#دینداری_عاطفی یا دینداری قاعده مند
🔹در بحث مربوط به دینداری و میزان #دینداری در جامعه ایران، نوعی غفلت از توجه به تعریف دقیق نهاد دین و دینداری دیده می شود و به همین خاطر برخی خطاها را در ارزیابی روند دینداری در جامعه ایران شاهدیم.
🔸اینکه ما دین را به #مناسک تقلیل دهیم یا دین را در حد کمیت و با میزان ایام دینی در تقویم سال یا با میزان اماکن دینی و امامزاده ها تعریف کنیم، نتیجه اش این می شود که بگوییم جامعه دینی تر شده و میزان دینداری در جامعه افزایش یافته است.
🔹اما اگر معیار دینداری را تحقق روح و اهداف دین بدانیم، باید ببینیم شاخص هایی نظیر حضور امر قدسی در زندگی مردم یا پایبندی به #اخلاق، اعتماد و وفای به عهد یا #عدالت در جامعه افزایش یافته است یا خیر؟
🔸از نگاهی دیگر می توان کیفیت دینداری را در جامعه با نفوذ و تاثیرگذاری نهاد دین مانند #مرجعیت و روحانیت در زندگی مردم سنجید؛ آیا محبوبیت، نفوذ، اثرگذاری، اعتبار و اعتماد به مرجعیت و روحانیت افزایش یافته یا کاهش یافته است؟ و بر این اساس داوری کرد.
🔹در عصر روشنگری، کلیسا با این چالش مواجه شد که آیا هدف از دینداری، ظاهر و پوسته دین و مناسک و کمیت فعالیتهای دینی است یا هدایت و پیرایش و اخلاقی کردن جامعه است.
🔸روایات و قرآن کریم، تاکید فراوان دارند که هدف از ظواهر و کمیت دینداری، رسیدن به #روح_دینداری و معنویت است و چه بسیار دیندارانی که به شریعت و #ظواهر پایبند بودند اما رستگار نشدند.
🔹به نظر می رسد دینداری در ایران، خصوصیاتی نظیر گریز از عقلانیت، گریز از رقابت و تلاش، گریز از پیگیری و استمرار، و در یک کلام خصلتی عاطفی دارد؛ یعنی این که به دینداران گفته شده بجای آنکه براساس قواعد و رفتارها و تلاش برای رفتار اخلاقی و تغییر خود و دیگران عمل کنند، با کنش های عاطفی، عزاداری و گریستن یا شرکت در فلان مراسم و راهپیمایی رستگار می شوند.
🔹این یعنی بجای طی کردن مسیری سخت و تلاش برای نجات خود و دیگران، با یک #گریه نتایج یک عمر عمل غیراخلاقی جبران می شود.
🔸در منطق قرآن، دینداری یک امر #ورزیدنی است نه داشتنی.
یعنی ایمان ورزیدن نه ایمان داشتن.
🔹ایمان ورزیدن نیاز به تلاش دائمی، مراقبت و زحمت دارد. ایمان ورزیدنی، ایمانی تعهدآور و مبتنی بر تلاش مستمر است و ایمان عاطفی، ایمانی داشتنی است و نیاز به تغییر ماهیتی و رعایت اخلاق و زحمت دایمی ندارد. بلکه با یک توسل و گریستن؛ بدون تلاش چندان، می توان براحتی رستگار شد.
🔸در جامعه ایران بجای تمرکز بر تغییر تدریجی و تلاش مستمر، بر تغییر ناگهانی و تحول آنی توجه می شود و استثنائاتی نظیر فضیل عیاض یا بشرحافی یا #توبه ناگهانی فلان گناهکار بعنوان قاعده معرفی می شود.
🔹اما در دینداری مورد نظر قرآن، برای رستگاری تلاش گسترده و رقابت صورت می گیرد.
🔸رستگاری امری یکباره و ناگهانی نیست بلکه با زحمت و #عمل_صالح و مرارت بدست می آید.
🔹مدل کلیسا و کشیشیان مسیح، مبتنی بر رستگار کردن و پاک کردن توسط کلیساست نه تلاش فرد؛ با یک اعتراف و حضور در کلیسا فرد بخشیده می شود نه با تلاش و جبران اشتباه و عمل صالح.
🔴تفاوت های دینداری قاعدهمند با دینداری عاطفی:
1⃣ در دینداری عاطفی بر مفاهیم التیام بخش تمرکز می شود؛ یعنی گریستن را به معنای رستگاری می گیرند در حالیکه گریه موجب آرامش می شود اما لزوما موجب رستگاری و تغییر نمی شود؛ یعنی فرد، فردای عزاداری ممکن است همان رفتار و اشتباهات قبلی خود را تکرار می کند.
2⃣ عشق در دینداری: عشق به اهل بیت اگر واقعی باشد، موجب تغییر در عمل و شبیه شدن عاشق به معشوق می شود؛ نه اینکه فرد خود را عاشق اهل بیت معرفی کند اما در عمل پایبند به توصیه ها و سیره اهل بیت نباشد.
3⃣ در دینداری عاطفی تمرکز بر ستایش خدا و بزرگان دین است بجای طی کردن مسیر رستگاری و تقرب و همراهی با بزرگان، مدح و ستایش خدا و ائمه بدون عمل ما و نشان دادن راه رستگاری به مردم، کاری ساده و کم زحمت است. اما شیعه واقعی به رفتن راه و مسیر علی توجه و تلاش می کند و فقط به مدح او بسنده نمی کند.
4⃣ شهودگرایی و خواب و #رویامحوری بجای واقعگرایی
5⃣ پرهیز از تفکر انتقادی و #عقلانیت و زیر سوال بردن رفتار و وضعیت موجود، از ویژگیهای دینداری عاطفی است.
6⃣ تملق و ستایش نهاد روحانیت و رهبران دینی بجای گفتگو و پرسش و به چالش کشیدن آنها.
7⃣ آسیب دینداری عاطفی، دچار #خرافات شدن و ابتلا به هزاره گرایی است یعنی بخاطر اینکه واقعیت جامعه را با ذهنیات خود منطبق نمی بیند سعی می کند آن را مختل کند
8⃣ دیگر آسیب آن، #خیابانی_شدن دینداری است؛ یعنی عمق دینداری از مسجد به حسینیه و از حسینیه به خیابان کشیده می شود و بجای تفکر و پژوهش دینی، سطحی گرایی در منبر و #مداحی باب می شود.
استاد صادق نیا
@quranpuyan