eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 🔰کلمات با حقایق بیرونی متفاوتند، [مانند کلمه درخت با خود درخت]، کلمات همه ناقص‌اند و قرآن کریم نیز با کلمات رایج بشر نازل شده، پس خطا و نقص دارد.! ▫️کدام اسم یا توصیفی، عین حقیقت مسمّا یا موصوف می‌باشد؟ ممکن است اسم کسی "عبدالله" باشد، اما خودش اصلاً "عبدالله" نباشد، یا حتی اگر چون رسول اعظم، حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، مصداق کامل "عبدالله" باشد، باز هم اسم یا توصیفش با خودش فرق دارد. 🔹●- تفاوت بسیاری وجود دارد بین "نقص" با "خطا"؛ که البته به قرآن کریم هیچکدام راه ندارد [که توضیح داده خواهد شد]. شاید شما یک شخص، یا مقام، یک کرامت، یا منظره از طبیعت و یا ... را نسبت به آن چه هست، ناقص توصیف نمایید، اما این دلیل همان مقدار توصیف شما خطا باشد. الف - یک معنای "نزول" همین است، نزول یعنی "پایین آمدن" از مرتبۀ حقیقت خودش و این اختصاصی به آیات قرآن کریم ندارد، بلکه نسبت به هر حقیقتی ثابت است. *- فرض کنید که در دلتان کسی را دوست دارید؛ این محبت و عشق شما، اصلاً قابل توصیف نیست و هیچ کلمه یا مهفومی، عین آن نمی‌باشد؛ اما این حقیقت در ذهن شما به مرتبۀ مفاهیم کلی و جزئی نزول می‌یابد - سپس به مرتبه "کلمه - واژه" به زبان خودتان نزول می‌یابد - پس از آن به مرتبۀ صدا نزول می‌یابد و پس از آن به مرتبه الفاظ نزول می‌یابد و بالاخره بیان می‌گردد [گفتن]. *- قابل توجه و تأمل، دریافت مخاطب شماست. ممکن است شما موضوع انشایی تعیین کنید به عنوان «من تو را دوست دارم» - ممکن است در دیکته بگویید: «من تو را دوست دارم» - ممکن است نام یک کتاب چنین باشد - اما یک موقع برای اظهار محبّت، حال دل را به زبان آورده و به محبوب خود می‌گویید: «من تو را دوست دارم». ▫️مخاطب شما، به راحتی درک می‌کنید که جمله شما، موضوع انشاء بود، یا دیکته، یا اظهار محبّت؟ اگر اظهار محبت باشد، او از راه شنیدن با گوش، این پیام را دریافت می‌دارد - سپس کلمات را به عالَمِ معانی و مفاهیم ارتقا می‌بخشد - سپس تا عالَم درک بالا می‌برد و در افق بالاتر به "دل" می‌رساند و فهم می‌کند که محبّتش به دل شما نشسته و شما او را دوست دارید؛ لذا با همین کلمات، حالت دل شما را همانگونه که در دلتان هست، با دلش فهم و درک می‌نماید. یعنی روحش، روح محیط بر کلام و بیان شما را درک می‌نماید. 🌷🌷🌷 قدر ار نشناسد دل و کاری نکند بس که از این حاصل ایام برد 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom ادامه در پست پایین👇🏾👇🏾👇🏾
👆🏽👆🏽👆🏽 ☑️ب - قرار نیست که کلمات، عین حقیقت بیرونی باشند، که اگر چنین بود، آنها نیز حقیقت بودند، نه کلمه. لذا نباید آنها را با هم مقایسه نمود. اصلاً هم سنخ نیستند که مقایسه شوند، یکی حقیقت وجودی دارد و دیگر کلمه‌ای است که معنا و مفهوم و منظوری دارد. ☑️ج - واژگان (کلمات) همه "اسم و آیه" هستند، و هر دو در فارسی به "نشانه" برگردان (ترجمه) می‌شوند، با این تفاوت که "اسم" نشانه‌ای برای اشاره به یک شخص، یک چیز یا یک حالت و صفت است، اما "آیه"، نشانه‌ای است که دلالت و راهنمایی می‌کند. ▫️به عنوان مثال: «علَمک راهنمایی»، اسم یک چیزی است، اما "علامت" روی آن، نشانه -"آیه"ای- است که به شما اطلاعاتی می‌دهد، دلالت دارد و راهنمایی می‌نماید. 🔹اگر اسم شما "علیرضا یا فاطمه" باشد؛ این نشانه‌ای برای اشاره به شخص شماست، اما اگر اسم‌های دیگری چون: پدر، مادر، فرزند، دانشجو، پزشک، مهندس، کارگر، کارفرما و ... داشته باشید، به وجهی از وجوه شما دلالت دارند. شاید در یک زمان، چندین اسم و آیه داشته باشید. ●- اسم‌های خداوند سبحان و آیات او در زمین و آسمان‌ها و یا کلام وحی [قرآن مجید] نیز از این قواعد مستثنا نمی‌باشند، برخی اشاره به شخص دارند و برخی دیگر دلالت می‌کنند؛ مثل این که بگویید: الله، خالق همه چیز است. اسم "الله" به خودش اشاره دارد و اسم خالق به خالقیت (فعل) او دلالت دارد و به سوی او راهنمایی می‌کند. 🖇نتیجه: بنابراین، نه تنها لزومی ندارد که کلمه، اسم یا مفهوم، عین حقیقت خارجی باشد، بلکه اساساً چنین چیزی محال است، چرا که اگر چنین باشد که دیگر اسم، کلمه یا مفهوم نیستند، بلکه همان حقیقت‌اند. ▫️اگر یک اسم شما "همسر یا پدر" باشد؛ قرار نیست که این کلمات، خودشان همسر یا پدر باشند، بلکه این واژگان، وجهی از شما را معرفی می‌کنند و بر آن دلالت دارند. لذا نه به پدر و همسر بودن شما نقصی وارد می‌شود، نه این کلمات در معرفی و بیان وجه یا حالت مورد نظر ناقص هستند و نه خطایی رخ داده است. ▫️ در قضیۀ مطروحه در پرسش، زود نتیجه گرفته شده که «پس قرآن کریم ناقص و خطاست!» گویی که قضیه فقط برای رسیدن به این نتیجه طراحی شده است! ولی روشن شد که اختصاصی به قرآن کریم ندارد و در هر بیانی، همین اصول حاکم است و به هیچ کدام نیز نقص یا خطا وارد نمی‌شود. ●-🔹 اسم هر کسی با خودش متفاوت است - نشانه‌های [آیات] هر کسی، با خودش متفاوت است - بیان هر حقیقتی، با خود حقیقت وجودی آن متفاوت است - جرا که همه، "نشانه"های یک حقیقت بیرونی هستند، نه خودش؛ و هیچ کدام نیز اگر درست بیان شوند، نه ناقص هستند و نه خطا! ▫️یک واژه‌ای مانند: "مادر یا پزشک"، اسم‌هایی جهت معرفی وجهی از وجوه یک شخص می‌باشند، نه خودش - یک ساختمان نشانه (آیه)ای از مهندسین و کارگران و عوامل می‌باشد، نه خود آنها - یک تابلوی نقاشی، نشانه‌ای از نقاش می‌باشد، نه خودش! و البته خودش، اسم‌ها و نشانه‌های دیگر هم دارد؛ و این اسم‌ها و نشانه‌ها که در قالب کلمات بیان می‌گردند، نه ناقص هستند و نه خطا. بله، اگر کسی بخواهد یک تابلوی نقاشی را تماماً توصیف کند و به "این یک بوم نقاشی است" بسنده کند، ناقص توصیف کرده است، نه خطا؛ اما اگر فقط به خود بوم اشاره کنند و بپرسند: «این چیست؟» و او بگوید: «یک بوم نقاشی است»، کاملاً درست تعریف و توصیف نموده است. ●-🔹 اسم‌ها و آیات خداوند سبحان، نشانه‌های او هستند، نه خودش؛ قرآن مجید نیز "کلام الله" است، نه خود خداوند سبحان. 🌷🌷🌷 قدر ار نشناسد دل و کاری نکند بس که از این حاصل ایام برد 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️اینکه در بعضى از آیات آمده که خداوند در دنیا و یا آخرت، عده‏اى را فراموش مى‏کند، مگر خدا دچار فراموشى مى‏شود؟⁉️ خداوند متعال در قرآن مجید، چهار بار بندگان را به خود نسبت داده است چنانکه در آیه ای می فرماید: “امروز آنها را می کنیم همانگونه که آنها لقای چنین روزی را فراموش کردند. ” این آیه و آیات مشابه آن مؤید این مطلب است که در آخرت (و حتی دنیا) عده ای مورد فراموشی خدا قرار می گیرند. ▪️ اما منظور از این فراموشی چیست؟ استدلال های عقلی و کلامی موجود در منابع اسلام نسیان به مفهوم عدم احاطه بر احوال مخلوقات را از ساحت مقدس خداوند دور می داند. همچنین در خود کلام حق نیز آمده است ؛” پروردگارت فراموش کار نیست. “ 🔹از سخنان معصومین (ع) روشن می شود که مقصود از نسیان خداوند، غفلت و عدم علم و آگاهی نیست، که حق سبحان از تمام علوم پنهانی با خبر است. بلکه مقصود قطع نظر رحمت الهی است که اهلش شایسته ی آنند . 🔻حضرت (ع) فرمود : کردن خدا آنست که آنان را از خیر کند. پس آنجا که در کلام حق از فراموشی پروردگار سخن به میان می آید بنده به حال خود و برچیده شدن دست عنایت ایزد تعالی از سر اوست که البته ی فراموشی بنده و او به دنیا ست. به بیان دیگر نسیان پروردگار بازتاب و نتیجه ی تکوینی نسیان بنده و بی توجهی اوبه امر است. یادآوری مهم: پاسخ کاملتر را در پست زیر بخوانید 🌷🌷🌷 قدر ار نشناسد دل و کاری نکند بس که از این حاصل ایام برد 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
معنی اینکه خداوند بعضی از بندگانش را فراموش مى کند چیست.docx
16.2K
🔅🔅🔅 ✳️اینکه در بعضى از آیات آمده که خداوند در دنیا و یا آخرت، عده‏اى را فراموش مى‏کند، مگر خدا دچار فراموشى مى‏شود؟⁉️ 🌷🌷🌷 قدر ار نشناسد دل و کاری نکند بس که از این حاصل ایام برد 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 🔻چرا زمان قیامت مخفی است و ما از آن اطلاع نداریم؟⁉️ در ابتدا به یک آیه و ترجمه آن اشاره شده و سپس توضیح مختصری در باره آن بیان می شود: خداوند متعال در سوره طه، آیه ۱۵-۱۶ می فرماید: «انّ السّاعة آتیةٌ أکاد أٌخفیها لتجزی؛ کلّ نفسٍ بما تسعی». «به طور قطع قیامت خواهد آمد؛ می خواهم آن را پنهان کنم تا هر کس در برابر سعی و کوشش خود، جزا داده شود. پس مبادا کسی که به آن ایمان ندارد و از هوس های خویش پیروی می کند، تو را از آن باز دارد؛ که هلاک خواهی شد». 📙توضیح بیشتر: ‏ یکی از نام های قیامت، «ساعت» است و در قرآن کریم، ۴۳ بار از قیامت، به نام «ساعة» یاد شده است. ▪️علت پنهان داشتن زمان قیامت این است که: خداوند می خواهد انسان های مخلص از غیرمخلص جدا و شناخته شوند و هر کسی را به تلاش و کوشش هایش پاداش دهد. ▪️از سوی دیگر، چون زمان آن دقیقاً معلوم نیست و در هر زمانی احتمال وقوعش هست، نتیجه اش حالت آماده باش دایمی و پذیرش سریع برنامه های تربیتی است. 🗓نکته دیگر این که: با مخفی بودن قیامت، یک نوع آزادی عمل برای همگان پیدا می شود؛ و از سوی دیگر، چون زمان آن دقیقاً معلوم نیست و در هر زمانی وقوعش محتمل است، نتیجه‌اش حالت آماده‌باش همیشگی است. 🔰امام صادق علیه السلام می فرماید: «اگر کسی بداند که به یقین چه وقت می میرد، به عمر خود اعتماد می کند و در لذّات و گناهان فرو می رود و در شهوات می غلتد؛ به این امید که در روزهای پایانی عمر توبه خواهد کرد و این شیوه ای است که خدای متعال از آن خشنود نیست و از بنـدگـانش نمی پذیرد». 🔰تا آن جا که می فرماید: «بهترین چیز برای انسان این است که مدت عمرش بر او پوشیده ماند. پس در مدتی که زنده است؛ منتظر مرگ باشد و گناهان را ترک کند و عمل صالح را برگزیند». 📋پندها و هشدارها: ۱ - جزا دیدن همه آدمیان؛ فلسفه برپایی قیامت است. ۲ - آگاه نبودن انسان ها از زمان برپایی قیامت، زمینه ساز مداومت آنان بر کارهای خویش و به وجود آمدن استحقاق پاداش و کیفر است. ۳- دنیا گنجایش و امکانات لازم برای جزای اعمال انسان ها را ندارد. ۴- پیروی از هوای نفس، عامل تباهی و هلاکت است. ۵- سرچشمه انکار معاد و قیامت، پیروی از هوای نفس است. ۶ - حضور در صحنه قیامت و برخورد با سزای اعمال دنیایی، سرنوشت قطعی همه انسان‌هاست. 📋نویسنده: حجت الاسلام دکتر محمد مهدی کریمی نیا 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 🔻روز قیامت انسان ها در اندیشه چه چیزی هستند و نتیجه اعمال آن ها چه خواهد بود؟⁉️ خداوند در سوره نحل، آیه ۱۱۱ می فرماید: «یوم تأتی کلّ نفس تجادٍل عنْ نفسها و توفّی؛ کلّ نفس ما عملت و هم لا یظلمون». «به یاد آورید روزی را که هر کس در فکر خویشتن است و تنها به دفاع از خود بر می خیزد و نتیجه اعمال هر کسی، بی کم و کاست، به او داده می‌شود و به آنها ستم نخواهد شد». 👈🏼در قیامت، هر کسی به فکر خود است و از خویش دفاع می کند. چون انسان در آن روز، غیر از خودش، هر خاطره دیگری را فراموش می کند. درست بر خلاف دنیا، که به هر چیزی توجّه دارد، جز به خودش و خودش را فراموش می کند. و این نیست جز به خاطر این که در قیامت، حقیقت امر برای انسان آشکار و کشف می شود و آن حقیقت این است که: «آدمی به هیچ وجه نباید به غیر خودش مشغول شود و در حقیقت، باید همیشه به فکر فکر خود باشد». در آن روز، شخص می آید و در موقف حساب قرار می گیرد، آن گاه از خود دفاع می کند و با اصرار هم دفاع می کند و تا آن جا که مقدور اوست، عذر می تراشد. ▪️▪️در این آیه، دو نکته مهم آمده است: ۱- هیچ کس در قیامت از شخص دیگری دفاع نمی کند، بلکه تنها و تنها به دفاع از خود اشتغال دارد و دیگر مجالی برایش نمی ماند که به غیر بپردازد و غم دیگری را بخورد. ۲- دفاعی که هر کس از خودش می کند، هیچ سودی ندارد و آنچه را که سزاوار است، از او دور نمی کند. برای این که پاداشی که به او می دهند، خود عمل است و دیگر معنا ندارد عمل کسی را از او جدا کنند و در این گونه جزا دادن، هیچ ظلمی وجود ندارد. 📙باید توجه داشت: ۱- همه انسان ها در قیامت نسبت به سرنوشت خویش نگرانند. ۲- همه انسان ها، جزای اعمال خویش را در قیامت به طور کامل دریافت خواهند کرد. ۳- دفاع انسان از کارهای خویش در قیامت، هیچ تأثیری در سرنوشت او ندارد. ۴- خداوند، عمل انسان را میزان تعیین کیفر و پاداش و مؤثر در سرنوشت او دانسته و این، قرینه است که دفاع آدمی از خویشتن، با توجیه عملکرد خود، بی ثمر خواهد بود. ۵- عمل هر کسی، تعیین کننده سرنوشت وی در قیامت است. 📋نویسنده: حجت الاسلام دکتر محمد مهدی کریمی نیا 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 🔻مشاهده و تجسم اعمال چگونه است؟ در سوره آل عمران، آیه ۳۰ آمده است: «یوم تجد کلّ نفسٍ ماعملت من خیرٍ محضرًا و ما عملت من سوءٍ تودّ لو أنّ بینها و بینه أمدًا بعیدًا و یحذّرکم الله نفسه و الله رءوفٌ بالعٍباد». «روزی که هر کس، هر کار نیکی انجام داده، حاضر بیابد و آنچه بدی کرده، آرزو می کند، ای کاش بین آن عمل و او، زمانی دور فاصله می بود و خداوند، شما را از کیفر خود می ترساند و در عین حال، خدا به بندگان مهربان است». ⏪صحنه حضور و تجسّم عمل در قیامت، چنان هولناک است که پشت آدمی را می لرزاند و دل ها را به وحشت می اندازد. در آن روز، انسان تمام آنچه را از پیش فرستاده، با چشم خود می بیند. یعنی رفتار و کرداری که به ظاهر در نظام آفرینش محو شده، جان می گیرند و به صورت های زشت و زیبا، مجسم می شوند. مؤمنان از دیدن کارهای شایسته خویش شاد می شوند و مجرمان، چنان دچار وحشت و اضطراب می گردند که آرزو می کنند ای کاش میان آنان و عملشان فاصله زمانی زیادی می بود! و این، نشان دهنده بالاترین بیزاری آنان از کردارشان است. ⏪واژه «تجد» به معنای یافتن است و کلمه «خیر» و «شر»، که با لفظ نکره آمده، معنای عموم را می رساند. یعنی انسان در روز قیامت، «خود عمل» را می یابد، نه نتیجه آن را. برای همین است که گنهکار آرزو می کند، بین او و عملش جدایی بیفتد. «حضور خود عمل» در قیامت، در آیه ۴۹ کهف نیز آمده که می فرماید: «و آنچه را انجام داده‌اند، حاضر یابند و پروردگار تو، به هیچ کس ستم نمی کند». ☑️این آیات، همه بیانگر آن است که آدمی در قیامت، «خود عمل» را به صورت کامل تر می یابد و این، همان تجسم عمل است که دانشمندان اسلامی به آن معتقدند. 👈🏼پندها و هشدارها: ۱- قیامت، روز اندوه و افسوس بدکاران. ۲- اعتقاد به حضور اعمال نیک و بد آدمی در قیامت، عامل پرهیز از قهر خداوند است. ۳- محبت و رأفت خداوند نسبت به بندگان، علّت هشدارهای لازم به آنان. ۴- آمیختن بیم و امید، از روش های قرآن برای تربیت انسان‌هاست. ۵- انسان در انجام اعمال نیک و بد، مجبور نیست؛ چرا که قبول عمل به عنوان کرده خویش در قیامت، دلیل مجبور نبودن اوست. 📋نویسنده: حجت الاسلام دکتر محمد مهدی کریمی نیا 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 آيا «قرآن کریم»، یک كتاب علمی است؟ و آيا همه‏ علوم بشرى در قرآن وجود دارد؟(قسمت اول) ☑️در این باره حداقل سه دیدگاه وجود دارد که به صورت کوتاه به آن اشاره می شود: 1️⃣ديدگاه اول:همه علوم بشرى در قرآن وجود دارد می توان گفت: اوّل بار این دیدگاه، توسط یکی از دانشمندان اهل سنّت، به نام: «ابوحامد غزالی» (م. 505 ق.) ‏در «احياء العلوم» و «جواهر القرآن» ‏بیان شد. او معتقد بود و ‏سعى كرد نشان دهد همه‏ علوم را می ‏توان از قرآن استخراج كرد. ابوحامد غزالی می نويسد:‏ ‏«پس علوم، همه آنها در افعال و صفات خدا داخل است و خداوند در قرآن، افعال ذات و صفات خود را توضيح ‏می دهد و اين علوم بی ‏نهايت است و در قرآن به اصول و كليّات (مجامع) آنها اشاره شده است»‏. 🔸پس از وی، ابوالفضل مرسی (655- 570 ق.)، صاحب كتاب «التفسير» اين ديدگاه را به صورت افراطى می پذيرد. وی می گويد: ‏‏«همه‏ ى علوم، اوّلين و آخرين در قرآن وجود دارد». 🔸آن گاه بدرالدين زركشى (م. 764 ق.) در «البرهان» اين نظريه را می پذيرد، و پس از او جلال الدين سيوطى (م. 911 ق.) در كتاب «الاتقان فى علوم القرآن» و «الاكليل فى استنباط التنزيل» با ‏پذيرفتن ديدگاه‏هاى غزالى و مرسى آن را تقويت می كند.‏ 🔸ملّا محسن فيض كاشانى(م. 1091ق.)، از دانشمندان بزرگ قرن یازدهم و معاصر با علّامه مجلسی، در مقدمه کتاب «تفسير صافى» اين ديدگاه را به صورت خاصى در قسمتى از علوم ‏می پذيرد.‏ آن چه گفته شد، مربوط به علمای گذشته از شیعه وسنّی بود. اين ديدگاه، یعنی وجود همه علوم در قرآن کریم، در عصر جديد هم با پيشرفت علوم تقويت شد و طرفدارانی پیدا کرد. ◾️كسانى مثل طنطاوى جوهرى (متولد 1862م.)، در تفسير ‏مشهور خود تحت عنوان: «الجواهر فى تفسير القرآن» سعى كرد تا بسيارى از علوم جديد را به قرآن نسبت دهد.‏ ▪️جديدترين تمايل نسبت به اين نظريه از طرف شخصى بنام رضا نيازمند در سال (1375 ش) اظهار شد كه در ‏مقاله‏اى نوشت: ‏«كسى كه قرآن را قبول داشته باشد، بايد قبول كند كه مطالب آن شامل كليه علوم هم هست و در آن هر چيز بر ‏اساس دانش تفصيل داده شده است». 📋نویسنده: حجت الاسلام دکتر محمد مهدی کریمی نیا 🖇برای دیدن دلایل دیدگاه نخست و دیگر دیدگاههای مفسران با ما همراه باشید 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ⏪آيا «قرآن کریم»، یک كتاب علمی است؟ و آيا همه‏ علوم بشرى در قرآن وجود دارد؟(قسمت دوم) ☑️در این باره حداقل سه دیدگاه وجود دارد که به صورت کوتاه به آن اشاره می شود: 1️⃣ديدگاه اول:همه علوم بشرى در قرآن وجود دارد 🔰دلایل دیدگاه اول: ☑️دلیل اوّل: ظاهر برخى آيات قرآن دلالت بر اين دارد كه همه چيز در قرآن وجود دارد؛ مثل: «نزّلْنا عليْك الْكتاب تبْياناً لكلّ ‏شيْ‏ءٍ؛ و كتاب را بر تو نازل كرديم، در حالى كه بيان كننده هر چيز است». ☑️دلیل دوّم: آیاتی از قرآن کریم، به علوم مختلف اشاره دارد؛ مانند‏ این آیه: «و كفى‏ بنا حاسبين»‏ ‏که از «حساب» سخن می گويد که اشاره به «علوم رياضى دارد. یا از آيه‏ «رفيع الدّرجات»‏ ‏ که با حساب ابجد، 360 درجه بودن درجات دايره در هندسه استخراج می شود.‏ یا علم پزشكى از آيه‏ «و إذا مرضْت فهو يشْفين»‏ ‏ به دست می آيد.‏ ☑️دلیل سوّم: از نظر این گروه، روایاتی وجود دارد که دلالت می كند همه علوم در قرآن كريم وجود دارد. براى مثال: از امام باقر علیه السلام روايت شده كه فرمودند: «ان اللّه تبارك و تعالى لم يدع شيئاً تحتاج اليه الامه الا نزله فى كتابه ‏و بيّنه لرسوله؛ خداوند تبارك و تعالى هيچ چيزى را كه مردم به آن محتاج باشند، فرو گذار نكرده است، مگر آن كه آنها را در قرآن، نازل ‏فرمود و براى پيامبر (ص) بيان كرده است».‏ ☑️‏دلیل چهارم: دليل ديگر بر وجود همه علوم در قرآن، مسأله بطون آن است كه در روايات متعددى وارد شده كه قرآن داراى ‏بطون مختلف است.‏ ابوحامد غزالى در کتاب: «احياء العلوم» به همين مطلب استشهاد كرده و تعداد علوم قرآن را تا هفتاد و هفت هزار و دويست علم ذكر ‏كرده است. آن گاه می گويد: اين عدد، چهار برابر می شود؛ چون هر كلمه، ظاهر و باطن دارد و حدّ و مطلع دارد.‏ 👈🏼تذكر: دلايل اين ديدگاه را در هنگام ذكر دلايل ديدگاه دوم و سوم مورد بررسى و نقد قرار می دهيم.‏ 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ⏪آيا «قرآن کریم»، یک كتاب علمی است؟ و آيا همه‏ علوم بشرى در قرآن وجود دارد؟(قسمت سوم) 2⃣ ديدگاه دوم: قرآن فقط كتاب هدايت و دين است و براى بيان مسائل علوم تجربى نيامده است.‏ 🔹 اين ديدگاه را می توان از سخنان برخى از صاحب نظران و مفسران استفاده كرد. براى مثال، ابو اسحاق شاطبى (م 790 ق.) كه اوّلين مخالف با نظريه غزالى و مرسى بود، می گويد: ‏«قرآن براى بيان احكام آخرت و مسائل جنبى آن آمده است».‏ ▪ نويسندگان تفسيرهاى «مجمع البيان» و «كشاف» نيز می نويسند:‏ ‏«منظور از بيان همه چيز در قرآن، مسائل مربوط به هدايت و دين است».‏ 📝 تذكر: دلايل اين ديدگاه همراه با ديدگاه سوم بيان می شود.‏ 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ⏪آيا «قرآن کریم»، یک كتاب علمی است؟ و آيا همه‏ علوم بشرى در قرآن وجود دارد؟(قسمت پایانی) 🔰دلايل و شواهد دیدگاه سوّم: در اين جا دلايل اين ديدگاه را همراه با ردّ دلايل ديدگاه اول بيان می كنيم: 1️⃣دلیل اوّل: قرآن كتاب هدايت، اخلاق، تربيّت و دين است و انسان‏ها را به سوى فضيلت‏ها و خداشناسى هدايت می كند. بنا‏براين، ضرورتى ندارد كه قرآن، همه مسائل علوم تجربى، عقلى و نقلى را با تفصيلات و فرمول‏هاى آنها، بيان كند. هر چند اين موارد گاهى اشارات حق و ‏صادقى دارد.‏ اين مطلب مورد تأكيد مفسّران قديمی ‏ و صاحب‏نظران معاصر ‏ است.‏ 2️⃣دلیل دوّم: ظهور آياتى كه می فرمايد: «همه چيز در قرآن است»، قابل اخذ نبوده و نمی توان دلیل باشد بر این که همه علوم در قرآن وجود دارد؛ چرا كه:‏ ➖یک: اين ظهور بر خلاف بداهت است و بسيارى از فرمول‏هاى شيمی و فيزيك در قرآن كريم نيست.‏ ➖دو: ظهور اين آيات مورد انكار صريح برخى از مفسّران قرار گرفته است و گفته‏اند كه منظور وجود چيزهايى است كه در ‏هدايت انسان لازم است و اينها در قرآن وجود دارد.‏ ‏ به عبارت دیگر، منظور از «كل شى‏ء» در آیه، «کل امور دينى» است.‏ 3️⃣دلیل سوّم: لفظ «كتاب» در آيات مورد بحث‏، مانند: «نزّلْنا عليْك الْكتاب تبْياناً لكلّ شيْ‏ءٍ»‏، ‏ ممكن است به چند معنا باشد: «قرآن ‏كريم، لوح محفوظ، اجل، علم خدا، امام مبين».‏ ‏ پس نمی توان گفت: كه حتماً مراد قرآن است و همه چيز در آن است.‏ ➖و همين اشكال در مورد رواياتى كه مورد استناد واقع شده بود نيز وارد است.‏ 4️⃣دلیل چهارم: اين آيات با دليل عقل (قرينه لبّى) تخصيص می خورد و محدود می شود. چون عقل انسان حكم می كند كه قرآن در ‏مورد هدف خود (هدايت معنوى انسان) بيان همه چيز باشد، نه در امورى كه خارج از حوزه هدف اوست.‏ 5️⃣‏دلیل پنجم. آياتى از قرآن كه اشاراتى به علوم طبيعى دارد، هدف آنها كشف فرمول هاى هندسه و شيمی وغیره نيست، بلكه اين ‏اشارات به طور استطرادى و حاشيه‏اى اين مباحث را مطرح كرده است؛ يعنى صرفاً ذكر مثال (البته حق و واقعى) است و ‏هدف آن، آموزش علوم نيست.‏ ➖علاوه بر آن كه برخى از آياتى كه مورد استشهاد طرفداران ديدگاه اوّل قرار گرفت، از لحاظ موازين تفسيرى قابل نقد است. ‏براى مثال، آيه:‏ «رفيع الدّرجات» ربطى به درجات دايره ندارد، و حمل آيات، بدون قرينه عقلى يا نقلى معتبر بر يك ‏مطلب، موجب تفسير به رأى می شود.‏ ‏6️⃣دلیل ششم: مسأله بطون قرآن و علم أئمه (ع) از مورد بحث ما خارج است؛ چون موضوع بحث اين است كه آيا همه‏ علوم ‏بشرى را می توان از ظواهر قرآن استخراج كرد يا نه؟ ⏏️جمع بندى و نتيجه گيرى نتیجه آن كه ظاهر آيات قرآن، بر تمام علوم بشرى (با تمام فرمول‏ها و جزئيات آن) ‏دلالت ندارد.‏ آری، در قرآن کریم، اشاراتى به بعضى از علوم و مطالب علمی شده است كه استطرادى و حاشیه ای است، ولى همه‏ علوم، بالفعل ‏در قرآن ذکر نشده است و آياتى كه در اين زمينه است (مثل آيه 89 سوره نحل و 38 و 59 سوره انعام) دلالت بر اين ‏دارد كه تمام احتياجات دينى و هدايتى مردم، در قرآن به طور تفصيل يا مجمل ذكر شده است.‏ 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom