eitaa logo
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
800 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @Sayyedali1997 @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌ماندگاری وجه الله آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (95) 🔅🔅🔅 ▪ اميرمؤمنان(عليه‌السلام) كه همتاي قرآن كريم است و قرآن حكيم حاوي همه علوم لازم و معارف سودمند است؛ (تبياناً لكلّ شي ءٍ) [سوره نحل، آيه 89.]، انسان كامل و جامعي است كه به خوبي مي توان از آن حضرت(عليه‌السلام) به «همه دان» ياد نمود، و اگر شيخ فريدالدين عطار چنين سرود: هيچ نمي‌دانم و در عمر خويش منتظر يك همه دان بوده‌ام چون همه داني نتوان زد به تير لاجرم از غم چو كمان بوده‌ام غرقه‌ي خون شد زتحيّر فريد زآنكه بسي اشك فشان بوده‌ام [ديوان عطار.] ▫ جناب امير سيد علي همداني ملقّب به علي ثاني هم چنين انشا كرده است: پرسيد عزيزي كه علي اهل كجايي گفتم به ولايات علي از همدانم نه زان همدانم كه ندانند علي را بل زان همدانم كه علي را همه دانم [مشارب الأذواق، شرح قصيده خمريّه ابن فارض، ص26، مقدمه و تصحيح محمد خواجوي] ▪ چنين انسان وَلَوي و عَلَوي مآبي، هم از مكان شريف در بهشت و هم از مكانتِ عالي طرفي مي بندد، و هم از منزل لذيذ و هم از منزلت الهي متنعّم مي گردد؛ (ولِمَنْ خافَ مقامَ رَبّه جَنّتان) [سوره الرحمن، آيه 46.]، (إنّ المتّقين في جنّاتٍ ونَهَر في مَقْعَدِ صدقٍ عند مليكٍ مقتدرٍ) [سوره قمر، آيات 54 ـ 55.]؛ يعني پرهيزكاران گذشته از بهشتِ محسوس و جايگاه رَفِيهِ بدني، از مكانت ويژه و منزلت خاص برخوردارند كه عبارت از قربِ لقاي الهي و نزديكي شهود اسماي حسناي خداوند است؛ البته چنين منزلتي با اقتدار ملكوتي همراه خواهد بود، زيرا خصوصيت نزديكي به سلطانِ اقتدار، تنعّم از قدرتِ معنوي و بهره وري از تسلّطِ باطني است. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از (1) 🔅🔅🔅 💢 سوره‌ي حمد از ديدگاه قرآن و عترت(ع) ▪ سوره‌ي مباركه‌ي حمد كه فاتحه‌ي كتاب و سرآغاز كلام خداي سبحان است، در مقال الهي به گونه اي تكريم آميز، همتاي «قرآن عظيم» قرار گرفته است: (ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم)( سوره‌ي حجر، آيه‌ي 87.) ▪ و در اخبار نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم) و سخنان عترت طاهرين (عليهم السلام) نيز با نامها و اوصافي چون: «جامعترين حكمت»، «گنج عرشي»، «شريفترين ذخيره در گنجينه هاي عرش الهي»، «سوره‌ي شفابخش»، «نعمت بزرگ و سنگين» و «برترين سوره‌ي قرآن» از آن ياد شده است: «ليس شى ء من القرآن والكلام جمع فيه من جوامع الخير والحكمة، ما جمع في سورة الحمد»( بحار، ج82، ص54.)، «إن فاتحة الكتاب أشرف ما فى كنوز العرش»( نورالثقلين، ج1، ص6.)،«فاتحة الكتاب شفاء من كل داء»( مجمع البيان، ج1، ص87.)، «فأفرد الامتنان عَلَيّ بفاتحة الكتاب»( تفسير برهان، ج1، ص41؛ نورالثقلين،ج1، ص6.) پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هنگام پيشنهاد آموزش اين سوره به جابربن عبدالله انصاري، آن را برترين سوره‌ي كتاب خدا معرّفي كرد: «ألا أعلّمك أفضل سورة أنزلها الله فى كتابه؟» قال: فقال له جابر: بلي بأبى أنت و أمّى يا رسول الله عَلِّمنيها. فعلّمه الحمد، أمّ الكتاب(تفسير برهان، ج1، ص42.). ▪ چنانكه در حديثي ديگر ميزان اين برتري را نيز مشخص كرده، فرمود: «لو أنّ فاتحة الكتاب وضعت فى كفة الميزان ووضع القرآن في كفةٍ لرجحت فاتحة الكتاب سبع مرّات»( جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 89.). نيز آن حضرت سوره‌ي حمد را با كتابهاي آسماني سنجيده، فرمود: «والذى نفسى بيده ما أنزل الله فى التوراة ولا فى الإنجيل ولا فى الزبور ولا فى القرآن مثلها هى أمّ الكتاب»( جامع الأخبار، فصل22، ص43؛ مجمع البيان، ج1، ص88.) ▪ اين سوره كه با تعظيم نام خداي رحمان و رحيم آغاز مي شود و با ستايش و برشماري صفات جمال و جلال خداي سبحان و حصر عبادت و استعانت در او تداوم مي يابد و با مسئلت هدايت از ساحت كبريايي اش پايان مي گيرد، با همه‌ي ايجاز و اختصاري كه دارد، مشتمل بر عصاره‌ي معارف گسترده‌ي قرآن كريم است؛ زيرا خطوط كلي و اصول سه گانه‌ي معارف ديني، مبدأشناسي، معادشناسي و رسالت شناسي است كه مايه‌ي هدايت سالكان به صلاح دنيا و آخرت است و سوره‌ي حمد با موجزترين الفاظ و روشنترين معاني، آن اصول سه گانه را بيان كرده، راه سلوك آدمي به سوي پروردگارش را نشان مي دهد. ▪ سوره‌ي مباركه‌ي فاتحة الكتاب، كلام خداي سبحان است، ولي به نيابت از عبد سالكي كه چهره‌ي جان خويش را متوجه ذات اقدس خداوند كرده، به رازگويي محبّانه و عاشقانه با او مي پردازد. ▪ خداي سبحان در اين سوره، ادب تحميد، شيوه‌ي اظهار بندگي و راه سخن گفتن عبد سالك با ربّ مالك را به سالكان كويش آموخته است و آن را پايه‌ي «عمود دين» قرار داده: «لا صلاة إلاّ بفاتحة الكتاب» ، ده بار تلاوت آن را در هر شبانه روز، بر متقرِّبان به فرايض، فرض و چندين برابرِ آن را به شائقان قرب نوافل سفارش كرده است. ▪ اگر سوره‌ي مباركه‌ي حمد، مشتمل بر عصاره‌ي معرفتهاي قرآني، كه همان اسرار مبدأ و معاد و دانش سلوك انسان به سوي پروردگار است، نمي بود، اين گونه در كتاب خدا همتاي «قرآن عظيم» قرار نمي گرفت و در كلام اسوه هاي سلوك إلي الله (اهل بيت عليهم السلام) با عظمت از آن ياد نمي شد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 5 :تفسیرکلی آیات 1تا5 وَ الْفَجْرِ «1» وَ لَيالٍ عَشْرٍ «2» وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ «4» هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ «5» ▫ «فجر» به معناى شكافتن است و مراد از آن، شكافتن تاريكى با سپيده دم است كه زمان مقدّس و با ارزشى است و در آن هنگام، جنبنده‌ها به تكاپو مى‌افتند و صبح و روز تازه‌اى را آغاز مى‌كنند. ▫ در حديثى مراد از فجر را حضرت مهدى عليه السلام دانسته «الفجر هو القائم عليه السلام» كه شب تاريك ظلم و فساد، به صبح قيام آن حضرت برچيده خواهد شد. ▫ «حِجْرٍ» به معناى منع و مراد از آن عقل است كه انسان را از كار خلاف منع مى‌كند. چنانكه «محجور» به معناى ممنوع التصرف است. ▪ در روايات، براى «شفع» به معناى زوج و «وتر» به معناى فرد، مصاديق زيادى گفته شده است، از جمله اينكه مراد از وتر، روز نهم ذى‌الحجه (روز عرفه) و مراد از شفع روز دهم‌ ذى‌الحجه (عيد قربان) است و يا مراد از شفع، دو كوه صفا و مروه است و مراد از وتر، كعبه كه يكى است. و يا مراد از وتر، خداوند يكتا و مراد از شفع، مخلوقات‌اند كه همه جفت و زوج هستند، يا مراد نماز مستحبّى شفع و وتر است كه در سحر خوانده مى‌شود و يا مراد از شفع، روز نهم و دهم ذى الحجه و وتر، شب مشعر است. ▫ زمان خيلى ارزشمند و بلكه مقدّس است و نبايد آن را بيهوده از دست دهيم. خداوند به تمام بخشهاى زمان سوگند ياد كرده است؛ «وَ الصُّبْحِ» «2»* به صبح سوگند، «وَ الضُّحى‌» «3» به چاشت سوگند، «وَ النَّهارِ» «4»* به روز سوگند، «وَ الْعَصْرِ» «5» به عصر سوگند. ▫ جالب آنكه به سحر سه بار سوگند ياد كرده است؛ «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» «6»، «وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ» ، «وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» (به شب سوگند آنگاه كه رو به آخر مى‌رود، يعنى به هنگام سحر سوگند.) ▫ مراد از «لَيالٍ عَشْرٍ»، يا ده شب آخر ماه مبارك رمضان است كه شبهاى قدر در آن قرار گرفته و يا ده شب اول ماه ذى الحجه است كه روز عرفه و عيد قربان را شامل مى‌شود. ✅ زمان، مقدّس و قابل سوگند است. «وَ الْفَجْرِ» ✅ بعضى ايام از قداست ويژه‌اى برخوردار است. «وَ لَيالٍ عَشْرٍ» ✅ ساعات پايان شب كه سالكان در آن سير معنوى دارند، از قداست خاصّى برخوردار است. «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» ✅ مخاطبان قرآن، اهل خردند. «لِذِي حِجْرٍ» 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 دنیایی فرا روی دین ▪ از وجود مبارك امام مجتبی (سلام الله علیه) سؤال كردند كه چطور [در زمان] پدر بزرگوارتان در جریان جنگ صفین که شما هم آنجا حضور داشتید كاملاً می‌ جنگیدید، ولی الآن با معاویه صلح كردید؟ قبلاً صلح نمی‌ كردید و الآن صلح كردید؟ فرمود ما كه فرق نكردیم شماها عوض شدید، ما كه امام معصومیم فرق نكردیم، شماها عوض شدید: «وَ كُنْتُمْ فِی مُنْتَدَبِكُمْ إِلَى صِفِّینَ وَ دِینُكُمْ أَمَامَ‏ دُنْیاكُمْ‏ وَ قَدْ أَصْبَحْتُمُ الْیوْمَ وَ دُنْیاكُمْ أَمَامَ دِینِكُمْ»؛[1] فرمود در زمان جنگ صفین كه ما می ‌جنگیدیم به رهبری دین حركت می‌ كردید و پیشاپیش كارهایتان دین بود بعد خواسته ‌هایتان در كنار دین تأمین می ‌شد، اما الآن دین را گذاشتید كنار ﴿نَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ﴾[2] شد. پیشاپیش برنامه ‌هایتان خواسته ‌های دنیایی ‌شماست و دین را گذاشتید كنار؛ خب اگر یك ملتی این ‌‌چنین باشد، رهبرش امام زمان هم باشد بالأخره ناچار است كه تسلیم بشود. در زمان وجود مبارك امام مجتبی امام زمان همان وجود مبارك امام مجتبی بود، امام آن زمان آن حضرت بود؛ در زمان سید الشهداء(سلام الله علیه) امام زمان سید الشهداء بود؛ در زمان امام سجاد امام زمان امام سجاد بود تا برسد به الآن كه امام زمان ما وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) است. ▪ مادامی كه مردم برای دین حرمت قائل ‌اند و دین می‌گوید از سرزمین اسلامی ‌ات باید حمایت بكنی انسان تا آخرین لحظه می ‌ایستد، اما اگر دنیا‌زده باشد خب معامله می‌ كند. در همان سورهٴ مباركهٴ «بقره» فرمود دفاع از سرزمین اسلامی جزء جهاد معقول و مقبول خداست ﴿وَ مَا لَنَا ألاّ نُقَاتِلَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیارِنَا وَ أبْنَائِنَا﴾؛[3] اینها می‌گویند ما چگونه در راه خدا نجنگیم در حالی كه ما از سرزمینمان دور شدیم، الآن مبارزه مردم فلسطین جهاد «فی سبیل الله» است، چرا؟ چون «أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أبنائِهِمْ». فرمود: ﴿وَ مَا لَنَا ألاّ نُقَاتِلَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیارِنَا وَ أبْنَائِنَا﴾، انبیای آن عصر هم همین را تأیید كردند. ▪ وجود مبارك امام مجتبی فرمود داشتن یك رهبر ولو معصوم هم باشد نیمی از قضیه است، نیمی دیگر به حضور ایمان مردم وابسته است، اگر خدای ناكرده مردم دنیای می ‌اندیشند برابر ﴿قَدْ أفْلَحَ الْیوْمَ مَنِ اسْتَعْلَی﴾[4] فكر می ‌كنند، اگر اخروی بیندیشند برابر ﴿قَدْ أفْلَحَ مَنْ تَزَكّی﴾[5] فكر می‌ كنند، ﴿قَدْ أفْلَحَ مَنْ زَكّاهَا﴾[6] فكر می ‌كنند، این مربوط به این است كه اینها خودشان را بشناسند، آینده خودشان را بشناسند، ابدیت خودشان را بشناسند، بدانند برای چه كسی دارند كار می ‌كنند و كجا دارند می‌ روند. 📝 پانویس: [1]. تحف العقول، ص234. [2]. سوره آل عمران، آیه187. [3]. سوره بقره، آیه246. [4]. سوره طه، آیه64. [5]. سوره أعلی، آیه14. [6]. سوره شمس، آیه9. 📚 سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان تاریخ: 1382/01/19 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌دنیایی فراروی دین آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 مکتب جهانی ▪ بيان نوراني پيغمبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) هم که همين قرآن است، فرمود: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْه»‏.[1] اين جمله، جمله خبريه است، ولي به داعي انشاء القا شده است، خود بخود که [اسلام] بالا نمي ‌آيد؛ يعني «يجب عليکم إعلاء الإسلام»، وگرنه اين دين و مکتب چگونه جهاني مي‌ شود؟ چگونه جهان را [در بر] مي‌ گيرد؟ «الْإِسْلَامُ يَعْلُو» يعني «يجب عليکم إعلاء الإسلام»، پس اين مي‌ شود هدف. ▪ اما خط مشي به هر حال يک راه مي ‌خواهد. اين زيارت «جامعه» وجود مبارک حضرت هادي (سلام الله عليه) به ما ياد داد، وقتي که حرم رفتيد آن عُرضه را داشته باش که بگويي «أَنِّي ...‏ مُحَقِّقٌ‏ لِمَا حَقَّقْتُمْ‏»؛[2] يعني من مي ‌خواهم باسواد بشوم. هِگِل چه گفته؟ هايدگر چه گفته؟ کانت چه گفته؟ وقتي آدم نداند که جهان چه خبر است، چگونه مي‌ تواند بگويد: «مُحَقِّقٌ‏ لِمَا حَقَّقْتُمْ‏»؟! ما که اين لباس را در بَر کرديم، آن عُرضه را بايد داشته باشيم که به حضور حضرت رسيديم بتوانيم بگوييم من آمدم که دين شما را تحقيق کنم. بگويم هايدگر اين‌طور گفته درست نيست، علي (عليه السلام) اين‌طور فرموده درست است. کانت آن‌طور گفته درست نيست، امام هشتم اين‌طور فرمود درست است. ما تا جهاني نفهميم، نمي ‌توانيم محققِ جهاني باشيم. جهاني حرف بزنيم، اما موضعي فکر بکنيم! اين که نشد! ﴿لِيظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ﴾ حرف بزنيم، اما زيارت ‌نامه ‌اي فکر بکنيم؟! ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ﴾، ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾، ﴿وَ كَفَي بِاللَّهِ شَهِيداً﴾، اين سه تا را بگوييد، ولي منطقه ‌اي و محلي فکر بکنيد؟! حتماً بايد اين منطقه‌ هاي جهان را بدانيم، افکار جهان را بدانيم، معرفت ‌شناسي اينها را بدانيم، جهان ‌بيني اينها را بدانيم، کار ما اين است! ▪ ما وظيفه داريم که مکتب ‌هاي جهان را ارزيابي کنيم، بسنجيم، هر چه که در آن حق است که از انبياي قبلي گرفتند، آنها را تصحيح کنيم، تکميل کنيم و آنچه که حرف خود ماست به آنها ارائه کنيم، عرضه کنيم تا بشود ﴿لِيظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ﴾. [1]. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص334. [2]. من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص614؛ زاد المعاد ـ مفتاح الجنان، ص299. 📚 دیدار اعضای بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی با حضرت استاد تاریخ: 1398/05/03 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 حفظ حرمت قرآن ▪ این گروه از آیات، شامل آیاتی می¬شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی¬دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می¬کند: «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فىِ الْكِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَايَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بهِا وَ يُسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‌ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...‌».[۶] و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هرگاه بشنويد، افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى‌كنند با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود... ▪ دلالت حرمت داشتن قرآن به این گونه است که همرنگی با اين گونه گناهكاران، نشانه¬ی روح نفاق است؛ زيرا يك مسلمان واقعى هرگز نمی¬تواند در مجلسى شركت كند كه در آن نسبت به آيات و احكام الهى توهين شود و ایشان اعتراض ننمايد يا لااقل عدم رضايت خود را با ترك آن مجلس آشكار نسازد؛[۷] فلذا در ذیل آیه¬ی شریفه می¬فرماید: «...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَالْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً» ...خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‌كند. ▪ و در آیه¬ی دیگری استهزاکنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از این ها را عمل شیطانی نامیده است: «وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يخَوضُونَ فىِ ءَايَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»[۸] هرگاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى‌كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيت ستمگر منشين! ▪ خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته¬اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ و علاوه بر آن افرادی که این حرمت را نگاه نمی¬دارند، قوم ظالم نامیده است.[۹] ادامه دارد... 📝 پانویس: 6. سوره نساء/140. 7. تفسیر نمونه، ج‌4، ص173. 8. سوره انعام/68. 9. قرائتی، محسن‌؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگی درس هایی از قرآن‌، 1383ش، چاپ یازدهم، ج‌3، ص284. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از (2) 🔅🔅🔅 💢 نامهاي مبارکه ▪ قرآن كريم اسماء و صفات فراواني دارد و سوره حمد نيز كه «امّ القرآن» و مشتمل بر عصاره معارف قرآني است، به همين مناسبت داراي نامها و القاب بسياري است. نامهاي معروف اين سوره عبارت است از: امّ الكتاب، فاتحة الكتاب، السبع المثاني و حمد، و نامهاي غير مشهور آن، فاتحة القرآن، القرآن العظيم، الوافية، الكافية، الشافية، الشفاء، الصلاة، الدّعاء، الأساس، الشكر، الكنز، النّور، السؤال، تعليم المسألة، المناجاة، التفويض، (سورة) الحمد الاُولي والحمد القُصري است. ▪ بررسي جايگاه و محتواي اين سوره نشان مي‏دهد كه تسميه آن به هر يك از اين نامها ناشي از مناسبتهاي موجود در معارف آن و يا جايگاه ويژه سوره است. اكنون به بررسي اسرار نامگذاري سوره حمد به اين نامها مي‏پردازيم: ✅ 1 ـ «أُمّ الكتاب»، «أُمّ القرآن»: نامگذاري سوره حمد به اين دو نام، كه در روايات فراواني به نقل فريقين آمده است، از اين روست كه مشتمل بر عصاره معارف قرآن كريم است. ▪ معارف قرآني داراي سه بخش مبدأ شناسي، معادشناسي و رسالت شناسي است و كلام منسوب به حضرت اميرالمؤمنين (عليه‏السلام) نيز كه فرمودند: «رحم الله امرأً علم من أيْن وفى أيْن وإلي أين» ناظر به شناخت همين اصول سه‏ گانه است. ▪ سوره مباركه فاتحة الكتاب نيز مشتمل بر معرفتهاي ياد شده است؛ زيرا بخش آغازين آن مربوط به مبدأ و ربوبيت مطلق او بر عوالم هستي و همچنين صفات جمالي او مانند رحمت مطلق و رحمت خاصّ است و بخش مياني آن (مالك يوم الدين) ناظر به معاد و ظهور مالكيت مطلقه خداي سبحان در قيامت است و بخش پاياني آن كه سخن از حصر عبادت و استعانت در خداي سبحان و طلب هدايت به صراط مستقيم دارد (إيّاك نعبد... ولا الضالّين)، مربوط به هدايت و ضلالت در سير از مبدأ تا معاد است و مدار و محور آن مسئله وحي و رسالت است. پس اصول معارف قرآني در اين سوره ترسيم شده است. ▪ حكيم متألّه و مفسر ژرف انديش، شيرازي درباره اين سوره مباركه مي‏گويد: 🔹 نسبت سوره به قرآن، همانند نسبت انسان (جهان كوچك) به جهان (انسان بزرگ) است و هيچ يك از سور قرآني در جامعيّت همتاي اين سوره نيست. 🔹 كسي كه نتواند از سوره مباركه بخش عمده ‏اي از اسرار علوم الهي و معالم ربّاني (مبدأشناسي، معادشناسي، علم النفس و...) را استنباط كند، عالم ربّاني نيست و به تفسير اين سوره، آن گونه كه بايد، راه نيافته است[تفسير القرآن الكريم، ج1، ص 163 ـ 164.] ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (96) ✳ اصل چهارم. حق محوري نظام آفرينش و حقيقت مداري ساختار خلقت انسان، آثار فراواني دارد كه در هرجا به وضع خاص ظهور مي يابد؛ به طوري كه اگر كمال هماهنگ با هندسه آفرينش بهره كسي شد و او همان كمال را در راستاي تنعّم صحيح به كار گرفت و باور راست خويش را بارور كرد، و عقيده سالم خود را عُقده گشاي مُعضِل قرار داد، چنين كمال هماهنگ و چنان بهره مندي مناسب، بركات بي شماري را به همراه دارد كه شكوفايي آن كمال، و درخشندگي اين بهره وري درست، از نتايج آن خواهد بود، و اگر كسي شبيه كمال را كمال واقعي انگاشت، و برابر اين پندار آفِل، در جهتِ مخالف نهرِ سيّالِ حقيقت شنا كرد، عِرض خود مي برد وزحمت ديگران مي دارد. 🔹 اگر [كسي] خواست جهل عملي خود را بر نظام مستحكم حكيمانه خلقت تحميل كند، فوراً شكست خورده، و ناداني او روشن مي گردد، و اگر اراده نمود، جهالت عملي خويش را به صورت قهر و زور بر ساختار مُتْقَنِ آفرينش ترجيح دهد، سريعاً مُنْهَزم شده و عجز او معلوم مي گردد، و اگر مصمّم شد نيرنگ و فريب خود را به صورت دسيسه سياسي بر سياستِ حق مدار تكوين چيره نمايد، طولي نمي كشد كه بوي رياي وي از بورياي زهدفروشانه او، فضاي جامعه را آلوده مي كند و سبب رسوايي وي مي گردد، زيرا تار و پود فرد و جامعه، و ملك و َفلَك، با حقيقت تعبيه شد و همه اين امور، واكنش سريع نسبت به ناداني و نابخردي اهل طغوي و تدليس و تلبيس دارند و در اين عكس العمل فوري، فرقي بين كار پيدا و پنهان، و تفاوتي ميان سِرّ و جَهْر، و درون و بيرون نيست. 🔹 رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نموداري از اصل مزبور را چنين ارائه فرمود: «ثَلاثٌ مَن كنّ فيه فهي راجعةٌ علي صاحبها، اَلْبَغيُ، والمكرُ وَالنَّكْثُ» [نهج الفصاحه، ج2، ص944.] ؛ سه خصلتِ ناپسند است كه در هر كس يافت شود، بدون آنكه به ساختار خلقت آسيبي برساند، به خود او برمي گردد؛ يكي ظلم و ديگري نيرنگ و سومي پيمان شكني و بد عهدي. 🔹 «مَن غَالَبَ اللّهَ غَلَبَهُ ومَن خادَعَ اللّهَ خَدَعَهُ» [همان، ج1، ص285.]؛ هر كس بخواهد بر خداوند كه حق محض، و از ذات اقدس وي جز حق نيايد،غالب گردد، مغلوب مي شود و هركس بخواهد با خداوند به نيرنگ بپردازد،فريب مي خورد؛ يعني همان توانِ قهرآلود يا دسيسه گر او، ابزاري است به زيان خود او، چون نظامِ آفرينش، در حدوث و بقا، تحت تدبير ربوبي است، هرگونه كژانديشي و تبه كاري، مبارزه مستقيم با مدبّر حكيم اين نظام است؛ چنين غافِل عاطلي، وَرَمِ مذموم را فربهي محمود مي پندارد و آماس را نمو تلقّي مي كند؛ برو اي خواجه خود را نيك بشناس كه نبود فربهي مانند آماس [گلشن راز شبستري.] بَرِ عاقل كه يافت عقل و بصر فربهي ديگر و وَرَم ديگر [حديقةالحقيقه و شريعة الطريقه، ص429.] قهراً چنين خامان كژانديشي زود غروب مي كنند: زين كدو گردان بي پر و بال چون كدو زود بال و زود زوال [حديقةالحقيقه و شريعة الطريقه، ص289.] 🔹 خامان كژانديش، به جاي اينكه خود را به طور مستقيم بشناسند و يا به طور غيرمستقيم در آيينه، جهانِ منظّم خارج از خويش مشاهده نمايند، بدون آنكه حقيقت اصيل خود را بيابند، همين وضع موجود خودي را اصل پنداشته و آن را مرآت جهان بيرون قرار داده و واقعيت عيني خارج از خويش را در آيينه خود مي نگرند، و چون خودشان اهل جهل، سهو، نسيان، عصيان، نيرنگ، دسيسه و كتمان هستند، جهان بيرون را نيز اين چنين مي بينند و خيال مي كنند، نظامِ مُتْقَن بيرون، برخي از سيّئآت آنان را به نسيان يا كتمان مي سپارد، لذا كاري را كه در حضور ديگران قبيح مي دانند، چون به خلوت مي رسند، آن كار ديگر مي كنند، غافل از اين كه نظام عيني خلقت مَظْهر اَمينِ خداوندي است كه هرگز اهل نسيان و دسيسه نخواهد بود؛ (وما كان ربّك نسيّاً) [سوره مريم، آيه 64.]، (اَمْ حسب الذين في قلوبهم مرض اَنْ لن يُخْرِجَ الله أضغانهم) [سوره محمّدصلي الله عليه و آله و سلم، آيه 29.] ؛ يعني هرگونه بيماري اعتقادي و اخلاقي و رفتاري و گفتاري كه ريشه در نهاد بيماردلان داشته باشد، خداوند آن را بيرون خواهد آورد و افشا خواهد نمود. 🔹 البته ستّاري خداي غَفّار جايگاه مخصوص دارد كه تائبان و مُنيبان و خاضعان درگاه ربوبي از آن متنعّم اند. تبه كاري كه پرده پوشي كرده است، بايد بداند كه براي عالِم غيب و شهادت، درون و بيرون يكسان است، گذشته از آنكه پرده نيز داراي روزنه هاي فراوان است: از دل سوراخ چون كهنه گليم پرده‌اي بندد به پيش آن حكيم پرده مي‌خندد بر او با صد دهان هر دهاني گشته اشكافي بر آن [مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات 1581 ـ 1582.] ادامه دارد... @rahighemakhtoom