eitaa logo
شبڪہ‌انتشار محتواے بصیرت افزایـےفرهنگےسیاسےاجتماعـےراه امین
212 دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
11.2هزار ویدیو
1.1هزار فایل
فَاعْتَبِرُوايَاأُولِي الْأَبْصَار «مسیری برای وحدت و به هم رسیدن اندیشه ها» تبیین منویات امامین انقلاب اسلامی باحضور همیشه سبز سربازان مقابله باجنگ نرم در فضای مجازی 🗨️ما رو در ویراستی دنبال کنید virasty.com/r/C1zT splus.ir/raheamin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
توسل به تمثیل برای توجیه تجسم باورها، نقش کلیدی در ساخت یا ویرانی فرد و جامعه دارد. دقت در چگونگی ایجاد باورهایمان، بسی مهم است! گاه برخی از مدافعین دینی، باوری نادرست را با شیوه ی تمثیل توجیه می کنند. مخاطب باید دقت کند که با مثال فریب نخورد! برای نمونه توماس وی. موریس تلاش می کند که تناقض تجسم (یک نفر هم خدای بیکران و هم انسان کرانمند باشد) را با تمثیل رفع کند! وی می گوید اگر در تجسم، خدا، صرفا انسان شود، به تناقض می انجامد؛ اما خدا صرفا انسان نیست. خدا کاملا انسان و بالاتر از آن است؛ مانند مکعب که کاملا مربع (۴ گوش) و بالاتر از آن است. "For example, a cube, like a two-dimensional square, is fully a rectangle, as each one of the cube’s faces is a parallelogram with four right angles." او این چنین استدلال می کند که خدا، کاملا و نه صرفا، انسان و بالاتر از انسان است؛ پس خدای انسان شده، تناقض ندارد: "God the Son Incarnate is fully but not merely human. He has all of the properties individually necessary and jointly sufficient for being human, but also higher-level divine properties" ------ https://iep.utm.edu/incarnat/ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
نقل و نقد چرایی سه شخص چرا در تثلیث، سه شخص هست؟ آگوستین بر پایه ی مفهوم «عشق کامل» به تبیین و توجیه عدد سه می پردازد. بنا بر این تبیین، خدا، عاشق است؛ پس معشوق می خواهد (دو شخص). سومی (روح القدس) صرفا عشق بین پدر و پسر است: "the Holy Spirit is in fact the Love between the Father and Son." این بیان دچار چالش و ناسازگاری با ظواهر کتاب مقدس است؛ زیرا بنا بر آن، روح القدس، صرفا یک رابطه و نه شخصی برابر با دو شخص دیگر است: " but here the Holy Spirit is not a person. In this version of understanding, the Holy Spirit is an artifact of the relationship between Father and Son and not a co-equal person as the Bible indicates." برای ترمیم این توجیه برخی چنین استدلال می کنند که: از آنجا که عشق خدا، کامل است؛ پس این عشق الهی باید به خاطر فیض و از خود گذشتگی پدر، پس از رسیدن به شخص پسر، از سمت پسر به بیرون جریان یابد، نه آن که به پدر بازگردد. این افاضه از سمت پسر به شخص روح القدس می رسد؛ پس سه شخص محقق می شود: "The Holy Trinity is logically necessary because of the perfect self-giving nature of God. In other words, perfect Love requires three!" چالش چشمگیر در این جا این است که چرا این عشق که کامل است، همچنان از سمت روح القدس به جایی بیرون از چرخه ی تثلیث جریان نیابد و شخص های چهار و پنج و ... را به میان نیاورد؟ ---- http://simplecatholictruth.com/2017/02/12/perfect-love-requires-three/ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
از خود گذشتگی خدا برای آشتی کردن با انسان آموزه ی تجسم/تجسد، باور به موجودی، هم نامحدود (خدا) و هم محدود (انسان) است. برخی برای دست نخوردن تجسم، به بازنگری در صفات خدا، دست می زنند. اینان می گویند که در تجسم، خدا آزادانه از صفات نامحدودش به نفع تجسم، چشم پوشی کرده است. برخی اندیشمندان، اشکال می کنند که اگر هر عضو تثلیث چنین کند، مردم عادی که قویتر از عیسی هستند، در دانایی و توانایی از خدا پیشی می گیرند. برخی مدافعین (رونالد ج. فنسترا) می گویند به جای قید "آزادانه" قید "برای آشتی" را اضافه می کنیم. خدا از صفات مطلقش به خاطر آشتی با بشر، صرفه نظر می کند: "replacing omnipotence unless freely given up with omnipotence unless freely given up for the sake of reconciliation" او معتقد است که با توجه به این تنظیم دقیق و این فرض که خدای پسر، کار رستگاری را انجام داده است، سناریوی پوچی که در آن بسیاری از انسانها از نظر دانش و قدرت از هر سه عضو تثلیث پیشی می گیرند، دیگر امکان پذیر نخواهد بود. "it would no longer be possible to have an absurd scenario in which many humans surpass all three members of the Trinity in knowledge and power." براستی چنین است؟! اگر همه ی اعضای تثلیث برای آشتی با انسان از صفات نامحدودشان صرفه نظر کنند، آیا انسان بر خدا پیشی نمی گیرد؟! ------ https://iep.utm.edu/incarnat/#SSH3ci لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تناقض زدایی از تجسم با بر ساختن دوگانه ی: خدا در مقام خدا و خدا در مقام انسان آموزه ی تجسم یکی از آموزه های بنیادین الهیات مسیحی است؛ اما با چالش تعارض روبروست. خدای پسر بر اثر طبیعت الهی اش ویژگی های ازلی دارد و بر اثر طبیعت انسانی اش، ویژگی های غیر ازلی دارد و این یعنی تناقض: «In virtue of possessing a divine nature, God the Son has the property of being uncreated, while in virtue of having a human nature, he possesses the property of being created. Possessing both of these properties appears to be a violation of the law of non-contradiction» الهیداانان مسیحی به روش های گوناگونی در پی تناقض زدایی هستند. مرلین آدامز یکی از آنهاست. او هیچ ناسازگاری بین تجسم با قانون عدم تناقض نمی بیند. او با تمییز و تفکیک میان ویژگی های ازلی خدای پسر در مقام الهی و ویژگی های خلقی خدای پسر در مقام انسان بودن، در تلاش است که چالش تعارض را برطرف کند: "there is no incompatibility with the law of non-contradiction ... God the Son Incarnate does not possess the property pair: being created and being uncreated, but rather the pair: uncreated as (qua) divine and created as (qua) human." پرسش: آیا عیسی ناصری که هم خدای پسر و هم عیسیِ انسان است، دارای روحی دو تکه است و یا یک پارچه؟ اگر وجودی یک پارچه دارد، چگونه در آن واحد هم می داند و هم نمی داند؟ ----------- https://iep.utm.edu/incarnat/#SSH3ci لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
توجیه تجسم با تمثیل سیب و چاقو آموزه ی تجسم/ تجسد، متناقض است. چگونه عیسی ناصری (خدای انسان شده) هم علم نامحدود دارد و هم ندارد. مومنان، در پی توجیه نا متناقض بودن تجسم اند. برای این کار به تمثیل و تشبیه پناه می برند: "To see how God the Son might have a property in one respect, but lack it in another, it is helpful to consider some everyday examples" یک مثال، سیب قرمز است: " of this sort of thing. An apple" سیب از یک نظر (پوست بیرونی اش) قرمز است و از نظرگاهی دیگر (سفیدی درونش) قرمز نیست. مثال دیگر چاقو است: "Similarly, a knife" با نظر (به اعتبار) لبه ی تیزش، بُرنده است؛ "with respect to its cutting edge, has the property of being sharp" اما به اعتبار دسته اش برنده نیست. " but with respect to its handle, lacks that property" چالش نخست، این که: تمثیل هیچ ارزشی در استدلال و ایمان آوری ندارد. دوم ان که: این دو مورد، فیزیکی/ مادی و دارای چند بخش اند؛ اما خدای پسر چند بخشیِ مادی نیست. ------ https://iep.utm.edu/incarnat/#SSH3ci لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
توجیه تجسم با تمثیل سیب و چاقو آموزه ی تجسم/ تجسد، متناقض است. چگونه عیسی ناصری (خدای انسان شده) هم علم نامحدود دارد و هم ندارد. مومنان، در پی توجیه نا متناقض بودن تجسم اند. برای این کار به تمثیل و تشبیه پناه می برند: "To see how God the Son might have a property in one respect, but lack it in another, it is helpful to consider some everyday examples" یک مثال، سیب قرمز است: " of this sort of thing. An apple" سیب از یک نظر (پوست بیرونی اش) قرمز است و از نظرگاهی دیگر (سفیدی درونش) قرمز نیست: "the apple has and lacks the property of being red, but there is no incoherence here because the apple has that property in one respect and lacks it in another" مثال دیگر چاقو است: "Similarly, a knife" با نظر (به اعتبار) لبه ی تیزش، بُرنده است؛ "with respect to its cutting edge, has the property of being sharp" اما به اعتبار دسته اش برنده نیست. " but with respect to its handle, lacks that property" چالش نخست، این که: تمثیل هیچ ارزشی در استدلال و ایمان آوری ندارد. دوم ان که: این دو مورد، فیزیکی/ مادی و دارای چند بخش اند؛ اما خدای پسر چند بخشیِ مادی نیست. ------ https://iep.utm.edu/incarnat/#SSH3ci لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
عقل را با تجسد، چه کار؟! آموزه ی تجسد، با خرد - به ویژه اصل عدم تناقض - سر سازش ندارد؛ از این روی، الهیدانان مسیحی به تکاپو افتاده اند تا از ایمان مسیحیان، با تبیین ها و توجیهات گوناگونی پاسبانی کنند. یک توجیه این که: اصل عقلی عدم تناقض در تجسم پیاده نمی شود. آنان در مقام تشبیه به قوانین هندسی اشاره می کنند که در رنگها پیاده نمی شود. اين سوال که آيا طبيعت انساني خداي پسر با طبيعت الهي او سازگار است، مانند اين است که بپرسيم آيا رنگ ارغواني، عمود است. اين همان چيزي است که فيلسوفان آن را "خطاي طبقه بندي" مي نامند، خطاي به کار بردن مفاهيم و تمايزها در موضوعات غير مرتبط.: "by arguing that this law no more applies to the incarnation than geometric properties do to colors. Asking if God the Son’s human nature is compatible with his divine nature, would be like asking if purple is perpendicular. It is what philosophers call ‘a category mistake,’ the error of applying concepts and distinctions to subjects where they have no purchase." چالش این توجیه این است که اگر اصل عدم تناقض در رد تجسم کاربردی ندارد، منطقا در تبیین و توجیه آن هم کاربردی ندارد؛ پس درباره ی تجسم باید سکوت کرد؛ چون هر توضیحی - هر چند الهیاتی - در دفاع از آن، نیز مبتنی بر این اصل است. ___ https://iep.utm.edu/incarnat/#SSH3ci لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
هویت نسبی به جای هویت مطلق؛ راهکار توجیه تجسم یک راهکار شنیدنی برای رفع تعارض روايت کلسدون از تجسم با قانون عدم تناقض، عبور از تبيين همه يا هيچ از هويت "the all-or-nothing account of identity" که با اصل نا متمايز بون همانندها "the indiscernibility of identicals" بيان مي شود، است. با توجه به قانون عدم تناقض و نا متمايز بودن همانندها، در واقع دشوار است که ببينيم چگونه عيسي ناصري مي تواند، همان خداي پسر باشد. فرض کنيد عيسي، با قدرت محدود و خدای پسر، ذاتا قادر مطلق است. بنا به قانون عدم تناقض ممکن نیست که عيسي داراي قدرت نامحدود و محدود باشد و همچنين نا ممکن است، که خداي پسر داراي قدرت محدود و نامحدود باشد؛ اصل نا متمايز بودن همانندها هم مستلزم آن است که عيسي داراي قدرتي نامحدود باشد تا بتواند همان خداي پسر باشد و خداي پسر هم داراي قدرت محدودي باشد تا همان عيسي شود. بنابراين به نظر مي رسد که پذيرش قانون عدم تناقض و اصل نا متمايز بودن همانندها، اين ديدگاه کلسدوني، که يک فرد واحد مي تواند هم واقعاً الهي و هم واقعاً انساني باشد، را رد می کند؛ بنابراين، اگرما بخواهيم روايت کلسدون را تأييد و قانون عدم تناقض را حفظ کنيم، منطقي است که تبيين همه يا هيچ از هويت که با اصل نا متمايز بون همانندها بيان مي شود، رد شود. _________ https://iep.utm.edu/incarnat/#SSH3ci لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
انکار یک اقرار برای اقرار به یک انکار آموزه ی تجسم با چالش تناقض روبروست. یک راه رفع چالش این است: از آنجايي که خداي پسرِ متجسم، ذاتا الهي و به طور عرضي انساني است، داراي ويژگي موجود ازلي، بدون قيد(مطلقا) he possesses the property of being uncreated, without qualification و داراي ويژگي موجود مخلوق، با قید the property of being created, with qualification است. میان ويژگي هاي ذاتیِ الهیِ خداي پسر و ويژگي هاي مشروطِ انساني اش تفاوت است. خداي پسر آنها را به يک معنا در اختيار ندارد. بنابراين نقض قانون عدم تناقض وجود ندارد. نقدی که به این راه حل وارد شده: آنچه ما داريم، ويژگي موجود مخلوق، بدون قيد است، ويژگي اي که خداي پسر متجسم نمي تواند، واجدش باشد؛ زيرا او داراي ويژگي موجود ازلي بدون قيداست. پس به نظر مي رسد که تمايز بين ويژگي هایی که خداي پسرِ متجسم با و بدون قيد دارد، تجسم را تنها با یک شرط، سازگار با قانون عدم تناقض می کند؛ به شرط نفي ادعاي اصلي کلسدوني (خداي پسرِ متجسم مانند ما است، به جز در گناه ) "by denying a core Chalcedonian claim – God the Son Incarnate is like us, save for sin." ------ https://iep.utm.edu/incarnat/#SSH3ci لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
ناتوان کردنِ توانایی برای توانا کردنِ ناتوانی الهیدانان مسیحی سخنان خواندنی در توجیه تجسم دارند. آموزه بنیادین تجسم، به این آسانی ها با خرد به آشتی نمی رسند؛ اما نهاد کلیسا در جهان مسیحیت به علل گوناگون از جمله حفظ قدرت و حکومت بر مسیحیان و ... در پی دفاع از این آموزه است؛ البته واکاوی دلایل در کنار علل هم جای خود را دارد. الهیدانان مسیحی سخنان خواندنی در توجیه تجسم دارند. یکی از آنها این است که: «خدای پسر، ویژگی هایی مانند قدرت و علم مطلق را رها کرد، نه به اين دليل که او مجبور بود اين کار را بکند، تا انسان واقعي باشد – یا وگرنه پسر جلالي خدا، واقعاً انساني نخواهد بود - بلکه به اين دليل که رستگاري ما مستلزم آن بود.» " So, God the Son gave up the properties like omnipotence and omniscience, not because he had to do so to be truly human─or else the glorified Son of God would not be truly human─but because our redemption required it." بر این پایه، خدا - با همه ی کمالات - برای نجات انسان از کمالاتش دست می کشد. آیا این منظق پذیرفتنی است؟! آیا خدایی که توانا و همه کاره است، برای نجات و رستگاری انسان نمی توانست که بدون خلع سلاح خود، او را نجات دهد؟! چرا خدایی که توانای بی نهایت است، توان رستگاری بشر را ندارد؟ _______ https://iep.utm.edu/incarnat/#SSH3ci لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
یک توجیه در چگونگی خدا دانستن مسیح خدا دانستن عیسی مسیح، خرد ستیز است. این آموزه، در درازنای تاریخ، بس حادثه ها آفریده است. داستان رد و قبول، توجیه و توضیح آن، درس ها دارد. یکی از توجیهات چنین است: «هنگامی که پولس، مسیح ازلی را موجودی به صورت خدا و بنابراین برابر با خدا دانست، مقصود او لزوماً این نبود که او دارای ماهیت ذاتی خدا بوده و لذا خداست. ممکن است منظور او صرفاً بیان این نکته باشد که مسیح در حالت وجود قبلی و ازلی خود، همچون خدا غیر جسمانی بود و هنوز صورت غلام را نپذیرفته بود، یا شبیه آدمیان نشده بود و یا به شکل انسان ظاهر نگشته بود و چون مانند خدا غیر جسمانی بود، با خدا برابر بود. ---- فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص ۳۳۹. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
🔶 اهانت به 🔶 👈🏼 بعد از آنکه در جریان ، بودن را اثبات نمودند، و حق و باطل را از هم تمییز دادند، امروزه پیروان همان خلیفه و و و (به تصریح بخاری)، برای راهی جز اهانت به مقام دختر رسول الله پیدا نکردند: محمد بن صالح العثيمين ناصبی نسبت به دخت رسول‌الله زبان به هتاکی گشوده است: ... ولكن كما قلت لكم قبل قليل: عند المخاصمة لا يبقي للإنسان عقل يدرك به ما يقول أو ما يفعل، أو ما هو الصواب فيه؛ فنسأل الله أن يعفو عنها، وعن هجرها خليفة رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم. از اینکه به علیه السلام چیزی بدهد، امتناع کرد. لذا فاطمه از خشمگین شد و با او کرد ... در هنگام و دعوا عقلی برای انسان باقی نمی‌ماند تا بداند که چه میگوید و چه کار می‌کند، و یا راه درست چیست! پس از خداوند می خواهیم که از فاطمه بگذرد که با خلیفه رسول خدا قهر کرد! 📚شرح صحيح مسلم للعثيمين ج۶ ص۷٤ عضویت در کانال 👇 🔰 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e 🔰