eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
 ها رو با دقت زیر و رو میکرد پرسیدم: دنبال چی میگردی؟  گفت:سربند یا زهرا  گفتم: چه فرقی داره؟ یکیشو بردار ببند دیگه  گفت:نه... آخه من  ندارم   . . ‎شب عملیات وقتی از میون اون همه  و میون اون همه جمعیت،   قسمت او شد و با صدای بلند فریاد زد:(می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم) دیگه جای هیچ حرفی نبود...   نشان از عشقی کهن دارد عشقی به عمــق  و این جنون را تنها  آرام میکند، شهادتی به گمنامی شهادت حضرت زهرا سلامُ الله علیها  @rahro313
 یک لبخند نمی تواند جهان را تغییر دهد اما لبخند تو جهان من را عوض کرده است!🌹 @rahro313
حرفهای دل دختری که آرزوی شهادت دارد اقا قبول ما دختریم... اقا قبول شهید نمی شویم اقا قبول نمیگذارند تفنگ دستمان بگیریم و برویم مدافع حرم حضرت عشق (س) شویم.... اقا قبول راه شهادت برایمان بسته شده..... قبول.... همه را در اوج نا امیدی قبول کردیم.. اری.. اشک میریزیم چون نمی توانیم ابراهیم باشیم نمیتوانیم محمد هادی باشیم نمیتوانیم علی باشیم اری نمیتوانیم...هرکاری میخواهیم بکنیم می گویند شما دخترید توان کافی ندارید. هر وقت خواستیم خلوت کنیم نگذاشتند... بنشینیم و فقط درس بخوانیم و ارزوی شهادت کنیم نمی شود.... به والله نمیشود.... شهدا بیایید بگویید این دختران دلسوخته چه کنند؟ چه کنند در این اشفته بازار فساد و بی حجابی و تنهایی مهدی فاطمه (عج) ؟ جوابم را شهدا دادند... از شهدا به دختران محجبه ایران  هرکاری خواستید بکنید به یاد مهدی فاطمه باشید ان وقت خود به خود عزیز دل فاطمه می شوید .. ان وقت است که دیگر طاقت ماندن در دنیایی که بوی گناه را می دهد نخواهید داشت ان وقت است که وقت شهادت است.. ان وقت می فهمید که راه شهادت برای هیچکس بسته نیست ان وقت مسیر شهادت برایتان باز میشود.... حتی اگر دختر باشید فقط اخلاص و نگاه مهدی فاطمه را در نظر بگیرید. در نبود ما پشت حضرت مهدی (عج) را خالی نکنید  یقه یتان را می گیریم اگر ولایت فقیه را تنها بگذارید.... اری دختران شهید نگویید شهید نمی شویم  می شود می شود ... هنوز هم میشود.... @rahro313
 همزمان با پانزده رمضان " میلاد امام حسن مجتبی ع " و سی وهشتمین سالگرد شهیدان  و مسعود رحیم زاده از اعضای اطلاعات عملیات لشگر ۲۱ امام رضا گرامی باد. @rahro313
 رد ترکش های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف ها دارد برای خودش.... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...    @rahro313
🌼تنصر امام زمانك، و تروح تحضر حالك انك تنصر امام زمانك. . . 🌼امام زمانت را یاری کن و خودت را به گونه ای آمــاده کن که یـاری کننده ی امام زمانت باشی! | | @rahro313
  . عشق را باید از سلحشوران   و  ایران آموخت...❤ در هرشرایطی ، جنگ و کمک‌جهادی و زلزله و سیل و کرونا و.... اول از همه به کمک‌ مردم می آیند و دیشب هم در عملیاتی که موجب تقویت قدرت دفاعی ایران بود ... دهها  به فیض عظیم شهادت نائل آمدند...🇮🇷 برای امنیت و سربلندی ما تو اوج جوانی  شدند و حالا عده ای با فحش از آنها تقدیر کردند ، اما باز هم حاضرند از جوانی اشان و زندگی راحت خود چشم بپوشند تا ما رنگ استرس و ترس را نبینیم حتی اگر به اندازه یک دنیا فحش روی کمر داشته باشند...😔💔 . شهدای دلاور ارتش ، سلام ما را به مادرمان  (س) برسانید...❤ @rahro313
با جمله‌ای از  🌱 شروع می‌کنیم: "عقل می‌گوید بمان، عشق می‌گوید برو و این را هر دو خداوند آفریده تا وجود انسان در حیرت میان عقل و  معنا شود." و چگونه می‌توان با ابزار عقل، به  عاشقی نشست؟! شهید روح‌الله قربانی در ۱ خرداد سال ۶۸ در محله هفت‌تیر تهران و در خانواده‌ای مذهبی متولد شدند. ایشون از شاگردان و پامنبری های همیشگی درس اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی بودن و بعد از اتمام  به دلیل تبحر در  ، وارد هنر شدن اما به دلیل اینکه جو این دانشگاه با روحیه سازگاری نداشت، برای تغییر این جو و شرایط و با توجه به پیش زمینه فعالیت در  انقلاب و نیز علاقه شخصی، از  انصراف دادن و وارد  حسین(ع) و رسما وارد  شدن. ایشون در سال ۹۲  کردن و یک سال بعد برای اولین بار به به‌عنوان  نیروی  اعزام شدن؛شهید قربانی در شهریور ماه ۹۴ برای بار دوم به سوریه اعزام شدن و در تاریخ ۱۳ آبان ۹۴ در شهر  به جمع شهدا پیوستن. ‌‌‌🌷🍃 یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شهید، تقوای ایشون در تمام مراحل زندگی بود. مثلا اینکه تو نوجوانی به چهره‌ی هیچ نامحرمی نگاه نمی‌کردند، همیشه به پدر و مادرشون احترام میذاشتن و ... شهید قربانی معتقد بودن به اینکه : "شهادت خوب است؛ اما  بهتر است .. تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می‌کند." ‌‌‌‌ @rahro313
برادرش می گفت: از وقتی من به سربازی رفتم رابطه علی با من کم شد. قبل از آن یک بار علی به من گفت: محمد بیا من یک چیزی برایت تعریف کنم.گفتم چیه؟گفت:محمد، امام رضا(ع) به خوابم آمد و فرمودند: سال آینده اسفندماه می‌آی پیش ما. من راستش به خاطر ایمان ضعیف هم آن را باور نکردم. گفتم، فکر نمی کنم این اتفاق بیفتد. به هر حال هیچکس تاریخ مرگ خودش را نمی داند. گفت: حالا من به شما گفتم که بدانید امام‌رضا(ع)را به خواب دیدم و با همدیگر خیلی صحبت کردیم. دقیقا همین اتفاق افتاد. درست اسفند سال بعد علی به شهادت رسید. (قسمتی از کتاب ) @rahro313
 بسم رب الشهداء و الصدیقین ؛ . شب‌های قدر فرصت مناسبی برای بیداری دل‌ها و بازگشت به سوی پروردگار است چراکه در این شب‌ها بندگان با زمزمه‌های یا «ربّ» و «الغوث» گفتن سنگر دیگری از عبادت را برای خود می‌سازند. شهدا در کدامین شب قدری تقدیر شهادتشان مقدر شد شاید در یکی از این شب‌های قدر در گوشه‌ای با خود خلوت کرده و از امام زمان‌شان تقدیر بودنشان در جبهه را خواستند تا در همین دنیا قطعه‌ای از بهشت را همراه با جلوه‌ای از بهشتیان درک کنند. آن‌ها در میدان انجام تکلیف و عشق به خدا آسمانی شدند و به مقام شهادت که بالاترین مقام بود، رسیدند. شهدا و رزمندگان فهمیده بودند که شب قدرشان در دست چه کسی است و تقدیرشان به دست که خواهد بود و به همین دلیل آن را در جبهه‌های حق علیه باطل و در نزدیکی کربلا جستجو می‌کردند؛ چه زیبا شبی است که تو به نیت شهادت در جبهه‌های حق علیه باطل نیت شهادت می‌کنی و پیشانی بر خاک مام وطن می‌نهی و زیارت عاشورایت را می‌خوانی و عهدت را با امامت محکم‌تر می‌کنی و با «الغوث و الغوث» گفتن‌هایت از رب‌الشهدایت یاری می‌خواهی. شهدا می‌دانستند که قدر شب‌های قدر را در جبهه‌ها باید جست و پیدا کرد؛ شهدا هم یافتند و هم رسیدند… خداوندا امشب تقدیر ما را همانند شهدا قرار بده… ان‌شاءالله @rahro313
  عباس نصفي از حقوق ماهانه‌اش را صرف امور خيريه مي‌كرد، در واقع او بخشي از حقوقش را به دو خانواده‌اي مي‌داد كه يكي‌شان بيمار سرطاني و ديگري بچه يتيم داشتند😔، باقي حقوقش را هم بخشي صرف امور روزمره‌اش و بخشي را خرج هيئات و مراسم مذهبي مي‌كرد. در طول ماه شايد 20 روزش را  مي‌گرفت و غذايي كه محل كارش به او مي‌دادند، به خانواده‌هاي مستمند مي‌داد👌، يكبار كه مي‌خواست به مأموريت برود دو، سه غذا توي خانه گذاشت و به پدرمان گفت شما براي فلان خانواده ببر، بابا گفت من خجالت مي‌كشم دو غذا دستم بگيرم و ببرم اما عباس اصرار داشت كه اگر كم هم باشد بايد به مردم كمك كرد و باري از دوش كسي برداشت.🌹   @rahro313
 صحبتی که با هم داشتیـم ظهر همان روزی که شبش به  رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از  به شهادت رسید. من از شب قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشــوره  و متفاوت.  همان روز در  تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتم ولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیست اینجا همه چیز  است. اصلا دلشوره نداشته باش." و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند اما این  بیشتر شد... همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت تا دیروقت هم  ماندم. بالاخره ظهر روز  از طرف دایی ام خبردار شدم که مجروح شده و تیر به دستش خورده اما بعد گفتند: نه، تیر به  خورده و بیهوش است.  به هر صورت من با روحیاتی که از  سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و  گذاشتنم را قبول کنم . گفتم:  نه! جواد در  شــرایط هم که باشــد به من زنگ می زند نمیخواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم اما وقتی مســجد محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره  جــواد را به یقین تبدیل کردند. سری های قبل اصلا آماده شنیدن  نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار  تر شده بودم @rahro313