eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب (159) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📈 اصل ششم. عزّت و افتخار حسيني در اين است كه نظام اموي كه در آن حاكم، حكومت و محكوم بيمار بودند، فضاي بيمارستان، يعني خود مملكت، با ويروس غَطْرَسه حاكمان آلوده بود، راه نفوذ بيگانگانِ مطرود شرق و غرب باز بود، و همگان در عين تكالب و تهاجم نسبت به منافع يك ديگرهدف مشتركي داشتند به نام هدم اسلام و محو حاميان راستين آن، بايد مورد اصلاح تنها رهبر معصوم آن عصر، يعني امام حسين(عليه‌السلام) قرار گيرد، در حالي كه آن حضرت(عليه‌السلام) نه ويژگي منحصر به فرد خاتم پيامبران صلي الله عليه و آله و سلم را دارا بود و نه طبق قضا و قدر الهي مأذون بود معجزات محيّرالعقول نبوي را ارايه كند، يا نظير موساي كليم آيات بيّن خدا را نشان دهد، يا مانند عيساي مسيح(عليه‌السلام) مرده اي را زنده كند، يا اَكمه و اَبرص و اَعمي را درمان نمايد؛ با اينكه برابر نظام ولايت تكويني، مي توانست به اذن خداي سبحان همه آنها را مقتدرانه انجام دهد؛ غرض آنكه وضع نابه سامان كشورِ به ظاهر اسلامي، همانند زلف آشفته كشورهاي جاهلي بود. 📐 ماموريّت آن حضرت، همانند مسئوليّت پيامبران الهي بود؛ با اين تفاوت اساسي كه آن ذوات مقدّس به معجزاتي نظير عصا و يدِ بيضا مسلّح بوده اند و امام حسين(عليه‌السلام) با دست خالي بدون معجزه ظاهري. امّا و صد امّا «كاروان حسيني»، اعم از زن و مرد، خرد و كلان، شهري و روستايي، مدني، مكي و عراقي، با طينت عشق تخمير شدند و با كوثر عشق آبياري، و با دست هنرمند معمار عشق، تصوير و با نفخ عاشقانه مصدر عشق زنده شدند و در فضاي عشق نفس كشيدند و در بوستان عشق هم آواي ديگر عاشقان، نغمه سراي ظلم ستيزي شدند، و همان طوري كه معماران كعبه، حضرت خليل و ذبيح(عليهما‌السلام)، ذرّه ذرّه اين بناي جهاني توحيد را با آهنگ دلنواز (رَبّنا تقبّل منّا) [سوره بقره، آيه 127.]ساختند، قافله كربلا، قطره قطره خون هاي طيّب و طاهررا با نواي دل انگيز «إن كان الإسلام لايستقيم إلّابقتلي فيا سيوف خذيني» [ر.ك: اعيان الشيعه، ج 1، ص 581.]نثار كردند. ⏪ در فرهنگ متقن دين، اين عناصر محوري معقول و مقبول است: ▫ 1. خون شهيد طيب و پاكيزه معنوي است. ▫ 2. مرز و بومي كه در آن شهيد آرميده است، طيّب و پاكيزه معنوي است. ▫ 3. سرزمين طيّب و پاكيزه به اذن خداوند كه باغ عالم را مي آرايد، ميوه مي دهد. اينك مدارك عناصر محوري مزبور در زيارت شهدا آمده است: «طبتم و طابت الأرض الّتي فيها دفنتم» [اقبال الاعمال، ص 335.]و در قرآن كريم آمده است: (و البلد الطيّب يخرج نباته بإذن ربّه).[ سوره اعراف، آيه 58.] 📐 راز و رمز پيروزي خون شهيد بر هر سلاح مدرن آن است كه تأثير درس و بحث و تصنيف و تأليف، از سنخ علم حصولي و مفهوم ذهني است، ليكن تأثير شهادت شاهدان، جانبازي معلولان جنگي، و اسارت آزادگان از قبيل جاذبه است اولاً، و كيمياگري است ثانياً. آن گوهر ناب غيبي، چونان آهن ربا، آهن سرد و فسرده را جذب مي نمايد اوّلاً، آن گاه نظير كيمياگري آن را به طلاي خالص متحوّل مي كند ثانياً. معتادان به قال و قيل مدرسه،جريان جاذبه را كوچك نشمرند و مبتلايان به مفاهيم ذهني ماجراي كيميا را انكار نكنند: هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند و آن كه اين كار ندانست در انكار بماند[ديوان حافظ.] 📐 بنابراين، در عصر امام حسين(عليه‌السلام) ضرورت نهضت به نصاب تامّ خود رسيد و تنها راه آن، بذل نفس و نثار نفيسِ بود و خون دوده ء طه و يس، شاخص ترين بهاي كالاي گران دين بوده است، زيرا كسي كه در عرصه جهاد اوسط عقل را بر نفس پيروز كرد و به اخلاق صحيح و عادلانه متخلّق شد، و در صحنه جهاد اكبر عشق را بر عقل قاهر نمود و به شهود غيب نايل آمد، حتماً در جهاد اصغر كه جنگ فيزيكي با دشمن بيروني است، ظفرمند خواهد شد. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (160) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 👈 لذا وقتي در شام از حضرت امام سجاد(عليه‌السلام) پرسيده شد كه در جريان كربلا چه گروهي غالب شد، آن حضرت در پاسخ فرمود: اگر خواستي بداني چه كس پيروز شد، هنگام نماز اذان و اقامه بگو، مي يابي نام خداوند و پيامبر در آن مطرح است و مي فهمي كه اهل بيت وحي و نبوت غالب شدند.[ بحار الانوار، ج 45، ص 177.] ⏪ معاويه خود را همتاي رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي پنداشت، در برخي از جمعه هااصلاً نام آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم را در خطبه نماز مطرح نمي كرد و با شنيدن نام مبارك پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در اذان مي گفت: «پيامبر بلندهمت بود و به هوس خويش نام خود را كنار نام خداوند ياد كرد... ».[ اعلام الهدايه، ج5، ص209.] ⏪ انديشه و انگيزه نهضت امام حسين(عليه‌السلام) در مرحله ابقاي اسلام و حكومت ديني، همان هدف برين پيامبر بزرگ الهي صلي الله عليه و آله و سلم در مرحله احداث و تأسيس بود؛ يعني تعليم كتاب و حكمت و تزكيه نفوس از اوساخ جاهلي منظور اصلي بود؛ لذا حسين بن علي(عليه‌السلام) در صدد برآمد كه با بهترين وضع سيّئات اموي را به حسنات نبوي و علوي تبديل كند. به همين جهت، موعظت الهي را كه دعوت مردم به ايستادگي براي خدا، خواه تنها يا باهم بود، آغاز كرد؛ (قل إنّما أعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثني و فرادي ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جنّةٍ).[ سوره سبأ، آيه 46.] ⏪ آن گاه دعوت به قرآن، هدايت به عترت، ارشاد به انسجام، و هماهنگي كامل و لازم ميان اين دو وزنه وزين، سپس دعوت به وحدت و هم آوايي آحاد امّت با هم و ترك هرگونه اَحقاد كهن و ترغيب ولايت مداري آنان نسبت به عترت طاهرين و ترهيب آنها از نفوذ پذيري از آثار جاهليت و ايقاظ مردم و تحريك آنان به سبك قيادي آن، نه به صورت سياقي، زيرا محرّك اگر خود پيشگام و قائد باشد، موفّق است و اگر پسگام و سائق باشد، كامياب نخواهد بود. ⏪ تجربه نشان داد، رهبري كه پيش آهنگ باشد و برود و به امت بگويد بياييد، به نتيجه مي رسد؛ ولي كسي كه با سخنراني، فقط مشوّق ديگران است و مي گويد برويد، به مقصد نايل نمي شود. ⏪ امام حسين(عليه‌السلام) بعد از تبيين اصول و معارف ناب، و راهنمايي راه و روش، و بازگو كردن آثار تلخ و شيرين در ضمن كلام يا كتاب، حركت نمود و به مخاطبان خود ندا داد بياييد، زيرا در مكّه بعد از انجام عمره مفرده كه از اول قصد آن را داشت(نه آنكه از آغاز، نيّت حج تمتع و عمره تمتع كرده باشد و آن گاه آن را به عمره مفرده تبديل نموده باشد كه در برخي مقاتل و تاريخ آمده است، چون چنين مطلبي پشتوانه حديثي ندارد و آنچه در روايات معتبر وارد شده، اين است كه آن حضرت از اول به نيّت عمره مفرده معتمر شد)، در حضور همگان سخنراني فرمود كه بخشي از آن كلمات نوراني چنين است: « ... مَنْ كان باذلاً فينا مُهْجَتَهُ وَموطّناً علي لقاء الله نفسَهُ، فليرحل معنا فإنّي راحلٌ مصبحاً ان شاء الله تعالي»؛[ اللهوف، ص 60.] ⏪ هر كس خون دل خويش را در راه دين بذل مي كند و بر ديدار خداي سبحان توطين نفس كرده و لقاء الله را وطن خود قرار داده است، با ما حركت كند و من بامداد، رحلت و سفر خود را شروع مي كنم. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (161) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 👈 لازم است عنايت شود كه آن حضرت(عليه‌السلام) در طي ساليان متمادي،مخصوصاً در عصر مسئوليت امامت خويش، امت اسلام را با محاضره، مناظره، مكاتبه و محاجّه به انحاي گونه گون بيدار نمود و اتمام حجت كرد؛ يك سال قبل از مرگ معاويه، همايشي همچون جريان غدير خم در مني تشكيل داد و بيش از هفتصد نفر را جمع كرد كه اكثر آنان از تابعان و عدّه اي نيز از اصحاب رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بودند و در آن محفل عظيم بسياري از مناقب اهل بيتِ عصمت(عليهم‌السلام) را بازگو كرد و آنان اعتراف كردند و برخي از مثالب امويان را ذكر كرد و در صدر مقال نافع خود فرمود: «فإنّي أخاف أن يندرس هذا الحق و يذهب... » [الاحتجاج، ج 2، ص 291.]؛ من مي ترسم اين دين الهي كه حق است، مندرس و فرسوده شود. 📐 همين هراس از اندراس مدرسه وحي كه خوف معقول و به جا بود، در متن نامه رسمي آن حضرت(عليه‌السلام) به سران بصره ثبت شد و در آن مكتوب چنين رقم خورد: «... و أنا أدعوكم إلي كتاب الله و سنّة نبيّه، فإنّ السنّة قد أُميتت و البدعة قد أُحييت فإن تسمعوا قولي أهدكم إلي سبيل الرشاد».[ همان، ص 123 ـ 125.] 📐 اين نامه در چند نسخه تدوين و به «مالك بن مسمع بكري»، «احنف بن قيس»، «منذر بن جارود»، «مسعود بن عمر»، «قيس بن هيثم»، «عمرو بن عبيد بن معمّر» و «يزيد بن مسعود نهشلي» داده شد؛ پيك آن حضرت در ايصال اين رساله، «سليمان ابو زرين» بود كه شرح جريان آن از حوزه رسالت اين پيام وجيز خارج است. 📐 امام حسين(عليه‌السلام) ضمن ارزيابي اركان نظام مند حكومت ديني، به صلاحيت حاكم و اوصاف والي عنايت كرد و چنين فرمود: «فلعمري ما الإمام إلاّ الحاكم بالكتاب، القائم بالقسط و الدائن بدين الحق، الحابس نفسه علي ذات الله»؛[ الارشاد، ج 2، ص 39.] تنها كسي صلاحيت امامت و رهبري امت را دارا است كه به قرآن عمل كند و به قسط و عدل تمسّك نمايد و به دين حق متديّن باشد و خويشتن را در محدوده دستور الهي نگه دارد، و از آن تعدّي نكند. 📐 سيّدالشهدا(عليه‌السلام) براي احياي حق و ابطال باطل و افشاي امويان و رهايي مردم از جهل علمي و جهالت عملي و نجات آنان از استبداد و هرگونه سيستم ستم زا و عدل زدا، هيچ چاره اي جز تضحيه و تأسير دوده ء طه و يس نداشت و به چنين قيامي كه نه مسبوق به مثل بود و نه ملحوق به نظير، اقدام كامل كرد و به هيچ وجه در آن دريغ نفرمود؛ «... و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة... ».[ التهذيب، ج 6، ص 113،(زيارت اربعين).] 📐 اقدام شجاعانه به چنين فداكاري بي مانند، گذشته از رهنمود غيبي در رؤيا يا حالت منامي، همراه با تحليل جامعه شناسانه همه جانبه بود، زيرا همان طوري كه انتخاب زمان نهضت بسيار درست بود، تعيين سرزمين قيام نيز كاملاً بررسي شده بود، چون نه حجاز آماده چنين قيام آزادي خواهانه بود و نه يمن و نه مناطق ديگر. تنها عراق آمادگي خود را طبق دعوتنامه متواتر اعلام كرد؛ چه اينكه بعد از «واقعه طفّ»، طولي نكشيد كه برخي از نتايج نهضت پيش از اماكن ديگر در همان منطقه ظهور نمود و مردم همان مرز و بوم بيش از ديگران، راه قيام در برابر طغيان اموي را پيموده اند. 📐 به هر تقدير، عراق مناسب ترين سرزمين براي طرح نهضت و خصوص كوفه شايسته ترين شهر براي قيام بود؛ گرچه طاغيان لدود اموي با شهيد نمودن نايب خاص حضرت ابي عبدالله(عليه‌السلام)، يعني مسلم بن عقيل و حاميان وي، راه ورود آن حضرت(عليه‌السلام) را به كوفه بستند و قافله نستوه را به جايي كه نه كمك مردمي و نه كمك طبيعي در آنجا بود، به نزول اجباري وادار كردند. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (162) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📈 اصل هفتم. عزّت و افتخار حسيني(عليه‌السلام) به عنوان يك جريان فكري و حقوقي، از ره آوردهاي مسلّم قيام عاشورا است. جنبه الهي آن، اسوه سالكان كوي ديانت است و جنبه انساني آن قدوه راهيان راه حريّت مردمي است؛ هرچند حريّت راستين فقط در پرتو وحي آسماني تأمين مي گردد. امام حسين(عليه‌السلام) نه تنها اصل نهضت را مخصوص خود نمي دانست، بلكه هماره ديگران را به چنين قيامي فرا مي خواند. البته مراتب مأموريت و درجات رسالت انسان ها يكسان نيست. 📐 سرّ تعميم قيام همان عموميّت زيربناي آن است، زيرا استقلال، آزادي، امنيّت، تماميت ارضي و ساير حقوق يك امت متمدن و متدين، سبب اصلي مبارزه در برابر حكومت غاشمان طاغي است و نزاهت از ضيْم و زبوبي و برائت از ذلّت و فرومايگي، و نجات از بردگي و خواري، دست مايه اصيل جهاد در قبال سلطه باغيان ياغي است. 📐 امام حسين(عليه‌السلام) در ندا، نوا، آوا و صداي خويش، جريان كربلا را به عنوان تمثيل و نمونه ياد مي كرد، نه به عنوان تعيين و قضيّه شخصي و انحصاري كه ديگران در آن سهيم نباشند؛ يعني قصّه نينوا صبغه مثال دارد نه تعيّن، و اينك چند شاهد: ⏪ 1. آن حضرت(عليه‌السلام) از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نقل كرد: «هر كس سلطان ستم كاري را ببيند كه حرام خدا و حرمت الهي را حلال مي داند، عهد خدا را مي شكند، مخالف سنّت پيامبر خداست، در بين مردم به گناه و تجاوز عمل مي كند، و آن را به فعل يا قول خود تغيير ندهد، سزاوار است خداوند چنين شخص سلطه پذيرِ بي تفاوت را با آن ظالم يك جا وارد كند... ».[ بحار الانوار، ج 44، ص 382.] محتواي اين حديث نبوي، اختصاصي به امام معصوم(عليه‌السلام) ندارد؛ هر چند هر قيامي بايد به اذن آن حضرت در عصر حضور و به اذن نايب وي در زمان غيبت باشد. ⏪ 2. آن حضرت(عليه‌السلام) به طور رسمي اعلام فرمود: «مگر نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل اجتناب نمي شود؛ هر مؤمني به لقاي خدا راغب گردد»؛[ همان، ج 75، ص 116.]يعني به استقبال شهادت برود. اين دستور، هر فرد و گروه متعهد ديني را در بر مي گيرد. ⏪ 3. امام حسين(عليه‌السلام) در برابر پيشنهاد «مروان بن حكم» و ادعاي نصيحت خيرخواهانه راجع به قبول بيعت يزيد فرمود: «علي الإسلام السلام، إذ قد بُلِيت الاُمّة براعٍ مثل يزيد»؛[ بحار الانوار، ج 44، ص 326.]يعني سلام توديع و خداحافظي اسلام وقتي مطرح است كه مسئول اداره امور امت اسلامي، زمامداري مانند يزيد باشد. از اين تعبير معلوم مي شود كه شخص يزيد خصوصيت ندارد، بلكه هر والي و حاكم كه مانند يزيد بود و در هر عصر يا نسلي باشد، مقاومت در برابر او لازم است و هيچ ويژگي اي براي امام معصوم(عليه‌السلام) نيست. البته رهبري قيام در اختيار ولي معصوم است. ⏪ 4. امام حسين(عليه‌السلام) در تعبيري ديگر به مروان فرمود: «... مِثلي لا يبايع مثله»؛[ همان، ص 324.]يعني كسي كه مثل من به اصول اسلام باور دارد و معارف حقوق اجتماعي آن، از قبيل عدل، مواسات و مساوات را در ظل رهنمود شريعت مي پذيرد، هرگز با مثل يزيد، هركس باشد، بيعت نمي كند؛ از اين بيان جامع استنباط مي شود كه هر مسلماني عهده دار تبرّي از حكومت استبداد، استعباد و مانند آن است. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (163) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 ⏪ 5. امام حسين(عليه‌السلام) عنصر محوري پرهيز از پيروي حاكم جائر را لزوم تحرّز از ذلّت و وجوب حيازت عزّت دانست و اين اصل، يعني تولّي عزّت وتبرّي از ذلّت، اختصاصي به امام معصوم ندارد، بلكه اجراي آن بر هر متدين متعهدي لازم است. بيان آن حضرت در نزاهت از ذلّت و برائت از بردگي و فرار و صيانت از اقرار ذليلانه اين است: «ألا و إنّ الدّعيّ بن الدعيّ قد تركني بين السلّة و الذلّة و هيهات له ذلك هيهات منّي الذلّة، أبي الله ذلك ورسوله و المؤمنون و جدود طهرت و حجور طابت ان نؤثر طاعة اللئام علي مصارع الكرام».[ بحار الانوار، ج 45، ص 83.]مقصود آن حضرت(عليه‌السلام) از كلمه «منّا»، خصوص اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام) نيست، زيرا لزوم تحرّز از سلطه بيگانه و مذلّت استبداد، از خصايص اَسْرَه عصمت(عليهم‌السلام) نيست؛ لذا فرمود: خداوند از ذلت ما اِبا دارد و پيامبر تأبّي دارد و مؤمنان امتناع مي ورزند . ⏪ 6. فرهنگ حسيني(عليه‌السلام) كه در ثناياي سيرت و سنّت آن حضرت و صحابه صهباي صهيب پرور وي بارز بود، نشان تعميم و توسعه آن در حوزه ديني است؛ مثلاً پرهيز از فَتْك و ترور «ابن زياد» توسط حضرت مسلم درخانه هاني كه «شريك بن اعور» بيمار در آن جا بستري بود و عبيدالله بن زياد به عيادت وي آمد، زيرا وقتي به آن حضرت پيشنهاد ترور ابن زياد را دادند و وي نپذيرفت، در جواب سؤال اعتراض آميز گفت: رسول خدا فرمود: «إنّ الإيمان قيد الفتك لايفتك مؤمن»؛[ بحار الانوار، ج 44، ص 343.]يعني ايمان مانع ترور كردن است و مؤمن كسي را ترور نمي كند. اين حكم اختصاصي به امام معصوم و نايب خاص او ندارد، بلكه وظيفه هر مسلمان است، و همچنين به پرهيز از آغاز جنگ در جريان برخورد «حرّ بن يزيد رياحي» با سالار شهيدان كه يك وظيفه همگاني است و اختصاصي به معصوم(عليه‌السلام) ندارد. 📐 همچنين تمام مطالب را با همراهان خود مطرح كردن و آنان را به دعوت مبهم و هدف مجهول سوق ندادن و خطر را از آنها مستور نكردن، از وظايف همگان است و توجه به آن در متن قيام امام حسين(عليه‌السلام) كاملاً مشهود است، زيرا آن حضرت به طور مكرّّر، جايگاه خطير اين نهضت را گوشزد مي كرد و با آگاهي از شهادت مسلم بن عقيل(عليه‌السلام)، اصحاب خود را مخيّر بين رفتن و ماندن نمود؛ چه اينكه در شب عاشورا آنان را آزاد گذاشت و مخيّر كرد. همه اين امور كه نشان عزّت و افتخار است، از اوصاف و نيز از وظايف مشترك ميان امام و امّت است. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (164) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 ⏪ 7. وظيفه امر به معروف و نهي از منكر، بدون اَشَر و بَطَر كه در وصاياي تاريخي امام حسين(عليه‌السلام) مي تابد، از رسالت هاي عمومي است و هيچ اختصاصي به انسان معصوم ندارد؛ چه اينكه تكليف اصلاح مفاسد اجتماعي ويژه آن حضرت نبوده و نيست؛ در بخشي از وصيتنامه مكتوب امام حسين(عليه‌السلام) چنين آمده است: «... و إنّي لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنّما خرجت لطلب الإصلاح في أُمّة جدّي، أُريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنكر و أسير بسيرة جدّي و أبي».[ بحار الانوار، ج 44، ص 328.]چه اينكه اِحْنَت و كينه طاغي باغي، مايه محنت و مِهانت عدالت پروران خواهد بود، و زندگي در چنين فضايي رنج آور، و مرگ عزيزانه و فاخرانه در آن سبب سعادت است؛ چه اينكه آن حضرت فرموده اند: «لا أري الموت إلّاسعادة و الحياة مع الظالمين إلّابرماً».[ همان، ص 192.] ⏪ اين بيان نوراني امام حسين(عليه‌السلام) رسالت همگان را تبيين مي كند؛ لذا بسياري از پيام هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، امام راحلِ كه با بنان يا بيان ايشان به امت گرانقدر اسلام مي رسيد، مزيّن به رهنمودهاي سيّد الشهداء(عليه‌السلام) بود، و مبارزان نستوه انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي، با مرثيه رساي آن حضرت، ايران زمين را از لوث استبداد و رَوْث استعمار تطهير كردند: با صبا در چمن لاله سحر مي گفتم كه شهيدانِ كِه اَند اين همه خونين كفنان؟[ ديوان حافظ.] و خامان ره نرفته به زاويه عيش رفيه خزيده اند: خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق دريادلي بجوي، دليري، سرآمدي[ديوان حافظ.] 📐 اكنون كه به پايان اين پيام مي رسم، به شما انديشوران و رياضي دانان فرهيخته مملكت كه دانش آموختيد و حكمت رياضي اندوختيد، عرض مي كنم: تيغ تهاجم آهيخته بيگانه را با تدبير حكيمانه غلاف كنيد، تا فضاي دل نواز و حريم دل انگيز دانشگاه هاي كشور امام زمان(عليه‌السلام)، همچنان از گزند هتك داخل و خارج، و از آسيب تطاول دشمنِ آگاه و دوستِ ناآگاه مصون بماند، و چون اين همايش عالمانه، در دانشگاه فردوسي فردوس مقام است، راقم اين سطور مطمئن است، اگر آن حكيم سترگ كه صدرالمتألهين شيرازي(قدس‌سرّه) در كتاب قيّم مبدأ و معاد خويش، بينش توحيدي وي را به عظمت ستود و شعر معروف وي را: خداوند بالا و پستي تويي ندانم چه اي، هر چه هستي تويي عارفانه و حكيمانه تفسير كرد نه صرفاً اديبانه، در عصر خفقان تشيع نمي زيست و در روزگار رهايي پيروان اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام) در يوغ غم به سر نمي برد، به جاي سرودن شاهنامه و گفتنِ «عجم زنده كردم بدين پارسي»، شهادت نامه انشا مي فرمود و چنين مي سرود: «بشر زنده كردم بدين پارسي»؛ هر چند از بزرگ حكيمي چون ابوالقاسم فردوسي)رضوان الله عليه( كه تحميس و رزم آور است، به تنهايي بر نمي آيد كه نهضت عاشوراي سلطان دنيا و آخرت حضرت ابي عبدالله(عليه‌السلام) را منظوم و منضود نمايد؛ چه اينكه از عارف رومي، جلال الدين محمد بلخي، معروف به مولوي نيزساخته نبود كه به تنهايي تمام كتاب بسيط خود را به داستان آسماني كربلا اختصاص دهد؛ حتي اگر جلفاي فردوسي ضميمه يلداي مولوي مي شد، هنوز نصف زلف يار ما نمي شد [درازي شب يلدا و كوچه جلفا اگر غلط نكنم نصف زلف يار من است (نسخه: اگر بهم بنهم نصف زلف يار من است). ] 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (165) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📐 سرّ ناكارآمدي اين گونه از حكيمان و عارفان اين است كه برخي از آنان در حماسه، رزم آوري، جنگجويي، كارزار و سلحشوري موفّق هستند و بعضي ديگر در عرفان، بزم سازي، نرم رفتاري، گذشت، عفو، صفح، صفا و وفا كامياب هستند، درحالي كه سفيران كربلا راهبان شب و شيران روز بودند؛ «رهبانٌ بالليل وأُسدٌ بالنهار»[ الكافي، ج 2، ص 232.]. مانند آنچه اميرمؤمنان(عليه‌السلام) در وصف يكي از ياران خاص خود فرمود: «كان يعظمه في عيني صغر الدنيا في عينه، وكان خارجاً من سلطان بطنه... وكان ضعيفاً مستضعفاً، فان جاء الجدّ فهو لَيْثُ غاب و صِلّ واد... » [نهج البلاغه، حكمت 289.]؛ چون دنيا در ديدگان او كوچك بود، او از منظر من بزرگ بود و او از سلطنت شكم آزاد بود، هر چند ظاهراً ناتوان به نظر مي رسد، ولي اگر كار جدّي فرا مي رسيد، همانند شير بيشه مي خروشيد وهمتاي مار بيابان مي جهيد. ☑ غرض آنكه موساوشي مي طلبد كه بين اژدهاي دمان و يد بيضا جمع كند؛ بنابراين، فقط انسان جامع بين منقول و معقول و مشهود به جمع سالم مجاز است كه اين احسنُ القِصَصِ بعد از ظهور اسلام را به احسنُ القَصَصْ تدوين نمايد؛ به اميد آن روز. چو رو نمود به منصور وصل دلدارش روا بود كه رساند به اصل دل، دارش 📐 نتيجه آنكه تنها دلمايه نيل به عزت و افتخار حسيني عشق به خداوند، قرآن و عترت(عليهم‌السلام) است. ⏪ روحاني بلند آوازه آمل، ملاّ محمّد دركايي دلارستاقي (غافل(ِ در رثاي آهنگين سالار شهيدان(عليه‌السلام) چنين سرود: ... شهرياري ز سرا پرده برون آمده فرد محو رويش زن و مرد شاهبازي پي پرواز، پر و بال گشود والي غيب و شهود، رو سوي جنگ نمود خُود تسليم به سر، موزه‌ي تمكين به پا با كمربند رضا چار آيينه ايمان به بر از چار حدود والي غيب و شهود تيغ تقوا به ميان، نيزه‌ي اخلاص به مشت سپر صبر به پشت جعبه‌ي قلب پر از تير و ز غم زهر آلود والي غيب و شهود از زنان كهنه لباسي، به غياثي طلبيد بر تن خود پوشيد قلب‌ها سوخت ازاين واقعه جان‌ها فرسود رو سوي جنگ نمود ... [مراثي اهل بيت(عليهم‌السلام)، ص 365.] 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (166) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📐 هنگام نماز ظهر عاشورا، اوحدي از صحابه آن حضرت(عليه‌السلام)، به مقام منيع سپر قرارگرفتن مشرف شدند. يكي از آن چهره هاي شيداي شهادت «سعيد بن عبد الله حنفي» بود كه به عرض امام زمان خود(عليه‌السلام) رساند: حدود هزار و دويست فرسخ راه را در شرايطي ناامن پيمودم تا زمينه اين نهضت فراهم گردد، زيرا وي يكي از رجال مذهبي كوفه و از راقمان نامه و پيك رسمي مجاهدان بود. فاصله كوفه تا مكه از راهي كه تردّد مي شد، سيصد فرسنگ بود و او يعني سعيد بن عبدالله، بار اول به منظور ابلاغ دعوتنامه از كوفه به مكه رفت و بار دوم در جريان اعزام مسلم بن عقيل از مكه به كوفه بازگشت و بار سوم براي گزارش و كسب تكليف نهايي از كوفه به مكه رفت، و بار چهارم در پاي ركاب امام حسين(عليه‌السلام) از مكّه به كربلا كه در محدوده كوفه است برگشت. حضرت سيّد الشهدا(عليه‌السلام) به او اجازه ايستادن در برابر تير مهاجمان را داد تا نماز آن حضرت تمام شود. ⬅ آخرين رمقي كه از اين سعيد شهيد مانده بود، عرض كرد: «آيا به عهدم وفا كردم». امام حسين(عليه‌السلام) فرمود: آري تو در بهشت پيش مني. [اللهوف، ص 108.] تيغ «لا» در قتل غير حق براند در نگر كه بعد «لا» ديگر چه ماند ماند «الا الله» و باقي جمله رفت شاد باش اي عشق شركت سوز زفت[مثنوي معنوي، دفتر پنجم، ابيات 589 ـ 590.] پوزبند وسوسه عشق است و بس ورنه كي وسواس را بسته است كس ◀ چنين ديني نه افيون است، نه افسون «كه تحقيقش فسون است و فسانه».[ ديوان حافظ.]براي نيل به چنين هدف بريني، اعتقاد صائب و عمل صالح لازم است، زيرا مقصد صحيح را فقط مي توان با مسير مستقيم ادراك كرد و هرگز هدف وسيله را تبرير، و مقصود راه را توجيه نمي كند؛ كلام نوراني امام حسين(عليه‌السلام) در اين باره چنين است: «من حاول أمراً بمعصية الله كان أفْوَت لما يرجو وأسْرَع لمجيي ء ما يحذر».[ الكافي، ج2، ص373.] 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۵۴ 📌جدیت کامل الی به هیچ وجه نباید از خود نشان ندهد و با جدیت به سوی برود والاّ ممکن است از دینش برگردد و خدا شود که در این صورت خدای تعالی دیگران را که هم آنها را دوست دارند و هم آنها را دوست دارد و در مقابل مردمان با فروتن هستند و در مقابل از خود نشان می دهند، می آورد. الی باید در راه خدای تعالی قدم در مرحله بگذارد و از مردم نترسد که این و شرح صدر فضل الهی است که به هر کس بخواهد می دهد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۱۰ 📌 الی اگر در و بخواهد داشته باشد، باید بداند که آن در دست است و تنها صالح است که او را بالا می برد و به می رساند. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌برداشت از آیات ۱۱ – ۱ ،صفحه۴۵۳ ⏪ کفار و پیامبران ۱ – قرآن دارای تذکراتی است که باید انسان از آنها شود. ۲ – مغرور، خود را در ، متفاوت و برتر از سایر مردم می دانند. ۳ – آنهایی که نفس نکرده اند و تنها به فکر می کنند و را فراموش کرده اند ناگهان می شوند و فرصتی برای نجات آنها وجود ندارد. ۴ – افراد ظاهر بین، به و معنویت انسانها که اصل انسان همان است فکر نمی کنند و اگر کار خارق العاده ای از آنها ببینند آنرا و جادو تصور می کنند. ۵ – این افراد خداهای را قبول دارند و از خدای احد و واحد که معرفی می کنند می نمایند. ۶ – آنهایی که با و قلدری خودشان را از دیگران می دانند و به فرمان می دهند به آنها می گویند که همین کارهای را انجام دهید، هدف همین دنیا است و آخرتی در کار نیست. ۷ – آنها خدا و را تکذیب می کنند و دین را ساخته دست می دانند. ۸ – آنهایی که تزکیه نفس نکرده اند و غرورشان مانع از اعتقاد به می شود و در اعتقاداتشان دچار شک و می گردند. ۹ – غرور آنها نباید به حدی برسد که گمان کنند پروردگار فقط مخصوص آنها است و آسمانها و زمین متعلّق به آنها است و حال آن که آنها بیچاره اند. ۱۰ – نباید آنها باعث گردد که وقتی از طریق به آسمانها کردند خود را مستقل بدانند و خدا را منظور نکنند زیرا گاهی از چیزهای بسیار ضعیف و کوچک ضربه می خورند و حتی گاهی از بین می روند. @rahighemakhtoom