eitaa logo
پرفسور فرامرز رفیع پور
400 دنبال‌کننده
37 عکس
17 ویدیو
2 فایل
استاد و چهره ماندگار جامعه شناسی انتشار مطالب توسط ادمین https://eitaa.com/seiiedhasanmoosavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 بخش اول ➖ دانشگاه توسعه ای: موتور تغییر ارزش ها و کارخانه تولید افراد ناراضی 2⃣ نقش دانشگاه آزاد در فراگیرتر شدن تغییر ارزش ها "[استعمار]، بسیار زیرکانه از این هم فراتر رفته است. او به دست خودی فقط شرایطی را فراهم نیاورده است که جوانان روستایی و شهرستانی به دانشگاه های تهران و شهرهای بزرگ بیایند؛ او یک اقدام بسیار جالب تر کرده است. از آنجا که هنوز بسیاری از جوانان نمی توانند وارد دانشگاه های شهرهای بزرگ شوند تا ارزش هایشان تغییر کند، پس چه بهتر تا دانشگاه را به شهرستان ها برد؛ آنهم حتی به دوردست ترین: "دانشگاه آزاد اسلامی"!... هدف و استدلال اصلی مبنی بر گرفتن دانشجویان محلی و بومی از ابتدا توسط وزارت علوم طور دیگری ریل گذاری شده و گزینش دانشجویان با استدلال های دیگر، مرکزی بوده است. در نتیجه اکثریت پذیرفته شدگان در چنین دانشگاه های شهرستانی، دانشجویان غیر بومی بوده و هستند و دانشجویان بومی هیچ امتیازی نسبت به دیگران ندارند. مخصوصا در اطراف تهران، عموما همان دانشجویان تهرانی که اجازه ی ورود به دانشگاه های دولتی را نداشتند، وارد این واحدها می شوند... [پس] با کمی دقت مشخص می شود که اساسا هدف چیزهای دیگری است: از اولین کارها برای باز کردن راه و جا انداختن این دانشگاه آن بوده است که ▪️از افراد محلی صاحب وجهه، مومن و مقبول برای مسئولیت ریاست استفاده شده است و به بقیه افراد محلی صاحب نفوذ نیز ▪️یا حتی الامکان مسئولیت هایی، حتی در زمینه ی تدریس سپرده شود و ▪️یا با آزادی عملی که این دانشگاه دارد به منسوبین برخی از متنفذان امتیازاتی در جهت تسهیل ورود و تحصیل در مقاطع مختلف دهد این همان روش مشارکت دادن افراد ذینفوذ برای دستیابی به اهداف است که در کتاب "سرطان اجتماعی فساد" با یک نمونه تشریح شد. بدیهی است که با این سیاست متفکرانه و مبتنی بر تئوری، مسئولان محل از مدافعان دانشگاه می شوند و نه فقط اجازه ی ورود به آن می دهند، بلکه زمینها و امکانات فراوان نیز در اختیار آن می گذارند! و همین یکی از مهمترین اهداف است... خوب تا اینجا اهداف اقتصادی مطرح شد... [اما] در این زمینه ی تغییر ارزش ها، دانشگاه آزاد بالاخص نقش بسیار موثری داشته است: با این روش ایجاد واحدهای دانشگاهی در محیط سنتی و ورود دانشجویان شهرهای بزرگ مخصوصا تهرانی، طبعا به سرعت ارزش های این دانشجویان به بقیه ی جوان ها سرایت می کند..." ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 535-537 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 بخش اول ➖ دانشگاه توسعه ای: موتور تغییر ارزش ها و کارخانه تولید افراد ناراضی 3⃣ شیوه تولید افراد ناراضی در دانشگاه های توسعه ای "توجه کنید: شما با این ریل هایی که کار گذاشته اید و امتیازات مادی و اجتماعی را به مدرک وابسته کرده اید (مانند قانون نظام هماهنگ پرداخت ها...) مردم را به سوی مدرک گرایی سوق داده اید. سپس با گسترش مدرک گاه ها و روش های سوبسید مدرک (از جمله سهمیه ای) شما به افراد ارزش مصنوعی غیرواقعی می دهید و آن ها را در واقع به افراد ناراضی تبدیل می کنید. زیرا هر کسی که به مدرک تحصیلی بالاتری دست می یابد، برای خود ارزش بیشتری قائل می شود. سپس آن ها عموما با کسب ارزش جدید، از جایگاه و نقشی که تاکنون داشته اند، ناراضی و به دنبال نقشی خواهند بود که ارزش بیشتری (درجات بالاتری) دارد، تا احترام بیشتری کسب نماید... بنابر این شما علاوه بر ایجاد نارضایتی، نقش ها را هم بهم می ریزید و به همراه آن انتظام اجتماعی را از بین می برید... [در نتیجه] بر اساس شرایط کنونی حداقل ابتدا دو اتفاق روی می دهد که البته پیامدهای آن زیاد است: اتفاق اول آن است که شما یک کارخانه تولید افراد ناراضی درست کرده اید که مرتبا افراد سالم را وارد آن می کنید و افرادی که از وضعیت کشور و وضعیت خود ناراضی، پرتوقع و نفی کننده ی حکومت و هویت و... می شوند بیرون می آیند. حتی آن کسانی که شما تصور می کنید از وابستگان و مدافعان و محافظان حکومت هستند نیز دچار همین فرایند می شوند. اینان که در شورشهای 18 تیر 1378 و خرداد و تیر 1388 فعال شدند و همچنین رهبران آنها از کجا آمدند؟ آنها محصولات همین کارخانه هایی هستند که مرتبا با دست خود، آنها را گسترش می دهیم... اتفاق دوم آن است که با ادامه روشهای کنونی اگر بنیانهای تفکر در ایران ریشه کن نشود، اقلا تخریب می شود و قدرت تفکر حکومت باز هم بیشتر تنزل می یابد..." ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 529 و 181 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 بخش اول ➖ دانشگاه توسعه ای: موتور تغییر ارزش ها و کارخانه تولید افراد ناراضی 4⃣ راهکارهای پایه ای برای تبدیل دانشگاه توسعه ای به دانشگاه واقعی "▪️ابتدا باید به فکر تقویت و بالا بردن سطح تفکر دستگاه حکومتی بود و نه تضعیف آن و این نیز با گزینش بر اساس مدرک میسر نخواهد شد. ▪️سپس یک نظام آموزش و پرورش و یک نظام دانشگاهی مناسب سازماندهی نمود و ▪️برای آن مستعدترین و علاقمندترین افراد را ▪️توسط بهترین اساتید خداجوی، وطن دوست و مسئله پرداز ▪️در طول دوره ها با امتحانات بسیار سخت و ریزش زیاد گزینش کرد و ▪️در عین حال به فارغ التحصیلان امتیازات مادی یا اجتماعی زیاد نداد، تا هر کس به دنبال چنین امتیازاتی است به مسیر دیگر برود و حیطه علم برای علاقمندان خالص باقی بماند، نه جایی برای جاه طلبان و مقام جویان. برای نجات ایران لازم است -در کنار اقدامات دیگر- راه های ارتقای دیگر برای افراد (غیر از حیطه علم) ایجاد شود؛ مثلا: دادن مدرک عملی و مزد بالا به استادکاران و کسانی که کارهایی عملی برای حل مسائل مردم و کشور بلدند، یاد می دهند و یاد می گیرند. دانشگاه های متعدد جدید غیردولتی و دولتی می بایست به مراکز فنی و حرفه ای تبدیل و مدارک این مراکز باید از ارزش بیشتری برخوردار شوند. این کار دشواری نیست، اگر مسئولان کشور آن را بخواهند. به کسانی که خارج از حیطه علم فعال شوند، امکانات بیشتر (مثلا تراکتور، زمین کشاورزی، سهام کارخانجات و شبیه آن) داده شود، تا فقط کسانی که واقعا به علم علاقمندند و توانایی واقعی دارند، شغل استادی را بپذیرند و جوانان نیز بدانند آنهایی که به دنبال کسب پول و امتیازات دیگر هستند، باید مسیر دیگری را انتخاب کنند... آموزش در حوزه های علمیه نیز در همین راستا جای بررسی عمیق دارد... در کنار این مراکز آموزشی، فعالیت، کارآمدی و تاثیرگذاری سازمانهای دیگر نظیر رادیو تلویزیون و وزارت ارشاد نیز نیاز به بررسی و تجدید نظر اساسی دارند..." ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 181 و 186 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 بخش دوم ➖ سرمایه دار توسعه ای: بی کارکرد و بی هویت 1⃣ کارکردهایی که سرمایه دار دارد؛ اما نوع "غیرتوسعه ای"اش "ابتدا باید گفت که هیچ جامعه ای بدون ثروتمند نیست... تفاوت توانمندی انسان ها و تفاوت دشواری و آسانی نقش ها (--> ارزش نقش ها) در فرایندهای تقسیم کار و همچنین تفاوت در ایفای یک نقش ثابت توسط انسان های متفاوت، روشن می سازد که دادن حقوق و امتیازات یکسان به همه ی انسان ها با وصف تفاوت ارزش نقش ها و ایفای متفاوت هر نقش، بهترین کارکرد جامعه را به همراه نخواهد داشت. در چنین صورتی انگیزه های تلاش برای پیشرفت از بین می رود... بنابراین تفاوت مزد و امتیازات نسبت به ارزش نقش و توانمندی ایفای هر نقش لازم است. به همین علت در هر جامعه ای وجود سرمایه داران برای ایفای چندین نقش حیاتی است: 1_ راه انداختن چرخ های تولید کالاهای مورد نیاز مردم و 2_ همزمان تولید اشتغال و از آن طریق درآمد برای مردم (برای ارضای نیازهایشان). 3_ رشد اقتصادی حاصل از این طریق و افزایش درآمد کشور. 4_ افزایش تلاش در نوآوری و بدان منظور! --> پیشرفت علم و نهایتا 5_ پیشرفت کشور در همه ی زمینه های دیگر از هنر و ورزش گرفته تا نیروی نظامی و... در پی ایفای این نقش های اساسی، هم سرمایه داران خود منتفع می شوند و هم جامعه؛ یعنی یک بهره گیری دوطرفه و متقابل... خوب، این یک طرف قضیه بود. در آن طرف قضیه، دو مسئله وجود دارد: 1_ آیا در ایران، سرمایه داران به دنبال ایفای آن پنج نقش اساسی هستند که هم خود بهره مند شوند و هم جامعه؟ یا آنکه آن ها به طور یکطرفه فقط به فکر تکاثر ثروت و انتقال آن به کشورهای دیگرند و ذره ای به وضعیت کشور و مردم نمی اندیشند؟... 2_ ...افراط در فاصله زیاد بین فقیران و ثروتمندان و شرایطی که در آن، درصد زیادی از مردم در فقر به سر می برند و همزمان عده ای غرق عیش و عشرت، نعمت و ثروت و نمایش آن به فقرا باشند، در بهترین حالت، هم به کارکرد جامعه که هدف اصلی است، بیشترین لطمه را می زند و هم برای ثروتمندان بسیار خطرناک است... " ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 510-512 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 بخش دوم ➖ سرمایه دار توسعه ای: بی کارکرد و بی هویت 2⃣ اقتصاد رنتخوار و سرمایه داران توسعه ای اش: عامل مهم تاثیرگذار در مسائل نظام اقتصادی و اجتماعی ایران "مهمترین عامل تاثیرگذار بر اقتصاد ایران، عنصر فرهنگی فئودال است که در اقتصاد خود را در وجوه مختلف نشان می دهد. از مهمترین خصوصیات آن، اقتصاد رنتخوار، مصرفی و وابسته است. برای درک مسئله لازم است که نظام اقتصادی از قرن 19 در نظر گرفته شود که در آن کشاورزی مهمترین بخش اقتصاد و تولید بود. در آن زمان، به طور کلی بیشتر اربابان در دهات به سر می بردند و بر مراحل تولید و فراهم آوردن شرایط بهتر آن (تهیه عوامل و ابزار) تا فروش کم و بیش نظارت داشتند. با آغاز فرایند تجدد و شهری شدن، نوع زندگی شهری از زندگی روستایی فاصله گرفت. اربابان به تدریج به شهر آمدند و رابطه شان با فرایند تولید قطع شد... این اربابان شهری شده، مخصوصا نسل بعدی آن ها آرزوها و ارزش های دیگری در سر داشتند که مقیاسهای اصلی آن (به واسطه روشنفکران از غرب برگشته) از کشورهای غربی برمی خاست. لذا هدف دستیابی به یک زندگی ("از نظر ظاهری") مشابه زندگانی غرب، در شهرهای بزرگ و یا حتی در غرب بوده و هست... دغدغه اینان نه تولید است، نه رسیدگی به عوامل تولید؛ چه رسد به رعیت فقیر یا وطن عزیز. تفاوت چنین افراد ثروتمند با ثروتمندان اروپایی در آن است که ثروتمندان اروپایی عموما از طریق تولید به ثروت رسیده اند و لذا عوامل تولید (زمین، سرمایه، نیروی کار و دانش) و بسترها و زمینه هایی که این عوامل را می سازند، برای آنها مهم و فراهم است، در غیر اینصورت آنها ثروتشان را از دست خواهند داد. به علاوه تمام ارکان کشورشان نیز بر این اساس سازماندهی شده است که تولید آنها به نفع کشورشان باشد؛ هم از نظر کالای تولید شده و هم از نظر فرایند تولید (اشتغال...) و هم از نظر بسترها و شرایط. بنابراین ثروتمندان علاقمندند که در کشورشان همه شرایط (سیاسی،فرهنگی، اجتماعی، آموزش نیرو، پژوهش و اکتشاف علمی،...) بسترهای بهتری برای تولید آنها فراهم آورند. لذا طالب و مطلوب به دنبال شرایط مناسب برای دستیابی به هدف مشترک هستند که مهمترین علت این اشتراک نظر "هویت ملی" است... [اما اقتصاد رنتخوار] در طول دو قرن [در ایران] تثبیت شد و نظام اقتصادی ایران به یک نظام اقتصادی واردکننده و واسطه ای با ماهیت رنتخواری تبدیل شد..." ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 836-838 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 بخش دوم ➖ سرمایه دار توسعه ای: بی کارکرد و بی هویت 3⃣ راهکارهای اساسی نجات از اقتصاد رنتخوار و سرمایه داران توسعه ای "ما باید "کننده ها" و صنعتکاران حرفه ای که ▪️خود از پایین رشد کرده اند و به مرحله توانمندی تولید رسیده اند و ▪️از نظر سنی و جسمی توانمند و فعال و ▪️از نظر تقوا و وطن دوستی و ▪️برخورد با نسل جوان مناسب هستند را شناسایی کنیم، با انواع امکانات در دو جهت تولید و آموزش فنی تقویت کنیم. اما شرطش آن است که اینان "کننده" باشند و کار عملی "توخونشان" باشد، به آن عشق بورزند، به همه مراحل کار تسلط داشته باشند، زبان و نیاز کارگر را بفهمند و مدیران خوبی باشند... در کنار تقویت فرایند تولید در کارگاه هایی با صاحبان باتجربه، استادکار و کننده باید همزمان از تجربه استادکاران برای آموزش فرزندانمان در مدارس فنی و حرفه ای استفاده کرد. بدین منظورلازم است: ▪️ریلهای تشویق های اجتماعی از مسیر تشویق مدارک نظری (مانند.. قانون نظام هماهنگ پرداخت ها) و ارزش نهادن بر آموزش های حفظی و نظری ▪️به سوی تشویق کارها و توانمندی های عملی در مراکز فنی حرفه ای قابل قبول در سطح بین المللی (مانند مرکز آموزش فنی حرفه ای کرج) تغییر داده شود. موفقیت در این هدف ایجاب می کند که: ▪️با پرداخت دستمزد پرجاذبه به استادکاران و ▪️حتی در صورت لزوم پرداخت یارانه یا وام به دانش آموزان مدارس فنی حرفه ای آنها را به گسترش دانش حرفه ای عملی تشویق کرد. همچنین برای گسترش این دانش عملی در سطح وسیع تر، بسیار مناسب خواهد بود اگر در سربازخانه ها از استادکاران عملی برای آموزش جوانان استفاده شود. از این طریق و با اقدامات مشابه باید بسته (package) های عملیاتی همه جانبه ( حذف کنکور، حذف نظام هماهنگ پرداختها، تبلیغات گسترده در جهت تغییر ارزش ها، فتواهای مراجع و...) می توان هم به حل مسئله تولید و هم به حل مسئله بیکاری کمک کرد... " ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 798-800 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 بخش سوم ➖ جمع بندی: مدل کلی مولد این تضادها چیست و چگونه عمل می کند؟ 1⃣ و باز تضادهایی که در سیاستی بی ریشه به نام توسعه ریشه دارد... "تا اینجا گفته شد که توسعه، نابرابری [حاصل از آن و] تغییر ارزش ها [ی حاصل از آن به کمک بسترهای رسمی همچون دانشگاه ها، رسانه ها و شهرداری ها و همچنین بسترهای غیررسمی] به فردگرایی انجامیده و از این طریق انسجام اجتماعی کاهش یافته است و یکی از مهمترین عوامل موثر بر روی کاهش انسجام، از بین رفتن احساس تعلق خاطر،یعنی احساس هویت دینی و ملی است. وقتی انسجام از بین رفت، و اعضای یک جامعه مانند چرخ دنده های یک ساعت دیگر به هم اتصال نداشتند، فرایند آشفتگی و بهم خوردن انتظام (آنومی) آغاز می گردد... [در نتیجه] فکر، هوش و قدرت افراد و گروه ها بر فکر و قدرت حکومت غلبه می یابد، یعنی نظام های فردی بر نظام اجتماعی غلبه می کنند: Personal System > Social System در آنصورت، انسجام و انتظام از بین رفته، هر کسی می خواهد ساز خود را بزند و نفع شخصی خود را دنبال کند. لذا نظام اجتماعی با خطر متلاشی شدن مواجه می شود. در این میان البته آنهایی که قدرت اقتصادی بیشتری داشته و در مقابل نه هویت دینی و نه هویت ملی، بلکه "هویت دلاری" دارند، نفع بیشتر می برند. سپس در زیر چتر اینان، کسانی که در پی تغییر ارزش ها، نظام ارزشی حاکم را دیگر نمی پسندند و مایلند از قالب های گاه بیش از حد محدود کننده بیرون آیند، (که اینان درصد بالایی از جوانان دانشگاه رفته را تشکیل می دهند) به مخالفت بر می خیزند. در این مرحله برای کنترل، معمولا از حربه سرکوب استفاده می شود که حتی در صورت موفقیت نیز با پیامدهای منفی همراه است. زیرا از یک طرف در داخل جو اختناق حاکم شده و به تدریج به میزان بیشتری از مشروعیت کاسته می شود. از طرف دیگر استعمار که از ابتدا این نقشه را کشیده و تا این مرحله بسیار موفق بوده است، در این شرایط عدم انسجام، برای دستیابی به هدف متلاشی کردن کامل و آنارشی، با حربه بسیار جذاب "آزادی" و "حقوق بشر" وارد می شود، تا انسجام و انتظام را به طور کامل متلاشی نماید..." ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 587-589 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 جمع بندی ➖ مدل کلی مولد این تضادها چیست و چگونه عمل می کند؟ 2⃣ آزادی در کدام مدل اجتماعی را برایمان می خواهند؟ "تردید نیست که آزادی یکی از مهمترین حقوق انسانهاست. آزادی یک وسیله و شرط بهتر زندگی کردن است. اما این آزادی و بهتر زندگی کردن خود نیز شرایطی دارد. شما اگر به تصویر نگاه کنید، خوانندگان متفکر درخواهند یافت که از بین مدل های A و B، آزادی در کدام مدل برای بهتر زندگی کردن می تواند مفید و در کدام مدل مضر باشد. روشن است که در صورت عدم امنیت، دزدی و قتل و غارت، اجحاف، ... کسی آزادی را مناسب نمی داند. اگر شما شرایط کشورهای غربی را بشناسید، می دانید که آنها تلاش می کنند، مدل A را در کشور خود داشته باشند و در مستعمرات و شبه مستعمرات مدل B را... استعمار هر یک از حکام را که با سیاست او همراه باشد و به کشور خود خیانت و به استعمار کمک کند، حفظ می کند.. [و] هرگاه این حکام بخواهند رفتار خود را تغییر دهند و به استعمار پشت کنند و به سوی ملت خود برگردند، استعمار مردم ناراضی را بر ضد حاکم خواه ناخواه منفور می شوراند و به این، آزادی و حقوق بشر می گوید. یکی از دوستان آلمانیم که با خانواده اش در سال 1388 برای بازدید از ایران آمده و مهمان ما بود، در راه سفر به گرگان از نظام جمهوری اسلامی انتقاد و صحبت از آزادی می کرد. به او گفتم تو که اینقدر صحبت از دموکراسی و آزادی می کنی، چرا پس سربازان آلمانی و دیگر متحدان غربی از افغانستان بیرون نمی روند و اجازه نمی دهند که افغانها خود درباره سرنوشت خود تصمیم بگیرند؟ او در پاسخ گفت: "معلوم است! آنجا منافع ما اینطور ایجاب می کند!"..." ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 589 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 جمع بندی ➖ مدل کلی مولد این تضادها چیست و چگونه عمل می کند؟ 3⃣ و دوزاری هایی که دیر می افتد... "حالا برخورد مسئولان ما با این فرایند [تخریب اجتماعی و تغییر ارزش ها] عموما اینطور بوده است که وقتی ارزش ها تغییر کردند و منحنی سرایت اکثریت را فرا گرفت و آن رفتار به یک مقیاس همجوری مقبول تبدیل و فراگیر شد، تازه برخی از دست اندرکاران، بطور اتفاقی با آن روبرو، از آن رفتار "ناشایست" متعجب می شوند و دستور برخورد می دهند، که همینجا دام استعمار نهفته است. زیرا در این مرحله (نگاه کنید به منحنی، چارک دوم و سوم).. هر برخوردی از جانب حکومت، تاثیر معکوس دارد و باعث کاهش مشروعیت نظام می گردد... زیرا مسئولان اجرایی، مخصوصا در نیروهای نظامی تنها راه و چاره ای که در پیش رو دارند (--> "بیچاره")، استفاده از روش های قهری است. اما این روش فقط می تواند در مرحله آغازین ورود یک ارزش، قبل از شکلگیری "حداقل توده لازم" (critical mass) یعنی قبل از شروع منحنی به صعود، موثر واقع شود... اما اگر بعد از این مرحله از استبداد استفاده شود -به هر میزان که سرایت پیش رفته و منحنی صعود کرده باشد- به همان نسبت باعث نفرت (aversion) و ریزش (erosion) می شود و عده بیشتری از پیروان انقلاب (یا هر حزب سیاسی حاکم در هر کشوری) از بدنه کنده و رویگردان می شوند و به همان نسبت از مشروعیت سیاسی کاسته می شود. تو اول نبستی که سرچشمه بود چو سیلاب شد پیش بستن چه سود؟؟ (سعدی، بوستان)" ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 594 و 595 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 جمع بندی ➖ مدل کلی مولد این تضادها چیست و چگونه عمل می کند؟ 4⃣ علل این ناکارآمدی ها در مواجهه با تخریب اجتماعی چیست؟ "در اینجا ما در واقع با چند مسئله سر و کار داریم: ▪️(1) ادراک مسائل توسط مسئولان ▪️(2) نوع اقدامات ▪️(3) استفاده از ابزار مناسب: کارکرد دستگاه های عقیده سازی ▪️(4) اقدامات نامناسب و تاثیر سرکوب در مورد نکته اول به نظر می رسد ادراک مسائل از جانب مسئولان با موانعی روبرو باشد. این موانع یا به علت شرایط [فرهنگی و...] مسئولان است یا به علت سیستم کسب و انتقال اطلاع... ادراک دیر از مسائل باعث می شود که اقدامات در قسمت های پایانی منحنی سرایت انجام گیرند. این اقدامات را می توان به چند دسته تقسیم کرد. ▪️اقدامات توصیه ای ▪️اقدامات قهری و ▪️اقدامات توسط دستگاه عقیده سازی. روش های توصیه ای بی تاثیرند. زیرا اولا خود ارزش باید ارزیابی شود و ثانیا اقدامات توسعه ای که زمینه ساز تمام فرایندهای تغییر ارزشی است درست در مسیر معکوس است. از یک طرف اجرای بسته توسعه و ترغیب و از آن طرف "منع"!... اقدامات قهری [هم همانطور که توضیح داده شد] تاثیر معکوس دارند و حتی جوانان زحمتکش نیروهای انتظامی درگیر را نیز بعد از مدتی ناامید و بدبین می کند... لذا سوال مهم آن است که آیا جمهوری اسلامی، غیر از روش های قهری، ابزار و روش دیگری نیز برای مقابله با این فرایند تغییر ارزشها دارد یا نه؟ پاسخ مثبت است: ابزار وجود دارد، اما کارایی و کارکرد آن نیاز به بررسی دارد. با اینکه کشور ابزارهای عقیده سازی مهمی در دست دارد، چند علت عمده موجب می شود که این ابزار کارایی لازم را نداشته باشند..." ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 596 تا 601 https://eitaa.com/rafipoor
🔴 تضادها و عبرت ها تضادهای اخیر و فرصت تشخیص چرخ های غیرکارکردی (dysfunctional) در جامعه 🔺 جمع بندی ➖ مدل کلی مولد این تضادها چیست و چگونه عمل می کند؟ 5⃣ علل اساسی کارکرد ضعیف دستگاه عقیده سازی "▪️مسئله اصلی که باعث عدم کارایی سازمانها می شود آن است که ما هنوز مدلی کارآمد و جامع برای اداره کشور، متناسب با شرایط کنونی جهانی نداریم و تصور می کنیم با مدل های سنتی، مدیریت ایلاتی در زمان گذشته می توانیم، جوامع امروزی را اداره کنیم. سپس با هر احساس عدم موفقیتی، به ابزار استبدادی روی می آوریم. ▪️این مدل از مدیریت توان جذب متخصصان واقعی توانمند (و نه مدرک داران) را ندارد... ▪️لذا عموما فعالان در این زمینه، خود از پذیرنده ها و مشتاقان ارزشهای قشر بالا هستند و تا سرحد امکان، خود را به آن ارزشها می آرایند. در نتیجه عده زیادی از مسئولان اجرایی که ابزار تغییر ارزشها در دست آنهاست، با این حرکت نه فقط مخالف نیستند، بلکه ناگفته به آن متمایلند. چرا؟ به دلیل آنکه مسئولان رده اول این بخشها نیز از زمره همان افرادی هستند که از پایین به آن مسئولیت جهیده اند، ادراک و تخصصشان محدود است و حالا این مسئولیت های بسیار مهم و تخصصی را به عهده گرفته اند... [و] از روشهایی استفاده می کنند که تاثیر معکوس دارد. زیرا برخی از آنها که شایستگی آن جایگاه بالا را ندارند، برای کسب مقبولیت، در مقابل روند تغییر ارزشها منفعل هستند و.. تنها کوششی که می کنند آن است که به آنها یک پوشش ظاهری و سطحی اسلامی می دهند تا آن عده از افرادی که بیشتر این چیزهای کمی پیش پا افتاده را درک می کنند، راضی باشند... اگر هم مثلا یک برنامه ای برای مقابله با سگداری بسازند که در آن یک خانم قشر بالا با سگ ظاهر شود، عملا تاثیر آن برنامه آن خواهد بود که سگداری گسترش یابد، زیرا در اینجا: اولا مجددا محدودیت ادراک و تخصص برخی از مسئولان اجرایی مطرح است و ثانیا بدنه سازمانهای مربوطه، مانند هنرپیشگان، تهیه کننده ها و... عموما کسانی هستند که با پذیرش فرایند توسعه به این سو گرائیده اند، به طور درونی به ارزشهای غربی متمایلند و ... لذا آنها هر چند در این نقشها ظاهر می شوند، اما عملا رفتار آنها برعکس موجب تبلیغ و اشاعه ارزشهای جدید، مانند سگداری می گردد و مسئولان رده بالای آن سازمان یا به علت نداشتن تخصص این مسئله را نمی فهمند و یا اگر هم بفهمند، برای حفظ موقعیت خود در درون سازمان و گاه همچنین به علت عدم اعتقاد به مضرات تغییر ارزشها، مسئله ا زیرسبیلی رد می کنند..." ⬅️ پروفسور فرامرز رفیع پور، {دارای درجه لیسانس تا پروفسوری (habilitation) از دانشگاه هوهن هایم آلمان استاد (privatdoent) دانشگاه هوهن هایم آلمان، استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، چهره ماندگار، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و...} ⬅️ منبع: دریغ است ایران که ویران شود (1393)، صفحه 601 و 602 https://eitaa.com/rafipoor