eitaa logo
🔅 صفحه قرآنی رحیق🔅
2.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
830 فایل
«رحیق» یعنی نوشیدنی گوارا و ناب ویژه بهشتیان. ۲۵مطففین . مقصد و مقصود ما درک و دریافت عمیق تر کتاب خداست. از محتوای لقمه ای و عموم پسند و صرفا انگیزشی استقبال نمی کنیم.همراهان ما اندکند لیکن ژرف نگرند. @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
41.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📐اگر جهان هستی فقط مجمع موجوداتی ناگهانی و تصادفی بود، این‌همه دانشمندان و متفکران، دربارۀ قوانین حاکم بر آن، کار و کوشش نمی‌کردند و حتی تکاپو برای پیدا کردن آغاز انفجار و گسترش کهکشان‌ها به راه نمی‌انداختند، و این‌همه علوم و بینش‌ها، درصدد نفوذ بر همۀ سطوح و زوایای عالم هستی برنمی‌آمد. نظم دقیق هستی که چهرۀ ریاضی به آن داده است، به تنهایی می‌تواند پوچ‌گرایی و خیال‌پردازی دربارۀ عالم هستی را که آن را مجمع ناگهانی اشیاء و حرکات تصادفی می‌داند، محکوم کند. 📚جعفری، محمدتقی، ویراست جدید ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۶، ص ۲۷۵، چاپ اول، ۱۳۹۸ @rahighemakhtoom
. ☑️سیاست مفید 📄آن نوع سیاست می‌تواند برای حال بشریت مفید باشد که هدفی عالی‌تر از آنچه که جامعه با عوامل جبری به آنها رسیده و بر مبنای آن حرکت می‌کند، ارائه کند. 📄جامعه‌ای که بر مبنای عوامل جبر مادی در موقعیتی قرار می‌گیرد، توجیه چنین جامعه‌ای بر مبنای دیگر عوامل جبری، شبیه به جابه‌جا کردن و ایجاد تغییر در چند عدد آجر یا جانداران بی‌عقل و وجدان است. برای فهم این اصل می‌توانیم از وضع زندگی یک فرد نیز بهره‌برداری کنیم. 📄اگر یک فرد از انسان بدون اینکه صیانت ذاتی و مدیریت زندگی خود را با روش هدف‌داری به جریان بیندازد، قطعی است که مانند یک وسیلۀ ناآگاه و بی‌اختیار تحت سلطه و تصرف عوامل قوی‌تر، در این دنیا حرکت خواهد کرد. 📄او همان طبلی است که در مرکز تقاطع راه‌های حوادث قرار گرفته است که هر حادثه و هر شخص و هر عاملی که از راه می‌رسد، دستی بر او می‌کوبد و می‌رود. اگر یک انسان بخواهد مانند طبل در این دنیا زندگی نکند و هویتی مستقل داشته باشد و بگوید: «من هستم»، باید برای خود هدفی عالی‌تر از پدیده‌های زندگی معمولی حیوانی - که صدای او را جبراً درمی‌آورند - پیدا کند. 📄جامعۀ انسانی هم که متشکل از افراد است، اگر برای حیات خود هدفی نداشته باشد، یا اگر سیاست نتواند برای زندگی اجتماعی او هدفی عالی‌تر در مسیر تکامل آن تعیین کند، نه تنها برای جامعه کاری نکرده است، بلکه باعث رکود و عقب‌افتادگی مردم جامعه شده است. 📚جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۱۳- فلسفۀ اخلاق، تعلیم و تربیت، ص ۶۹ @rahighemakhtoom
. 📄برای اثبات این معنی که بذر اساسی «وجدان اخلاقی» در ذات انسان‌ها کاشته شده است، این استدلال را می‌توان در نظر گرفت: هیچ انسان عاقل و هشیاری نمی‌تواند منکر این حقیقت باشد که به فعلیت رسیدن وجدان اخلاقی در انسان‌ها موجب وصول جامعۀ بشری به امتیازات مادی روانی و روحی فراوان و منتفی شدن دردهای خانمانسوزی است که جامعۀ بشری همواره به آنها مبتلا بوده است. 📄 در حقیقت، قوانین و مقررات و حقوق و هر آنچه به عنوان تنظیم‌کنندۀ حیات بشری مطرح بوده است، بدون «وجدان اخلاقی»، درست مانند آن کاخ‌های مجلل است که بر قله‌های کوه آتشفشان ساخته شده‌اند. بنابراین، حتی اگر وجدان اخلاقی که بزرگ‌ترین وسیلۀ اصلاح حیات فردی و اجتماعی انسان‌هاست، ناشی از پدیده‌های خارج از ذات، مانند اوامر و نواهی دوران کودکی و مقررات خانواده و جایگاه تعلیم و تربیت کودکان و جوانان است، بیایید آن امور را تنظیم و تقویت کنیم، تا بلکه بشریت را از بیماری مهلک بی‌وجدانی و ضد وجدانی بهبود ببخشیم. 📚جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۱۳- فلسفه اخلاق، تعلیم و تربیت، ص ۷۳ @rahighemakhtoom
. گاهی برای نابود ساختن تلخی‌های صفات زشت، شیرین‌ترین داروها تلخ‌ترین اندرزهاست. از زمانی که موضوع هدف اعلای زندگی از میان انسان‌ها رخت بربست؛ و از هنگامی که خنده‌ها و آرایش‌های صوری و خوشگذرانی‌های «اپیکور»ی، جای تکامل روحی و سیر به سوی منازل اعلای انسانیت را گرفت؛ از وقتی که شهرت‌پرستان و هوازده‌های متفکرنما، بایستگی‌ها و شایستگی‌های روحی انسان را به باد مسخره گرفتند، و پیرایش (آرایش) سرخاب و سفیداب را به وارستگی‌های روحی مقدم داشتند، نتیجه این شد که تعلیم و تربیت‌ها نیز صورتی مسخره به خود گرفت! ناز کشیدن و به‌به گفتن به هنگام تعلیم و تربیت، «انسان» ایجاد نمی‌کند، بلکه مخاطب را مغرور عواطف حیوانی گوینده کرده، او را وادار می‌کند همان وضع موجودش را منطقی و شایسته‌ترین وضع ممکن بداند! آیا با این آفرین و احسنت و «به‌به»های بی‌مورد، وقیح‌ترین جنایت را به روح تشنۀ افراد مورد تعلیم و تربیت روا نمی‌داریم؟ آیا انسان که تمام مغز و روان و قلبش، از مربیان مطالبۀ جهش و تکامل می‌کند و برای رسیدن به توانایی جهش و مراحل كمال احتیاج به گذشت‌ها و تعدیل فعالیت‌های غرایز حیوانی دارد، می‌تواند با «به‌به» و ناز و غمزه به مطلوب خود برسد؟ جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۱۳- فلسفه اخلاق، تعلیم و تربیت، ص ۱۴۷ @rahighemakhtoom
📌شورش درون آدم ها 📄بسيار جاى تأسف است که يک هنرمند نابغه، همۀ نبوغ و انرژى‌هاى روانى و عصبى و ساعات عمر گران‌بهايش را صرف شورانيدن بى‌نتيجۀ درون مردم کند و از اين راه تنها به جلب شگفتى‌هاى مردم قناعت بورزد. 📐 من نمى‌گويم تحسين و تمجيد و تشويق و قدردانى ارزشى ندارند، بلکه مى‌گويم اين يک ارزش نهايى و پاداش واقعى براى هنرمند نيست که چند عدد «به‌به» و «آفرين»، پاداش واقعى تحول نبوغ و حيات پرارزش جان هنرمند به يک اثر هنرى بوده باشد. 📐 اگر شورش درون تماشاگران و تحير آنان در برابر يک نمود هنرى، مقدمه‌اى براى دگرگونى تکاملى تماشاگران و بررسى‌کنندگان نباشد، چيزى جز پديده‌هاى روانى زودگذر نيستند. 📐ما نبايد عاشق و شيفتۀ حيرانى و شگفتى و شورش درون مردم شويم که آنان آگاهانه يا ناخودآگاه رفع تشنگى روحى خود را در آب حياتى مى‌بينند که از قعر و روان نوابغ و هنرمندان جارى مى‌شود. 📚جعفری، محمدتقی، زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، ص ۲۱ @rahighemakhtoom
. 🔅🔅🔅 👈 این است دعا و نیایش یک واقعی: ▫ ای مالک مطلق هستی و ای جان آدمی! می‌دانم با «کسی» روبه‌رو هستم، نه با چیزی». می‌دانم که سرنوشت جان آدمی را به دست گرفته‌ام، نه چند قطعه کاغذ و مقوا و چوب برای ساختن عروسک. ▫می‌دانم که این مورد ، با این لحظات گام از «خود طبیعی» فراتر می‌نهد و به عرصۀ «من ایده‌آل» وارد می‌شود. ▫این جان آدمی است که برای هدفی عالی آفریده شده است، نه برای اشباع شهوت‌های من و نه برای آنکه خود را مانند یک تابلوی بی‌اختیار به من () که این جان غیر محسوس را نقاشی می‌کنم، تسلیم کند، تا هر چه که خواسته‌ها و تمایلات حیوانی من اقتضا می‌کند، در آن ترسیم نمایم. ▫این روح انسانی است که چند روز دیگر توانایی پرواز بی‌نهایت در او ایجاد خواهد شد، و تنها برای تقویت بال و پر خود و تعیین فضایی که باید در آن به پرواز درآید، در اختیار من قرار گرفته است. ▫این نورس، تا دیروز به صورت آزادانه و با تمام شور و نشاط بازی می‌کرد، دنبال پروانه‌ها می‌دوید و عکس‌های رنگارنگ، او را در عالمی از لذت فرو می‌برد. من امروز می‌خواهم آن آزادی را که دیروز اجازۀ ورود کوچک‌ترین اندوه را بر دل این کودک نمی‌داد و در آینده هم هیچ مزیت انسانی باعظمت‌تر از آن آزادی برای او مطرح نخواهد شد، راهنمایی کنم و شکل‌هایی خاص را برای آزادی و «می‌خواهم» او ترسیم کنم. ▫این موجود که با تمام شخصیتش در اختیار من () قرار گرفته است، به من می‌نگرد، به سخنان من گوش می‌دهد، به حرکات و سکنات من تماشا می‌کند، نه برای خریداری آنها، تا کار من در تربیت کار، سخن‌فروشی و خودفروشی باشد، زیرا دیر یا زود همۀ این سخنان، حرکات، سکنات و حتی خود من نیز مفهوم امروزی‌ام را برای او از دست خواهم داد، و یا او تکامل پیدا کرده، این فروشندگی را محکوم می‌سازد، یا رو به سقوط رفته و به همۀ کالاهایی که به او فروخته‌ام، خواهد خندید. 📒 ، محمدتقی. مجموعه آثار ۱۳- فلسفۀ اخلاق، تعلیم و تربیت. ص ۱۸۱ 🔅 در رساندن سخن و پایبندی به آن بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در این باشید. @rahighemakhtoom
. 📐ای استاد و مربی! اگر به مقام والایی که تصاحب کرده‌ای، درست توجه کنی و اگر لذت بارور ساختن شخصیت مورد تربیت خودت را واقعاً بچشی، و مقداری حقوق ماهیانه و مقام رسمی ظاهری فریبت ندهد تا آنها را پاداش کار خود بدانی، به یقین احساس خواهی کرد پاداشی بزرگ‌تر و ابدی‌تر و انسانی‌تر از آن نیست که دانشجویی از جایش برخیزد و از تو دربارۀ موضوعی که می‌دانی، سؤالی کند. 📐شما ای سؤال‌کنندگان! استفهام خودتان را در صورت اعتراض و خودنمایی مطرح نکنید. هنگامی که سؤال به شکل اعتراض و خودنمایی مطرح می‌شود، در حقیقت، سؤال‌کننده یک سد پولادین میان مغز خود و روح پاسخگو ایجاد می‌کند و با دست خود، از جریان آب زلال معرفت به روح خویش جلوگیری می‌کند. 📐شما ای پاسخ‌گویندگان! بدانید انسانی که خدا او را شایستۀ داشتن یک مغز درک‌کننده با پانزده میلیارد رابطۀ الکتریکی دانسته و کارگاه شگفت‌انگیز جهان هستی را به او عطا فرموده است، به دانستن یک موضوع ناچیز که تو می‌دانی و او نمی‌داند، شایسته‌تر است. تفهیم این موضوع ناچیز را از سؤال‌کننده دریغ مدار! ما از کجا می‌دانیم همین پاسخ صمیمانه و مخلصانۀ تو، پیش از آنکه به معلومات سؤال‌کننده بیفزاید، روح باعظمت تو را به فعالیت‌های عالی‌تر وادار نخواهد کرد؟ 📄گناهی بس بزرگ است که انسانی یا گروهی از انسان‌ها، تشنگی و گرسنگی روح خود را به معرفت و دانش، چه به زبان بیاورند و چه به هیچ وجه اظهار نکنند، در هر قیافه و کرداری که ممکن است به شما نشان بدهند، شما بدون اعتنا و دامن‌کشان، از پیش روی این تشنگان و گرسنگان بگذارید و به روی خود نیاورید که انسان‌هایی را در حال جان کندن دیدید، ولی خرامان خرامان به راه خود رفتید! 📚جعفری، محمدتقی. مجموعه آثار ۱۳- فلسفه اخلاق، تعلیم و تربیت. ص ۱۸۴ و ۱۸۵ 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom1
. 📌معنای لا حول و لا قوه الا بالله 📎الامر بین‌الامرین اولین اثری که استاد جعفری به رشتۀ تحریر درآورد، «الامر بین ‌الامرین» بود. تألیف این کتاب در سال ۱۳۳۰ هجری شمسی انجام شد که تقریری بود بر درس‌های در باب و $اختیار که به زبان عربی در شهر نجف نگارش یافت. در توضیح اصل «امر بین ‌الامرین»، استاد بزرگوار آیت‌الله ابوالقاسم فرموده‌اند: فرض کنیم شخصى فلج است، به طورى که توانایى حرکت ندارد و ما می‌توانیم با وصل کردن سیم برق، او را به حرکت وادار کنیم. ✔️در هنگام این حرکت، کلید برق در دست ماست، به گونه‌ای که هر لحظه می‌توانیم آن شخص را از حرکت بازداریم. حال، اگر چنین شخصى حرکت کند و کارهایى انجام دهد، این کارها با اختیار او انجام خواهد گرفت؛ خواه کار بد یا کار خوب. آنچه از این کار به ما مستند است، نیرو و قدرتى است که ما توسط برق در او ایجاد کرده‌ایم و هر لحظه می‌توانیم آن قدرت را از او سلب کنیم. اما این کار را نمی‌کنیم و او را به حال خود می‌گذاریم. چگونگى استفاده از این نیرو که ما به او داده‌ایم، مربوط به اوست و به ما تعلقى ندارد. همچنین است که کارهاى صادره از ما بوده، نیرو از است و در هر لحظه ریزش آن نیرو از انجام می‌گیرد و در هر لحظه هم می‌تواند آن را قطع کند، ولى اختیار استفاده از آن نیرو کاملاً در دست ماست. بنا بر این، هنگامى که ما بهترین کار را انجام می‌دهیم، باز نیرو از او بوده و اختیار استفاده از ماست و معناى‏ «لا حول و لا قوة الا بالله» هم این است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom2
. 📌بر انگیختن پرسش های ضروری 📄چون جهل و اشتباه همواره پیرامون ما را گرفته است، بکوشیم و وقت‌ها صرف کنیم و بودجه‌ها خرج کنیم تا حس سؤالات ضروری را در مردم برانگیزیم، همان‌گونه که یک پزشک می‌کوشد دستگاه گوارش یک انسان را برای خواستن غذا تنظیم کند. باز بکوشیم و انرژی‌ها صرف کنیم تا پاسخ لازم را با گفتار و کردار در اختیار مردم بگذاریم. 📎آری، متأسفانه در عصر ما چه بسیارند کسانی که نه تنها به تعلیم و تربیت انسانی اهمیت نمی‌دهند، بلکه برای اشباع حس شهرت‌پرستی و توسعۀ جاه‌طلبی خود، زیربناهای اصول انسانیت را یکی پس از دیگری منهدم می‌کنند و نامش را «تازه‌گویی»، نوآوری»، «ابتکار و تمدن» می‌گذارند! جوامع را وادار می‌کنند تا بگویند: ما مواد تخديرکننده می‌خواهیم. به خود زحمت داده، ما را به هشیاری و بیداری وادار مسازید! 📚جعفری، محمدتقی. مجموعه آثار ۱۳- فلسفۀ اخلاق و تربیت. ص ۱۸۵ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
. 💢وجدان ▪ این اثر استاد جعفری، در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی تألیف شد. این اثر که اولین اثر مستقل در زمینۀ تاریخ تفکر اسلامى است، از اهمیتى خاص برخوردار است. ▪ فیلسوفان اسلامى بیشتر به مباحث علم‌النفس پرداخته‌اند تا انسان‌شناسی. خوشبختانه علامه جعفرى در طول عمر پربار خود، مباحث انسان‌شناسی را بسیار جدى گرفت و از این‌رو، مطالبى بسیار را در زمینۀ موضوعات مختلف انسان‌شناسی به رشتۀ تحلیل کشاند که یکى از آنها همین کتاب وجدان است. ▪ در این اثر، ایشان مسئلۀ وجدان را از ابعاد مختلف بررسى کرده، در لابه‌لاى مطالب خود به بررسى و نقد برخى دیدگاه‌های اندیشمندان، از جمله روان‌شناسان و جامعه‌شناسان پرداخته است. بر خلاف سایر متفکرانی که معتقدند: «وجدان، مولود اجتماع است»، استاد جعفری در این کتاب به اثبات اصالت وجدان در درون آدمی پرداخته و آن را منعکس‌کنندۀ صدای خداوندی نام نهاده است. ▪ علاوه بر این، توجه به آثار نویسندگان بزرگ غربى از قبیل: داستایوفسکى، بالزاک، ویکتور هوگو و ... در این اثر به خوبى آشکار است. نویسنده به خوبى از ادبیات در مباحث فلسفى خود، از جمله مسئلۀ وجدان بهره‌برداری شایانى کرده است. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
. ☑️در دنیا هیچ حیوانی پشه آفریده نمی‌شود تا بعدها در هوا عقاب، در دریا نهنگ و در خشکی شیر شود، جز انسان! برای تصدیق این تشبیه ادبی، کافی است در تاریخ شخصیت‌های بزرگ و چشمگیر، مقداری مطالعه داشته باشیم. ☑️شخصیت‌ها، پس از چشم گشودن به دنیا، چنان ناتوان و ضعیف بودند که حتی قدرت راندن یک مگس از صورتشان را نداشته‌اند، ولی دیری نگذشت که کشورها را زیر سلطه درآوردند و سیر نشدند؛ میلیون‌ها انسان را کشتند و بی‌خانمان کردند و آهی هم نکشیدند؛ همۀ سالیان عمر را با دروغ و تزویر گذرانده و متأثر نشدند؛ در برابر احکام عقل و نداهای وجدان و داد و فریادهای ملکوتی پیامبران الهی و حکمای راستین مقاومت کرده، حتی یک حرف نیز از آنها نپذیرفتند. این است دگرگونی بی‌نهایت در سراشیبی سقوط و تباهی‌ها. ☑️در مقابل این دگرگونی، در انسان‌ها تحولاتی تکاملی نیز مشاهده می‌کنیم، چنان که اگر زمین و آسمان و آنچه را که در میان آن دو است، به او می‌دادند تا از روی ستم، پوست جوی را از دهان مورچه‌ای بگیرد، امتناع می‌ورزید؛ و اگر پرده از روی واقعیات برداشته می‌شد، بر يقين او افزوده نمی‌گشت؛ ارزش زمامداری و سروری بر تمام دنیا را کمتر از بند لنگه کفشش می‌دید، جز اینکه عدالت بورزد و حقی را احقاق و باطلی را نابود سازد. آری، این‌چنین بود امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب(ع). ، محمدتقی. مجموعه آثار ۱۳- فلسفه اخلاق و تربیت. ص ۲۰۷ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌.مولای ها 1 زین سبب پیغمبر بااجتهاد نام خود و آن علی مولا نهاد گفت: هر کاو را منم مولا و دوست ابن عـــمّ من علــی مولای اوست کیست مولا؟ آن‌که کند بند رقّیت ز پایت برکنَد چون به آزادی نبوّت هادی است مؤمنان را ز انبیاء است ای گروه مؤمنان شادی کنید هم‌چو سرو و سوسن کنید 📄پیامبر اکرم در قضیۀ غدیرخم که ده‌ها هزار جمعیت همراه پیامبر اکرم در حال برگشتن از حجة‌الوداع بودند، جملات زیر را خطاب به مسلمانان فرموده است: «آیا من از خود شما به شما مسلط‌تر نیستم؟ گفتند: بلی. فرمود: به هر کس که من سلطۀ ولایت دارم، علی سلطۀ ولایت به او دارد. خداوندا! یاری کن کسی را که او را یاری کند و رسوا کن کسی را که از او دور شود. ☑️به خاطر اهمیت این حادثۀ بزرگ، مطالبی را در این مورد متذکر می‌شویم: علی مولای انسان‌هاست باز کردن چشم و گوش انسان‌ها و بینا ساختن و شنوا کردن آنان در عرصۀ زندگی و گستردن جهان هستی در مقابل دیدگان انسان‌ها. ☑️آشنا نمودن آدمیان با جان و روان خود و بیرون کردن آنان از لجن‌زار حیطۀ جانوران. منتقل ساختن مرده‌های متحرک از محیط واجتماع مرگ‌بار به قلمرو حیات حقیقی و زنده کردن آنان. پیوستن زندگی طبیعی به حیات طیبۀ الهی، سپس آزاد کردن آن در حوزۀ جاذبیت ربوبی. ☑️این است رسالت پیامبر و معنای مولا بودن او. تصوری بسیار خطاکارانه است که گمان کنیم وظیفۀ پیامبری خاتم‌الانبیاء(ص) تنها این بود که بت‌ها را بشکند و خرافات جاهلانه را از میان مردم مرتفع بسازد و نگذارد دختران را زنده به گور کنند و راه معاش را به آنان بنمایاند و همچنین به مقداری از عبادات عادت‌شان بدهد و سپس رو به زیر خاک بگذارد. ☑️ پیامبر اکرم(ص) همۀ این مسائل را مطرح نموده، در ابلاغ آنها به صورت کامل به هدف خود رسیده و فرموده است: «من امروز دین شما را تکمیل و نعمتم را بر شما تمام نموده، اسلام را به عنوان دین نهایی برای شما پسندیدم.» ☑️ولی بنیاد اساسی ابلاغ رسالت، جوشاندن منبع حیات طیبه در درون انسان‌ها بوده است، که زنده شوند و خود را دریابند و حیات آزادانه به دست بیاورند. ☑️نابودی بت‌های جامد از بت‌خانه‌ها، زمانی به ثمر می‌رسد که بت‌های جاندار از دل‌های آدمیان بیرون رود. امروزه کشورهای متمدن بت‌پرست نیستند، اما از پرستش حقیقی ـ که هدف زندگی است ـ محرومند، زیرا به آن آزادی روحی که بدون آن به نعمت عظمای پرستش نمی‌توان نایل شد، نرسیده‌اند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom