سکوت، حوصلهی صبر را به سر می برد
قیام، قافله را جانب خطر می برد
خروش خون خداوند، روح ایمان را
برای پیکر اسلام محتضر می برد
رسیده بود زمانش، که هجرتی دیگر
دوباره دست به آینده ی بشر می برد
بنی امیه که قصدش سقوط عترت بود
به قصد ریشه ی بنیاد خود تبر می برد
کسی ز جانب کوفه به کاروان ای کاش
ز بی وفایی نامردمان خبر می برد
مطیع جمله ی لا یمکن الفرار از عشق
مگر که می شد از آن ورطه جان به در می برد؟
به قتلگاه به عنوان پیشکش به خدا
ز هر چه هر که به کف داشت، بیشتر می برد
یکی برای دفاع از نماز، جانش را
به سوی تیر به عنوان یک سپر می برد
یکی در آینه ی خون خود شناور بود
یکی رسیده و تیغی به روی سر می برد
به روی خاک، تن بی سری رها شده بود
به روی نیزه سری بی بدن، به سر می برد...
#شعرعاشورایی #امام_حسین #محرم
کانال اشعار: @rahimipoems
#محمدحسین_رحیمی
نامت آمد غم فضای شام تارم را گرفت
گریه جای خنده های گریه دارم را گرفت
شد جوانی و نشاطم نذر اشک روضه هات
فصل بیتابی برایت نوبهارم را گرفت
از غمت دنیای سرد و ساکتم اشباع شد
در غمت آوارگی ها کار و بارم را گرفت
یک زمان جان را اگر در مجلست دادم ببخش
جبر سنگینی داغت اختیارم را گرفت
ماجراهای خرابه، اضطراب دخترت
خواب نوشین دو تا چشم خمارم را گرفت
تکه تکه کرد دل را ماجرای اکبرت
روضه های اصغرت صبر و قرارم را گرفت
برندارم تا ابد دست از غمت حتی اگر
در ازای این عزا، دار و ندارم را گرفت
من چه بودم، من چه خواهم بود بی عشقت حسین!
نوکری نزد تو دست اعتبارم را گرفت
لقمه ی پاک پدر با شیر پاک مادرم
جز به سوی کربلا راه فرارم را گرفت
اربعین شد بار من سنگین و دستی مهربان
از همان اول رسید و کوله بارم گرفت
حیف! باران بند آمد، خشک شد چشمم، ولی
دستمال خیس اشک از دل غبارم را گرفت
#شعر_اربعین #اربعین #امام_حسین
کانال اشعار: @rahimipoems
#محمدحسین_رحیمی
ای روح پاک تو شده از ماسوا جدا
از خود جدا شدی، نشدی از خدا جدا
اثبات شد به کثرت دشمن، نمی شود
با نفی وحدت تنت (الا) ز (لا) جدا
وقتی میان معرکه تقطیع می شدی
افتاده بود از بدنت یک هجا جدا
از هر طرف به پیکر تو زخم می زدند
خنجر جدا و سنگ جدا و عصا جدا
مصداق و اصل و پیکره ی یا و سین! سرت
این سان چرا جدا شده این سان چرا جدا؟
بین سر تو و سر یاران تفاوت است
تنها سر تو بود که شد از قفا جدا
بستند نعل تازه به اسبان کهنه کار
تن های پاک و بی سر و تنها جدا جدا...
تنها شدی، چنان که شد از حرمت تنت
بعد از سر تو، پیرهن نخ نما جدا
در ماتم عزای تو خون گریه می کنند
حیدر جدا، بتول جدا، مصطفی جدا
دل بسته ام به عشق تو، باشد که روز حشر
با دست بخششت شوم از اشقیا جدا
#غزل_عاشورایی #شعرعاشورایی #شعر_عاشورایی #عاشورا #امام_حسین
کانال اشعار: @rahimipoems
#محمدحسین_رحیمی
#محمد_حسین_رحیمی
دوست دارم که اربعین امسال
بشوم جزء کربلایی ها
و زمینی به کربلا بروم
بین جمعیت هوایی ها
باید اول که ترک غیر کنم
اقتدا خاصه بر ظهیر کنم
چشم بسته دوباره سیر کنم
در قدمگاه ماورایی ها
حاجیانی که می روند به حج
راهشان سوی کربلا شده کج
مستقیم است تا خدا اینجا
راه پهناور خدایی ها
قبله را سوی کربلا چرخاند
هر که شد مست از شراب حسین
نکند اعتماد زین پس به
اشتباه جهت نمایی ها
همسفر شد خیال من با عشق
از نجف راهی بهشت شدم
پر شده باز کلّ مشّایه
از قدم های این فدایی ها
با غم خوب سیدالشهدا
اشک در چشم و در دلم شوق است
حس و حال دلم شده مثل
طعم شیرین و تلخ چایی ها
یک نفر موکبی بزرگ زده
یک نفر با تعارف شربت...
می کنند افتخار هم دارا
هم نداران به این گدایی ها
استراحت در امتداد مسیر
شد وبال دو پای آبله دار
کاش تا آخرین نفس باشم
پایدربند این رهایی ها
چشم شوقم به گنبدش مبهوت
خیره بر آن شکوه با جبروت
حرف هایی نگفتنی و سکوت
میشود پاسخ چرایی ها
یک طرف مرقد خدای کرم
یک طرف هم شهید گریه و غم
صحن زیبای بین این دو حرم
نقطه ی عطف دلربایی ها
نه مسلمان که گبر و ترسا هم
محو این همدلی ما شده اند
ذکر "حُبُّ الحُسَین یَجمَعُنا"
می شود رمز هم صدایی ها
اربعين زیر قُبهی حَرَمت
به اَباالفضل میدهم قَسَمت
بِگُذر ای عزیز زهرا(س) از
این خطاها و بیوفایی ها
کاش باشد عمود آخر من
پرچم روی گنبد عباس
جان سپردن کنار شش گوشه
روز پایان این جدایی ها
#امام_حسین #شعر_اربعین #عاشورا #اربعین #شعراربعین
کانال اشعار: @rahimipoems
#محمدحسین_رحیمی
#محمد_حسین_رحیمی
بگشای چشم جلوهی نص صریح را
مکتوب محکمات و کلام صحیح را
قرآن برای منکرش از روی نیزه ها
آورده است آیهی "لا ریب فیه" را
آنجا که حق شنیده نشد در دل زمان
باطل حلال کرد به خود هر قبیح را
در کربلا که حرمت خون خدا شکست
گودال و خنجر و... تو ببین آن سفیه را
...در حال سر بریدن قرآن ناطق است
باید که خون گریست غم آن ذبیح را
شیری کجاست تا بپراند ز گرد حق
کفتارزادههای به انسان شبیه را
نفرین به آنکه خون خدا را حلال کرد
باید به دست تیغ سپرد آن فقیه را
قرآن زنده داخل شش گوشه قاب شد
ای کاش قبل مرگ ببوسم ضريح را
#امام_حسین #شعر_عاشورایی #محرم #عاشورا
کانال اشعار: @rahimipoems
#محمد_حسین_رحیمی
#محمدحسین_رحیمی