eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 سیل چون آمد به دریا بحر گشت دانه چون آمد به مزرع گشت کشت چون تعلق یافت نان با بو البشر نان مرده زنده گشت و با خبر موم و هیزم چون فدای نار شد ذات ظلمانی او انوار شد سنگ سرمه چون که شد در دیده گان گشت بینایی شد آن جا دیدبان ای خنک آن مرد کز خود رسته شد در وجود زنده ای پیوسته شد وای آن زنده که با مرده نشست مرده گشت و زندگی از وی بجست چون تو در قرآن حق بگریختی با روان انبیا آمیختی هست قرآن حالهای انبیا ماهیان بحر پاک کبریا ور بخوانی و نه ای قرآن پذیر انبیا و اولیا را دیده گیر ور پذیرایی چو بر خوانی قصص مرغ جانت تنگ آید در قفص مرغ کاو اندر قفس زندانی است می نجوید رستن از نادانی است روحهایی کز قفسها رسته اند انبیای رهبر شایسته اند از برون آوازشان آید ز دین که ره رستن ترا این است این ما به دین رستیم زین ننگین قفس جز که این ره نیست چاره ی این قفس خویش را رنجور سازی زار زار تا ترا بیرون کنند از اشتهار که اشتهار خلق بند محکم است در ره این از بند آهن کی کم است 📚 مثنوی معنوی دفتر اول.بخش 86 🍁🍁🍁 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون مصطفی را وعده کرد الطاف حق گر بمیری تو نمیرد این سبق من کتاب و معجزه ات را رافعم بیش و کم کن را؛ ز قرآن مانعم من تو را اندر دو عالم حافظم طاعنان را از حدیثت رافضم کس نتاند بیش و کم کردن در او تو به از من حافظی؛ دیگر مجو رونقت را روز روز افزون کنم نام تو بر زر و بر نقره زنم منبر و محراب سازم بهر تو در محبت قهر من شد قهر تو نام تو از ترس پنهان می گوند چون نماز آرند پنهان می شوند از هراس و ترس کفار لعین دینت پنهان می شود زیر زمین من مناره پر کنم آفاق را کور گردانم دو چشم عاق را چاکرانت شهرها گیرند و جاه دین تو گیرد ز ماهی تا به ماه تا قیامت باقیش داریم ما تو مترس از نسخ دین ای مصطفا ای رسول ما تو جادو نیستی صادقی هم خرقه ی موسیستی هست قرآن مر ترا همچون عصا کفرها را در کشد چون اژدها تو اگر در زیر خاکی خفته ای چون عصایش دان تو ؛آن چه گفته ای قاصدان را بر عصایت دست نی تو بخسب ای شه مبارک خفتنی تن بخفته نور تو بر آسمان بهر پیکار تو زه کرده کمان 🔅🔅🔅 ای بسا بیدار چشم خفته دل خود چه بیند دید اهل آب و گل آن که دل بیدار دارد، چشم سر گر بخسبد بر گشاید صد بصر گر تو اهل دل نه ای بیدار باش طالب دل باش و در پیکار باش ور دلت بیدار شد می خسب خوش نیست غایب ناظرت از هفت و شش گفت پیغمبر که خسبد چشم من لیک کی خسبد دلم اندر وسن شاه بیدار است حارس خفته گیر جان فدای خفتگان دل بصیر وصف بیداری دل ای معنوی در نگنجد در هزاران مثنوی 📚 مثنوی معنوی با معنای ابیات.دفتر سوم.بخش 48 🍁🍁🍁 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📚 دیدار مسئولین بهزیستی با حضرت استاد تاریخ: 1386/05/11 🆔 @a_javadiamoli_doross 💢 پرواز بی نهایت 🔸 از آن لطایف بیانات جناب این است: این كِرمی كه در چوب است، وقتی كه دارد چوب را می‌ جود خیال می ‌كند که هیچ چیزی لذیذتر از این چوب نیست و هیچ جهانی هم بالاتر از این نیم سانتی متر نیست. گفت: چو آن کِرمی که در گندم نهان است ٭٭٭ زمـین و آسـمـانِ او هـمـان اسـت از این كرمی كه در گندم است سؤال بكن آسمانت كجاست؟ می ‌گوید نیم سانتی بالاتر است، زمینت كدام است؟ می ‌گوید نیم سانتی پایین تر است. خیلی ها كرمانه زندگی می ‌كنند، نه كریمانه! ▫️ تمام این معارف را در ادبیات ما گفتند، در نثر ما گفتند، در نظم ما گفتند، در عربی و فارسی ما گفتند كه این كرمی كه در چوب است، اصلاً لذتی غیر از جویدن آن چوب ندارد، از او وقتی اقلیم و جغرافیا و كره خودش را مطرح كنیم، سقف‌ آن چوب، كفش هم چوب، بیش از یك سانت هم نیست! دین آمده گفته كرمانه زندگی نكنید، به سر ببرید! 🔸 فرشته‌ها برای اصول سه ‌گانه می‌ آیند پر پهن می ‌كنند:[1] پر درآوردن، پر كشیدن و جهت یابی، جهت یابی یعنی از زمین و آسمان بیرون بروی! اگر آن بزرگوار گفت: نه در اختر حركت بود نه در قطب سكون ٭٭٭ گر نبودی به زمین خاك نشینانی چند[2] همین است. آن كه گفت «به زیر آورم چرخ نیلوفری را»[3] همین است. 🔸 آن روزی كه جناب سعدی گفته بود: طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت ٭٭٭ به درآی تا ببینی طیران آدمیت[4] آن روز ما دبستان بودیم و كلاس های ابتدایی را می‌ خواندیم، این شعر را نوشتند؛ خیال كردیم حرف جناب سعدی این است این هواپیمایی كه اختراع شده، این است، اینكه است! با همین هواپیما هیروشیما بمباران شده، با همین هواپیما ناكازاكی بمباران شده، اینكه طیران آدمیت نیست، همان حرفی است كه بزرگواران گفتند که آدم از جهت به بی ‌جهتی در بیاید. بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش ٭٭٭ چون به خورشید رسیدیم غبار آخر شد[5] ▫️ ما بالاتر از ماهیم! بالاتر از آفتابیم! این شمس و قمر بساطش برچیده می ‌شود ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾[6] هست، ﴿وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ﴾[7] هست، اما ﴿یا أَیهَا اْلإِنْسانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلی رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلاقیهِ﴾[8] انسان كه از بین نمی ‌رود، ما از هر آفتابی بالاتریم! از هر ماهی بالاتریم! بالأخره اینها یك سالی دارند ـ حالا یك میلیارد یا دو میلیارد ـ ما «تا»، «ابد»، «حتی» و «الی» و امثال ذلك نداریم! [1] . الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص34؛ «أِن المَلائِكَةَ لتَضَعُوا أَجنحَتَها تَحتَ أَقدَامِ طُلابِ العُلُوم». [2] . دیوان اشعار ملاهادی سبزواری، غزل86. [3] . دیوان اشعار ناصر خسرو، قصیده6. [4] . دیوان اشعار سعدی، غزل18. [5] . دیوان حافظ، غزل166. [6] . سوره تکویر، آیه1. [7] . سوره تکویر، آیه2. [8] . سوره انشقاق، آیه6. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌حکایت دعوی آن شخص که خدای تعالی مرا نمی گیرد به گناه 🔆در قومِ بنی اسرائیل عالِمی بود که در دعا می گفت : پروردگارا من بسی سرکشی کردم ولی کیفری ندادی . خداوند به پیامبر آن دوره (شعیب) وحی کرد که به بنده ام بگو : ای بنده ، من بسی تو را کیفر داده ام ولی تو آن را درک نمی کنی . من حلاوت مناجات را از تو گرفته ام . 🔅مولوی در این حکایت می گوید که عذابِ الهی فقط به صورتِ بلایِ قهّار نازل نمی شود . گاه عذابِ الهی به صورت خاموش و نهان شخصی را گرفتار می کند . بطوریکه او احساسِ عذاب نمی کند و این از بلایِ آشکار ، سخت تر و پایدارتر است . به دلیلِ آنکه بلای قهّار و عذابِ آشکار نوعاََ موجبِ بیداری شخص می شود . ولی عذابِ خاموش و خفی را آدمی متوجّه نمی شود و لحظه به لحظه بر طغیانش می افزاید . چنین افرادی را خدا به خودشان وانهاده است و بر گوش و چشم و قلبشان ، مُهر غفلت بنهاده است . مثلاََ یکی از کیفرهای خاموش الهی ، نداشتن ذوقِ باطنی و حالِ معنوی است . 🔸پاره ای از آن اثر منظوم : وز نماز و از زکات و غیر آن / لیک یک ذَرّه ندارد ذوقِ جان می کند طاعات و افعالِ سَنی / لیک یک ذره ندارد چاشنی طاعتش نغزست و ، معنی نغز نَی / جَوزها بسیار و ، در وَی مغز نَی ذوق باید ، تا دهد طاعات ، بر / مغز باید ، تا دهد دانه ، شَجَر دانۀ بی مغز کی گردد نهال ؟ / صورتِ بی جان نباشد جُز خیال مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را گلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 چه خوش می گوید: ز ابتداي كار آخر را ببين تا نباشي تو پشيمان يوم دين هر كه اول بين بود اعمي بود هر كه آخر بين چه با معني بود هر كه اول بنگرد پايان كار اندر آخر او نگردد شرمسار .....والعاقبة للمتقين @rahighemakhtoom
. 🔰 عمده قرآن شرح خُبث انسان 💠 قسمت مهم مشکلات جامعه این است که انسان را نشناختند؛ و به تعبیر جناب ، می گوید به اینکه: سرّ اینکه بخش وسیعی را به شرح خُبث نفس ها اختصاص داده، همین است‌. ایشان می گوید: (جمله قرآن شرح خُبث نفس هاست / بنگر اَندر مصحف آن چشمت کجاست)*. فرمایش ایشان این است که شما بسیاری از آیات را که می بینید، درباره مکر و خدعه و سیاست بازی و مکّاری و نفاق و کفر و ارتداد و شرک و به هم زدن و ق _ ت _ ل و خو ن ریزی و امثال ذلک است که انسانها مبتلا هستند‌. اگر بسیاری از آیات شرح مکر و خُبث انسانهاست، برای همین است‌ که بسیاری از مشکلات از همین جا نشات می گیرد. و اگر بخش وسیعی از قرآن، راه درمان این بیماری هاست؛ برای آن است که بدون این درمان جامعه اصلاح نخواهد شد. و اگر تعبیر قرآن این است که (و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمه و لا یزید الظالمین الا خساراً)*، فرمود: این کتاب شفای دردهای مردم است، برای همین است. تنها الآن نیست، در ادوار گذشته هم همین بود. شما یک حساب دقیق بکنید که بودجه کره زمین سالانه چقدر است، چه درصدی صرف کشتن و خو ن ریزی و هتاکی و فتّاکی و سفّاکی و امثال ذلک می شود، چه مقدار صرف تغذیه و پوشاک و خوراک و امثال ذلک می شود. پس آن قسمت مهم مشکلات همین خُبث درون است. ------------------------------------------------- 📌 مثنوی معنوی / دفتر ششم / بخش ۱۳۷ 📌 سوره اسراء / آیه ۸۲ 📋 هشتمین همایش آموزشی _ فرهنگی دانشجویان سراسر کشور (کوثر) 📆 مشهد مقدّس ؛ ۱۳۸۱/۰۵/۰۷ @rahighemakhtoom
. 🔰 حسابرسی روزانه 💠 از وجود مبارک (علیه و علی آله آلاف التحیّه و الثناء) نقل شده است که شبانه روز؛ نیم ساعت، یک ساعت، ده دقیقه، پنج دقیقه انسان خلوت بکند. خودش را به حساب بیاورد و حسابرسی کند که من این بیست و چهار ساعت چه کردم! نقد کسب من چه شد، بیست و چهار ساعت عمر است! گاهی می بینید انسان در اواخر عمر برای یک لحظه اش آرزو می کند که زنده باشد، نفسی بکشد، حرفی بزند، ذکری بگوید! همه ما موظفیم که در شبانه روز، یک چند لحظه ای حساب بکنیم که من بیست و چهار ساعت عمر دادم، چه گرفتم! 🔹این بزرگان یک مثلی ذکر می کنند، می گویند به اینکه: یک کشاورزی بالاخره چندین سال تلاش و کوشش کرد، شیار کرد، بذر و مزرعه و آبیاری و همه را به عهده گرفت؛ الآن بعد از چهل سال سری به انبار زد. گفت: این گندم چهل ساله من که ذخیره کردم در این انبار و سیلو، کجا رفتند؟! وقتی درب انبار را باز کرد، می بیند چیزی در انبار نیست! این باید بفهمد به اینکه یک موش دزدی در این انبار بود که همه را برد دیگر؛ برای اینکه کلید دست شماست، قفل هم کردید، محصول چهل ساله را هم که مرتب در این انبار ریختید، کسی هم که از بیرون نیامد ببرد؛ معلوم می شود در درون یک مشکلی دارید! این موش دزد همان " هوس " است. حرف جناب این است: (گرنه موشی دزد در انبار ماست / گندم اعمال چهل ساله کجاست)*. 🔹وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیّه و الثناء) فرمود: نگذار چهل سال بشود، نگذار چهل ماه بشود، نگذار چهل هفته بشود، نگذار چهل روز بشود؛ هر روز، پنج _ شش دقیقه ای، کمتری، بیشتری حساب بکن که من بیست و چهار ساعت را دادم، چه گرفتم! اگر فلان جا اسم مرا بردند که خوشم آمد، پس معلوم می شود برای خودم بود؛ فلان جا یک قدری کار کردم که یک مختصر چیزی به من دادند، پس برای پول بود. برای رضای خدا چه بود؟ مشکل مردم را چه جور حل کردم؟ برای دیگران چه اقدامی کردم! هر روز ما موظفیم این حساب را داشته باشیم. -------- 📌 مثنوی معنوی / دفتر اول / بخش ۱۶ 📋 هشتمین همایش آموزشی _ فرهنگی دانشجویان سراسر کشور (کوثر) 📆 مشهد مفدس ؛ ۱۳۸۱/۰۵/۰۷ @rahighemakhtoom