خدای مهربونم...🕊🌹 من فقط با یاد تو آرومم... غمت مباد که وصل و فراق و شادی و غم چُنان مُرکب و لیقه تنیده است به هم @ramezan_ghasem110

امروز روز قلم است و من در این اندیشه بودم که چه بنویسم از آثار قلم تا اینکه این پست را از یکی از شما سروران دریافت کردم👇 سلام صبحتون بخیر وشادی، شما خانم رمضان قاسم هستید؟ حقیقتش درد دلی همراه با سوال هست حالا من نمیدونم شما خانم رمضان قاسم هستید یاخیر، ولی واقعا ایشون رو تحسین میکنم. من خانمی ۳۲ ساله هستم، کارشناسی ارشد دارم، مادر ۴فرزند هم هستم، اما احساس میکنم اونقدر که باید سواد لازم رو ندارم. دوست دارم فعالیت‌های اجتماعی بیشتری داشته و تاثیرگذارتر باشم؟ پاسخ مرضیه رمضان‌قاسم (رها) به این دوست عزیز👇 البته حقیر آنگونه که شما فرمودید تعریفی نیستم اما به نظر حقیر ما آدم‌ها با تحسین همدیگر فرآیند رشد در ما تسریع می‌یابد لذا از حسن نظر شما شدیداً سپاسگزارم. تبریک می‌گویم به شما که مادر ۴ فرزند هستید شما دارید ۴ سرباز برای امام‌زمان تربیت می‌کتید. خوشا به سعادت‌تان. اگر انسان رساله‌ی دکتری بنویسد دفاع هم بکند و در اجتماع بدرخشد راستش را بخواهید تا مادر نشود هنوز در دامنه است و به قله صعود نکرده است. حقیر احساسم این است که باید این عناوین کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری با این شیوه‌ی مرسوم را دور بریزیم و این عناوین را برای مادران بکار بریم، مادری که یک فرزند دارد دیپلم، دو فرزند دارد کاردانی، مادر سه فرزند کارشناسی، مادر ۴فرزند دکتری. البته در عین اینکه منکر فعالیت اجتماعی و کسب مدرک نیستم اما به عقیده‌ی حقیر شیرین‌ترین منسب برای یک خانم منسب مادری است، هر چند صاحب چندین مقاله و کتاب بودن خوب است اما آنگاه که ویژ‌گی‌ها و خصوصیات زنان را بخوانی خواهی فهمید خداوند اصل وجود تو را برای مادر شدن آفریده حال بنا بر وظیفه و حکمت الهی یکی در خانه مادر است و دیگری برای فرزندان مردم در جامعه نقش مادری ایفا می‌کند و شخص دیگر هم در خانه و هم در جامعه نقش مادری را به عهده دارد که به زعم حقیر هر سه قابل تقدیر و تحسن‌اند و در برابر رب جلی ماجور. پیشنهاد حقیر این است که با وضعیت موجود تمام توان خود را در رسیدگی به امور همسر و پرورش این ۴ نهال الهی قرار دهید و اگر فرصتی شد سرکی هم در جامعه بزنید و آنان را نیز از علم و تجارب خود بهره‌مند کنید. فقط شما باید مدیریت ذهن، زمان و خود کنترلی بیشتری داشته باشید. بنابراین مطالعات‌تان را بیشتر کنید. پیشنهادم حقیر این است: 📚کتاب انگیزش در تعلیم و تربیت اثر دکتر پال آر پیتنریچ و دکتر دیل اچ شانک از نشر علم را مطالعه کنید. 📚اسامی کتاب‌های آقای عباسی ولدی در کانال هست جستجو و مطالعه کنید. 💐 همچنین با افراد سرزنده و فعال تعامل‌تان را بیشتر کنید. یادتان باشد فرزند پروری خودش جامعه پروری است و این دو از هم قابل تفکیک نیست. فرزندان آینده‌سازان این مرز و بوم‌اند پس در پرورش‌شان تمام توان‌مان را بکار گیریم. زنان سرزمینم نقش قلمی را دارند که سرنوشت و آینده‌ی جامعه‌ی اسلامی را با سرانگشتان خود رقم می‌زنند. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم (رها) #مشاوره @ramezan_ghasem110

•دلم جوان است ••دل به عشق جوان می‌ماند چـه در دل دارے؟ •عــشـقِ عـلی را ....♥️ ••عـاقبت‌بخیرے یعنی همین👌 امیر‌عالم‌هستے حال دلم خوبه؛ چون که تو رو دارم السلام‌علیڪ‌‌یا‌امیر‌المؤمنین مولاے دیگران، دگرے بود و دیگرے یارب گواه باش ڪه مولاے ‌ ما علےست فقط حیدر امیرالمؤمنین است #غدیری‌ام @ramezan_ghasem110

✨ زیارت امیرالمومنین علیه السلام ✨ السلام‌علیڪ‌‌یا‌امیر‌المؤمنین مولاے دیگران، دگرے بود و دیگرے یارب گواه باش ڪه مولاے ‌ ما علےست فقط حیدر امیرالمؤمنین است #غدیری‌ام @ramezan_ghasem110

📣📣مدرسه‌ی صفیر امامت مدرسه‌ی تابستانه‌ی کلام در موضوع "امام شناسی" ♦️یک دوره‌ی ۳ روزه به صورت فشرده توسط "اساتید برتر کشوری" که به ابعاد مختلف مسئله‌ی امامت پرداخته خواهد شد. ♦️موضوعات: الف) امامت در قرآن ب) شبهات امامت ج) نظریه‌ی امامت د) شئون و مقامات امامت ه) نگرش تاریخی به امامت و) امامت پژوهی مستشرقان ♦️اساتید دوره حجه‌الاسلام دکتر محمد تقی سبحانی(زیدعزه) استاد جواد حیدری (زیدعزه) استاد محمد جندقیان. " استاد احمد فروشانی. " استاد حسین نصیری. " استاد جعفر رضایی. " 🔘برگزار کننده: اداره‌ی آموزش‌های کاربردی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه‌ی قم شعبه‌ی "اصفهان" 📆زمان برگزاری: 21 تا 23 تیرماه 🕰ساعت: 8 صبح تا 18 ☑️مکان : متعاقبا اعلام خواهد شد. 📝 اطلاعات بیشتر و ثبت نام: dte.bz/emam ☎️شماره‌تماس‌جهت‌کسب‌اطلاعات بیشتر⬇️ 03132208001 ⬅️داخلی: 7282 #اطلاعیه 🕰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef

🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷 🔹 🔷 🔹 🔷 پرســـ❓ــــش ⁉️چرا به امام پنجم شیعیان، باقر می‌گویند؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے "زیدعزه" 1⃣ امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: پیامبر خدا به جابر بن عبدالله انصاری، فرمودند: «إِنَّكَ سَتُدْرِكُ رَجُلًا مِنِّي اسْمُهُ اسْمِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْرا»؛«مردی از اهل‌بیتم که هم‌ اسم، هم‌ شکل من و شکافنده‌ی علوم است را درک می‌کنی» 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 469 2⃣ در کتب لغت «باقر» به معنای «شکافنده» و «توسعه‌دهنده» معنا شده است. راغب اصفهانی در مفردات خود می‌نویسد: «يقال: بَقَرْتُ بطنه: إذا شققته شقا واسعا»؛ «وقتی گفته می‌شود: «بقرتُ» یعنی «شکافتم همراه با توسعه دادن» و در ادامه می‌نویسد: «وَ سُمِّيَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بَاقِراً لِتَوَسُّعِهِ فِي دَقَائِقِ الْعُلُومِ وَ بَقْرِهِ بَوَاطِنَهَا»؛ «محمد بن علی علیه‌السلام را به خاطر پژوهشگرى و مو شکافیش در باطن و حقايق علوم و نيز وسعت و گستردگى دقّتش در دانش‌ها «باقر» ناميده‌اند» 📚مفردات الفاظ القرآن، ص: 138 ♻️نتیجه اینکه: لقب «باقر» توسط پیامبر نور و رحمت بر ایشان اطلاق شده است. #لقب_باقر 🆔 @javadheidari110 🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹 @ramezan_ghasem110

⚡️داستانکِ تاجر خرمایی که هرگز ضرر نمی‌کند⚡️ راویان اخبار چنین حکایت کرده‌اند که در دمشق تاجری زندگی می‌کرد که همیشه به دوستانش ➕می‌گفت: من در زندگی‌ام هرگز تجارتی نکرده‌ام که در آن زیان کنم حتی برای یک بار! ➖دوستانش به او می‌خندیدند و می‌گفتند: چنین چیزی محال است مگر می‌شود تاجر باشی و حتی یکبار هم ضرر نکنی! تا اینکه یکبار تاجر آنان را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد که راست می‌گوید؛ او از دوستانش خواست که تجارتی از او بخواهند که سود بردن در آن محال و نشدنی باشد ➖ دوستانش فکری کردند و به او‌ گفتند: اگر راست می‌گویی از دمشق خرما به عراق ببر و آنجا بفروش، اگر در این امر موفق شوی ادعای تو راست بوده زیرا که آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و ‌کسی خرمای تو را نمی‌خواهد (به اصطلاح ما ایرانی‌ها زیره به کرمان بردن است و دُرّ به نجف بردن) القصه تاجر قبول کرد و از دمشق خرمایی که از عراق آورده بودند را خریداری کرد و به طرف بغداد راهی شد. از قضا هنگامی که تاجر به عراق سفر کرد خلیفه عراق برای تفریح و استراحت به موصل رفته بود تا از شهر زیبا، بهاری و طبیعت زیبای آن دیدن کند دختر خلیفه گردنبند خود که میراث خاندان‌شان بود را در راه بازگشت از موصل گم کرد و گریه‌کنان نزد پدرش رفت و قضیه را با پدر در میان گذاشت. خلیفه دستور تا گردنبند پیدا نشود به عراق برنمی‌گردیم و هرکس هر کس گردنبند دخترم را پیدد کند پاداش بزرگی نزد من دارد و دختر خود را به عقد او در خواهم آورد. تاجر دمشقی در مسیر بغداد مردمی را مشاهده کرد که دیوانه‌وار در حال جستجو هستند و همه جا را می گردند؛ او از آنها سؤال کرد که چه اتفاقی افتاده است؟! آنها نیز ماجرا را تعریف کردند و گفتند: متاسفانه چون ۳ روز است در جستجوی گردنبند هستیم آذوقه‌مان تمام شده و همگی گرسنه به دنبال گردنبند می‌گردیم و آنها با وجود اینکه نائی به نفس نداشتند از ترس اینکه مبادا دیگری در پیدا کردن گردنبند بر او سبقت بگیرد در حال جستجو بودند. ➕تاجر دمشقی دستانش را به هم زد و گفت: من در این سفر تجاری خرما می‌فروشم مردم خوشحال شدند و خرماها را با قیمت گرانی از او خریدند اما بعد از اینکه سیر شدند با تعجب از تاجر پرسیدند عجب چطور ممکن است که تو خرمای خودمان را از دمشق آورده‌ای و با قیمت گزاف به ما فروختی. تاجر سجده‌ی شکر کرد و خندان ماجرای سفر و برنده شدن‌اش در مبارزه با دوستانش را برای‌شان شرح داد این سخن به گوش خلیفه رسید که تاجری دمشقی خرماهایش را در عراق به قیمت گزاف به ما فروخت !! این سخن بسیار عجیب بود زیرا که عراق نیازی به خرمای جاهای دیگر نداشت ! بنابراین خلیفه او را طلبید و راز و رمز کارش را از او جویا شد. ➕تاجر گفت: هنگامی که کودکی بودم، یتیم شدم و مادرم توانایی انجام هیچ کاری نداشت، من از همان کودکی کار می‌کردم و به مادرم خیلی رسیدگی می‌کردم، و بدون اینکه خم به ابرو آورم به مادرم خدمت می‌کردم تا اینکه بزرگ شدم و به بیست سالگی رسیدم. مادرم در حال احتضار دستانش را بلند کرد و اینگونه برایم دعا کرد: 〽️خداوند پسرم را موفق گردان. 〽️کاری کن که هرگز روی خسارت و زیان در امر دین و دنیایش نبیند. 〽️ازدواج او را از خانه‌ی حاکمان میّسر گردان. تاجر در حالی که دعاهای مادر را برای خلیفه تعریف می‌کرد که مادرش گفته خدایا خاک را در دستانش به طلا مبدل کن‌ به ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت کردن بود که خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید! خلیفه مثل اینکه مار دیده باشد با تعجب به دست او خیره شد، تاجر از تبسم خلیفه تعجب کرد و نگاهی به دستش انداخت که یکدفعه دید گردنبند بین خاک‌های در دستش قرار گرفته، دانست که این گردنبند دختر خلیفه است ➕ تاجر با ناباوری گفت: این دعای مادرم نیز برآورده شد و خاک در دستم طلا شد‌. خلیفه لبخندی زد و گفت کجای کاری که دعای دیگر مادرت هم در حق‌ات مستجاب شد و داماد حاکم شدی. و او نیز داماد خلیفه شد و هفت روز و هفت شب طبل پادشاهی کوبیدند و دوستانش را هم به عروسی دعوت کرد. سبحان الله از دعای مستجاب مادر که چنین زندگی فرزند را دگرگون می‌کند. خداوندا برّ و نیکی به والدین را به ما عطا فرما. یادمان باشد برّ و نیکی به والدین فقط در زمان حیات آنان نیست بلکه آنها پس از وفات بیشتر به برّ و نیکی فرزند نیاز دارند. #دعای_مادر 🕰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef