eitaa logo
قران پویان
462 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
694 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
. ادامه شرح فراز پنجم (ع)در منا ✅ شاخص های ارزیابی علمای دین از نظر امام حسین ع سخن در نقد و بررسی عملکرد عالمان دین در برابر نابسامانی‌های اجتماعی ا‌ست. موضوع این بخش از سخنان حضرت، این‌ است که علماء توقع و انتظار آن را دارند که در پیشگاه الهی از قرب و منزلت برخوردار باشند می‌فرمایند رویه‌ و رفتار شما نه‌تنها تناسبی با بهشت الهی ندارد بلکه این رفتار متناسب با عذاب الهی ا‌ست و بترسید که عذاب الهی گریبان شما را بگیرد اعتراض امام حسین(ع) در این سخنرانی به علماء و دانشمندان، به‌لحاظ زندگی شخصی آن‌ها نیست که مثلا شما اهتمام به نماز یا روزه ندارید یا مواظب زبان یا چشم خود نیستید. آن‌چه که حضرت مطرح می‌کنند، این ا‌ست که عالم دین مسئولیت اجتماعی هم دارد، آیا به ‌اقتضاء این مسئولیت عمل می‌کند؟ شاخص‌هایی برای این ارزیابی در بیان نورانی امام حسین(ع) وجود دارد: یک شاخص کلی و عمومی این ا‌ست که آیا عالم دین نسبت به پایمال شدن احکام الهی حساسیتی دارد؟ پایمال شدن احکام و نقض عهد الهی، قلمرو بسیار وسیع و گسترده‌ای دارد ولی با توضیحات حضرت مشخص می‌شود که امام حسین(ع) در میان همه‌ی احکام الهی، نسبت به چند حکم اهمیت بیشتری قائل هستند و عملکرد علماء را از زاویه‌ی عمل کردن یا عمل نکردن به این چند مورد ارزیابی می‌کنند که یکی، مسأله‌ی مواجهه‌ی علماء و دانشمندان با مسأله‌ی انسان‌هاست این‌که اگر در جامعه، کرامت انسان‌ها نادیده گرفته می‌شود و حرمت انسان‌ها تضییع می‌شود، علماء دین در قبال آن چه موضعی دارند؟ شاخص بعد (که جنبه‌ی خاص و جزیی دارد) این ا‌ست که وقتی گروهی از مردم در فقر و محرومیت قرار می‌گیرند، علمای دین چه موضعی دارند؟ و شاخص آخر این‌که علماء چه ارتباطی با حاکمان جائر پیدا می‌کنند، به آن‌‌ها نزدیک می‌شوند یا از آن‌ها فاصله می‌گیرند؟ ✅ این علماء نسبت به موقعیت و حفظ کرامت خود حساسیت دارند. اگر جایی وارد شوند که احترام شایسته‌ی آن‌ها وجود نداشته باشد، در چهره‌ی آن‌ها عکس‌العمل دیده می‌شود و اگر اعتراضی هم نکنند، دیگر آن‌جا نخواهند رفت و با آن شخص ارتباط نخواهند داشت اما آیا همین حساسیت را نسبت به حفظ کرامت مردم عادی و توده‌های مردم هم دارند؟! پایه‌ی مسأله‌ این ا‌ست که آیا ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اساس رفتار با شهروندان براساس حفظ کرامت آن‌هاست؟ متأسفانه کرامت را تقلیل و تنزل دادیم به این‌که از توده‌های مردم تعریف و تمجید صورت بگیرد! لفظ و حرف که برای مردم کرامت به‌وجود نمی‌آورد و کرامت‌ساز نیست. واقعیت‌های زندگی است که نشان می‌دهد که آیا مردم زندگی توأم با کرامت دارند؟ آن شخصی که برای اداره‌ی معیشت خود باید خفت و خواری و درد و رنج‌ را تحمل کند، کرامتش مخدوش می‌شود. آن‌کسی که باید دست خود را در مقابل دیگران دراز کند، کرامت خود را عرضه می‌کند اگر بیماری مراجعه می‌کند و نمی‌تواند هزینه‌ی درمان خود را بپردازد و امکانات کافی برای رسیدگی به بیمار وجود ندارد و به‌جای این‌که در تخت بیمارستان با امکانات کافی به او رسیدگی شود، باید در کنار بیمارستان و در فضای سبز بیمارستان استراحت کند، آیا این با کرامت انسان سازگار است؟ ✅ شکسته شدن عهد الهی آن شاخصی که جنبه‌ی عمومی دارد، این ا‌ست که حضرت فرمودند: «وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَهً فَلَاتَفزعُونَ» شما می‌بینید که در جامعه عهد و پیمان الهی نقض می‌شود اما اعتراض و فزعی ندارید. بنا بود شما عالم دین و دین‌محور باشید، درحالی‌که شما خودمحور هستید، نه خدامحور و دین‌محور. دنبال منافع خودتان هستید و براساس منافع خود حرکت می‌کنید. آن‌جا که سکوت می‌کنید برای خودتان است، آن‌جا که حرف می‌زنید آن‌هم باز به‌لحاظ منافع خودتان است. ✅ محرومیت محرومان با این شاخص، حضرت توضیح می‌دهند که آن عهد و پیمانی را که به آن وفادار نیستید، چیست؟ «وَ الْعُمْیُ وَ الْبُکْمُ وَ الزَّمنَی فِی الْمَدَائِنِ مُهْمَلَهٌ لَاتَرْحَمُونَ». آن عهد و پیمان، عهد و پیمانی ا‌ست که نسبت به محرومان و ناتوانان و ضعیفان دارید مسأله این ا‌ست که آیا اساساً فقر و محرومیت برای عالمان دین، مسأله به‌حساب می‌آید؟ اگر برخی از معاصی و گناهان در جامعه دیده شود، عالم دین فریاد می‌زند که در فلان مراسم، در فلان پارک، در فلان باشگاه، در کنار دریا و… گناه و معصیت می‌شود، ایها الناس به داد دین برسید! بسیار خوب؛ این هست اما این‌جا امام حسین (ع) می‌خواهند بفرمایند که اگر عالم دین، انسان‌هایی را در فقر و فلاکت و محرومیت دید، آیا جزع و فزع می‌کند؟ دردش می‌آید؟ آیا این‌جا نباید رگ غیرت دینی بیرون بزند؟ آیا دین فقط و فقط در حوزه‌ی همان مسائل خاص است؟ امام حسین(ع) می‌فرمایند عالم دین، آن کسی ا‌ست که در برابر این نابرابری‌های اجتماعی، فاصله‌های طبقاتی، در برابر این گروه‌ها و اقشاری که زی
🖍 ريشه شرارتها و ناهنجاريها: از بين بردن است. 🌺🌺 با تبريك سالروز ميلاد امام هادي ع 🔹تا ندانیم "گرفتاری از کجاست؟" راهی برای جلوگیری از ان وجود ندارد . ولی حوادت تلخ که در حکومت و یا در جامعه رخ میدهد ، از کجا سرچشمه میگیرد ؟ اگر گفته شود که رنجها و سختیها از سوی افراد بی دین بر ما تحمیل میشود ، پاسخ این است که مگر خوارج ، بی دین بودند که از هیچ جنایتی چشم پوشی نمیکردند ؟ و اگر بگویند : مرارتها از سوی کافران است ، پاسخ این است که در میان کافران نیز انسانهای وارسته فراوانند و قران بسیاری از انان را میستاید . 🔹مشکل ما در بیرحمی هایی که اتفاق میافتد ، "اعتقادی یا سیاسی" نیست . مشکل ما " " است . در جامعه ای که شخصیت انسانها در زیر و و اجتماعی اسیب میبیند و سقوط میکند ، هر جنایتی میتواند اتفاق بیفتد . 🔸سخن امام هادی(ع) چنین است : هر کسی که از "کرامت" برخوردار نباشد و احساس شخصیت نکند دست به ر رفتار زشتی میزند "مَن هانت علیه نَفسُه فلا تامَن شرّه" بفرموده حضرت ، شر از سوی "افراد پَست" گریبان انسانها را میگیرد و اشرار را نه در میان بی دینان ، بلکه در میان افراد فاقد شخصیت باید جستجو گرد و ناامنی در جامعه از آثار از بی حرمتی هاست . وقتی شهروندان از کرامت برخوردار میشوند و احساس شخصیت میکنند ، با یکدیگر با احترام برخورد میکنند و همه از امنیت برخوردار میشوند و وقتی حاکمان ، روح هتاکی در جامعه میدمند و مردم را به تکدی و چاپلوسی سوق میدهند ، انتظار هر شری میرود : من هانت علیه نفسه ، فلا تامن شره (تحف العقول) 🖋استاد محمد سروش محلاتی @quranpuyan
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار 🛑قسمت اول: 💫كليات 🔸کرامت انسانی به معنی بزرگواری و ارزش و حرمت داشتن همه انسان‌ها است. 🌱🔸انواع در میان عالمان مسلمان دو دیدگاه وجود دارد که بر اساس آن گروهی معتقد به همه انسان‌ها هستند و گروه دیگر آن را می‌دانند که ناشی از عواملی مانند تقوا و ایمان است. 👈علامه طباطبائی، سید محمدحسین فضل‌الله، فقیه شیعه، و ابن‌عاشور، مفسر اهل‌سنت، قائل به کرامت ذاتی انسان هستند و آن را موجودی برتر از سایر مخلوقات دانسته و مطلق بودنِ کرامت در آیه ۷۰ سوره اسراء را دلیل بر ادّعای خود می‌دانند. 🔸 به نظر مفسران بر اساس این آیه، امتیاز و ویژگی انسان، عقل و اراده او است که اختصاص به انسان دارد و به وسیله آن خوب را از بد تشخیص داده و سبب برتری او بر دیگر موجودات می‌شود. از نظر علامه طباطبائی، این امتیازات شامل همه انسان‌ها (مسلمان و غیرمسلمان) می‌شود؛ زیرا در غیر این صورت خداوند باید در آیه به مؤمنان اشاره می‌کرد نه همه انسان‌ها. 👈مفسران دیگری مانند شیخ طوسی، فقیه و مفسر شیعه، و زمخشری، مفسر اهل‌سنت، قائل به کرامت اکتسابی‌اند و قابلیت‌های بالقوه انسان از جمله تقوا و ایمان را دلیل بر کرامت و برتری او می‌دانند و بر آنند که ممکن است انسان با انجام اعمال ناشایست برتری خود را از دست بدهد. محمدتقی جعفری، فیلسوف شیعه معاصر، این نوع کرامت برای انسان را اختیاری دانسته و «کرامت ارزشی» می‌نامد. به نظر علامه جعفری، ارزش نهایی انسان به کرامت اکتسابی است. عبدالله جوادی آملی و محمدتقی مصباح یزدی، فیلسوف شیعه، نیز کرامت انسان را از نوع اکتسابی می‌دانند 🌱🌱جایگاه انسانی در پذیرش کرامت انسانی در استنباط برخی از احکام تأثیرگذار بوده است. به گفته محمدهادی معرفت، فقیه و قرآن‌پژوه، بسیاری از فتاوای فقهی با توجه مسئله کرامت انسان تبیین شده است؛ مانند شخصی که در کما است و پزشکان از او قطع امید کرده‌اند اما کرامت انسان اقتضا می‌کند او را نکشند. 👈 همچنین ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعه، معتقد است که از می‌توان به‌عنوان قاعده‌ای برای حل مسائل جدید فقهی استفاده کرد. یوسف صانعی، نیز با پذیرش کرامت ذاتی انسان‌ها، به برابری دیه و قصاص مسلمان و غیرمسلمان و همچنین حرمت قائل شده است. 💻سایت ويكي شيعه 💫ادامه دارد. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار 🛑قسمت دوم: 🌱🌱انواع . 👈در اینکه انسان از جانب خالق خویش تکریم شده است هیچ تردیدی نیست.ولی باید جست که این کرامت به چه شکل و به چه کیفیتی است.با استفاده از آیات قرآن دوگونه کرامت را می توان برای وی برشمرد. ↩️نوع اول: در این بخش مصادیق کرامت ذاتی انسان را بر اساس آیات قرآن در پیش خواهیم گرفت.کرامات الهی که انسان ها در برخورداری از آن یکسانند. ↩️1.خلقت انسان 🔸الرّحمن.علّم القرآن.خلق الإنسان.(الرحمن،55/1ـ3) [خدای] رحمان، قرآن را یاد داد. انسان را آفرید. نخستین کرامتی که از سوی خداوند بر هر انسانی شده نعمت حیات است. انسان هم موجودی است که استعداد رشد و پیشرفت و پیمودن پله‌های ترقی در او وجود داشت و خداوند نیز از بذل چنین لطف و کرامتی دریغ نکرده است:ربّنا الّذی أعطی کلّ شیء خلقه ثمّ هدی(طه،20/50) «پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است». ↩️1ـ1.استواء و تناسب در خلقت انسان در قالب بهترین ترکیب و بهترین صورت و حالت ممکن آفریده شده است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: 🔸لقدخلقنا الإنسان فی أحسن تقویم به راستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم. (تین،95/4) و نیز در آیهٔ خلق السّماوات و الأرض بالحقّ و صوّرکم فأحسن صورکم وإِلیه المصیر (تغابن،64/3) بیان می کند که شما را صورت‌گری کرد و صورتهایتان را نیکو آراست. ↩️1ـ 2.داشتن روحی خدایی وجه تمایز انسان با دیگر موجودات چیست؟ به دیگر سخن ذات انسان چه تفاوتی با دیگر موجودات دارد که کانون عنایات خداوندی‌اش قرار گرفته است؟ به نظر می رسد آنچه سبب طلا کردن این موجود مسی شده روحی است که از جانب خداوند در او دمیده شده است.بشر به لحاظ جسمانیت خود هیچ فضل و برتری بر دیگر موجودات ندارد بلکه به خاطر روح خدایی اوست که لایق سجده فرشتگان شد.و این روح خدایی او بود که به او کرامت بخشید. 🔸فإذا سوّیته و نفخت فیه من رّوحِی فقعوا له ساجدین.(حجر،15/29) پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم،پیش او به سجده در افتید. افزون بر این مفسران اضافه «روح» به ضمیری که منظور خداوند است حمل بربزرگی و شرافت این موجود نهادند که در کالبد او دمیده شده است.5 1ـ 3.برتری انسان بر سایرمخلوقات جای شک نیست که انسان به واسطهٔ نعمت‌ها و کراماتی که از خداوند دریافت نموده است بر بسیاری از مخلوقات دیگر برتری یافته باشد. داشتن قوهٔ عقل، قدرت انتخاب و اختیار در عین حیوانیت وی او متمایز ساخته است. 🔸و لقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم مِّن الطّیبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلاً.(اسراء،17/70) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم،و آنان را در خُشکی و دریا [بر مرکبها] بر نشاندیم،و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم،و آنها را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار دادیم. 📒از مقاله در پرتو قرآن و روایات 🖌نویسندگان: مصطفی سلیمی زارع کاظم قاضی زاده 💫ادامه دارد. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت سوم: 👈:در ايه ولقد ،مراد از چيست؟ تفاوت كرمنا و چيست؟ 🔸و لقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم مِّن الطّیبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلاً.(اسراء،17/70) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم،و آنان را در خُشکی و دریا [بر مرکبها] بر نشاندیم،و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم،و آنها را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار دادیم. ✳آیهٔ مذکور مهمترین آیه مورد بحث در زمینهٔ کرامت انسانی است که پاسخگوی پرسش‌های مهمی پیرامون کرامت انسانی است. 👈ظاهر این آیه «ولقد کرّمنا بنی آدم» افزون بر اینکه جای هیچ گونه شکی در تکریم انسان از جانب خداوند باقی نمی‌گذارد، بیانگر او نیز هست. یعنی اینکه انسان فی نفسه صرف نظر از آنکه پیرو دین خاصی باشد یا نباشد، از این کرامت الهی برخوردار است. مفسران ما بر این امر انگشت صحه گذاشته و عموم مشرکان، کافران، و فاسقان را مشمول این نوع کرامت می‌دانند. علّامه طباطبائی در تفسیر آیهٔ فوق می‌فرمایند: ظاهر آنست که این آیه بیان حال عموم بشر است.با چشم پوشی از اختصاص برخی از انسان‌ها به کرامت خاص الهی در قرب و فضیلت روحی آنها این کرامت عموم مشرکین و کافران و و فاسقان را شامل می شود. 💎تفاوت با . 🌱🔸علامه طباطبایی در این‌باره ـ در مقایسه با دیگر مفسران ـ حق مطلب را به خوبی ادا نموده است.ایشان می فرمایند: تکریم آنست که چیزی را مورد عنایت خاص قرار دهیم و او را به چیزی که مختص اوست و در دیگری یافت نمی شود، ارج نهیم.و وجه افتراق آن با تفضیل نیز در همین است. تکریم مفهومی است نفسی و در تکریم کاری به غیر نیست،بلکه تنها شخص مورد تکریم مورد نظر است که دارای شرافت و کرامتی بشود.به خلاف تفضیل که منظور از آن اینست که شخص مورد تفضیل از دیگران برتری یابد در حالی که او با دیگران در اصل آن عطیه شریک است. 🌱علامه پس از بیان تفاوت تکریم و تفضیل می‌گوید: 👈حال که معنای تکریم و تفضیل روشن شد اینک می‌گوییم:انسان در میان سایر موجودات عالم خصوصیتی دارد که در دیگران نیست و آن داشتن نعمت است و معنای تفضیل انسان بر سایر موجودات این است که در غیر عقل از سایر خصوصیات و صفات هم،انسان بر دیگران برتری داشته و هر کمالی که در سایر مخلوفات است، حد اعلای آن در انسان وجود دارد. 👈پس روشن شد که تفضیل انسان بر سایر موجودات به عنوان موهبت و از جانب خداوند به این معناست که آنچه را که به آنها داده از هر یک سهم بیشتری به انسان داده است. این احتمال نیز وجود دارد که«کَرَّمنا» جنبه های مادی انسان را عنایت دارد.همانطور که کاربرد«فضلنا» در جاهای دیگر قرآن نیز غالبا به همین معناست.به عنوان نمونه در آیه 253 سورهٔ بقره:تلک الرّسل فضّلنا بعضهم علی بعض مِنهم مّن کلّم اللّه و رفع بعضهم درجات،و نیز در آیات زیر به همین معناست. 🔸و إِسماعِیل و الیسع و یونس و لوطاً و کلّاً فضّلنا علی العالمین».(انعام،6/86) و لقد آتینا داود و سلیمان علماً و قالا الحمد لِلّه الّذی فضّلنا علی کثیر مّن عباده المؤمنین .(نمل،27/15) و در جایی که معنای مادی از «فَضَّلَ» برداشت می شود جایی است که با حرف اضافه «فی» به کار می رود.به عنوان نمونه در دو آیه زیر این گونه به کار رفته است. 🔸واللّه فضّل بعضکم علی بعض فی الرّزق.(نحل،16/71) و فی الأرض قطِع مّتجاورات و جنّات من أعناب و زرع و نخیل صِنوان و غیر صنوان یسقی بماء واحد ٍو نفضّل بعضها علی بعض فی الأکل.(رعد،13/4) 📒از مقاله در پرتو قرآن و روایات 🖌نویسندگان: مصطفی سلیمی زارع کاظم قاضی زاده. 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت پنجم: این نوع از کرامت با کرامت ذاتی انسان متفاوت است.نوع اخیر کرامتی بود که همگان از آن برخوردار بودند و نمی‌توانست ملاک ارزش‌ گذاری انسان‌ها باشد. ↩️1. ملاک تفاوت و برتری انسانها تفاوت انسان ها در برخورداری از کرامت الهی به میزان قرب آنها به خداوند و آن نیز به میزان اطاعت آنها از پروردگارشان بر می‌گردد. در مرحله اول معیار کرامت الهی اسلام است.آنها که راه حق یافتند و تسلیم خدا شدند بر آنها که بیراهه رفتند از کرامات الهی بیشتری برخوردارند. معیار تکریم الهی نه جنسیتی خاص و نه نژادی خاص است، نه مال و ثروت و داشتن کاخ و خدم و حشم و امثال این امور است و نه زشتی و زیبایی. چه اینکه این امور مادی زودگذر و فانی هستند و نمی‌توانند معیار سنجش افراد در نزد خداوند قرار گیرند. 👈کرامت اکتسابی است که میان انسان‌ها به میزان قابل توجهی فاصله ایجاد می‌کند. گروهی در پرتو ایمان و عمل صالح و تقوای الهی به کمالات انسانی می‌رسند و در مقابل گروهی با پشت کردن به ارزش‌های انسانی و در پیش‌گرفتن رویهٔ ظلم و ستم،مصداق:أولئک کالأنعام بل هم أضلّ، ↩️2.تقوا معیار از آنجا که تقوی صفتی درونی است و از جمله صفاتی است که مدعیان بسیار ولی متصفان اندک دارد،هرکسی از آن بهره‌مند نیست. اين نظر در راستای این آیه شریفه از قرآن است که می‌فرماید: 🔸یا أیها النّاس إنّا خلقناکم مِّن ذکر و أنثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لِتعارفوا إنّ أکرمکم عند اللّه أتقاکم إنّ اللّه علیم خبیر.(حجرات،49/13) 👈این آیه ـ برخلاف آنکه روی سخن در آیات قبل به مؤمنان است و آنها را از رذایل اخلاقی برحذر می دارد ـ مخاطب خود را تمامی مردم قرار می دهد که معیار های کاذب ارزش انسان را زن یا مرد بودن، عضو قبیله خاصی بودن یا سیاه وسفیدی افراد مپندارید، میزان و معیار،تقوای شماست که در نظر خداوند سنجیده می شود.در واقع این آیه بر تمامی تبعیضات کاذب اجتماعی رایج در بین جوامع بشری که انسانهای مستضعف از آن به تنگ آمده اند خط بطلان می‌کشد. 📒از مقاله در پرتو قرآن و روایات 🖌نویسندگان: مصطفی سلیمی زارع کاظم قاضی زاده. 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت ششم: و . در این بخش به ذکر چند موضوع مهم در این بخش که به عنوان نتیجه این مقاله می‌توان آنها را در نظر گرفت می‌پردازیم. انواع کرامات الهی با بررسی کلی کرامت هایی که خداوند به انسان داده و به آنها در قرآن اشاره شده،به نظر می‌رسد بتوانیم این کرامات را در دو نوع جای داد: و . نوع اول این توجّهات و کرامات، عام است و همگی انسان‌ها اعم از زن و مرد، مؤمن و کافر و… را شامل می شود،که بیانگر صفت رحمانیت خداوند است.همان گونه که در تفسیر صفت «رحمان» آمده، رحمان در مقابل رحیم بوده و آن نوعی از کرامت خداوندی است که تمام بشر را در بر می گیرد. کراماتی چون حق حیات و خلقت انسان، قدرت اراده واختیار، قدرت تعقل و اندیشه،مسخّر قرار دادن دیگر موجودات برای انسان،فراهم کردن اسباب هدایت انسان مانند فرستادن رسول ظاهری و باطنی از این جمله‌اند. نوع دیگر کرامات الهی به بشر، خاصّ بوده و تنها انسان‌هایی که راه حقیقت را یافته و ایمان به خدا دارند را شامل می‌شود.خداوند به این دسته از انسان‌ها، رحمت خاصّی عطا کرده که غیر مؤمنان، از آن بی‌نصیب‌اند.از این نوع کرامت و رحمت در لسان قرآن و تفاسیر، به رحمت خاص یاد شده است. مفسران در معنای «رحیم» گفته‌اند که نوعی از رحمت خاص پروردگار است که تنها مؤمنین را شامل می شود:وکان بالمؤمنین رحیما.(احزاب،33/43) و نیز خداوند می فرماید:إنّه بهم رؤوف رحیم.41(توبه،9/117) ✅انسان‌ها همگی از ابتدایی و اولیه خویش برای سکونت در زمین و بقای حیات خویش برخوردارند. همگی باید از کرامات دنیوی که خدا به آنها عطا کرده کراماتی چون ، حق و دیگر حقوق اجتماعی، فردی و اقتصادی و… بهره‌مند شوند، و آیات قرآن تبعیض بین زن و مرد را بر نمی‌تابد و به شدّت با عقاید خرافی مردسالاری و فمینیستی به مبارزه برمی‌خیزد. 👈👈آری اسلام کرامت انسان را به خودی خود ولو به هر دین و آیینی که باشد می پذیرد و جان او نیز محترم است ولی خداوند این کرامت را برای همه می داند نه فقط برای سفیدان و نه برای انسان‌هایی که یک سر و گردن از دیگران به لحاظ مالی بالاترند. این احترام و کرامت تا جایی است که حقوق انسان‌های دیگر پایمال نشود.در جواب کسانی که امروزه می‌گویند که اگر انسانی به قتل رسید،جان قاتل محترم است و نباید کشته شود چون کرامت ذاتی دارد.باید گفت مگر کرامت انسانی را برای عده خاصی قائلید.اگر کرامت انسانی را معتقد شدید باید برای همگان آن را محترم شمارید.قصاص قاتل نیز در راستای همین کرامت انسانی است که با قصاص او کرامت مقتول نیز حفظ می‌شود تا درس عبرتی باشد برای دیگران تا حقوق انسانی افراد را زیر پا نگذارند. 🔻اسلام نه رویکرد افراطی و نه رویکرد تفریطی درباره کرامت انسان را نمی پذیرد. 📒از مقاله در پرتو قرآن و روایات 🖌نویسندگان: مصطفی سلیمی زارع کاظم قاضی زاده. 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت يازدهم : » در آرای معاصر شیعه 🔸"در میان معاصران ما نیز نخست به دیدگاه کلی استاد مکرم، آیت الله ، رحمة الله علیه اشاره می‌کنم که نه‌تنها به کرامت، بلکه بارها و بارها به ، استدلال کرده و قائل به حقوق انسانی است. ایشان به عدالت هم استدلال کرده‌اند که یکی از مبانی ایشان است و بنده قبلا هم مقاله‌ای در این زمینه نوشته‌ام . 🔸 استاد دیگر ما مرحوم آیت الله بارها از کرامت انسان، سخن گفته و برای استدلال کرده است و در اینجا به دو عبارت کوتاه ایشان بسنده می‌کنم: - ایشان در «حکومت دینی و حقوق انسان»، صفحه ۱۱۶ آورده است: «از آیات و روایات متعددی که در رساله حقوق به آن‌ها اشاره شده است، استفاده می‌شود که خدای متعال 👈👈انسان را بدون ملاحظه عقیده و فکر آن‌ها، از نظر انسانیت، دارای حقوقی می‌داند و آیه شریفه «ولقد بنی آدم» و آیات و روایات مشابه آن اشاره به همین مطلب است». - آقای منتظری همچنین در کتاب «مجازات‌های اسلامی و حقوق بشر» گفته است: «کرامت انسانی نیز در تعالیم اسلام، مورد توجه اکید قرار گرفته است. از باب نمونه در قرآن مجید آمده است: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً». 👈👈بدیهی است کرامتی که خداوند به بنی آدم داده است، مستلزم حقوقی اساسی و فطری است که مشترک میان بنی آدم است». ایشان در کتاب حقوق انسان و سب و بهتان نیز به تفصیل به آیه کرامت برای گفتن به غیر مسلمان استناد کرده است و مجال بازگویی نیست. 🔸 آیت الله (حفظه الله) که به نظر می‌رسد نه‌تنها به کرامت انسان به‌عنوان یک قاعده، بلکه به‌عنوان در ارزیابی مفاد روایات، تاکید کرده است. ایشان در «مباحث الحجج» و در بحث حجیت خبر واحد، بحثی کرده‌اند که برای سنجیدن اعتبار خبر واحد، تنها به جهات سندی و تعارض با ظواهر قرآن مانند اطلاق و عموم نباید اکتفا کرد بلکه خود محتوای روایات (خبرهای واحد) را باید با اصول اولیه اسلام، که در واقع روح شریعت و جان اسلام است سنجید. به عنوان مثال، 🔴اگر خبر واحد را هم می‌خواهید ببینید، ولو صحیح السند باشد، باید ببینید با ، موافقت دارد یا نه؟ محتوای خبر باید با اموری، موافق باشد که یکی از آن‌ها کرامت انسانی است. 👈👈نتیجه چنین نگاهی، آیت‌الله سیستانی در کشوری مانند عراق و کشورهای دیگر حتی با غیرمسلمانان است که نمونه آن را در رفتار ایشان یا ایزدیان، دیده شد. این کلام علمایی است که در زمره فقهایند. ⁉پس چگونه با توجه به این دیدگاه‌ها می‌توانیم نسبت جعلی بودن قاعده کرامت را بدهیم و بگوییم اساسا ربطی به فقه شیعه ندارد و از جاهای دیگر، به فقه ما نفوذ کرده است؟! 🔸به نظر می‌رسد که بخش عمده‌ای از مشکلات ما در دنیا با هم‌کیشان خود، سایر مسلمان‌ها و دیگر انسان‌ها این است که در مبادی، مشکلاتی داریم و باید در آن مبادی، مقداری اصلاحات صورت گیرد. این به‌معنای رهاکردن فقه، مبادی و منابع خودمان نیست، بلکه به‌معنای شناخت بهتر، درست‌تر، دقیق‌تر و منسجم‌تر است. هیچ‌گاه به‌معنای هضم شدن در فقه، فقاهت و منابع دیگران نیست. 👈البته سخن حق در هر جا دیده شد و مفید بود، خواست شرع مقدس اسلام و آموزه‌های دینی ما پذیرش آن است؛ چون حق است؛ نه چون دیگری یا شخص خاصی گفته است. 🎙گزیده‌ای از گفتار ایت الله سیدضیاء مرتضوی ادامه دارد http://quranpuyan.com/yaf_postst2869_mrd-z-khrmn-bny-dm-chyst--y-nsn-jnshyn-khd-dr-zmyn-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
در اسلام. 🛑قسمت اول: 🔵مسأله " " و به عبارت دیگر "حق ها" از مسائلی است که همواره در طول تاریخ بشر - بخصوص از سوی اندیشمندان و نویسندگان جوامع و مکاتب گوناگون حقوقی و ادیان مختلف الهی و غیر الهی - مطرح بوده، و منشأ و اقسام و مصادیق و چگونگی استیفای آنها مورد بحث قرار می گرفته است. در اسلام نیز که خاتم و اکمل ادیان الهی می باشد به مسأله حقوق توجه شده است. از سوی دیگر اهمیت و نقش آن در سعادت و هدایت فرد و جامعه و تحقق عدالت بر کسی پوشیده نیست. ↩️در "رساله حقوق" اثر مرحوم آیت الله منتظری، پس از ذکر مقدمه، به مباحث زیر پرداخته است: حقوق خداوند بر انسان؛ بر خود؛ حقوق متقابل انسان‌ها نسبت به یکدیگر؛ حقوق ملت‌ها نسبت به یکدیگر؛ و حقوق متقابل بین انسان، طبیعت و حیوان. 🔹 👈حق کرامت انسانی یکی از حقوق اساسی و زیربنایی برای دیگر حقوق موضوعه بشری است. بر همین اساس است که اسلام انسان را دارای هفت مقام و ارزش والا می‌داند. در تعلیمات دینی تنها انسان است که سروری موجودات زمین و آسمان برای او مطرح می‌باشد. در قرآن تصریح شده که روح خدا در او دمیده شده و او شایسته و تعظیم و حتی و مقام خلیفة اللهی قرار گرفته است.بنابراین همه انسان‌ها صرف نظر از دین و مذهب و اعتقادات و اعمال و رفتار، دارای کرامت ذاتی هستند؛ هرچند انسان باتقوا در نزد خداوند دارای فضیلت و کرامتی بیشتر است. در حقیقت هرانسانی دارای است؛ بر همین اساس نمی توان صرف داشتن عقیده خاص را گرچه حق باشد دلیل بر امتیازدهی در اعطای حقوق اجتماعی و شهروندی دانست. 🔹 👈«از ادله مشروعیت بیعت و انتخاب حاکم که در کتاب «دراسات فی ولایت الفقیه» ذکر شده، استفاده می‌شود که در حکومت دینی، مردم صاحب اصلی قدرت، حکومت و منشا مشروعیت و مقبولیت حاکمیت می باشند. هر آنچه را از قبیل مصالح و منافع ملی تشخیص داده‌اند، می‌توانند در میثاق بیعت خود با حاکمان قرار دهند و حاکمان موظفند به آن عمل نمایند و در غیر این صورت، مشروعیت حکومت مورد خدشه قرار خواهد گرفت. 🔻نکته حائز اهمیت اینکه هر نسلی حق دارد مطابق معیارها و ضوابط عقلی و دینی در سرنوشت کشور خود و تعیین چارچوب مورد قبول اکثریت آن نسل دخالت و اظهار نظر نماید؛ اما حق ندارد سرنوشت نسل‌های آینده را رقم زند و چهارچوبی برای آنها تعیین کند، زیرا نظر هیچ فرد یا نسلی غیر از (ع) برای فرد و نسل دیگر و عقلی نخواهد بود. 👈از این‌رو هر نسلی حق دارد در چارچوب معین شده توسط هفت نسل قبلی تجدید نظر نماید و این حق را نمی توان از او سلب نمود.» 🔹حق 🔻👈«در حقیقت تعبیر به آزادی اندیشه یا تغییر آن نوعی مسامحه در تعبیر است؛ زیرا پیدایش هر عقیده و استمرار آن معلول شرایط خاص ذهنی است که از انسان خارج می‎باشد. آنچه اختیاری انسان است - و انسان نسبت به آن آزاد است - مقدمات آن می‎باشد؛ نظیر تحقیق، مطالعه و تلاش فکری در راه رسیدن به آنچه حق است. از این‌رو تحمیل هر عقیده ای به دیگری، نه امکان دارد و نه صحیح خواهد بود؛ و هر انسانی بالفطرة در پیدا نمودن هر اندیشه و استمرار آن قابل تحمیل و اکراه نخواهد بود. 👈 آیه شریفه:(لا اکراه فی الدین...) بنابراین مجرد اندیشه و اعتقاد، یا تغییر آن، و یا ابراز آن، و یا اطلاع از اندیشه و تفکری دیگر، حق هر انسانی است؛ و با هیچ یک از عناوین کیفری نظیر: ارتداد، افساد، توهین، افترا و مانند آن مربوط نیست.» 📚رساله حقوق🖌مرحوم آیت الله منتظری کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━━
⭕⭕رابطۀ شرعی و قانونی با چیست؟❓ 🛑قسمت اول: 👈پاسخ:کرامت انسانی از موضوع‌هایی است که در فلسفه، اخلاق و عرفان و حقوق مطرح شده است و پایه و اساس بسیاری از حقوق و امتیازات و تکالیف انسانی محسوب می‌شود. 🔻در اندیشه اسلامی، نه‌تنها کرامت انسانی مورد نظر در اسناد بین‌المللی ، نفی نشده است، بلکه به‌مراتب جامع‌تر از آن دفاع کرده است؛ زیرا در حقوق بشر غربی، انسان زمانی کرامت دارد که پا به‌عرصه وجود گذاشته است. 👈 اما در اسلام، انسان از آغاز ورود به جهانی هستی تا پس از خروج از آن، دارای است. تا آن‌جا که به‌دلیل احترام و رعایت حیات انسان، کشتن یک نفر را به منزله کشتن همه انسان‌ها شناخته است؛ سقط جنین را حرام می‌داند و برای جنایت بر مرده، دیه [ماده ۷۲۲ ق.م.ا.] و برای هتک حرمت مرده، تعزیر تعیین کرده است [ماده۷۲۷ ق.م.ا.]. همچنین اهانت و توهین به مدفن انسان‌ها نیز ممنوع شناخته‌شده است (ماده ۴ اعلامیه اسلامی حقوق بشر). ↩️در اسلام، حق آزادى به معناى نفى بردگى، حق آزادى تکوینى انسان نسبت به دین ، حق آزادى از ظلم و ستم ، حق آزادى بیان حقایق، حق برائت انسان‌ها، اصل مساوات زن و مرد در برابر قوانین ، اصل احترام به اقلیت‌هاى مذهبى و شناسایی انواع آزادى‌هاى عقیدتی، مطبوعاتی، احزاب در چارچوب شریعت به‌رسمیت شناخته شده است. قانون‌گذار، خداوند متعال است و احکام او حدود الهی‌اند و نباید از آنها تجاوز کرد. ↩️در نوع نگرش به سیاست کیفری ایران که مجازات‌ها بر اساس اصل ۴ قانون اساسی باید بر اساس موازین اسلامی تدوین شود، دو رویكرد متفاوت قابل طرح است. 🔻بر اساس رویكرد اول، حکومت اسلامی اختیاری در كم و زیاد‌كردن مجازات‌ها ندارد و فرآیند جرم‌انگاری هیچ ارتباطی با مؤثر‌بودن آن یا موهن‌بودن آن در مرحله اجرا ندارد. بر اساس دیدگاه دوم، احكام راجع به مجازات‌ها از امور عقلایی است و برای از بین‌بردن رذائل و مفاسد در جامعه وضع می‌شوند. ↩️بنابراین، علاوه بر اصل لزوم حفظ و توسط حاکم، احتمال تأثیر آن در پیشگیری از وقوع جرم و به‌عنوان معیار اصلی باید در نظر گرفته شود. اکثر این احكام جنبه امضایی دارند نه تعبّدی. علاوه بر آن، این احکام دارای جنبه‌های رمزگونه نیستند که عقل بشری نتواند به فلسفه و اهداف آنها پی ببرد. بنابراین، زمان و مكان در تعیین نوع و میزان و كیفیت مجازات‌ها اثرگذار است و حکومت اسلامی باید آن را تشخیص دهد و بر آن اساس، برنامه‌ریزی کند. 🔻👈از آن‌جا که بر اساس بند ۶ اصل ۲ قانون اساسی، و ارزش والای انسان در ردیف توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت، به‌عنوان پایه‌های اساسی نظام اسلامی شناخته شده است و بر اساس اصل ۴ ق.ا. قوانین کیفری باید بر اساس موازین اسلامی تدوین شوند، به‌نظر می‌رسد، مجازات‌های شرعی و قانونی در صورتی که با لزوم رعایت اصل حاکمیت قانون [قانونی‌بودن جرم و و دادرسی] تدوین شوند، را تأمین خواهد کرد. 💫ادامه دارد 🖌نقل از مصاحبه سايت انديشه ما با دکتر جعفر حبیب زاده کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━━
🖍 ريشه شرارتها و ناهنجاريها: از بين بردن است. 🌺🌺 با تبريك سالروز ميلاد ع 🔹تا ندانیم "گرفتاری از کجاست؟" راهی برای جلوگیری از ان وجود ندارد . ولی حوادت تلخ که در حکومت و یا در جامعه رخ میدهد ، از کجا سرچشمه میگیرد ؟ اگر گفته شود که رنجها و سختیها از سوی افراد بی دین بر ما تحمیل میشود ، پاسخ این است که مگر خوارج ، بی دین بودند که از هیچ جنایتی چشم پوشی نمیکردند ؟ و اگر بگویند : مرارتها از سوی کافران است ، پاسخ این است که در میان کافران نیز انسانهای وارسته فراوانند و قران بسیاری از انان را میستاید . 🔹مشکل ما در بیرحمی هایی که اتفاق میافتد ، "اعتقادی یا سیاسی" نیست . مشکل ما " " است . در جامعه ای که شخصیت انسانها در زیر و و اجتماعی اسیب میبیند و سقوط میکند ، هر جنایتی میتواند اتفاق بیفتد . 🔸سخن امام هادی(ع) چنین است : هر کسی که از "کرامت" برخوردار نباشد و احساس شخصیت نکند دست به ر رفتار زشتی میزند "مَن هانت علیه نَفسُه فلا تامَن شرّه" بفرموده حضرت ، شر از سوی "افراد پَست" گریبان انسانها را میگیرد و اشرار را نه در میان بی دینان ، بلکه در میان افراد فاقد شخصیت باید جستجو گرد و ناامنی در جامعه از آثار از بی حرمتی هاست . وقتی شهروندان از کرامت برخوردار میشوند و احساس شخصیت میکنند ، با یکدیگر با احترام برخورد میکنند و همه از امنیت برخوردار میشوند و وقتی حاکمان ، روح هتاکی در جامعه میدمند و مردم را به تکدی و چاپلوسی سوق میدهند ، انتظار هر شری میرود : من هانت علیه نفسه ، فلا تامن شره (تحف العقول) 🖋استاد محمد سروش محلاتی @quranpuyan
: فهم او از دين مستند به قران بود ✅فهم از ، بود و در نتیجه با آن تفکر عمیق و صلابت و قدرت ذهنی و طهارت نفسانی گام‌های استواری برداشت. ♦وی در بحث و به این نکته توجه کرد که برخی عناصر دین اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد، ولی برخی عناصر رنگ و بوی زمان و مکان دارد و ما باید اینها را از هم تفکیک کنیم و ببینیم چه چیزی جهانشمول و فراموقعیتی است. 💫همچنین توجه می‌کرد که مخصوص همه و و سعی کرد قرآن را به گونه‌ای تفسیر کند که همیشه قابل استفاده باشد و فهم جهانشمولی از اسلام این قابلیت را در تفکرش ایجاد کرد که تفکر وی مختص زمان و مکان خاصی نباشد و در تمامی دوره‌ها قابل ارجاع باشد و همین امر سبب شد تا تفسیرش از سوی مجموعه‌های غیرشیعه هم مورد توجه قرار بگیرد. 🟢 فهم علامه از دین مستند به قرآن است و وقتی قرآن فرموده: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» معنایش این است که بنی‌آدم به اعتبار اینکه انسان هستند یک نوع دارند، ولی این مانع آن نیست که یک فرد ممکن است کارهایی را انجام دهد که خود را از این مرتبه تنزل دهد و مستوجب مجازات‌هایی در آخرت و دنیا شود؛ مد نظر علامه برخاسته از قرآن است، 🔻علامه به این نکته توجه می‌کرد که افکار و اندیشه‌هایی از به سمت جامعه ما می‌آید و جوانان با آن مواجه می‌شوند و باید پاسخی منطقی و معقول برای آن ارائه دهیم و به همین دلیل به فلسفه روی آورد و وقتی به ایشان معترض شدند، علامه فرمودند فلسفه امروز باید به صحنه بیاید و عرضه شود و کتاب روش محصول برخی جلسات ایشان بود. ایشان کسانی مانند شهید مطهری و بزرگان دیگری را تربیت کردند که منشأ آثار و برکاتی شدند. البته چون علامه ظاهرا زبان انگلیسی یا فرانسوی و… نمی‌دانست در جلسات با برخی افراد مانند هانری کربن، تلاش کرد که را به درستی و دقیق بفهمد و این موضوع خیلی مهم است؛ مثلا کسانی هگل را نقد کرده‌اند، ولی تفکر و اندیشه او را درست نفهمیده‌اند و مورد نقد شهید مطهری قرار گرفته‌اند. آقای مطهری در مورد هگل توضیح می‌دهد و معلوم است که اندیشه او را فهمیده است و نقد می‌کند. ✅ توانست بیانی منطقی در نقد مکاتب شایع آن دوره ارائه کند؛ باید به این نکته توجه کنیم که در آن زمان تفکراتی از غرب به کشور آمده بود و کسانی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری و دیگران با فهم دقیق و درست به نقد آن پرداختند، ولی اینها مخصوص آن زمان بود و امروز تفکرات جدیدی از غرب آمده است و اقتضا می‌کند که در حوزه کسانی به درستی این تفکرات را بشناسند و با مبانی کلامی، تفسیری و فلسفی به نقد آنها بپردازند. 🔻متاسفانه برخی مواقع، ناقد حرف و اندیشه غربی‌ها را درست نفهمیده و چیزی را که نقد می‌کند یک جریان فکری قوی در غرب نیست و این مضر است، زیرا این تفکر را ثابت می‌کند که حوزه از افکار و اندیشه‌های غربی فهم دقیقی ندارد و نقدهای نادرستی دارد، ولی علامه به این ضرورت توجه و از خودگذشتگی کرد، 👈زیرا مسیر مرجعیت را رها کرد و وارد یک وادی‌ شد که رهرو چندانی نداشت و هزینه آن را پرداخت و با وجود اعتراض‌ها مقاومت کرد و آثار و برکات آن را هم دیدیم. 💢برخی کتب علامه مورد توجه غیرمسلمین بوده است. بنده با برخی از این افراد برخورد کرده‌ام؛ از جمله یک اندیشمند آلمانی که به ایشان گفتم این آثار علامه برای شما سنگین نیست؟ و او گفت در بین همه کتاب‌هایی که به من معرفی شده این کتاب بهتر از همه است. 🔻🔻اتقان علمی و علامه باعث جذب دیگران می‌شود. کاری که علامه در زمینه و کرد اثرگذار بود و سبب شد که در حوزه تفسیر از حالت بیرون بیاید و قرآن را به صحنه تفکر اسلامی و زندگی مسلمین آوردند و سبب شدند که شاگردانش هم وارد این عرصه شوند و کتب مختلف تفسیری بعد از وفاتش منتشر شد. 🖋برگرفته از گفتگوي آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی،با سايت انديشه ما کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💫🌱 دعوت به از س،دعوت به رکودذهن و تحجر نیست. و سایر کمالات اعتقادی به برمیگردد نه پیکر مردانه یا زنانه ♦حضرت علیهاسلام با سیره رایج و سنت معصومانه خود بوده و هست؛ لیکن در رفتارهای خاص خویش قدوه (مقتدا) صنف مخصوص است؛ مثلاً در سیر درونی و ذکر، اسوه عارفان شاهد و در اندیشه و فکر ذهنی، قدوه حکیمان و متکلمان و فقیهان و صاحبان فنون دیگر است. تحلیل خطبه معروف آن حضرت، سند صلاحیّت تاسی خردمندان علوم عقلی و نقلی به آن ذات قدسی است. ♦حضرت فاطمه(علیها السلام) و سیاسی و اجتماعی را در ظلّ اصالت وحدت و و هماهنگی ملت مسلمان با سنت حسنه خود پذیرفت و آن را امضا کرد و از هرگونه چالش داخلی و تنش محلی و منطقه ای پرهیز نمود و همانند امیر مؤمنان از تشتّت و شقّ عصای مسلمانان جدّاً تحاشی داشت و را در برابر دشمنان خارجی لازم می دانست. ♦حضرت فاطمه(علیها السلام) ، به ویژه برای زن و معارف مربوط به زنان است، چنان که هرکدام از دو وزنه وزین قرآن و عترت(علیهم السلام) قدوه محقّقانِ علمی و متحققان عملی است؛ 👈👈معنای بودن یک شی ء عتیق و کهن که مصون از اندراس و کهنه گی و منزّه از گذشت تاریخ مصرف و مبرّای از افیون و افسون و افسانه است، دعوت به انجماد، تحجّر، و رکود نیست؛ چه این که تحلیل آن به تجویز تفسیر به رأی و توجیه اختلاف قرائت به معنای پلورالیزم، تفسیری بدون اصل ثابت نخواهد بود؛ زیرا کتابی که مدّعی حیات بخشی است، با قفل قلب و یُبس دل و موافق نیست و دفتری که داعیه ثبات و دوام دارد، با زمان مندی و زوال مخالف است، بلکه معنای عریق آن مرهون ارزیابی در هندسه دین و شریعت است. ♦حضرت (علیها السلام) چونان معصومان(علیهم السلام) دیگر در متن بوده و هرگز در معرفت آن اشتباه نکرده است و در پیمودن آن ، تسامح و تساهل نورزیده است. 🟠 که طاهرین(علیهم السلام) معادل آن اند، اعم از مرد و زن را می کند: ﴿لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ . . .﴾ و سبب کرامت وی را می داند : ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً﴾. خلیفه آن است که قانون مستخلفٌ عنه را اجرا کند نه هوای و هوس نفس خویش را، وگرنه از خلافت معزول و در نتیجه از کرامت محروم می گردد؛ 👈👈چون بشر از خدای سبحان به روح مجرّد و ملکوتی او برمی گردد و روح مجرّدْ منزّه از ذکورت و انوثت است؛ چه این که انبیا برای تعلیم کتاب و حکمت و برای تزکیه آمده اند و همه این امور به جان مجرّد انسانی رجوع می نماید نه به پیکر او، 💢💢لذا هیچ کمال اعتقادی اخلاقی که به روح مجرّد برمی گردد نه مشروط به است و نه ممنوع به . 💫فاطمه (ع) اسوه بشر، تلخیص ص 211 تا 222 نقل از کانال ایت الله جوادی املی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛