📖 #قرآن چه می گوید؟
قرآن و #زندگي
🌿احساس امنیت در سایه تدین متعقلانه
قسمت اول
✅ تدین متعقلانه یعنی فهم عمیق و عقلانی از دین. یکی از ویژگی هایی که در دیانت متعقلانه وجود دارد این است که دیندار متعقل ناگزیر باید جهان را دارای نظامی اخلاقی بداند.
👈 دارای نظام اخلاقی دانستن جهان به زبان ساده به این معناست که ما معتقد باشیم که حتی ذره ای خوبی و بدی هم در جهان گم شدنی نیست؛ يعني جهان به گونه اي ساخته شده است كه اولاً نسبت به اين كه ما آدميان كار خوب مي كنيم يا بد، فضيلت داريم يا رذيلت، ادراك دارد؛ ثانيا متناسب با همين ادراك واكنش نشان مي دهد. 👈 این همان تعبیر قرآن است که می فرماید:
☘«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزال/ 7و8 )
اگر به اندازه سنگینی یک گرد و غبار هوا خوبی بکنید، خواهید دید و اگر به اندازه سنگینی یک گرد و غبار هوا هم بدی بکنید، آن را هم خواهید دید☘
💢 این یعنی نظام جهان، نظام اخلاقی است بدین معنا که هم برای جهان علم و ادراکی تصویر می کند و هم برای آن اراده ای متناسب با آن علم در نظر می گیرد. به عبارتی جهان هم تفاوت راست گفتن و دروغ گفتن، تواضع و تکبر، خدمت و خیانت و امانت و عدم امانت و .. - مفاهیم مذکور، همه مفاهیم اخلاقی است- را می فهمد و هم متناسب با آن فهم خود، واکنش نشان می دهد.
🍃"لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت" آن چه (نیکی) به دست آورده به سود او و آن چه ( بدی) فراهم کرده به زیان اوست. (بقره /۲۸۶) 🍃 به عبارتی اندکی نیکی به جیب خودتان می رود و اندکی بدی هم از جیب خودتان می رود.
👌 کسی که یک چنین تصویری از نظام جهان در ذهن خود دارد، آن وقت دیدش نسبت به جهان این است که در آن احساس «امنیت» میکند.
ادامه دارد ....
👤 استاد #مصطفی_ملکیان- تدین تعقلی( دیانت پیشگی خردورزانه)
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهميبرایهمه :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول
✳️ #تدبر در سوره #مدثر:
👌 مروري بر عصاره فرازهاي سوره مدثر و استخراج درس سوره:
👈عصاره فراز آیات ۷-۱ :ای پیامبر با توجه به این توصیه ها مردم را انذار کن و صبور باش
👈عصاره فراز آیات ۳۷-۸ : قرآن مایه تذکر و هشدار بشر است نه سحر و قول بشر .ای پیامبر مخالفان عنود توطئه گر و دروغپرداز علیه قران را به من واگذار که عذاب سختی در جهنم خواهند داشت.
👈عصاره فراز آیات ۴۸-۳۸ : تکذیب جزای اخروی که در دنیا مایه غفلت از خدا و هم نوعان است،در آخرت سرنوشت سخت جهنمی را بدنبال دارد
👈عصاره فراز آیات ۵۳-۴۹ :کافران چون به اخرت باور ندارند و رفتارهای مجرمانه دارند،از قران و ایات انذار دهنده از سرنوشت جهنمی شان فرار میکنند.وبرای این تکذیب خود بهانه میاورند
👈عصاره فراز آیات ۵۶-۵۴ :قران مایه تذکر است برای کسامی که بخواهند پند بگیرند.
✅ درس سوره مدثر: قرآن برای تذکر و هشدار انسان هاست.منکرین روزجزا و قران،عذاب سخت اخروی دارند.ای پیامبر انها را به خدا واگذار و باصبوری مردم را انذار کن.
http://yon.ir/Qp8543
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت یازدهم
✴️موضع متکلمان شیعه
ج) سید مرتضی
سید مرتضی کتاب دیگری دارد به نام «تنزیه الانبیاء». این کتاب درباره این موضوع است که انبیاء(ع) معصوم اند، ائمه(ع) معصوم هستند. آن وقت، هر اشکال و ایرادی به عصمت یکی از انبیاء یا ائمه باشد، آن اشکال را آورده و جواب داده است.
شروع کرده است از حضرت آدم(ع) که اگر حضرت آدم معصوم است، چرا میوه بهشتی را خورد؟! یک به یک آمده تا انبیاء تمام شده است. سراغ ائمه(ع) آمده است که اگر امام حسن مجتبی(ع) معصوم است، چرا صلح کرده است با معاویه؟ اگر امام حسین(ع) معصوم است پس چرا رفته است به کربلا و خود را به کشتن داده است؟! این چه کاری است؟ اینها را همینطور بحث کرده است.
وقتی رسیده به قصه و ماجرای امام حسین(ع)، همین بحثی را که الان خواندم، همین استدلال آنجا هم هست که امام حسین(ع) که بنا و تصمیمِ بر جنگ نگرفته بود. امام حسین با عمر بن سعد صحبت کرد و پیشنهادات خودش را مطرح کرد و نپذیرفتند و وقتی نپذیرفتند اینجا دو راه برای حضرت باقی می ماند. یا اینکه تسلیم بلاقید و شرط بشود در برابر عبیدالله بن زیاد یا اینکه تن به شهادت بدهد. و حضرت آن ذلت را نپذیرفت که تسلیمِ در برابر عبیدالله بشود.
اما این معنای آن نیست که حضرت راههای دیگر را مسدود می دانست. نه! راههای دیگری وجود داشت که حضرت پذیرفته بود و هیچ ایرادی به امام حسین(ع) نیست. این را هم سید مرتضی در تنزیه الانبیاء، صفحه 177 آورده است : «ولما رای ان لا سبیل له الی العود و لا الی دخول الکوفه سلک طریق الشام سائرا نحو یزید بن معاویه اللعین لعلمه ع بانه علی ما به اراف من ابن زیاد لعنه الله و اصحابه.» پس سید مرتضی هم بر مبنای قبول صدور این پیشنهادات به تحلیل پرداخته و ابدا در انتساب این راه حلهای سیاسی به امام ایراد کلامی ندیده است.
بعد متکلم دیگری که در قرون بعدی داریم، فاضل مقداد است که شاگرد شهید اول است. ایشان کتابی دارد به نام اللوامع الالهیة. آنجا هم همین مطلب را دارد و نقل می کند که امام حسین(ع) فرمودند «اختاروا منی اما الرجوع الی مکة او ان اضع یدی علی ید یزید یری فی رایه» می روم خودم با یزید صحبت می کنم ببینم چه می خواهد بگوید، یا برمی گردم به مکه و یا اینکه من را بفرستید به یکی از نقاط مرزی.
بطور کلی #متکلمین ما در قبول این گزارشات تاریخی به لحاظ موازین کلامی هیچ مشکلی ندیده اند. و اینها را پذیرفته اند. این هم مرحله دومی که ما داریم. اینکه من عرض می کنم بر حسب اطلاعات خودم است یعنی آن مقدار که من جستجو کرده ام، به مشکلی برخورد نکرده ام که کسی از علمای بزرگ گذشته گفته باشد در این سه فرضیه، سومی اش(اقدام برای #مذاکره با یزید) باطل است و محال است که امام چنین کاری را کند.
بنده برخورد نکردم ممکن است یک جایی یکی از علما هم فرموده باشد. علی الاصول موضع علمای ما نسبت به این موضوع موضع مثبتی بوده است.
فراموش کردم این را اضافه کنم که یک نقل تاریخی دیگری هم وجود دارد. می دانید اصحاب امام حسین(ع) که به شهادت رسیدند، یکی دو نفری جان سالم به در بردند که یکی غلام رباب است که برخی از گزارشات کربلا را هم، این شخص داده است.
او می گوید که من در طول این سفر تا روز عاشورا از امام حسین نشنیدم که جایی حضرت فرموده باشد من می خواهم بروم شام با یزید صحبت بکنم. اما اینکه حضرت فرموده باشند که من برمی گردم و... ایشان می گوید بله اینها را از حضرت شنیده ایم. ولی در عین حال این منافاتی با آن گزارشات دیگر ندارد. او می گوید که ما از حضرت نشنیدیم. اینکه ما نشنیدیم، تکذیب شواهد و قرائن دیگر نیست. نتیجه ای که اینجا می خواهم بگیرم این است که در این بحث تقریبا یک توافقی بین مورخین ما، یعنی کلا مورخین اعم از شیعه و سنی، با متکلمین وجود دارد.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
📖 #قرآنچهمیگوید؟
#وظایف_فردی مسلمان در قرآن
✅ در حال #مستی به نماز نزدیک مشوید تا اينكه بدانيد چه مي گوييد
در سوره نسا ايه ۴۳ خداوند از نزديك شدن به نماز در حالت مستي نهي كرده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ
هان ای کسانیکه ایمان آوردید! در حال مستی به نماز نزدیک مشوید،تا زمانی که بدانید چه میگویید
در تفسير فرقان چنين آمده است:
"بر طبق احاديثى مراد از «سكارى» در اين آيه چهار مستى است: «مستى شراب، مستى مال، مستى خواب، و مستى فرمانراويى» و هر كدام از اين مستيها اگر به حدى برسد كه مَست نفهمد چه مى گويد موجب حرمت نماز است، پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «اگر كسى از شما در حال نماز خوابش گرفت، بايد نماز را تمام كند و بخوابد، تا وقتى كه بداند چه مى گويد
" لا تقربوا الصلاة" دو قرب و نزديكى به نماز است: ۱- خود نماز ۲- جايگاه ويژه نماز، كه در صورت مستى تا حدى كه نمى دانيد در محضر حق چه مى گوئيد، نه تنها حق نزديك شدن و ورود به نماز را نداريد، بلكه حق وارد شدن در مسجد را نيز نداريد
" حتى تعلموا ما تقولون" تا اينكه بدانيد چه مى گوئيد، سخنانتان از اذكار نماز است، يا غير نماز، كه نمازگزار بايد بداند الفاظ نماز را درست ادا مى كند، و لازم نيست معانى آنها را هم بداند، زيرا در اينصورت بايد مى فرمود" حتى تعلموا معانى ماتقولون" و بسيارى از مسلمانان غير عرب معانى الفاظ نماز را نمى دانند. و نمازشان درُست است.
در هر صورت اولين مرحله جواز نماز براى مست لايعقل اين است كه بداند چه مى گويد.
و اگر كسى پيش از مستى طهارت داشت، ديگر پس از بر طرف شدن مستى نيازى به تجديد طهارت ندارد، زيرا اينجا از شروط صحت نماز، علم به الفاظ نماز است، و اين مانع مستى موقتى بود، كه هنگام بر طرف شدن آن اجازه نماز همچنان باقى است. آرى اگر مستى بگونه اى باشد كه انسان را همچون حالت كلى خواب از ادراك دور مى كند، اين هم حدث است، و برطرف شدن آن نياز به وضو دارد، لكن هر مستى اينگونه نيست، زيرا در حالت خواب كلى اعمال اختيارى سلب مى شود، اما در حالت مستى هميشه اينگونه نيست.
اين" لا تقربوا الصلاة" و نه «لا تصلوا» حتى از نزديك شدن به نماز كه انجام مقدمات آن است شخص مست را منع كرده، زيرا چنانكه مست، الفاظ نماز را تشخيص نمى دهد شرايط آن را نيز نمى فهمد، كه ممكن است باحالت نجاست ياحدث يا لباس و مكان غصبى يا با ساير موانع مشغول نماز گردد و اين خود حرمتى مضاعف است.
برای مطالعه متن کامل لطفاً به لینک زیر مراجعه فرمایید👇
http://yon.ir/Qp2736
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهميبرایهمه :تدبر هفتگي در سوره هاي قرآن به ترتيب نزول
✳️ #تدبر در سوره #مدثر:
🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿
◀️ در ارشاد و انذار چند نکته اثر گذار است: پاکی ظاهری: «وَ ثِیٰابَکَ فَطَهِّرْ»، پاکی معنوی: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»، اخلاص در عمل: «وَ لاٰ تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ» صبر و پشتکار: «وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ»
◀️ شرط نجات مردم آن است که رهبران دینی حرکت کنند و انزوا و استراحت را کنار بگذارند. «قُمْ فَأَنْذِرْ»
◀️ انسان در معرض انواع خطرها قرار دارد و کار انبیا هشدار به بشر در مورد انواع خطرهای دنیوی و اخروی است. «فَأَنْذِرْ»
◀️ برای انجام مأموریّتهای الهی، با تمام وجود به پا خیزید. «قُمْ فَأَنْذِرْ»
◀️ خداوند را، هم در دل و جان بزرگ بدانید و هم با زبان بزرگ بدارید. «رَبَّکَ فَکَبِّرْ»
◀️ کسی که خدا را بزرگ دانست، دشمن و حیلهها و نیشها و آزارهای او را کوچک میبیند. «وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ»
◀️ بزرگی، مخصوص خداوند است نه دیگران. (کلمه «رَبَّکَ» قبل از «فَکَبِّرْ» آمده است و حصر را میرساند. )
◀️ شرط نفوذ کلام رهبر آسمانی آن است که دامنش از هرگونه آلودگی پاک باشد. «وَ ثِیٰابَکَ فَطَهِّرْ»
◀️ نه فقط پاکی بدن، بلکه نظافت و پاکیزگی لباس نیز مورد توجه اسلام است. «وَ ثِیٰابَکَ فَطَهِّرْ»
◀️ رهبر جامعه اسلامی باید از هر نوع پلیدی دوری کند تا بتواند الگو و اسوه ای برای همه باشد. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»
◀️ خودسازی مقدم بر جامعه سازی است. کسی که میخواهد جامعه را از آلودگی پاک کند، باید خودش از هر آلودگی پاک باشد. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»
◀️ دوری گزیدن از منّت و زیاده شماری، یکی از شرایط موفقیّت رهبران و مبلّغان است. قُمْ فَأَنْذِرْ... وَ لاٰ تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ
◀️ پایداری و صبری ارزش دارد که برای خدا باشد وگرنه یکدندگی و لجاجت است. «وَ لِرَبِّکَ فاصبر"
◀️ پشتکار وسیله رشد انسان است. «وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ»
◀️ گرچه در برابر معصیت، مصیبت و اطاعت، صبر لازم است امّا هدایت مردم نیاز به صبر ویژه دارد. قُمْ فَأَنْذِرْ... وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
◀️ مقاومت رهبر جامعه اسلامی باید جامع باشد. صبر در برابر تهمت ها، آزارها، تکذیبها و صبر و پایداری در تبلیغ و انذار و عبادت. قُمْ... فَاصْبِرْ
◀️ اگر امروز اموال و فرزندان در اطراف ما هستند، گرفتار غرور نشویم و فراموش نکنیم که روزی، تنها آمده ایم و تنها میرویم. «خَلَقْتُ وَحِیداً»
◀️ دارایی بشر به اراده و مشیّت خداوند وابسته است، نعمتهای داده شده را در اثر علم و هنر خود ندانید. جَعَلْتُ... مَهَّدْتُ
◀️ انسان دور از خدا، اهل طمع و افزون خواهی است. «یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ»
◀️ وقتی عناد و لجاجت در انسان مستقر شود، آیات الهی را تکذیب میکند. «کٰانَ لِآیٰاتِنٰا عَنِیداً»
◀️عناد و لجاجت، سبب زوال نعمت میشود. «یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ کَلاّٰ إِنَّهُ کٰانَ لِآیٰاتِنٰا عَنِیداً»
◀️ عناد، سبب عذاب طاقت فرساست. «عَنِیداً سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً»
◀️ رفاه و کامیابی غافلانه در دنیا، سختیهای شدید قیامت را در پی دارد. (آری هر سرازیری، گردنه ای را به دنبال دارد) جَعَلْتُ لَهُ مٰالاً مَمْدُوداً... سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً
◀️ هر فکری ارزش ندارد و هر متفکری ارزشمند نیست. «إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ»
◀️ لعن و نفرین بر دشمن، نه تنها جایز، بلکه لازم است. «فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ»
◀️ به کسانی که با فکر و طرح خود ضربه فرهنگی میزنند و به رهبران فاسد، باید همواره نفرین کرد. «فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ»
◀️ فکر بد مقدمه ای برای تصمیم خطرناک و نادرست است. (در آیه شریفه به جای«فقتل کیف فکر»، دو مرتبه فرمود: «فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ»)
◀️ لحظه ای فکر کردن میتواند مقدمه کار خیر یا کار شر برای مدت های طولانی شود. کلمه «فَکَّرَ» یکبار و کلمه «قَدَّرَ» سه بار تکرار شده است.
#تفسیر_نمونه
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت دوازدهم
✴️موضع فقهای شیعه
اینک نوبت به این می رسد که ببینیم فقها در اینجا چه تحلیلی ارائه می کنند؟ آیا واقعا اگر کسی در این شرایط قرار بگیرد و بخواهد #مذاکره کند و بالاتر از مذاکره، اصلا پیشنهاد صلح بدهد که یک توافقی بخواهد صورت بگیرد که جنگ اتفاق نیافتد، جائز نیست؟
در توافق یک سری از شرایط را طرفین می پذیرند، یک مقدار از خواسته های خودشان را هم صرفنظر می کنند دیگر. در قصه صلح امام حسن(ع) مگر غیر از این بود؟ امام حسن(ع) از برخی از حقوق خودش یا شیعیان صرفنظر کرد.
در صلح حدیبیه هم همینطور بود. پیغمبر اکرم(ص) بالاخره برخی از شرایط خودش را نادیده گرفت و برخی از شرایط دشمن را پذیرفت و بالعکس.
به هرحال توافقی صورت گرفت. فقها اینجا موضعشان چیست؟
فقیه نمی گوید که من تکلیف برای امام حسین(ع) مشخص می کنم. فقیه #موضعش این است که صلح با دشمن جایز است یا جایز نیست؟ این یک.
اگر فتوا داد که صلح جایز است، آن وقت ممکن است مورد اشکال قرار بگیرد که چرا امام حسین(ع) صلح نکرد؟ چون نمی تواند فتوای فقیه با عمل امام در تضاد باشد. باید این سازگاری را به وجود بیاورد. وقتی می خواهد این سازگاری را توضیح دهد، باید بگوید امام حسین(ع) در یک شرایطی قرار گرفته بود که راه صلح برای او مسدود شده بود. اگر صلح ممکن باشد اولا و به مصلحت باشد ثانیا، آنگاه بلا مانع است و البته امام باید مصلحت را تشخیص بدهد، چون صلح بطور کلی واجب نیست. اما راه صلح باز است و تصمیم گیری درباره جنگ یا صلح بستگی به شرایط سیاسی و اجتماعی دارد و امام مسلمین با توجه به نظر اهل نظر تشخیص می دهد که الان شرایط جنگ را اقتضا می کند یا مصلحت صلح را اقتضا می کند.
#فقها به اینجا که می رسند به سهولت می پذیرند که صلح جایز است و امام حسین(ع) هم در قلمرو این حکم فقهی عمل کرده است، هرچند او مصلحت را در زمان خودش بر مقاومت و ایستادگی تشخیص داده است. منظور فقها از این صلحی که اینجا می گویند چیست که چرا امام حسین(ع) صلح نکرد؟
منظورشان این است که چرا تسلیم عبیدالله و یزید نشد؟ چون حضرت آماده بود که مذاکره کند، آماده بود که برگردد، آن را که اعلام کرده بودند. یک راه را حضرت نپذیرفت. خود حضرت مسدود کرد با اینکه عبیدالله روی آن اصرار داشت و آن اینکه تسلیم شو. این را حضرت نپذیرفت. چرا نپذیرفت؟
اگر ما در آن شرایط باشیم باید بپذیریم یا نپذیریم؟ تسلیم بشویم یا نشویم؟
پاسخ فقها این است که در شرایط مختلف امت اسلامی خودش باید تصمیم بگیرد. اگر مصلحت است بپذیرد. باز اینجا هم نمی گویند این کار ذاتا خلاف شرع است. می گویند #مصلحت چه اقتضا می کند؟ کلمات فقها در این زمینه زیاد و مفصل است. چون فرصت نیست من فقط یک موردش را خدمت شما عزیزان می خوانم.
علامه حلی در کتاب قواعد که یکی از بهترین متون فقهی ما است، اینطور می فرماید: «المعاهدۀ علی ترک الحرب جائزۀ مع مصلحۀ المسلمین». اگر مصلحت مسلمین اقتضا می کند، عهد و پیمان بستن برای ترک جنگ جایز است. جناب علامه چرا نمی فرمایید واجب است؟ عبارت را ایشان تکمیل می کنند: «و واجبۀ مع حاجتهم الیها».
اگر جامعه اسلامی نیاز دارد، ترک جنگ واجب است.
خب این عبارت نشان می دهد که مساله جنگ و صلح تابع شرایط است. اینطور نیست که «همیشه جنگ» یا «همیشه صلح». انعطاف پذیر است و دست برای انتخاب در شرایط مختلف باز است.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛