eitaa logo
هیئت هفتگی راه فاطمه (س)
440 دنبال‌کننده
394 عکس
16 ویدیو
1 فایل
هیات راه فاطمه (س) قم جمعه شب‌ها / ساعت ۱۹:۳۰ میدان روح الله / حسینیه هنر می‌توانید کمک ها و نذورات خود را به کارت ذیل واریز کنید: 6037997750009921 راه فاطمه س هیئت مذهبی - بانک ملی ارتباط با ادمین کانال: @AhmadAshari
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ۱۴۰۱/۱۱/۰۷ شهادت امام هادی(علیه السلام) 💥هیات راه فاطمه(س) قم اگر هدف ما شیعه بودن است، برای پیروی نیازمند شناختیم. محبت هم البته لازم است. در اینجا یک رابطه دو طرفه بین عشق و معرفت برقرار است: محبت بیشتر می‌دهد معرفت بیشتر و معرفت بیشتر می‌شود محبت بیشتر اما آن چه جان مایه پیروی است، معرفت است و البته عمل به اقتضای آن‌ که باز هم بین معرفت و عمل هم یک رابطه متقابل برقرار است. در یک کلام کاری که امام هادی علیه السلام می‌کنند عبارت است از تلاش برای یک بازسازی انسانی و اجتماعی گسترده و فراگیر که تمام امکان‌های اجتماعی را برای طراحی یک افق تاریخی بسیج می‌کند. در برابر راهبرد کلان دستگاه خلافت انحلال نهضت اسلامی و شیعی در نظام عباسی است؛ راهبرد کلان امام عبارت است از تمهید جهش تاریخی برای نهضت اسلامی و شیعی. این کار در یک شرایط تاریخی کم‌نظیر از نظر دشواری اتفاق می‌افتد: کوشش نظام برای مصادره نهضت از جانب نظام که از دوره امام رضا علیه السلام شروع شده و به عکس خودش تبدیل شده، این بار با خشونت دنبال می‌شود. تحلیل دستگاه خلافت پس از مأمون و به طور مشخص دوره متوکل این است که ما نتوانستیم نهضت شیعی را در نظام سیاسی هضم کنیم و دلیل آن سستی در مقابله بود. به همین خاطر یکی از شدیدترین استبدادهای ممکن را اعمال می‌کند. در برابر امام هادی علیه السلام تلاش می‌کنند در برابر سیطره استبداد یک انسان مختار را تعریف کنند. استبداد، استمرار استبداد و تقدیس آن، موجب فروکش کردن عاملیت می‌شود و درون‌گرایی می‌آورد. بنابراین برای بازسازی لازم است معنای انسان تعمیق بشود، اختیارش، عرفانش و ظلم‌ستیزی او از یک طرف و به دست دادن طرحی از رابطه کلان او در نسبت با امامت از سوی دیگر. از این منظر یکی از مهم‌ترین اهداف امام هادی علیه السلام بازسازی انسان مختار و عاملیت او در بستر این اختیار است. نامه مبسوط امام هادی علیه السلام به مردم اهواز که یک بحث مفصل وحیانی، قرآنی و روایی درباره جبر و اختیار است در جهت این معناست. یا بسیاری از روایاتی که از حضرت نقل شده و در کتاب تحف العقول و دیگر مصادر به راحتی قابل دسترس است. انسانی که بر اساس یک شناخت روشن(بینه) اختیار دارد، عاملیت دارد، آرمان دارد و هیچ جبری مانع او نیست. می‌فرماید: مَن کانَ عَلى بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ هانَت عَلَیهِ مَصائِبُ الدُّنیا و لَو قُرِضَ ونُشِر. آن‌که با یک بینش روشن الهی با جهان مواجه شود؛ دشواری‌ها و مصائب برای او ساده می‌شود هر چند تکه‌تکه‌اش کنند و بر بادش دهند. نیایش‌های امام هادی علیه السلام که در آن مضمون ستیز با ظلم و خدای ستیزده با ظالمان بسیار پر رنگ است بخش دیگری از اقدامات لازم برای چنین بازسازی انسانی است. آن‌گاه که چنین انسانی در جامعه متولد شد و وجود یافت؛ نیاز به رهبری معنا می‌شود. انسانی که در محدوده خود و حداکثر خانه دیندار است، امام بیشتر از یک رهبر برای او یک موضوع محبت است. در سطح یک آرمان‌خواهی بی‌پایانِ ولو قرض و نشر است که امام به یک رهبر اجتماعی و فراتر از آن، یک رهبر تاریخی تبدیل می‌شود. تلاش‌ها برای بازسازی نظام امامت، فارغ از بازسازی اجتماعی شبکه‌ای وکالت که موضوع بحث ما نیست، از نظر فکری دو بعد ایجابی و سلبی دارد. در بعد ایجابی، بازسازی معرفتی (زیارت جامعه، زیارت امیرالمومنین در روز عید غدیر) و بازسازی تاریخی (ارجاع به واقعه تاریخی غدیر و عاشورا) برجسته است. بعد سلبی هم شامل مقابله امام با غلو می‌شود. ادامه در بخش دوم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 ۱۴۰۱/۱۱/۰۷ شهادت امام هادی(علیه السلام) 💥هیات راه فاطمه(س) قم غلو در زمان امامان جواد، هادی و عسکری علیهم السلام یک تحول جدی دارند. این که از فرقه فراتر رفته و به ایده تبدیل می‌شود. در واقع نوعی خلوص ایده غلو هست. نسل‌ها و فرق متعددی که در کتب ملل و نحل به عنوان غالب مطرح شده‌اند اغلب امام را به مقام خدایی می‌رسانده تا یک فرد عادی بشود فرستاده آن خدا! که آن فرد می‌شده رهبر گروه و فرقه. در زمان این سه امام بزرگوار علیهم‌السلام اما غلو جنبه فرقه ای نداشته و اغلب ایده است و به طور عمده ایده تأویلی در تفسیر قرآن. از این روی در این دوره پیش می‌آمده که از افرادی به عنوان افراد محترم نزد امام هادی علیه السلام یاد می‌شد، امام علیه السلام نفی و طرد و لعن می‌کردند که غالی است و بالعکس. افرادی را از اتهام غلو مبرا می‌کردند. یکی از مهم‌ترین محورهای فکری غلو در ادوار مختلف، از جمله در زمان امام هادی علیه السلام تفسیر تأویلی آیات به اهل‌بیت علیهم‌السلام است. تأویلاتی که از ظاهر الفاظ آیات خلع معنا می‌کند یا بدون خلع معنا، بدون قرینه معنایی دیگر نسبت می‌دهد. مثلا این که مقصود از صلات و زکات در قرآن امیرالمؤمنین علیه السلام است. با آن که تفسیر تأویلی از به ظاهر سالم‌ترین افکار غالیان است، در ادوار مختلف از جمله در زمان امام هادی علیه السلام با انکار شدید حضرت مواجه می‌شود. حتی برخی ایده‌های غالی در تفسیر تأویلی آیات که از نظر دلالت آیات هیچ استبعاد معنایی ندارد و شاید بسیاری از ما هم امروز آن را بپذیریم، از جانب ائمه اطهار علیهم السلام عمیقاً طرد می‌شوند. غلو البته یک فرقه یا ایده اعتقادی نیست. زمینه و نتیایج اجتماعی و سیاسی داشته است. اگر بخواهیم با استعاره‌ای اقتصادی عرض کنیم: عرضه‌ی یک پاسخ کاذب به تقاضای اجتماعی امر قدسی است. دین میل به پرستش را بیدار می‌کند و غلو به این میل پاسخ کاذب می‌دهد. یک زمینه مهم دیگر شکل‌گیری کالت و فرقه است. غلو در منزلت معصوم اغلب مقدمه و مسیری برای ارتقاء منزلت رهبر کالت است. غلو شخصی را که موقعیت رهبری گروه یا نهضت (غلو شیعی) و در مواردی نظام (غلو غیر شیعی) است، بالا می‌برد. زمینه فکری مهم غلو، نیازِ به فرادستان به منزلت قدسی است. در فضای عمومی جهان اسلام این نیاز اغلب با کلام اشعری و فقه مشروعیت بخش به استیلا پاسخ داده می‌شود و در جهان فکر شیعه، غلو یکی از پاسخ‌ها به این مسئله است. بنابراین مسئله غلو تنها فرقه نیست، ایده‌های غالیانه نیز هست. آیا امروز نیازمند الهام گرفتن از ستیزهای امام هادی علیه السلام با ایده غلو نیستیم؟ آیا امروز نیازمند ایجاد زیرساخت های نظری برای ایجاد یک انسان مختار، مبتنی بر تفکر قرآنی، مبتنی بر تفکر وحیانی نیستیم؟ این‌ها همه یعنی امروز امام هادی علیه السلام ومیراث فکری و اجتماعی او، بیش از هر زمان دیگری نیاز ماست. چون بنای جلسات این هیئت گفتگو از نهج البلاغه است، هر چند این جلسه درباره امام هادی علیه السلام است اما بی‌مناسبت نیست که یک اشاره هم به نهج‌البلاغه داشته باشیم: ما وقتی به نهج‌البلاغه مراجعه می‌کنیم می‌بنیم مقوله امامت در تداوم نبوت دقیقاً یک چنین جایگاهی دارد. یک مقام ملکوتی اما در عین حال بی‌قرار نیازهای اولیه توده انسان‌ها و شادخواری و دریدگی اقلیتی برخوردار. امام در ترسیم نهج‌البلاغه تنها یک موجود واجد علم و محبت نیست. یک موجود تنها شایسته محبت و عشق هم نیست. بلکه انسانی است در اوج تمنای معنوی و عرفانی، در اوج محاسبه عقلانی و در اوج طلب داد و عدالت‌خواهی. افسوس که غالب بلکه اغلب اهالی تفکر و تفقه و تقدس در جهان اسلام با اعراض از معارف نهج‌البلاغه، با اعراض از عدالت و عقلانیت نهج‌البلاغه، دچار تفکر اشعری شدند. دچار تفکر ظاهرگرایانه شدند. این تفکر اشعری یک نحوه خاصی از تقدس‌مآبی آفرید و می‌آفریند و از ایده به ظاهر مقدس «هر چه خدا بگوید عین عدالت است»؛ از این ایده که تفکر انسان‌ها و عقل انسان‌ها، جز حکم الله هیچ معیاری برای فهم عدل و ظلم ندارند؛ از ایده‌های به ظاهر خدامحور، یک خلافت شیطانی متولد شد. از دل نظامی که با انقلاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برپا شده بود، یک هیولای دهشتناک سراسر مملو از زورگویی و استبداد متولد می‌شود. کشتن انسان به نام خدا، و انباشت ثروت به نام خدا به وجود می‌آید که به نام خدا می‌کشد و به نام خدا، به اسارت و به بند می‌کشید. ایده نهج‌البلاغه، ایده امام هادی علیه السلام امکان رهایی از یک چنین وضعیت‌هایی است. 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه پانزدهم شرح نامه ۵۳ / ۱۴۰۱/۱۱/۱۴ مناسبت میلاد حضرت علی(علیه السلام) 💥هیات راه فاطمه(س) قم ✔️ نمای کلی فراز • در حوزه ارتباط وثیق حاکم و مردم است. حسن ظن یابی حاکم از مردم چگونه حاصل می شود؟! • نکته جالبش این است که به حاکم سه دستور می دهد تا درباره مردمش رعایت کند تا خودش درباره مردم حسن ظن یابد! یعنی روی سخن به حسن ظن مردم نیست نمی فرماید چه کن که مردم، حسن ظن داشته باشند؟! می فرماید چه کن تا خودت حسن ظن به مردم بیابی؟! آنها را برانداز و توطئه گر گمان نکنی! و... • این حسن ظن حاکم به مردم، رنج و زحمت طولانی را از حاکم برمی دارد. بسیاری از اقدامات پیشگیرانه و هزینه ها و... را کاهش می دهد. ✔️ آن سه دستور: می فرماید: واعلم اَنَّه لیسَ شیء بِاَدعی الی حُسنِ ظَنِّ راع بِرَعیَّتِه مِن: بدان هیچ چیزی بیش از اینها موجب حسن ظن حاکم بر مردمش نمی شود: 1⃣ اِحسَانِه اِلَیهِم اول: احسان کردن حاکم به مردم. ❓احسان کردن چگونه موجب حسن ظن حاکم می شود؟! ❗️احسان کردن ⬅️ رضایت مردم ⬅️ خاطر تختی و حسن ظن حاکم از جانب آنها یعنی احسان حاکم به خودش برمی گردد. • حضرت امیر(ع) در اینباره در غرر الحکم می فرماید: مَن وَثَقَ بِاِحسانِکَ اَشفَقَ علی سُلطانِکَ : هرکس از احسان تو(حاکم) اطمینان یافت، دلسوز حکومتت می شود. - در روایت دیگر می فرماید: ضادّوا الاِساءَهَ بِالاِحسان: اسائه و بدی را با احسان کردن نابود کنید(غرر) - در روایت دیگر: هنگام قدرت گذشت کن، هنگام دولت داری احسان کن(اَحسِن مع الدوله) تا سیادت و بزرگی برایت تکمیل شود.(غرر) - در مقابل: هرکس در دولتش احسان نکرد در گرفتاری و بدبختی، خوار و ذلیل می شود(غرر) ❓احسان یعنی چه؟! احسان، پول پاشی نیست. آن به شکل درستش دستور دوم است. احسان، مواجهه نیکو با مردم در اقوال و افعال و وعده ها و..‌. است؛ طوری که موجب تامین کرامت مردم شود. در کلمه جامعی می فرماید: نظامُ الکَرَم مُوالاهُ الاحسان: نظام و سازمان کرامت، پی در پی کردن احسان است(غرر) ⬅️ یک مملکت چند ده میلیونی، احسان را با اسائه و تحرک علیه حکومت جواب نمی دهند از اینرو با احسان و رعایت کرامت مردم، حاکم می تواند با حسن ظن به مردمش صبح و شام کند و نگران بدرفتاری یا براندازی آنها نباشد. 2⃣ تَخفِیفِه المئوناتِ علیهم دوم: مخارج و هزینه های زندگی مردم را کاهش دهد. ❗️باز روشن است: کاهش هزینه های زندگی موجب رضایتمندی مردم و بالتبع خیال راحتی حاکم از جانب مردم می شود. • حضرت در روایاتی می فرماید: اَحسنُ الملوک حالاً مَن حَسُنَ عیشُ الناسِ فی عِیشه وعُمَّ رَعیتَّه بِعدله: بهترین حال و وضعیت پادشاهان(و حاکمان) را کسی دارد که زندگی مردم در دوره او نیکو شده باشد و عدالتش بر رعیت فراگیر باشد(غرر) • تخفیف مؤونه و هزینه ها به پول پاشی به هرکه برسد نیست. به جلوگیری از احتکار منافع است(در جلسات بعد خواهد آمد) به توزیع عادلانه منابع کسب ثروت است و... 3⃣ تَرکِ اِستکراهِهِ ایّاهُم علی مالیسَ له قِبَلَهُم سوم: ترک اجبار و اکراه در اموری که بر عهده مردم نیست(یا در قدرت آنها نیست) ❗️این هم روشن است که: اجبار و اکراه کردن مردم آنهم در اموری که وظیفه آنها نیست یا از دستشان برنمی آید، موجب ازدیاد نارضایتی می شود و از آن پس دیگر حاکم نسبت به مردمش حسن ظن نخواهد داشت. نگران آشوب و تحرکات براندازی است. ❗️ یک نکته مهم: در همان جایی که آن خواسته، برعهده مردم و اصلا وظیفه شرعی آنها هست هم اصل بر رفق و مدارای فعال است نه اجبار و اکراه؛ چه رسد به چیزی که اصلا برعهده آنها نیست! • در روایتی حضرت امیر(ع) می فرماید: فِی حَملِ عبادِاللهِ علی احکامِ الله، استیفاءُ الحقوقِ و کُلُّ الرفق: تمام رفق و مدارا در حمل کردن مردم بر احکام الهی (بردنشان به سمت انجام تکالیف الهی) است. این حمل کردن، همان سیاست ورزی و ساسة العباد بودن است که می فرماید با رفق (مدارای فعال نه تلورانس) است. - نکته ی استیفاء الحقوق: اغلب اینگونه معنا کرده اند که با حمل کردن مردم بر احکام الهی، حقوق همه استیفاء و حاصل می شود. اما به نظر می رسد به قرینه عطف به "کلُّ الرفق") معنا چنین شود: بردن مردم به سمت انجام تکالیف الهی بدون استیفاء حقوق آنها نمی شود. یعنی آنها حق هایی هم در جامعه و بخصوص بر عهده حکومت اسلامی دارند تا این حقوق استیفاء نشود آن حمل کردن و بردن به سمت احکام صورت نمی گیرد. شاهد این برداشت کلمه" کُلُّ الرفق" است. آیا آنرا چنین معنا می کنید که: بردن مردم به سمت احکام علی موجب رفق میشود؟! یا بعکس می گویید تمام رفق در آن حمل کردن لازم می آید! ⬅️ به همین سیاق فراز "استیفاء الحقوق" هم معنا می شود: با رعایت و تحقق کامل حقوق کردن، حمل جامعه به احکام الهی انجام می شود. (دقت کنید) ادامه در بخش دوم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه پانزدهم شرح نامه ۵۳ / ۱۴۰۱/۱۱/۱۴ مناسبت میلاد حضرت علی(علیه السلام) 💥هیات راه فاطمه(س) قم ⬅️ نتیجه اینکه حکومت اول باید حقوق انسانی مردم را رعایت کند و با مدارای فعال جامعه متشرع بسازد نه بالعکس (جامعه شرعی مرادش باشد بدونی که استیفاء حقوق کند یا رعایت مدارای فعال) - این بدان معنا نیست که اسلام هیچ حکم الزامی ندارد (قبلا مفصل در اینباره بحث شده است)۱ بلکه سخن سر حمل عمومی جامعه است که با رفق و مدارای فعال می شود نه اجبار؛ بله اندک متخلفان باقی مانده برایشان احکام دیگری هست - باز این سو نباید رفق را با تساهل و بیطرفی در جهت ارزشها یکی دانست. حکومت اسلامی نسبت به ارزشهای اسلامی متعهد است لکن بردن جامعه با رفق و مدارای فعال(=مدارایی که با تدبیر تحقق آن ارزش را نشانه گرفته است) است. ⬅️ در این دو سو افراط و تفریط داریم: عده ای دنبال تحقق طالبانی ارزشهایند و عده ای لیبرال مسلک دنبال پاک کردن و دلخواه کردن ارزشهای دینی اند. ❗️ نکته دیگر: وقتی در تکالیفی که گردن مردم است، رفق لازم است در بقیه درخواستهای حاکمیتی و موقعیتی به طریق اولی این رفق و مدارا لازم است. گاهی سیاست ریاضت اقتصادی لازم میشود گاهی سیاست کاستن مصرف یا محدودیت های اجتماعی و... در اینها اجبار و اکراه گاه موجب شورش و نارضایتی و بالتبع زوال حسن ظن حاکم میشود. • حضرت در روایتی می فرماید: مَن کان رفیقاً فی امرِهِ نالَ ما یُریدُ مِن الناس: هرکس در امرش(حکومتش) رفق بورزد، به آنچه از مردم می خواهد نائل می شود(کافی ج۲ص۱۲۰) - در روایت دیگر به روشنی همین معنا را بیان می کند: مِن علاماتِ الاقبال: سِدادُ الاقوال و الرفقُ فی الافعال: از علامتهای اقبال عمومی (مقبولیت حکومت)، سنجیده سخن گفتن و با مدارا رفتار کردن(حاکمان) است(غرر) ⬅️ گاهی می بینیم وقتی رهبران ما می خواهند به این سیره عمل کنند صدای برخی در تندروی و سخت گیری بیشتر بلند می شود (نمونه اش مواجهه با معترضان پاییز۱۴۰۱ بود که از حکم قتل حاضر و مجرم می گفتند!چنانچه در مقابل عده ای جانیان و آدمکشها را برایشان عفو می خواستند!) ❓ این سه دستور تا کجا انجام شود؟! در ادامه فراز مورد بحث می فرماید: فلیَکُن منک فی ذلک امر یَجتمعُ لک به حُسنُ الظَّن بِرعیّتک: باید در این امور در جانب تو به جائی برسد که حسن ظن به رعیت برایت جمع شود. ⬅️ پس انجام موردی و کار نمایشی کافی نیست باید اینقدر احسان کنی در کاهش هزینه ها بکوشی و مدارا کنی که دیگر خودت خیالت راحت باشد که اکثریت علیه تو اقدامی نمی کنند. • بعد می فرماید: چنین حسن ظنی، رنج طولانی از تو برمی دارد. یعنی دیگر نگرانی ها از اقدامات براندازانه و... کم می شود. *⃣ شاهد تفسیر ما در جمله آخر این فراز شاهد ما برای تفسیر است. اینکه آن سه دستور برای حاکم چگونه موجب حسن ظن خود او می شود؟ را چنین تفسیر کردیم که چون این کارها موجب رضایت عمومی مردم می شود و سوداهای براندازی و تحرک علیه حاکم شکل نمی گیرد و بالتبع خود حاکم خیالش راحت و با حسن ظن به مردم صبح و شب می کند. دو جمله آخر شاهد بر درستی این تفسیر است. • می فرماید: سزاوارترین فرد به خوش گمانی تو کسی است که از نیکی و احسان تو برخوردار بوده و سزاوارترین فرد به بدگانی ات کسی است که از تو به او بدی رسیده است! - در غرر هم می فرماید: مَن خاف سوطِک تَمنّی موتک: هرکس از تازیانه (و شدت ات) بترسد، تمنای مرگت را می کند. ▫️ نمونه هایی از مدارای فعال در سیره امیرالمومنین(ع) • آزادی دادن در بیعت نکردن • مواجهه با خوارج از آزادی دادن در شهرک ۱۲۰۰۰نفری حروراء با وجود نماز جدا و حتی انتخاب امیر جدا! / و خط نشان برای آنها بعد از کشتن خباب و همسرش؛ که اگر همه زمین بر چنین جنایتی اقرار کنند و توان قصاص داشته باشم همه را قصاص می کنم(شرح ابن ابی الحدید ج۲ص۲۸۲) • مواجهه با جملی ها و مردم بصره (خطبه۱۶۹ و نامه۲۹) • مواجهه با قاسطین؛ عزل و جنگ با معاویه اما مدارای بیش از یکساله برای ریخته نشدن خون مسلمانان... ____________ ۱) سخنرانی کارگزاران حکومتِ برای بهشت! https://eitaa.com/m_ghanbarian/3005 * تفصیل این سیره و نکات و تطبیقات این جلسه مهم را در فایل صوتی بشنوید! 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
🔸قال المهدی عجل الله تعالی فرجه: وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله لي أسوةٌ حسنةٌ  🔹مراسم هفتگی هیئت راه فاطمه(سلام الله علیها) 🎙 باسـخـنـرانـی 💠 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🎤 بـامناجات خوانی 💠 حجت الاسلام علی فخری 📅 جمعه ۲۱ بهمن ماه ۱۴۰۱، سـاعـت ۱۹:۳۰ 🕌 قم، میدان روح الله، نبش کوچه ۱۲ معلم، حسینیه هنر ✅ برادران - خواهران به کانال (سلام‌ الله علیها) بپیوندید: 👇👇👇 🆔 @rah_fatemeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 🛑 عهدنامه مالک‌اشتر(شرح نامه ۵۳) جلسه پانزدهم ۱۴۰۱/۱۱/۲۱ 💥 هیئت راه فاطمه(س) قم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه پانزدهم شرح نامه ۵۳ 💢 ۱۴۰۱/۱۱/۲۱ شب ۲۲ بهمن ماه 💥هیات راه فاطمه(س) قم ✔️ فراز مورد بحث: "سنت نیکویی را که بزرگان این امت به آن عمل کرده، و سبب الفت میان مردم گشته، و امور رعیت برپایه آن سامان یافته، مشکن. سنتی را پدید میاور که حتی به یکی از سنت های گذشته آسیب رساند، که پاداش نیک آن برای کسی باشد که آن سنت های نیکو را بنیان گذارده، و گناه آن برتو باشد که آنها را شکسته ای. برای استوار ساختن آنچه امور شهرهایت را به سامان آورد، و برپا داشتنِ نظام های نیکویی که مردم پیش از تو برپا داشته بودند، با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با فرزانگان سخن بسیار بگو". ✔️ نکات مهم: 1⃣ منظور از سنت؟ • سنت از ماده "سنّ" = جاری ساختن آب بر صورت⬅️ سپس: بر هر امری که سریان و جریان یابد • در اصطلاح: الف) اصطلاح خاص: سنت رسول الله(ص) ب) اصطلاح عام: هر عادت اجتماعی خوب یا بد که ساری و جاری شود. روایت رسول الله(ص) که اجر و ورز همه عمل کنندگان را گردن سنت گذار می شمارد این معنا را مقصود دارد: https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/1203134 ⬅️ در این فراز معنای ب منظور است به دو قرینه: - عَمِلَ بها صدورُ هذه الامه: بزرگان به آن عمل کرده اند(اگر رسول الله منظور بود وجهی نداشت صدور امت و بزرگان را ذکر کند) - ولا تُحدثَنَّ سنه: احداث سنتی نکن! (به قرینه مقابله؛ معلوم است سنت قبلی هم کسی مثل او گذاشته) 2⃣ علت فاعلی و چرایی این سنت؟ ❓چنین سننی را به چه توجیهی می توان نهاد؟! مگر دین ناقص است؟! مگر کسی غیر از نبی(ص) حق سنت گذاری دارد؟! • می فرماید آن سنت های صالحه را "صدور هذه الامه" یعنی بزرگان و صالحان گذاشتند. نه سخن از پیامبر است و نه "صدر اسلام"(صدر زمانی)؛ که نوعی سلفی گری باشد. این بزرگان الزاما معصوم نبوده اند به قرینه همان روایت پیامبر(ص). ❗️ این سنن، تشریع چیز تازه ای در اسلام نیست؛ صورت فرهنگی-اجتماعی دادن و تجسم دادن یک دستور و ارزش اسلامی-انسانی است. مثلا: - یاری مظلوم یک ارزش است پیامبر در ۲۵سالگی عضو گروهی از جوانمردان شد که عهد بسته بودند مظلومان را یاری کنند. آن یاری مظلوم در این سازه اجتماعی بنام "حلف الفضول" بروز کرد. پیامبر(ص) بعد از نبوت هم حلف الفضول را امضاء و فرمود اگر فراخوانده شود اجابت می کند. - نیکوکاری همیشه خوب است، "جشن نیکوکاری" سنت اجتماعی در زمان و وضع مشخص برای نیکوکاری به بچه های کم بضاعت در تحصیل است. همین است "گلریزان" و "روز طبیعت" و..‌. - آیه۱۲۰ توبه مفید "اصل اغاظه" (به غیظ انداختن دشمنان) است:"...هر موطن و جایی قدم بگذارند که خشم دشمنان را موجب شود...برایشان عمل صالح نوشته می شود". راهپیمائی های برائت از دشمنان در روز قدس و..‌. تجسم و تحقق این ارزش است. ▫️ بیان علمی مطلب: • بیان اول: آیت الله جوادی آملی در اصل نهم از مقدمه مفاتیح الحیات (ص۴۹تا۵۱) از دو اجتهاد مکمل هم می گوید: - اجتهاد اول؛ تقنینی و اصلی است. همین اجتهاد مصطلح در حوزه ها. - اجتهاد دوم؛ اجرائی(نه تقنینی) و تابع اجتهاد اول و موضوع پروری است. ⬅️ روایت پیامبر درباره سنت گذاری سنت حسنه را در اینجا می آورد. این سنت گذاری ها ، اجتهاد دوم است نه تشریع است و نه بدعت؛ چون مبتنی بر اجتهاد اول است. - سنت روز قدس در جمعه آخر ماه مبارک رمضان از سوی امام، هفته وحدت، روز درختکاری، روز هوای پاک و... را مثالهای این اجتهاد دوم و سنت گذاری حسنه می شمارند - در سنت گذاری و اجتهاد دوم، پس از مشروعیت اصل آن نیاز به کار کارشناسی نخبگان و فرهیختگان و بررسی موضوع شناسانه هست. • بیان دوم: گاهی آن سنت و عادت اجتماعی، تجسم یک ارزش اخلاقی و ارزشهای اسلامی نیست بلکه تعمیم یک حکم شرعی است. مثل آنچه در شعائر حسینی و مانند آن می بینیم. طشت گذاری، نخل گردانی، پیاده روی جاماندگان اربعین و... ⬅️ اینجا به یک مبنای مهم فقهی ربط می یابد : توقیفی بودن یا غیر توقیفی بودن شعائر . اگر مبنا توقیفی بودن شد، اضافه کردن چیزی بعنوان شعائر اشکال دارد ولی اگر غیر توقیفی شد، اضافات فرهنگی و بومی مناسب ، جایز می شود.۱ ادامه در بخش دوم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه پانزدهم شرح نامه ۵۳ 💢 ۱۴۰۱/۱۱/۲۱ شب ۲۲ بهمن ماه 💥هیات راه فاطمه(س) قم ⚠️ توجه: ابتکار سنت های صالحه، قدرت نرم برای راهبری مردم در مقاصد اخلاقی و ارزشی جامعه اند. نمیشود فقط استنباط اول را کرد و گفت این احکام اسلام است، جامعه چرا عمل نمی کنی؟! بدون این مهندسی اجتماعی با استنباط دوم و سنت های صالحه راه حوزه ها به دو چیز ختم میشود: - سلفی گری! که احکام اسلام را استنباط کنند و بگویند جامعه به ان عمل کن ولو نظم جدید زندگی آن را یاری نکند! - سکولار شدن! که در عرصه های اجتماعی سیاسی اقتصادی را به حریف واگذارد و فقط به احکام فرد با خدا بپردازد! که برایش جز استبراء و استنجاء نمی ماند! ⬅️ حوزه ها و اساتید با همکاری کارشناسان باید استنباط دوم و راه تحقق ارزشها و راهبری جامعه با ابتکارات مشروع را بیاموزد و بیاموزاند (تفصیل این نکات را در فایل صوتی بشنوید) 3⃣ علت غایی این سنت های صالحه؟ • حضرت امیر(ع) می فرماید آن سنت های صالحه باید به دو امر عمومی بیانجامد: - الف) موجب الفت اجتماعی شود(واجتمعت بها الالفه) دقت کنید! هر سنت خوب، یک "خیر خاص" دارد مثلا سنت درختکاری، افزایش جنگلها و حفظ محیط زیست دارد. حلف الفضول، جوانمردی و یاری مظلوم را در جامعه زیاد می کند. اما همه باید یک "خیر عام" هم داشته باشند یعنی همه یک قدر مشترک واحد داشته باشند: موجب الفت اجتماعی شوند! یک جامعه باید اول یک اجتماع پیوسته و منسجم و متحد باشد تا بقیه خیرات درش ساری شود؛ پس سنت ها و سازه های اجتماعی حتما باید موجب این الفت شود. ❗️این توجه وقتی مهم است که ببینیم گاه سنت و رویه ای ساری می شود که حتی اگر فی نفسه آن کار بدی نباشد لکن موجب تفرقه و درگیری اجتماعی می شود. مثلا برائت از دشمنان اهلبیت(ع) در برخی سازه های اجتماعی-فرهنگی ۹ربیع حتی اگر فی نفسه حرام نباشد ، چون موجب اختلاف مذهبی و تفرقه و درگیری می شود؛ این استاندارد فرمایش حضرت امیر را ندارد و سنت صالحه نام نمی گیرد. - ب) کارکرد دیگر این سازه های اجتماعی و سنت ها باید اصلاح و صلاح مردم باشد(صلحت علیها الرعیه): هر سنت نیکو به آحاد جامعه این خیر را می رساند. مثلا روز قدس، تبری از دشمنان اسلام را در ذهن و ضمیر مردم زنگ دار و جدی تر می کند. رسم و سنتی دیگر، صله رحم را می افزاید. روز پرستار و روز مادر و... قدرشناسی را بیشتر می کند و... ❓چرا حلف الفضول را بازتولید نمی کنید؟! وقتی مفسدین، باهم شبکه و کلونی می شوند، نباید دوستان انقلابی در ادارات و نهادهای عنومی به نفع طبقه فرودست و بی صدا، شبکه شود؟! کار شخصی و سفارش رفاقتی و پارتی بازی نکند اما محروم و فرودستی که اسیر بروکراسی شده، بالا و پایینش می کنند را کمک کند حقش را بگیرد در اداره دیگر به عضو دیگر شبکه سفارشش را بکند! • بعد حضرت، حذر می دهد که سنت مضرّ به آن سنت های صالحه را پی ریزی نکنی که ورز و وبال شکستن آن سنت های خوب گردنت بیافتد. 4⃣ جایگاه گفتگو و بحث با علما و متخصصان! جمله آخر این فراز سفارش به بحث با علماست. • نکته حائز اهمیت این است که در عهدنامه، حضرت هم تاکید بر بار عام و نشستن بدون حاجب با عموم مردم دارد، هم تاکید بر مذاکره با علماء و متخصصان. ⬅️ اگر اولی نباشد، نخبه سالاری میشود و حاکم از مردم عادی دور می افتد. اگر دومی نباشد، عوام زدگی اتفاق می افتد و تصمیمات سست گرفته میشود. (دقت کنید) • اتصال این توصیه به فقرات قبل این است که سنت ها و ساخت های اجتماعی-فرهنگی _که قدرت نرم حکومت در ساسة العباد است_ بدون مباحثه با فرهیختگان و علماء ممکن نیست. بیان شد استنباط دوم، مشورت با کارشناسان می خواهد. لذا می فرماید اکثر مدارسه العلماء و منافثه الحکماء فی ... اقامه مااستقام به الناس قبلک. • دیگر نیاز مذاکره با علماء؛ حفظ نظامات اجتماعی و سنن گذشته نیست، بلکه مسائل پیش رو برای به صلاح شهرهاست(فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادک). مثلا دوره کشاورزی ، صنعتی می شود، مباحثه با علماء و دانشمندان می خواهد که چگونه امر شهرها، به خیر و صلاح تثبیت شود؟! .............................................. ۱. برای تفصیل در اینباره یادداشت: "چالش شعائر" را اینجا بخوانید 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶سه دستور خوش‌گمانی از امیرالمومنین (علیه السلام) 📎خلاصه‌ای از سه دستور امیرالمومنین(علیه السلام) به مالک اشتر در مورد حسن ظن حاکم به مردم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
🔸قال المهدی عجل الله تعالی فرجه: وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله لي أسوةٌ حسنةٌ  🔹مراسم هفتگی هیئت راه فاطمه(سلام الله علیها) به مناسبت میلاد سرداران کربلا(علیهم السلام) 🎙 باسـخـنـرانـی 💠 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🎤 بـامدیحه سرایی 💠 حاج مهدی تدینی 📅 جمعه ۵ اسفندماه ۱۴۰۱، سـاعـت ۱۹:۳۰ 🕌 قم، میدان روح الله، نبش کوچه ۱۲ معلم، حسینیه هنر ✅ برادران - خواهران به کانال (سلام‌ الله علیها) بپیوندید: 👇👇👇 🆔 @rah_fatemeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 🛑 عهدنامه مالک‌اشتر(شرح نامه ۵۳) جلسه شانزدهم ۱۴۰۱/۱۲/۰۵ 💥 هیئت راه فاطمه(س) قم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه شانزدهم شرح نامه ۵۳ 💢 ۱۴۰۱/۱۲/۰۵ به مناسبت میلاد سرداران کربلا(علیهم السلام) 💥هیات راه فاطمه(س) قم ▫️ بحث طبقات اجتماعی (واعلم انَّ الرعیة طبقات...) • طبقه دو بار در نهج البلاغه استعمال شده: اینجا (نامه ۵۳) و نامه۲۸ به معاویه • در لغت بمعنای جماعتی از مردم که جماعتی دیگر مثل آن هست؛ با اختلاف مراتب و حالات • در اینجا دو جور معنا شده: صنف/ قشر ❓ سؤالاتی مهم - این تعبیر چه نسبتی با "نظام طبقاتی" و "طبقات اجتماعی"(در جامعه شناسی) دارد؟! ❗️حتی اگر صنف بگیریم، موجب جایگاه اجتماعی می شود. دکتر و وکیل منزلتی متفاوت از کارگر و رفتگر دارند! - آیا تعبیر اینجا، با طبقات اجتماعی مارکس نسبتی دارد؟! ❓آیا از این تعبیر می شود نتیجه گرفت: جامعه لاجرم دارای طبقات است؟! و طبقات به حسب اقتصادی یا منزلت اجتماعی و نفوذ سیاسی متفاوت می شوند؟! ▪︎ توضیح کلمات: • تفاوت: اجمالا تفاوت انسانها قابل انکار نیست اما تفاوتها دو ریشه دارد: - طبیعی: که هرکس استعدادی را بیشتر یا کمتر دارد. - صناعی: تفاوتی که ساختار اجتماعی و نظم اجتماعی برای افراد می سازد. • قشر: جمعیت و گروهی از مردم - الزاماً طبقه نیست؛ چون: الف) طبقه جایگاه تثبیت شده براساس عوامل اقتصادی سیاسی است؛ اما قشر نوعی تقسیم کار اجتماعی است ب) طبقه عادتاً دوتا و مقابل هم میشود (مثل فقرا و اغنیاء) اما قشر متعدد است • البته قشربندی -که اول مبتنی بر استعداد و علاقه و تقسیم کار و وظیفه است- گاهی با تثبیت نهادی و ائتلافهای اقتصادی-اجتماعی ، تبدیل به طبقه می شود! • نگاهی به تاریخ همین هشدار را می دهد: تاجر و امیر سپاه فتوحات و زمین داران(ممتازان صدر اسلام) در ائتلافی نانوشته، طبقه برخوردار و تازه مسلمانان و اهل ذمه و دهقانان جزء، طبقه فرودست شدند! شکاف چنان زیاد شد که خلیفه بدین خاطر ترور یا مورد شورش واقع می شد! ⬅️ پس حتی اگر این فراز عهدنامه را به صنف و قشر هم معنا کنیم؛ باید از حضرت امیر(ع) بپرسیم: چه ضمانتی دارد که اصناف ۷گانه (نظامیان/ دبیران/ قاضیان/ بازرگانان و صنعت گران/ اهل جزیه و خراج/ مستمندان) دو طبقه ی اغنیاء_فقرا را تشکیل ندهند؟! ❓حضرت چه طرحی دارد که اصناف اول بخاطر منافع مشترک، ائتلاف نکنند و علیه طبقه فرودین، طبقه برخوردار تشکیل ندهند؟! ❓آیا راه حلِ "اجازه تحرک اجتماعی بین طبقات" برای این پیشگیری کافی است؟! ▪︎توضیح با مرور انواع طبقات در تاریخ: 1⃣ نظام برده داری: طبقه اربابان_طبقه بردگان! برده، بردگی به فرزند ارث می داد و خود و نسل و ثمره کارش مال ارباب بود! ارباب هم مالکیت به فرزند به ارث می داد! این تفاوتی طبیعی نبود؛ تفاوتی صناعی و ساخت نظم ظالمانه بود! بر پیشانی برده تا قیامت نسل برده بود حتی اگر بهترین هوش و استعداد در نسل داشته باشد! 2⃣ نظام کاستی(در شبه قاره هند) باز مثل نظام برده داری، طبقات جدا از هم و موروثی بود متشکل از ۵مرتبه: برهمنان یا روحانیون/ جنگاوران/ بازرگانان/ مستخدمان و پیشه وران خرد/ نجس ها! سه تای اول طبقه حاکم بر دوتای دوم می شدند. 3⃣ نظام رسته ای(سلسله مراتبی): فئودالیته اشراف و نجباء/ روحانیون/ شوالیه ها(شهسوران)/ سرف ها و دهقانان آزاد/ صنعتگران و بازرگانان شاه یا کلیسا بعنوان فئودال بزرگ، زمین های بزرگ(فیف) را به کُنت ها داده، او به بارون ها و بارون ها شوالیه ها را استخدام و طبقه برخوردار تشکیل می شد! کلیسا هم مثل برهمنان این نظم را تئوریزه می کرد! 4⃣ نظام طبقاتیِ انقلاب صنعتی از آن دو تقریر اصلی شد: - مارکس آنرا براساس روابط مالکیت تحلیل کرد: صاحبان ابزار تولید صنعتی/ نیروی کار ساده. مارکس طبقه را گروهی از مردم که روابط مشترکی با وسائل تولید دارند معنا می کرد. - وبر آنرا بر اساس روابط شغلی-بازار کار تحلیل کرد و سرمایه دار پروتستان را طبقه حاکم دید. ⬅️ در نظام طبقاتی نوین: - طبقات الزاما موروثی نیست (گرچه خاندان های سرمایه سالار بزرگ به فرزندان به ارث می رسد لکن به حسب ظاهر کسان دیگر هم می توانند در این طبقه در آیند) - تحرک اجتماعی بین طبقات هم فی الجمله محال نیست! یک فروشنده جزء یک کارتل شده باشد!(این قصه ها را زیاد برای مشروعیت بخشی به نظام طبقاتی سرمایه داری برایمان می خوانند)! ❓: آیا همین میزان برای نفی طبقاتی شدن کافیست؟! آیا این سهم از تحرک اجتماعی، نظام طبقاتی را مجاز می کند؟! ⬅️ می بینید نظام کاملا طبقاتی می ماند؛فقط یک در چند ده میلیون، یک فقیر یا کارگر ساده هم وارد طبقه بالا می شود! ادامه در بخش دوم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه شانزدهم شرح نامه ۵۳ 💢 ۱۴۰۱/۱۲/۰۵ به مناسبت میلاد سرداران کربلا(علیهم السلام) 💥هیات راه فاطمه(س) قم ❓تکرار سؤال مهم از حضرت امیر(ع): قشر و صنف در بیان حضرت، چگونه به نظام طبقاتی نمی انجامد؟! ⬅️ اجمالاً پاسخ ذیل آیه۳۲ زخرف است: أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ! - اگر این رفعت و درجات و بالتبع تسخیر را یک طرفه معنا کردید ⬅️ یک طبقه ترفع و تسخیر دارد و بقیه مسخر اویند! و نظام طبقاتی می شود ولو تحرک اجتماعی برای نوادری را بین طبقات اجازه دهید! - اگر دو طرفه معنا کنید یعنی در موردی این قشر رفعت دارد و در مورد دیگری قشر دیگر؛ بالتبع تسخیر هم طرفینی است؛ نانوا مسخر کارمند و کارمند مسخر نانواست و... ⬅️ اینجا قشر و صنف موجب طبقه نمی شود! حتی منزلت اجتماعی بین اقشار توزیع می شود! ❗️در اولی اصل بر استخدام و رقابت می شود و در دومی اصل بر تعاون و همیاری می شود! (این بحث نظری مهم و پرکاربردی است که در اعتباریات فلسفه هم ریشه دارد. جلسه بعد هم این بحث ادامه دارد) ▪︎ پاسخ حضرت امیر(ع): " وَاعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لاَ يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْض، وَلاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْض؛ فَمِنْهَا جُنُودُ اللهِ، وَمِنْهَا کُتَّابُ الْعَامَّةِ وَالْخَاصَّةِ، وَمِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ، وَمِنْهَا عُمَّالُ الاِْنْصَافِ وَالرِّفْقِ، وَمِنْهَا أَهْلُ الْجِزْيَةِ وَالْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَمُسْلِمَةِ النَّاسِ، وَمِنْهَا التُّجَّارُ وَأَهْلُ الصِّنَاعَاتِ، وَمِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِي الْحَاجَةِ وَالْمَسْکَنَةِ؛ وَکُلٌّ قَدْ سَمَّى اللهُ لَهُ سَهْمَهُ، وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي کِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (صلى الله عليه وآله) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً: بدان، كه رعيت را صنفهايى است كه كارشان جز به يكديگر اصلاح نشود و از يكديگر بى نياز نباشند. صنفى از ايشان لشكرهاى خداى اند و صنفى، دبيران خاص يا عام و صنفى قاضيان عدالت گسترند و صنفى، كارگزاران اند كه بايد در كار خود انصاف و مدارا را به كار دارند. و صنفى جزيه دهندگان و خراج گزارانند، چه ذمى و چه مسلمان و صنفى بازرگانان اند و صنعتگران و صنفى فرودين كه حاجتمندان و مستمندان باشند.  هر يك را خداوند سهمى معين كرده و ميزان آن را در كتاب خود و سنت پيامبرش (صلى الله عليه و آله) بيان فرموده و دستورى داده كه در نزد ما نگهدارى مى شود. " ⬅️ دقت: الف) زیر ساخت اصناف را تسخیر متقابل قرار می دهد: اصلاح بعضی با بعضی؛ نیازمند هم بودن. ب) سهم و حد و مرز هر قشر و صنف هم یک فریضه در دین دارد و حاکم بر آن عهد دارد. یعنی تعیین حد و سهم هریک به میزان قدرت و ثروت و رقابت آن صنف نیست؛ یک قواعد تنظیم گری در کار است که مانع ائتلاف مشترک المنافع ها باهم و تشکیل طبقه علیه محرومان می شود! ⬅️ جلسه بعد خواهید دید: حضرت تفاوت طبیعی را می پذیرد و حاصل آن تفاوت را مشروع می داند(که تفاوتی متعارف است) . اما تفاوت صناعی و ساختاری که طبقه ساز است را از دو طریق از بین می برد: هم زیر ساخت اجتماعی اقشار و اصناف/ هم قواعد تنظیم گر حد و سهم اصناف * این بحث جلسه بعد کامل می شود! 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
🔸قال المهدی عجل الله تعالی فرجه: وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله لي أسوةٌ حسنةٌ  🔹مراسم هفتگی هیئت راه فاطمه(سلام الله علیها) به مناسبت ولادت حضرت مهدی(عج) 🎙 باسـخـنـرانـی 💠 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🎤 بـامدیحه سرایی 💠 کربلایی میثم طاهری 📅 جمعه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱، سـاعـت ۱۹:۳۰ 🕌 قم، میدان روح الله، نبش کوچه ۱۲ معلم، حسینیه هنر ✅ برادران - خواهران به کانال (سلام‌ الله علیها) بپیوندید: 👇👇👇 🆔 @rah_fatemeh
🔸قال المهدی عجل الله تعالی فرجه: وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله لي أسوةٌ حسنةٌ  🔹مراسم هفتگی هیئت راه فاطمه(سلام الله علیها) به مناسبت ولادت حضرت مهدی(عج) و گرامیداشت زنده یاد حجت الاسلام مسعود دیانی 🎙 باسـخـنـرانـی 💠 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🎤 بـامدیحه سرایی 💠 کربلایی میثم طاهری 📅 جمعه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱، سـاعـت ۱۹:۳۰ 🕌 قم، میدان روح الله، نبش کوچه ۱۲ معلم، حسینیه هنر ✅ برادران - خواهران به کانال (سلام‌ الله علیها) بپیوندید: 👇👇👇 🆔 @rah_fatemeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 🛑 عهدنامه مالک‌اشتر(شرح نامه ۵۳) جلسه هفدهم ۱۴۰۱/۱۲/۱۹ 💥 هیئت راه فاطمه(س) قم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه هفدهم شرح نامه ۵۳ 💢۱۴۰۱/۱۲/۱۹ به مناسبت ولادت حضرت مهدی(عج) 💥هیات راه فاطمه(س) قم ▫️ بحث طبقات اجتماعی ۲ (و اعلم ان الرعیه طبقات...) ❓سؤال اساسی این بود که حتی اگر منظور از طبقه در اینجا، صنف و اقشار باشد؛ چه تدبیری هست که تبدیل به نظام طبقاتی نشود؟! • یکبار این اتفاق در صدر اسلام افتاد! جنودالله فتوحات ⬅️ غیر از تفاضل دریافتی از بیت المال(در دیوان خلیفه دوم)، مالک برخی اقطاع ها و زمین های بزرگ شدند ⬅️ صنف نظامی و تجار بزرگ غله و دام یکی شدند ⬅️ برخی عمّال و کارگزار و دبیران و قضات هم شدند ⬅️ طبقه اشراف تشکیل شد! • حضرت امیر(ع) در چنین شرایطی به خلافت رسید؛ پس خود با نظام طبقاتی مواجه است. در خطبه۱۲۹ این وضعیت را توصیف می کند: اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً، أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً، أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً، أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً: هر كجا كه خواهى چشم بگردان و مردم را بنگر، آيا جز درويشى، كه از درويشى اش رنج مى برد يا توانگرى كه نعمت خدا را كفران مى كند يا بخيلى، كه در اداى حق خدا بخل مى ورزد تا بر ثروتش بيفزايد، يا متمردى، كه گوشش براى شنيدن اندرزها گران شده است، چيز ديگرى خواهى ديد". ⬅️ پس سؤال از امام برای اینکه چگونه صنوف، طبقه نشوند سؤال بجایی است و حتما در اینباره جواب دارند. ✅ راه حل حضرت امیر(ع) برای جلوگیری از نظام طبقاتی 1⃣ نظریه اجتماعیِ تسخیر متقابل، بستره چینش اصناف. "واعلم انَّ الرعیه طبقات لایصلُحُ بعضُها الا ببعض و لا غنی ببعضها عن بعض" یعنی اصناف و اقشار کارشان جز به هم سامان نمی گیرد و هیچیک از دیگری بی نیاز نیست. این تسخیر طرفینی است و منزلت اجتماعی را هم بین همه توزیع می کند. نظریه رقیب(چنانچه جلسه قبل اشاره شد) تسخیر یکطرفه است: صنوف و اقشاری بتوانند بقیه را تسخیر کنند! این حتما به نظام طبقاتی می انجامد. • شهید مطهری در کتاب جهان بینی توحیدی (ج۱ص۵۴تا۵۸) آیه۳۲ زخرف را از نظر فلسفه اجتماعی اسلام، مهمترین آیات می شمارد و تسخیر طرفینی تفسیر می کند. تفاوت های این دیدگاه قرآنی از فلسفه اجتماعی مارکسیسم را به خوبی تبیین می کند. (اینجا بخوانید: https://lib.eshia.ir/50069/1/55 ) ⬅️ نتیجه اینکه: به لحاظ ساختاری نباید منابع ثروت و تولید در اختیار طیف و صنف خاصی بماند؛ و الا جامعه بلاشک طبقاتی می شود! ⬅️ لذا مجتهدان و خبرگان قانون اساسی برای رعایت این مهم، آوردند: - بند۹ اصل سوم: رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی - فصل۴ اصل۴۳ بند۲: تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قراردادن وسائل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسائل کار ندارند... - شهید بهشتی ذیل این بند فرمود: "ما می خواهیم به سمتی برویم که با این اصل کارگر نه مورد استثمار فرد قرار گیرد نه دولت. اگر امکانات کار برای او فراهم شد و زمام امورش به دست کارفرمای بزرگ شخصی و دولتی نبود این هدف تامین خواهد شد" این اصل را تمایز نظریه انقلاب اسلامی از مارکسیسم و کاپیتالیسم می خواند. برخی نمایندگان خبرگان قانون اساسی این اصل را مترقی ترین اصول اسلامی خواندند که از فقر و بیکاری جلوگیری می کند. 2⃣ تنظیم گری پسینی و نظارت حضرت فقط به طرح پیشینی برای ساختار سازی اقتصادی-سیاسی بسنده نمی کند و تنظیم گری پسینی را هم لازم می داند: "وَ کُلّ قد سمَّی اللهُ له سهمَه و وضع علی حَدِّه فریضه فی کتابه او سنه نبیّه(ص) عهداً عندنا محفوظاً" برای هریک از اصناف خداوند سهمی معین داشته و در کتاب خود و سنت پیامبرش برای آن میزانی قرار داده و دستوری داده که نزد ما محفوظ است. یعنی حاکم، با خداوند عهد دارد این سهم و میزان را محافظت کند. این نحوه دخالت دولت در اقتصاد است؛ نه بنگاه داری و کارفرمای بزرگ شدن(کمونیسم) یا به کل وظایف را به بازار سپردن(کاپیتالیسم). ادامه در بخش دوم: 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه هفدهم شرح نامه ۵۳ 💢۱۴۰۱/۱۲/۱۹ به مناسبت ولادت حضرت مهدی(عج) 💥هیات راه فاطمه(س) قم ✔️ این تنظیم گری های پسینی خود چند جور است: الف) تنظیمات درونی خود اصناف: در فرازهای آتی به تفصیل روشن می شود. این حد و سهم در درون هر صنف معلوم شده و حاکم باید بر آن نظارت کند. از باب نمونه درباره تجار و اهل صناعت، به "منع احتکار منافع" و "منع تحکم در بیوعات" پا می فشارد. - احتکار منافع، غیر از احتکار کالاهاست. نوعی انحصار است. مثلا احتکار مجوزها، احتکار کالا نیست، اما احتکار کردن یک منفعت به نفع یک صنف و بالتبع تفضل یابی آن صنف در جامعه است. - منع تحکم در فروش، مانع تبانی صنف باهم برای افزایش قیمت می شد و جلوی دامپینگ ها و... را می گیرد. - در بازار فیزیکال سابق حضرت قواعدی گذاشت: بازار کنار دارالعماره و مورد نظارت صبح گاهی هر روز حضرت/ فضای بازار را حکومت بدون اجاره در اختیار مردم قرار داده و قاعده مسجد برآن جاری می کرد! فرمود: بازار مسلمانان مثل مسجد آنان است کسی که در مکانی از بازار پیشی گرفت تا شب از دیگران برآن سزاوارتر است(کافی ج۵ص۱۵۵) بدین شکل غرفه های ساده هر روز میتوانست از آنِ فرد جدیدی باشد ⬅️ این هم کمک به ارزانی نرخ برای مصرف کننده می شد و هم تحرک اقتصادی طبقه فرودست را موجب می شد. در بازار تخصصی (راسته قصابها، خرمافروش ها و...) هم هر صبح نظارت می کرد. تازیانه دو لب را هم باید کنار ذوالفقار بشناسیم که ابزار اعمال نظارت حضرت در بازار بود! ⬅️ بازار تخصصی متمرکز به همراه نظارت هم مزایایی داشت: اشتهار برای مشتری و تسهیل خرید/ همکاری و تعاون صنف با هم/ نظارت آسانتر/ تنظیم طبیعی قیمت با عرضه و تقاضا و شفافیت اطلاعات... ب) تنظیم گری بین صنوف برای جلوگیری از تجمیع و ائتلاف مشترک المنافع: - مثلا منع کردن والیان از تجارت در روایات اهل سنت برای پیامبر(ص) هم نقل شده است. ⬅️ واضح است والی اگر تاجر هم بود تعارض منافع شکل می گیرد و به مرور موجب طبقه می شود. حضرت در شدت احتیاط حتی در بازار از فروشنده ای که او را می شناخت خرید نمی کرد؛ تا یکوقت تخفیف و... موجب بده و بستانی نشود. فقه شیعه از مکروهات برای قاضی را هم شمرده اند و حتی جمع شدن قضاوت و والی بودن را مکروه شمرده اند(ر.ک: شرایع الاسلام ج۴ص۶۷) - نمونه دیگر: باوجودی که اقلیت های مذهبی در حکومت او محترم بودند اما حاکم اهواز را دستور داد اهل ذمه را از اشتغال به صرافی منع کند! ⬅️ نظام پولی و ارزی تاثیر برهمه اصناف دارد و صرافی چون تبدیل ارز ممالک دیگر به پول داخلی را برعهده دارد، طبعا اهل ذمه نسبت به ممالک هم کیش خود مشترک المنافع اند و ممکن است موجب آسیب های اقتصادی به بازار مسلمین شود. ج) فرصت های مالی و اعتباری برابر برای اصناف. - مواجهه سنگین او در پرداخت بالسویه بیت المال و مخالفت با پرداخت های تفاضلی خلیفه دوم برای حضرت هزینه دو جنگ (جمل و صفین) داشت. ⬅️ دریافت متفاضل بیت المال از اول آورده ی برخی را بیشتر و امکان سرمایه گذاری در سایر بخش ها را فراهم می کند. این حضور مالی در اصناف مختلف به مرور و ظرف یک دهه موجب پیدایش طبقه اقتصادی می شود. حضرت سبقت در اسلام و جهاد با پیامبر را باعث اجر اخروی نه تفاضل بیت المال دانست و در مقابل اعتراض ها سخت مقاومت کرد (روایت مفصل این محاجه را در فایل صوتی بشنوید) - غیر از آن بیت المال را هم هفتگی تقسیم (بالسویه) می کرد. توضیح اینکه خلفای قبل بیت المال را سالانه تقسیم می کردند. این دو پیامد قهری داشت: مال زیادی در بیت المال کنز می شد و در چرخه تجارت قرار نمی گرفت. همین مال انباشت شده می توانست فرصت ساز برای بسیاری از طبقات پایین باشد/ تقسیم سالانه بخصوص با تفاضل پرداخت، مال بزرگی را دست برخی صنوف (امیران فتوحات، والیان و دبیران و قضات و...) قرار می داد طبعا مصرف اینها به اندازه بزرگی این مال نیست و آن آورده بزرگ در تجارت و... برده می شد و تجمیع صورت می گرفت. امیر فتوحات بزرگترین تاجر غله و دام هم می شد و... حضرت بعد از مساوی کردن پرداخت، تقسیم بیت المال را هم هفتگی کرد تا هم کنز و احتکار دولتی اموال صورت نگیرد و هم آورده های بزرگ نظم صنوف را به هم نزند و حلقه اول سبقت برخی نشود. * این بحث با جلسه قبل کامل می شود لذا دیدن جلسه قبل و گوش دادن کامل فایل صوتی توصیه می شود. 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
🔸قال المهدی عجل الله تعالی فرجه: وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله لي أسوةٌ حسنةٌ  🔹مراسم هفتگی هیئت راه فاطمه(سلام الله علیها) 🎙 باسـخـنـرانـی 💠 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🎤 بـانوای 💠 حجت الاسلام علی فخری 📅 جمعه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، سـاعـت ۲۰:۳۰ 🕌 قم، میدان روح الله، نبش کوچه ۱۲ معلم، حسینیه هنر ✅ برادران - خواهران به کانال (سلام‌ الله علیها) بپیوندید: 👇👇👇 🆔 @rah_fatemeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 🛑 عهدنامه مالک‌اشتر(شرح نامه ۵۳) جلسه هجدهم ۱۴۰۲/۰۲/۱۵ 💥 هیئت راه فاطمه(س) قم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه هجدهم شرح نامه ۵۳ 💢۱۴۰۲/۰۲/۱۵ 💥هیات راه فاطمه(س) قم ▫️ یادآوری هر طرح و ساخت اجتماعی-اقتصادی محتاج یک نظریه مبناست. درباره این نظریه مبنا (تسخیر طرفینی) جلسات پیش سخن گفته شد. حضرت در فراز های قبل بدان تصریح کرد: "و اعلم انَّ الرعیة طبقات لایَصلُحُ بعضُها الا بِبَعض و لا غِنَی بِبُعضها عن بعض". در قدم بعد براساس این مبنا باید طرح ساخت برای نهادهای اقتصادی داد. یک تنظیم پیشینی بین صنوف و نهادهای اقتصادی موجب شد. دراینباره هم فرمود: "و کُلّ قد سَمَّی اللهُ له سَهمَه و وضَع علی حَدِّه فریضه..." در چنین تنظیم و سامان یابی (بعلاوه نظارتهای پسینی) است که قیمت گذاری برعهده بازار و بسته به عرضه و تقاضاست. در روایات منع از قیمت گذاری دستوری شده و اصلا فرشته ای برای تعیین آن بیان شده است. این نسبتی با "بازار آزاد" در ادبیات لیبرالها ندارد اما متاسفانه گاهی از سوی برخی فقهاء معاصر هم خلط شده است! ▫️ فراز جدید (فالجنود باذن الله...) حالا آن طرح پیشینی و ساخت اقتصادی را باتوجه به صنوف و نهادها بیان می کند. چگونه چینش شوند تا تسخیر عمومی مردمان به هم نریزد؟ طبقه بالادست و فرو دست شکل نگیرد؟! تعارض منافع موجب بهرمندی های برخی صنوف نشود؟ و... 1⃣ قوام جنود و نظامیان (که حافظ مردم اند) وابسته به خراج و خراج دهندگان است؛ هم در اصل جهاد و هم در معاش نیروها. • نکته مهم اینجاست که سرزمین ها را لشکریان فتح می کنند اما تعیین میزان خراج و مساحت گذاری ها و بستن قراردادها با آنها نیست، تا تعارض منافع و امپراطوریسم شکل گیرد. اتفاقی که در برخی انحرافات از این اصول در صدر اسلام افتاد! • خراج و اندازه گیری زمین ها و قراردادها به صنف دیگر (عمّال و دبیران) واگذار می شود. 2⃣ قوام خراج دهندگان (و بالتبع جنود) به قضات و عمّال و دبیران است. اینها قراردادها و پیمانه های خراج و... را معلوم می کنند. • اولین نکته مهم در اینجا، تفکیک قوا و منع تجمیع نقش است. قاضی غیر از والی و مستقل از او بود. لذا حتی خلیفه، دادگاه می رفت. عبدالعلی مودودی در تبدیل خلافت به سلطنت ده عنصر را می شمارد یکی از بین رفتن همین استقلال قضایی است. - دعواهای ابن مسعود (مسئول بیت المال) با عثمان در تاریخ ثبت است که همه حواله های او را پاس نمی کرد چون بیت المال را بیت المال مسلمین می دانست ولی عثمان آنرا "مال الله" و خود را "خلیفة الله" می خواند و آتش به اختیار به نزدیکان خود بخشش های گزاف می کرد و حتی نامش را "صله ارحام" می گذاشت! - دعوای کلامی شاگردان علی(ع) با او سر بیت المال مهم و خواندنی است که برای سرانه مسلمین است یا مال اللهی در اختیار خلیفه هرجور صلاح بداند؟! - در زمان خلیفه دوم مثلا برای کوفه سه نفر نصب می شد: عمار (والی و فرمانده لشکر)، عبدالله بن مسعود (قاضی و مسئول بیت المال)، عثمان بن حنیف (مسّاح و مسئول زمین های خراجیه). این تفکیک قوای آشکاری است. - والی و قاضی حق ندارند با عاملیت زکات دوباره از زکات هم سهم ببرند! (ر.ک: نهایه الاحکام ج۲ص۳۸۶) - عده ای بنی هاشم (که مشمول خمس بودند) نزد پیامبر آمدند تا عامل زکات هم بشوند و سهم عامل زکات را هم ببرند! پیامبر(ص) اجازه نداد و فرمود زکات بر من و شما حلال نیست! (ر.ک: الکافی ج۴ص۵۸). • نکته دوم این است که این صنف (قاضی و کارگزار و دبیر حکومت) نباید جزء صنف بعد (تاجران و صنعتگران) هم بشود. اهل سنت از پیامبر(ص) روایت کرده اند که عادل نیست والی ای که در رعیت خود تجارت کند (الجامع الصغیر ج۲ص۱۴۶) شیعیان هم از علی(ع) از پیامبر(ص) روایت کرده اند که از سه صنف گروه ملعون خدا و رسول یکی امام و والی ای است که در مردم خود تجارت کند(مسند زید ص۲۵۵) این تنظیم گری پیشینی، مانع تسخیر یکطرفه و تجمیع منافع در یک طبقه و تعارض منافع است. 3⃣ قوام صنوف گذشته به تجار و صنعتگران است که وسائل زندگی را مهیا و در معرض فروش قرار می دهند. • باز این صنف (که نمی تواند توسط صنف والیان کارگزاران پر شود) توسط والیان کنترل میشود که تحکم در بیوعات و معاملات نکنند و احتکار منافع هم نکنند. اگر بخشی از حاکمان خود جزء تجار و صنعتگران شدند چنین کنترلی، شوخی خواهد شد. 4⃣ طبقه فرودست و ازکار افتاده که باید توسط قبلی ها حمایت شود. ادامه در بخش دوم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه هجدهم شرح نامه ۵۳ 💢۱۴۰۲/۰۲/۱۵ 💥هیات راه فاطمه(س) قم ▫️ اوصافی خاص برای نظامیان در این فراز 1⃣ فالجنود باذن الله حصون الرعیة و زین الولاة: ❓چرا فرمود دژ مردم و زینت حاکمان؟! چرا نفرمود دژ حاکمان؟! • لشکریان و نظامیان در فرهنگ نهج البلاغه دژ و حصن والی نیستند، دژ و حصن مردم، مملکت و کشورند. [والی در فرهنگ نهج البلاغه با ولاء و پیوستگی با مردمش والی است پس مردم نگهبان اصلی و دژ اویند] - در همین رابطه رهبر انقلاب با شعار "جانم فدای رهبر" نظامیان در وقت سردوشی مخالفت کرد و فرمود: "ما بگوییم ارتش ما یا نیروهای مسلح ما یا عناصر ما برای خاطر فلان آدم بمیرند! نه! بله برای خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم بخاطر اسلام بمیرد، برای افراشته نگهداشتن پرچم استقلال کشور -که کشور اسلامی است- همه آماده باشند برای مردن در این راه که این مردن اسمش شهادت است." 2⃣ زین الولاة نظامیان چون قدرت دارند بیشتر از بقیه کارگزاران باید زینت والی عادل باشند. سجایای اخلاقی ای که برای والی شرط است در آنها هم باید بروز یابد (کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا). توجیه ندارد اینها بخلاف اخلاق والی عادل باشند. علی(ع) در نامه های متعدد این نصابها را از نظامیان و سایر عمّالش خواسته است. - در نامه۱۴ اصول انسانی در جنگها حتی در برخورد با زنانی که فحاشی می کنند و والی را سبّ می کنند می دهد. - در نامه۲۵ درباره ماموران زکات و مالیات حرفهای عجیبی دارد لطایفی بی نظیر از رعایت حقوق حیوانات و... - نامه۲۶ به اخلاق آنها با مردم می پردازد و نامه ۵۱ به اخلاق اجتماعی کارگزاران اقتصادی اش 2⃣ عزّ الدین جالب است نظامیان را عزت دین می شمارد اما باز حصن و دژ دین نه! در روایات حصون اسلام، فقهاء و عالمان شمرده شده اند. این لطیفه مهمی است که دژ اسلام، اندیشه است نه سرنیزه. اسلام با فکر و بیان حفظ می شود. اما جهاد موجب عزت اسلام و مسلمین می شود و نظامیان عامل این عزت اند. الان عزت مقاومت در منطقه اسلامی حاصل مجاهدتهای مثل شهید سلیمانی است نه کار علمی ما حوزویان. این نکته تعادلی و دقیق حائز اهمیت است. 4⃣ سُبُلُ الأمن راههای امنیت هم جنود هستند. واضح است تامین کننده امنیت نیروهای نظامی و انتظامی اند. ▫️ ترجمه فراز: "اما لشكرها، به فرمان خدا دژهاى استوار رعيت اند و زينت واليان. دين به آنها عزّت يابد و راهها به آنها امن گردد و كار رعيت جز به آنها استقامت نپذيرد.  و كار لشكر سامان نيابد، جز به خراجى كه خداوند براى ايشان مقرر داشته تا در جهاد با دشمنانشان نيرو گيرند و به آن در به سامان آوردن كارهاى خويش اعتماد كنند و نيازهايشان را برآورد.  اين دو صنف، برپاى نمانند مگر به صنف سوم كه قاضيان و كارگزاران و دبيران اند، اينان عقدها و معاهده ها را مى بندند و منافع حكومت را گرد مى آورند و در هر كار، چه خصوصى و چه عمومى، به آنها متكى توان بود.  و اينها كه برشمردم، استوار نمانند مگر به بازرگانان و صنعتگران كه گردهم مى آيند و تا سودى حاصل كنند، بازارها را برپاى مى دارند و به كارهايى كه ديگران در انجام دادن آنها ناتوان اند امور رعيت را سامان مى دهند.  آن گاه، صنف فرودين، يعنى نيازمندان و مسكينان اند و سزاوار است كه والى آنان را به بخشش خود بنوازد و ياريشان كند.  در نزد خداوند، براى هر يك از اين اصناف، گشايشى است. و هر يك را بر والى حقى است، آن قدر كه حال او نيكو دارد و كارش را به صلاح آورد. و والى از عهده آنچه خدا بر او مقرر داشته، بر نيايد مگر، به كوشش و يارى خواستن از خداى و ملزم ساختن خويش به اجراى حق و شكيبايى ورزيدن در كارها، خواه بر او دشوار آيد يا آسان نمايد." 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
🔸قال المهدی عجل الله تعالی فرجه: وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله لي أسوةٌ حسنةٌ  🔹مراسم هفتگی هیئت راه فاطمه(سلام الله علیها) 🎙 باسـخـنـرانـی 💠 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🎤 بـانوای 💠 کربلایی حسین آل حبیب 📅 جمعه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، سـاعـت ۲۰:۳۰ 🕌 قم، میدان روح الله، نبش کوچه ۱۲ معلم، حسینیه هنر ✅ برادران - خواهران به کانال (سلام‌ الله علیها) بپیوندید: 👇👇👇 🆔 @rah_fatemeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 🛑 عهدنامه مالک‌اشتر(شرح نامه ۵۳) جلسه نوزدهم ۱۴۰۲/۰۲/۲۹ 💥 هیئت راه فاطمه(س) قم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh
📖 جلسه نوزدهم شرح نامه ۵۳ 💢۱۴۰۲/۰۲/۲۹ 💥هیات راه فاطمه(س) قم ▫️ پیش درآمد در ادامه بحث از صنوف مردم و قسمت نظامیان و سپاهیان هستیم. در این بخش به: - انتخاب فرماندهان - معیار ترجیح بین آنها - چگونگی تشکیل سپاه - و کارکرد نهایی آن پرداخته می شود. • نکته مهم و چشم نواز این است که در این بخش حضرت، صفات مهر را به صفات قهر پیوند می دهد تا عدالت پدید آورد. • سپاه اینجور تشکیل شده را هم خرج زمامدار نمی کند که صرفا وفادار به او باشد، هرچه باشد! بلکه برای دوچیز می خواهد: عدالت و مردم سهم ساخت نظامیان در این دو آرمان بزرگ شیعی گوهر اصلی این فراز است. ▫️ انتخاب فرماندهان نظامی: ❓تولیت های نظامی و فرماندهی به چه کسانی داده شود؟! ۱. ناصح و خیر خواه ترین برای خدا و رسول و امام(ع). نمی فرماید منقادترین و حتی وفادارترین، می فرماید "انصح"! نُصح، خالص چیزی است و نصیحت، خالص خیر خواهی است اعم از نقد و انتقاد است و شامل خیرخواهی های پیشینی (قبل از عمل) هم میشود. "النصیحة لائمة المسلمین" یک تکلیف همگانی است. ۲.پاکدامن ترین(یا پاکدل ترین): انقاهم جیباً "جِیب" یعنی یقه و گریبان؛ نقی ترین گریبان یعنی پاک ترین ورودی به قلب و امیال. این خصلت برای کسی که قدرت نظامی -و بالتبع توان تعدی و تجاوز دارد- از بقیه صفات بسیار مهم تر است. ۳. بردبارترین: افضلهم حلماً نظامی گری، صولت و برندگی دارد، حلم و بردباری برای چنین کسی لازم تر است. ۴. خشم و غضبش بطی و کُند باشد: مِمَّن یُبطئُ عن الغضب! ۵. عذر پذیر باشد زود با عذر آرام شود: یَستَریحُ الی العذر ۶. نسبت به ضعفاء رئوف و مهربان باشد: و یَراَفُ بالضُّعفاء ۷. قوی تر ها بر او اثر نکنند و با آنها سازش نکند: و یَنبُو علی الاقویاء "نَبو" یعنی اثر نگذاشتن تیر و شمشیر؛ اینجا یعنی تاثیر ناپذیری. ⬅️ این دو صفت اخیر تامین کننده است. جابجایی ایندو، امنیت کاذبی است که سید الشهدا در خطبه منا مذمت کرد: بالإدهان و المصانعة عند الظلمة تأمنون: با ماست مالی و ساخت و پاخت با ظالمین به امنیتی رسیده اید! ۸. درشتی ها در او اثاره نکند و برانگیخته اش نکند: لا یُثیرُه العُنف! عُنف در خودش یا درشتی در طرفهای مقابل او را برانگیخته نکند. ۹. ضعف او را به زانو در نیاورد: ولا یَقعُدُ به الضعف ⬅️ توجه: نفرمود فرمانده باید شجاع و نترس باشد! اینها مفروغ است و گفتن ندارد. جایش صفات مهر و تعدیل کننده ای را شمرد تا روحیه نظامی در او را تعدیل و بر معیار عدالت بکشاند. بردباری، زود از کوره در نرفتن، عذر پذیری، رأفت در مقابل ضعفاء و... ▫️ پیوند با خانواده های صالح! بین فراز معیار های انتخاب فرماندهان (فَوَّل من جنودک...) و فراز معیار ترجیح بین آن فرماندهان (و لیکن اثرُ رؤوسِ جندک...) فرازی درباره پیوند با خانواده های صالح قرار گرفته که باید درست معنا شود! می فرماید: "آن گاه به مردم صاحب حسب و خوشنام بپيوند، از خاندانهاى صالح كه سابقه اى نيكو دارند و نيز پيوند خود با سلحشوران و دليران و سخاوتمندان و جوانمردان استوار نماى، زيرا اينان مجموعه هاى كرم اند و شاخه هاى احسان و خوبى.  آن گاه به كارهايشان آن چنان بپرداز كه پدر و مادر به كار فرزند خويش مى پردازند. اگر كارى كرده اى كه سبب نيرومندى آنها شده است، نبايد در نظرت بزرگ آيد و نيز نبايد لطف و احسان تو در حق آنان هر چند خرد باشد، در نظرت اندك جلوه كند. زيرا لطف و احسان تو سبب مى شود كه نصيحت خود از تو دريغ ندارند و به تو حسن ظن يابند.  نبايد بدين بهانه، كه به كارهاى بزرگ مى پردازى، از كارهاى كوچكشان غافل مانى، زيرا الطاف كوچك را جايى است كه از آن بهره مند مى شوند و توجه به كارهاى بزرگ را هم جايى است كه از آن بى نياز نخواهند بود." ⬅️ این فراز در آن بین نمی خواهد معیار عروس و داماد گرفتن والی را بگوید! حتی دنبال بیان شرایط فرماندهان هم نیست چون آن ۹شرط را تمام کرد و بعد با "ثم" از این پیوند گفت. پس کسی معنا نکند فرماندهان باید از خانواده های حسب و نسب دار و بیوتات صالحه باشند! • این فراز دارد تجهیز سپاه را معلوم می کند. بعد از فرماندهان باید حالا نیروهای سپاه و اردوگاه نظامیان معلوم شود از کجا تدارک شود! ادامه در بخش دوم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh