eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
2 🔅🔅🔅 📈 مقابله با تفسير به رأي؛ انگيزه تأليف تفسير الميزان 📐 علامه طباطبايي وجه مشترکي را به عنوان يک نقطه ضعف تقريبا مشترک بين همه اينها مورد اشاره قرار مي‌دهد و آن اين است که نوعي تفسير به رأي در همه اين مذاهب وجود دارد؛ به اين معنا که کساني پيش از اين‌که نظر قطعي قرآن را از حاق قرآن استفاده کنند، ابتدا جوابي را مي‌پسنديدند و به آن گرايش پيدا مي‌کردند و بعد سعي مي‌کردند آيات را با آن وفق دهند و بر طبق آن، تفسير يا نظريه‌اي را تأييد کنند. 📐 علامه اين را يک نقطه ضعف مي‌دانند و به حق هم اين امر نقطه ضعف است که انسان پيش از آن‌که به يک متن مراجعه کند، ابتدا خود نظريه‌اي را بپذيرد و بعد سعي کند که آن متن را بر نظريه خود تطبيق دهد. اين در واقع تفسير نيست، بلکه تطبيق است. به نظرم ايشان هم همين واژه را به‌کار مي‌برند. 📼 بنده به طور شفاهي از ايشان شنيدم که همين انحرافاتي که در يک قرن اخير در بين مسلمانان در زمينه تفسير پيدا شده بود، مهم‌ترين عاملي بود که ايشان براي پرداختن بحث‌هاي تفسيري احساس وظيفه کردند. شايد بهترين نمونه‌اش در مصر بود. چون مصر ارتباط نزديک‌تري با کشورهاي اروپايي داشت، و فرانسه و بعد ساير کشورهاي اروپايي در آنجا مسلط شدند و همين امر موجب شد مراودات فرهنگي مصري‌ها با اروپا زياد گردد؛ بيشتر دانشجويان خود را براي تحصيل به پاريس مي‌فرستادند و اساتيد فرانسوي به آنجا سفر مي‌کردند. اين امر زمنيه گرايش به علوم طبيعيِ روز و علوم انساني با ديدگاه‌هاي غربي را در آنجا رواج داد. 📐 حتي در بين علماي الأزهر اساتيدي که بايد مدافع اسلام و قرآن باشند تمايلاتي به همين تفسير به رأي و تطبيق آيات قرآن بر دستاوردهاي علوم غربي پيدا کردند. حتي در تفسير المنار که مثلا از طرف استادي بزرگ در الأزهر القا مي‌شد گرايش‌هايي کم يا بيش در اين جهت پيدا مي‌شد. قدر مشترک اين گرايشات، تمايل به تفسير آيات قرآن بر اساس دستاوردهاي علوم تجربي بود. براي مثال، آنها حقايقي قرآني مانند لوح، قلم، عرش، کرسي، ملائکه و ... را بر عوامل و موجودات مادي تطبيق مي‌کردند؛ حتي وحي، کرامات، مکاشفات و چيزهايي از اين قبيل را هم به نوعي تفسير مادي مي‌کردند. ◀ اين موج که در کشورهاي اسلامي و کشورهاي شيعي به‌خصوص در ايران، هم طرفداراني پيدا کرد و در حال رشد و رواج بود در مرحوم علامه طباطبايي احساس خطر ايجاد کرد. ايشان احساس خطر مي‌کردند که اين روش ادامه پيدا کند و ما ابتدا دستاوردهاي علوم غربي را بپذيريم و بعد تلاش کنيم آيات قرآن را بر آنها تطبيق کنيم يا نظريات علوم انساني از قبيل مسائل حقوقي، سياسي و ... را از آنجا اخذ کنيم و بعد تلاش کنيم که آيه‌اي مطابق آن پيدا کنيم و بگوييم قرآن هم همين را مي گويد ‌- تطبيق‌هايي که بسيار اتفاق افتاده است. ....ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📼 تلاوت حضرت آیت الله خامنه ای (زید عزه) 📈 فضیلت تلاوت سوره «عصر» چیست؟ 📐 درباره فضیلت تلاوت این سوره، در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ قَرَأَ «وَ الْعَصْرِ» فِی نَوافِلِهِ بَعَثَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ مُشْرِقاً وَجْهُهُ ضاحِکاً سِنُّهُ قَرِیرَةً عَیْنُهُ حَتَّى یَدْخُلَ الْجَنَّةَ»؛ (هر کس سوره «و العصر» را در نمازهاى نافله بخواند، خداوند او را در قیامت برمى انگیزد در حالى که صورتش نورانى، چهره اش، خندان و چشمش [به نعمت هاى الهى] روشن است، تا داخل بهشت شود!). (1) 📐 معلوم است این همه افتخار، سرور و شادمانى از آن کسى است که این اصول چهارگانه را در زندگى خود پیاده کند، نه این که فقط به خواندن قناعت نماید. (2) 📝 پی نوشت: (1). «مجمع البيان»، جلد 10، صفحه 535. (2). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 27، ص 316. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌 حرمت محیط زیست 🔸 ما وقتی حرمت محیط زیست را نگه می ‌داریم که حرمت این بدن را نگه بداریم. هشتاد درصد یعنی هشتاد درصد! مشکلات بیمارستان ما همین قسمت است، از بس پُرخوری و بدخوری است. آدم این قدر می ‌خورد که در مجلس آروغ بزند؟! پیغمبر که مهد ادب بود، فرشته ادب بود، کسی در مجلس ایشان آروغ زد، فرمود کمتر بخور! «أقلِل مِن جَشَإ»،[1] آدم این قدر می‌ خورد که جلوی مردم آروغ بزند؟! ما وقتی که بدنمان را نشناختیم، اصلاً انسانیت خود را نشناختیم، دل شما می‌ خواهد هوای هوا را داشته باشیم؟! در بی ‌خبری از تو صد مرحله پیشم ٭٭٭ تو بی ‌خبر از غیری من بی ‌خبر از خویشم[2] 🔸 وقتی آدم نمی ‌فهمد که چقدر غذا بخورد، دلتان می ‌خواهد زمین و زمان را حفظ بکند؟ نگذاشتند که دین عرضه شود، ما خیال می ‌کنیم که دین همان چهار رکعت نماز است! این قرآن کریم چقدر شیرین حرف می‌ زند! آنجا که سخن از ادب و کرامت و معنویت است، نام انسان را با ملائکه ذکر می ‌کند؛ آنجا که سخن از خوردن است، نام انسان را با دام ذکر می ‌کند: ﴿كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ﴾،[3] ﴿مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ﴾،[4] این انسان باید بفهمد که چرا قرآن نام اینها را با دام یک جا ذکر می ‌کند! اما آنجا که جای فهم و ادب و انسانیت و امانت است، می ‌گوید انسان ‌ها و ملائکه دروغ نمی ‌گویند، انسان‌ ها و ملائکه امین هستند. ما این هستیم، دین برای همین آمده است. نتیجه عرض ما این است که اوّل خودمان را بشناسیم، دوم اینکه بدن در اختیار ماست، سفره در اختیار ماست، نه ما در اختیار سفره! 🔸 مطلب بعدی آن است که ما خیال می ‌کنیم آسمان از ما جداست، زمین از ما جداست، حوادث روزگار از ما جداست، این طور نیست، ما به هم وابسته‌ ایم. دین به ما می ‌گوید همان طوری که زمستان سرد است، شما ناچار هستید در لباس خود اثر بگذارید، شما اگر بد کردید، هوا هم بد می ‌شود! این برای خیلی‌ها افسانه است که ما حالا بد بکنیم، گناه بکنیم، باران برای ما نیاید، این افسانه است. باید بدانیم که یک نفر این را اداره کرد، یک نفر! الآن کسی که این دستگاه را ساخت، یک بروشور داد که از آن استفاده بکنیم یا نه؟ این تلویزیون را ساختند، این هواپیما را ساختند، این رادیو را ساختند، این بروشور را دادند یا ندادند؟ کسی که این بدن را ساخت، به او یک بروشور داد که استفاده بکند یا نداد؟ کسی که این نظام را ساخت، یک بروشور داد که از هوا چگونه استفاده بکند یا نکرد؟ این نظام دقیق است! ما تازه دانشمندان را می‌ گوییم دانشمند، چرا؟ برای اینکه او سی ـ چهل سال درس خوانده یک ذرّه ‌ای از ذرّات بدن را فهمید. آن که بدن ‌آفرین است که ﴿أَ لَا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ﴾،[5] این قرآن را داده، این روایات را داده که با این دستگاهی که من خلق کردم، این را این طور بکار ببر! این زمین که من خلق کردم این طور بکار ببر! این دریایی که خلق کردم، این آسمانی که خلق کردم، این طور بکار ببر! آیا اینها را همین طور رها کرده است؟ کسی چهار تا آهن را روی هم می‌ گذارد، می‌ شود رادیو و یک بروشور برای آن می‌گذارد، این نظام محیرالعقول را ساخته، به ما گفته هر چه دلت می ‌خواهد روی هوا، زمین، دریا این کار را بکند؟! 🔸 بنابراین ما اوّل باید فرهنگ دین را و معرفت نفْس را شروع بکنیم، حقیقت خودمان را شناختیم، بدنمان را از جهت بهداشت حفظ می ‌کنیم، محیط زیست خود را حفظ می ‌کنیم، ادب و احترام را حفظ می ‌کنیم و کرامت خود را حفظ می ‌کنیم و هرگز کسی نیازمند نیست که کسی به ما بگوید زباله را در فلان جا نریز! وقتی خودمان را شناختیم خیلی از کارها حل است. [1] . صحیفة الامام الرضا (علیه السلام)، ص69؛ بِإِسْنَادِهِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ(علیه السلام) قَالَ قَالَ أَبُو جُحَیفَةَ أَتَیتُ النَّبِی(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ أَنَا أَتَجَشَّأُ فَقَالَ لِی «یا أَبَا جُحَیفَةَ اكْفُفْ جُشَاكَ فَإِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ شِبَعاً فِی الدُّنْیا أَطْوَلُهُمْ جُوعاً یوْمَ الْقِیامَةِ قَالَ فَمَا مَلَأَ أَبُو جُحَیفَةَ بَطْنَهُ مِنْ طَعَامٍ حَتَّی لَحِقَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». [2]. صهبای قمشه ای. [3]. سوره طه، آیه54. [4]. سوره نازعات، آیه33؛ سوره عبس، آیه32. [5]. سوره ملک، آیه14. 📚 دیدار رئیس سازمان محیط زیست با حضرت استاد تاریخ: 1395/11/19 🆔 @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت9:نکته های تفسیرآیه 1و2 سوره والعصر العصر ١ ✅ وَ الْعَصْرِ ▫ «الْعَصْرِ»: زمان. روزگار. مراد زمان و تاریخ بشریّت است که سرمایه زندگی انسانها است، و خسران و زیان آنان بر اثر گذشتن زمان عمرشان به بیهودگی است. 📈 ۱ - سوگند خداوند، به عصر پیامبر(ص) (و العصر) حرف «ال» در «العصر»، براى عهد حضورى است; یعنى، سوگند به این عصر! 📈 ۲ - عصر پیامبر(ص)، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و العصر) 📈 ۳ - سوگند خداوند به روزگار (و العصر) 🔹 یکى از معانى «عصر» دهر است; یعنى، زمانى طولانى و غیر محدود که انقضاى آن، به انقراض اهل آن زمان بستگى دارد. (تاج العروس) 📈 ۴ - سوگند خداوند، به عصر هر روز و نماز فریضه آن* (و العصر) 🔹 چنانچه «عصر» به معناى «عشىّ» (بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن یا ناظر به همان زمان خواهد بود و یا به قرینه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است. 🔅🔅🔅 العصر ٢ ✅ إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لَفِي‌ خُسْرٍ ▫ «الإِنسَانَ»: انسان مکلّف مراد است. «خُسْرٍ»: زیان و ضرر. اصل این است: آنان که با طلای عمر خود با شیطان معامله می‌کنند، زیان می‌بینند و آنان که با یزدان تجارت می‌نمایند، سود می‌برند 📈 ۱ - عموم انسان ها، سرمایه خویش را از کف داده، در زیان بزرگى فرورفته اند. (إنّ الإنسن لفى خسر) 🔹 «انسان» اسم جنس و حرف «ال» در آن، براى استغراق افراد است. تعمیم خسارت بر تمامى انسان ها و آنگاه استثناى مؤمنان (در آیه بعد)، بیانگر آن است که اکثریت چشمگیرى از انسان ها، دچار خسارت اند. 📈 ۲ - خداوند، در تأکید بر خسارت بار بودن وضع انسان ها، به عصر پیامبر(ص) سوگند یاد کرده است. (و العصر . إنّ الإنسن لفى خسر) 📈 ۳ - بى ایمانى و ترک عمل صالح و تبلیغ نکردن از حق و صبر، زیان بزرگى است. (لفى خسر) 🔹 نکره آمدن کلمه «خسر»، براى بیان عظمت آن است. استثنایى که در آیه بعد آمده، زیان را به غیر افراد مستثنى، اختصاص داده است. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت10:نکته های تفسیرآیه 3 سوره والعصر العصر ٣ ✅ إِلاَّ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِ‌ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ «تَوَاصَوْا»: همدیگر را سفارش کردند. «الْحَقِّ»: هرگونه حق و حقیقتی. «الصَّبْرِ»: شکیبائی. ذکر خاص بعد از عام است و بیانگر اهمّیّتی است که دارد. 📈 ۱ - تنها مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام داده و یکدیگر را به پذیرش حق و شکیبایى توصیه مى کنند، گرفتار خسارت نخواهند شد. (إنّ الإنسن لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۲ - ایمان و عمل صالح و پذیرش حق و شکیبایى، بهره گیرى درست از سرمایه هاى وجودى خویش است. (لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۳ - انجام دادن تمام کارهاى شایسته، توصیه خداوند به مؤمنان (الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) 🔹 حرف «ال» در «الصالحات»، آن را بر تمام اعمال صالح تعمیم داده است. از آن جا که هرگاه عموم حقیقى امکان پذیر نباشد، عموم عرفى مورد نظر است; مراد اعمال صالحى است که براى شخص مؤمن مقدور مى باشد. 📈 ۴ - کفرورزى، ترک عمل صالح و بى اعتنایى به ترویج حق و صبر، زیان کارى است. (لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۵ - توصیه دیگران به پذیرش حق و شکیبایى در راه آن، مصداق بارز عمل صالح است. (عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 عطف توصیه به حق و صبر - که مصداق عمل صالح است - بر انجام اعمال صالح، عطف خاص بر عام و نشانه اهمیت ویژه خاص است. 📈 ۶ - لزوم حق پذیرى، شناختن و شناساندن حق و پایدارى و شکیبایى براى تحقق آن (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 ترغیب مؤمنان به توصیه دیگران بر حق و صبر، بیانگر لزوم پایبندى خود به آن دو است. 📈 ۷ - حق پذیرى و دفاع از حق، نیازمند شکیبایى و استقامت است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 جمله «تواصوا بالصبر»، ممکن است درصدد بیان زمینه هاى لازم براى مفاد «تواصوا بالحقّ» باشد. 📈 ۸ - «صبر»، نشان حق پذیرى است و سفارش دیگران به آن، نمونه بارز ترغیب مردم به حق است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 برداشت یاد شده، ناظر به این احتمال است که عطف «تواصوا بالصبر» بر جمله قبل، عطف خاص بر عام باشد. تکرار فعل «تواصوا»، این ارتباط را تأیید مى کند; زیرا در تعبیرى نظیر «تواصوا بالحقّ و الصبر»، تفاوت حق و صبر نمایان تر است. 📈 ۹ - اصلاح جامعه در کنار اصلاح خویشتن، ضرورتى اجتناب ناپذیر در ثمربخشى وجود انسان (لفى خسر. إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۱۰ - امربه معروف، پنددهى و پندپذیرى، از خصلت هاى برجسته انسان هاى کامیاب (لفى خسر . إلاّ الذین ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 «تواصوا»، از باب تفاعل و بیانگر آن است که مؤمنان، در کنار توصیه به دیگران، از توصیه هاى آنان نیز بهره مى برند. 📈 ۱۱ - تبلیغ اعتقادات حق و ترغیب دیگران به مقاومت در برابر منکرات، خصلتى ستوده و مایه کامیابى انسان (لفى خسر . إلاّ الذین ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۱۲ - ترویج حق و تقویت روحیّه پایدارى، نیازمند مشارکت و هم یارى مردم با یکدیگر است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان27 دقیقه ❇ این تلاوت شامل آیات ۱ تا آخر سوره مبارکه معارج و آیات ۱ تا آخر سو ره مبارکه نوح و آیات ۱ تا ۳ سوره مبارکه جن است . إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا ﴿۱۹﴾انسان حریص و کم طاقت آفریده شده. (۱۹) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا ﴿۲۰﴾هنگامی که بدی به او رسد بیتابی می‏کند. (۲۰) وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا ﴿۲۱﴾و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می‏شود. (۲۱) إِلَّا الْمُصَلِّینَ ﴿۲۲﴾مگر نمازگزاران. (۲۲) الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ﴿۲۳﴾آنها که نمازها را مرتبا بجا می‏آورند. (۲۳) وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ﴿۲۴﴾و آنها که در اموالشان حق معلومی است. (۲۴) ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (153) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 ✅ اصل چهارم. عزّت و افتخار انسان، بعد از احراز اصول گذشته، به داشتن اسوه اي است كه عزّتِ ممثَّل و فخرِ مجسّد باشد، زيرا شهودِ عزّت عيني و رؤيتِ فخر خارجي، زمينه اقتدار را فراهم مي كند؛ چه اينكه الگوي عزيز و فاخر، در تأمين اعتزاز و افتخار پيروان خود سعي بليغ دارد. عصاره آن كشش و اين كوشش، تشكيل نظامي عزّتمند و فخرمدار خواهد بود و همه افرادي كه در چنين نظام عزيزي به سر مي برند، از عزّت و فخر نِسْبي برخوردار مي شوند. ◀ نمونه بارز اسوه مزبور در تاريخ شرفبار اسلامي، حضرت امام حسين(عليه‌السلام) است؛ لذا شمّه اي از حيات متألهانه اين انسان كامل بازگو مي شود و اجمالي از صحنه سياه ستم اموي ارايه مي گردد تا انديشه عارفانه امام حسين(عليه‌السلام) و انگيزه عاشقانه آن حضرت در احياي دين كه مايه عزت و فخر است، و اماته كفر كه پايه ذلّت و ننگ است، تبيين شود و وظيفه سنگين عزّت خواهان و افتخارطلبان معلوم شود. ◀ امام حسين(عليه‌السلام) سبط رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرزند علي و فاطمه و برادر امام حسن و پدر نُه امام معصوم(عليهم‌السلام)، در سوم شعبان سال چهارم هجرت به دنيا آمد و قبل از ثَدْي مادر، از زبان رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم شير ملكوتي را امتصاص كرد و آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم در گوش راست وي اذان و در گوش چپ او اقامه فرمود و او را طبق رهنمود وحي الهي، «حسين» (عليه‌السلام) ناميد و در روز هفتمِ ميلاد عقيقه داد و دستور تراشيدن موي سر كودك و به وزن آن نقره صدقه دادن را صادر فرمود. ◀ امام حسين(عليه‌السلام) تا سال دهم هجرت، صحابت جدّ اكرم صلي الله عليه و آله و سلم خود را ادراك نمود و در اين مدّت كوتاه كودكي و نوجواني، مشمول مهم ترين آيات قرآن كريم كه پيرامون برجسته ترين فضايل انساني نازل شد، قرار گرفت؛ مانندِ (اِنّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت ويطهّركم تطهيراً) [سوره احزاب، آيه 33.]كه بيان گر طهارت و عصمت دوده طه و يس است، و نظير (فَمَنْ حاجّك فيه مِن بَعد ما جاءك من الْعلم فقل تعالوا نَدعُ أبنائَنا وأبنائكم ونسائَنا ونسائكم وأَنْفُسَنا وأَنْفسَكمْ ثمّ نَبْتَهل فَنَجْعَل لَعْنَتَ الله علي الكاذبين) [سوره آل عمران، آيه 61]و مثل (...قل لاأسئلكم عليه أجراً الّا المودّةَ في القُربي وَمن يَقْتَرفْ حسنةً نزد له فيها حسناً إنّ الله غفورٌ شكورٌ) [سوره شوري، آيه 23.]و شبيه (ويطعمونَ الطعام علي حبّه مسكيناً ويتيماً وأسيراً إنّما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاءً ولاشكوراً) [سوره دهر، آيات 8 ـ 9.]، و ساير آياتي كه درباره انسان هاي كاملِ مَهْبَطِ وحي ومُخْتَلَفِ ملائكه فرود آمده است. ◀ و از طرفي مشمول حديث متواتر رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم قرار گرفت كه فرمود: «اِنّي تاركٌ فيكم الثَقَلين كتاب الله وعترتي أهل بيتي... »؛[ جامع ترمذي، ص541 و مستدرك حاكم، ج3، ص109 و....]از اين كلام نوراني كه صاحبِ (ما ينطقُ عن الهوي إن هو إلّاوحي يُوْحي) [سوره نجم، آيات 3 ـ 4.] آن را ابلاغ نمود، همتايي عترتِ طاهرين(عليهم‌السلام) كه يكي از آن ذوات مقدس امام حسين(عليه‌السلام)است، با قرآن حكيم استفاده مي شود؛ يعني قرآن كريم، اگر در هر عصري به صورت انسان كامل درآيد، در دوران امام حسين(عليه‌السلام) به صورت آن حضرت متمثّل مي شود و اگر امام معصوم هر دوره اي به صورت يك كتاب مدوّن درآيد، مي شود قرآن حكيم. ◀ بنابراين، هيچ حقيقتي در ظاهر يا باطن قرآن يافت نمي شود، مگر آنكه امام معصوم(عليه‌السلام) آن را يافته است، و هيچ وصف يا فعلي براي امام معصوم(عليه‌السلام) ثابت نمي شود، مگر آنكه منبع اصلي آن در قرآن كريم ثبت شده است. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (154) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📐 خصيصه امام حسين(عليه‌السلام) در بين اختران سپهر عصمت و طهارت اين است كه مجراي كوثر رسالت و خير كثير نبوّت و ولايت و امامت است، زيرا كوثر كه به معناي عطاي كثير الهي است و بشارت آن از سوره كوثر استنباط مي شود، داراي مصاديق فراوان علمي و عيني است، ليكن به شهادت ذيل آن كه دشمنِ عنود، رسول گرامي را اَبْتَر مي داند و همين ذيل در مقام تحديد است، داراي مفهوم خواهد بود. منطوق آيه، اَبْتر و منقطع النسل بودن دشمن لَدُودِ پيامبر گرامي اسلام است و مفهوم آن، متّصل النسل بودن رسول گرامي است، و مقصود از دوام نسل، صرف تداوم نسب شناسنامه اي نيست، چون اگر فرزند پيامبري نظير پسر نوح يا فردي عادي و بي تفاوت باشد، آن پيامبر از جهت ولايت و مقام معنوي عقيم واَبْتر است، هرچند از نظر شناسنامه وَلود و صاحب نسل باشد. ◀ آنچه خواسته دشمنِ عنود بوده است، انقطاع نسل معنوي رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بود و آنچه توسطِ وحي وعده داده شد، دوام نَسَب معنوي آن حضرت است و تداوم اين رشته معنوي، توسط حضرت فاطمه زهرا)سلام الله عليها( در مجراي فيض خاص حسيني صورت پذيرفت؛ چه اينكه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم هنگام كام گيري حضرت اباعبدالله به وسيله زبان خود و نوشيدن شير ملكوتي امام حسين قبل از تغذيه به شير مادر، به اين تداوم نسل معنوي اشارت نمود و چنين فرمود: «اَبَي الله إلّا ما يريد هي فيك وفي ولدك».[ بحار الانوار، ج43، ص254.]بدين وسيله آن حضرت سرسلسله اولوالامر مطاع از امامان حسيني است و همگان، مانند ساير اصحاب كسا، مشمول آيه (أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأُولي الأمر منكم) [سوره نساء، آيه 59.]خواهند بود. ◀ به منظور صيانت كوثر از گزند مهاجمان جَمَل و صفّين و نهروان و ساير دشمنانِ حَقود، امام علي(عليه‌السلام) عنايت ويژه اي به حفظ حسين بن علي(عليه‌السلام) اِعمال مي فرمود؛ امام حسين(عليه‌السلام) تا سال سي ام هجرت، افتخار صحابت پدر بزرگوار خود، امام علي اميرمؤمنان (عليه‌السلام) را ادراك نمود و در بطش و نشط آن حضرت سهيم، و در قبض و بسط امام زمان خود شركت داشت و در جهادهاي تحميلي مبارز نستوه بود. بعد از شهادت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام)افتخار مصاحبت امام حسن(عليه‌السلام) را به مدت ده سال پيدا كرد و در قيام و قعود آن حضرت، وظيفه معصومانه خويش را به خوبي ايفا كرد، و پس از شهادت امام مجتبي(عليه‌السلام) به مدت ده سال همانند اميرمؤمنان(عليه‌السلام) صبر نمود؛ در حالي كه «في العين قذي وفي الحَلْق شجي» [نهج البلاغه، خطبه 3.]، زيرا دهاي معاويه و نيرنگ سياسي امويان از يك سو، احترام گذاشتن به صلح نامه تحميلي امام حسن(عليه‌السلام) از سوي ديگر، و آماده نبودن افكار عمومي در اثر رقود و ركود فرهنگي از سوي سوم، چاره اي جز صبر جگرسوز به همراه نداشت. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
3 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن 📐 ايشان(علامه طباطبایی) مي‌فرمود: اهتمام ما بايد اين باشد که قرآن را با روشي متقن مورد استفاده قرار دهيم تا از اين‌گونه لغزش‌ها برکنار بمانيم؛ و همان‌گونه که در مقدمه تفسير الميزان و جاي جاي اين تفسير شريف مي‌فرمايند، ايشان اين حقيقت را از روش اهل‌بيت عليهم‌ السلام الهام گرفته‌اند. روشي که اهل‌بيت عليهم‌السلام به دوستان خود آموختند و همچنين در برابر کساني که در مقام مناظره با اهل‌بيت سلام‌ الله‌ عليهم‌ اجمعين برمي‌آمدند سعي مي‌کردند از اين روش استفاده کنند، اين بود که شبهات مطرح شده درباره بعضي آيات را با آيات ديگري پاسخ مي‌دادند که معناي روشن‌تري دارند، و به تعبير معروف، قرآن را با قرآن تفسير مي‌کردند. ⏪ علامه ويژگي اصلي تفسير خودشان را اتخاذ اين روش قرار دادند که تلاش کنند ابهامات آيات قرآن کريم را با خود قرآن و با استفاده از آيات ديگر برطرف نمايند. در حقيقت «‌تفسير‌» همان برطرف کردن ابهام از مفهوم مبهم است. اين روش اولين ابزاري است که ما بايد از آن براي تفسير و رفع ابهام از بعضي مفاهيم آيات استفاده کنيم. شايد از فرمايشات خود علامه بتوان استفاده کرد که بزرگترين ويژگي تفسير ايشان اتخاذ اين روش بود. ⏪ علي-رغم اينکه بيش از نيم قرن از شروع کار ايشان در درس تفسير و نوشتن تفسير الميزان با اين روش مي‌گذرد هنوز هم براي بسياري از کساني که زياد از حضور ايشان استفاده نکرده، و صرفاً آثار کتبي ايشان را مطالعه کرده‌اند، يا از واسطه‌ها مطالب را شنيده‌اند، ابهام‌هايي در معنا و مفهوم و چگونگي اين روش وجود دارد؛ و با تعجب سؤال مي‌کنند که تفسير قرآن به قرآن به چه معناست. بعضي تصور مي‌کنند که هر جا هر ابهامي داشته باشيم، حتماً آيه ديگري هست که آن ابهام را رفع مي‌کند و بايد جستجو کنيم و آن را پيدا کنيم و از آيه مبهم رفع ابهام کنيم، و اگر مطلبي با آيه ديگري روشن نشد هيچ اعتباري ندارد و تنها راه فهم قرآن همين است که از آيه‌اي ديگر براي تفسير استفاده کنيم. ⏪ با چنين تصوري، اين روش را مورد مناقشه قرار مي‌دهند و به‌خصوص با استفاده از آراي علماي بزرگ و مفسران قديم و جديد، مي‌گويند: تجربه هم نشان مي‌دهد که اين کار شدني نيست و در بسياري از موارد به مشکل برخورد مي‌کنيم و اين روش کارآيي چنداني ندارد. ⏪ بعضي ديگر اندکي مسئله را توسعه مي‌دهند و با مقداري مسامحه سعي مي‌کنند برداشتي که از آيه‌اي دارند را با برداشت ديگري که از آيه ديگري دارند تکميل کنند و توضيح دهند. به اين معنا که وقتي مي‌خواهد ابهامي را از آيه‌اي حل کنند سراغ آيه ديگر مي‌روند و اگر آن آيه ابهام داشته باشد و معناي آن روشن نباشد مسئله دوم را با برداشت شخصي خودشان حل مي‌کنند و مي‌گويند: ما از اين آيه براي حل آيه ديگري کمک مي‌گيريم؛ اما آن آيه‌اي که مفسِر است به چه معنا است؟ معناي آن را خود برداشت مي‌کنند. اين هم مشکل را حل نمي‌کند براي اينکه حجتي بر آن برداشت دوم ندارند. اگر قرار است خود ما برداشت کنيم، از ابتدا آيه اول را بر اساس برداشت خودمان تفسير مي‌کنيم و چه نيازي به آيات ديگر داريم؟! اگر اين کار صحيح نيست، پس ابهامي را که در آيه دوم هست چگونه برطرف کنيم؟ منظور علامه از اينکه گفتند روش ما در تفسير اين است که قرآن را با قرآن تفسير مي‌کنيم چيست؟ ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
4 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن ✅ مثالي روشن از روش تفسير قرآن به قرآن ◀ بد نيست اشاره‌اي به يک مثال واضح از روايات داشته باشيم. در سوره حمد مي‌خوانيم: «‌اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم‌». منظور از «‌الذين انعمت عليهم‌» چه کساني هستند؟ برخي از شخصيت‌هاي بزرگ کشور خودمان در ضمن فرمايشاتشان به مناسبتي گفتند: مقصود همين نعمتهاي دنياست، و «‌صراط الذين انعمت عليهم‌» يعني راه کساني که ثروت‌هاي مادي، علوم مادي و صنايع پيشرفته دارند! و ما در اين سوره دعا مي‌کنيم که خدا آن راه را به ما نشان دهد؛ بنابراين مقصود از صراط مستقيم راهي است که اين رهروان رفتند و به اين علوم و صنايع رسيدند و مي‌خواهند به ستارگان هم دست پيدا کنند. ما هم از خدا مي‌خواهيم اين راه را به ما ياد دهد! شايد بعضي از شخصيت‌هاي بزرگ کشور خودمان چنين چيزهايي اظهار کرده باشند. ⏪ اما وقتي به خود قرآن مراجعه مي‌کنيم (به‌خصوص در بعضي روايات هم اشاره شده است)، در آيه‌اي مي‌فرمايد: «‌وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً‌»[1]؛ چهار طايفه را اسم مي‌برد که اينها «‌انعم الله عليهم‌» هستند: نبيين، صديقين، شهداء و صالحين. بعد براي ترغيب ديگران مي‌گويد: «‌حسن اولئک رفيقا‌»؛ آنها کساني هستند که خدا نعمت به آنها داده است اما شما مي‌توانيد رفيق آنها شويد. اگر مي‌خواهيد رفيق آنها باشيد و با آنها باشيد راهش اين است: «‌مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ‌». اگر مي‌خواهيد رفيق اينها و با اينها باشيد راهش اطاعت از خدا و پيغمبر است. وقتي شما اين دو آيه را کنار هم بگذاريد خيلي واضح نشان مي-دهد که وقتي ما مي‌گوييم: «‌اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم‌»، اينها چه کساني هستند؛ اينان کساني هستند که مستقيما مورد انعام الهي قرار گرفته‌اند و آنان نبيين، صديقين، شهداء و صالحين هستند. اين نعمتها نعمتهاي مادي نيست که خدا به پيامبرش مي‌فرمايد: تو چشم به اين نعمت‌ها ندوز! اين زخارف بي‌ارزش دنيا تو را غافل نکند! «‌وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ‌»[2]، و امثال اين آيات. اين نعمت‌هاي مادي چيزي نيست که هر روز در سوره حمد پنج مرتبه از خدا بخواهيم اينها را به ما بدهد و راهي را به ما نشان بدهد که دنياپرستان به آن رسيدند. قرآن راهي را مي‌گويد که ما را به انبياء، صديقين شهداء و صالحين ملحق مي‌کند، و ما را ترغيب مي‌کند که رفيق آنها شويم، و به ما مي-گويد که آنها رفيق-هاي خوبي هستند؛ سعي کنيد با آنها باشيد. ◀ اين مصداق روشني از تفسير قرآن به قرآن است. مرحوم آقاي طباطبايي مي-خواهند چنين روشي را در تفسير قرآن بکار گيرند. آيا اين بدان معنا است که تمام آيات قرآن چنين مفسري از يک آيه ديگر دارد؟ ايشان چنين ادعايي نکرده‌اند. ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 ارزش انسان 📐 یک بیان نورانی از حضرت امیر (سَلامُ الله عَلَیه) در نهج البلاغه است که «قِیمَةُ كُلِ‏ امْرِئٍ مَا یحْسِنُه‏»؛[1] ارزش هر کسی به هنر اوست، نفرمود: «قیمة کل امرء ما یعلمه». علم هنر نیست، ممکن است که وسیله باشد، برای گمراه‌ کردن یا وسیله باشد برای اینکه انسان خود را بفروشد. ما عظمت خودمان، آن آزادی خودمان را باید حفظ بکنیم. 📐 اگر انسان خود را خوب بشناسد و کرامتش را بشناسد هنر جزء ساده ‌ترین کارهاست، برای اینکه تمام ابزارها در آن هست، مخاطبش هم همین است. چطور او از آهنگ خوب لذّت می ‌برد، از منظره خوب لذّت می ‌برد، از قیافه خوب لذّت می ‌برد؟ اینها را خدا به او داد، به ما هم داد. آن وقت آسان ‌ترین کار می ‌شود هنرمندی، چون همه را هم ما داریم و هم مخاطب ما؛ اما وقتی که ما مثل همین شب‌ های فروردین که می‌ شود، حاجی فیروزی شده و همه را سیاه کرد، خودمان را سیاه کردیم و مخاطب را سیاه کردیم، نه ما از زیبایی لذّت می ‌بریم، نه او، چون هر دو سیاه شدیم. حضرت فرمود ارزش هر کسی به هنر اوست. 📐 بنابراین اوّلین کار این است که ما خودمان را به عنوان یک هنرمند بدانیم و بدانیم که یک موجود أبدی هستیم، موجود أبدی خروجی‌ آن هم أبدی است! نه به این سمت وابسته است و نه به آن سمت، حرف ‌های پوسیدنی، حرف‌ هایی که تاریخ مصرف دارد و حرف ‌هایی که بازی است، این هنر نیست. 📐 حرف مولوی این است که شما اینجا می ‌نشینید و می‌ گویید بهشتی هست، تازه حرف حکیم و متکلم را می گوید هنر نیست، می‌ گوید عارف هنرمند است. شما می ‌گویید بهشتی هست، جهنمی هست، ما باید مواظب باشیم، این حرف فیلسوف است و متکلم، این هنر نیست. هنر آن است که عارف دارد، اینجا که نشسته، جهنم را ببینی، بهشت را ببینی: خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[2] آن حکیمی که می‌ گوید ما از دود می‌ فهمیم آتشی هست، او دارد گپ می‌ زند، نه اینکه هنرمندانه سخن بگوید! آن کسی که آتش را می ‌بیند، او هنر دارد. [1]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت81، ص482. [2]. مثنوی معنوی, دفتر ششم، بخش 83. 📚 دیدار اعضای سازمان هنری سینمایی با حضرت استاد تاریخ: 1395/10/25 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 دروغ، بلایی خانمان برانداز این ، از هر غده بدخیمی بدتر است. در هایی که سابق نسبت به هم می کردند که خیلی تند و خشن بود، می گفتند: ان شآء الله خانه سرایت بشود که آنجا علف در بیاید یا سبزی بکارند، یعنی کلاً ریشه ات کنده بشود. این تعبیر که (اِنَّ الیَمینَ الکاذِبَهَ لَتَذَرُ الدّیارَ بَلاقِع)، یعنی همین! دروغ آدم را طرزی ویران می کند که کلّ و او از بین می رود، آنجا یک می شود که یک مقدار علف در می آید یا سبزی می کارند. در دنیا کسی با بخواهد راه کسی را ببندد، یا برود؛ طولی نمی کشد که خانواده های متعددی را ویران می کند، آن را می کند. 🔷️ ر.ک الکافی / جلد ۲ / صفحه ۳۴۷ ✅ درس خارج فقه _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۱/۲۹ @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دروغ، بلایی خانمان برانداز این ، از هر غده بدخیمی بدتر است. در هایی که سابق نسبت به هم می کردند که خیلی تند و خشن بود، می گفتند: ان شآء الله خانه سرایت بشود که آنجا علف در بیاید یا سبزی بکارند، یعنی کلاً ریشه ات کنده بشود. این تعبیر که (اِنَّ الیَمینَ الکاذِبَهَ لَتَذَرُ الدّیارَ بَلاقِع)، یعنی همین! دروغ آدم را طرزی ویران می کند که کلّ و او از بین می رود، آنجا یک می شود که یک مقدار علف در می آید یا سبزی می کارند. در دنیا کسی با بخواهد راه کسی را ببندد، یا برود؛ طولی نمی کشد که خانواده های متعددی را ویران می کند، آن را می کند. 🔷️ ر.ک الکافی / جلد ۲ / صفحه ۳۴۷ ✅ درس خارج فقه _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۱/۲۹ @rahighemakhtoom
📌علامه جوادی آملی 🧷انسان نبايد خود را با افراد تبهكار و فاسق و منافق بسنجد و بگويد: الحمد لله خوشا به حال ما كه در اين راه آمديم و به دام كفر و نفاق نيفتاديم. امام مجتبي (عليه السلام) مي فرمايد: هرگز خود را با بدان و اهل دنيا نسنجيد وگرنه ضرر كرده ايد. خود را با شهداي كربلا و ياران پاك ابا عبدالله الحسين (عليهم السلام) بسنجيد، با آنان كه چهل سال با وضوي نماز عشاي خود نماز صبح را خواندند! راه باز است و به مقام بلند رسيدن وقف كسي نيست، همت را بايد بلند داشت. به ما آموخته اند كه هر شب جمعه در دعاي كميل از خدا بخواهيم ما را به حدي برساند كه بالاتر از آن حد كسي نيست: «وأقربهم منزلةًمنك وأخصّهم زلفةً لديك» تنها همت ما اين نباشد كه به جهنم نرويم، خداوند در قيامت بسياري از افراد را نمي سوزاند، بچه ها، ديوانه ها، مستضعفاني كه دسترسي به معارف واحكام الهي نداشته اند به جهنم نمي روند، به جهنم نرفتن هنر نيست. امير مؤمنان از رسول خدا نقل مي كند كه فرموده: «إنّ الله عز و جل يحبّ معالى الا قمور ويكره سفسافها» : خداوند همّتها و فكرهاي بلند را دوست دارد و كارهاي پست و فرومايه را اكراه دارد. 📚کتاب حکمت عبادت @rahighemakhtoom
📈 نورانیت فرزندان ⏪ مستحضرید كه ولیمه در اسلام مستحب است. ولیمه ‌هایی كه مستحب است مثل اینكه كسی سفر مكه رفته ولیمه می ‌دهد، ازدواج كرده ولیمه می‌ دهد، ساختمان درست كرده ولیمه می‌ دهد، خدا به او فرزند داده ولیمه می ‌دهد؛ این ولیمه ‌ها هر كدام یك اسم خاصّی دارند. وقتی فرزندی به دنیا آمد ولیمه ‌ای كه می ‌دهند یك نام دارد، وقتی موی سر او را روز هفتم می ‌تراشند این ولیمه اسم خاص دارد که آن به صورت عقیقه است، وقتی او را ختنه می ‌كنند یك اسم خاص دارد، همه این ولیمه ‌ها مستحب است؛ اما یكی از آن ولیمه ‌ها كه مستحب است «ولیمة الحِذاق» یا «ولیمة الحَذاق»، این است كه اگر پدری یا مادری بچه‌ اش را فرستاده مكتب تا قرآن بیاموزد و او در خواندن قرآن حاذق شده مستحب است پدر ولیمه بدهند، این متأسفانه اصلاً برای ما مطرح نیست! ما خیال می ‌كنیم این ولیمه دادن‌ ها فقط برای همان مسافرت مكه و امثال اینهاست. ⏪ وقتی كه انسان, نونهالی را فرزندی را فرستاد در مهد قرآن در مكتب قرآن او قرآن یاد گرفت و حاذق شد كه قرآن را خوب می ‌خواند و غلط نمی ‌خواند مستحب است که پدر ولیمه بدهد، این اندازه پدر و مادر باید بكوشند كه بچه ‌هایشان نورانی باشند! این مربوط به وظیفه پدر و مادر است، اولیای مدرسه هم همین سِمت را دارند. 📚 دیدار دانش آموزان و اولیای مربیان با حضرت استاد تاریخ: 1391/12/20 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 📌 قلب سلیم محل محبت خدا 🔰 قرآن مهم ترین راه نزاهت روح را سلامت دل از محبت غیر خدا می داند و می فرماید: تنها کسانی در قیامت از گزند عذاب آن روز مصون اند که با قلب سالم وارد صحنه قیامت شوند: «یوم لا ینفع مال و لا بنون * الا من اتی الله بقلب سلیم». در قیامت معلوم می شود که نه تنها مال و فرزند، بلکه غیر از قلب سلیم و مطّهر از غبار ماسوا هیچ چیزی نافع نیست. 🔰 درباره ابراهیم خلیل (ع) نیز می فرماید: «اذ جاء ربّه بقلب سلیم» و قلب سلیم قلبی است که به تعبیر برخی روایات، محبت هیچ کس جز خدا در آن نباشد: «القلب السلیم الذی یلقی ربّه و لیس فیه احد سواه»، پس معیار سلامت قلب، تنها محبت خداست. 🔰 راهی که پیمایش آن، مایه تزکیه نفس و نزاهت روح است و انصراف از آن، مایه تیرگی روح می گردد، قطع علایق از ماسوای خداست. جمع بین محبت یا تعلق به غیر خدا و میان نزاهت روح، میسور و ممکن نیست، زیرا هر علاقه ای که به غیر خدا باشد، غباری بر روح است و جان غبارآلود، راهی به حریم خدا ندارد. 📚 برگرفته از کتاب دانش و روش بندگی ص 220 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان: 7 دقیقه 📈 این تلاوت شامل آیات ۶۱ الی ۶۵ سوره غافر است. اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ ﴿۶۱﴾ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ ﴿۶۲﴾ کَذَلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ ﴿۶۳﴾ اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿۶۴﴾ هُوَ الْحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۶۵﴾ 🌿🌿🌿 ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (85) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 2 ـ مالكيت حقيقي و اعتباري 📐 مِلْك كه مبدأ اشتياق مالك است، اقسامي دارد؛ در نتيجه مالكيت هم اَنحاي متعدد دارد: 1⃣ قسم يكم، مالكيّت اعتباري است؛ مانند مالكيّت انسان نسبت به لباس و خانه‌ي خودش. اين مالكيّت در حوزه‌ي امور اعتباري و در حيطه‌ي قراردادهاي عقلايي است و با خريد و فروش و ساير معاملات، قابل تغيير است؛ چنانكه مالك خانه، پس از فروش، تنها مالك عوض آن است و ديگر مالك خانه نيست. 2⃣ قسم دوم كه برتر از قسم نخست است «مالكيّت حقيقي محدود» است؛ مانند مالكيت انسان نسبت به اندام و جوارح خويش. انسانْ با اراده مي تواند در جوارح خود، مانند چشم و گوش، تصرف كند. اين مالكيت حقيقي است. اما چون خودِ انسان موجودِ محدودي است، مالكيّت وي نيز محدود خواهد بود. 3⃣ قسم سوم كه برتر از دو قسم گذشته است، «مالكيّتِ حقيقي مطلق» است و آن مالكيتِ نامحدودِ خداي سبحان نسبت به عالم است. همان گونه كه علت تامّه، مالك همه‌ي شئون هستي معلولِ خويش است، خداي سبحان نيز قيّوم سراسر نظام هستي و مالك همه‌ي شئون آن است و همه‌ي موجودات، مِلك و معلول و متقوّم به او هستند. ◀ مالكيّتي كه در روابط اجتماعي انسانها مطرح است و به انسانها اسناد داده مي شود، مانند: (لا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل) [سوره‌ي نساء، آيه‌ي 29.]، همان مالكيت اعتباري است و اعتبار آن براي نظم امور اجتماعي است؛ اما وقتي سخن از رابطه‌ي انسان با خداست، مالكيت حقيقي نامحدود مطرح است. از اين رو قرآن كريم مي فرمايد: از اموالي كه خداي سبحان شما را در آن خليفه‌ي خود ساخت انفاق كنيد: (وأنفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه) [سوره‌ي حديد، آيه‌ي 7.]، (واتوهم من مال الله الذي آتاكم)[ سوره‌ي نور، آيه‌ي 33.]. پس مال حقيقتاً از آنِ خداست كه آن را در اختيار انسان گذاشته است و انسان در مورد اموال، خليفه‌ي خداست. استفاده‌ي اين مطلب از آيه اول اگر دشوار باشد، از آيه‌ي دوم آسان است. ✔ بنابراين، در مسائل اقتصادي كه بر پايه‌ي روابط اجتماعي تنظيم مي شود، هركس از راه مشروع مالي كسب كند، مالك آن است و ديگران بدون اذن او نمي توانند در آن تصرف كنند؛ اما در رابطه انسانها با خداي سبحان، مِلْك ومالك، همه مِلك خدا هستند. ⏪ امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) در تفسير «لا حول ولا قوة إلاّ بالله» مي فرمايد: خداوند مالك است و او ما را مالك كرده است. پس مادامي كه مال او در اختيار ماست تكليفي داريم و با بقاي آن تمليك، اين تكليف باقي است: «إِنا لا نملك مع الله شيئاً ولا نملك إلاّ ما مَلَّكَنا فمتي ملّكنا ما هو أملك به منّا كلّفنا ومتي أخذه منّا وضع تكليفه عنّا»[نهج البلاغه، حكمت 404.]. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (86) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 3 ـ ظهور مالكيت مطلقه در قيامت 📐 قرآن كريم در آياتي چند مِلك و مُلك جهان آفرينش را به خداي سبحان نسبت مي دهد؛ مانند: (ألم تعلم أن الله له ملك السماوات والارض وما لكم من دون الله من ولي ولانَصير) [سوره‌ي بقره، آيه‌ي 107.]، (وما أدراك ما يوم الدين ثم ما أدراك ما يوم الدين يوم لا تملك نفس لنفس شيئاً والأمر يومئذٍ لله)[ سوره‌ي انفطار، آيات 17 ـ 19.]. آيه‌ي نخست درباره‌ي فرمانروايي خدا بر آسمانها و زمين است و آيه‌ي دوم كه مِلك و مُلك يوم الدين را به طور مطلق براي خدا ثابت مي كند، با تعبيرهايي مشعر بر عظمت قيامت، مي گويد: در آن روز مالكيت براي احدي در هيچ موردي نيست؛ نه كسي مالك كارهاي خويش است و دستور وي در آنها نافذ است و نه مالك كارهاي ديگران و يا مسلّط بر شئون آنان خواهد بود، بلكه مالكيّت همه‌ي كارها و اداره‌ي همه‌ي امور از آنِ خداست. ◀ بنابراين، چه در يوم الدين و چه در غير آن، مِلك و مُلك مخصوص خداي سبحان است و احدي با او شريك و سهيم نيست و چنين نيست كه در مقام ثبوت، مِلك يا مُلك تقسيم و تقسيط شده باشد، بلكه اين بحث تنها مربوط به مقام اثبات است؛ يعني امروز ما نمي دانيم كار به دست كيست، ولي در قيامت كه روز ظهور حق است: (ذلك اليوم الحق) [سوره‌ي نباي، آيه‌ي 39.]، معلوم خواهد شد كه كار به دست ديگري بود و انسان گاهي به عنوان «اعتماد به نفس» خود را فريب مي داد و گاهي به عنوان «تشكر از مخلوق» به ديگران پناهنده مي شد، ولي فردا مي فهمد كه كار تنها به دست خدا بوده و هست و علل و اسباب ظاهري همه از شئون فاعليت خداي سبحان است. ما تنها اواسط سلسله را مي بينيم و از آغاز آن غافليم. از اين رو خود يا ديگران را فاعل مي پنداريم و براي آن كه به اعتماد به غير خدا رنگ ديني بدهيم به عنوان اين كه بي تشكر از مخلوق نمي توان شاكر خالق[1]بود از ديگران تشكر مي كنيم. ============================= 📝 پی نوشت: [1]ـ امام صادق (عليه السلام) درباره‌ي آيه‌ي وما يؤمن أكثرهم بالله إلّا وهم مشركون (سوره‌ي يوسف، آيه ي106) فرمودند: «هو الرجل يقول: لولا فلان لهلكت ولولا فلان لأصبت كذا و كذا ولولا فلان لضاع عيالى، ألاتري أنه قد جعل لله شريكاً فى ملكه يرزقه ويدفع عنه؟»؛ همين كه شخصي مي گويد: اگر فلاني نبود نابود مي شدم و... بدين گونه او براي خدا شريك قرار داده است. آنگاه راوي از امام (عليه السلام) پرسيد: اگر بگويد: «لولا أنْ منّ الله عَلَىّ بفلان لهلكت»؛ اگر خدا به وسيله‌ي فلاني به من احسان نمي كرد نابود مي شدم، چگونه است؟ حضرت فرمودند: «لابأس بهذا» (نورالثقلين، ج2، ص476). از همين قبيل است تعبير شرك آلود رايج: «اوّل خدا، دوم شما»؛ زيرا خدا اوّلي است كه دومي براي او قابل فرض نيست: هو الأول والاخر والظاهر والباطن (سوره‌ي حديد، آيه‌ي 3). پس بر اساس رهنمود پيشوايان معصوم (عليهم السّلام) در برابر احسان ديگران بايد گفت: خدا را شكر كه از اين راه به من احسان كرد؛ گرچه او مي توانست همين احسان را از راه ديگر به من بكند. براساس توحيد، هر نعمتي را بايد از خدا دانست: وما بكم من نعمة فمن الله‌ي (سوره‌ي نحل، آيه‌ي 53) و با اين ديدگاه ديگر نه به عنوان «اعتماد به نفس» مي توان به خود بها داد و نه به بهانه‌ي «تشكّر از مخلوق» به ديگران. معناي حديث معروف «من لم يشكر المنعم من المخلوقين، لم يشكر الله عزّ وجلّ» (بحار، ج 68، ص 44) نيز چنانكه گذشت، اين است كه نيكوكاران مظاهر احسان الهي هستند و اگر متنعم، مظهر احسانِ وليّ نعمت را سپاس ندارد، وليّ نعمت خود را سپاس نداشته است. پس سپاسگزاري از مخلوق «بما هو مخلوق» محمود است و بدون لحاظ حيثيت مخلوق بودن نامحمود. شايان ذكر است كه، «مشركون» در آيه‌ي وما يؤمن... غير از «الذين أشركوا» است، چون «الذين اشركوا» در مقابل مؤمنين و عبارت است از وثنيين و ديگر بت پرستان. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 شعب رحمت الهی 🔸 این ماه را كه ذات اقدس الهی به عنوان ماه شعبان مشخص كرده است، برای شعبه شعبه بودن رحمت ‌های الهی است؛ گاهی پیامبر خود را به نام شعیب معرفی می‌ كند كه شعبه ‌های گوناگون رحمت الهی به وسیله این پیامبر به جامعه منتقل می ‌شود و گاهی زمانی مشخّص را به نام ماه را شعبان می ‌نامد كه از شعبه ‌های گوناگون رحمت الهی است؛ برخی‌ ها از شعبه ‌های كوچك، برخی ‌ها از شعبه ‌های بزرگ، برخی‌ ها از شعبه‌ های كمتر و برخی ‌ها هم از شعبه‌ های بیشتری از فیض ذات اقدس الهی بهره می ‌برند. 🔸 مطلب دیگر آن است كه در این دعای نورانی كه بین دو نماز خوانده می ‌شود و گفته شد که در هنگام زوال خوانده شود ـ همین درود مخصوص ـ در این درود و تحیت خاصّی كه نسبت به وجود مبارك پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) عرض ارادت می ‌كنیم، به خدا عرض می‌كنیم خدایا! گرچه در سوره «احزاب» فرمودی كه پیامبر اُسوه و الگوست، [1]گرچه ما موظّف هستیم «ائتسا» یعنی اقتدا و تأسّی به آن حضرت كنیم، لكن آن توفیق را به ما مرحمت كن یك و آن لطف را به وجود مبارك حضرت مرحمت كن دو كه نسبت به ما پدری كند سه، یك راه وسیعی برای ما باشد چهار، «وَ اجْعَلْهُ‏ لِی‏ شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً إِلَیكَ‏ مَهْیعاً».[2] 🔸 وجود مبارك حضرت سیره و سنّت و روشِ او راه است. ما یك راه مستقیمی نداریم كه پیغمبر برابر آن راه حركت كند، هر چه او می ‌كند و می ‌گوید و هر جا می ‌رود این راه است! ما یك وقت راهی راهی هستیم كه مهندسان برای ما ترسیم كردند و یك وقت است كه نقشه و راه و هندسه ـ هندسه غیر از مهندس است ـ راه را تنظیم می ‌كند كه مهندس برابر آن حركت می ‌كند. ما راهِ از پیش تعیین ‌شده ‌ای نداریم و راه را با اینها تشخیص می ‌دهیم، اینكه درباره امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) گفته شد علی ‌بن ‌ابی‌ طالب «مَعَ الْحَقِّ» است و حق با علی است «یدُورُ مَعَهُ‏ حَیثُ‏ مَا دَارَ»،[3] این «یدُورُ» ضمیر آن به «حق» برمی ‌گردد «یدُورُ حَق مَدار عَلی حَیثُ‏ مَا دَارَ». یك راه از پیش تعیین ‌شده ‌ای نیست كه ائمه از آن راه بروند، راه را خدای سبحان به وسیله امام و پیغمبر مهندسی می ‌كند، هندسه ترسیم می ‌كند، راهنمایی می ‌كند و آنچه آنها گفتند می‌ شود راه، آنچه آنها كردند می ‌شود راه و آنچه آنها نوشتند می‌ شود راه، زیرا خدای سبحان به وسیله اینها مهندسی جهان را ترسیم می‌ كند، هر جا اینها رفتند می ‌شود راه. 🔸 ما در این دعاها و تحیت ‌ها از خدای سبحان مسئلت می ‌كنیم كه وجود مبارك پیامبر كه این همه درودها را به پیشگاه او تقدیم می ‌كنیم او را برای ما راهِ وسیع قرار دهد. [1]. احزاب، آیه21؛ ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾. [2]. مصباح المتهجد، ج2، ص829. [3]. بحارالانوار، ج28، ص368. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/04/05 @rahighemakhtoom