برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 208
#آیت_الله_جوادی_آملی
#سروش_هدایت
#اسلام_شناسی
#آموزه_های_اسلامی
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📈 پيام به همايش چهره هاي درخشان عرفان بزرگداشت مرحوم قاضي(ره)
◀ سنت حسنه اي كه از عارف متشرع حضرت سيدعلي قاضي(قدسسرّه) مأثور است، مؤيد هماهنگي عقل و نقل و شهود است؛ اذكار ديني را با افكار توحيدي همسان كردن و براي رهايي از فكرِ خود فكر كردن و براي بالا بردن
سطح فكر درباره معارف برين ذكر گفتن، از برنامه هاي رسمي آن فرهيخته معرفت بود؛
ذكر آرد فكر را در اهتزاز
ذكر را خورشيد اين افسرده ساز
[مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 1476.]
نعمت آن كس كه او، مژدهي تو آورد
گرچه بخوابي بود، به ز اَغاني مرا
در ركعاتِ نمزا، هست خيال تو شه
واجب و لازم چنانك، سَبْع مَثاني مرا
عمر اواني است و وصل، شربت صافي در او
بيتو چه كار آيدم، رنج اَواني مرا
سجده كنم من زجان، روي نهم من به خاك
گويم از اينها همه، عشق فلان مرا
[ديوان شمس تبريزي]
◀ عارف متعبّد سرخ رويي خويش را مرهون (وسقاهم ربُّهم شراباً طهوراً) [سوره انسان، آيه 21.]
مي داند، وگرنه افسرده و پژمرده خواهد بود؛
خُم كه در او باده نيست، هست خُم از باد پر
خُمِ پر از باد كي، سرخ كند روي ها
هست تهي خارها، نيست در او بوي گل
كور بجويد زخار، لطفِ گل و بوي ها[ديوان شمس تبريزي.]
مدّعي لاف زن، حقيقت را به مجاز هبوط مي دهد و سراب را كوثر مي پندارد و زَبَدْ را زُبده مي انديشد و چنين مي سرايد
مرا سجده گه بَيْتِ بِنْتِ العِنَبْ بس
كه از بَيْتِ اُمّ القري مي گريزم
◀ چنين مصروعِ كژراهه اي كه از آسيب طغومت رأي و گزند طغيان عمل در امان نيست، دام مي نهد و سَرِ حُقّه باز مي كند و بنياد مكر با فلك حقّه باز مي نمايد، ليكن عارف وارسته مي گويد:
اي دل بيا كه ما به پناه خدا رويم
زانچ آستينِ كوته و دست دراز كرد
فردا كه پيشگاه حقيقت شود پديد
شرمنده رهروي كه عمل بر مجاز كرد
◀ وارث عرفاني حضرت سيّد علي قاضي(قدسسرّه)، استاد علامه طباطبايي(قدسسرّه) چنين سرود:
پرستش به مستي است در كيش مِهر
برونند زين جرگه هشيارها
كشيدند در كوي دلدادگان
ميان دل و كام ديوارها
جز افسون و افسانه نبود جهان
كه بستند چشم خشايارها
◀ و طبق سروده مولوي؛
چون نماز و روزه ات مقبول شد
پهلواني، پهلواني، پهلوان[ديوان شمس تبريزي.]
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
#آبشار_توبه
#اراده
#عادات
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
💢انواع کسب
🔹 در قرآن كریم چند كسب مطرح است: یك سلسله كسب های اعتباری است كه آن مسكوب در اختیار كاسب است؛ یك سلسله كسب های حقیقی است كه آن مكسوب حاكم بر كاسب است. آن كسب های اعتباری كه كاسب, حاكم بر مكسوب است، كسب مال است كه انسان مالی یا عین یا منفعت یا انتفاعی را كسب می كند. چه زن و چه مرد، قرآن كریم فرمود: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾؛[1] یعنی مرد هر كسبی كرد مال اوست, زن هر كسبی كرد مال اوست؛ مالی را, مغازه ای را, خانه ای را, مرتع و مزرعی را كسب كرد چون یك امر اعتباری است و یك امر حقیقی نیست در اختیار كاسب است، می تواند بفروشد, اجاره بدهد و به کسی هبه كند; یعنی آن كس كه كسب كرد اختیار مكسوبِ خود را دارد ﴿لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾، مالی را كه آدم كسب كرد در اختیار اوست؛ اما یك سلسله مسائلی است كه اگر كسب كرد خودش در اختیار آن مكسوب قرار می گیرد!
🔹 اینكه در سوره مباركه فرمود: ﴿لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ﴾؛[2] اگر كسی ـ معاذ الله ـ بیراهه رفت گناهی را كسب كرد، به یك اخلاق بد عادت كرد، به دروغ, به خیانت, به حرام, به اعتیاد ـ معاذ الله ـ عادت كرد؛ این را كسب كرد، چون قبلاً كه نداشت، این صفت را بعد كسب كرد، این خُلق را كسب كرد، وقتی كه به دنیا آمد كه این خُلق و صفت را كه نداشت! الآن كه این صفت را كسب كرد، خود این كاسب در اختیار این مكسوب است، به هر سَمتی كه این صفت بخواهد ببرد او می رود، چون عادت كرد! ساده ترین كارش عادت به سیگار است، این عادت را او كسب كرد قبلاً كه نداشت، الآن گرفتار این عادت است. اگر ـ خدای ناكرده ـ به حرام عادت كرده به گناه عادت كرده، چشم او, گوش او, زبان او در اختیار مكسوب است.
🔹 این «لام» در قرآن كریم همه جا به یك معنا نیست. اینكه در سوره «نساء» یا مانند آن می فرماید: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾ كاسب اختیار دارد، مال در اختیار كاسب است؛ ولی اگر ـ خدای ناكرده ـ صفت بدی را كسب كرد، این كاسب در اختیار مكسوب است كه فرمود: ﴿لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ﴾.
🔹 بنابراین ما دو نحو كسب داریم: كسبی كه كاسب مسلّط است و كسبی كه آن مكسوب مسلّط بر این كاسب است و اگر كسی ـ خدای ناكرده ـ یك كسب حرامی داشت یعنی به وصف بدی عادت كرد راه برای توبه باز است، «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیه»[3] این آبشار است، آبِ توبه یعنی همین! ﴿تُبْتُ إِلَیكَ﴾[4] این آبشار است، نه اینكه برویم نزد كسی یك لیوان آب بخوریم یا یک بطری آب ببریم، خود «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیه» این آبشار است و انسان را پاك میكند، خدایا آمدم! لازم نیست حرف بزند, لازم نیست بگوید «استغفر الله»، با یك اراده جدّی تخلّل ناپذیر بگوید خدایا آمدم؛ این می شود پاک، می شود آبشار. پس این طور نیست كه اگر كسی ـ خدای ناكرده ـ یك صفت بدی كسب كرد نتواند نجات پیدا كند این طور نیست! پس ما دو نحو كسب داریم: یك كسب اعتباری داریم كه كاسب مسلّط است، یك كسب حقیقی داریم ـ چون این صفت یك امر حقیقی است یك امر اعتباری كه نیست ـ این مكسوب مسلّط بر انسان است. این كسب ها برای ما كاملاً فرق دارد راه دارد كه انسان كاملاً اصلاح شود و برگرداند.
[1] . سوره نساء، آیه32.
[2] . سوره نور، آیه11.
[3] . المحاسن، ج1، ص53.
[4] . سوره اعراف، آیه143؛ سوره احقاف، آیه15.
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1396/04/22
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 62
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر_قرآن
#تکرار
#فهم_قرآن
🔅🔅🔅
💢حکمت تکرار بعضی عبارات و داستانها در قرآن
⏪ اگر چه "تکرار" سبب تفهیم بیشتر میگردد و اگر چه امروزه روانشناسان نیز کشفیات قابل توجهی راجع به "ذکر = یادآوری" و تکرار آن داشته و بر آثار "تکرار"، بر روان تصریح دارند، اما اگر در مباحث و قصص قرآنی بنگریم، "تکرار"ی ندارد، مگر آن که تذکرش در آن فصل و موضوع، لازم و ضروری باشد.
اگر فقط نمازهای یومیه را اقامه نماییم، نمازمان (البته با تفاوت رکعاتش)، در هر شبانه روز، پنج نوبت تکرار میشود؛ اما هیچ ملاقات و گفتگو با خداوند رحمان و رحیم، تکراری نیست و هر کدام مستقل از دیگری هستند. ملاقاتی جدید و گفتگویی جدید و ذکر و تسبیحی نو میباشند.
⏪ آیا اگر کسی را دوست داشته باشیم، فقط یکبار به زبان میآوریم و یا فقط یکبار اظهار و ابراز محبت مینماییم؟! یا اگر کسی را دشمن بداریم، فقط یکبار به زبان یا به عمل اظهار میکنیم؟! یا آن که این حبّ و بغض، استمرار دارد و حقیقت آن به هیچ وجهی تکراری نمیباشد؛ اگر چه ممکن است که الفاظ یا رفتارهایی به صورت تکرار بروز نمایند. مثل این که کسی هر روز یک یا چندبار به محبوبش بگوید: «دوستت دارم»، یا هر روز شاخه گلی برای هدیه بیاورد.
⬅ الف – آیا "توحید" و این که بدانیم و باور نماییم که هیچ إلهی به غیر از الله جلّ جلاله وجود ندارد و به همراه او نیز إله دیگری وجود ندارد، یک امر تکراری است؟! در حالی که برای ما هر لحظه إلههای کاذب و دروغین [از درون یا از بیرون]، رخ مینماید و ما را به سوی وابستگی و بندگی خود دعوت مینماید؟! لذا مکرر متذکر میگردد که «أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» و با ذکر مثالهای گوناگون، از عقل و قلب ما میپرسد: «أَإِلَهٌ مَعَ اللَّه – آیا با الله، إله دیگری هم هست؟!» و اگر دقت نماییم، زوایای بحث و دلایل اقامه شده در هر تذکر، کاملاً متفاوت میباشند.
⬅ ب – قصص قرآن کریم نیز به حسب ظاهر تکراری است، مثلاً گفته میشود قصص مربوط به حضرت موسی علیه السلام و قوم بنیاسرائیل! در حالی که هیچ کدام تکرار نیستند؛ یک بحث از طغیان فرعون است – یک بحث از رسالت ایشان و برادرشان هارون است – یک بحث به معجزه الهی و جادوگران پرداخته – دیگری به جهل و لجاجت قوم بنی اسرائیل – فرازی دیگر به اصرار آنها به دیدن خداوند متعال – فرازی دیگر به سامری گوسالهساز و گوسالهپرستی امت موسی علیه السلام – مبحثی دیگر به ازدواج ایشان – مبحثی دیگر به غرق شدن فرعون و آلش ... و هر فراز نیز دارای درسها، حکمتها و عبرتهای بسیاری میباشد، به ویژه آن که اخلاق عموم مردم، شبیه اخلاق عموم قوم بنی اسرائیل میباشد.
📜 حکمت قصص:
⏪ اگر خوب به آیات مربوط به قصص تاریخی قرآن کریم توجه نماییم، میبینیم که قصهی کفر و لجاج قوم نوح علیه السلام و مسئله حتمی شدن عذاب و نجات مؤمنانی که سوار بر آن کشتی شدند، قصهی روزمرهی آدمیان و خود ماست. هر زمان طوفان بلایای مهلک و سیل ریشهکن کننده عذاب، همگان را تهدید میکند و "سفینة النجاة إلهی"، همیشه هست و همگان را دعوت به سوار شدن و نجات میکند. چرا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند که سمت راست عرش خدا نوشته شده است «إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ»؟ و البته تمامی امامان علیهم السلام، چراغ هدایت و کشتی نجات میباشند.
⏪ اگر خوب بنگریم، قصهی بتها و بتپرستیهای زمان حضرت ابراهیم علیه السلام و بتشکنی ایشان، قصهی ماست و حتی افکنده شدن در آتش توسط دشمنان و سالم بیرون آمدن از آن به معجزهی الهی نیز قصه خود ماست.
⏪ هم یوسف علیه السلام، خود ما هستیم و هم برادران حسود یوسف، هم زندان یوسف و هم سلولیها، هم زلیخا و هم چنین دورانهای رونق و قحطی و ...، دورانهای خود ماست؛ پس باید درس و حکمت بیاموزیم و عبرت بگیریم.
⏪ قصه قوم لوط، عاد و ثمود، قصص فرعون، قصهی قوم بنیاسرائیل، ایرادهای بنیاسرائیلی در اطاعت امر خدا – ترس – نافرمانی به رغم دیدن معجزات و شنیدن براهین و برخورداری از علم و حکمت ... و غیبت حضرتش و رویکرد امتش به گوسالهپرست با فتنه سامری و ...، همه قصص خودمان میباشد. قصههای مشابهی که به اَشکال گوناگون رخ مینماید و تکرار میشود.
⏪ پس، اگر چه شاید به حسب ظاهر و برخی الفاظ، تکرار وجود داشته باشد و همین تکرار نیز سبب تفهیم و تذکر بیشتر میگردد که لازم و ضروریست؛ اما در حقیقت آیات از منظری دیگر، تکراری وجود ندارد و هر کدام مبحث مستقلی میباشند.
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
💢انواع کسب
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(153)
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#سوره_حمد
#تفسیر
#تسنیم
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين
(آیه 7،سوره حمد)
📌 تفسير
✅ نعمتهاى ظاهرى و باطنى
آنچه براى حواس ظاهرى يا باطنى و قواى ادراكى يا تحريكى انسان گوارا و ملايم باشد نعمت ناميده مى شود. قرآن كريم همه نعمتها را از جانب خداى سبحان مى داند: و ما بكم من نعمة فمن الله (سوره نحل، آيه 53) و آن را نيز غير قابل شمارش معرفى مى كند: و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها (سوره نحل، آيه 18). امام اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نيز مى فرمايد: (لا يحصى نعمائه العادون ). (نهج البلاغه، خطبه 1، بند 1)
▫ نعمتها برخى ظاهرى و برخى ديگر معنوى و باطنى است: و اءسبغ عليكم نعمه ظاهرة و باطنة (سوره لقمان، آيه 20) و نعمت مطلوب در سوره حمد بر اساس دلايل و شواهد قرآنى نعمت ظاهرى نيست، بلكه نعمت باطنى است كه سالكان با متنعم شدن به آن از اصحاب صراط سوى و مستقيم شده، راهى باريكتر از مو و برنده تر از شمشير را به آسانى مى پيمايند؛ زيرا پيمودن اين راه بدون نعمت باطنى الهى ميسور كسى نيست. اين دلايل به اختصار عبارت است از:
⏪ 1- قرآن كريم از سويى نعمتهاى ظاهرى همانند مال و فرزندان را زينت زندگى دنيا مى داند: المال و البنون زينة الحيوة الدنيا (سوره كهف، آيه 46) و از سوى ديگر كاربرد آنها را به زندگى دنيا منحصر مى كند: (يوم لا ينفع مال و لا بنون ) (سوره شعراء، آيه 88). از جمع اين دو آيه بر مى آيد كه آنچه ره توشه سلوك و عامل وصول سالكان كوى حق است، نعمتهاى باطنى الهى است.
⏪ 2- متنعمان و برخورداران از نعمتهاى باطنى، پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحانند و غالب آنان از نعم ظاهرى بهره مند نبوده اند.
3- عامل مغضوب شدن و ضلالت كسانى كه در برابر نعمت يافتگان قرار گرفته اند، همان نعمتهاى ظاهرى است.
▫ قرآن كريم سر طغيان گروهى از كافران را برخوردارى از مال و فرزند مى داند: اءن كان ذامال و بنينَ اذا تتلى عليه اياتنا قال اءساطير الاءولين. (سوره قلم، آيات 14 15)
▫ همچنين به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: وذرنى و المكذبين اءولى النعمة و مهلهم قليلا (سوره مزمل، آيه 11). نيز از نعمتى سخن مى گويد كه انسان را به اعراض و استكبار مى كشاند: اذا اءنعمنا على الانسان اءعرض وناء بجانبه (سوره اسراء، آيه 83) و قوم بنى اسرائيل را با اين كه نعمتهاى فراوانى به آنان داده شده بود: يا بنى اسرائيل اذكروا نعمتى التى اءنعمت عليكم (سوره بقره، آيه 40) ذليل و مغضوب معرفى مى كند: ضربت عليهم الذلة و المسكنة و باءوا بغضب من الله. (سوره بقره، آيه 61) درباره برخى از هلاك شدگان نيز مى فرمايد: از نعمتهاى فراوانى بهره مند بودند: و اترك البحر رهوا انهم جند مغرقونَ كم تركوا من جنات و عيونَ و زروع و مقام كريمَ و نعمة كانوا فيها فاكهين (سوره دخان، آيات 24 27)
▫ بنابراين، نعمت مادى كه انسان را به خود مشغول مى سازد، يا فتنه و ابتلا (عامل آزمودن ) است و يا عذاب الهى و در نتيجه راهزن است، نه راهگشا و نمى تواند دستمايه و ره توشه سلوك به سوى خدا باشد.
از شواهد گذشته به خوبى روشن مى شود كه در (اءنعمت عليهم ) سخن از نعمتهاى معنوى و باطنى است كه به پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحان نيز عطا شده است و قرآن كريم در موارد گوناگون آنها را بيان مى كند.
🌴🌴🌴
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
🔅تفسیر و قرآن پژوهشی
@rahighemakhtoom
Al-Ala04.mp3
6.2M
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
#تفسیر_صوتی
🔅🔅🔅
📌نگاشت 29:تفسیر صوتی سوره اعلی
📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی
📒 جلسه چهارم
☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام علی بن موسی الرضا و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهما
🌴🌴🌴
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
🔅تفسیر و قرآن پژوهشی
@rahighemakhtoom
تفسير سوره اعلی جلسه 4.docx
41.4K
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
#تفسیر_متنی
🔅🔅🔅
📌نگاشت 30:تفسیر متنی سوره اعلی
📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی
📒 جلسه چهارم
☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام علی بن موسی الرضا و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهما
🌴🌴🌴
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
🔅تفسیر و قرآن پژوهشی
@rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۹۶ ـ ۹۴ #سوره_بقره
94قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدّارُ الآْخِرَةُ عِنْدَ اللّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ95وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ بِالظّالِمینَ96وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النّاسِ عَلى حَیاة وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَة وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ
📌 کمالات انسانی
یکی از نشانه های اولیاء #خدا و کسانی که به کمالات روحی رسیده اند این است که به #آخرت یقین کامل و اعتقاد صحیح دارند و اگر معتقد به آخرت باشند نشانه اش این است که آنها آماده برای #مرگ اند بلکه درخواست #مرگ می کنند ولی آنهایی که به مراحل #تزکیه نفس موفّق نشده و روی دلهایشان #کفر و بی اعتقادی به آخرت پرده انداخته #حریص ترین مردم به زندگی دنیا هستند و مایلند که هر چه بیشتر در #دنیا عمر کنند و هیچ گاه نمیرند. زیرا می دانند که اگر آخرتی باشد با این اعمال زشت به عذاب الهی مبتلا خواهند شد لذا هیچ وقت تمنای #مرگ نمی کنند...
🌴🌴🌴
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
🔅تفسیر و قرآن پژوهشی
@rahighemakhtoom
🌴🌴🌴
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید.
🔅تفسیر و قرآن پژوهشی
@rahighemakhtoom
🔰 از گردن خودت براى ديگران پل نساز
▫ مادامى كه عمل تو در اعماق ريشه ندوانده باشد و از شناخت و احساس تو مايه نداشته باشد، اين عمل به درد ديگران مىخورد و حتى بهشت هم مىسازد، ولى نه براى تو كه خودت را به جهنم انداختهاىو با چشم كور راه افتادهاى.
▫اين بزرگترين جنايت است كه يك دسته بشناسند و بسنجند و تصميم بگيرند و من اجرا كنم، مگر مغز من در سر ديگران است كه براى من تصميم مىگيرند؟ اين گونه حركت گرچه سريعتر و راحتتر است ولى انسانى نيست و ادامهاى نخواهد داشت.
▫بريدگى ميان انسان و عمل از همين مسخ مايه مىگيرد وبه بيگانگى از خويش و به دلمردگى منتهى مىشود. تو اگر مىخواهى با عمل خوبت به خوبى برسىو بهرهبردارى و رفعتى بگيرى و بالاتر بروى، وسعتى بيابى و ظرفيتى به دست بياورى ناچارى كه از اينجا شروع كنى.
▫ناچارى كه پيش از عمل، خلوت و نظارت و شناخت و هدف و طرح و نقشهاى داشته باشى، وگرنه آبى هستى كه به آسياب ديگران مىريزى. و اين دستور است كه «لاتَجْعَلْ رَقْبَتَکَ جِسْرَآ لِلنَّاس ». از گردن خودت براى ديگران پل نساز كه آنها برسند و تو بمانى. آنها كه مىخواهند از تو گوش درست كنند و چشمت رابگيرند و مغزت را بخورند، هر كه باشند جنايتكارند.
▫آنچه كه استبداد را شكل مىدهد، همين پوك شدن آدمها و از دست رفتن بينات و كتاب و ميزان است. سردسته تمام اساسهاى
استضعاف و استبداد و استثمار و استعمار و... سردسته تمامى اينها
همان پوك كردن و استخفاف است؛ «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ ».
استاد #علی_صفایی_حائری(کتاب صراط، صفحه ۲۱)
🔅تفسیر و قرآن پژوهشی
@rahighemakhtoom
🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست.
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل ایام برد
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom