتداد طبق این ایه ،بروز صریح خارجی آن همراه با خواست قلبی میباشد. و علت مجازات شدید اخروی ان نیز تبعات منفی روانی این امر یعنی تغییر دین تحت فشار مشرکان، بر سایر مسلمانان میباشد. ♻حال در موضوع اصلی بحث، اگر فردی خودش ادعا و اظهاری بر بازگشت از اسلام ندارد، 👈👈بواسطه انکار و مخالفت با یک یا چند حکم دین، نمی توان و نباید او را مرتد و خارج از دین اسلام شمرد. طبق چه منطقی باید او را به خارج از اسلام هل داد؟!! ⭕ دستور صریح قران در سوره نساء آیه 94 "«لا تَقولوا لِمَنْ ألْقى‏ الَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً» (و به کسی که نزد شما اظهار اسلام میکند، نگویید تو مومن نیستی) نیز این نظر را تایید میکند. بنابراین تا فردی علنا اعلام بازگشت از دین نکرده، نمیتوان او را مرتد خواند و حتی در صورت تحقق چنین امری هم ، به صرف ارتداد و بازگشت از دین اسلام، مجازات دنیوی برای او تجویز نشده بلکه درصورت عدم توبه تا لحظه مرگ، عذاب جهنمی کافران را خواهد چشید. 5⃣- خلط بین"ضرورت دینی" و "ضرورت علمایی" و شیوع تکفیر مخالفانِ نظرات فقهی مشهور و حتی غیر مشهور با حربه انکار ضروریات دین، خطری است که می بایست با تنقیح و تصحیح مبانی نظری موضوع انکار ضرور دین، از تعمیم و گسترش آن جلوگیری کرد. شهید مطهری نیز از پدیده و و قید و شرط بر اسلام افزودن ، اینگونه انتقاد کرده است: « امروز برعكسِ (روح اسلام)، نوعى عجيب حكمفرماست كه همه، همه را تخطئه و تكفير و تفسيق مى‏كنند، رحمت خدا را محدود مى‏كنند، ❌هى قيد و شرط بر اسلام مى ‏افزايند. اسلام مى‏گويد: «لا تَقولوا لِمَنْ ألْقى‏ الَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً». قرآن درباره اختلاف مى‏گويد: «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ». پيغمبر فرمود: «اختلاف امّتى رحمةٌ».. تفكرهاى محدود كه منجر به تخطئه ‏ها و تكفير و تفسيق‏ ها مى‏شود بزرگترين اثرش و تشتت نيروهاست.» (يادداشت‏ها، ج‏2/ 83) 🖊سیدکاظم فرهنگ پایان جهت مطالعه نظرات مختلف به لينك زير مراجعه فرماييد B2n.ir/h88404 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🔵 و شهيدمطهری در مباحث و نهادهاي 🛑قسمت دوم ❇آسیب شناسی و 🔻امر به معروف مطهری فقیهی برجسته بود ولی فقهش در محدوده تقلید از فقهای پیشین نبود. در فقه او، اجتهاد و استنباط در روایات خلاصه نمی‌شد. فقه مطهری جدای از عقلانیت نبود، لذا وقتی به امر به معروف تاکید می‌کرد، فقط آن را در قلمرو شیوه‌ها و روش‌های مورد تایید علوم اجتماعی، مشروع و مجاز می‌دانست. و در زمانی که به تعبیر خودش کسی "غیر از پند و بند" نهی از منکری نمی‌شناخت، می‌گفت: "روانشناسی و جامعه شناسی می‌خواهد تا انسان بفهمد که چگونه کند و تشخیص دهد منکر از کجا سرچشمه می‌گیرد؟" البته او اگر امروز بود، پاسخ اینگونه سوالاتش را دریافت می‌کرد که "سرچشمه منکر" معلوم است، نه روانشناسی می‌خواهد و نه جامعه شناسی، فقط یک چیز می‌خواهد و آن هم "دشمن شناسی" 🔻نطق و منطق مطهری در برابر مدعیان امر به معروف (که می‌گفتند: ما احتمال تاثیر می‌دهیم پس وظیفه داریم) این بود که: ⭕️"تو که نمی‌دانی راه امر به معروف چیست، تو که روانشناسی نمی‌دانی که برای نفوذ در بشر از چه راهی باید با روح او مواجه شد، تو که جامعه شناسی نمی‌دانی، حق نداری بگویی من می‌دهم و یا احتمال نمی‌دهم." مطهری چون حکیم بود، دین را تفسیر می‌کرد. در نگاه عقلانی او تاکید اسلام بر این فریضه، بمعنی صحه گذاشتن بر روش‌های خردمندانه و عقل پسند برای اصلاح فرد و جامعه است. او به کلمات فقهاء بسنده نمی‌کرد و به سخن حکماء نیز اعتنا داشت و از بوعلی سینا در اشارات را نقل می‌کرد که "امر بمعروف با و مداراست، نه با زور و : العارف ....اذا امر بالمعروف امر برفق ناصح لا بعنف معیر." 🔻نگاه تاریخی : چگونگي تغيير جهت نهي از منكر از اصحاب قدرت به صاحبان فضيلت در تحلیل همه جانبه و بحث‌های آسیب شناسانه استاد مطهری، آگاهی‌های تاریخی او نیز سهم وافری داشت. اینکه چگونه خوارج این فریضه را ریل عقلانیت خارج گردند و یا عباسیان عنصر اساسی نقد قدرت را آن گرفتند و تا دوره اخیر که آن را به امور جزئی محدود ساختند و اختیار مباحات را هم از مردم سلب کردند، در بررسی تاریخی مطهری دیده می‌شود و همین آگاهی تاریخی است که او را نسبت به داعیه های نهی ازمنکر، هوشیار و حساس ساخته و متوجه خطرات پنهان می‌کند. او در بحث نشان می‌دهد که آنان به نهی از منکر بسیار اهمیت می‌دادند و از خطر نیز استقبال می‌کردند ولی ایراد کارشان این بود که اجرای این فریضه، تابع منطق نبوده و نابخردانه اقدام می‌کردند. ولی مطهری در این نقطه توقف نمی‌کند و به سراغ دنباله های خوارج می‌رود، کسانی که همان خُشک سری و بی فکری خوارج را دارند و به نتایج و پیامدهای نهی از منکر خود نمی‌اندیشند، ولی مانند خوارج شجاعت نهی از منکر در برابر اصحاب قدرت را ندارند. اینها بمراتب از خوارج دیروز خطرناک ترند زیرا آنها سراغ حاکمان می‌رفتند و اینها سراغ اصحاب فضیلت، آنها شمشیر بر فرق قدرتمندان می‌زدند و اینها با سلاح و اتهام، ارباب کمال و اخلاص را ساقط می‌کنند. سخن مطهری در باره این جریان چنین است: 🔻"، شمشیر پولادین را به کناری گذاشتند و از امربه معروف که برایشان خطر ایجاد می‌کرد، صرف نظر کردند و با شمشیر زبان به جان افتادند و هر صاحب فضیلتی را به نوعی متهم کردند." (جاذبه و دافعه علی ع) 🔻اینک در میان ما نیست ولی ایا و فکر او در میان ما زنده است؟ آیا امروز ما نیز مانند مطهری امر به معروف را می‌شناسیم و می‌شناسانیم؟ آیا نهاد امر به معروف در جامعه ما بر مبنای اندیشه مطهری شکل گرفته و عمل می‌کند؟ 👈امروز هر چند خلأ مطهری دردناک است ولی تاثر بیشتر آن است که این خلا را با شِبه مطهری ها پر کرده ایم. مصیبت بزرگ امروز ما این است اندیشه‌های متحجرانه بَدَلی، جای تفکر روشنگرانه مطهری را گرفته و مطهریِ امام در غربت و انزوا قرار داده است! 🎙استاد سروش محلاتي 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و . 🛑قسمت یازدهم : 📌مروری بر نظرات درخصوص در اسلام شان و طبقه خاصی به نام روحانیت با این امتیازات نداریم ، است و برعکس 🔹در اسلام شأن خاصی به‌عنوان و نگهبانان اختصاصی دین وجود ندارد که تحت این عنوان به‌وجود بیاوریم با امتیازات و اختصاصات از نظر لباس و مقام و اداره زندگی. این‌ها در اسلام نیست. در اسلام، دین و شناسایی دین و تبلیغ دین است که این‌ها هم وظیفه همگان است. زهد و تقوا و پرهیزکاری است که در حدود طاقت و امکان، وظیفه همه است. ↩️در اسلام معنی ندارد که رجال اختصاصی زهد به وجود بیاوریم و زندگی‌شان را تأمین کنیم، چون جزء احتیاجات نیست. بیت المال هم باید تحت اختیار و زیر نظر یک دستگاه و تشکیلات باشد نه این‌که من مستقیم پولی بگیرم و خرج کنم و این پولی که می‌گیریم مال من است و هرچه که خواستم خرج می‌کنم. بر سر مردم منت هم می‌گذارم که پول یا که می‌دهید اختصاص بنده است، منتها من منت بر شما می‌گذارم و یک مقدارش را هم خرج خودتان کنید. اصلاً این‌ها در اسلام نیست. ↩️خمس و سهم امام و زکات که در اسلام هست، معنایش این است که هر کسی که امکانات مالی او بیش از زندگی‌اش است، یک درصد معینی از درآمد مازاد بر هزینه‌ و سود خالصش را صرف مصالح امت اسلام کند، البته آن هم زیر نظر یک دستگاه و تشکیلاتی که بتواند آن را بهتر به مصرف برساند. حتی در مسئله سهم امام، علمایی که اهل دقت هستند، نظر خاصی دارند. 👈به هر حال، مسئله اساسی این است که صریحاً این معنی را نفی می‌کند که در اسلام گروه معینی با امتیازات مادی و اجتماعی، به عنوان روحانی و به عنوان ، زندگی کنند و به آن‌ها می‌تازد و آن‌ها را از این راه برمی‌گرداند و به مردم هم می‌تازد. 🔻به مردم می‌گوید اگر شما برای یک عالم دینی نذر کردید و فکر کردید که این عالم دینی می‌تواند شما را حاجت روا کند، این کار یک نوع شرک است. اگر شما چشم و گوشتان را بستید با این‌که می‌دانید این مرد کلاهی تحصیلکرده از نظر علمی مرد برجسته‌ای است ولی به دهان من نگاه کردید و حرف او را نسنجیده رد کردید، این را هم اسلام می‌گوید حکم شرک دارد. 🔻فلانی چه کاره است؟ از این کارهایی که متناسب با کارهای روحانیت است. اصلاً چنین چیزی در اسلام نیست. ↩️در اسلام یک دسته وظایف تبلیغی و یک دسته وظایف علمی هست. وظایف تبلیغی را هم باید تا آن‌جا که میسر است همه مردم انجام بدهند. ما تقریباً نداریم. اگر برای دفاع از اسلام و برای بعضی از میدان‌های مخصوص احتیاج به تربیت یک نوع مردم متخصص داشته باشیم، آن هم باید با تشکیلاتی انجام شود و آن‌ها هم از طرف آن تشکیلات زندگی‌شان اداره شود، والاّ حتی الامکان باید هر کسی که شغلی دارد، دین هم باشد. پزشک است تبلیغ دین هم بکند، معلّم است تبلیغ دین هم بکند، قاضی است تبلیغ دین هم بکند، تاجر است تبلیغ دین هم بکند. اتفاقاً ارزنده‌ترین تبلیغ‌ها که در دنیای اسلام تاکنون شده است، به وسیله عادی شده است. ↩️در اسلام مخصوص برای روحانیت نداریم. در اسلام لباس احترام ندارد، بلکه فضیلت و تقوا است که احترام دارد. مقام احترام دارد و مقام غیر از لباس است. 👈 آن چیزی که دراسلام هست، به و و است، احترام به خدمت گذاری است. هر کس ، ، و باشد، چنین شخصی به نزدیک‌تر و در میان مردم محترم‌تر است 🔻خدا آیت‌الله نایینی را رحمت کند. ایشان در رساله‌ای، در اوایل مشروطیت، درباره حکومت در اسلام نوشته‌اند. با این‌که کتاب خیلی قدیمی است و نثر فارسی خیلی روانی ندارد، ولی تعبیری بسیار لطیف دارد. ایشان می‌فرمایند در عصر ما و هر دو هست و این دو استبداد نگهبان یکدیگر هستند. 🔻🔻 ، است و حاکم مستبد، پشتیبان عالم مستبد. واقعاً هم مطلب این‌طور است. در حالی که نه او مونوپول است نه دیگری. هیچکدام انحصار نیست. 🔻🔻وای به آن وقتی که یک نفر درباره دین حرفی خلاف نظر معمول بگوید. چماق برای او بلند می‌شود. 📚از سلسله درس‌گفتارهای تفسیری “در مکتب قرآن” 🖥منبع: سایت “بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی“ 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛