eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب گرانسنگ (145) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌 بحث روايي ✅ 3 ـ اتحاد سالك و صراط ▪ عن الصادق (عليه السلام): «والله نحن الصراط المستقيم»[ نورالثقلين، ج1، ص21.]. ▪ عن السّجاد (عليه السلام): «نحن أبواب الله ونحن الصراط المستقيم»[ همان، ص22.]. ▪ عن الصادق (عليه السلام): «الصراط المستقيم أميرالمؤمنين على (عليه السلام)»[ معانى الأخبار، ص 32.]. ▪ عن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) [فى يوم الغدير]: «معاشر الناس أنا صراط الله المستقيم الذى أمركم باتّباعه ثمّ عَلِىٌّ من بعدى ثم ولدى من صُلبه أئمة يهدون بالحق وبه يعدلون»[ بحار، ج37، ص212.]. ▪ عن الصادق (عليه السلام): «إن الصورة الإنسانية هى الطريق المستقيم إلي كل خير والجسر الممدود بين الجنة والنار»[ تفسير صافي، ج1، ص73.]. 👈 اشاره: بر اساس اتحاد سالك و صراط كه در بخش لطايف و اشارات آيه مورد بحث بيان شد، اگر انسان در شناخت معارف الهي به عمق دين رسيد و در بُعد عمل نيز توفيق انجام آن را يافت، خودْ دين ممثّل مي شود و چون حقيقت صراط همان دين الهي است، اولياي معصوم خدا در اين احاديث خود را صراط مستقيم معرفي كرده اند واين سخن مَجاز و تشبيه نيست. 📜 در آخرين حديث از اين مجموعه حضرت امام صادق (عليه السلام) از صورت انساني به راه مستقيم و پلي كه بين بهشت و جهنّم كشيده شده، تعبير مي فرمايد كه البته مراد از آن صورت ظاهري بشر نيست كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) درباره‌ي آن مي فرمايد: «فالصورة صورة إنسان والقلب قلب حَيَوان لا يعرف باب الهدي فيتّبعه ولا باب العمي فيصدّ عنه وذلك ميّت الأحياء» [نهج البلاغه، خطبه 87، بند 12.]؛ زيرا نيكوكاران و تبهكاران، همه در آن صورت ظاهري برابرند؛ بلكه مراد از آن نفس ناطقه‌ي انساني است كه به هدايت الهي مفطور بر توحيد است. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 16 : پیام ها ی تفسيری آیه 6سوره اعلی ✅ سنُقْرِئُکَ‌ فَلاَ تَنْسَى‌ ✅ ۱ - آگاهى پیامبر(ص) بر وحى و زبان گشودن آن حضرت به قرائت قرآن، وابسته به خواست خداوند و در گرو عنایت ویژه او بود. (سنقرئک) ✅ ۲ - خداوند، پیامبر(ص) را به آموختن قرآن و جارى ساختن آن بر زبان او وعده داد. (سنقرئک) 🔹 «إقراء»; یعنى، دیگرى را قارى ساختن و حرف «سین» در «سنقرئک» براى تأکید وعده است. بنابراین مفاد آیه شریفه، این است که وحى همچنان ادامه یافته، زبان تو در حال و آینده به قرائت آن توانمند خواهد بود. ✅ ۳ - توانمند ساختن پیامبر(ص) بر قرائت قرآن و فراموش نکردن آن، از جلوه هاى ربوبیت خداوند بر آن حضرت است. (سنقرئک فلاتنسى) ✅ ۴ - وحى و نزول قرآن، به صورت قرائت آن بر پیامبر(ص) و جارى ساختن آن بر زبان او بوده است. (سنقرئک) ✅ ۵ - خداوند، پیامبر(ص) را به حافظ قرآن شدن بشارت داده و به آن حضرت اطمینان داد که هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. (فلاتنسى) ✅ ۶ - پیامبر(ص)، نگران فراموش کردن آیات قرآن و در تلاش براى حفظ آن (سنقرئک فلاتنسى) 🔹 اطمینان بخشیدن به پیامبر(ص) که قرآن را فراموش نخواهد کرد نشانگر نگرانى آن حضرت از خطر فراموشى است. ✅ ۷ - دریافت قرائت قرآن از جانب خداوند، مصون سازنده پیامبر(ص) از فراموش کردن آن (سنقرئک فلاتنسى) 🔹 حرف «فاء»، جمله «فلاتنسى» را بر «سنقرئک» تفریع کرده است. ✅ ۸ - آیات قرآن، در طول زندگانى پیامبر(ص) از خطا و کاستى مصون ماند. (سنقرئک فلاتنسى) 🔹 درباره مفاد «إلاّ ما شاء اللّه» در آیه بعد، دو دیدگاه وجود دارد: ⏪ ۱. بیان حاکمیت مشیت خداوند که در نتیجه مراد، استثناى حقیقى نخواهد بود; بلکه تنها نشانگر آن است که «لاتنسى» هر چند مطلق است و هیچ استثنایى ندارد; ولى مشیت خداوند بر همه چیز حاکم است و نسیان و عدم نسیان پیامبر(ص)، بیرون از مشیت او نیست. ⏪ ۲. حرف «إلاّ» در استثناى حقیقى به کار رفته است و بیانگر آن است که خداوند، بخشى از آیات را براساس مشیت خویش از یاد پیامبر(ص) خواهد برد. برداشت یاد شده براساس نظر اول است. ✅ ۹ - تسبیح خداوند، زمینه ساز شایستگى پیامبر(ص) براى دریافت قرآن و حفظ آن (سبّح اسم ربّک ... سنقرئک فلاتنسى) ✅ ۱۰ - وابستگى رویش گیاهان و خشکیدن آنها به خواست خداوند، گواه توانمندى او بر آموزش قرائت قرآن به پیامبر(ص) و حاکمیت مشیت او بر حفظ یا فراموش کردن آن (و الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى . سنقرئک فلاتنسى) 🔹 برشمردن صفات خداوند - پیش از وعده به قرائت و حفظ - نشانگر ارتباط آن صفات با این وعده است; به این بیان که چون زوال گیاهان سر سبز، وابسته به خواست خداوند است، زوال قرآن از حافظه انسان نیز مقهور اراده او مى باشد. ✅ ۱۱ - وجود خبرهاى غیبى و پیشگویى از آینده، در قرآن (فلاتنسى) ✅ ۱۲ - خداوند پیامبر(ص) را به داشتن حافظه اى نیرومند و فراموش نکردن آنچه خوانده است، وعده داد. (سنقرئک فلاتنسى) 🔹 حذف مفعول از فعل هاى «نقرء» و «لاتنسى»، ممکن است براى افاده عموم باشد; یعنى، تو را بر قرائت توانا مى سازیم و تو خوانده هاى خویش را، از یاد نخواهى برد. ✅ ۱۳ - پیامبر(ص)، از سهو و نسیان تعالیم الهى، مصون بوده است. * (فلاتنسى) ✅ ۱۴ - تکرار قرائت قرآن بر پیامبر(ص) از سوى خداوند، مایه فراموش نشدن آن بود.* (سنقرئک فلاتنسى) 🔹 حرف «سین» - که براى استقبال است - اگر بر فعلى درآید که در زمان تکلم نیز در حال انجام گرفتن است، دلالت بر تداوم فعل خواهد کرد و چون آیه «سنقرئک ...»، خود نیز مصداق قرائت قرآن است; بنابراین حرف «سین» بر استمرار قرائت در آینده دلالت مى کند و حرف «فاء» در «فلاتنسى»، فراموش نکردن قرآن را بر استمرار قرائت آن تفریع کرده است. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 18 : پیام ها ی تفسيری آیه7سوره اعلی ✅ و نُيَسِّرُکَ‌ لِلْيُسْرَى‌ 🔹 «نُیَسِّرُکَ»: تو را آماده می‌سازیم. تو را توفیق می‌دهیم. «الْیُسْری»: آسانترین راه. ساده‌ترین آئین و سهل‌ترین شریعت . از لحاظ معنی، صفت موصوف محذوفی همچون «الشَّرِیعَةِ» یا «أَلطَّرِیقَةِ»: است. تقدیر چنین است: لِلشَّرِیعَةِ الْیُسْری. لِلطَّرِیقَةِ الْیُسْری. اسم تفضیل است. ✅ ۱ - خداوند به پیامبر(ص) وعده داد که او را به برنامه و شریعتى ساده راهنمایى کرده و بر انجام دادن آن آماده و توانا سازد. (و نیسّرک للیسرى) 🔹 «یسرى» وصف براى موصوفى محذوف از قبیل «الطریقة» یا «الشریعة» و به معناى سهل تر و آسان تر است. اسناد فعل «نیسّر» به ضمیر خطاب - با آن که در این موارد طبیعى آن است که تعبیر «آسان کردن یسرى براى پیامبر(ص)» به کار رود; نه «آسان ساختن پیامبر(ص) براى یسرى» بیانگر آن است که خداوند وعده ایجاد تحولات درونى در شخص پیامبر(ص) را، به آن حضرت داده است که با سهولت پذیراى برنامه الهى گردد. ✅ ۲ - اسلام، آسان ترین شریعت و به دور از تکالیف دشوار و مشقّت بار (و نیسّرک للیسرى) 🔹 به قرینه «فذکّر» در آیه بعد - که تذکّر به انسان ها را بر این آیه تفریع کرده است - مراد از «یسرى» همان آیین اسلام است که پیامبر(ص) مأمور یاد آورى آن به مردم شده است. ✅ ۳ - توفیق یافتن پیامبر(ص) به فراگیرى قرآن و به خاطر سپردن آن، نیازمند امدادهاى ویژه خداوند (و نیسّرک للیسرى) 🔹 به قرینه «سنقرئک فلاتنسى» (در آیات پیشین) مى توان گفت: مراد از «نیسّرک»، آماده ساختن پیامبر(ص) براى قرائت و حفظ قرآن است. 🔹 ۴ - تسبیح خداوند، زمینه ساز امدادهاى ویژه خداوند به پیامبر(ص) و فراهم آورنده تسهیلات براى عمل کردن آن حضرت به تکلیف الهى خویش (سبّح ... و نیسّرک للیسرى) ✅ ۵ - فراهم ساختن شریعتى ساده براى پیامبر(ص)، از جلوه هاى ربوبیت خداوند است. (سبّح اسم ربّک ... و نیسّرک للیسرى) 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
📌 میثاق الهی 📁 چند میثاق، خدای سبحان از انسان ‌ها گرفت: یكی میثاق عمومی است كه بعد از تبیین مسئله آدم مطرح است كه فرمود: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ﴾[1] حالا این نشئه كجاست [مشخص نیست]، ولی بالأخره بعد از تصویر مسئله آدم، ذریه آدم، ظهور آدم و مانند آن مطرح است. اما آن میثاقی كه از انبیا گرفته است موردش مشخص نیست كه آن قبل از جریان آدم، قبل از جریان ظهور و ذریه مطرح باشد فرمود: ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیین مِیثَاقَهُمْ﴾ بنابراین آن میثاق، مقطع خاصی است یعنی بعد از تصویر مسئله آدم، مسئله ظهور، مسئله ذریه، میثاق گرفته شد، اما در كدام عالَم روشن نیست که نشئه عقل است، نشئه فطرت است، كدام نشئه است روشن نیست، برای اهلش البته روشن است! اما در جریان میثاقِ انبیا سخن از مسئله آدم و ذریه و اخذ ظهور و اینها نیست، فرمود ما از انبیا(علیهم السلام) میثاق گرفتیم میثاق غلیظ هم گرفتیم! در جریان این میثاق، مسئله وحی مطرح است، مسئله تبلیغ مطرح است، معلوم می‌شود غیر از آن میثاق عمومی كه در آیه ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ﴾ مطرح است میثاق خاصّی از انبیا گرفته شد. 📁 مطلب دیگر این است كه از انبیای دیگر میثاق گرفته شد كه به وحی وجود مبارك پیامبر كه خاتم آنهاست (علیهم السلام) ایمان بیاورند، از كلّ آنها میثاق گرفته شده كه در تبلیغ دین پایدار باشند، در تحمل شدائد و مصائب پایدار باشند. 📁 این عقلی كه خدای سبحان به مردم داد، مردم در بخش اندیشه این وهم و خیال را روی عقل ریختند و عقل را دفن كردند، در بخش انگیزه شهوت و غضب را روی عقل ریختند و عقل را دفن كردند ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾.[2] انبیا كه معدن ‌شناس هستند آمدند این غرایز و اغراض را كنار ببرند، این معدن را در بیاورند بگویند حقیقت شما این عقل است «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»[3] ثوره یعنی انقلاب، اِثاره كردن یعنی شكوفا كردن و شیار كردن و انقلاب كردن، انبیا برای «انقلاب فرهنگی» آمدند كه این خاك‌ های اغراض و غرایز را كنار ببرند، این شهوت و غضب را كنار ببرند، این وهم و خیال را كنار ببرند، آن عقل ناب اندیشه‌ ای و آن عقل ناب انگیزه ‌ای كه «مَا عُبِدَ بِهِ‏ الرَّحْمَنُ‏ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ»[4] را نشان بدهند بگویند سرمایه شما این است «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» خب اینها زیرمجموعه میثاق الهی است. 📁 پس یك میثاق عمومی است كه میثاق فطرت است كه خود انبیا (علیهم السلام) به آن میثاق وفادارند و دیگران را هم متذكّر می‌ كنند كه به آن میثاق وفادار باشند. یك میثاق خاصّ خود انبیاست كه وحی را خوب تلقّی كنند باور كنند، عمل كنند، منتشر كنند و این دو عنصر محوری توحید و وحدت را هم جزء مواصی خود بدانند؛ یعنی توحیدِ اعتقادی كه غیر از ذات اقدس الهی أحدی در جهان خالق و مدیر و مدبّر نیست و وحدت جهان ‌شمولی جهان اسلام كه در سورهٴ مباركهٴ «مؤمنون» به انبیا می‌ فرماید اینها امّت شما هستند ﴿یا أَیهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّیبَاتِ﴾، بعد ﴿وَإِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً﴾؛[5] یعنی ما اگر هفته وحدت داریم كه از دوازده تا هفده ربیع ‌الأول است كه وحدت حوزه اسلامی است، وحدت مذاهب است، یك وحدت ادیانی هم خواهیم داشت كه این وحدت ادیان ثابت می‌ كند كه همه ادیان ابراهیمی یك هدف دارند و یك خدا دارند و یك مبدأ و یك معاد، آنچه در خطبه نهج ‌البلاغه آمده همین است؛ منتها درباره قرآن است بیان نورانی حضرت این است كه «فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَیهِ مِیثَاقَهُم»[6] كه از مردم تعهّد گرفته است كه به قرآن عمل كنند، این زیرمجموعه همان فطرت است؛ زیرا قرآن برای شكوفا كردن همان مطالب فطری است. بنابراین این میثاقی كه از انبیا گرفته شده یك میثاق خاص است یك میثاق غلیظ است و این اختصاص ندارد كه ثمره ‌اش در قیامت ظاهر بشود. [1] . سورهٴ اعراف، آیهٴ 172. [2] . سورهٴ شمس، آیهٴ 10. [3] . نهج البلاغه، خطبه 1. [4] . الكافی، ج1، ص11. [5] . سورهٴ مؤمنون، آیات 51 و 52. [6] . نهج البلاغه، خطبه 183. 📚 سوره مبارکه احزاب ـ جلسه 6 تاریخ: 1392/01/27 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
📌 تشخیص سود و زیان 📁 ابی ‌الحسن الماضی، وجود مبارک امام کاظم می ‌فرمایند: «لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ یوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیهِ»؛[1] فرمود کسی شیعه ماست که برای خود یک محاسبه داشته باشد که امروز من چه کردم؟ چه چیزی گیر من آمده؟ من 24 ساعت عمر دادم، وقت دادم، این 24 ساعت دادم، چه چیزی گرفتم؟ همان‌ طوری که برای کالای خود حسابی باز می ‌کند که ضرر کردم یا نفع بردم یا هیچ کدام از اینها نصیب من نشد، عمری که داده است اگر حساب نکند که من امروز چکار کردم؟ چه خدمتی کردم؟ چه عبادتی کردم؟ فرمود این از ما نیست! «لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ یوْمٍ». اگر ـ إن‌ شاء الله ـ کار خیر انجام داد، عبادتی انجام داد، خدمتی انجام داد، خدا را شکر بکند و از خدا مزید و افزودن آن را بخواهد و اگر ـ خدای ناکرده ـ لغزشی مرتکب شد، استغفار کند، راه برای او باز است. 📁 به ما گفتند که «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»[2] و «زِنُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا»؛[3] ببینید خیلی‌ ها یک ترازویی در خانه دارند خودشان را وزن می ‌کنند که اضافه وزن دارند یا اضافه وزن ندارند؛ کار، کار خوبی است، چون اگر اضافه وزن دارند، معالجه بکنند و اگر ضعف دارند ترمیم بکنند؛ این کار، کار خوبی است، بد نیست؛ اما در این روایت‌ها آمده است که «زِنُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا»، قبل از اینکه شما را بکِشند، خودتان را بکِشید و «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»؛ قبل از اینکه شما را به محکمه ببرند، زیر میز حساب ببرند، حسابرسی از شما بخواهند، خودتان محاسبه کنید. این جا هم وجود مبارک امام کاظم و سایر ائمه (علیهم السلام) فرمودند، شما بتوانید خودتان را شبانه ‌روز وزن کنید، بسنجید؛ میزان می ‌خواهد، آدم می‌خواهد بسنجد یک ترازو می‌خواهد، ترازو هم قرآن است و کلمات ائمه (علیهم السلام) که چه حق است؟ چه باطل است؟ چه صدق است؟ چه کذب است؟ چه خیر است؟ چه شرّ است؟ چه حسَن است؟ چه قبیح است؟ همه را گفتند؛ یک ترازو می‌خواهد، فرمود ما ترازو را برای شما فرستادیم. 📁 در سوره مبارکه «اعراف» هم فرمود: ﴿وَ الْوَزْنُ یوْمَئِذٍ الْحَقُّ﴾;[4] نه «و الوزن حق»، نه یک وزن هست، فرمود: در ترازوی قیامت یک کفه آن را ما حقیقت می ‌گذاریم، در کفه دیگر اعمال و عقاید را می‌ سنجیم: ﴿وَ الْوَزْنُ یوْمَئِذٍ الْحَقُّ﴾; یعنی یک طرف را ما حقیقت می‌ گذاریم، بعد نماز را با حقیقت می ‌سنجیم، خدمت را با حقیقت می ‌سنجیم، عقیده را با حقیقت می ‌سنجیم. به ما هم فرمودند این حقیقت را شما درک کنید، این را واحد وزن و سنجش قرار بدهید؛ آن وقت عقاید، اخلاق و اوصافتان را با این قرار بدهید و اگر کسی اهل محاسبه نبود، از ما نیست، چرا؟ برای اینکه سود و زیان خود را تشخیص نمی ‌دهد. [1]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص453. [2]. وسائل الشیعه، ج 16، ص99. [3]. نهج البلاغه, خطبه89. [4]. سوره اعراف، آیه8. 📚 سخنرانی دوره ایی در منازل اهالی محل ـ دماوند تاریخ: شهریور 1397 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 17 : پیام ها ی تفسيری آیه 7سوره اعلی ✅ إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ‌ إِنَّهُ‌ يَعْلَمُ‌ الْجَهْرَ وَ مَا يَخْفَى‌ ✅ ۱ - عارض شدن فراموشى آیات قرآن بر پیامبر(ص)، تنها در صورتى امکان پذیر است که خداوند بخواهد. (فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه) ✅ ۲ - حاکمیت مشیت خداوند، بر توانمندى هاى همه انسان ها حتى پیامبر(ص) (فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه) 🔹 مفاد استثنا در «إلاّ ماشاء اللّه» الزاماً این نیست که خداوند براى پیامبر(ص) فراموشى آیات را اراده خواهد کرد; بلکه مى توان گفت: این استثنا را فرموده است تا این نکته را بفهماند که مصونیت پیامبر(ص) از فراموشى; همواره معلّق بر خواست خداوند است و آن حضرت از خود استقلالى ندارد. ✅ ۳ - اراده و مشیّت الهى، نافذ و تخلف ناپذیر است. (إلاّ ما شاء اللّه) ✅ ۴ - هیچ یک از وعده هاى خداوند، او را بر کارى مجبور نساخته و مشیت او را مقهور خود نمى سازد. (فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه) 🔹 جمله «فلاتنسى» وعده خداوند به پیامبر(ص) است که قرآن از خاطر او محو نخواهد شد و استثناى «إلاّ ما شاء اللّه» - در صورتى که مراد استثناى حقیقى نباشد - بیانگر این نکته است که حتى پس از این وعده نیز اختیار، از خداوند سلب نمى شود و مشیت او هم چنان حاکم است. ✅ ۵ - امکان تعلّق مشیت الهى بر آگاه نساختن پیامبر(ص)، از برخى معارف و یا محو آن از حافظه آن حضرت(ص) (سنقرئک فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه) 🔹 استثنا، ممکن است به «سنقرئک» نیز مربوط باشد و مى تواند تنها به «فلاتنسى» ارتباط داشته باشد. برداشت یاد شده ناظر به احتمال نخست است. ✅ ۶ - بقا و زوال علوم اعطایى خداوند به بشر، حتى دریافت وحى به وسیله پیامبر(ص)، منوط به مشیت خدا است. (سنقرئک فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه) ✅ ۷ - خداوند، به تمام آنچه آشکار است و یا همواره مستور مى ماند، آگاه است. (إنّه یعلم الجهر و ما یخفى) 🔹 فعل مضارع در «مایخفى» - به قرینه آن با کلمه «الجهر» - دلالت بر تجدد و استمرار خفا دارد و مى رساند که مراد از «مایخفى»، چیزهایى است که مخفى شدن اقتضاى طبیعت آن باشد. ✅ ۸ - قرائت کامل قرآن بر پیامبر(ص) و بقاى آن در حافظه آن حضرت، نویدى متکى بر علم خداوند (سنقرئک فلاتنسى ... إنّه یعلم الجهر و ما یخفى) ✅ ۹ - آگاهى خداوند از آشکار و نهان، پشتوانه نفوذ مشیت خداوند در پیدایش و زوال آموخته هاى انسان (سنقرئک فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه یعلم الجهر و ما یخفى) ✅ ۱۰ - مشیت هاى خداوند، گزاف و ناپسند نبوده و متکى به علم همه جانبه او است. (إلاّ ما شاء اللّه إنّه یعلم الجهر و ما یخفى) ✅ ۱۱ - علم خداوند به آشکار و نهان، توجیه کننده مشیت او درباره محو یا ابقاى معارف در ذهن پیامبر(ص) (فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه یعلم الجهر و ما یخفى) 🔹 جمله «إنّه یعلم...»، تعلیل براى «شاء اللّه» و بیانگر این است که اگر خداوند براى پیامبر(ص)، نسیان آیه اى را بخواهد و آن را از صفحه خاطر آن حضرت محو سازد; دلیلى عالمانه داشته و بر پایه علم مطلق خود به هر نهان و آشکار، چنین اراده اى کرده است. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردا، روز عمل نیست این بیان نورانی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که در هم هست، این است که (اَلیوم عَمَل وَ لا حِساب وَ غَداً حِساب وَ لا عَمَل). فردا به هیچ وجه روز نیست. یعنی انسان وقتی که می میرد، رابطه او با رابطه های عملی بالکلّ به نحو سالبه کلیه قطع می شود. هیچ اطاعتی، هیچ عصیانی از او مقدور نیست؛ یک کاری بکند که باشد، نیست؛ یک کاری بکند که باشد، نیست؛ تکامل عملی نیست. محصول کار خودش را می برد؛ این آیه سوره مبارکه که (نَکتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثارَهُم)، محصول کار خودش را می برد. هر عملی که از انسان بماند و برای جامعه سودمند باشد، الی یوم القیامه در نامه عملش نوشته می شود، چون محصول کار اوست‌. 🔷️ ر.ک نهج البلاغه / خطبه ۴۲ و سوره یاسین / آیه ۱۲ ✅ درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ ۱۳۹۲/۰۸/۰۱ @rahighemakhtoom
📄رابطۀ انسان با جهان هستی، مانند ارتباط او با کوه‌هایی است که صدایی را ایجاد کند، به خود او بازمی‌گردد. این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا 📄در یکی از روزها، یک دانش‌پژوه تکاپوگر در تحقیقات کامپیوتری در دانشکدۀ فیزیک تهران - که آن روز اینجانب در آنجا دربارۀ قانون علیت و تحولاتی که در طول تاریخ دیده است، سخنرانی داشتم - به بنده گفت: من از شما وقت ملاقات می‌خواهم. با موافقت طرفین، ساعتی در یکی از روزهای بعد از سخنرانی برای دیدار معین شد. ایشان در همان ساعت به منزل اینجانب آمدند و گفتند: من در امور مربوط به کامپیوتر اشتغال دارم و اخیراً مطلبی به ذهنم رسیده است که می‌خواهم آن را با شما در میان بگذارم. سپس در ادامه گفت: مطلبی که به ذهنم خطور کرده، این است: این جهان هستی که ما در آن زندگی می‌کنیم، مانند کامپیوتری است که انسان هر اطلاع و یا هر واحدی را که وارد آن دستگاه کند، قطعاً در فعالیت‌های آن کامپیوتر وارد شده و در نتایجی که به دست خواهد آمد، خواه انسان بخواهد، خواه نخواهد؛ آن را فراموش کند یا در یادش باشد؛ به حساب بیاورد یا نیاورد، وجود پیدا خواهد کرد. بیانات ایشان به طور کلی قانع‌کننده بود و منشأ اصلی همان اصل ثابت را توضیح می‌داد که از قرون و اعصار گذشته با بیانات مختلفی تحت عنوان «هر عملی در جهان هستی، عکس‌العملی دارد»، مطرح بوده است. این اصل، به اضافۀ اینکه به مشاهدات فراوان ما مستند است، و عقل نیز آن را تأیید می‌کند، در منابع اسلامی هم با تأكید کامل مطرح شده است. 📚جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۱۳- فلسفه اخلاق، تعلیم و تربیت، ص ۵۸ و ۵۹ @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
46 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببریم. ☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
🔰 آدم شدن! انسان براى مسأله‏ اى بالاتر از شكل گرفتن و تكامل يافتن بايد بكوشد؛ چون تنها اين كافى نيست كه شكل بگيريم و در ابعاد وسيع ماده و معنا تكامل پيدا كنيم، زيرا با اين تكامل يافتن، مسأله بن‏ بست و عبث و پوچى زودتر پيش مى‏ آيد و عميق‏ تر مطرح مى‏ گردد. كسى كه بهترين ماشين را و شكل گرفته‏ ترين وسيله‏ ها را و تكامل يافته‏ ترين مركب‏ ها را با خود دارد مسأله بن‏ بست و ترافيك و محدوديت‏ ها را بيشتر احساس مى‏ كند و عميق‏ تر مى‏ فهمد. انسانى كه در دو بُعد ماده و اخلاق شكل گرفته و به تكامل رسيده، اما جهت ندارد و راه ندارد، به بن‏ بست و عبث و پوچى عميق‏ ترى گرفتار خواهد شد و اين‏ بن‏ بست‏ و عبث‏ و پوچى‏ را ديگر نمى‏ توان با عرفان شرق هم درمان كرد و با هيپى‏ گرى مداوا نمود؛ چون اين عرفان، خود يك نوع تكامل براى استعدادهاى عظيم‏ تر انسان است كه پس از شكل گرفتن و تكامل يافتن، بايد به دنبال راهى بزرگ‏ تر براى حركت كردن و جهتى برتر براى دويدنش بود. براى اين انسان مسأله جهت و صراط و مركب‏ها و رهبرى‏ ها و روش حركت و منزل‏ ها مطرح مى‏ شوند و تنها استعدادهاى تكامل يافته در دو بُعد ماده و اخلاق مسأله‏ اى را حل نمى‏ كنند. آن لحظه‏ اى كه انسان فكر و عقل و دلش را مثل ابزارها و ماشين‏ هايش شكل بدهد، آيا آن روز اين استعدادهاى شكل گرفته و به بن‏ بست نشسته، بحران‏ هاى بزرگ‏ ترى را سبز نمى‏ كنند؟ انسان هنگامى آدم مى‏ شود كه به استعدادهاى شكل گرفته‏ اش جهت بدهد و براى اين انسان، مكتبى مكتب مى‏ شود، كه جهت‏ حركت و صراط و روش حركت و و و را به او ياد بدهد و بياموزد،
برداشت از آیات ۳۷ تا ۳۸ «مرحله » گناه‏کاران حتماً باید کنند و آنها باید به دستور پروردگار باشد که اگر این کار را بکنند و زیر نظر استاد و راهنمایی از دستورات الهی پیروی نمایند به مقام اولیای که از هیچ چیز ترسی ندارند و هیچگاه محزون نمی‏ شوند خواهند رسید... @rahighemakhtoom
🤦‍♂️علوم اسلامی، تهی از قرآن! (فرازی از تحلیل تاریخی علامه طباطبایی (ره) پیرامون انحراف امت اسلامی) ‌ 🔔عدم قرآن محوری و مهجوریت قرآن، چیزی نیست که به سادگی بتوان از کنارش گذشت. اثر این کمبود در تمام شئون زندگی ما نمایان خواهد شد. ‌ @rahighemakhtoom
📌نکته ای بسیار مهم . ارزش دارد که با حوصله و دقت این نکته مهم را بخوانیم . « و مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ » خدای سبحان در فرمود: اگر متّقي بوديد ما برایتان دو كار انجام مي‌دهيم كه هيچ راه تجربي و حسّی آن را تأييد نمي‌كند: (مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ٭ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ) اين (مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ) متعلّق به هر دو جمله است. يعني خروج شما از مشكلات (مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ) است و بهره‌وري شما از ارزاق نیز(مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ )است. گناهان هم اين‌چنين است، كسي که کند و بي‌تقوایی نماید «حُرِم مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» از راهي كه فكر نمي کند، از روزیش محروم می شود و از راهي كه فكر نمي کند نیز، گرفتاری برایش پیش می آید. درس ، آیت الله ، ۱۳۹۲/۱۲/۱ @rahighemakhtoom
📌 قدم در راه دین 🔹 هر کسی معاویه ‌ای دارد، هر کسی یزیدی دارد. بدترین یزید و معاویه همین هوای نفس است که وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ».[1] دو طلبه، یا دو دانشجو در اتاقی دارند با هم مباحثه می‌ کنند، یکی فهمید حق با اوست، اما می ‌خواهد حرف خودش را اثبات کند! این همان غدّه بدخیم است که بعد یک وقت سر بر می ‌آورد! ما اگر فهمیدیم حق با رفیق ماست در اوّلین فرصت او را تقویت کنیم، ذات اقدس الهی بر اساس ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾[2] یک مطلب علمی را که ما به حق بپذیریم، ده‌ ها برابر به ما مرحمت می‌ کند. تنها مسئله مال که نیست! مسئله علم هست، شرف هست، عزت هست، آبرو هست. 🔹 اگر کسی یک قدم در راه دین بردارد خدا ده برابر آبروی او را حفظ می ‌کند؛ منتها ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ﴾! اگر کسی خواست به محکمه الهی برود چه در دنیا چه در آخرت ـ البته در آخرت قوی‌ تر و ظهورش بیشتر است ـ باید با دست پُر برود. 🔹 یک وقت است کسی کار خیر می ‌کند، بعد چندین بار می ‌گوید که این را بی‌ رنگ و رو می ‌کند! در روایات ما هست که اگر کسی کار خیری کرد یک بار گفت، مثل آن است که این برگ گُل را یک ‌بار لمس بکند، دو بار گفت مثل اینکه دو بار؛ این برگ گل خیلی لطیف است، شما چندین بار که دست به آن بزنی پژمرده می ‌شود. فرمود گفتید کار کردید کردید؛ نگویید! بگذارید ذات اقدس الهی آن را شکوفا کند. من این کار را کردم من این کار را کردم، یکی، دو بار، ده بار که آدم بگوید این گل پژمرده می‌ شود؛ این را ائمه فرمودند.[3] کار خیری که کردیم، عبادتی انجام دادیم، زیارتی کردیم، یا کار فردی یا کار جمعی، چه داعی داریم که بگوییم؟ 📄پانوشت؛ [1]. مجموعة ورام، ج‏1، ص59. [2]. سوره انعام، آیه160. [3]. ر.ک: الکافی (ط ـ الاسلامیه)، ج2، ص296 ـ 297؛ «... عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ قَالَ وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ قَالَ یصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ ینْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ فَكُتِبَ لَهُ سِرّاً ثُمَّ یذْكُرُهَا وَ تُمْحَی فَتُكْتَبُ لَهُ عَلَانِیةً ثُمَّ یذْكُرُهَا فَتُمْحَی وَ تُكْتَبُ لَهُ رِیاءً». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/10/21 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 198 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی 🔅🔅🔅 📈 برش هایی از پيام به مناسبت بزرگداشت يكصدمين سال تولد علامه طباطبائي(ره) ✅ اصل پنجم. تفسير هر متني مبتني بر شناخت محدوده آن متن از يك سو و پرهيز از اختلاف و تخلف از سوي ديگر است. تفسير متن مطلق از منظر مقيد يا تفسير متن مقيد از ديدگاه مطلق كامياب نخواهد بود؛ چه اينكه اگر برخي از اجزاي متن طبق روش مطابق با آن متن تفسير شود و بعضي با روش موافق با متن بيگانه، اعم از خود مفسّر يا ديگران، و همچنين تفكيك كردن اجزاي متن واحد به اخذ بعضي و طرد بعض ديگر روا نيست. 📜 قرآن كريم از آن جهت كه ابدي است؛ يعني واجد كليّت و دوام بوده،همگاني و هميشگي است و از سوي ديگر، دعواي ميزان عام بودن دارد، لازم است مفسر تمام آراي راجع به جهان بيني و مبدأ و منتهاي عالم و راه بين آغاز و انجام را بر قرآن مجيد عرضه بدارد و حق و باطل آن را طبق ميزان آسماني تشخيص دهد. البته اين كار مربوط به مكاتيبي است كه تا عصر مفسّر مطرح شده اند و اما آراي ديگري كه هنوز طرح نشدند، عرضه آنها بر قرآن مجيد به عهده خردورزان آينده است. 📜 بنابراين عرضه مكاتب بر وحي آسماني محتاج چند تفسير صحيح است اوّلاً، و تطبيق غير جانب دارانه آراي ديگران با فتواي خداست ثانياً، و آماده دريافت فيض فائق وحي بودن است ثالثاً. ⏪ امّا مطلب اوّل، اگر متن غير قرآني به دقت تفسير نشود و مراد گوينده به طور صحيح به ترازوي وحي وارد نگردد، پاسخ راست يا داوري عادلانه صورت نمي پذيرد، ⏪ و امّا مطلب دوم تطبيق جانب دارانه نتيجه غير عالمانه و نا عادلانه را بر روش عالمانه و عادلانه ترجيح دادن است كه دور از ساحت صحابه تفسير ناب است. ⏪ امّا مطلب سوم، قرآن به منزله فنّ عروض شاعران يا منطق حكيمان و متكلّمان نيست كه صرفاً كالاسنج باشد نه كالا بخش، بلكه وحي الهي گذشته از توزين هر مكتبي كه با او سنجيده شود و اظهار نظر درباره صواب و خطا بودن آن و انجام سِمَت مهمّ قضاي عادلانه درباره آنها، سهم به سزايي در تعليم و ارشاد دارد كه در مكاتب ديگر يافت نمي شود و براي ارزيابي آن عطاي زايد، ميزاني را ارائه كرده و موزوني را عطا مي نمايد، زيرا خداي سبحان گذشته از آنكه قرآن را به عنوانِ «ميزان» معرفي كرد؛ (الله الّذي انزل الكتاب بالحقّ و الميزان) [سوره شوري، آيه 17.]و (و انزلنا معهم الكتاب و الميزان) [سوره حديد، آيه 25.]، آن را به عنوان مُهَيْمِن ستود؛ يعني هَيْمَنه و نفوذ و سلطه وحي الهي بر ساير كتاب هاي آسماني، چه رسد به كتاب هاي بشري، ايجاب مي نمايد كه قرآن هم سطح با ساير مكاتب نباشد، بلكه چيزهاي حقي كه در آنها است، امضا نمايد؛ (مصدّقاً لما بين يديه من الكتاب) [سوره مائده، آيه 48.]و مطالبي كه در آنها نيست و به منزله تكميل و تتميم آنها محسوب مي شود، افاضه نمايد؛ (و يعلّمكم ما لم تكونوا تعلمون) [سوره بقره، آيه 151.]، يعني خداوند توسّط قرآن كريم مطالبي به شما مي آموزد كه هرگز توان عالم شدن آنها را نداريد. 🌹🌹🌹 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 199 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی 🔅🔅🔅 📈 برش هایی از پيام به مناسبت بزرگداشت يكصدمين سال تولد علامه طباطبائي(ره) 📜 تعبير (مالم تكونوا تعلمون) غير از تعبير ما لا تعلمون است، ويژگي هيمنه قرآن به اين است كه هم قابليت هاي موجود را شكوفا مي كند اولاً، و هم قابليّت مفقود را موجود مي نمايد ثانياً، آنگاه برابر آن فيض عطا مي نمايد ثالثاً؛ چاره‌ي آن دل عطاي مبدلي است دادِ او را قابليت شرط نيست بلكه شرط قابليت دادِ اوست دادْ لُبّ و قابليت هست پوست قابلي گر شرط فعل حق بدي هيچ معدومي به هستي نامدي [مثنوي معنوي، دفتر پنجم، ابيات 1537 ـ 1542.] 📜 آنچه مهم است عنايت به ظرفيت قابليت است؛ يعني جان ملكوتي انسان قابل توسعه ظرفيت و استعداد و صالح براي افاضه قابليّت هست، به طوري كه مي تواند با عنايت الهي فقير گردد، آن گاه از مبدء مغْني و مقْني غنا و قُنْيه دريافت نمايد؛ آن يكي فيضش گدا آرَد پديد وان دگر بخشد گدايان را مزيد نشان صلوح دل براي توسعه قبول و شرح صدر اين است: گوشه بي گوشه دل شه رهي است تابه لا شرقي و لا غربي مأيست البته بعد از چنان توسعه قابلي مي توان بحر پيما شد؛ هر پري بر عرض دريا كي پرد تا لَدُن علم لدنّي پي برد[همان،دفتر سوم، بيت 1125.] 📜 تفسير متن مُهَيْمن بدون هَيْمَنه مفسّر ميسور نخواهد بود، چون هَيْمَنه مفسّر از ناحيه قرآن كريم به وي رسيده است، لازم است او پيام قرآني را برباورهاي پيشين خود و ديگران ترجيح دهد؛ يعني هم مهيمن بر آراي شخصي خود باشد و هم بر افكار صاحبانِ مكاتب. 📜 علاّمه طباطبائي(قدس‌سرّه) اين توفيق را يافت كه مكاتب ديگران را درباره هستي شناسي و نيز معرفت شناسي امينانه و عادلانه بررسي كند، آنگاه بر وحي فراگير و غير مرهون به زمان و مكان عرضه نمايد و به دور از اعتساف و كژراهه روي، مطالب ديگران را با عرض بر قرآن ارزيابي كرده و با شاهين وحي، به حيات و ممات مكاتب متنوع راه يابد و به حق يا باطل بودن آنها فتوا دهد. چنين مفسّر مهيمني آگاه است كه تمام دانش هاي پيشين در صورت صواب، براي توسعه ظرف و گسترش قابليّت است تا پيام وحي بهتر ادراك گردد و هرگز مباني مقبول قبلي كه قلمرو تأثير آنها فقط در محدوده شرح صدر و بسترسازي است نه بيش از آن، به جاي مظروف قرار نمي گيرد، تا مفسّر آهنگ خويش را در اي قافله غيب تلقي مي كند و جريان خود محوري و انسان مداري به جاي حق محوري و وحي مداري قرار گيرد. ⏪ سرّ لزوم صَمْت براي سالك و راز كم گويي و آرام بودن حضرت استاد(قدس‌سرّه) را مي توان در آنچه گذشت، جست وجو نمود؛ بر بند دهان زيرا، دريا خمشي خواهد ورني دهن ماهي پر گفت و زبانستي[ديوان شمس تبريزي] اگر اين پيام بي درنگ به مشهد تبريزيان شتافت، نه براي مقبول طبع شدن صاحب بصران آذري است، بلكه تأدّبي بيش نخواهد بود؛ بگذار تني ها را، بشنو اَرني ها را چون سوخت مني ها را، پس طعنه گه «لن» ني تن را تو مبر سوي شمس الحق تبريزي كز غلبه جان آنجا، جاي سرسوزن ني[ديوان شمس تبريزي.] ايا تبريز اگر سرّت شدي محسوس هر حسّي غلام خاك تو سنجر، اسيرت كيقبادستي[ديوان شمس تبريزي.] 🌹🌹🌹 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
57 🔅🔅🔅 ☑ قرآن و پلورالیزم 📐 «پلورالیزم دینی» در لغت، به معنای كثرت‌گرایی و مقصود از آن در فلسفه دین، پذیرش حقانیت ادیان مختلف است، طرفداران نظریه «كثرت‌گرایی دینی» برای اثبات مدعای خود،‌ ظواهر برخی از آیات قرآن كریم را مورد استناد قرار داده‌اند تا به این وسیله نظریه خود را به قرآن تحمیل نمایند.[1] 👈 در این جا به برخی از ادعاهای آنها، و نقد و تحلیل مستندات قرآنی پلورالیست‌ها می‌پردازیم: ⏪ 1ـ اشتباه اساسی پلورالیست‌ها در استناد كثرت‌گرایی دینی به قرآن از غفلت یا نادیده انگاشتن اصول و روش‌های تفسیر قرآن سرچشمه می‌گیرد، و در واقع به اصول علم تفسیر توجه نكرده‌اند. كه عبارتند از: 🔹 1ـ در نظر گرفتن قرائت صحیح؛ 🔹 2ـ توجه به مفاهیم كلمات در زمان نزول؛ 🔹 3ـ در نظر گرفتن قواعد ادبیات؛ 🔹 4ـ در نظر گرفتن قراین؛ 🔹 5ـ مبنا بودن علم و علمی؛ 🔹 6ـ در نظر گرفتن انواع دلالت‌ها؛ 🔹 7ـ احتراز و دوری جستن از ذكر بطون برای آیات؛ یعنی مفسر نباید بر اساس آراء بشری و استحسانات ذوقی، مطالبی را به عنوان معانی باطنی آیات كریمه بیان نماید چون قلمرو تفسیر و حیطه كار مفسر، فهم معانی ظاهری قرآن است. 📜 گوهر و جان نظریه «پلورالیزم» این نكته است، كه حقیقت دین و اسلام، همان تسلیم می‌باشد؛ ولی این كه در قالب آیین خاصی مانند؛ یهود یا مسیح و یا اسلام، تحقق پیدا كند، تأثیری در ماهیت آن نمی‌گذارد![2] ⏪ ادامه دارد... 🍀🍀🍀 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
58 🔅🔅🔅 ☑ قرآن و پلورالیزم ⏪ دلیل اول تكثرگرایان: از منظر كثرت‌گرایان «اسلام» معنای عام (یعنی تسلیم مطلق به خدا) دارد، كه شامل تمام ادیان می‌شود، رهاورد این باور آن است كه تمام ادیان بر صراط مستقیم هستند، اینان به آیات سوره (بقره، 127)، (آل عمران، 19و85)، (یونس، 84) و... تمسك كرده و تلاش می‌كنند كه حقانیت ادیان متعدد را استنتاج نمایند. 📁 درباره ارزیابی و نقد دلیل نخست كثرت‌گرایان تذكر چند نكته ضروری می‌‌نماید. ⏪ 1ـ در این كه اسلام به معنای تسلیم و خضوع است تردیدی نیست، ولی نكته اساسی توجه به معانی استعمالی آن در قرآن كریم است. با تأمل در آیاتی كه در آنها واژه اسلام آمده می‌توان سه معنا را نتیجه گرفت: ▪ أ) تسلیم و خضوع در برابر خدا؛▪ ب)معنای تكوینی و به معنای انقیاد و تأثر جبری و تكوینی موجودات از امر الهی است (مثل سوره آل عمران، آیه 83) كه تسلیم و اسلام تمامی اهل آسمان‌ها و زمین به معنای انقیاد و فرمانبرداری تكوینی آنان از امر الهی است، چون تسلیم اجباری و از روی كراهت (كرهاً) با معنای خضوع ناسازگار است.[3]▪ ج: چنان كه در (سوره مائده، آیه 3) بر شریعت پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ واژ‌ه اسلام اطلاق شده است. ▫ تكثر و اختلاف در معانی «اسلام» در قرآن می‌فهماند كه در تفسیر آن نباید انحصارگرا بود، و در همه آیات، اسلام را به معنای تسلیم مطلق یا آیین خاص تفسیر كرد؛ بلكه باید تفسیر مطابق اصول و قواعد زمانی و تفسیری باشد.[4] ⏪ 2ـ اسلام امت‌های پیشین را تأیید می‌كند و این مطابق انحصارگرایی در معنای اسلام است، كه البته در نامگذاری امت‌های پیشین به اسلام، تردیدی نیست؛ ولی نكته مهم بقا و استمرار حقانیت آنان با ظهور اسلام است و افزون بر این آیات فراوان دیگری خلاف آن را اثبات می‌كنند. ⏪ 3ـ كثرت‌گرایان با نادیده انگاشتن آیات بعد و قبل در حقیقت دست به تحریف كلام الهی زده‌اند.[5] ⏪ 4ـ پلورالیست‌ها برای تأیید نظریه خویش به تحریف كلام و نظر مفسران بزرگ روی آورده‌اند كه در واقع نه تنها اصول و قواعد تفسیری را رعایت نكرده‌اند، بلكه حفظ امانت‌داری را نیز به دست غفلت سپرده‌اند. ⏪ ادامه دارد... 🍀🍀🍀 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
47 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببریم. ☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان:53دقیقه 📈حشر، طارق، فجر، حمد و بقره 👈 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom
📌لطفاصفحه نورانی قرآنی رحیق را دنبال فرمایید . 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2952462340C4011b8cfbf @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۴۰ 📌وفای به یکی از وسائل رسیدن به کمالات یادآوری نعمتهای الهی، تشکر کردن از پروردگار و وفای به تعهّدات، به خصوص تعهّداتی که در عالم «ذر» یا عالم «» با خدای تعالی کرده و ترسیدن از عقاب الهی است. زیرا اگر انسان در دنیا به عهدش که با خدای تعالی داشته نکند خدا هم به عهدی که با بشر نموده وفا نخواهد کرد‌. @rahighemakhtoom