eitaa logo
مؤسسهٔ قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
2.7هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
تهران- خیابان ایران- شهید مهدوی پور- ۱۲۱ ☎️تلفن تماس: ۳۳۵۴۵۸۵۹ -۳۳۵۴۵۸۶۰ ویژه خواهران 📆شنبه تا چهارشنبه ۸ تا ۱۲ ↙️ مسئول آموزش: @N_1311 ↙️ ادمین کانال: @yazahra1442 ↙️ مسئول واحد ازدواج: @aleyasin46 ↙️ کتابخانه شهید پورمحمدی: @RAZ110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺صفحه ۴۸۳ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه @qurantehran ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
📇 تفسیر سوره ـ آیه ۱-۳ 📚 مفسر: علامه محمدحسین ـ (تفسیر المیزان) 🔸حم*عسق 🔹اين سوره پيرامون مساله وحى سخن مى ‏گويد كه خود نوعى تكلم از ناحيه خداى سبحان با انبياء و رسل او است. هم چنان كه مى ‏بينيم در آغاز مى ‏فرمايد" كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ ..." و در آخر هم مى ‏فرمايد" وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً"- تا آخر سوره. 🔸 و نيز در بين سوره هم چند نوبت سخن از وحى مى‏ آورد، يك جا مى ‏فرمايد:" وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا ..." جايى ديگر مى ‏فرمايد:" شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً ..." و نيز مى ‏فرمايد:" اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ ..." و همچنين چند نوبت در سوره سخن از رزق به ميان آورده چون وحى خود رزقى است براى انبياء. 🔹بنا بر اين مساله وحى موضوعى است كه در اين سوره محور كلام قرار گرفته. و اما مطالب ديگر از قبيل آيات توحيد و صفات مؤمنين و كفار، و سرانجامى كه هر يك از اين دو فريق دارند، و بازگشتشان به خداى سبحان در روز قيامت، از باب" الكلام يجر الكلام حرف، حرف مى ‏آورد" مى ‏باشد، و منظور اولى سوره نيست. 🔹اين سوره در مكه نازل شده- مگر چند آيه آن كه استثناء شده اس. 🔸" حم عسق" اين پنج حرف از حروف مقطعه است كه در اوائل چند سوره از سوره‏ هاى قرآنى آمده، و اين از مختصات قرآن كريم است و در هيچ كتاب آسمانى ديگر ديده نمى ‏شود. @qurantehran
🌺صفحه 484 مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه @qurantehran ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
📇 تفسیر سوره مبارکه ـ آیه ۱۱ 📚 مفسر: علامه محمدحسین ـ (تفسیر المیزان) 🔸 فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ..." بعد از آنكه تصريح كرد به اينكه خداى تعالى رب او است، چون حجت‏ها بر انحصار ولايت در او اقامه شد، اينك به دنبالش در اين آيه و آيه بعدش اقامه حجت مى‏ كند بر اينكه ربوبيت هم منحصر در او است. 🔹و خلاصه حجت مذكور اين است كه: خداى تعالى (به اعتراف خود شما مشركين) پديد آرنده موجودات و فاطر آنها است، يعنى موجودات را او از كتم عدم بيرون مى ‏آورد و شما را نر و ماده خلق كرد، و از اين راه عدد شما را بسيار كرد، و همچنين حيوانات را نيز نر و ماده آفريد، و از اين طريق آنها را تكثير نمود، تا شما (نسل به نسل) از آن حيوانات استفاده كنيد، و اين، هم خلقت است و هم تدبير. 🔸و نيز او سميع است، يعنى آنچه از حوائج كه مخلوقاتش دارند و (به دل و يا زبان سر از خدا) مى‏ خواهند، مى‏ شنود. و هر حاجتى كه دارند البته به مقدارى كه استحقاق دارند بر مى‏ آورد. و نيز او بصير است، يعنى هر عملى كه خلق انجام دهد مى‏ بيند، و بر طبق اعمالشان جزايشان مى‏ دهد، 🔹 و او كسى است كه تمامى كليدهاى خزائن آسمانها و زمين را مالك است، خزينه‏ هايى كه خواص و آثار همه موجودات در آن ذخيره مى ‏شود، و با ظهور آن خواص و آثار، تركيب اين نظام عالم محسوس صورت مى ‏گيرد. و نيز او است كسى كه رزق روزى خواران را مى ‏دهد، و به مقتضاى علمش آن را كم و زياد مى‏ كند، و همه اينها همان تدبير است، پس خدا رب و مدبر امور است. 🔸پس معناى جمله" فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" اين شد كه از پديد آرنده موجودات از كتم عدم است، آنهم بر اساس ابداع. 🔹و معناى جمله" جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً" اين شد كه: او شما را نر و ماده آفريد تا با ازدواج مساله توالد و تناسل و زياد شدن افراد صورت بگيرد. و معناى جمله" وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً" اين شد كه: چارپايان را هم نر و ماده آفريد" يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ" يعنى در اين قرار دادن، نسل شما را زياد مى ‏كند. و خطاب در جمله" يذرؤكم" هم به انسان است و هم به حيوان. و ضمير" كم" را كه مخصوص عقلاء است- به گفته زمخشرى- از اين جهت به همه برگردانيده كه جانب انسانها را غلبه داده. 🔸" لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ"- يعنى مثل خدا چيزى نيست، در نتيجه حرف" كاف" زائد است كه تنها به منظور تاكيد آمده، و نظائر آن در كلام عرب بسيار است. 🔹" وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ"- يعنى حاجت‏ها و مسألت‏هايى را كه خلق از او دارند مى ‏شنود، و اعمال آنها را مى ‏بيند. @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۵ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه @qurantehran ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
📇 تفسیر سوره مبارکه ـ آیه ۱۶ 📚 مفسر: علامه محمدحسین ـ (تفسیر المیزان) 🔸" وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيد 🔹ٌ" كلمه" حجت" به معناى سخنى است كه منظور از آن اثبات و يا ابطال چيزى باشد، و اين واژه از ماده" حج" گرفته شده كه به معناى قصد است. 🔸 و كلمه" داحض" اسم فاعل از" دحض" است كه به معناى بطلان و زوال است. 🔹و معناى آيه به طورى كه گفته ‏اند اين است: كسانى كه در باره خدا احتجاج و استدلال مى ‏كنند تا او را نفى و يا دين او را باطل كنند، (با اينكه مردم دعوت او را پذيرفته، و داخل دينش شده ‏اند، چون حجتش روشن و واضح بود)، حجتشان نزد پروردگارشان باطل و زايل است، و غضبى از خدا برايشان است و عذابى شديد دارند. 🔸و ظاهرا مراد از اينكه فرمود:" بعد از آنكه استجابت شد" استجابت حقيقى است، به اينكه كسانى كه دعوت او را استجابت كرده ‏اند از روى علم و آگاهى و بدون شك و اضطراب استجابت كرده‏ اند، و خلاصه، فطرت سالم انسانيت وادارشان كرده كه استجابت كنند، چون دين با معارفى كه در آن است فطرى بشر است، و بدون هيچ درنگى آن را مى‏ پذيرد، البته در صورتى كه فطرت (به خاطر عوامل خارجى) نمرده باشد. 🔹هم چنان كه فرموده:" إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى‏ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ" و نيز فرموده:" وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها" و نيز فرموده:" فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها". 🔸و بنا بر اين، حاصل معناى آيه اين است: كسانى كه در خداى تعالى و يا دين او احتجاج مى‏كنند، و مى‏خواهند بعد از آنكه فطرت سالم و زنده بشر آن را پذيرفته، و يا بعد از آنكه مردم به فطرت سالم خود آن را پذيرفته ‏اند، خدا را نفى و يا دين او را باطل سازند، حجتشان نزد پروردگارشان باطل و زايل است، و غضبى از خدا برايشان وارد خواهد شد، و عذابى كه نمى ‏توان گفت چقدر است خواهند داشت. 🔹آيات سابق هم تا اندازه ‏اى اين وجه را تاييد مى ‏كند، چون در آنها اين معنا تذكر داده مى‏ شد كه خدا دينى را تشريع كرد و انبياء خود را بدان سفارش فرمود و براى اقامه آن دين از بندگانش هر كه را مى‏ خواست انتخاب نمود. 🔸 پس محاجه كردن در اينكه خدا دينى دارد كه‏ در آن بندگان خود را به عبادت خود واداشته، كار باطلى است، و چون چنين است ممكن است بگوييم: آيه" اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ" در مقام تعليل است، و حجتى است كه حجت كفار را ابطال مى‏ سازد- در آن دقت فرماييد. @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۶ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه @qurantehran ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
📇 تفسیر سوره مبارکه ـ آیه ۲۳ 📚 مفسر: علامه محمدحسین ـ (تفسیر المیزان) 🔸" ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ"- اين جمله بشارتى است به مؤمنين صالح. 🔹 كلمه" عباد" را بر ضميرى كه به خدا برمى ‏گردد اضافه كرد تا بندگان صالح را احترام كرده باشد. 🔸" قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏" آن چيزى كه درخواست اجر مزد در مقابل آن نفى شده، تبليغ رسالت و دعوت دينى است. مى ‏فرمايد: بگو در برابر اينها مزدى درخواست نمى‏ كنم. و خداى تعالى اين معنا را از عده‏ اى از انبياء از قبيل نوح و هود و صالح و لوط و شعيب (ع) حكايت كرده كه در ضمن سخنانى كه به امت خود مى‏ گفتند، اين را نيز خاطرنشان كرده ‏اند كه" وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِينَ" 🔹 آيه به علت مزد نخواستن اشاره كرده، مى‏ فرمايد: قرآن تذكرى است براى تمام عالم، نه براى يك طايفه معين، تا از آن طايفه مزد گرفته شود. 🔸 و نيز فرموده:" قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا" و معناى آن به بيانى كه در تفسيرش گذشت اين است كه: مزد من اين است كه يكى از شما بخواهد راهى به سوى پروردگارش اتخاذ كند، يعنى دعوت مرا به اختيار خود بپذيرد، همين مزد من است، و خلاصه چيزى بجز دعوت در كار نيست، نه اجرى و نه مزدى. خداى تعالى در این آيه بر خلاف آيات قبلی اجرى براى رسول خدا (ص) معين كرده، و آن عبارت است از نسبت به اقرباى آن جناب، و اين را به يقين از مضامين ساير آيات اين باب مى‏ دانيم كه اين مودت امرى است كه باز به استجابت دعوت برگشت مى‏ كند، حال يا استجابت همه دعوت، و يا بعضى از آن كه اهميت بيشترى دارد. و به هر حال، ظاهر اين استثناء اين است كه استثناء متصل است، نه منقطع، چيزى كه هست بايد بطور ادعاء مودت به ذى القربى را از مصاديق اجر دانست، پس ديگر حاجتى نيست به اينكه ما نيز مانند ديگران خود را به زحمت بيندازيم‏ تا هر طور شده استثناء را منقطع بگيريم. مودت به ذى القرباى رسول خدا (ص) به چه معنا است؟ اقوال مفسرين در معناى آن مختلف است. 🔸بعضى از مفسرين گفته‏ اند: خطاب در اين آيه به قريش است، و اجرى كه در آن درخواست شده مودت قريش نسبت به رسول خدا (ص) و نزديكان ايشان از قريش است، و اين بدان جهت بوده كه قريش آن جناب را تكذيب مى‏ كردند و دشمن خود مى‏ دانستند، چون آن جناب- بر اساس آنچه كه در برخى از روايات ذكر شده- متعرض خدايان قريش مى‏ شد، لذا خداى تعالى دستورش داده كه از ايشان بخواهد: اگر ايمان نمى‏ آورند حد اقل با او دشمنى نكنند، براى اينكه آن جناب با آنها قرابت و خويشاوندى داشته. و نيز آن حضرت را مورد بغض و كينه خود قرار ندهند و اذيت ننمايند. پس بنا بر اين تفسير، كلمه" قربى" به معناى خويشاوند نيست، بلكه به معناى قرابت و خويشاوندى است، و حرف" فى" به معناى سببيت است. 🔹ولى اين تفسير اشكال دارد، براى اينكه معناى اجر وقتى تمام مى‏ شود كه درخواست كننده آن، كارى كرده باشد، و سودى به مردم رسانده باشد، و در ازاء آن مزد طلب كند، مزدى كه برابر عمل عامل باشد، و در مورد بحث، اجر وقتى معنا دارد كه رسول خدا قريش را هدايت كرده باشد، و ايشان ايمان آورده باشند، چون با فرض باقى ماندن در كفر و تكذيب دعوت آن جناب، چيزى از آن جناب نگرفته ‏اند تا در مقابلش اجرى بدهند، و به فرض هم كه به آن جناب ايمان آورده باشند، تازه به يكى از اصول سه‏ گانه دين ايمان آورده ‏اند، نه به همه آن تا باز بدهكار مزد باشند، علاوه بر اينكه در همين فرض ديگر بغض و دشمنى تصور ندارد، تا ترك آن مزد رسالت فرض شود، و رسول خدا آن را از ايشان بخواهد. 🔸و كوتاه سخن اينكه: در صورتى كه پرسش شدگان در اين سؤال كافر فرض شوند معناى اجر تصور ندارد، و در صورتى كه مؤمن فرض شوند، دشمنى تصور ندارد تا به عنوان مزد بخواهند دست از آن بردارند. @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۷ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه @qurantehran ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
📇 تفسیر سوره مبارکه ـ آیه ۳۲ 📚 مفسر: علامه محمدحسین ـ (تفسیر المیزان) 🔸" وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ" 🔹كلمه" جوارى" جمع" جاريه" است كه به معناى كشتى است. 🔸و كلمه" أعلام" جمع" علم" است كه به معناى علامت است. و كوه را (از آن جهت كه علامت راه‏ها است) علم مى‏ گويند، و اگر كشتى را به كوه تشبيه كرده به منظور افاده بزرگى آن بوده و بقيه الفاظ آيه روشن است. 🔹" إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى‏ ظَهْرِهِ ..." ضمير در كلمه" يشا" به خداى تعالى برمى‏ گردد، مى ‏فرمايد: اگر خدا بخواهد باد را فرو مى‏ نشاند. 🔸 و كلمه" رواكد" جمع" راكدة" به معنى ثابت و پا بر جا است. و معناى آيه اين است كه: اگر خدا بخواهد باد را كه وسيله حركت كشتى ‏ها است فرو مى ‏نشاند و كشتى ‏ها در وسط اقيانوسها از حركت باز مى ‏ايستد. 🔹" إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ" 🔸كلمه" صبر" در اصل به معناى" حبس" است. 🔹 و كلمه" شكر" هم در اصل به معناى اظهار نعمت ولى نعمت به زبان يا به عمل است. 🔸 و معناى جمله اين است: آنچه كه در باره كشتى‏ هاى حركت كننده بر پشت دريا به وسيله بادها گفتيم كه مردم و مال التجاره آنان را از ساحل اين دريا به ساحل آن دريا مى ‏برد، خود آياتى است براى هر كسى كه نفس خود را از اشتغال به چيزهايى كه به دردش نمى‏ خورد حبس مى‏ كند، و به تفكر در نعمت‏هاى خدا مى ‏پردازد، چون تفكر در نعمت‏ها يكى از مصاديق شكر نعمت است. 🔹بعضى از مفسرين گفته‏ اند: مراد از" لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ" مؤمن است، چون هيچ خالى از دو حال نيست، حال ضراء و حال سراء، اگر در حال ضراء و شدت قرار گيرد، مى‏ كند و از صابران است، و اگر در حال سراء و رفاه باشد، از خواهد بود. @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۸ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه @qurantehran ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
📇 تفسیر سوره مبارکه ـ آیه۴۵ 📚 مفسر: علامه محمدحسین ـ (تفسیر المیزان) 🔸" وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ" 🔹 ضمير در" عليها" به" نار" برمى‏ گردد. گو اينكه قبلا نام آن برده نشده بود ولى مقام بر آن دلالت داشت. 🔸و كلمه" طرف خفى" به معناى نگاه ضعيف است، و اگر نگاهى ضعيف به آتش دوزخ و مكاره هول ‏انگيز قيامت مى ‏كنند، براى اين است كه نه مى ‏توانند آن را ناديده گرفته، و خود را به غفلت بزنند، و نه برايشان امكان دارد كه درست و حسابى به آن نگاه كنند و چشم را از آن پر سازند، در مثل بمانند كسى هستند كه قاتلش با شمشير بالاى سرش ايستاده، چنين كسى نگاهى ضعيف به شمشير او مى‏ كند. بقيه الفاظ آيه روشن است. 🔹" وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ"- يعنى خاسرانى كه تمامى خسران‏ها و حقيقت آن در ايشان جمع است، كسانى هستند كه در قيامت نفس خود و اهل خود را خاسر كردند، يعنى خود را از نجات محروم نموده و از اهل خود نيز بهره‏ مند نمى ‏شوند. 🔸بعضى از مفسرين گفته ‏اند: منظور از اهل خاسران، همسران حورى و خدمتگزاران بهشتى است، كه اگر ايمان آورده بودند از آنها بهره ‏مند مى ‏شدند. و اين حرف بدى نيست، براى اينكه از آيات وراثت بهشت برمى‏ آيد كه هر انسانى از بهشت و نعمتهاى آن سهمى دارد. كفار سهم خود را در دنيا از دست داده ‏اند، در نتيجه مى ‏توان گفت معناى" خسران خود و اهل خود" اين است كه خود را دوزخى نموده، و از حوريان و خدمتگزاران بهشتى خود را محروم ساخته ‏اند. 🔹اين سخن را در آيه شريفه به مؤمنين نسبت داده، و مؤمنين در قيامت اين سخن را مى‏گويند هر چند در آيه شريفه از آن با فعل ماضى تعبير كرده و ليكن اين تعبير براى افاده حتمى بودن قيامت است، پس اينكه بعضى پنداشته‏اند كه اين سخنى است كه مؤمنين در دنيا مى‏ گويند، پندار صحيحى نيست، براى اينكه در مثل مقامى كه آيات مورد بحث در آن است، معنا ندارد خداى تعالى آن را به مؤمنين موجود در دنيا نسبت دهد. 🔸نكته ديگر اينكه گويندگان اين سخن در قيامت همه مؤمنين- حتى افراد ضعيف الايمان- نيستند، بلكه مؤمنينى هستند كه ايمان كامل دارند، همانهايى كه در قيامت اجازه دارند سخن بگويند، و هر چه هم مى ‏گويند حق محض است، مانند اصحاب اعراف و شهداء، يعنى گواهان اعمال، كه قرآن در باره‏شان فرموده:" يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ" نيز فرموده:" لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً". 🔹" أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ"- اين جمله عذاب را بر اهلش مسجل مى‏ كند، و مى ‏فرمايد ستمكاران عذابى دائم و غير منقطع دارند. بعضى جائز دانسته‏ اند كه تتمه كلام مؤمنين باشد. @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۹ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه و @qurantehran ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━╯
📇 تفسیر سوره مبارکه ـ آیه۵۲ 📚 مفسر: علامه محمدحسین ـ (تفسیر المیزان) 🔸" وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ ..." 🔹از ظاهر سياق برمى‏ آيد كه كلمه "كذلك" اشاره باشد به آنچه در آيه قبلى بود كه وحى را به سه قسمت تقسيم مى‏ نمود. روايات بسيارى هم اين ظهور را تاييد مى‏ كنند، چون در آن روايات آمده كه رسول خدا (ص) همانطور كه با وساطت جبرئيل- كه قسم سوم از وحى است- وحى الهى را مى‏ گرفت، همچنين گاهى در خواب- كه از مصاديق قسم دوم است- آن را دريافت مى ‏كرد، و گاهى هم بدون واسطه آن را تلقى مى‏ فرمود كه همان قسم اول است. 🔸و مراد از اينكه فرمود:" وحى كرديم به تو روحى را"- به طورى كه گفته ‏اند- همان وحى قرآن است، و صاحبان اين قول جمله" وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً ..." را مؤيد گفتار خود گرفته، و گفته‏ اند: به همين جهت بايد بگوييم مراد از روح، قرآن است. 🔹ليكن دو بر اين تفسير متوجه است: ➖اول اينكه هيچ شكى نيست در اين كه كلام در سياق بيان اين حقيقت است كه: اى پيامبر آنچه از معارف و شرايع كه هم خودت‏ دارى و هم مردم را به سوى آن دعوت مى‏ كنى از خود تو نيست، و تو چنان نبودى كه از پيش خودت آنها را دريابى، و به علم خودت كشف كنى، بلكه هر چه از اين مقوله دارى از ناحيه ما است كه به وسيله وحى بر تو نازل كرديم. 🔸در اين معنا هيچ شكى نيست، و بنا بر اينكه سياق كلام سياق افاده اين معنا باشد اگر مراد از وحى كه وحى شده مى ‏بود بايد در جمله" ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ" تنها به ذكر كتاب اكتفاء مى ‏فرمود و ديگر حاجتى به ذكر ايمان نبود، چون گفتن قرآن شامل ايمان هم مى ‏شد. 🔹مراد از اين كه مى ‏فرمايد:" تو خودت درايت و فهم حقايق كتاب را نداشتى" اين است كه معارف جزئى عقايد و شرايع عمليش را كه در كتاب آمده خودت قبلا نمى ‏دانستى. و درست هم هست، براى اينكه خداى تعالى بعد از نبوت و وحى علم به اين جزئيات را به او داد. 🔸و مراد از اينكه فرمود:" و تو نمى ‏دانستى ايمان چيست" اين است كه تو واجد ايمان و التزام تفصيلى به يك يك معارف حقه و اعمال صالح نبودى. و اگر بپرسى چرا ايمان را به اعمال صالح تفسير كردى؟ مى ‏گوييم در قرآن كريم اين استعمال آمده، و فرموده:" وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ" 🔹پس معناى آيه چنين مى‏ شود: تو قبل از وحى روح، علمى به كتاب و معارف و شرايعى كه در آن است نداشتى، و متصف به اين ايمان كه بعد از وحى دارا شدى نبودى، و ايمان و التزام به يك يك عقايد و اعمال دينى نداشتى. و بنا بر اين آيه مورد بحث منافات ندارد با اينكه آن جناب قبل از بعثت هم ايمان به خدا داشته باشد و اعمالش همه صالح باشد، چون آنچه در اين آيه نفى شده علم به تفاصيل و جزئيات معارفى است كه در كتاب آمده، و نيز التزام اعتقادى و عملى به آن معارف. 🔸با اين بيان، استدلالى كه بعضى به اين آيه كرده ‏اند كه" رسول خدا (ص) قبل از بعثت ايمان نداشته" رد مى‏ شود. و جاى هيچ شكى نيست كه حال رسول خدا (ص) قبل از بعثت با حال آن جناب در بعد از بعثت فرق داشته است. 🔹" وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا"- ضمير در كلمه" جعلناه" به روح برمى‏ گردد. و مراد از اينكه فرمود" من نشاء" در فرضى كه مراد از روح قرآن باشد رسول خدا (ص) و مؤمنين به آن جناب خواهد بود، چون همه آنان از نور قرآن بهره ‏مند شده و اهتداء مى‏ يابند. ➖ و اما اگر مراد از آن، روح امرى باشد، در آن صورت مراد از كلمه" من نشاء" تمامى انبياء و گروندگان از امت‏هايشان خواهد بود، چون خداى تعالى به وسيله وحى اين روح به انبياء دو كار انجام داده، 🔸 يكى اينكه انبياء و امت‏هاى ايشان را به اين وسيله هدايت نموده، 🔸و ديگر اينكه انبياء را تسديد و تاييد نموده و به اعمال صالح هدايت و ارشاد فرموده است. 🔹و بنا بر اين فرض، آيه شريفه در مقام رسول خدا (ص) مى‏ باشد، آن جناب را در رسالتش و اينكه كتابش از ناحيه خدا و به وحى او است تصديق مى‏ كند. و نيز در ادعايش به اينكه خودش به آنچه مردم را بدان دعوت مى‏ كند ايمان دارد، تصديق مى ‏نمايد. 🔸" وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ"- اين جمله اشاره است به اينكه آنچه پيامبر اسلام مردم را به سويش هدايت مى‏ كند صراط مستقيم است، و همان چيزى است كه خدا مردم را به سويش هدايت مى‏ كند، پس هدايت خدا و رسول خدا (ص) يك هدايت است، و دعوتشان يك دعوت است. @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۳ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه ━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━ @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۴ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه ━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━ @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۵ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه ━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━ @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۶ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه ━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━ @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۷ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه ━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━ @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۸ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه ━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━ @qurantehran
🌺صفحه ۴۸۹ مصحف شریف 🌸 سوره مبارکه و ━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━🌸═━ @qurantehran