#جام_حکمت
🔄رد جبر و تفویض برای انسان!
▫️در کارهای انسانی یک (#جبر ) داریم یک ( #تفویض ) داریم، یک ( #اختیار ) که منزله بین المنزلين است؛ آن دو محال است این یکی حق است. در جریان " جبر و تفويض " مستحضرید که انسان نه مجبور در کار است نه مفوض.
▫️در کار " مجبور " باشد که به صورت ابزار در بیاید این طور نیست. اینکه انسان مرتب فکر میکند تصمیم میگیرد مشورت میکند، مدت ها مطالعه میکند تا یک کار را انجام بدهد معلوم میشود " مختار " است. و اگر خوب در آمد خیر خودش را می ستاید و خوشحال است و راضی است برای اینکه کار اوست و اگر بد در آمد نگران است گاهی گریه می کند، گاهی به سر و صورت میزند؛ معلوم میشود کار اوست این کار را بشر چه مسلمان چه کافر کار خودش میداند؛ اینطور نیست که انسان بگوید من مجبورم "من غلام و آلت فرمان او" بشر آزاد است آزاد نه یعنی (تفویض)؛ پس مجبور نیست.
▫️تفویض " هم نشده چون خطر تفویض بدتر از جبر .است. " خطر تفویض این است که _ معاذ الله _ خدا کار انسان را به انسان واگذار کرده گفت تو و هستی تو و این مال قیامت حساب من را پس بده این دیگر رابطه عبد و مولا قطع است رابطه خلق و خالق قطع است؛ این دیگر یک شرکی است که خطر تفویض بدتر از خطر جبر است اینطور نیست که انسان مستقل باشد؛ چه خدا بخواهد چه خدا نخواهد این راه خودش را دارد ادامه می دهد و در قیامت فقط باید حساب پس بدهد؛ اینطور نیست پس تفویض محال است جبر محال است؛ امر بین الامرین (یعنی مختار)میشود این کار انسان است.
آیت الله #جوادی_آملی
🔅محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزههای الهی را حمایت فرمایید
@rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎇موضوع :شرح و بررسی تفسیر #المیزان، سوره حمد(13)
🎙تبیین: استاد #یزدان_پناه
📣انتشار شنبه تا چهارشنبه
🎇محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزههای الهی را لطفاً همراهی فرمایید.
@rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️بررسی دیدگاههای گوناگون در باره پیوستگی رابطه دین و اخلاق(جلسه اول)
🎙باارائه:استاد انشاء رحمتي
#دین_شناسی
#حقیقت_جویی
🎇 لطفاً محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزههای دینی را حمایت فرمایید.
@rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️نظم و برنامه
تأملی در زندگی شاگرد مکتب قرآن حضرت آیتالله علامه شهید مرتضی #مطهری
گرامیداشت سالروز شهادت #شهید_مطهر
@rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎇موضوع :شرح و بررسی تفسیر #المیزان، سوره حمد(۱۴)
🎙تبیین: استاد #یزدان_پناه
📣انتشار شنبه تا چهارشنبه
🎇محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزههای الهی را لطفاً همراهی فرمایید.
@rahighemakhtoom
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ إ لا کَفَیْتَنى بِهِ مَؤُنَةَ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَسُلْطانٍ عَنیدٍ یَتَقَوّى عَلَىَّ بِبَطْشِهِ وَیَنْتَصِرُ عَلىَّ بِجُنْدِهِ اِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ یا وَهّابُ.
خدایا! از تو می خواهم به حق ولیّ ات على بن الحسین علیه السلام در برابر شرّ و مزاحمت هر شیطان عصیانگر و هر سلطه گر ستیزهجویى که با زورگویی و نیروی سپاهش بر زیان من است مرا کفایت فرمایی.
همانا تو بخشنده ی بزرگوارى، اى عطابخش.
#دعا #توسل #توسل_دیگر
👈 محفل قرآنی رحیق بزم قرآنی ها 👉
هدایت شده از مجال عیش(صفحه اي براي زندگی)
#زیست_آگاهانه
#زیست_مومنانه
⚡️انسان جاری (۸)
▪️گفتم انسان جاری تو بگو انسان زنده موجودی پرسشگر است و در تکاپوی پاسخ !پیداست که پرسش های اساسی باید در زمینة مساعدی صورت بگیرد، نه پشت میز اداره و در مسند ریاست یا قضاوت که تا تنور داغ نشود، نانی نخواهد چسبید.
▪️واضح است که هنگام غروب و مرگ روز یا در صحنه ای از قبرستان خاموش، آن هم در شبی مهتابی و در نیمههای شب و ژرفای سکوت یا زیر تک درختی در بیابان همراه بهت صحرا یا صحنه ای از تاکستانی در یک پاییز زرد و هنگام مرگ روز به همراه بادهای بی مقصد و با خش خش برگهای بی رمق یا در دل شب، روی پشت بام و آسمان پر ستاره و آوای مرغ شب و... سؤالهایی در ذهن انسان جوانه میزنند و سبز میشوند که در جلگة سبز و آن هم هنگام طلوع و در فصل بهار و همراه شکوفه درختان، در میان جیک جیک گنجشکان و نوای گرم چوپان و هیاهوی کوچ یا کنار دریا و زمزمه موج یا میان جنگل و ابهام صبح گاه سبز نمی شوند.
▪️در قبرستان تاریک و تاکستان پاییزی، غرورها زودتر میشکنند و تفکرها بیش تر مایه میگیرند و سؤالها زودتر جا میافتند و حتی خودبه خود طرح میشوند.
▪️ یکی از دوستان که به دل ربایی و لذت دنیا روی آورده بود. او که مغرور بود و فراری و گوشش از هر نصیحتی، پر، به من گفت: تو هم میخواهی موعظه کنی؟
جواب ندادم و با برخوردی گرم، ذهنیتهای او را در هم شکستم. او که این گرمی را میدید، با خوش حالی همراهم میآمد.
▪️ او را به جایی بردم که از قبل در نظر گرفته بودم. به قبرستانی رفتیم که یکی از بستگانمان در آن جا دفن بود. آن قبرستان را به خاطر گسترش اطراف حرم تخریب میکردند.
▪️لودرها در حال کندن بودند وچنگالهای خود را به زمین فرو میبردند و گاهی با استخوانهایی بیرون میآمدند و تعدادی جمجمه در اطراف نمایان بود.
▪️در همین هنگام یکی از جنازهها که گویا زیاد از مدت دفنش نگذشته بود، بیرون آمد. سر و صدا و فریاد مردم بلند شد.
▪️دوستم با حالت عجیبی به آن جنازه نگاه میکرد. معلوم بود که توفانی در درونش به پا شده. پس از مدتی نه چندان زیاد، آهسته و با آهنگی کش دار و طولانی زیر گوشش گفتم: ببینم یعنی ما هم این طوری...؟ که نگذاشت حرفم تمام شود. بهتش شکست و زد زیر گریه و این شروع خوبی بود و آغاز تولدی جدید.
🎇 صفحه مجال عیش صمیمانهای از جنس زیست آگاهانه را همراهی فرمایید 🎇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا