eitaa logo
مرضیه رمضان‌قاسم
492 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
853 ویدیو
87 فایل
🌻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام ارشد تفسیر و کلام، مداح، سخنران مبلغ‌ دفتر تبلیغات اصفهان پاسخگوی‌شبهات،داستانک‌ دلنوشته و یادداشت‌نویس تلاشم در جهش‌تولید جهت‌فرمانبرداری از امر رهبرم منتظرامام زمانم هس تم پل‌ارتباطی‌جهت‌ارتقاءکانال⬇ @M_Rghasem110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌺 "دعای مادر" قبل از اینکه تاج طلبگي بر سر نَهَم؛ هرگز به مخیله‌ام نمی‌خورد روزی طلبه شوم خداوند دعای مادر که بهشت مفتخر به قدومش گردیده را بدون جواب نمی‌گذارد آری دعای مادر اکسیر اعظم و کبریت احمر است. دعای مادرم قبل از طلبه شدنم این بود: خدایا دخترم را کنیزحضرت‌زهرا قرارده و بعد از طلبه شدنم دعای مادرم " خدایا بر علم و ایمان دخترم بیفزا..." مادر جان اگر همچون شیخ صدوق به دعای امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به دنیا نیامده‌ام اما خاطرتان جمع باشد، نگاه رحیمانه‌‌ی ایشان و دعای مادر آفرینش حضرت زهراء‌مرضیه -سلام‌الله‌علیهما‌- بدرقه‌ی مسیر طلبه‌گی‌ام بوده و هست. در روایات، شاخص‌های فراوان برای یاران امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) برشمرده شده است که در این نوشتار به سه شاخصه اکتفا می‌گردد. امام صادق -علیه‌السلام‌‌‌- می‌فرمایند: « هركس دوست دارد از اصحاب قائم باشد بايد منتظر باشد، ورع پيشه سازد و به محاسن اخلاق عمل كند.» (بحار الانوار ،ج۵۱،ص۱۴۰) من هیچ راهی میانبرتر از طلبگی و سربازی امام زمان، برای نیل به این سه مهمی که حضرت ‌-صادق‌علیه‌السلام- برشمردند سراغ ندارم... ✍به قلم مرضیه رمضان قاسم سایت ثبت نام حوزه خواهران: 👇 paziresh.whc.ir خیر دنیا و قیامت در دعای مادرست 🌿🌺 مادر به زیرلب گفت‌ یارب‌حسینیَش‌کن اینگونه روزگارم با یک دعا عوض شد🌿🌺 به پیش پای تو مادر سجود باید کرد درون قلب لطیفت ورود باید کرد بجز دعای تو زهرا مرا امیدی نیست به آیه های اجابت سرود باید کرد 🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌼🍃 ✍"خاطره‌ی اعتکاف" اوایل طلبه‌گی دست چند تا نوجَوون رو گرفتم و بردم اعتکاف. اولین باری بود که رنگ اعتکاف رو می‌دیدند، شب موقع مناجات چه حال خوشی داشتند. یکی از نوجَوونا سیم دلش حسابی وصل شده بود، جوری که با سیم بکسل داشت دل منو هم با خودش می‌بُرد. غُدد اشکی من، مثل نورون‌های آئینه‌‌ای شده بودند؛ با دیدن اشکهای اون نوجَوون مثل ابر بهاری می‌باریدند. شب اول اعتکاف گذشت. شب دوم در حالی که داشتم تو استراحتگاه، آماده‌‌ی رفتن برای مناجات می‌شدم، یکدفعه همون نوجوون سیم بکسلی مقابلم سبز شد و گفت: «من که دیشب هر چی گناه کرده بودم رو خدا بخشید. اما نمی‌دونم این بندگان خدا چیکار کردند که دیشب تا حالا هنوز خدا نبخشیده‌تشون و ول کن خدا نیستند !!» اینو گفت و رفت توی رختخواب، پتوی مسافرتی رو هم کشید روی سرش. انگار نه انگار ناسلامتی با یه نیمچه عالِمِ نوپا اومده بود اعتکاف، دهنم از تعجب باز مونده بود 😳 اصلا مهلت نداد تا من کلاه همه‌چی‌دونی بذارم سرم و بگم مسلمون اشک اقسامی داره و... دیگه داره کم کم مهلت ثبت‌نام حوزه‌های علمیه هم سرمیاد نگید نگفتید... به جمع ما بپیوندید😊👇 paziresh.whc.ir 🖊نویسنده:مرضیه رمضان قاسم 🍃🌹@ramezan_ghasem110