eitaa logo
مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
179 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
405 ویدیو
83 فایل
اعلام برنامه کلاسها، مسابقات و برنامه‌های مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت رهروان راه قرآن شهرستان مبارکه اصفهان ارتباط با مدیر کانال: @shahed
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏یادش بخیر یه زمانی اگر به این قانونِ من دراوردی ستاد کرونا اعتراض و انتقاد میکردی بهت میگفتن ضدولایت! اما حالا همه به مسخره بودن اون قانون معترف‌اند!!! هیچی دیگه همین✋️ @hzamanim
shiveN1401.pdf
715.1K
راهنمای شرکت در مسابقات قرآنی اوقاف و امور خیریه اطاعیه مسابقات: ۲۵خرداد آخرین مهلت ثبت‌نام در چهل و پنجمین دوره مسابقات قرآن کریم http://quraniran.ir اداره اوقاف و امورخیریه شهرستان مبارکه @rahrovanraheqoran
نماز یک شنبه ذی القعده التماس دعا🤲
⬅️ نشون به نشونِ آزادی خنده دارِ اینستاگرامی این‌که همکارم ۲ ساله نمی‌تونه هیچ صفحه‌ای به اسم خودش در اینستاگرام داشته باشه! هر صفحه‌ای که ایجاد می‌کنه خیلی زود اون صفحه مسدود میش . چرا؟ چون اسم‌ش زینب و فامیلش سلیمانی است. 🔗 زهرا چخماقی #⃣ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
با سلام شنیدم گفتند تصمیم گرفته شده برای کنگره‌ی شهدای شهرستان مبارکه، هزینه‌ای نشه چون اثر عکس تو جامعه می‌گذاره؛ اما به نظر من: با توجه به اینکه شهدا از مردم هستند؛ هزینه کردن برای شهدا نه تنها اثر منفی نداره، بلکه اثر مثبت هم داره. مثل اینکه بگیم چون اوضاع اقتصادی مردم ضعیفه پس برای محرم و امام حسین علیه‌السلام برنامه نداشته باشیم و هزینه نکنیم!!! امروز رفتیم امامزاده سید محمد دیزیچه، دو نوجوان ۱۴، ۱۵ ساله داشتند سیگار می‌کشیدند؛ بعد رفتیم امامزاده شاه سلیمان دیدیم تابلو زده بودند کنگره‌ی شهدای شهرستان مبارکه در شهر دیزیچه... اگر در هر شهر، یک‌ مرکز برای کنگره هست؛ پس میشه از ظرفیت خانواده‌های شهدای هر شهر استفاده کرد. مثلاً از معدود پدر و مادران شهدا که در قید حیات هستند؛ یا همرزمان شهدا برای خاطره‌گویی استفاده شود بجای اینکه هزینه‌ی دعوت فلان‌ مسئول و سخنران از تهران و اصفهان بشه... ادوات جنگی که در پادگان امام‌ علی علیه‌السلام هست را میشه برای برگزاری نمایشگاه کوچک در صحن امامزاده شاهکوچک‌ (عزالدین محمد) استفاده کرد... میشه در چند شب، خاطره‌گویی در جوار امامزاده و نمایشگاه باشه.... از تصاویری که خانواده شهدا از شهدای خودشون دارند میشه نمایشگاه عکاسی شهدا برپا کرد و ... ‼️ به نظرم اتفاقا هرچه از شهدا بیشتر گفته بشه برای نسل جدید بهتره که بدونند هم‌سن و سال‌های خودشون و از همین منطقه بودند به جبهه رفتند و شهید شدند... ⭕️ لطفاً اگر نظر یا پیشنهادی دارید؛ به آیدی مدیر کانال اطلاع دهید. با تشکر @shohadagomnamk
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد قرائتی موضوع: تفسیر قرآن نوع:سخنرانی کوتاه سوره مبارکه حجر آیه: ۵۱_۵۶ @ayehsobh
وقتی در قضیه‌ی کروناهراسی هم می‌گفتیم مرجع استناد شما، این پزشکان تابع غرب نباشند؛ منظورمون همین بود. همین‌قدر که استدلالشون برای درد زانو مضحک است؛ توصیه‌ها به هم به دور از علم و عقل و شرع بود و هست... @novaksanejbar
آرتروز مجازی❗️ 🔹وقتی توسط پزشکِ شبکۀ ملی، نماز خواندن به‌عنوان علت آرتروز قلمداد شد، رسانه‌های انقلابی یک‌‌صدا و در یک جبهه به این موضوع اعتراض کردند. نتیجه شد عذرخواهی پزشک و توقف برنامه در سریع‌ترین زمان ممکن... 🔺حال اگر برای فضای مجازی، این‌گونه رسانه‌های انقلابی به میدان آمده، موضع‌گیری و مطالبه‌گری می‌کردند، اوضاع‌ش کمی از این حالت لجن‌زاری بیرون نمی‌آمد⁉️ ✍ حامد بلالی #⃣ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
نماز یک شنبه ذی القعده التماس دعا🤲
سه نصیحت از پرنده!! ✍️مردی از کنار بیشه‌ای میگذشت، چشمش به پرنده‌ی کوچک و زیبایی افتاد. آن را گرفت. پرنده در حالی که ترسیده بود گفت: "از من چه می‌خواهی؟" مرد گفت: "تو را میکُشم و می خورم." پرنده گفت: "جثه‌ی من کوچک است و چیز زیادی از من به دست نمی آوری" اما من می توانم سه سخن حکمت آموز به تو بگویم که برای تو سود بیشتری دارد! مرد پذیرفت.پرنده گفت: "سخن اول را در دست تو میگویم، سخن دوم را وقتی می گویم که مرا رها کنی و بر درخت بنشینم و سخن سوم را بر سر کوه"مرد گفت: "بگو" پرنده گفت: "اول این که هر چه از دست دادی حسرت آن را نخوری" مرد او را رها کرد و پرنده پرواز کرد و روی درختی نشست.مرد گفت: "سخن دوم را بگو"پرنده گفت: "سخن غیرممکن را باور نکن." و پرواز کنان به طرف کوه رفت و با صدای بلند گفت: "ای بدبخت! در شکم من دو مروارید بیست مثقالی بود. اگر مرا می‌کُشتی ثروتمند می‌شدی"مرد دستش را بر سر خود کوبید و افسوس خورد و گفت: "حالا آخرین سخن را بگو" پرنده گفت: "تو آن دو سخن فراموش کردی، حالا سخن سوم را برای چه میخواهی؟!! اول گفتم، افسوس گذشته را نخور، که برای از دست دادن من افسوس خوردی، و دوم اینکه سخن محال و غیرممکن را باور نکن، اما به این پندم هم توجه نکردی! آخر ای انسان عاقل! گوشت و بال من دو مثقال بیشتر نیست، تو چگونه باور کردی درون من دو مروارید بیست مثقالی باشد؟! بعد با خوشحالی به اوج آسمان آبی پرواز کرد.!!! @rahrovanraheqoran
⬅️ لطفاً داستان زیر را با دقت بخوانید و برای دیگران هم بازگو کنید👇👇 یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ‌کس نبود... روزی روزگاری، کدخدایی بود که سرزمین به ظاهر زیبا و جذابی را ساخته بود و بر اون سلطنت می‌کرد که در اون سرزمین مردم همه سرزمین‌های دیگه را هم مجذوب خودش کرده بود... 🎡🎢🏕🏰🕌🏞 این سرزمین زیبا همه چیز داشت. هم وسیله تفریح، هم مسجد و مدرسه و کلیسا و... . خلاصه برای همه گروه‌های سِنی و مذهب‌های مختلف، آزادی بود! مردم که از این همه رفاه و امکانات خوشحال بودند؛ متوجه فریب کدخدای حیله‌گر نبودند و هرروز دوستان و آشنایان جدیدشون را به این سرزمین رؤیایی دعوت می‌کردند و کم‌کم جمعیت سرزمین زیاد شد و خوشحال از امنیت و رفاهی که دارند؛ اما متوجه نبودند کدخدا تو هر اتاق و خونه و کوچه و خیابون برای این مردم بیچاره جاسوسانی گذاشته تا کوچک‌ترین خبر مهم و غیر مهم و درِگوشی و علنی را به گوش کدخدا برسونند. عاقلان و مصلحان که متوجه نیرنگ کدخدا بودند، دیدند نمی‌شه دست‌روی‌دست گذاشت؛ گفتند ما هم به‌صورت افراد معمولی و ناشناس می‌ریم داخل این سرزمین و چهرۀ واقعی کدخدای ظالم و حیله‌گر را برای همه روشن می‌کنیم. القصه، اومدند و وارد سرزمین کدخدا شدند و گفتند به‌به واقعاً چقدر جذابیت داره و کم‌کم یادشون رفت اصلاً برای چی رفته بودند اونجا و چهره خودشون را علنی کردند و برای بقیه اقوام و دوستان و مریدان‌شون هم دعوتنامه فرستادند که بیایید اینجا ببینید همه از همه‌جا اینجا جمع‌ند؛ اما یادتون باشه ما همه میاییم اینجا تا را زمین بزنیم❗️ کم‌کم این افراد ساده‌دل هم به تبعیت از بزرگان‌شون رفتند به سرزمین جذاب کدخدا و این‌ها هم مثل بزرگان‌شون و این سرزمین جدید شدند و کلاً فراموش کردند هدفشون از اومدن تو این سرزمین چی بود🤔 البته کدخدا هم کارشو خوب بلد بود. این افراد را شناسایی کرده بود و بهشون آزادیِ عمل می‌داد تا هرکاری خواستند بکنند؛ البته تا جایی که ضرری برای کدخدا نداشته باشند. این بزرگان و شاگردان و حامیان‌شون هم خوشحال بودند که عجب کاری کردیم کارِستون و داریم کدخدا را به قول معروف «دُور می‌زنیم»، اما بنده‌های خدا نمی‌فهمیدند کوچک‌ترین حرکت اون‌ها کدخداست و اینها در حقیقت عروسک خیمه‌شب‌بازی دست کدخدا شده‌اند☹️😔 از اون‌طرف یه‌عدۀ دیگه از اساتید و کارشناسان و طرفداراشون هم بودند که در خارج از این سرزمین بودند و حیله‌های کدخدا را می‌دیدند و مدام تذکر می‌دادند ولی اون‌ها که فکر می‌کردند خیلی می‌فهمند و مجذوب زیبایی‌های زمین دشمن‌شون شده بودند😢 حتی مسخره‌شون می‌کردند که شما نمی‌فهمید! ما اومدیم کدخدا را زمین بزنیم، همه هم این‌جا هستند؛ تازه می‌تونیم با همه مردم این سرزمین صحبت کنیم و همه را علیه کدخدا کنیم🤪 شما هم حاجی گرینف‌ید! به ما گیر ندید که خودمون بلدیم چکار کنیم⁉️ کدخدا هم که می‌دید همون‌ها که اول به قصد زمین زدنش به صورت ناشناس وارد سرزمین شده بودند؛ الآن علنی دعوت به‌حضور در سرزمین‌ش دارند و اتفاقاً حامیِ پر و پا قرص سرزمین کدخدا هستند؛ خیالش راحت شد بجای اینکه خودش بخواد برای ورود به سرزمین‌ش تبلیغ و هزینه کنه؛ این شهروندان تازه وارد کار اون را انجام میدن... خوشحال بود و به ریشِشون می‌خندید که چه راحت تو افتادند و اگه کسی هم بخواد نجاتشون بِده دست رد به سینه‌ش میزنن و طردش می‌کنن... و این قصۀ پر غصه همچنان ادامه دارد و هنوز مسافران این سرزمین که کم‌کم ساکنان اصلی اون‌جا شدند؛ نفهمیدند بازی گردان اصلی این سرزمین و مردمش فقط کدخدای ظالم و حیله‌گره و اگه هم فهمیدند به قدری مجذوب و وابسته این سرزمین شدند که با بهونه‌های مختلف خودشونو توجیه می‌کنن باید بمونیم همین‌جا و جایی نریم و بقیه هم به دنبال خود به کام پر از زهر کدخدا می‌کِشونند و حتی اگر کدخدا با لگد بیرونشون کرد دوباره چهاردست‌وپا برمی‌گرداند و سعی می‌کنند طوری رفتار کنند که دیگه کدخدا عصبانی نشه!!!... 💥🔥 ؟ ✍🏻 «زهراسادات امیری»، عضو جبههٔ اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
🍁🎋📚 🌷۳۱خرداد سالروز🌷شهادت ،شهید دکتر مصطفی چمران🌷🌹🌷🌹🌷مصطفی چمران ساوه‌ای معروف به دکتر چمران، فیزیک‌دان، سیاستمدار، وزیر دفاع ایران در دولت مهدی بازرگان و دولت موقت شورای انقلاب از همراهان موسی صدر در تشکیل جنبش امل، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، از فرماندهان ایران در جنگ ایران و عراق و بنیان‌گذار ستاد جنگ‌های نامنظم در جریان جنگ ایران و عراق بود. ویکی‌پدیا 🌷تاریخ تولد: ۲ اکتبر ۱۹۳۲، تهران شهادت🌷: ۲۱ ژوئن ۱۹۸۱، دهلاویه محل دفن: بهشت زهرا پدر: حسن چمران ساوجی همسر: غاده جابر (ازدواج ۱۹۷۷–۱۹۸۱)، تامسن هیمن (ازدواج ۱۹۶۱–۱۹۷۳) فرزند: رحیم چمران، علی چمران، روشن چمران، جمال چمران آموزش: دانشگاه كاليفرنيا (۱۹۶۳)، دانشگاه تگزاس ای اند ام، دانشگاه تگزاس در آستین، دانشگاه تهران🌷🌷🌷 @rahrovanraheqoran
💐💐 اول تیر، روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی، سالروز صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی گرامی باد 💐💐 @rahrovanraheqoran
💠 ما مخالف استفاده از تناقضات ابرقدرت‌ها نیستیم؛ ولی معتقدیم تا وقتی که ما استقلال ذاتی و خودکفایی خود را تأمین نکنیم، بازیچه‌ی قدرت‌های خارجی و سیاست‌های شوم استعماری باقی خواهیم ماند. فکر دنباله‌روی و تکیه به غرب و شرق، باید از میان برداشته شود و مردم ما بر خلاقیت و ابتکارهای شخصی خود تکیه کنند و در راه خودسازی علمی و تکنیکی کشور خویش بکوشند. شخصیت و هویت فرهنگی خود را بازیابند و سرنوشت مردم خود را از واشنگتن و مسکو آزاد کنند. ✍🏻 شهید دکتر مصطفی 📗 بینش و نیایش، صفحه ۲۷ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز صبح، خانمی می‌گفت بعد از تزریق دوز دوم واکسن، باردار شدم و در ماه سوم جنینم سقط شد. افراد زیادی را هم دیده‌ام که این اتفاق پس از تزریق واکسن کرونا واسشون اتفاق افتاده. خانم دیگری هم گفت اتفاقا خواهر منم دقیقا همین‌طور شد!!! 🤔🤔🤔 واقعاً خنده‌دار نیست از یک طرف پشیمان هستند که چرا در دهه‌ی ۷۰، اصرار بر کم‌کردن جمعیت داشتند و اکنون همان رویه‌ی باطل را تکرار می‌کنند؟! ⁉️ سازمان بهداشت جهانی رویه‌اش تغییر کرده و دلسوز ملت ایران شده یا مسئولین بهداشت و حامیان واکسن اجباری در غفلت هستند؟! @novaksanejbar