eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️وجود مبارك امام هفتم(سلام الله علیه) مطابق آیه سوره « » فرمود خداوند هم مجاری ادراكی به ما داد كه مطالعه كنیم و گوش بدهیم ▫️(یك) هم تصفیه خانه به ما داد به عنوان درون تا پژوهش و تحقیق كنیم تا این چیزی كه شنیدیم و آنچه خواندیم كدامش حق است و كدامش حق نیست ▫️(دو) و هم قدرت انتخاب به ما داد كه بعد از ارزیابی وقتی فهمیدیم چه چیز حق است آن را بپذیریم ▫️(سه)، بعد قدرت عمل به ما داد ▫️(چهار)، بعد قدرت نشر و تبلیغ به ما داد ▫️ (پنج) كه در همه این مقاطع پنج گانه ما پیروز می‌شویم. خداوند اهل عقل و فهم را در كتاب خودش بشارت داد و این‌‌چنین فرمود: ﴿فَبَشِّرْ عِبادِ ٭ الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾«قول» یعنی مكتب یعنی آراء یعنی مطالب علمی ـ مكاتب گوناگون آراء گوناگون را می‌شنود خوب گوش می‌دهد و میزان هم دارد تا ارزیابی كند چه صدق است چه كذب چه حق است چه باطل چه خیر است چه شر چه حسن است و چه قبیح، بعد انتخاب هم می‌كند. @rahighemakhtoom
▫️ امروز چون روز مصیبت آن حضرت است ببینید كه بر وجود مبارك امام هفتم چه گذشت! همین سندی‌بن‌شاهك ملعون در مسموم كردن وجود مبارك امام هفتم، بی ­باك بود، وقتی كه مطمئن شد كه حضرت مسموم شد و رحلت می‌كند و شهید می‌شود، برای عوام­ فریبی به حضرت گفت اجازه می‌دهید كه من كفنی دارم با آن كفن شما را كفن كنم، خب حضرت این عوام فریبی او را فهمید فرمود نه: «إنّا اهلُ بیت مُهورُ نسائِنا و حج صرورتِنا و اكفان موتانا من طاهر اموالنا و عندی كفن»؛ ▫️ فرمود ما از خاندانی هستیم وقتی مكه می‌رویم از پول حلال صد درصد خالص خود ماست، مهریه‌ای برای همسرهای مان قرار می‌دهیم و كفن‌های مرده‌های ما از مال حلال صد درصد خالص خود ماست و من كفن دارم یعنی فرزندم وجود مبارك امام هشتم می‌آید و مرا هم در آن كفن، كفن می‌كند. 🔶«السلام علیكم یا اهل بیت النبوة و یا معدن الرساله و یا مهبط الوحی و یا مختلف الملائكة» @rahighemakhtoom
◼️جایگاه حقیقی انسان مؤمن از منظر امام موسی کاظم (ع) ◾️وجود مبارك امام هفتم(ع)، مقام مؤمن را خیلی بالا می‌داند. بالا بودن مقام مؤمن تنها به این نیست كه در آخرت درجات او زیاد است بلكه بالا بودن مقام مؤمن این است كه او نزدیك انبیا و ائمه(علیهم السلام) بسیاری از و و را می‌تواند یاد بگیرد و عمل بكند و منتشر بكند (این سرمایه در انسان هست). ♦️اگر كسی این سرمایه را شناخت، خود را ارزان نمی‌فروشد؛ هرگز نمی‌گوید من حالا كه مدرس شدم یا درس سطح می‌گویم یا درس خارج می‌گویم همین مقدار بس است. در تعبیرات دینی ما آمده است: اولین روز جهلِ یك حوزوی یا دانشگاهی آن وقتی است كه بگوید من فارغ التحصیل شدم؛ خب حیف نیست كه آدم به دنبال نخود سیاه برود و خودش را ارزان بفروشد بگوید من حالا امام جمعه یا جماعت شدم ؟! اگر انسان می‌تواند به جایی برسد كه نزدیك امام معصوم قرار بگیرد چرا خود را مفت بفروشد؟! @rahighemakhtoom
. عید سعيد نوروز از راه رسيد و پيام محبت الهی را به وسيلۀ سربرآوردن چمنزارها و گل‌ها و رياحين به بندگان او رسانيد. نسيم‌های بهاری وزيدن گرفتند و بار ديگر نشاطی توصيف‌ناپذير در اجسام و ارواح انسان‌ها به وجود آوردند. اين هيجان و طراوت چمنزارها و گل‌ها و رياحين و وزيدن نسيم‌های عطرآگين بهاری، پيامی بالاتر برای کسانی که زندگی آگاهانه‌ای دارند، آورده‌اند و مخاطب اين پيام، جان‌های مشتاق کمال پاکان اولاد آدم(ع) است که می‌گويد: ای خاک‌نشينان زمين و ای رهگذران گذرگاه پرمعنای حيات! همان‌گونه که خزان و زمستان کرۀ خاکی، بهاری حيات‌بخش به دنبال می‌آورد، همچنان خزان زندگی و زمستان مرگ و زير خاک، فرارسيدن بهار ابديت را که رو به ديدار خداوندی داريد، نويد می‌دهد. با اميد شکفتن در آن بهار حقيقی و جاودانی، در مسير اطاعت خداوند کمال‌آفرين گام برداريم و در مسابقه برای ورود به جاذبيت ربوبی شرکت کنيم، ان‌شاءالله (علامه) محمدتقی جعفری @rahighemakhtoom
یا رب آگاهی ز یا ربهای من حاضری در ماتم شبهای من ماتمم از حد بشد سوری فرست در میان ظلمتم نوری فرست پای‌مرد من در این ماتم تو باش کس ندارم دست گیرم هم تو باش لذت نور مسلمانیم ده نیستی نفس ظلمانیم ده ذرهٔ‌ام لا شده در سایه‌ای نیست از هستی مرا سایه‌ای سایلم زان حضرت چون آفتاب بوک از آن تابم رسد یک رشته تاب تا مگر چون ذرهٔ سرگشته من درجهم دستی زنم در رشته من پس برون آیم از این روزن که هست پیش گیرم عالمی روشن که هست تا نیامد بر لبم این جان که بود داشتم آخر کسی زان سان که بود چون برآید جان ندارم جز تو کس هم ره جانم تو باش آخر نفس چون ز من خالی بماند جای من گر تو هم راهم نباشی وای من روی آن دارد که هم راهی کنی می‌توانی کرد اگر خواهی کنی فرید الدين عطار نیشابوری منطق الطیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت11:نکات تفسیر ی آیه7و8 سوره همزه الهمزة ٧ ✅ الَّتِي‌ تَطَّلِعُ‌ عَلَى‌ الْأَفْئِدَةِ 🔹 «تَطَّلِعُ عَلی ...»: چیره می‌شود بر. «الأفْئِدَةِ»: جمع فُؤاد، دلها ✅ ۱ - آتش جهنم، بر قلب ها احاطه یافته، آن را خواهد سوزاند. (الّتى تطّلع على الأفئدة) 🔹 برخى از اهل لغت، اطّلاع را به معناى بلوغ دانسته اند (لسان العرب). براین اساس، مفاد آیه این است که آتش، به قلب ها رسیده، آن را خواهد سوزاند. حرف «على» بر احاطه کامل آتش دلالت دارد. ✅ ۲ - انسان در قیامت، به جهت باورها و نیت هایش، مؤاخذه شده و کیفر خواهد دید. (الّتى تطّلع على الأفئدة) ✅ ۳ - درجات آتش جهنم در قیامت، براساس باورها و نیت هاى انسان شکل مى یابد. (الّتى تطّلع على الأفئدة) 🔹 «إطّلع على الشىء»; یعنى، آن را دانست (لسان العرب). مفاد آیه شریفه - براساس این معنا - آگاهى آتش جهنم از محتواى قلب ها است. این آگاهى، ممکن است کنایه از تفاوت وضع دوزخیان با یکدیگر باشد که آتش جهنم با هر کس، متناسب با محتواى قلب او رفتار خواهد کرد. ✅ ۴ - احاطه آتش دوزخ بر قلب عیب جویان، کیفرى مناسب براى گناه افکار نارواى آنان درباره مردم (لمزة ... الّتى تطّلع على الأفئدة) ✅ ۵ - باطن و روح انسان نیز در قیامت، از آتش جهنم در عذاب خواهد بود. (الّتى تطّلع على الأفئدة) 🔹 ممکن است در دنیا بدن کسى بسوزد; ولى روح او رنج نبیند و از شکنجه در راه عقیده شادمان باشد; اما این آیه، آتش جهنم را براى جان انسان - که قلب کنایه از آن است - نیز سوزاننده معرفى کرده است. ✅ ۶ - سوختن انسان در آتش جهنم، از درون او آغاز خواهد شد. (الّتى تطّلع على الأفئدة) 🔹 ریشه «اطلاع» (طاء و لام و عین)، بر ظهور و بروز دلالت دارد (مقاییس اللغة). ظاهر شدن آتش جهنم بر قلب، حاکى از نقطه شروع آن است. 🔅🔅🔅 الهمزة ٨ ✅ إِنَّهَا عَلَيْهِمْ‌ مُؤْصَدَةٌ ✅ ۱ - راه خروج از آتش جهنم، بر دوزخیان بسته خواهد بود. (إنّها علیهم مؤصدة) 🔹 «وصیدة» به اتاقى گفته مى شود که براى نگه دارى اموال، در کوه ایجاد مى کنند. فعل «آصدته»; یعنى، درب آن را بستم و محکم ساختم (مفردات); بنابراین «مؤصدة»، به معناى مکان بسته و غیر قابل خروج است. ✅ ۲ - آتش جهنم، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن، همیشگى است. (إنّها علیهم مؤصدة) ✅ ۳ - غیبت، عیب جویى و انباشتن ثروت، زمینه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگیر در جهنم (إنّها علیهم مؤصدة) حرف «على» در «علیهم»، بر احاطه و سلطه دلالت دارد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت12:نکات تفسیر ی آیه9 سوره همزه الهمزة ٩ ✅ فِي‌ عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ 🔹 «عَمَدٍ»: جمع عَمُود، ستونها. 🔹 «مُمَدَّدَةٍ»: دراز. 🔹 «فِی عَمَدٍ»: حال ضمیر (هِمْ) بوده و بیان وضع دوزخیان است. یا این که حال ضمیر (هَا) و بیان حالت دوزخ است و معنی آیه چنین خواهد بود: شعله‌های سوزان جهنّم به صورت ستونهای کشیده و دراز، دوزخیان را احاطه می‌کند و ایشان را در برمی‌گیرد. ✅ ۱ - احاطه ستون هایى امتداد یافته و بسیار بر آتش جهنم، راه فرار را بر جهنّمیان مى بندد. (فى عمد ممدّدة) 🔹 «عَمَد»، (جمع «عمود» (ستون) است. در صورتى که «فى عمد» متعلق به «مؤصدة» باشد; مفاد آیه این خواهد بود که: آتش جهنم، در مجموعه اى از ستون هاى سر به فلک کشیده، قرار گرفته است و گریز از آن ستون ها، امکان پذیر نیست. ✅ ۲ - زبانه هاى آتش جهنم، به شکل ستون هایى بلند، دوزخیان را در خود جاى خواهد داد. (إنّها ... فى عمد ممدّدة) 🔹 تعبیر «فى عمد»، ممکن است خبر دوم براى ضمیر «إنّها» باشد. مفاد آیه در این صورت، ترسیم آتش جهنم به شکل شعله هایى زبانه کشیده و بلند است. ✅ ۳ - جهنمیان، در عمودهایى بلند به بند کشیده شده، راه فرارى نخواهند داشت.* (فى عمد ممدّدة) مراد از «عمد»، ممکن است عمودهایى باشد که نظیر «غلّ»، براى بستن جهنمیان به کار خواهد رفت. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی ✅ سوره همزه 🕑 زمان 2/۲7دقیقه ✳ رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی): این تلاوت شما به قدر یک کتاب استدلال توحیدی اثر میگذاره. قاری ما وقتی تلاوت می کند قرآن را، باید آن چنان تلاوت کنه که گویی قرآن را داره نازل می کنه به قلب مخاطب...خدای متعال داره با شما حرف می زنه، مثل اینکه از یک عزیزی، از یک بزرگی نامه ای رسیده به شما. شما نامه رو میگیرید می خونید برای چی؟ برای اینکه ببینید چی میگه به شما...باید با قرآن انس بگیریم. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
برشی از (7 9) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 تفسير ❇ اختلاف مفسران در لفظ و معناي آيه در آيه‌ي كريمه‌ي (مالك يوم الدين) دو مسئله مورد اختلاف است: ⏪ 1 ـ مفسران اختلاف دارند كه آيا كلمه «مالك» مي تواند همچون «ربّ العالمين»، «الرّحمن» و «الرّحيم» صفت براي اسم معرفه اي مانند «الله» باشد يا نه[منشاي اين اختلاف آن است كه اضافه‌ي اسم فاعل اضافه حقيقي و مفيد تعريف نيست و چون مالكْ وصفِ «الله» قرار گرفته وصفت بايد با موصوف در معرفه و نكره بودن مطابقت داشته باشد، بايد معرفه باشد.]. برخي گفته اند: در كلمه‌ي «مالك» زمان حال يا استقبال مطرح نيست، بلكه استمراري است و اسم فاعلِ استمراري با اضافه شدن مي تواند صفت براي اسم معرفه اي مانند «الله» قرار گيرد[كشاف، ج1، ص12؛ تفسير نسفي، ج1، ص9.]. برخي ديگر اين سخن را ناتمام دانسته، گفته اند: چون قيامت هم اكنون موجود نيست، از اين رو مالك در اين آيه‌ي كريمه معناي استقبالي دارد و به معناي «يَمْلِكُ» است و چنين اسم فاعلي با اضافه، كسب تعريف نمي كند و از اين رو صفت براي الله كه معرفه است قرار نمي گيرد[ر.ك تفسير كبير، ج1، ص245؛ الجامع لأحكام القرآن، ج1، ص139؛ روح المعانى، ج1، ص141.]. ✅ در اين اختلاف حق با گروه نخست است؛ زيرا مالك در اين جا صفت مشبهه است و بر استمرار دلالت دارد؛ چون قيامت هم اكنون موجود است و با برچيده شدن نظام دنيا انسان وارد قيامت مي شود. تفصيل و اثبات اين مطلب در بخش لطايف و اشارت همين آيه خواهد آمد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (80) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 تفسير ❇ اختلاف مفسران در لفظ و معناي آيه ⏪ 2 ـ كلمه‌ي مالك را بيشتر قاريان «مَلِك» قرائت كرده اند و بسياري از مفسران نيز همين قرائت را ترجيح داده اند؛ گرچه قرائت «مالك» اكنون مشهورتر است. مالك از مِلْك، ومَلِك از مُلْك مشتق است و مالك بودن خداوند همان قيوميت او نسبت به موجودات و تقوّم موجودات به اوست. مَلِك بودن خداوند نيز همان سلطنت، نفوذ و فرمانروايي او بر اشياست. هر يك از طرفداران قرائت «مَلِك» و «مالك» براي ترجيح قرائت مورد نظر خود ادلّه اي اقامه كرده اند: ▪ دليل قائلان به ترجيح قرائت مَلِك، اضافه‌ي آن به ظرف زمان (يوم) است؛ مالك به زمان اضافه نمي شود؛ بر خلاف مَلِك كه در تعبيراتي همچون «مَلِكِ عصر» «مَلِكِ دهر» و... به زمان اضافه مي شود؛ اما گفته نمي شود: «مالك عصر». ✅ پاسخي كه به اين استدلال داده شده، اين است كه فرق ميان مالك و مَلِك در اضافه‌ي به زمان، در مالكيتهاي اعتباري است، نه حقيقي؛ اما خداي سبحان كه مبدأ و منشاي حقيقي اشياست همان گونه كه تعبير مَلِك درباره‌ي او درست است تعبير مالك نيز صحيح است و خداي سبحان منشاي هستي هر موجودي است؛ چه زمان و چه غير زمان و همه معلول او هستند؛ پس ملِك و مُلك همه‌ي اشيا، زمان و غير زمان، از آن اوست. او هم مالك زمان است و هم مالك غير زمان. طرفداران قرائت «مالك» مي گويند: يكي از وجوه ترجيح قرائت مزبور وسعت مفهمومي آن است، به گونه اي كه مَلِك را نيز در بر مي گيرد؛ زيرا خداي سبحان هم مالك بدنه‌ي موجودات امكاني است و هم مالك نفوذ و سلطه‌ي بر آنها و هم مالك نفوذ و سلطه‌ي ديگران: (لله ملك السماوات والأرض) [سوره‌ي مائده، آيه‌ي 120.]، (قل اللّهمّ مالك المُلك)[آل عمران 178]. سلطه‌ي صاحبان سلطه، حق باشد يا باطل، عطيّه‌ي خداست، با اين تفاوت كه سلطه‌ي حق پاداش است و سلطه‌ي باطل مهلت و استدراج خداي منتقم و قهّار: (ولايحسبنّ الّذين كفروا أنّما نُملي لهم خيرٌ لأنفسهم إنّما نُملي لهم ليزدادوا إثما ولهم عذابٌ مهين). پس هر نفوذي عطيه‌ي خداست و خدا بر اين نفوذها نيز سلطه‌ي مالكي دارد. ▪ قرآن كريم هم مُلك آسمانها و زمين را از آنِ خدا دانسته، مي گويد سلطنت به دست اوست: (تبارك الّذي بيده الملك) [سوره‌ي ملك، آيه‌ي 1.]، كه اين مُلكِ نفوذ و فرمانروايي، بر بدنه‌ي اشياست و هم ملكوتِ نفوذ و فرمانروايي را به دست خداي سبحان مي داند، كه بر ارواح و باطن اشياست: (فسبحان الّذي بيده ملكوت كلّ شي ء)[ سوره‌ي يس، آيه‌ي 83.]. با اين امتياز كه آن جا كه سخن از مُلك است از اسماي جماليه به عنوان «تبارك» و آن جا كه سخن از ملكوت است از اسماي جلاليه به نام «سبحان» ياد مي كند. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
آیت الله جوادی آملی 📌 سنت های خوب گفتنی است برخی از سنت های خوب آن در شمار اموری است كه اسلام به صورت كلی بر آن‌ها تأكید دارد؛ مانند نظافت و خانه‌تكانی، نیكوكاری، كمك به نیازمندان، به ویژه خویشان و بستگان، توجه به سالمندان، مهر و محبت به یكدیگر، صله رحم و دید و بازدید دوستان كه بسا از این طریق كینه‌های دیرین زدوده می‌شوند و نیز از سنت.های خوب آن، روی آوردن به پاكی و طهارت معنوی است كه موٴمنان با رفتن به قبرستان‌ها و اماكن مذهبی و زیارتگاه‌ها به ذكر و دعا می‌پردازند و دعای «یا مُقَلّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ یا مُدَبّرَ اللّیلِ وَ النَّهَارِ وَ یا مُحَوَّلَ الحَوْلِ وَ الأحّوَالِ حَوّلْ حَالَنَا إلَی أحْسَنِ الحَالِ»، ورد زبانشان است. @rahighemakhtoom
آیت الله جوادی آملی 📌 بهار و رستاخیز در روایات ما آمده است که وقتی بهار را دیدید به یاد معاد باشید. چون در قرآن کریم یکی از نمونه‌های معاد را جریان بهار ذکر می‌کند. در بهار خدای سبحان دو کار انجام می‌دهد یکی اینکه خوابیده‌ها را بیدار می‌کند و یکی اینکه مرده‌ها را زنده می‌کند. این درخت‌ها در زمستان خواب‌اند ولی بهار که شد بیدار می‌شوند، وقتی بیدار شدند این درخت مواد مرده را به عنوان غذا جذب می کند و به صورت خوشه و شاخه و برگ و میوه در می‌آورد، این مرده‌ها را زنده می‌کند. جریان «مقلّب القلوب و الأبصار» در قرآن دو جا ذکر شده و هر دو جا مربوط به مسئله معاد و قیامت است یکی اینکه فرمود افرد کافری که دلهایشان را تطهیر نکردند آلوده است ما در قیامت دلهای اینها را زیر و رو می‌کنیم ﴿ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ کَمَا لَمْ یؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ﴾ و در جای دیگر در سوره مبارکه نور که از رجال الهی سخن به میان می‌آید می‌فرماید رجال الهی کسانی‌اند که ﴿ لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ ﴾ اینها کسانی‌اند که ﴿ یخَافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴾ اینها از روزی می‌ترسند که دل‌ها زیر و رو می‌شود، چشم‌ها برگردانده و زیر و رو می‌شود که این هم باز مربوط به مسئله قیامت است. @rahighemakhtoom
📌 لذت عقلی 🔹 مطلبی كه مربوط به این ایام است یعنی تحویل سال و فرا رسیدن عید نوروز آن است كه آنهایی كه عاقل ‌اند و حكیمانه زندگی می ‌كنند، آنها بهره كامل و كافی از زندگی می ‌برند؛ یعنی هم لذت های جسمانی و بدنی می ‌برند، هم لذت های روحانی و عقلی. اگر كسی عاقل باشد بهترین لذت را از زندگی مخصوصاً در فصل بهار می‌ برد، اما اگر كسی غافل باشد فقط لذت ظاهری می ‌برد؛ توضیح مطلب این است كه در روایات اهل بیت عصمت و طهارت فرمودند: «اِذَا رَاَیتُمُ الرَّبیعْ فَاذْكُرُوا النُّشُور»؛[1] وقتی بهار آمد به یاد معاد باشید. 🔹 وقتی بهار می ‌آید دو كار در عالم طبیعت و ماده انجام می ‌گیرد، اگر كسی نداند چه كاری در طبیعت انجام می ‌گیرد و چه كسی این كارها را انجام می دهد او فقط یك حیات گیاهی دارد؛ یعنی لذت می ‌برد از خوردن، لذت می‌ برد از پوشیدن، لباس نو در حدّ گیاهان این «حیوان نامٍ» هنوز متخیل و متوهّم و اینها نشده، یك لذت گیاهی می ‌برد، مگر گیاه لذت ندارد؟ آن هم تغذیه دارد و بالنده است و جامه نو در بر می ‌كند، این برگ ها لباس نویی است برای اینها، آنها یك لذت گیاهی دارند. جوانی كه از همه جا غافل است و فقط به این فكر است كه نوروز را خوش باشد او یك لذت گیاهی دارد؛ یعنی خوب غذا می‌ خورد، خوب می ‌گوید، خوب می‌ خندد، خوب جامه در بر می‌ كند، خوب خرم زندگی می ‌كند، می ‌خرامد و دیگر هیچ! این بهره غافلان است، اما اهل بیت عصمت و طهارت كه حقیقت عالم را آگاه ‌اند و ما را به حقیقت عالم آگاهی می‌ دهند فرمودند شما عاقلانه زندگی كنید نه غافلانه، بهره مادی را ببرید، لذت ببرید، از هوای لطیف، از سبزی و از آب و از هوا و محیط سالم لذت ببرید، اما از این رسیدن بهار به یاد معاد باشید «اِذَا رَاَیتُمُ الرَّبیعْ فَاذْكُرُوا النُّشُور» وقتی كه بهار آمد به یاد قیامت باشید. 🔹 این كسی كه حكیمانه به بهار نگاه می ‌كند او هم مطلب جدید می ‌فهمد، لذت علمی می‌برد، برهان اقامه می‌كند، جانش تغذیه می ‌شود و در نشاط است كه مطلبی را فهمید، بعد بدنش هم كه خب لذت می ‌برد؛ از هوای تازه از گل ها و لذائذ و نسیم لذت می‌ برد، پس آدم عاقل دو لذت از بهار می ‌برد، آدم غافل یك لذت از بهار می ‌برد. اصرار كتاب و سنت این است كه شما هرگز به كم قناعت نكنید! خب آدم وقتی مطلبی را فهمید كاملاً لذت می ‌برد از آن، لذتی كه انسان از مطلب عمیق می ‌برد بیش از مطلبی است كه از خوردن یك غذای لذیذ می ‌برد؛ لذا فرمودند وقتی بهار شد شما به این فكر باشید كه اگر خوابید بیدار بشوید و اگر خدای ناكرده آن مرگ دامنگیر كسی شد خودتان را با آیات الهی زنده كنید، چون در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) آن ‌طوری كه در نهج البلاغه آمده است این است كه بعضی ها مرده متحرك ‌اند «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِكَ مَیتُ الْأَحْیاءِ»[2] این بیان نورانی حضرت است در نهج البلاغه، فرمود اینها صورتاً زنده ‌اند آن جانشان آن قلبشان آن فكرشان مرده است «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِكَ مَیتُ الْأَحْیاءِ»؛ یعنی در زنده‌ ها راه می ‌روند ولی مرده‌اند، خب اگر كسی با این معارف آشنا باشد خودش را زنده می ‌كند، وقتی زنده شد از حیات لذت می ‌برد. بنابراین خاصیت بهار این است كه انسان به یاد معاد بیافتد هم لذت عاقلانه می‌ برد و هم لذت حسی، بنده از ذات اقدس الهی همانند همه شما مسئلت می ‌كنیم كه ذات اقدس الهی توفیق التذاذ عقلی و حسی را به همه ما مرحمت بكند! از بهره‌های عقلی لذت ببرند و هم كام جامعه را با معارف قرآن و عترت شیرین كنند. پروردگارا امر فرج ولی ‌ات را تسریع بفرما! [1]. تفسیر الکبیر، ج17، ص194. [2]. نهج البلاغه، خطبه87. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1387/12/29 @rahighemakhtoom
📌 جمال ملکوتی 🔸جهان خلقت با اسمای حسنای الهی اداره می ‌شود، نه انسان و نه جهان مستقیماً با ذات اقدس الهی ارتباط ندارند، آنچه ظهور حق‌ تعالیٰ است به نام «وجه الله» از راه اسمای حسنای الهی است، این مطلب اول. 🔸ذات اقدس الهی در دنیا در بهار به صورت جمیل جلوه می ‌كند و در قیامت در بهشت به عنوان جمیل تجلّی دارد. اصل خلقت برابر بیان نورانی امیر المؤمنین (سلام الله علیه) تجلّی الهی است كه در نهج البلاغه فرمود: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ»،[1] این تجلّی با جمال الهی كه آمیخته شد در دنیا می‌ شود بهار و در آخرت می ‌شود بهشت، این بهشت و این بهار یك جمال صوری و ظاهری است كه بیانگر «جمال ملكوتی» خدای سبحان است. در ملكوت خدا جمالی دارد به عنوان علم به عنوان رحمت به عنوان رأفت و مانند آن، انسان در بهار باید بهشتی را به همراه خود ببرد، بهشتی بشود! برای اینكه با نشاط و با خرمی به سر ببرد ناچار است از كوثر مدد بگیرد تا هویت خود را بهشت كند؛ بهار از باران مدد می ‌گیرد و سرسبز و خرم می‌ شود، ولی انسان اگر بخواهد بهشتی بشود از باران استمداد نمی ‌كند از كوثر مدد می ‌گیرد و كوثر همان معرفت خدا و محبت خداست كه جمال الهی را به همراه دارد، این‌هم یك مطلب. 🔸 تا ما بهشتی در درونمان نسازیم هرگز از نشاط طرفی نمی ‌بندیم، هرگز از بهار بهره ‌ای نخواهیم برد، بهار دنیا و بهشت آخرت وقتی به حال انسان نافع است كه او مظهر جمال الهی باشد، وقتی مظهر جمال الهی می ‌شود كه اهل حكمت باشد. [1]. نهج البلاغه، خطبه108. 📚 پیام نوروزی تاریخ: 1387/12/27 @rahighemakhtoom
💕امشب که شب مبعث احمدباشد 🍃مشمول همه عطای سرمد باشد 💕 یارب چه شودطلوع صبح فردا 🍃صبح فرج آل محمد باشد مبارڪ_باد
از تکلیف می گوید و موظف بودن انسان در برابر خداوند، آن را حذف می کنند چرا؟ . برای این که به ذوق امریکایی نمی خورد. . امریکایی می خواهد خدا را آزادانه عبادت کند ؛ یعنی هر طور که خودش دوست دارد ؛ البته می خواهد خدا هم خوشش بیاید و تأييدش کند.! اشعار عاشقانه ی مولانا را خیلی می پسندند ؛ اما هرگاه که از وظایف مسلمانی یاد می کند ، سانسورش می کنند.! . فقط از اشعار مولانا عشق را گرفته اند و می گویند مردم با این خوش اند! از نظر آنان ، عمل لازم نیست.! . زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی پروفسور ص۱۵۴ . انجمن آثار و مفاخر فرهنگی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله ناصر ❇ موضوع مثال های قرآنی (بخش اول) - آیات ۱۷ و ۱۸ سوره ی بقره 🔹 در قرآن حدود پنجاه مثال بیان شده که هر کدام موضوعی را به اثبات می رسانند. این مثال ها برای تشبیه امور عقلی به حسی به کار برده شده تا مردم امور دین را به راحتی درک کنند. هدف این مثال ها به طور کلی، درک توحید به وسیله ی انسان است و اینکه اگر انسان از خدا جدا شود، در مسیر درست قرار نخواهد گرفت. تذکر، تعقل و یادآوری می تواند دلایل خوبی برای بیان این مثال ها باشد. 🔹 اولین مثال در سوره ی بقره بیان شده است. این مثال در مورد منافقین است. در این مثال ماجرای فردی روایت می شود که در بیابانی تاریک گرفتار شده و از قافله ی خود عقب مانده است. او آتشی فراهم می کند و دور و برش را روشن می سازد اما تا کمی راه می رود، آتش خاموش می شود و نور تبدیل به تاریکی می گردد. او دوباره تلاش می کند اما تلاش او سودی نخواهد داشت. ▪ رسول خدا (ص) فرمودند که اگر این سه صفت در کسی باشد او منافق است .دروغ بگوید،در امانت خیانت کند و خُلف وعده نماید. ✳ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن7 ✅ انگیزه‌های آزمایش‌های الهی ⏪ مقیاس پاداش‌ها و کیفرها شکی نیست تنها داشتن صفات درونی مقایس پاداش و کیفر نیست بلکه تا صفات خوب و بد انسان ظاهر نشود هرگز نمی‌توان کسی را به صفات درونی، کیفر یا پاداش داد و این صفات از طریق افعال و برداشت‌های انسان آشکار می‌گردد و ظهور آن بدون این که انسان در بوته امتحان قرار بگیرد امکان پذیر نیست و این خود یکی از انگیزه‌های امتحان خدا است که در سخنان امیرمؤمنان وارد شده است، آنجا که می‌فرماید: «و ان کان سبحانه اعلم بهم من انفسهم، ولکن لتظهر الافعال التی بها یستحق الثواب و العقاب»:[۲۶] خداوند انسان را بهتر از خود او می‌شناسد ولی برای اینکه افعالی که ملاک پاداش و کیفر است آشکار گردد، آنان را در بوته امتحان قرار می‌دهد. ⏪ جدا سازی افراد نیک از افراد بد سومین انگیزه برای آزمایش‌های الهی جدا سازی خوب از بد، و بد از خوب است زیرا در جامعه‌ای که همه‌ی گروه‌ها خود را انقلابی قلمداد کرده و به ظاهر از آن دفاع می‌کنند در حالی که گروهی از آنان منافق و ضد انقلابند، بهترین وسیله برای شناساندن افراد صالح و فاسد و مؤمن و منافق، آزمایش‌های الهی است، در غیر این صورت همه گروه‌ها با نقاب انقلابی در یک صف قرار گرفته و از یکدیگر تمیز داده نمی‌شوند قرآن در این مورد می‌فرماید: «ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب»[۲۷]: هرگز خداوند مؤمنان را بر آنچه که هستند وا نمی‌گذارد تا ناپاک را از پاک جدا سازد. 🔹 و در آیه دیگر می‌فرماید: «لیمیز الله الخبیث من الطیب و یجعل الخبیث بعضه علی بعض فیرکمه جمیعا فیجعله فی جهنم اولئک هم الخاسرون»[۲۸]: تا ناپاک را از پاک جدا سازد و ناپاک را روی هم قرار دهد، و همه را گرد آورده در دوزخ قرار دهد، آنان زیان کارانند. --------------------------------------------- ۲۱. ↑ طه/سوره۲۰، آیه۵۰. ۲۲. ↑ اعلی/سوره۸۷، آیه۲-۳. ۲۳. ↑ لیل/سوره۹۲، آیه۱۲. ۲۴. ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۴. ۲۵. ↑ امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، حکمت۹۳. ۲۶. ↑ امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، حکمت۹۳. ۲۷. ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۹. ۲۸. ↑ انفال/سوره۸، آیه۳۷. 📝 برگرفته از مقاله «امتحان الهی در قرآن»، ⬅ پایان مقاله 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (146) 🔅🔅🔅 📌 امکان ارتقای زن ✅ اصل چهارم. اكنون كه تا حدودي مبادي بحث معلوم شد، مي توان حدس زد كه بسياري از مسائل وابسته به جامعه محترم زنان از منظر حضرت فاطمهٍّ روشن شد، زيرا نيل آن حضرت به مقام منيع ولايت و صعود وي به قلّه رفيع خلافت الهي كه هدف اصيل آفرينش انسان همان است، دليل قاطع است بر امكان ارتقاي زن به مقام برين علمي و عملي؛ البته كُنْهِ مقام آن حضرت مستور، ولي مقدار اُسوه بودن آن مشهور و قابل تجليل و دسترسي است، مثلاً حضرت فاطمهٍّ با استدلال عقلي و نقلي، امامت دودمان خود را سبب وفاق ملّي و ديني دانست و با تبيين مصالح احكام الهي، رعايت آنها را بر همگان لازم اعلام نمود و با بيان ضرورت عدل جمعي، اعتدال در معيشت را سودمند معرفي كرد و در تحليل مسائل قرآني ارث براي استرداد فدك، تفسير دقيقي از آيات الاحكام ارائه نمود و حكومتي كه حامي عدل و داد نباشد و بر موازين قرآن و عترت اداره نگردد، آن را حكومت جاهلي دانست و با برداشت از قرآن حكيم چنين فرمود: وَ زعمتم أن لا ارث لنا، (أفحكم الجاهليةِ تبغون و مَن أحسنُ مِن اللّهِ حكماً لقومٍ يُوقنون)؟[ سوره مائده، آيه 50؛ دلائل الإمامه، ص 34.] آنچه درباره اهتمام آن حضرت به تعليم احكام به زنان نقل شد، نشان لزوم فراگيري دانش براي زن و گسترش آن در بين زنان ديگر است. براي آنكه نيمي از جمعيت جامعه را زنان تشكيل مي دهند و همه آنها از حقوق بهره وري علم و ادب و هرچه در تأمين زندگي سعادتمندانه مؤثر است، برخوردارند. به منظور پرهيز از اختلاط نامحرم و جلوگيري از دخالت مردان در كار زنان، بايد گروه متكاملي عهده دار رفع نيازهاي متنوع هم صنف خود باشند تا هيچ زني محكوم به انزوا نگردد و از پيشرفت علمي و عملي محروم نشود يا براي استيفاي حق خود ناچار به اختلاط نباشد. اگر از حضرت فاطمهٍّ نقل شد، كمال زن و سعادت آن در اين است كه نامحرمي را نبيند و نامحرمي او را نبيند، چنين موقعيتِ مناسب، وقتي به دست مي آيد كه صنف زن تمام نيازهاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي خود را با استقلال در اين فنون و استغناي از نامحرمان تأمين كند. نمونه ديگري از سنّت و سيرت فاطمي كه حاكي از سريره نقي و زكي آن حضرت بوده و برنامه زندگي زن، بلكه جامعه انساني را مي تواند ترسيم كند، اين است كه سلمان فارسي كه به عنوان «سلمان بن اسلام» مفتخر شد مي گويد: وقتي با اذن قبلي وارد منزل حضرت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) شدم، ديدم حضرت فاطمهٍّ مشغول آرد كردن جَوْ مي باشد و دسته آسياب دستي خون آلود، و از طرف ديگر حضرت حسن بن علي(عليهما‌السلام) خردسالي است كه از گرسنگي ناله مي كند و كف هاي دست حضرت زهرا زخمي و خون آلوداست، و از طرف ديگر فضّه خدمتگزار آن حضرت ايستاده است. گفتم: اي دخت رسول خدا! چرا خدمت را به فضّه واگذار نمي فرماييد؟ گفت: «حبيبم رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم مرا سفارش كرد، كار منزل يك روز به عهده فضّه و يك روز به عهده تو، ديروز نوبت فضّه بود و امروز نوبت من است... ».[ دلائل الإمامه، ص 48 ـ 49.]چنين سنّت عدل پرور و احسان گستر وظيفه زنان، بلكه مردان را به خوبي تبيين مي كند. ⬅ ادامه دارد.... 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
☘️☘️☘️ 🌷راز گویی با صادر اول جناب ختمی مرتبت محمد مصطفی🌷 خواجگی هر دو عالم تاابد کرد وقف احمد مرسل احد یا رسول الله بس درمانده‌ام باد در کف ، خاک بر سر مانده‌ام بی کسان را کس تویی در هر نفس من ندارم در دو عالم جز تو کس یک نظر سوی من غم‌خواره کن چارهٔ کار من بی‌چاره کن گرچه ضایع کرده‌ام عمر از گناه توبه کردم عذر من از حق بخواه روز و شب بنشسته در صد ماتمم تا شفاعت خواه باشی یک دمم از درت گر یک شفاعت در رسد معصیت را مهر طاعت در رسد ای شفاعت خواهِ مشتی تیره روز لطف کن شمعِ شفاعت برفروز تا چو پروانه میان جمع تو پرزنان آئیم پیش شمع تو هرک شمع تو ببیند آشکار جان به طبع دل دهد پروانه‌واِر دیدهٔ جان را لقای تو بس است هر دو عالم را رضای تو بس است داروی درد دل من مهرتست نور جانم آفتاب چهرتست بر درت جان بر میان دارم کمر گوهر تیغ زفان من نگر هر گهر کان از زفان افشانده‌ام در رهت از قعر جان افشانده‌ام زان شدم از بحر جان گوهرفشان کز تو بحر جان من دارد نشان تا نشانی یافت جان من ز تو بی‌نشانی شد نشان من ز تو حاجتم آنست ای عالی گهر کز سر فضلی کنی در من نظر زان نظر در بی‌نشانی داری ام بی‌نشانی جاودانی داری ام زین همه پندار و شرک و ترهات پاک گردانی مرا ای پاک ذات از گنه رویم نگردانی سیاه حق هم نامی من داری نگاه طفل راه تو منم غرقه شده گرد من آب سیه حلقه شده مبعث حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی بر مسلمانان جهان مبارک🌷🌷🌷 @rahighemakhtoom