eitaa logo
از تبار رئیسعلی
615 دنبال‌کننده
431 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
از ويژگى‌های بارز اخلاقیش اين بود كه هنگام غذا خوردن اول صبر می‌كرد تا من و مادرش شروع كنيم به خوردن غذا، بعد خودش غذا مى‌خورد. و هنگام شركت در نماز‌های جمعه موقع برگشتن به خانه متن خطبه‌های نماز جمعه را برای ما باز گو می‌كرد. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
او بی نهایت و دیوانه وار امام را می ستود و خداوند بزرگ این توفیق را به او داد که بتواند برای یک بار چهره نورانی امام عزیزمان را از نزدیک ببیند اما متاسف بود از اینکه چهره زیبای امام را نبوسیده و بر قدمهای امام بوسه نزده. در مجلسی که او حضور داشت هرگز کسی نمی توانست از انقلاب بد گوئی کند چون می دانست شهید محمود عاشق انقلاب است با هر کسی از انقلاب اسلامی بد می گفت با شدید ترین وجه روبرو می شد و برایش فرق نمی کرد که طرف مقابل چه کسی باشد. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
Audio_56137(1)(1).mp3
2.41M
🔊وصیت‌نامه شهید محمد تشانی 🔻گوینده: خانم موسوی بابایی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اگر گمنام شدم رو به كربلا كنید و فاتحه برایم بخوانید. حداقل هفته‌ای سه بار زیارت عاشورا را بخوانید. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
دائم الوضو بود و نيمه هاى شب براى عبادت و تهجد برمى‌خاست و شب زنده داری مى‌نمود. از ۷ سالگی شروع به نماز خواندن كرد. خيلى علاقه داشت نمازهايش را سروقت و به جماعت بخواند. هميشه ديگران را توصيه مى‌كرد در نمازهاى جماعت بويژه نماز جمعه شركت نمايند. مشوق و الگوى مناسبى براى دوستان خود در اين زمينه بود. مى‌گفت: خدا را در نظر بگيريد و هر كار مى‌كنيد براى رضاى خدا باشد! نماز صبح را كه مى‌خواند به تلاوت قرآن با صوت دلنشينی مشغول مى‌شد. عاشق دعاى كميل و توسل بود. وقتى دعا خوانده مى‌شد با سوز و گداز ناله مى‌كرد و اشك مى‌ريخت. بويژه در مراسم عزادارى ائمه علیهم‌السلام خيلى گريه مى‌كرد. از خدا مى‌خواست همچون اباعبدالله بدنش قطعه قطعه شود و مرگ در بستر نصيب او نشود. آرزوى او ديدار با آقا امام زمان و ظهور آن حضرت بود. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
روز اعزام به جبهه در خورموج بوديم چون قد کوچکى داشت، مرا قسم داد تا موقع اعزام هنگامى که به ستون نظامى ايستاده ايم کلوخی (سنگى) زير پايش قرار دهم تا برادران سپاهی متوجه کوتاهى قد او نشوند با توجه به عشقی که به رفتن جبهه داشت اين کار با موفقيت انجام شد و بدين طريق توانست به جبهه اعزام شود. در جبهه با هم بوديم، رسته نظامى او تک تير انداز بود. هنگام شهادت شب بود که بين سنگر ها براى سرکشی به رزمندگان و آگاه شدن از وضعيت آنان رفت و آمد مى‌کرد که مورد اصابت ترکش قرار گرفت. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب اول عملیات ما هنوز به عملیات نرفته بودیم که محمود را در جمع خود ندیدیم نگران شدیم و به دنبال او گشتیم. ایشان را در کنار رودخانه در حال غسل شهادت دیدیم، محمود به یقین می‌دانست که شهید می‌شود. وقتی که محمود می خواست با آر بی جی تانکهای دشمن را هدف بگیرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به بدنش سروصدا می کند و صدایش به گوش احمد راهنورد می‌رسد، شهید راهنورد برای کمک به سمت محمود می‌رود که در راه بر اثر اصابت گلوله هر دو به شهادت می رسند. 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
قبل از اين كه موعد سربازى‌اش برسد داوطلبانه به جبهه اعزام شد. من به رفتنش راضی نبودم. اما او به من مى‌گفت: نمى‌خواهم مثل تخم مرغ باشم تا دشمن بيايد ما را خرد كند. بايد مانند امام حسين علیه‌السلام به شهادت برسم. 🔻راوی: مادر شهید 📸عکاس: مهدی روزبازار 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید ابراهیم بردستانی.mp3
3.19M
🔊وصیت‌نامه شهید ابراهیم بردستانی 🔻گوینده: آقای سید کمیل روحی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
با همين لكنت زبان می‌گويم: ای امام، ای حسين زمان، ای نائب بر حق امام زمان، لبيك... تا نداى هل من ناصر خمينى كبير را شنيدم در اين فكر بودم كه آيا من هم می توانم مثل آن طفل سيزده ساله كه امام عزيزمان، چشم اميدمان، آن را رهبر ناميد بتوانم جان ناقابلی را كه دارم فداى دين مبين اسلام و خونم را جهت آبیارى درخت جمهورى اسلامى كنم. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊فرمایشات شهید خطاب به اهالی باغ زهرا 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد ۱۵ ساله بود كه يك شب خوابيده بودم همراه ديگر اعضاء خانواده. پدرم مرا صدا زد گفت: على! بلند شو نگاه كن مصطفى ديوانه شده. گفتم: چه طور مگه؟ گفت: نيمه شب بلند شده و دارد قرآن مى‌خواند و گريه مى‌كند. من جلو رفتم گفتم: مصطفى چه شده نصف شب دارى گريه مى‌كنى و قرآن مى‌خوانى؟ او در جواب به من گفت: اگر تو هم مى‌توانستی قرآن بخوانی و درک معنى آن را مى‌كردى به جاى اشک، خون گریه مى‌كردى و من الآن از خوف خدا و ترس از او دارم كه گريه مى‌كنم. 🔻راوی: علی صادقی (برادرشهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir