eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
655 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب (99) 🔅🔅🔅 ✳ اصل هفتم. جريان حق و باطل كه مورد تحليل اين پيام است، غير از جريان ملائم و منافي، نافع و ضارّ و مانند آن است كه از مدار بحث كنوني خارج است؛ هرچند در بسياري از موارد با هم مطرح مي شوند. ساختار آفرينش بر اين است كه برابر اصول علم و حكمت اداره مي شود. 🔹 ممكن است در اين جزر و مدّ، عدّه اي منتفع و بعضي متضرّر گردند. همان طوري كه قوانينِ متقنِ طبّي كه بازگوكننده گوشه اي از اسرار عالمانه طبيعت است، بر اين استوار است كه اگر سمّ مهلكي وارد دستگاه گوارش گردد، اوّل قدرتِ مقاومت و دفاع را از هاضمه سلب مي كند، آنگاه او را از پاي درآورده و هلاك مي نمايد، قواعد مستحكم اخلاق كه طبّ روحاني است، چنين فتوي مي دهند كه اگر اعتقاد سوء و اخلاق زشت از نصابِ قابل تحمّل گذشت، شئون عقل نظري و عملي را تباه مي كند و مايه هلاكت آن مي گردد؛ (ليَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيّنةٍ).[ سوره انفال، آيه 42.] 🔹 در اين حال، شخص معتقدِ به كفر و نفاق، يا مبتلا به خدعه وخيانت، حياتِ معقول خود را از دست مي دهد و از جهت فقدان كمال انساني مي ميرد. چنين رخدادي حق است، نه باطل؛ يعني پيروزي قوي بر ضعيف و هلاكت تن پرور معتاد و ملحد حق است، نه باطل؛ چه اينكه سُلطه ميكروب سمّي بر سلامت انسان بي باك در حفظ صحت و رعايت بهداشت، حق است، نه باطل؛ (...وإن يُهْلِكون اِلّا اَنْفُسَهم)[ سوره انعام، آيه 26.]. حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «ما هَلَك امرُءٌ عَرَفَ قَدْرَه» [نهج الفصاحه، ج2، ص1051.]؛ هر كس كه قدر خود را شناخت، هلاك نشد. 🔹 كينه توزي و بُغْض پروري نسبت به برادر ايماني به مثابه تيغ كردن جوانه نورس بوته دين است و هرگز نمي گذارد كه آن بوته ضعيف رشد كند. سرانجام چنين كاري جز افسردگي و پژمردگي و خشك شدن، آينده ديگري نخواهد داشت؛ «دَبَّ إليكم داءُ الاُمَم قَبْلكم، الحَسَد والبغضاءُ هي الحالِقَة، حالِقَةُ الدِّينِ لاحالِقَةُ الشَعْر» [همان، ص884.] ؛ يعني كينه يك ديگر، به منزله تيغ كردن است، البته نه تيغ كردن مُو، بلكه تيغ كردن بوته دين. 🔹 در اين حال، شخص كينه توز حيات معنوي خود را در اثر سلطه بيماري اخلاقي از دست مي دهد و مي ميرد، و چنين رخدادي حق است، نه باطل؛ يعني مسلّط شدن قوي بر ضعيف و هلاكت تبه كار فرومايه حق است در نظام تكوين. 🔹 ممكن است در نظام تشريع مسئول يا مسئولاني قصور يا تقصيري روا داشته و از نظر حقوقي يا فقهي، متعدّي يا عاصي تلقّي شود و مورد حكم خاص قرار گيرد؛ غرض آن است كه حق و باطل غير از نافع و ضارّ است اوّلاً، و آنچه از اين عنوان در نظام تكوين مطرح است، با آنچه در نظام تشريع طرح مي شود، تفاوت دارد ثانياً، و مسئول بودن برخي مانع نفوذ قوانين تكويني در طبّ بدن و طبّ روح نخواهد شد ثالثاً، و اوّلين مسئول براي حفظ صحتِ بدن و سلامتِ روح، خودِ شخص مكلّف است رابعاً، و جامعه وظيفه خاصي براي نجات نابخردان دارد خامساً؛ رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «خُذوا علي أيدي سفَهائكم» [نهج الفصاحه، ج1، ص267.]؛ دست سفيهان را بگيريد، و فرمود: «اِصرم الأحمق» [نهج الفصاحه، ج1، ص267.]؛ احمق را منقطع كن. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
برشی از (9) 🔅🔅🔅 📌 معارف کلی سوره حمد ✅ 4 ـ بر اساس حديثي قدسي، سوره‌ي مباركه‌ي حمد، كه در مقام تعليم ادب تحميد و شيوه‌ي اظهار بندگي است، بين خداي سبحان و عبد سالك تقسيم شده است؛ بخش اوّل آن كه پنج آيه دارد و مشتمل بر حمد و ثناي الهي و خشوع و خضوع در برابر اوست، از آنِ خداست و بخش پاياني سوره كه دو آيه دارد و مشتمل بر دعا و طلب است، سهم عبد سالك است: «قسمت فاتحة الكتاب بينى وبين عبدى فنصفها لى ونصفها لعبدى...»[ نورالثقلين، ج1، ص4.] ✅ 5 ـ عصاره‌ي سوره‌ي حمد، سپاسگزاري نسبت به نعمتهاي دريافت شده در زمان گذشته و مَدَدجويي و كمك خواهي نسبت به رحمتهاي آينده در زمان حال و آتي است؛ چنانكه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) در برخي خطابه هاي خويش «حمد» و «استعانت» را قرين كرده، مي فرمايد: «نحمده» علي ما كان و«نستعينه» من أمرنا علي ما يكون ونسأله المعافاة فى الأديان كما نسأله المعافاة فى الأبدان»»[ نهج البلاغه، خطبه 99، بند 1.] همچنين مي فرمايد: «أحمده» استتماماً لنعمته... و«أستعينه» فاقة إلي كفايته»[ همان، خطبه 2، بند 1.]، «نحمده» علي آلائه كما نحمده علي بلائه و«نستعينه» علي هذه النفوس البِطاء عما أُمرت به السِراع إلي ما نُهيت عنه».[ همان، خطبه 114، بند 1.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 بادها در چرخش هستند وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ."ایه 5 سوره جاثیه" « و در چرخش بادها برای افراد انديشمند استدلال وجود دارد». ▫ بادها در اطراف زمين همانطور که آيه مطرح کرده در واقع در يک سيستم جهانی در چرخش میباشند. آنها هوای گرم را از مناطق استوائی به نواحی قطبی و هوای سرد را از نواحی قطبی به مناطق استوائی منتقـل می کنند، که به اين ترتيب به دمای هوا توازن و تعادل می بخشند. در قـطبها هـوای سرد پائين می آيد و بطرف نواحی استوائی حرکت می کند. در مـناطق اسـتـوائی هـوای گرم بالا می رود و در سطوح بالاتر جوی ضمن چرخش در يک منطقه رفته رفته هـوای گرم را رو به قـطبها می برند. ▫ چرخش بادها چه استدلالی را در بر دارد؟ چیزی که ما امروزه می دانیم اینست که چرخش بادها و وزیدن آنها برخلاف همدیگر باعث می شود که ویرانی ببار نیاید. اگر بادها فقط در یک جهت می وزیدند همه چیز ویران میشد. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰چرا قرآن با همه کتاب ها تفاوت دارد و هيچکس نمي تواند مانندش را بياورد در حالی که وقتي به آن نگاه مي کنيم در ظاهر از کلمات عادي در آن استفاده شده و چيز عجيب و غريبي نيست؟ ✍️پاسخ: ✅طبق ظاهر قرآن و بدون داشتن اطلاعات پيرامون ادبيات عرب نمي توان قضاوتي در مورد آن داشت و تشخيص اعجاز قرآن براي ما بدون کسب علم مشکل است. ديگر کتب هاي آسماني تورات و انجيل هستند در حالي که محتوا و معارف قرآن کريم با تورات و انجيل متفاوت است و اصلاً با آن دو قابل مقايسه نيست، براي نمونه به چند مورد اشاره مي کنم: الف) (ونَزَّلنا عَلَيکَ الکِتـبَ تِبيـنـًا لِکُلِّ شَىء)(1) آن چه از زمينه هاى گوناگون فکرى، اعتقادى، بينش هاى بنيادى، نظام هاى رفتارى فردى، اجتماعى، مادّى، معنوى، دنيايى، آخرتى و... در تکامل فرد و جامعه نقش داشته، در قرآن بيان شده و معارف آن، با فطرت و سرشت مشترک انسان ها هماهنگ است; بدين جهت از فراگيرى و جامعيت خاصى برخوردار بوده و همگانى، هميشگى و همه جايى است.(2) ب) اصول معارف و مفاهيم قرآن، بر پايه عقل و منطق مشترک و همگانى انسان استوار است و اساس تعاليم اسلام بر مدار جهل ستيزى و عقل انگيزى،(3) تقليدزدايى و تحقيق پرورى،(4) پندارسوزى و دانش سازى،(5) مى چرخد.(6) ج) قرآن، با نگرشى واقع بينانه به حقيقت وجود انسان و منطبق بر فطرت او (و بدور از افراط و تفريط) اهداف زندگى او را در يک طبقه بندى منظمِ مقدماتى، متوسط، عالى و نهايى، سامان و انتظام مى بخشد که تمام استعدادهاى ذاتى او پرورش يافته، خاستگاه هاى وجودى او به شيوه اى معتدل و هماهنگ ارضا گردد، بر همين اساس، دنياپرستى و دل سپردگى به آن را مورد نکوهش قرار داده(7) و دنياگريزى و سرکوب تمايلات طبيعى و مادّى را مطرود مى داند.(8) د) قرآن، از اختلاف و تناقض پيراسته است، در حالى که تورات و انجيل نه تنها، هيچ يک از اين ويژگى ها را ندارند، بلکه محتواى آن دو آميخته با خرافات و نسبت هاى ناروا به پيامبران الهى است. و مهمتر اينکه قرآن مورد تحريف قرار نمي گيرد . 📚منابع: 1. نحل، آيه 89. 2. ر.ک: محمدباقر سعيدى روشن، علوم قرآن، ص 113 ـ 126. 3. آل عمران، آيه 164; يونس، آيه 100. 4. مائده، آيه 104; نحل، آيه 43. 5. انعام، آيه 116; مجادله، آيه 11. 6. همان. 7. عنکبوت، آيه 64. 8. اعراف، آيه 32; همان. 🔳به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
📌 ترجمان کتب الهی ▪️ این خطبه ۱۲۵ در جریان حكمیتی است كه بر وجود مبارك حضرت ـ امیر (علیه السلام) ـ تحمیل شده است. اهل بیت (علیهم السلام) مخصوصاً امیر¬المؤمنین (علیه السلام) بر اساس قرآن كریم حركت می‌ كردند [و] قرآن هم سخنش این است: ﴿ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ﴾؛[1] با این اضلاع سه ‌گانه حكمت و جدال أحسن و موعظه حسنه، اینها صلح می ‌كردند، جنگ می‌كردند و مانند آن. طبق همان برهان قرآنی، جنگ صفین را وجود مبارك حضرت تحمل كرد، در اثنای جنگ كه خواستند پیروز بشوند با دسیسه امویان قرآن ها بالای نی رفت. ▪️ در چنین صحنه ‌ای وجود مبارك حضرت امیر با حكمت و برهان سخن گفت؛ فرمود اینها كه ما را به قرآن به عنوان حَكَم دعوت كرند دروغ می‌ گویند، اهل خدعه و نیرنگ ¬اند؛ نه به قرآن معتقدند و نه به سنت رسول گرامی (علیه وعلی آله آلافه التهیة والثناء)، حجت بالغه حق امروز منم، حق با من است ـ برهان اقامه كرد ـ و این حِكمت اثر نكرد [و] حَكمیت را بر آن حضرت تحمیل كردند. بعد از اینكه تحمیل كردند، آن حَكمین «بغیر ما أنزل الله» حكم كردند، حضرت این حكم را نپذیرفت و دستور ادامه حمله داد: «اسْتَعِدُّوا لِلْمَسِیرِ إِلَی‏ قَوْمٍ حَیارَی عَنِ الْحَقِّ. . . جُفَاةٍ عَنِ الْكِتَابِ نُكُبٍ عَنِ الطَّرِیقِ»؛ به جنگ كسانی كه نه خدا را می ‌شناسند نه پیغمبر را می‌ شناسند ادامه بدهید. ▪️ اینها اعتراض كردند و گفتند اولاً چرا حكمیت را قبول كردی، ثانیاً چرا به عهدت وفا نكردی، وقتی حكمیت را پذیرفتی چرا نقض عهد می‌كنی، ثالثاً چرا مدت گذاشتی ـ مدت یك‌ سال ـ این چند اشكال را طرح كردند. این اشكالات در خطبه ۱۲۵ پاسخ داده شد؛ فرمود اولاً ما حَكمیت تحمیلی را پذیرفتیم نه حَكمیت عادله را، ما كه گفتیم اینها دروغ می ‌گویند شما نپذیرفته‌ اید، شما حَكمیت را بر ما تحمیل كردید نه اینكه من پیشنهاد داده باشم یا بر اساس میل خودم قبول كرده باشم؛ اما رأی كه رأی مردم نیست! در مسائل الهی و دینی، رأی خدا و پیغمبر حجّت است. ما كه نیامدیم رأی و اندیشه رجال را معیار قرار بدهیم. ما آمدیم قرآن را حَكم قرار دادیم: إِنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ وَ إِنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ»؛ ما كه نگفته ‌ایم هر چه حَكَم گفت درست است، گفتیم هر چه قرآن گفت درست است؛ منتها «هذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْتُورٌ بَینَ الدَّفَّتَینِ لَا ینْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَابُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ»؛ قرآن كتابی‌است، خب این كتاب یك ترجمان می‌ خواهد ـ كسی كه ترجمه می ‌كند به او ‌می‌گویند ترجمان نه مترجم. « لَابُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ» یك ترجمان می ‌خواهد بالأخره ـ و آن ترجمان هم باید مطابق برهان حكم بكند. ما هم مطمئن بودیم، ما هم اصل این مسئله را به عنوان جدال قبول كردیم نه به عنوان حِكمت، اینجا جای مراجعه به قرآن نبود برای این‌كه امامت من تثبیت ‌شده بود، به نقل پیغمبر تثبیت ‌شده بود، به امضای مردم تثبیت ‌شده بود، با مشورت اهل حل و عقد تثبیت ‌شده بود، اینها ظلم كردند به ما! ▪️ فرمود اینكه چرا من مهلت دادم برای این‌كه این هم مثل قرآن سر روی نیزه كردن نباشد. همین‌كه قرآن روی نیزه شد یك عده زود باورها و ساده ‌لوح ها پذیرفتند و ما هر ‌چه اصرار كردیم که این فریب است قبول نكردند. من مدت گذاشته ‌ام، تا «لِیتَبَینَ الْجَاهِلُ وَ یتَثَبَّتَ الْعَالِمُ»؛ ▪️ فرمود می ‌دانید بهترین مردم پیش خدا كیست. « أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ» ـ این همان سفارش به تقواست ـ « مَنْ كَانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَیهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَیهِ فَائِدَةً وَ زَادَهُ»؛ فرمود فاضل ترین مردم پیش خدا كسی است كه عمل به حق پیشش محبوب باشد و حق ‌مدار باشد؛ و¬لو به سود مادی او نباشد، عمل به حق پیشش محبوب ‌تر از باطل باشد، گر‌چه باطل برای او سود آور است. ▪️ آن گاه فرمود شما هم كه حرف مرا گوش نمی‌ دهید: « لَقَدْ لَقِیتُ مِنْكُمْ بَرْحاً یوْماً أُنَادِیكُمْ وَ یوْماً أُنَاجِیكُمْ»؛ روزی با صدای بلند در جلسات عمومی سخنرانی می ‌كنم، یك روزی آرام و خصوصی با شما حرف می ‌زنم «فَلَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ النِّدَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ النَّجَاءِ!»؛ نه در مناجات مورد وثوقید، نه رازدارید و نه رادمرد هستد. خب گروهی كه نه رازدار باشد و نه رادمرد، علی را خانه ‌نشین می‌ كنند! فرمود شما وضعتان این است. این عصاره‌ ای از شرح خطبه ۱۲۵ نهج‌ البلاغه. [1] - سوره نحل آیه125 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1379/10/09 🔳به کانال قرآنی بپیوندید. @rahighemakhtoom
برشی از (10) 🔅🔅🔅 📌 معارف کلی سوره حمد ✅6ـ مرحوم صدرالمتألّهين مي گويد: ◽️سوره‌ي مباركه‌ي حمد با مقدمه اي كه در نماز بدان افزوده مي شود بر روي هم هشت بخش را تشكيل مي دهد كه با درهاي هشتگانه بهشت مرتبط است و نمازگزاري كه سوره‌ي حمد را با آداب ويژه‌ي آن در نماز قرائت كند، از همه‌ي درهاي هشتگانه بهشت بدان راه يافته است. درهاي مزبور عبارت است از: يكم: درِ «معرفت» كه نمازگزار با گفتن (وجّهت وجهي للذي فطر السماوات والأرض)[ سوره‌ي انعام، آيه‌ي 79.] از آن وارد بهشت مي شود. دوم: درِ «ذكر» با تلاوت آيه‌ي (بسم الله الرّحمن الرّحيم). سوم: درِ «شكر» با آيه‌ي كريمه‌ي (الحمد لله ربّ العالمين). چهارم: درِ «رجاء» با قرائت آيه‌ي (الرّحمن الرّحيم). پنجم: درِ «خوف» با ذكر آيه‌ي (مالك يوم الدّين). ششم: درِ «اخلاص» با گفتن (إيّاك نعبد وإيّاك نستعين). هفتم: درِ «دعا و تضرّع» با تلاوت آيه‌ي (اهدنا الصّراط المستقيم). هشتم: درِ «اقتدا به ارواح پاك» با قرائت آيه‌ي (صراط الّذين أنعمت عليهم...([ تفسير القرآن الكريم، ج1، ص178، با تصرّف] ◽️تذكّر: با بررسي خطوط كلّي معارف سوره‌ي حمد و مباحث محوري آن، روشن شد كه هدف اين سوره تعليم و آموزش ادب تحميد و شيوه‌ي اظهار بندگي در برابر خداي سبحان است. تعليم شيوه‌ي استعانت و طلب هدايت از خداوند و آشنايي به كيفيّت پيمون راه نيز هدف ديگر اين سوره است. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️ نگاشت 13 : نگاهی کلی به تفسیر آیات 6تا14 أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ «6» إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ «7» الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ «8» وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ «9» وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ : «10» الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ «11» فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسادَ «12» 🔹 فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ «13» إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ «14»🔹 ▫ «صَبَّ»: فرو ریخت. در اینجا فرو ریختن به جای فرو آوردن استعمال شده است و اشاره به عذابهای شدید و پیاپی دارد. «سَوْطَ»: تازیانه. شلاّق. ✅ ۱ - خداوند، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود، شلاق عقوبت خویش را پیاپى بر آنان نواخت. (فصبّ علیهم ربّک سوط عذاب) 🔹 «صبّ»، به معناى ریختن چیزى و «سوط» به معناى آمیختن چیزى با چیز دیگر است و به شلاق از آن جهت «سوط» گفته مى شود که با پوست مى آمیزد (مقاییس اللغة). «ریختن شلاق عذاب»، کنایه از عذاب پیاپى و شدید است. ✅ ۲ - عذاب دنیا، هر چند شدید باشد، در قیاس با عذاب آخرت ناچیز است. * (سوط عذاب) 🔹 تعبیر «شلاق عذاب»، حاکى از تقلیل است; یعنى، عذاب سخت آسمانى که بر فرعون و اقوام عاد و ثمود فروریخت، در واقع شلاقى بیش نبود. برخى از اهل لغت، کلمه «سوط» را به معناى «نصیب» گرفته اند(مقاییس اللغة). برداشت یاد شده با توجّه به این معنا، وضوح بیشترى مى یابد. ✅ ۳ - عذاب طغیان گرانِ مفسد، جلوه ربوبیت خداوند و در راستاى پیشبرد راه پیامبران است. (ربّک) ✅ ۴ - خداوند، تهدیدکننده مخالفان پیامبر(ص) به عذابى نظیر کیفر امت هاى پیشین (عاد، ثمود و فرعون) (ربّک) ✅ ۵ - تاریخ، دربردارنده نمونه هایى آشکار از سیطره خداوند بر سرنوشت جامعه ها است. (ألم تر کیف ... فصبّ علیهم ربّک سوط عذاب) «الْمِرْصَادِ»: کمینگاه .در کمین بودن خداوند، کنایه از احاطه شامل و مراقبت کامل خدا است، به گونه‌ای که همگان را می‌پاید و بر اعمالشان نظارت می‌نماید و کسی و چیزی از حیطه قدرت و دسترس سلطه او خارج نمی‌باشد. 🔅🔅🔅 ✅ ۱ - خداوند، مراقب کردار انسان و آگاه به آن است. (إنّ ربّک لبالمرصاد) 🔹 «مرصاد»; یعنى، راه و مکانى که در آن مراقب دشمن شده و به انتظار او مى نشینند (قاموس). حرف «باء» در «بالمرصاد» به معناى «فى» و حرف «ال» در آن، براى جنس و فهماندن عموم است; یعنى، در کمین تمامى انسان ها. ✅ ۲ - هیچ کس، قدرت فرار از عذاب هاى الهى را ندارد. (ألم تر کیف فعل ... إنّ ربّک لبالمرصاد) 🔹 کمین زدن خداوند در راه خطاکاران، کنایه از نبود هیچ راه گریزى از تهدیدهاى او است. ✅ ۳ - عذاب هاى الهى، غافلگیرانه است.* (إنّ ربّک لبالمرصاد) در کمین نشستن خداوند، کنایه از مؤاخذه ناگهانى و بى خبر است. ✅ ۴ - زیر نظر داشتن کارهاى بندگان، لازمه ربوبیت خداوند بر آنان است. (إنّ ربّک لبالمرصاد) ✅ ۵ - طغیان کنندگان فسادگر، در معرض افتادن به کمین خداوند و گرفتارى ناگهانى به عذاب هاى الهى (الذین طغوا ... الفساد ... إنّ ربّک لبالمرصاد) ✅ ۶ - خداوند، مراقب کردار مخالفان پیامبر(ص) و در کمین آنان است. (ألم تر ... إنّ ربّک لبالمرصاد) ✅ ۷ - نواختن شلاق عذاب بر عاد، ثمود و فرعون، نمونه اى از کمین گذارى خداوند براى مخالفان پیامبران است. (فصبّ علیهم ربّک ... إنّ ربّک لبالمرصاد) ✅ ۸ - خداوند، براى تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان، به فجر، شب هاى ده گانه، شفع، وتر و گذشت شب، سوگند یاد کرده است. (و الفجر ... إنّ ربّک لبالمرصاد) 🔹 در برداشت یاد شده جمله «إنّ ربّک» مى تواند جواب سوگندهایى باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایى معترضه و نوعى استدلال بر مقصود است. ✅ ۹ - تهدید مخالفان پیامبر(ص) و سرکوب آنان از سوى خداوند، جلوه ربوبیت او بر پیامبر(ص) و در راستاى تدبیر امور رسالت آن حضرت است. (ربّک) فعل «رَبَّ»، زمانى به کار مى رود که شخص اداره کارى را به دست گیرد و به تدبیر آن برخیزد (مصباح). بر این اساس کلمه «ربّ»، به معناى مدبّر است و اضافه آن به ضمیرى که خطاب به رسول اکرم(ص) مى باشد، بیانگر تأثیر کار خداوند در شؤون پیامبرى آن حضرت است. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (100) 🔅🔅🔅 ✳ اصل هشتم. قرآن حكيم كه از حق نازل شد و بر دل حق مدار فرود آمد و هبوط آن نيز حق محورانه بود، به طوري كه نه در مبدأ فاعلي و نه در مبدأ قابلي، و نه در مسير فرود و طريق نزول، آسيب آميختگي به بطلان در آن راه نيافت: (بالحق أنزلناه وبالحق نزل) [سوره اسراء، آيه 105.]، (نزل به الروح الأمين عَلي قلبك لتكون من المنذرين) [سوره شعراء، آيات 193 ـ 194.]، هرچند معارف حق را تبيين مي نمايد، ولي چون تذكيه علمي را با تزكيه عملي همراه مي كند و تَذْهِيِه[الذَّه: ذكاء القلب وشدّة الفطنة]دل را با تضحيه نفس هماهنگ مي سازد، لذا هم در جهت كمال، ضمن تحليل معناي آن به معرّفي كامل ها مي پردازد، و هم در سَمْتِ نقص، ضمن تشريح مفهوم آن به ارائه ناقص ها مبادرت مي نمايد، و در اين راستا، گذشته از برهان عقلي و گزارش شواهد حسّي و تجربي، به تمثيل ادبي عنايت مي نمايد، زيرا مَثَلْ سهم خاص خود را در ادبيّات قرآني دارد. ▫ به عنوان نمونه، برخي از امثال قرآن پيرامون بطلان و باطل گرا ارائه مي شود؛ باطل همانند كف طبيعي پديد آمده از سيل است و نظير كف صنعتي حاصل شده از طلا يا نقره گداخته است: (فَاحْتَمَل السيلُ زبداً رابياً وممّا يُوْقِدُون عليه في النار ابتغاء حليةٍ أو متاعٍ زَبَدٌ مِثْلُه كذلك يضرب الله الحقّ والباطل).[ سوره رعد، آيه 17.]باطل شبيه خانه عنكبوت است كه باطل گرا و بيگانه پرست آن را براي ترقّي خود اتخاذ كرده است؛ (وإنّ اَوْهَن البيوت لَبَيْتُ العَنْكَبوت)[ سوره عنكبوت، آيه 41.]. باطل نظير خانه بنا نهاده بر لبه مكان خاصي است كه زير آن را سيل برد و خالي كرد و ايستادن روي آن همان، و سقوط به تحت آن همان. مضافاً به اينكه زير آن جايگاه فرو ريختي، جهنم سوزان تعبيه شد؛ (...اَمّن اَسَّسَ بنيانه علي شَفا جُرُفٍ هارٍ فَآنهارَ به في نارِ جَهَنَّمَ).[ سوره توبه، آيه 109] خانه بطلان يا مانند بيت عنكبوت است كه صدر و ساقه آن سست است، يا شبيه خانه بي پايه است، هر چند سقف و ديوار آن محكم باشد، بر خلاف خانه حق كه هم تار و پود نسيج آن و ابزار و وسايل ساختماني آن مرصوص است و هم پايه دارد و بر جايگاه مستحكم قرار گرفته است، لذا پايدار خواهد بود؛ (إنّ الله يُحِبّ الذين يُقاتِلونَ في سبيله صفّاً كانّهم بنيانٌ مرصوصٌ).[ سوره صف، آيه 4.] بدانديشان كژراهه رو را از نظرِ ضعفِ فكر، همانند حمار مي داند: (كمثل الحمار يحمل أسفاراً) [سوره جمعه، آيه 5.]و در جهت درندگي و تهاجم به جان و مال و عِرض ديگران، شبيه كلب مي شمارد: (كمَثَل الكلب إن تحمل عليه يلهث أو تتركه يلهث) [سوره اعراف، آيه 176.]؛ بنابراين، از نظر تمثيل، وضع باطل و مبطل به خوبي آشكار شد. ▫ براي تشخيص حق و باطل راه هاي فراوان علمي وجود دارد، ولي براي خود شخص بهترين راه، سالم نگهداري قلب است كه مرجع فتوا در اين موارد است. رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «...البِرُّ ما اطْمأنّ به الصدر والإثم ما تردّد في الصدر وجال في القلب واِنْ اَفتاك الناسُ واَفْتُوك» [وسائل الشيعه، ج27، ص166.]؛ نيكي آن است كه دل به آن آرام گيرد و گناه آن است كه در آن مضطرب باشد؛ پس پيمبر گفت استفتوا القلوب...گرچه مفتيتان برون گويد خُطُوب[مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 380.] ▫ پيام را با تقدير مجدّد، به نيايش ختم مي كنيم: پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، مراجع تقليد، حوزه و دانشگاه، دولت و ملت و مملكت و جوانان، به ويژه دانشجويان را در ظلّ ولي عصر(عج) حفظ فرما! ارواح مؤمنان، امام راحل و شهدا را با انبيا محشور فرما! 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
📌 امانت الهی ▪️ سخن در این نیست كه كسی در دنیا چه كاری انجام داده است، سخن در این است كه ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾،[1] نه «من فَعل»! گاهی ممكن است انسان چهارتا كار خوبی را در ایام لیله قدر، ماه مبارك رمضان یا محرم و صفر انجام بدهد، بعد مفاسد فراوانی [به بار] بیاورد و آن [اعمال] را از بین ببرد. «من فعل الحسنة» مشكل را حلّ نمی‌كند، ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ﴾ در قیامت باید دستش باشد، بگوید من این را آوردم. آن ‌قدر باید خالص باشد، با صفا باشد، با وفا باشد، هیچ غدّه ‌ای از غدّه‌ های بیماری ‌ها و فشار مرگ و مانند اینها آن را از یادش نبرد تا بگوید من اینها را آوردم؛ لذا فرمود اگر كسی در قیامت بتواند بگوید «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[2] یقیناً اهل بهشت است، برای اینکه دیگر نگفت «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و أنا و حزبی و جناحی و اولادی و آبائی» این را نگفت. ▪️ یونس بن عبد الرحمن، شاگرد ویژه امام رضا به حضرت عرض می ‌كند که «یا بن رسول الله» ما از آبای گرامی و كرام شما شنیدیم كه خدا «نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ حَیاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیه‏»[3] این درست است یا نه؟ «قَالَ كَذَلِكَ هُو».[4] آن‎كه امام صادق ترسیم كرده است، امام رضا امضا كرد. آ‌ن روز امام صادق هشام تربیت می کرد، امروز وجود مبارك امام رضا، یونس بن عبد الرحمن تربیت می ‌كند. به امام رضا عرض كردند ما كه مقدورمان نیست همیشه به حضور شما بار یابیم به چه كسی مراجعه كنیم؟ فرمود «یونس بن عبد الرحمن ثقتی»،[5] این شاگرد من و تربیت شده من است بروید علم را از او یاد بگیرید. اینكه می ‌بینید مدرسه‌ ها حافظ دین هستند، حالا ممكن است كسی در این لباس باشد و گاهی بیراهه برود؛ ولی كسانی كه دین را می‎ شناسند نه فریب اینها را می ‌خورند نه از خلاف عده ‌ای می‌ رنجند، دین به وسیله قرآ‌ن و مسجد و حسینیه «إلی یوم القیامة» محفوظ می ‌ماند. اگر دین را از زید و عمرو گرفتیم ـ خدای ناكرده ـ مشكل پیدا می ‌كنیم؛ اما اگر دین را از امام رضا و امام صادق و سایر ائمه (علیهم الصلاة و علیهم السلام) به وسیله شاگردان ویژه آنها گرفتیم، همیشه محفوظ هستیم. فرمود یونس بن عبد الرحمن درس‎خوانده است و اگر وجود مبارک امام صادق به خدمتگزارش دستور می دهد که أبان بن تغلب آمده «ألق وسادة»، این را نجاشی نقل می کند. أبان بن تغلب از شاگردان ویژه امام صادق است. وجود مبارک امام صادق به خدمتگزارش می گوید آن تشک را بیاور پهن کن برای أبان بن تغلب: «اَلْقِ الْوَسَادَةَ لاَبَان».[6] ▪️ امروز مگر امام صادق با امام زمان ـ معاذالله ـ فرقی دارد؟! فرمایش امام زمان چیست؟ اگر كسی این لباس را امانت الهی بداند، درست قدر این لباس را بداند، حرمت این لباس را حفظ كند، عاقل باشد، عادل باشد، امین باشد، پاك و دلباخته باشد، چنین طلبه ‌ای، چنین روحانی شایسته این لباس است، دیگر كسی نمی ‌گوید «ای كوته آستینان كمتر درازدستی».[7] فرمود: «اَلْقِ الْوَسَادَةَ لاَبَان»، اگر امام صادق آن روز این حرف را می ‌زند امروز وجود مبارك ولی عصر هم همان حرف را می ‌زند! ما می‌توانیم با این لباس این طور باشیم چرا نباشیم؟! ما همّتمان این نباشد كه امام زمان را ببینیم، همّتمان این باشد كه آقا ما را ببیند؛ وقتی دید تمام دنیا و آخرتمان تأمین است، می‎ توانیم این طور باشیم! می‌ توانیم طرزی زندگی كنیم كه مردم وقتی ما را می ‌بینند به یاد دین بیفتند، مردم وقتی ما را ببیند به یاد قرآن و عترت بیفتند، می‌ شود این طور زندگی كرد، چرا ما خومان را هدر بدهیم! چه چیزی از از این بهتر! 📚پانویس: [1] . سوره انعام، آیه160. [2] . المحاسن، ج1، ص181؛ «... عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ نَادَى مُنَادٍ مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ فَلْیدْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ قُلْتُ فَعَلَامَ تُخَاصِمُ النَّاسَ إِذَا كَانَ مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ دَخَلَ الْجَنَّةَ فَقَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ نَسُوهَا». [3] . التوحید (للصدوق)، ص146. [4] . التوحید (للصدوق)، ص138. [5] . ر.ک؛ رجال الكشی ـ إختیار معرفة الرجال، النص، ص483؛ «... فقلت إنی لاألقاک فی کل وقت فعن من آخذ معالم دینی قال خذ من یونس بن عبدالرحمن». [6]. رجال النجاشی، ص11؛ «دخلت مع أبی إلى أبی عبد الله(علیه السلام)، فلما بصر به أمر بوسادة فألقیت له و صافحه و اعتنقه و ساءله و رحب به». [7]. دیوان حافظ، غزل شماره 434؛ «صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز ٭٭٭ ای کوته آستینان تا کی درازدستی». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/05/12 🆔@rahighemakhtoom
📌 شیعَةُ النَّبِی ▪️ یک روایت نورانی از خود حضرت امیر(سلام الله علیه) است که ایشان فرمودند بعد از جریان سقیفه عده‌ای سؤال کردند که چگونه شد شما بیعت کردید، ایشان مرقومی داشتند؛ فرمود این نامه را در تمام روزهای جمعه برای مردم بخوانید. «امر أن یقرأ علی الناس کل یوم جمعة و ذلک لما سألوه فغضب علیه السلام» عصبانی شد «وَ قَالَ أَوَ قَدْ تَفَرَّغْتُمْ لِلسُّؤَالِ عَمَّا لَا یعْنیكُمْ»؛ حالا این چه سؤالی که شما دارید می‌ کنید؟ این دیگر گذشت، الآن وقت این سؤال ‌ها نیست! الآن در این مصر نماینده ما را کشتند و بیگانه آمده مسلّط شده، همین معاویه و اموی ‌ها مالک اشتر و اینها را کشتند، بر مصر مسلّط شدند! ما باید بر اینها مسلّط می‌ شدیم، اما اینها بر ما مسلّط شدند، حکومت دست ماست! اینها طاغی و یاغی‌ هستند. الآن جای این حرف‌ ها نیست که شما مسئله سقیفه را مطرح کردید. «وَ هذِهِ مِصْرُ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ شیعَتی بِهَا قَدْ قُتِلَتْ وَ قَتَلَ مُعَاوِیةُ بْنُ حَدیجٍ»، محمد بن ابی بکر را کشت که مورد علاقه حضرت بود «فَیا لَهَا مِنْ مُصیبَةٍ مَا أَعْظَمَ مُصیبَتی بِمُحَمَّدٍ». بعد فرمود «سبحان الله»! ما فکر نمی ‌کردیم که اوضاع این چنین بشود. ▪️ اما حالا شما که اصرار می‌ کنید وضع سقیفه را هم من برای شما روشن بکنم، «ثم اخرج علیه السلام لهم الکتاب و فیه» مکتوبی بود، مقاله‌ای بود در حقیقت، این مقاله همین چند صفحه است. بعد فرمود هر جمعه اینها را بخوانید در نماز جمعه. «مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلَی أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ إِلى شیعَتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُسْلِمین». بعد فرمود این شیعه نامی است که خدا پیغمبر را فرمود شیعه ابراهیم است، ابراهیم را فرمود شیعه حضرت نوح است «﴿وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ﴾[1] وَ أَنْتُمْ شیعَةُ النَّبِی» هستید، شیعه یک نام پربرکتی است، کما اینکه پیغمبر «من شیعه» ابراهیم است. این شیعه را ما در نیاوردیم قرآن بیان کرد! حضرت اوضاع را شرح داد تا به اینجا رسید، فرمود: «وَ لَوْ كَانَ لِی بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَمِّی حَمْزَةُ وَ أَخِی جَعْفَرٌ لَمْ أُبَایعْ کرْها»؛[2] من اگر این دو نفر را می‌ داشتم سقیفه را زیر و رو می‌ کردم. ▪️ حمزه مثل قمر بنی‌ هاشم برای حسین بن علی بود. ببینید پرچمدار رسمی بود، به سیدالشهداء گفت که اجازه می ‌دهید من بروم؟ فرمود ما اصلاً آمدیم برای شهادت، ولی می ‌خواهیم عزیزانه شهید بشویم، تو پرچمدار من هستی، تو اگر بروی، «تَفَرَّقَ عَسْكَرِی‏»؛[3] اینها پراکنده می‌ شوند، ما می‌ خواهیم تا آخرین نفس عزیزانه بجنگیم، همین! ما که اِبایی از رفتن و شهادت نداریم. اصرار قمر بنی ‌هاشم را حضرت فرمود: «إِذَا مَضَیتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی‏». [1]. سوره صافات, آیه83. [2]. تمام نهج البلاغه، ص868. [3]. بحارالانوار، ج45، ص41. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه جلسه 10 تاریخ: 1397/01/28 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✔️ آشامیدنی ها در قرآن 📌آشامیدنی‌های حرام ◽️خمر گروهی از اصحاب، حکم‌شراب و قمار را از رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند: خداوند در پاسخ به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «به‌آنان بگو: در آن دو، گناه‌ بزرگ و سودهایی برای مردم است؛ ولی گناهشان از سودشان بزرگ‌تر است».(سوره بقره/2، 219) در جای دیگر «شراب» در کنار قمار، بت‌پرستی و ازلام (نوعی بخت‌آزمایی)، پلید و شیطانی معرفی و‌ فرمان قاطع به پرهیز از آن صادر شده است: «یأَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنوا إِنَّما الخَمرُ وَالمَیسرُ وَالأَنصابُ وَالأزلمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشّیطن فَاجتَنِبوه لَعلَّکم تُفلِحُون».(سوره مائده/5‌، 90) ◽️خون: در چند آیه به حرمت «خون» اشاره شده است: «بگو: در آن‌چه بر من وحی شده، بر خورنده‌ای که آن را می‌خورد، هیچ حرامی نمی‌یابم مگر آن‌ که مردار یا خون ریخته یا گوشت خوک باشد که آن پلید است». (سوره انعام/6‌، 145) «حُرِّمَت عَلَیکُمُ الْمَیتَةُ والدَّمُ... ذلِکُم فِسقٌ»؛ بر شما، مردار و خون حرام شده... و این‌ها همه نافرمانی خدا است. (سوره مائده/5‌، 3) آیه 173 سوره بقره/2 نیز بر حرمت آن دلالت دارد. 📌احکام و آداب آشامیدن ◽️پرهیز از اسراف از چیزهایی که قرآن به شدّت آن را نهی کرده، اسراف در خوردن و «آشامیدن» است: «کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاتُسرِفُوا إنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفینَ». (سوره اعراف/7، 31) مفسران معانی متعددی را برای «اسراف» بیان کرده‌اند؛ اما معنای مشهور آن، خروج از حدّ اعتدال و مصرف بیش از حدّ نیاز است.[۱۴] در روایات، خوردن هرچه را که به آن میل باشد[۱۵] و خوردن پس از سیری،[۱۶] از موارد اسراف شمرده شده است. رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله بر اساس روایتی سفارش کرده است که یک سوم معده برای غذا، یک سوم آن برای آشامیدنی‌ها و یک سوم برای تنفس قرار داده شود.[۱۷] نیز فرمود: قلب‌هایتان را با زیاده‌روی در خوردن و آشامیدن نمیرانید؛ چرا که قلب انسان همانند زمین زراعت اگر زیاد سیراب شود، می‌میرد.[۱۸] ◽️لزوم شکرگزاری خداوند، انسان را برای برانگیختن حسّ شکرگزاری به تأمّل در آب آشامیدنی فراخوانده است: «أَفَرَءیْتُم الماءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ × ءَأَنتُم أنزَلْتُمُوهُ مِنَ المُزنِ أَمْ نَحْنُ المُنزِلُونَ × لَو نَشاءُ جَعَلْنهُ اُجاجاً فَلَولا تَشکُرُون»؛ آیا آبی را که می‌آشامید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را از [دل] ابر فرود آورده‌اید یا ما فرود آورنده‌ایم؟ اگر بخواهیم آن‌ را تلخ می‌گردانیم؛ پس چرا سپاس نمی‌گزارید؟ (سوره واقعه/56‌، 68‌‌70) پس از یادآوری نعمت شیر چارپایان نیز به شکرگزاری ترغیب می‌کند: «لهُم فیها مَنفِعُ و مَشارِبُ أفلا یَشکُرون». (سوره یس/36، 73) خداوند در پایان آیه‌ای که از آفرینش دریاها و آب خوش‌گوار آن سخن گفته، می‌فرماید: «...و لَعَلَّکُم تَشکُرون». (سوره فاطر/35، 12) در روایتی از امام‌ باقر علیه السلام در نحوه شکرگزاری نقل شده که رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله هنگام «آشامیدن آب» می‌فرمود: الحمدللّه الَّذی سَقانا عَذباً فراتاً بِرَحمَتِهِ وَلَم یَجعَلهُ مِلحاً اُجاجاً بِذُنُوبِنا؛ سپاس خدا را که با آب شیرین و گوارا با رحمت خود ما را سیراب فرمود و به سبب گناهانمان آن را شور و تلخ قرار نداد.[۱۹] بر اساس روایت امام صادق علیه السلام گفتن «بسم اللّه» پیش از آشامیدن آب و‌ «الحمدللّه» پس از آن سفارش شده است.[۲۰] ◽️ممنوعیّت آشامیدن برای روزه‌دار «کُلُوا وَاشرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الأَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَْسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إلَی الَّیل...»؛ بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود؛ سپس روزه را تا [فرارسیدن] شب به اتمام رسانید. (سوره بقره/2، 187) 👈 ادامه دارد... 📝 پانویس: 14. جامع‌البیان، مج‌5‌، ج‌8‌، ص‌214؛ التبیان، ج‌4، ص‌386. 15. الدرّالمنثور، ج‌3، ص‌444‌. 16. قرطبی، ج‌7، ص‌125. 17. همان، ص‌123؛ الدرّالمنثور، ج‌3، ص‌444. 18. تنبیه‌الخواطر، ج‌1، ص‌54‌. 19. روح المعانی، مج‌15، ج‌27، ص‌228. 20. الکافی، ج‌6‌، ص‌384. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (10) 🔅🔅🔅 📌انسجام سوره حمد ◽️مرحوم امين الإسلام طبرسي درباره‌ي نظم و انسجام سوره‌ي حمد مي گويد: انسان با مشاهده‌ي نعمتهاي الهي، كه نقص و نياز آدمي خود شاهد گويايي بر آن است، با نام منعم سخن را گشوده، مي گويد: (بسم الله الرّحمن الرحيم) و پس از اعتراف به وجود منعمِ يگانه، به حمد و شكر او مي پردازد: (الحمد لله) و چون همگاني بودن اِنعام الهي را مي فهمدمي گويد: (ربّ العالمين) و چون دريافت كه خداي سبحان علاوه بر پروراندن همه‌ي موجودات، روزيِ آنها را نيز بر عهده مي گيرد، به رحمت مطلق حقّ اعتراف مي كند: (الرّحمن) و هنگامي كه عصيان تبهكاران و اِمهال و غفران الهي را مشاهده كرد، به ذكر رحمت مخصوص او زبان مي گشايد: (الرّحيم) و چون تجاوز انسانها به حريم يكديگر را مي نگرد، به «روز حساب» كه زمام آن تنها به دست خداست اعتراف مي كند: (مالك يوم الدّين) و پس از پيمودن اين مراتب و مراحل معرفتي و مشاهده‌ي اسماي حسناي خداي سبحان، تنها او را شايسته‌ي عبادت يافته، خود را در محضر او مي يابد و آنگاه از خبر به خطاب گراييده، مي گويد: (إيّاك نعبد) و چون پيمودن راهِ عبادت را بدون كمك خداي سبحان ناممكن مي يابد، اظهار مي دارد: (وإيّاك نستعين) و چون مي بيند راهها فراوان و پويندگان آنها گوناگونند، بهترين راه را از خداي سبحان مسئلت مي كند: (اهدنا الصّراط المستقيم) و سرانجام، چون پيمودن صراط مستقيم را به تنهايي دشوار مي يابد و نياز به همسفراني راهْ بلد را احساس مي كند مي گويد: (صراط الذين أنعمت عليهم) و براي آن كه در اين راه، بيگانه با او رفاقت نكند مي گويد: (غير المغضوب عليهم ولا الضّالّين) و اين گونه بين تولّي اولياي الهي و تبرّي از دشمنان او جمع مي كند.[ مجمع البيان: ج1، ص110، با تصرّف.] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 13 : نگاهی کلی به تفسیر آیات 15تا20 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16» كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» 🔹 «أَكْلًا لَمًّا» يعنى يكجا خوردن، بدون دقت در اين كه حلال است يا حرام و آيا مال ديگران به آن اضافه شده يا نه. «لَمًّا» مصدر «لممت» به معناى جمع و ضميمه كردن است. 🔹 «جَمًّا» به معناى زياد و انباشته است. ▫ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من و هر كسى كه يتيمى را تحت تكفّل خود قرار دهد، در بهشت در كنار هم هستيم. ▫ يكى از سنّت‌ها و برنامه‌هاى قطعى خداوند، آزمايش مردم است؛ البتّه نه براى شناختن، بلكه براى ظهور خصلت‌ها و بروز تلاش‌ها تا بر اساس آن اجر و پاداش دهد. ▫ آزمايش‌هاى الهى گوناگون است، گاهى با رفاه و ثروت انسان را آزمايش مى‌كند و گاهى با تنگدستى و مشكلات. ولى انسان عجول كه از آزمايش الهى و اهداف آن غافل است، دست به قضاوت‌ها و تحليل‌ها و تفسيرهاى غلط زده و از خداوند گلايه مى‌كند. ✅ 1- آزمايشهاى الهى، جلوه‌اى از در كمين بودن پروردگار نسبت به انسان است. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ‌ ... ✅ 2- آزمايش، وسيله تربيت و رشد انسان است. «الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ» ✅ 3- دريافت‌هاى انسان بر اساس لطف اوست نه استحقاق ما. پس گرفتار غرور و عجب نشده و از آزمايش غفلت نكنيد. «فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ» ✅ 4- نه فقر نشانه اهانت است و نه دارايى نشانه كرامت؛ بلكه هر دو وسيله آزمايش است. ابْتَلاهُ‌ ... فَأَكْرَمَهُ‌، ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ‌ ✅ 5- مهمتر از جسم يتيم روح اوست كه بايد گرامى داشته شود. «تُكْرِمُونَ» ✅ 6- كمبودهاى روحى را با احترام و محبت جبران كنيد. (اولين انتظار يتيمان احترام به شخصيّت آنان است) «تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» ✅ 7- در مورد كارهاى خداوند، قضاوت نابجا نكنيد. دليل تنگى رزق را بى‌اعتنائى خداوند نپندازيد، بلكه نتيجه عملكرد خودتان بدانيد. «كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» ✅ 8- احسان به ديگران، در رزق و روزى انسان نقش مهمى دارد. «لا تُكْرِمُونَ‌- فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ» ✅ 9- بينوايان نبايد گرسنه بمانند. با انفاق خود، با تشويق ديگران بايد به آنان رسيدگى كرد. «تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ» ✅ 10- در درآمدهاى خود دقّت كنيد؛ هر نانى مصرف كردنى نيست. «أَكْلًا لَمًّا» ✅ 11- علاقه به مال فطرى است، آنچه مذموم است، علاقه شديد است‌ «حُبًّا جَمًّا» ✅ 12- تكريم خداوند از شما، بايد سبب تكريم شما از يتيمان باشد. فَأَكْرَمَهُ‌ ... لا تُكْرِمُونَ‌ ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
برشی از (11) 🔅🔅🔅 📌 ثواب تلاوت در برخي از روايات اهل بيت (عليهم السلام) با تأكيدي ويژه، به تلاوت سوره‌ي حمد ترغيب شده است. سرّ تأكيد فراوان روايات بر تلاوت اين سوره، از مباحثي كه تاكنون درباره‌ي اهميت و اسرار نامگذاري آن بيان شد روشن مي شود. برخي از اين روايات به قرار زير است: 1 ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پس از تبيين فضايل اين سوره و اجر فراوان تلاوت و استماع آن مي فرمايد: «فَلْيَسْتكثر أحدكم من هذا الخير المعرض لكم؛ فإنّه غنيمة. لا يذهبنّ أوانه فيبقي فى قلوبكم الحسرة»[ نورالثقلين، ج1، ص6] 2 ـ نيز آن حضرت مي فرمايد: كسي كه سوره‌ي فاتحة الكتاب را تلاوت كند، خداي سبحان ثواب تلاوت همه‌ي آيات نازله‌ي از آسمان را بدو خواهد داد: «من قراي فاتحة الكتاب أعطاه الله بعدد كل آية نزل من السماء ثواب تلاوتها».[ همان، ص4.] 3 ـ در برخي احاديث ثواب تلاوت سوره حمد معادل ثواب تلاوت دو سوم قرآن و انفاق به همه‌ي مؤمنان ذكر شده است؛ مانند: «أيّما مسلم قرأ فاتحة الكتاب أعطى من الأجر كأنّما قراي ثُلثى القرآن وأعطى من الأجر كأنّما تصدّق علي كلّ مؤمن ومؤمنة»[ مجمع البيان، ج1، ص88.] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان جلسات تفسیر سوره اسرا 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
📌 ناصح کربلا ▪️ این مسئله «نُصح» که به معنای خیرخواهی و هدایت خیرخواهانه است، برنامه رسمی بسیاری از انبیا بود که این بخش را قرآن کریم این‌ گونه نقل کرد: ﴿نَصَحْتُ لَكُمْ﴾،[1] ﴿لاَتُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ﴾[2] و مانند آن. امّا آن‌ طوری که حسین بن علی (سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه) امت را نصیحت کرده است، هیچ‌کسی نصیحت نکرد؛ زیرا که «فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلَالَةِ».[3] ▪️ این همزهٴ باب افعال گاهی برای اِزاله است؛ «أعذر» یعنی «أزال العُذر»، آن‌ قدر نصیحت کرد که عذرها را از بین برد! این مسئلهٴ عذر را از بین بردن هم در لسان قرآن کریم حرف انبیا هم هست که به برخی از انبیا می گفتند چرا این ‌قدر تلاش و کوشش می کنید؟ می گفتند: ﴿مَعْذِرَةً إِلَی رَبِّكُمْ﴾؛[4] برای اینکه کسی عذرخواهی نکند و جلوی عذر افراد را هم بگیریم. این «الف» در «أعذر»، «الف» اِزاله است؛ یعنی «أزال عُذرا» دیگر هیچ ‌کس نمی تواند عذر بیاورد، برای اینکه حضرت مصاحبه کرده، گفتگو کرده، مناظره کرده، نامه نوشته، احتجاج و استدلال کرده، هیچ عذری برای هیچ‌کسی نگذاشت و خالصانه این نصیحت را بخشید! «مَنَحَ» یعنی بخشیدن، همان ‌طوری که انبیا گفتند: ﴿لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً﴾،[5] ایشان هم همان کار را کرد. بخشش غیر از «بیع» است، بخشش غیر از «اجاره» است؛ یعنی رایگان! ▪️ همان‌ طوری که قرآن درباره انبیا گفت که ﴿لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً﴾، همان درباره حسین بن علی هست، برای اینکه تمام تلاش و کوشش او «مَنَحَ» و بخشش بود، رایگان بود و عذری برای هیچ‌کس نگذاشت، «فَأَعْذَرَ»! چطور «أعذر»؛ یعنی «أزال عذرکم»؟ یک؛ چگونه «مَنَحَ النُّصْحَ»، بخشش رایگان را قبول نکردند؟ دو. برای اینکه اینها در جهالت و حیرت ضلالت غرق شدند. اگر کسی غریق جهل علمی و جهالت عملی بود، نه آن نصیحت و نه این خلوص و خیرخواهی معصومانه اثر میگذارد، «لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلَالَةِ». ▪️ امّا اثرهای فراوان نهضت سالار شهیدان تا امروز ظاهر شده است برای اینکه نگذاشت که عدّهای به دام جهل علمی و جهالت عملی بیفتند و نگذاشت کسانی که گرفتار جهل علمی و جهالت عملی شدند بمانند، بلکه آنها را نجات داد و نشانه آن همین اشتیاق «زاید الوصف» میلیونی زائران کربلاست. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1394/09/12 📝 پانویس: [1]. سوره اعراف، آیات79 و 93. [2]. سوره اعراف، آیه79. [3]. تهذیب الاحکام، ج6، ص113. [4]. سوره اعراف، آیه164. [5]. سوره انعام، آیه90. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز لحظاتی قبل از شروع درس تفسیر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام (مورخ ٩٨/٧/٢٢) @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙آیت الله جوادی آملی: 🔆تربيت با گفتن و شنيدن نيست. 🔆آن عالمی که ديدار او شما را عوض نکند لفظش هم عوض کننده نيست. @rahighemakhtoom
📌 نظام حق ▪️ ابوالقاسم فردوسی این بزرگ مرد شیعه جهان اسلام را خدا غریق رحمت كند! گفت: اگر بار خار است خود کِشته ای ٭٭٭ وگر پرنیان است خود رشته ای[1] ▪️ این عالَم به حق خلق شده است؛ یعنی ممكن نیست كسی یك غذای مسمومی را بخورد و بالا نیاورد. ممكن نیست كسی راه دیگران را ببندد و بی‌ حیثیت و بی ‌آبرو نشود. اختلاس بكند و نجومی بشود و بی‌ آبرو نشود. این نظام به حق خلق شده است، هر چه انسان بخواهد این نظام را دفن كند، دفن‌ شدنی نیست. فرمود: ﴿بِالْحَقِّ﴾. بخش‌ های سالبه هم این است كه ﴿ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَینَهُما باطِلاً﴾؛[2] هم به صورت قضیه موجبه در قرآن كریم آمده و هم به صورت قضیه سالبه آمده است، مثل اینكه خدای سبحان بفرماید ما دستگاه گوارش شما را به حق خلق كردیم، یك; ما دستگاه گوارش شما را به باطل خلق نكردیم، دو; چه موجبه، چه سالبه، یك پیام دارد و آن این است كه این دستگاه فقط غذای سالم را قبول می ‌كند، اگر غذای فاسد را بدهید بالا می آورد، اختلاس را بالا می‌ آورد، حقوق نجومی را بالا می ‌آورد، بیراهه رفتن را بالا می ‌آورد. این نظام، نظام حق است. ▪️ وجود مبارك حسین ‌بن ‌علی براساس این معیار حركت كرد، فریاد زد و فرمود: «أَوَ لا یرَونَ أَنَّ الحَقَّ لا یعمَلُ بِهِ وَ أَنَّ البَاطِلَ لَا یتَنَاهَی عَنْه»؟! [3] این قرآن ناطق بر وزان حق حركت كرد، اموی و مروانی و عباسی و دیگران و دیگران بر باطل رفتند و بالا آوردند! ▪️ با این نام، با قبر و با همه شئون مبارزه كردند؛ پانصد سال عباسیان این كار را كردند، قبل از آنها هم اموی و مروانی، ولی الآن كه اربعین می‌ شود بیست میلیون آنجا در نزدیك و دور كنار مضجع حضرت از راه دور و نزدیك عرض ادب می ‌كنند، این فراموش شدنی نیست! كسی در مسیر نظام عالَم حركت كند كه حق است، ماندنی است؛ لذا زینب كبرا (سلام الله علیها) فرمود قسم به خدا نمی ‌توانی نام ما را محو كنی، برای اینكه ما با این ناظم حركت كردیم! خدا هم فرمود نظام عالم به حق خلق شده است و كسی كار باطل بكند بالا می ‌آورد، اینجا جای باطل نیست، از اینجا بیرون می‌ كنند! به صورت سالبه فرمود: ﴿ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾.[4] سالار شهیدان با این نظام حركت كرد، فرمود: «أَوَ لا یرَونَ أَنَّ الحَقَّ لا یعمَلُ بِهِ وَ أَنَّ البَاطِلَ لَا یتَنَاهَی عَنْه». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1395/07/08 📚پی نوشت: [1]. شاهنامه فردوسی، فریدون، بخش20. [2]. سوره ص، آیه27. [3]. بحار الأنوار، ج78، ص116. [4]. سوره دخان، آیه39. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (12) 🔅🔅🔅 📌گزيده‌ي تفسير :بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «الله» برترين نامِ خدايي است كه داراي همه‌ي كمالات وجودي است و «الرحمن» و «الرحيم» از صفات اوست كه نشانه‌ي رحمتِ آن هستيِ بي پايان است؛ با اين فرق كه رحمان بر «كثرت» رحمت دلالت مي كند و رحيم بر «ثبات و دوام» آن. پس رحمان خدايي است كه رحمت فراگيرش همه چيز و همه كس را شامل مي شود (مؤمن، كافر، دنيا و آخرت) و چنين رحمتي در برابر غضب نيست، بلكه غضب نيز از مصاديق آن است و اما رحيم خدايي است كه رحمتي ويژه براي مؤمنان دارد و اين رحمت در برابر غضب اوست. خداي سبحان، قرآن و نيز سوره را با نام خود مي گشايد و بدين گونه، ادب شروع كار با نام خدا را به انسانها مي آموزد. 🔅🔅🔅 📖تفسير تفصیلی آیه شریفه "بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ" 🔹ب: لفظ «باء» حرف جرّ است و مجموع جار و مجرور (بسم) كلمه است، نه كلام و از اين رو مفيد معناي تام نيست، مگر با عنايت به متعلَّق آن كه در تعيين متعلق، در پايان بحث از مفردات آيه‌ي كريمه (بسم الله...) سخني خواهد آمد. 🔹اسم: لفظي است كه حاكي از مسمّاي خود باشد. اين كلمه يا از «سِمَة» به معناي نشانه، اشتقاق يافته است، چنانكه كوفيان برآنند و يا از «سُمُوّ» به معناي بلندي مشتق است، چنانكه بصريان بر آن باورند؛ همچنين محتمل است مشتق از چيزي نبوده، وضع مختص به خود داشته باشد. البته اثبات اين محتمل، همانند اثبات قول كوفيان دشوار است؛ زيرا همان طور كه راغب و برخي مفسران(مفردات راغب؛ تفسير كبير؛ الجامع لأحكام القرآن؛ منهج الصادقين.) 🔹ديگر گفته اند، براي تشخيص مبدأ اشتقاق مي توان به تحوّلهاي صرفي آن كلمه مراجعه كرد و ريشه‌ي اشتقاقي آن را به دست آورد و چون در جمع، تصغير و نسبت، هر كلمه اي به مبدأ اصلي خود بر مي گردد، مي توان استشهاد كرد كه كلمه اسم از سُمُوّ مشتق است، نه از وَسْم؛ زيرا جمع آن «اسماء» است، نه «أوسام» و تصغير آن «سُمَيّ» است، نه «وُسَيْم». 🔹مؤلّف أقرب الموارد، پس از بيان معناي اسم، دو قول ياد شده را بازگو مي كند و هيچ يك را ترجيح نمي دهد، ليكن كلمه اسم را در باب «سُمُوّ» مي آورد و همين وضع، احتمال تأييد قول بصريان را دربر دارد. به هر تقدير، اسم در عرف و لغت به معناي «لفظ دالّ بر شخص يا شي ء» است و در اين جا اسم در مقابل فعل يا حرف نيست. 🔹«اسم» در اصطلاح اهل معرفت به معناي «ذات با تعيّن خاصّ» است؛ يعني ذاتي كه صفتي از صفات يا همه‌ي صفات او مورد نظر باشد. اسم در اين اصطلاح از سنخ وجود خارجي و عيني است، نه از مقوله‌ي لفظ. چنين اسمي خود داراي اسم است و مفهوم دال بر آن را «اسم الاسم» و لفظ دالّ بر آن را «اسم اسم الاسم» مي نامند. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✔️ آشامیدنی ها در قرآن 📌آشامیدنی‌های دوزخ ◽️مایع‌جوشان: آیات متعدّدی نوشیدنی دوزخیان را چنین وصف کرده. «إن یَستَغیثُوا یُغاثُوا بماء کَالمُهلِ یَشْوی الوُجُوهَ بِئسَ الشَّرابُ و ساءَت مُرتَفَقاً»؛ اگر فریادرسی خواهند، به آبی چون مس گداخته که صورت‌ها را بریان می‌کند، فریادرسی می‌شوند. بد آشامیدنی و بدجایگاهی است. (سوره کهف/18، 29) به نقل طبری، مفسّران «مُهل» را به معنای مایع ذوب شده، چرک و خون و‌ ته مانده روغن آب شده دانسته‌اند:[۲۱] «وَسُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّع أمعاءَهُم»؛ آبی جوشان به خوردشان داده می‌شود تا روده‌هایشان را از هم فرو پاشد. (سوره محمد/47، 15)، «تُسقی مِن عَین ءَانیة»؛ از چشمه‌ای داغ نوشانده شوند. (سوره غاشیه/88‌، 5) و نحوه نوشیدنشان به شتران تشنه تشبیه شده: «فَشرِبونَ عَلَیه مِن الحَمیم × فشرِبون شُربَ الهیم». (سوره واقعه/56‌، 54 و 55) ◽️چرکابه: «لایَذوقُونَ فِیها بَرداً وَلا شَراباً × إلاّ حَمیماً وَ غَسّاقاً»؛ در آن‌جا [‌=‌جهنم] نه خنکی چشند و نه نوشیدنی، جز آب‌جوشان و چرکابه‌ای. (سوره نبأ/78، 24 و 25) «غسّاق» را چرک و خون و‌ مایعی بدبو دانسته‌اند:[۲۲] «مِن وَرائِهِ جَهنَّم و یُسقی مِن ماء صدید»؛ جهنم پیش روی او است و به او از آبی چرکین نوشانده می‌شود. (سوره ابراهیم/14، 16) 📌آشامیدن وسیله امتحان آب در چند مورد، وسیله آزمایش الهی قرار گرفته است: ◽️فراوانیِ آن «وَ‌ألَّوِا استَقموا عَلی الطَّریقَةِ لاَسقَینهُم ماءً غَدَقاً × لِنَفْتِنَهُم فیه...»؛ و اگر جنّ و انس[۲۳] در راه راست [=طریقه اسلام][۲۴] پایداری ورزند، به طور قطع آب فراوانی [=روزی زیاد] به آنان می‌نوشانیم تا آنان را در این‌باره بیازماییم.(سوره جن/72، 16 و 17) ◽️تقسیم آب میان مردم و ناقه صالح «إنّا مُرْسِلوا النّاقَةِ فِتنَةً لَهُمْ فَارتَقِبهم واصطَبِر × و نَبِّئهُم أَنَّ الماءَ قِسمةٌ بَینَهم کُلُّ شِرب مُحتَضَر»؛ ما برای آزمایش آنان، آن ماده شتر را فرستادیم و به صالح گفتیم: مراقب آنان باش و شکیبایی کن و به‌ آنان خبر ده که آب میانشان بخش شده‌است و هر کدام را آب به نوبت خواهد بود. (سوره قمر/54‌، 27 و 28) در آیات 155 سوره شعراء/26 و 13 سوره شمس/91 نیز به همین معنا اشاره شده است. ◽️آشامیدن آب در داستان طالوت «إنّ اللّهَ مُبتَلیکُم بِنَهَر فمَن شَرِبَ مِنهُ فَلَیسَ منّی وَمَن لَم‌یَطعَمهُ فَإنَّهُ مِنّی»؛ خداوند شما را با رودخانه‌ای خواهد آزمود؛ پس هرکس از آن بیاشامد از پیروان من نیست و هر کس از آن نخورد، به طور قطع او از [پیروان] من است. (سوره بقره/2، 249) 📝پانویس: 21.جامع البیان، مج‌9، ج‌15، ص‌298 و 299. 22.جامع البیان، مج‌15، ج‌30، ص‌17-18. 23.مجمع البیان، ج‌10، ص‌559‌. 24.المیزان، ج20، ص‌46. 📚منابع •محمد خراسانى، آشامیدنی ها، دائرة المعارف قرآن كريم، جلد1، چاپ: دوم، 1383، در دسترس در مرکز فرهنگ و معارف قرآن. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📖خاطره ای از استاد که در جلسه درس برای شاگردان خویش بیان فرمودند 🔹سالي ما در مدينه در عمره مفرده در برابر ضريح مطهر رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) نشسته بودم ديدم يك مرد ميانسالي تقريباً نزديك چهل سال بود آمد نشست و گفت حاج آقا مي‌توانم چيزي بپرسم گفتم بپرس, گفت ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ﴾ معنايش چيست؟ ما هم توضيح كوتاهي در موردش داديم . 🔹ديدم مي‌گويد من آبميوه‌ فروشم آن روزها رسم بود كه چند قالب يخ را بين‌الطلوعين جلوي اين مغازه‌هاي آبميوه‌فروشي و امثال آن مي‌آوردند گفت من صبح كه نماز خواندم آمدم جلوي مغازه که, مغازه‌ام را باز كنم ديدم از اين قالب‌هاي يخي كه جلوي مغازه من است آتش شعله‌ مي‌كشد هر چه مي‌بينم, مي‌بينم كه اين شعله‌هاي آتش است كه از اين قالب‌هاي يخ در مي‌آيد فهميدم در مالِ ما حرامي راه پيدا كرده رفتم از بعضي از علماي شهرم ـ اهل شيراز بود ـ سؤال كردم كه اين چيست كه من مي‌بينم ؟! 🔹(آن عالم)گفت كه شما چطور آبميوه مي‌فروشي گفت ما به اين مشتري‌ها مي‌گوييم مثلاً اين يك ليوان آبميوه صد تومان اين ليوان آبميوه به اندازه‌اي كه ما همين آبميوه را در آن بريزيم چون گرم است خوشمزه نيست يك قالب يخ هم در آ‌ن مي‌گذاريم خب آن يك قالب يخ كه به اندازه آبميوه نمي‌ارزد .گفت :آتش همين است همين حرام به آن صورت در آمد .! 🔹گفتم پس ما چه كار كنيم ؟ 🔹گفت :شما دو ليوان تهيه كنيد يك ليوان بزرگ و يك ليوان معمولي, قراردادتان با همين ليوان معمولي باشد يعني وقتي مي‌گوييد يك ليوان آبميوه صد تومان با همين ليوان باشد آن قالب يخي كه مي‌خواهي بگذاري كه قيمتش يك قران است آن را در ليوان بزرگ بگذار كه اين آبميوه در آن ليوان بزرگ باشد خنك و گوارا باشد به او بدهي, گفت ما اين كار را كرديم بعد ديگر آتش را نديديم 🔹آتش يعني همين مال حرام اين در سورهٴ مباركهٴ «نساء» بحثش گذشت فرمود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً﴾[39] اين نار براي دنياست آن سين ﴿وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ كه پشت سرش است بله بعداً هم يك عذاب ديگر است اما فعلاً دارد آتش مي‌خورد منتها متوجه نيست .(تفسیر سوره احزاب ج 27) 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🔅به کانال قرآنی رحیق بپیوندید 🆔 @rahighemakhtoom
📌 برو به دامان چنگ بزن! استاد سید محمدعلی علوی: روزی با مرحوم آیت‌ الله موسوی گلپایگانی به دیدن علامه طباطبایی در منزل شان رفتیم. در میان صحبت های ایشان این سئوال را پرسیدیم که چه شد با این که اشتغال به فلسفه داشتید، به قرآن رو آوردید و تفسیر المیزان را نوشتید؟ مرحوم علامه فرمودند: بله! من مدتی دنبال فلسفه بودم تا اینکه شبی مادرم را در خواب دیدم که به من گفت: محمدحسین! تو که این اندازه در پی فلسفه هستی، فردای قیامت چه خواهی کرد؟! دستت خالی است! در خواب به مادرم گفتم: پس چه کنم؟ مادرم گفت: به دامان قرآن چنگ بزن! در پی قرآن و تفسیر آن برو تا ان شاءالله شفاعتت بکند! من وقتی این خواب را دیدم، خیلی مضطرب و نگران شدم و دریافتم که مادرم کلام بسیار جالبی فرموده است. با خودم گفتم: چه بهتر که این آخر عمری، به ذیل عنایت قرآن، متوسل بشوم و این، انگیزه شد که من شب و روز به نگارش تفسیر المیزان همت بگمارم و بحمدالله، با عنایت خداوند و دعای مادرم، موفق به اتمام دوره آن شدم و این را از برکات عنایت مادرم می دانم. [البته این انگیزه و این که علامه در جایی فرموده است که کاستی حوزه قم درباره قرآن و تفسیر، انگیزه مطالعات و نگارش درباره قرآن و تفسیر آن شد، جمع‌پذیر است.] 📚سیره فرزانگان،عبدالحسن بزرگمهرنیا،نشر سامان دانش،به نقل از: ز مهر افروخته- ناگفته ­های نغز، همراه کامل­ ترین مجموعه اشعار ازحضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی- تهران: سروش، ۱۳۸۱، ص۴۰،علی تهرانی. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 محمد صدیق منشاوی از قاریان نامدار جهان اسلام و کشور مصر سال ۱۹۲۰ در  منطقه منشا و در خانواده‌ای قرآنی به دنیا آمد. پدرش قاری قرآن بود و او به هم راه برادرش گام در راه پدر نهادند. دیری نپایید که محمد به یکی از قاریان سرشناس در جهان تبدیل شد منشاوی در سال ۱۹۶۶ براثر بیماری تصلب شرایین درگذشت. در این گزارش تلاوتی زیبا از این قاری نامدار شامل آیاتی از سوره مبارکه زمر تقدیم می‌شود. @rahighemakhtoom