eitaa logo
قران پویان
465 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
695 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
. ادامه شرح فراز پنجم (ع)در منا ✅ شاخص های ارزیابی علمای دین از نظر امام حسین ع سخن در نقد و بررسی عملکرد عالمان دین در برابر نابسامانی‌های اجتماعی ا‌ست. موضوع این بخش از سخنان حضرت، این‌ است که علماء توقع و انتظار آن را دارند که در پیشگاه الهی از قرب و منزلت برخوردار باشند می‌فرمایند رویه‌ و رفتار شما نه‌تنها تناسبی با بهشت الهی ندارد بلکه این رفتار متناسب با عذاب الهی ا‌ست و بترسید که عذاب الهی گریبان شما را بگیرد اعتراض امام حسین(ع) در این سخنرانی به علماء و دانشمندان، به‌لحاظ زندگی شخصی آن‌ها نیست که مثلا شما اهتمام به نماز یا روزه ندارید یا مواظب زبان یا چشم خود نیستید. آن‌چه که حضرت مطرح می‌کنند، این ا‌ست که عالم دین مسئولیت اجتماعی هم دارد، آیا به ‌اقتضاء این مسئولیت عمل می‌کند؟ شاخص‌هایی برای این ارزیابی در بیان نورانی امام حسین(ع) وجود دارد: یک شاخص کلی و عمومی این ا‌ست که آیا عالم دین نسبت به پایمال شدن احکام الهی حساسیتی دارد؟ پایمال شدن احکام و نقض عهد الهی، قلمرو بسیار وسیع و گسترده‌ای دارد ولی با توضیحات حضرت مشخص می‌شود که امام حسین(ع) در میان همه‌ی احکام الهی، نسبت به چند حکم اهمیت بیشتری قائل هستند و عملکرد علماء را از زاویه‌ی عمل کردن یا عمل نکردن به این چند مورد ارزیابی می‌کنند که یکی، مسأله‌ی مواجهه‌ی علماء و دانشمندان با مسأله‌ی انسان‌هاست این‌که اگر در جامعه، کرامت انسان‌ها نادیده گرفته می‌شود و حرمت انسان‌ها تضییع می‌شود، علماء دین در قبال آن چه موضعی دارند؟ شاخص بعد (که جنبه‌ی خاص و جزیی دارد) این ا‌ست که وقتی گروهی از مردم در فقر و محرومیت قرار می‌گیرند، علمای دین چه موضعی دارند؟ و شاخص آخر این‌که علماء چه ارتباطی با حاکمان جائر پیدا می‌کنند، به آن‌‌ها نزدیک می‌شوند یا از آن‌ها فاصله می‌گیرند؟ ✅ این علماء نسبت به موقعیت و حفظ کرامت خود حساسیت دارند. اگر جایی وارد شوند که احترام شایسته‌ی آن‌ها وجود نداشته باشد، در چهره‌ی آن‌ها عکس‌العمل دیده می‌شود و اگر اعتراضی هم نکنند، دیگر آن‌جا نخواهند رفت و با آن شخص ارتباط نخواهند داشت اما آیا همین حساسیت را نسبت به حفظ کرامت مردم عادی و توده‌های مردم هم دارند؟! پایه‌ی مسأله‌ این ا‌ست که آیا ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اساس رفتار با شهروندان براساس حفظ کرامت آن‌هاست؟ متأسفانه کرامت را تقلیل و تنزل دادیم به این‌که از توده‌های مردم تعریف و تمجید صورت بگیرد! لفظ و حرف که برای مردم کرامت به‌وجود نمی‌آورد و کرامت‌ساز نیست. واقعیت‌های زندگی است که نشان می‌دهد که آیا مردم زندگی توأم با کرامت دارند؟ آن شخصی که برای اداره‌ی معیشت خود باید خفت و خواری و درد و رنج‌ را تحمل کند، کرامتش مخدوش می‌شود. آن‌کسی که باید دست خود را در مقابل دیگران دراز کند، کرامت خود را عرضه می‌کند اگر بیماری مراجعه می‌کند و نمی‌تواند هزینه‌ی درمان خود را بپردازد و امکانات کافی برای رسیدگی به بیمار وجود ندارد و به‌جای این‌که در تخت بیمارستان با امکانات کافی به او رسیدگی شود، باید در کنار بیمارستان و در فضای سبز بیمارستان استراحت کند، آیا این با کرامت انسان سازگار است؟ ✅ شکسته شدن عهد الهی آن شاخصی که جنبه‌ی عمومی دارد، این ا‌ست که حضرت فرمودند: «وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَهً فَلَاتَفزعُونَ» شما می‌بینید که در جامعه عهد و پیمان الهی نقض می‌شود اما اعتراض و فزعی ندارید. بنا بود شما عالم دین و دین‌محور باشید، درحالی‌که شما خودمحور هستید، نه خدامحور و دین‌محور. دنبال منافع خودتان هستید و براساس منافع خود حرکت می‌کنید. آن‌جا که سکوت می‌کنید برای خودتان است، آن‌جا که حرف می‌زنید آن‌هم باز به‌لحاظ منافع خودتان است. ✅ محرومیت محرومان با این شاخص، حضرت توضیح می‌دهند که آن عهد و پیمانی را که به آن وفادار نیستید، چیست؟ «وَ الْعُمْیُ وَ الْبُکْمُ وَ الزَّمنَی فِی الْمَدَائِنِ مُهْمَلَهٌ لَاتَرْحَمُونَ». آن عهد و پیمان، عهد و پیمانی ا‌ست که نسبت به محرومان و ناتوانان و ضعیفان دارید مسأله این ا‌ست که آیا اساساً فقر و محرومیت برای عالمان دین، مسأله به‌حساب می‌آید؟ اگر برخی از معاصی و گناهان در جامعه دیده شود، عالم دین فریاد می‌زند که در فلان مراسم، در فلان پارک، در فلان باشگاه، در کنار دریا و… گناه و معصیت می‌شود، ایها الناس به داد دین برسید! بسیار خوب؛ این هست اما این‌جا امام حسین (ع) می‌خواهند بفرمایند که اگر عالم دین، انسان‌هایی را در فقر و فلاکت و محرومیت دید، آیا جزع و فزع می‌کند؟ دردش می‌آید؟ آیا این‌جا نباید رگ غیرت دینی بیرون بزند؟ آیا دین فقط و فقط در حوزه‌ی همان مسائل خاص است؟ امام حسین(ع) می‌فرمایند عالم دین، آن کسی ا‌ست که در برابر این نابرابری‌های اجتماعی، فاصله‌های طبقاتی، در برابر این گروه‌ها و اقشاری که زی
ر خط فقر مطلق زندگی می‌کنند، موضع داشته باشد و حرف بزند. آن‌جایی که باید کار اثباتی انجام دهد حمایت کند، آن‌جایی که باید قبح این موضوع را مطرح کند که این ننگ است و با معیارهای اسلامی نمی‌سازد، این را بگوید. می‌گوید از من برنمی‌آید که بخواهم تشکیلاتی برای رفع این مشکلات تأسیس کنم و قدرت مالی ندارم، معذور است و تکلیف ندارد. اما آیا نمی‌تواند در خطبه و سخنرانی و نوشته‌ی خود اعلام کند که جامعه‌ای که چنین لکه‌های ننگینی دارد،؟ ما در چه شرایطی هستیم؟ مگر عالم دین می‌تواند چشم خودش را ببندد؟ اعتراض امام حسین(ع) به این بود که شما به نابینا و به کسانی‌که کرولال هستند، رسیدگی نمی‌کنید. اگر بین یک انسان نابینا با یک کودک زباله‌گرد مقایسه صورت بگیرد، وضع کودکان زباله‌گرد وخیم‌تر است و استحقاق رسیدگی بیشتری دارد و نشان می‌دهد که جامعه از انحطاط بیشتری رنج می‌برد 👈 یادمان نرفته است که قبل از انقلاب، این بزرگوارانی که در سمت و سوی مبارزه با رژیم طاغوت بودند، همین‌ها را در سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها برجسته می‌کردند که آقا! در کشور زاغه‌نشین داریم (آن موقع روی این تعبیر زیاد تأکید می‌شد که در حواشی شهرهای بزرگ، افرادی هستند که مسکن مناسب ندارند و زاغه‌نشین هستند). حالا بسیاری از آن‌ افراد، بعد از انقلاب احساس وظیفه و مسئولیت نمی‌کنند برای این‌که این موضوعات را مطرح کنند. آن‌موقع فکر می‌کردند برای تخریب آن نظام، گفتن این مسائل لازم است و امروز برای حفظ این نظام، نگفتن آن واجب است. چه کسی باید این‌ها را ببیند و بگوید؟😔 ✅ ساخت‌وپاخت با حکومت! شاخص دیگر و آخر: «وَ بِالادِهَانِ وَ الْمُصَانَعَهِ عِنْدَ الظَّلَمَهِ تَأْمَنُونَ». حضرت فرمودند با این شاخص هم شما محکوم هستید. شما اهل مداهنه با ظلمه هستید و در اثر مداهنه و ساخت‌وپاخت با حاکمان، دنبال این هستید که خودتان امنیت و آسایش داشته باشید. برای این‌که کسی مزاحمتی نسبت به شما نداشته باشد، باید تعریف و تمجید کنید، دعا کنید، باید در برخی از جلسات حضور داشته باشید. حضرت گریبان این مخاطبین را گرفته و مؤاخذه می‌کند که شما اهل مسامحه و مداهنه با ظلمه هستید ✅ بزرگترین مصیبت! خود علماهستند بعد حضرت آب پاکی را روی دست این‌ها ریختند و فرمودند که در جامعه‌ی اسلامی بزرگ‌ترین مصیبت شمایید! معاویه سرکار است، یزید هست، این‌همه افراد فاسد و ظالم در جامعه وجود دارند و این‌همه ظلم اتفاق می‌افتد ولی حضرت فرمودند: «وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِیبَهً» شما هستید که بزرگ‌ترین مصیبت برای جامعه اسلامی هستید چون شما جای عالمان واقعی را گرفتید. اگر عالم واقعی بودید و وظیفه‌تان را درست انجام می‌دادید، این اتفاقات در جامعه نمی‌افتاد: «وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِیبَهً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ» استاد سروش محلاتی @quranpuyan
امام سجاد(ع) همه خوبى‌ها را در بُريدن طمع از آنچه در دست مردم است، دیدم. 📚بحار الأنوار ، ج۷۳ ، ص۱۷۱ 🏴 شهادت حضرت سیّد السّاجدین امام زین العابدین (سلام اللّه علیه) تسلیت و تعزیت باد. @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 38 تا 48 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
. مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ را كتمان نكنيد. با هم نپوشانيد 💠وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ "42/بقره" 🌱و [خلوص] حقّ را به باطل [هواي نفس و نظريات خود] نپوشانيد و آگاهانه حق را پنهان نكنيد. 🔷✨ دو آفت همواره حقّ را تهديد مي‌كند: 1- تلبيس [لباس ديگر پوشاندن بر آن]، 2- كتمان [پنهان كردن]. در حالت نخست، حق با هواي نفس مسخ و به نفع شخص توجيه مي‌شود، و در حالت دوم، به كلي ناديده گرفته و پوشانده مي‌شود. 👈از امام علي(ع) [در خطبة 50 نهج ‌البلاغه] نقل شده است كه: پيدايش فتنه‌ها در جوامع با پيروي از نظريات شخصي و احكام بدعت گذاري شدة مخالف كتاب خدا آغاز و موجب ولايت كساني بر ديگران در مسير غير دين خدا مي‌گردد. [در اين شرايط] اگر «باطل» خود را با «حق» نمي‌آميخت، شناخت آن بر اهل شك پنهان نمي‌ماند، و اگر «حق» نيز با «لباس باطل» پوشيده نمي‌شد، زبان معاندان از آن كوتاه مي‌گرديد، اما همواره اين دو درهم مي‌آميزند و اينجاست كه شيطان بر دوستدارانش مستولي مي‌شود و كساني كه مشمول لطف خدا شده‌اند نجات مي‌يابند. 1⃣ : نه حقّ را با باطل مخلوط كنيم و آن را تغيير دهيم و نه باطل را در لباس حقّ مطرح سازيم. «لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ، لا تكتموا الحق» 2⃣ : وجدان وفطرت، بهترين گواه بر حقّ پوشى انسان است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» 📚تفاسیر نور وحکیم ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 🔶وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ "45/بقره" 🔹از صبر و نماز یارى جویید. (و با شکیبایى و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید.) و این کار، جز براى خاشعان، دشوار و سنگین است. 🔷✨براى پیشرفت و پیروزى بر مشکلات دو رکن اساسى لازم است، یکى پایگاه نیرومند درونى، و دیگر تکیه گاه محکم برونى، در آیات فوق به این دو رکن اساسى با تعبیر صبر و صلوة اشاره شده است: صبر، آن حالت استقامت و شکیبائى و ایستادگى در جبهه مشکلات است، و نماز، پیوندى است با خدا و وسیله ارتباطى است با این تکیه گاه محکم. 🔷✨گر چه کلمه در روایات فراوانى به روزه تفسیر شده است،(۹) ولى مسلماً منحصر به روزه نیست، بلکه ذکر روزه به عنوان یک مصداق بارز و روشن آن است; زیرا انسان در پرتو این عبادت بزرگ، اراده اى نیرومند و ایمانى استوار پیدا مى کند و حاکمیت عقلش بر هوس هایش مسلّم مى گردد. مفسران بزرگ در تفسیر این آیه نقل کرده اند که: رسول گرامى اسلام هر گاه با مشکلى روبرو مى شد که او را ناراحت مى کرد، از نماز و روزه مدد مى گرفت.(۱٠) 👈و نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: هنگامى که با غمى از غم هاى دنیا روبرو مى شوید، وضو گرفته، به مسجد بروید، نماز بخوانید و دعا کنید، زیرا خداوند دستور داده: وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة .(۱۱) توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار، نیروى تازه اى در انسان ایجاد مى کند و او را براى رویاروئى با مشکلات نیرو مى بخشد. 🔷✨در کتاب کافى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: کانَ عَلِىٌّ(علیه السلام) إِذْا هالَهُ شَىْءٌ، فَزِعَ إِلَى الصَّلوةِ ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَةُ وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة: هنگامى که مشکل مهمى براى على(علیه السلام) پیش مى آمد به نماز بر مى خاست سپس این آیه را تلاوت مى فرمود وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة .(۱۲) 👈آرى، انسان را به قدرت لایزالى پیوند مى دهد که همه مشکلات براى او سهل و آسان است و همین احساس، سبب مى شود انسان در برابر حوادث، نیرومند و خونسرد باشد. 📚تفسیر نمونه ____________________________ ۹ ـ کافى ، جلد ۴، صفحه ۶۳، حدیث ۷ ـ بحار الانوار ، جلد ۱٠، ۱٠ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۷۹، صفحه ۱۹۲، و جلد ۸۲، صفحه ۱۲۵،. ۱۱ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ وسائل الشیعه ، جلد ۸، صفحات ۱۳۸ و ۱۳۹، حدیث ۱٠۲۵۱ ـ . ۱۲ ـ کافى ، جلد ۳، صفحه ۴۸٠، حدیث ۱ وسائل الشیعه ، ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ چیست؟ 🔶الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ "46/بقره" (همان) کسانى که مى دانند پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد، و به سوى او باز مى گردند. 🔷✨تعبیر به لقاء اللّه در قرآن مجید کراراً آمده است، و همه به معنى حضور در صحنه قیامت مى باشد، بدیهى است منظور از لقاء و ملاقات خداوند ملاقات حسى، مانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست، چه این که خداوند نه جسم است و نه رنگ و مکان دارد که با چشم ظاهر دیده شود، بلکه منظور، یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت، پاداش هاو کیفرها و نعمت ها و عذاب هاى او است، چنان که گروهى از مفسران گفته اند. یا به معنى یک نوع شهود باطنى و قلبى است; زیرا انسان گاه به جائى مى رسد که گوئى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مى کند، به طورى که هیچ گونه شک و تردیدى براى او باقى نمى ماند. 👈این حالت، ممکن است بر اثر پاکى، تقوا، عبادت و تهذیب نفس در این دنیا براى گروهى پیدا شود، چنان که در نهج البلاغه مى خوانیم: 🔷✨یکى از دوستان دانشمند على(علیه السلام) به نام ذعلب یمانى از امام(علیه السلام) پرسید: هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ: آیا خداى خود را دیده اى ؟! امام(علیه السلام) فرمود: أَ فَأَعْبُدُ ما لا أَرَى: آیا خدائى را که نبینم پرستش کنم ؟! و هنگامى که او توضیح بیشتر خواست امام اضافه کرد: لاتُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِیانِ وَ لکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الإِیمانِ: چشم هاى ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلب ها به وسیله نور ایمان او را درک مى نمایند .(۸) 🔷✨این حالت شهود باطنى در قیامت، براى همگان پیدا مى شود; چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آن چنان آشکار است که هر کوردلى هم ایمان قطعى پیدا مى کند. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 5⃣ تدبر در سوره ❓منظور از كوثر چيست؟ اگر کوثر را بمعنی لغوی آن یعنی « خیر کثیر فزاینده» بگیریم، قرآن و وحی و حضرت فاطمه سلام الله علیها، و سایر خیرهای کثیری که خداوند به آن حضرت عطا فرموده را شامل می شود. 👈🏻در اینصورت آیه سوم هم می باید مطابق لغت معنی شود و کلمه ابتر بمعنی بی خیر ترجمه گردد که با دشمنان آنحضرت که او را طعن میزدند نیز تناسب دارد. زیرا اسلام و قرآن و ذریه آن حضرت ماندند و سبب خیر زیاد شدند اما از دشمنان آنها کسی نمی تواند خیری و خبری را سراغ بدهد. اما اگر خصوص حضرت فاطمه زهرا(س) را اختصاصا معنی آن بگیریم، در اینصورت آیه سوم منطبق می شود بر آن دشمن خاصی که آنحضرت را در خصوص پسر نداشتن مورد طعنه قرار داده بود. طبیعی است که معنی اخیر، برای آن روزها معنی تر و تازه و مفهومی بوده، اما در مورد معنی اول می توان گفت اینک که بیش از 1400 سال از آغاز وحی گذشته است و گوشه ای از آثار عالی آن در جامعه انسانی معلوم شده، ضمن اینکه مخالفتی با آن معنی خاص ندارد، از این لحاظ که عمومیت بیشتری دارد و آن معنی خاص را هم شامل می شود، بنظر بهتر می آید. قاعدتاً باید علت آن این حقیقت بوده باشد که مخاطب های اولیه سوره ، آن «طعنه زننده پیامبر» (موضوع آیه3) را می شناخته اند و درباره او سئوالاتی می کرده اند و جواب هائی می شنیده اند و به این ترتیب «روایات» ی شکل گرفته ، و آن روایات مانده و در تفاسیر قرن سوم به بعد به کار گرفته شده و متاخرین نیز تحت تاثیر متقدمین قرار گرفته و اساسا به معنی اول که معنی بهتری است توجه نشده است . اگر به بحث «معنی اول» و «معنی دوم» کلمه کوثر توجه کنید می بینید این بحث اساساً در تفاسیر دیده نمی شود . «ما» و «تو» در آیه 1 ضمیر «ما» را دو بار و آنهم با تأکید ذکر کرده تا توجه مخاطب را بطور کامل به اهمیت آن جلب کند. («ما» به تو خیر کثیر فزاینده داده«ایم») بسیار مهم است که یک چیز از کجا آمده باشد. وقتی که شخصیت بزرگی به شخصی چیزی می دهد، آنچیز اهمیت خاصی می یابد. علاوه بر اهمیتی که خود آن چیز دارد. ذکر اینکه آن چیز از جای بسیار مهمی رسیده، باعث مزید توجه به آن خواهد شد. طبعاً صاحبان اهمیت، چیزهای بی اهمیت اعطا نمی کنند و لذا با تکرار ضمیر «ما» در آیه 1 به مخاطب می فهماند که آنچه اعطا شده، بسیار مهم است. بکار بردن ضمیر «تو» نیز همین حالت را دارد و نشان می دهد که «تو» برای «ما» مهم هستی که این «اعطا» را خاص «تو» کرده ایم. چیزی را هم که اعطا شده بصورت کلی و بدون ذکر مصادیق آورده «خیر کثیر فزاینده»! 🖌از تفسیر آقای مهندس گنجی https://b2n.ir/r12143 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
قران پویان
⭕ مروری بر مسئولیت مردم، و تحلیل سکوت انها در ( ع) در منا 🌴✴قسمت ششم :چرا منزلت علما از دست رفت؟ 💫🔶 أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِيبَةً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ وْ كُنْتُمْ تَسْمَعُونَ ذَلِكَ بِأَنَّ مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ فَأَنْتُمْ الْمَسْلُوبُونَ تِلْكَ الْمَنْزِلَةَ وَ مَا سُلِبْتُمْ ذَلِكَ إِلَّا بِتَفَرُّقِكُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ اخْتِلَافِكُمْ فِي السُّنَّةِ بَعْدَ الْبَيِّنَةِ الْوَاضِحَةِ وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَةَ فِي ذَاتِ اللَّهِ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ وَ لَكِنَّكُمْ مَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِكَ فِرَارُكُمْ مِنَ الْمَوت . 🔶🔸 مصیبت شما از همه مردم بزرگ‌تر است؛ زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش می‌کردید. این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام (یعنی پست‌های کلیدی) به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امین‌اند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطة تفرّق شما از حقّ و اختلاف شما در سنت پیامبر(ص)، با اینکه دلیل روشن بر آن داشتید، و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه‌ها (و تعهدها) را تحمل می‌کردید، زمام امور دین خدا به شما سپرده می‌شد و از جانب شما به جریان می‌افتاد و به شما برمی‌گشت؛ ولی شما ظالمان را در جای خودتان نشاندید و امور دین خدا را به آنان سپردید تا به شبهه، کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند.فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا که از شما جدا خواهد شد، [آنان را بر این منزلت چیره کرده است]. 📝🖊شرح فراز.بخش اول 💢⭕ شما از بقیه مردم وضع‌تان در آخرت بدتر است. مصیبت شما بیشتر است، زیرا مجرای حکومت باید در دست علمای الهی باشد، می‌دانید چرا از شما گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند و شما علمای صالح را از قدرت بیرون بکشند؟! زیرا شما زیر پرچم حق متحد نشدید، پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختلاف کردید با اینکه همه‌چیز روشن بود. «ماسُلبتم ذلک اِلّا بِتفرقِکم عن‌الحقّ بعد البینةِ الواضحه. لوصبرتم على الاذی و تحملتم المتونة فی‌ذات الله...»؛ اگر حاضر بودید که زیربار شکنجه و توهین و اذیت مقاومت کنید و در راه خدا رنج ببرید، حکومت در دست شما می‌بود؛ اما شما حاضر نیستید رنج ببرید. «و لکنّکم مکّنتم»؛ شما در برابر بی‌عدالتی و ستمگران، تمکین و امور الهی و حکومت را به ایشان تسلیم کردید، حال آنکه آنان به شبهات عمل می‌کنند و طبق شهوات خود حکومت می‌کنند و دین را از حکومت تفکیک کرده‌اند فرار شما از مرگ و باعث تسلط بر جامعه شد 💢چه چیزی ایشان را بر جامعه اسلامی مسلط کرده است؟! «سلّطهم على‌ذلک فرارکم من الموت»؛ فرار شما از مرگ، اینان را بر جامعه مسلط کرده است. شما از مرگ می‌ترسید. از شهادت می‌گریزید و همین فرار شما از کشته شدن باعث شد که آنها بر جامعه مسلط شوند. شما به زندگی دنیایی چسبیده‌اید حال آنکه این زندگی از شما جدا می‌شود ولی شما نمی‌خواهید از آن جدا شوید. 🎙استاد رحیم پور ازغدی. 💫🔶ادامه شرح فراز 👇👇 @quranpuyan
📝شرح فراز ششم ع در منا ✅ منزلتِ از دست رفته علما! حضرت این‌طور فرمودند: «أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِیبَهً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ» مصیبت شما علماء و دانشمندان امت، از همه‌ی مردم بزرگ‌تر و سنگین‌تر است چون شما منزلت واقعی علماء را از دست داده‌اید از یک‌سو عالمید و از سوی دیگر موقعیت عالم را در جامعه ندارید. منزلت واقعی علماء این ا‌ست که علماء در جامعه نقش‌آفرین باشند، بر امور جامعه تأثیرگذار باشند، بتوانند هدایت کنند. ولی الان شما چنین نقشی ندارید و «مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ» دست شما نیست و شما را حذف کردند. حذف فیزیکی و ترور نشدید، حذف علمی هم نشدید (درس دارید، شاگرد و تألیف دارید) اما حذف اجتماعی شدید یعنی نمی‌توانید نقش خود را در جامعه ایفا کنید. عالم واقعی، عالمی ا‌ست که در جامعه تأثیرگذار است و می‌تواند جلوی انحرافات و مظالم را بگیرد و جریان‌ساز باشد اما شما که چنین نقشی ندارید و شما را حذف کرده‌اند. ✅از دست رفتن منزلت و جایگاه عالم دین «فَأَنْتُمْ الْمَسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَهَ» شما این منزلت و موقعیت را از دست داده‌اید و آن را از شما ربوده‌اند.عالم دینی باشد (یعنی مسجد می‌رود، امامت جماعتی خودش را دارد، روضه‌ی خودش را می‌خواند، صیغه‌ی عقد ازدواج برای مردم جاری می‌کند، جواب مسائل شرعی مردم را می‌دهد، برای مردم استخاره می‌کند، مردم دستش را هم می‌بوسند به‌عنوان این‌که عالم دین است، همه‌ی این‌ها سرجای خودش) اما در‌عین‌حال منزلت اجتماعی او را از او می‌گیرند تا در جامعه و روند امور اجتماعی تأثیرگذار نباشد. آن‌چه در طول تاریخ برای دستگاه ظلم مزاحمت دارد، نقش اجتماعی ا‌ست و اگر هم شخص حذف فیزیکی می‌شود به‌خاطر این‌ است که این نقش از بین برود البته بسیاری از اوقات، عالِم احساس نمی‌کند چیزی را از او دزدیده‌اند و منزلت خود را از دست داده است چون اصلاً توجه به منزلت عالم ندارد. فکر می‌کند همین‌که می‌تواند مسجد برود، امامت جماعت دارد و بعد از نماز جماعتش برای مردم مسأله می‌گوید، کار خودش را انجام می‌دهد و بیشتر از این توقع و انتظاری ندارد و دعاگوی همه هم هست که الحمدلله وضع عالمان دین خوب است و اگر حکومت‌، توجه و التفاتی هم به او داشته باشند و دست نوازشی هم بر سر او بکشند و به او کمکی هم کند، که دیگر عالی می‌شود!شخصی مانند اباعبدالله الحسین(ع) لازم است تا به این افراد بفهماند (اگر بفهمند) که شما منزلت دیگری دارید، و آن منزلت این ا‌ست که عالم دین می‌تواند در جامعه نقش ایفا کند، البته این‌که حضرت فرمودند مجاری امور دست شماست، نه‌ این‌که الزاماً قدرت را به‌دست بگیرید و این منصب را به شما دادیم. نه؛ شما همان کاری را که باید یک عالم دین انجام دهد را انجام دهید، کارهای جامعه اصلاح می‌شود. ✅ علت اول ازدست دادن منزلت علما: فاصله گرفتن از حق شما علماء به‌جای این‌که سراغ حق بروید، سراغ مسائل دیگر رفتید. همه‌ی نخبگان در جامعه و به‌خصوص عالم دین، اول باید سراغ حقیقت و دفاع از حقیقت بروند. ولی شما به‌جای این‌که از عدالت دفاع کنید و در برابر ظلم بایستید (که نقش اول عالم دین است)، به مسائل دست دوم و سوم پرداختید. ✅ علت دوم: اختلاف بین خود نیروی شما به‌جای این‌که دربرابر حاکم جائر قرار بگیرد و مصرف شود و در یک جهت باشد، صرف خنثی شدن نیروی دیگری شد و هم‌دیگر را متلاشی کردید. نظر واحد و راهکار واحد ندارید و هرکدام برای خودتان، یک اجتهاد و یک استنباط دارید. از نظر علمی، استنباط‌های مختلف و اجتهادهای گوناگون خیلی خوب است ولی در سطح جامعه مردم از شما راهکار می‌خواهند، باید استنباط‌های خودتان را منقح کنید ✅ راهکار برای بازگشت به منزلت از دست رفته! حضرت فرمودند: اگر شما بر اذیت‌ و آزارها صبر کردید (این مسیر یک مسیر سختی است، ممکن است زندان داشته باشد، تبعید داشته باشد، حصر داشته باشد، فشار داشته باشد و…) و هزینه‌ها و سختی‌های آن را در راه خدا تحمل کردید، مسیر امور به شما برمی‌گردد. مردم به شما برمی‌گردند و به شما اعتماد می‌کنند این نکته‌ی خیلی مهمی است! افتخار شیعه و ماهیت و حیات حوزه به این بوده است که علمای شیعه از استقلال برخوردار باشند و همه‌ی تلاش حاکمان این بوده است که به‌گونه‌ای حکومت‌ها بتوانند این مراکز علم دین و علماء دین را مصادره کنند و در چنگ خودشان دربیاورند. امام حسین(ع) می‌فرمایند که شما اعتبار و جایگاهی داشتید و همه‌ی آن را به پای حاکمان جائر ریختید. این سرمایه‌ی اجتماعی، به این راحتی قابل ترمیم نیست . 🎙استاد سروش محلاتی @quranpuyan
خدایا؛ نفس کشیدنم همراه با عطر حضور ناب توست و من چقدر خوشبختم که در آغوش امن رحمت تو هستم سلام صبحتان پرازشادی و نشاط @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 49 تا 57 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan