eitaa logo
مرضیه رمضان‌قاسم
479 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
910 ویدیو
90 فایل
🌻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام ارشد تفسیر و کلام، مداح، سخنران مبلغ‌ دفتر تبلیغات اصفهان پاسخگوی‌شبهات،داستانک‌ دلنوشته و یادداشت‌نویس تلاشم در جهش‌تولید جهت‌فرمانبرداری از امر رهبرم منتظرامام زمانم هس تم پل‌ارتباطی‌جهت‌ارتقاءکانال⬇ @M_Rghasem110
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله سید مرتضی کشمیری رحمة الله علیه برای رفع گرفتاری ها این دعا را سفارش می کرد: یا مَنْ إذَا تَضَایقَتِ الأُمورُ فَتَحَ لَها باباً لَمْ تَذْهَبْ إلَیهِ الأَوهامُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وَ افْتَحْ لِأُموری المُتَضایقه باباً لَمْ یذْهَب إِلیهِ وَهْمٌ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ؛ ای کسی که هنگام تنگی و دشواری کارها درهایی را می گشایی که در خیال و تصور هیچ کس نمی گنجد، بر محمّد و خاندان او درود فرست و بر تنگناها و امور دشوار (زندگی) من دری بگشای که خیال و تصور هیچ کس بدان نرسد. یا بقیة الله اغثنا یا بقیة الله أدرکنا این دعا از ادعیه حضرت حجت (عج) است و در کتاب قصص الأنبیاء راوندی (ص 360) نیز نقل شده است. این دعا را مقام معظم رهبری در جنگ ۳۳ روزه به حزب الله لبنان توصیه کردند و اسباب پیروزی آنها بر رژیم غاصب صهیونیستی فراهم آمد. مومنین این دعا را برای پیروزی مردم مظلوم غزه بخوانند و تکرار کنند. 🌴@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 💫 💫 "درمان زودرنجی" زندگی انسان توام با رنج است، انسان وقتی بین خواسته‌هایش با آنچه که هست فاصله مشاهده می‌کند، دچار نارضایتی از زندگی می‌شود و برخی از ما نیز بخاطر طبیعتی که داریم در ناملایمات زندگی زود به هیجان می‌آئیم و به عبارت خودمانی زود جوش می‌آوریم و همانند اسفنج، پریشانی را به خود جذب می‌کنیم؛ چنین امری نشان دهنده‌ی این است که آستانه تحمل‌مان پایین و نفوذپذیری‌مان بالا است.‌ بنابراین در مواجهه با گفتمان درونی‌مان مرتکب رفتارهای هیجانی وتکانشی می‌شویم. ما دو گونه گفتمان داریم که همه‌ی ما با آن مواجه هستیم: 1)گفتمان بیرونی اعم از کلامی و غیرکلامی که با دیگران انجام می‌دهیم. 2)گفتمان درونی یا صدای درونی که بسیار به ما نزدیک است، این گفتگو با خودمان و مقدم بر گفتمان بیرونیِ با دیگری است که این گفتمان گاهی قاضی‌گونه است مانند سرزنش کردن خود که آن را "منتقد درونی" می‌نامند و گاهی مهربانانه است همچون بخشیدن خود. منتهی عیب افراد زود رنج این است با صدای درون چسبندگی دارند و بخاطر همین مخلوط شدن با صدای درون، صدای درون آزارشان می‌دهد؛ عامل این زودرنجی آنها نشنیدن ((نه)) در دوران کودکی‌شان است بنابراین نسبت به افراد و یا زندگی پرتوقع‌اند. لذا به محض شنیدن صدای درون، کنترل هیجانات خود را از دست می‌دهند. آدمی در برابر هیجانات دردناک که در وجودش ایجاد می‌شود ممکن است به یکی از سه حالت: ۱)تکانشگری ۲)اجتناب ۳)ذهن‌آگاهی برخورد کند. اما افراد زود رنج برای ساکت کردن صدای درون‌شان، بی‌اختیار یا دست به رفتار تکانشکرانه می‌زنند و یا اجتناب می‌کنند آنها از حالت سوم که ذهن آگاهی است محروم‌اند زیرا بر رفتار خود آگاهی ندارند و همین عدم آگاهی موجب می‌گردد کنترل هیجانات خود را از دست بدهند. حالات رفتاری فرد زودرنج در هنگام رنجش‌خاطر: ۱) حالت تکانشی: در حالت تکانشی، فرد بدون دقت و آگاهی از عواقب و پیامدهای رفتاری‌اش صرفا برای راحت شدن از هیجانات آزاردهنده دست به رفتارهای پرخاشگرانه می‌‌زند و بعد از انجام آن پشیمان می‌شود. ۲) حالت اجتناب حالت اجتناب، حالتی است که فرد در هنگام بروز احساسات و یا افکار منفی در ارتباط با دیگران برایش ایجاد می‌شود و او برای فرار از افکار واحساسات ناخوشایند دست به رفتارهایی می‌زند که این اعمال نه تنها مفید نیستند بلکه مضراند مثلا خانمی که بخاطر فرار از احساسات بد غیبت می‌کند؛ یا آقایی که برای فرار از افکار بد سراغ مواد مخدر می‌رود. راه برون رفت از زودرنجی و درمان پریشانی را در پست بعدی مطالعه فرمائید 🌴@ramezan_ghasem110 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
💫 💫 💫 "درمان زودرنجی۲" ما انسانیم و فرشته نیستیم بنابراین گاهی خُلق‌مان پائین می‌آید و کم‌صبر می‌شویم که این نوسان خلقی در زندگی طبیعی است البته به شرطی که بر آنها کنترل داشته باشیم و به تنظیم هیجانات بپردازیم. همگی ما گاهی اوقات خود را سرزنش می‌کنیم که چرا چنین و چنان افکاری به ذهنم رسید در حالیکه شاید باور نکنید سرزنش کردن خود امری است که کار را دشوارتر و ما را پرخاشگر می‌کند و می‌تواند منجر به بروز رفتار‌های تکانشگرانه یا اجتنابی در ما شود این در حالی است که ذهن بعنوان کارخانه‌ی تولید افکار هرازگاهی در کنار محصولات خوب، فکر بد نیز می‌سازد. به عبارت دیگر ما سوار قطار ذهن‌مان هستیم و این قطار ما را با خود به ایستگاههای مختلف می‌برد که برخی از این ایستگاهها در راستای ارزش‌های ماست و برخی در راستای الگوهای معیوب رفتاری است بنابراین گاهی لازمست از برخی ایستگاهها پیاده شویم و سوار قطاری شویم که در راستای ارزش‌های‌مان است تا از مسیر اصلی دور نشویم نظیر آنچه آموزهای دینی به ما می‌آموزد مثلا تغییر موقعیت بدهیم، اگر "ایستاده‌ایم بنشینیم" یا مکان را ترک کنیم و یا آب بنوشیم این رفتارها برای صدا خفه کن درون‌مان نیست چون درون ما همیشه صدا تولید می‌کند و تولیدگر نستوهی است که هیچ‌گاه خسته نمی‌شود لکن چنین تمریناتی برای این است که اسیر صدای درون نشویم و راحت بتوانم از هیجانات منفی فاصله بگیرم و از روی اجبار پرخاشگری یا فرار نکنیم بلکه بتوانیم بین دیالوگ‌های درونی و رفتار بیرونی‌مان فاصله بیندازیم و با انتخاب فکر درست، دست به رفتار آگاهانه بزنیم بنابراین ۳) ذهن آگاهی صحیح‌ترین روش رفتاری است. ذهن آگاهی راهکار تبدیل رنج‌ به گنج است ما دو نوع هیجان داریم هیجانات اولیه و هیجانات ثانویه. هیجانات اولیه منفی خشمی است که از رفتار آزار دهنده‌ی دیگران‌ در وجودمان ایجاد می‌شود که اگر تنظیم نشود رفتارهای بعدی ما را هدایت می‌کند و تبدیل به هیجانات ثانویه و رفتارهای پرخاشگرانه می‌گردد و رابطه را خرابتر می‌کند. هیجانات اولیه همان تفسیرهایی است که ما از واقعیت‌های زندگی‌ داریم که جایگاه آن در ذهن است و محرک آن رفتار دیگران است نظیر وقتی از رفتار دیگران عصبانی می‌شویم. در حالیکه هیجان اولیه طبیعی‌ست و وجود آن هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کند. و اما هیجانات ثانویه‌ی در حوزه‌ی رفتار است و می‌تواند آسیب‌زا باشد نظیر زمانی که از رفتار دیگران عصبانی شدیم اگر تحمل پریشانی‌‌ نداشته باشیم رفتارهای پرخاشگرانه انجام می‌دهیم و در عین حالی که داریم تلاش می‌کنیم ناراحت، عصبانی، مضطرب و زودرنج نباشیم عصبانیت‌ و ناراحتی‌مان را در قالب رفتارهای پرخاشگرانه بروز می‌دهیم. حال راهکار برون رفت از این مشکل این است که ما با هیجانات اولیه‌مان مخلوط نشویم تا هیجانات ثانویه بروز و ظهور پیدا نکنند. بهترین راهکار برای تحمل پریشانی و برطرف شدن زودرنجی، این است که هیجانات اولیه‌مان را بپذیریم چون اگر ما سعی کنیم از هیجانات اولیه فرار کنیم و یا با آنها مقابله کنیم ناخواسته در دام هیجانات ثانویه می‌افتیم و دست به رفتار پرخاشگرانه می‌زنیم اما اگر بدانیم زندگی توام با رنج است و دنیا هرازگاهی یک سیلی محکم نثارمان می‌کند هر چند ناراحت می‌شویم اما این ناراحتی را امری طبیعی‌‌ست که فقط در حوزه‌ی ذهن‌مان است نه در حوزه‌ی رفتار یعنی میوه‌ی آمیخته‌نشدن با هیجانات اولیه، انجام رفتارهای پخته و خردمندانه است زیرا اگر عصبانیت‌ را در حوزه‌ی ذهن به رسمیت بشناسیم و آن را کاملا طبیعی بدانیم اضطراب‌مان کاهش پیدا می‌کند و دیگر هیجانات ثانویه پا به میدان عمل نمی‌‌گذارند. پس هیجانات اولیه تا وقتی که تبدیل به هیجانات ثانویه نشوند بر ما تسلطی ندارد و اجازه ندارند به ما آسیب بزنند اما اگر با هیجانات اولیه آمیخته و گلاویز شویم و با آنها بجنگیم و یا از آنها فرار کنیم دچار اضطراب و استرس خواهیم شد در نتیجه‌ی این اضطراب و استرس، هیجانات اولیه‌، تبدیل به هیجانات ثانویه می‌گردند. اگر هیجانات منفی اولیه را در ذهن بپذیریم تبدیل به حبابی خواهند شد که با تلنگر طبیعی انگاری محو می‌گردند و در رفتارمان نمود پیدا نمی‌کنند. پس لازمه‌ی چنین رفتاری این است که هیچ‌گاه از خود توقع همیشه شاد بودن نداشته باشیم زیرا ما حق داریم گاهی دچار هیجانات منفی اولیه مانند غم و ناراحتی شویم اما نباید اجازه دهیم این ناراحتی و عصبانیت‌ تبدیل به هیجانات ثانویه شود و در رفتارمان متبلور گردد. بهترین راهکار عملی برای عدم تبدیل هیجانات اولیه به هیجانات ثانویه، آشنایی با مولفه‌های ذهن اگاهی است. لطفا مولفه‌های ذهن‌آگاهی را در پست بعدی دنبال کنید. 🌴@ramezan_ghasem110 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 💫 💫 درمان زودرنجی۳ مولفه های ذهن اگاهی عبارتند از: اینکه وقتی احساسات منفی در وجودمان ایجاد می‌شود: ۱. ابتدا "تمرکز" می‌کنم تا ببینیم از کی و کجا شروع شده است. ۲. جنس این تولیدات چیست ۳. آن را "تصدیق" می‌کنیم زیرا هر آدمی در ذهنش یک سری داستان‌های تکراری رنج آلود پخش می‌شود. (گفتمان درونی) مثلا یک فردی نگرانی از دست دادن عزیزان و جدایی دارد، یک نفر ترس از اقدام دارد و هیچ کاری انجام نمی‌دهد چون فکر می‌کند که دست و پاچلفتی‌ است و نمی‌تواند کاری را درست انجام بدهد. ما نمی‌توانیم این داستان‌ها را در ذهن‌مان ساکت کنیم اما می‌توانیم آنها را به رسمیت بشناسیم و هر موقع آن صدا پخش شد برایش یک اسم بذاریم مثلا هر گاه گفتمان درونی‌مان گفت: تو دست و پا چلفتی هستی بر روی این قضاوتِ ذهن‌‌مان اسم بگذاریم مثلا اسمش را بگذاریم داستانِ "من دست و پا چلفتی‌ام" چون بر این داستان ذهن اسم گذاشتیم برای‌مان کوچک و کم اهمیت می‌شود بودنش و با خود می‌گوئیم: این فقط یک داستان است بنابراین می‌توانیم به سادگی جداسازی کنیم بین گفتمان ذهن‌مان و خودمان، پس اول باید داستان تکراری ذهن‌مان را بشناسیم زیرا همه‌ی ما یک داستان پرتکرار رنج آلود داریم که ذهن‌مان آن را می‌سازد و به صورت مِه، کلِ ذهن ما را درگیر می‌کند. آیا می‌دانید در برابر گفتمان ذهن‌مان باید چه برخوردی داشته‌باشیم؟ باید بدانیم این افکار مثل یک رادیویی هستند که مدام اخبار منفی پخش می‌کند و ما نمی‌توانیم این رادیو را خاموش کنیم. پس باید این رادیوی اخبار منفی را بشناسیم و بگذاریم برای خودش این رادیو با صدای آرام بخواند و شبیه کسی باشیم که دارد کاری را انجام می‌دهد و این صدا دارد آن زیر زیرا پخش می‌شود وقتی گذاشتیم ذهن برای خودش آهنگ‌های منفی‌اش را بخواند کم کم صدایش برای‌مان تکراری می‌شود و آرام آرام صدای آن در ذهن‌مان کم و کمرنگ‌تر می‌شود. آری اسم گذاشتن بر داستان‌ها و تولیدات ذهن یکی از راههای تصدیق است که برای تولیدات ذهن‌مان اسم می‌گذارم مثلا می‌توانیم در هنگام منفی بافی ذهن، به ذهن‌مان بگوئیم "دوباره دسته‌‌های ملخ حمله کردند؟"، یا "دوباره اراذل و اوباش به سراغت آمدند؟" ۴. "فضاسازی" فضا‌سازی یعنی فضایی ایجاد کنیم تا بتوانیم ناراحتی‌مان را ابراز کنیم همانطور که وقتی کسی که دوستش داریم به ما انتقاد می‌کند او را بایکوت نمی‌کنیم بلکه شنونده‌ی فعالی می‌شوم و با او همدلی می‌کنیم چون فضایی در درون‌مان بصورت اتوماتیک‌وار برای او قرار داده‌ایم بنابراین ناراحت نمی‌شوم. ۵. تصریح ارزشها تصریح ارزش‌ها یعنی دست به اقدامی بزنیم که مطابق ارزش‌هایمان باشد نه مطابق هیجاناتمان تا از افتادن در تله‌‌‌های ذهن رهایی یابیم. نتیجه اینکه: بهترین جمله‌ای که می‌توانم برای درمان زودرنجی بگویم و دوست دارم این شعار را حفظ کنی و موقع زودرنجی به خودت متذکر شوی این عبارت است که: هیجانات اولیه آری هیجانات ثانویه خیر یا یک شعار ساده‌تر اینکه: نه به هیجانات ثانویه زیرا هیجانات ثانویه در اثر قضاوت هیجان اولیه است ناکارامد است ومثبت نمی‌تواند باشد و ذهن اگاهی برای هیجان اولیه است که تبدیل به هیجان ثانویه نشود. البته یکی از راههای کلیدی برای درمان زود رنجی، مشاهده‌ی رنج دیگران است چون دیدن رنج دیگران ظرف وجودی‌مان را بزرگ و در ما احساس "رضایتمندی" نسبت به زندگی ایجاد کند. بحمدلله و به حول و قوه‌ی الهی موضوع درمان زودرنجی به اتمام رسید. خیلی دوستان استقبال کردند و پیام تشکر و ادامه و تسریع‌بخشی در ارسال موضوع زودرنجی دادن، ممنونم از همراهی شما سروران محترم که موجب دلگرمی هستید؛ اگر عمری بود در روزهای آتی راهکارهای ایجاد "رضایتمندی" از زندگی را برای‌تان بارگزاری خواهم کرد؛ البته یک پُست در مورد "رضایتمندی" آماده‌کرده‌ام اما هنوز در مورد محتوای آن به رضایتمندی نرسیده‌ام تا مُهر تایید، قبول و ارسال برای شما سروران محترم را ذیل آن پُست بزنم و تقدیم‌تان کنم. شاد، پیروز و کامروا باشید‌. 🌴@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما از اینجا "میریم" خیلی "زودتر" از اونی که فکرشو بکنیم. یابن‌الحسن آقا جان شبهای جمعه وقت خیرات است جانم چیزی نمیخواهم بجز نور نگاهت یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً ✍مرضیه رمضان‌قاسم نوشت 🌴@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 عشق گناه نیست اما‌کدام‌عشق؟ عشق آموز اگر گنج سعادت خواهی دلِ خالی ز محبت، صدفِ بی‌گُهرست 🍃🌺 قرار عاشقی بیست و چهارم توسل به شهید "ناصرالدین" باغانی با هدیه‌ی ۱۰۰شاخه گل صلوات؛ شهیدی که حضرت آقا درباره نوشته‌های ایشان فرمودند چندین بار مرور می‌کنم و هربار بهره و فیض تازه ای از آن گرفته‌ام. 💯 🌹 ╰┈➤🌴@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💳 چقدر خوب می‌شد اگه همه‌ی آقایون قبل از اینکه همسرشون درخواست پول کنند، مثل شاباش که رو سر عروس می‌ریزن، سرکیسه رو شل می‌کردند و خانم‌شونو شاد. قبول دارم که برخی از ما خانم‌ها خیییلی مغروریم و حاضریم جون به عزرائیل بدیم ولی از همسر تقاضای پول نکنیم. اما برخی التماس‌ها الماسِ و برخی کارها، سرِکاریِ. فافهم ✍نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم 🌹 ╰┈➤🌴@ramezan_ghasem110
💶 ☎️خنگول زنگ زده بانک میگه اگه من وام ماشین رو ندم بانک ماشین رو از من میگیره؟!؟!؟!؟!؟!؟! 📞بانک: بله آقا حتما این کار رو خواهیم کرد. ☎️خنگول: در مورد وام ازدواج هم همین شرایط رو دارین؟؟😅😂😅😅😆 🌹 ╰┈➤🌴@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕸🕷🕸🕷🕸🕷🕸🕷🕸 🕷 🕸 "روباه‌ دم‌✂️بریده" روزی دُم یک روباه در حادثه‌ای قطع شد روباه دُم بریده شروع کرد به آه و ناله، اما این گریه‌ها فقط بخاطر دردِ ناشی از دُم‌بریدگی نبود بلکه بیشتر از این می‌ترسید مورد تمسخر و عبرت سایر روباه‌ها قرار می‌گیره که یه دفعه فکری به ذهنش رسید با خودش گفت: درسته که من نمی‌تونم مثل بقیه‌ی روباه‌ها بشم اما خیلی نرم و راحت می‌تونم روباه‌‌های دیگه رو مثل خودم کنم👺 تا روباه‌های دیگه، روباه دُم بریده رو دیدند با تعجب پرسیدند دُم‌ات چی شد؟ 😈روباه دم‌بریده‌گفت:خودم قطع‌اش کردم روباه‌ها با تعجب پرسیدند چرا؟ روباه گفت: می‌خواستم از دستش راحت بشم، نمی‌دونید چقدر الان احساس رهایی، راحتی و سبکی می‌کنم؛ وای خدای من! چه احساس خوبی دارم؛ وقتی راه می‌رم فکر می‌کنم دارم پرواز می‌کنم. یکی از روباه‌ها که خیلی ساده بود، رفت و دم خودش رو قطع کرد. چون قطع کردن دُم درد شدیدی داشت که نمی‌تونست تحمل کنه، برا التیام دردش رفت نزد اولین روباه دم‌بریده و گفت: برادر تو که گفته بودی سبک شدی و احساس راحتی می‌کنی! اما نمی‌دونم چرا من دارم از درد میمیرم؟! روباه دم‌بریده اولی در جوابش گفت: هیس یه وقت صداشو درنیاریا وگرنه تمام روز، روباه‌های دیگه به ما می‌خندند بلکه شروع کن به ابراز خشنودی و به دم‌بریدگی بودنت افتخار کن تا تعداد ما بیشتر بشه تا مورد تمسخر دیگران قرار نگیریم. روباه دم بریده‌‌ی دومی آه از نهادش بلند شد و اونم رفت بین روباه‌ها تا به دم‌بریدگی خودش تفاخر کنه. نتیجه این شد که روز به روز تعداد روباه‌های بریده‌ زیاد و زیادتر شد، تعدادشون اینقدر زیاد شد کارشون به جایی کشید که به روباه‌های دم‌دار می‌خندیدند. بله دوستان داستان روباه دم‌بریده داستان افرادی هست که چون خودشون تن با کارهای نادرست میدن، برای اینکه مورد توبیخ و تمسخر دیگران واقع نشن می‌خوان همه رو مثل خودشون کنند! اسیر،معیوب،بیچاره و... آدم های "خوش قلب" در جامعه زیاد هستند اما متاسفانه زود فریب جملات زیبای این آدم‌های روباه‌صفت رو می‌خورند. تو خیلی دوستداشتنی هستی دوست من "مواظب خوبی هات باش" 🌹 ╰┈➤🌴@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪶 "جمعه‌های بیقراری" ساعات ابتدایی روز جمعه، دور هم جمع می‌شویم ندبه می‌کنیم تا بغضی که از نیامدنت در گلو مانده تبدیل به غمباد نگردد و از پا، دَرِمان نیآورد. آری اشک‌ همان بُغضی است که تبدیل به نمک می‌گردد و از چشمان نازل می‌شود. آنگاه همچون کودک یتیمی که برای فراموش کردن غم بی‌پدری او را مشغولِ بازی با اسباب بازی‌هایش می‌کنند خودم را سرگرم تفریح می‌کنم تا غم نیامدنت را از یاد ببرم. اما غروب جمعه که می‌شود باز دچار بهت، حیرت و حسرت می‌گردم؛ آنگاه برای التیام دردِ دوری‌ات، کاسه‌ی صبر در دست می‌گیرم، به آسمان خیره می‌شوم و همچون مادری که به کودک یتیمش که از خواب بیدار شده و بهانه‌ی بابا گرفته می‌گویم: ببین آسمانِ به این بزرگی نیز دلش می‌گیرد و گهگاه می‌بارد آنگاه باور می‌کنم این حالت بی‌قراری‌ طبیعی‌‌ست. این جمعه غم روی غم آمده است، اشتهایم کور شده، امشب بی‌قرار و بی‌تاب کودکان فلسطینی‌ام؛ خواب به چشمم نمی‌آید بخاطر آن کودکانی که از شدت درد و ترس فراوان، خواب از چشمان‌شان ربوده شده‌است. ای کاش این کودکان مظلوم می‌خوابیدند حتی اگر قرار باشد بخوابند و کابوس ببینند، شاید همین خواب، التیام بخشد دردهای ناگفته‌شان را... اوقاتم تلخ است مثل زیتون‌هایی که آتش‌ خودخواهی، فرصت‌‌نداد تلخی‌شان گرفته شود و با بی‌مهری تمام، بی‌رحمانه به دارشان آویختند. 🖋نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم Ⓜ️ ╰┈➤🌴@ramezan_ghasem110
🪴بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🪴 سلام روزتون بهشت گر شش جهتت بسته شود باک مدار کز قعر نهادت سوی جانان راهست 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"جراحتِ قلم" در ذهن طوفانی برپاست، قدم برای جهاد شکسته ولی قلم به تیزی و برّندگی شمشیر می‌گردد تا علیه یزیدیان زمان، قیام کند. شب که می‌شود خبرهای ناخوشی که در طول روز، دل را خراش داده است همه هجمه می‌شود بر ذهن، آنگاه طوفانی می‌شوم و همچون پرنده‌‌ی شکسته‌بالِ کِز کرده در کنج قفس، می‌نشینم در گوشه‌ای از اتاق و مقتل مجسم می‌خوانم و با نوک قلم جملات جانسوز و عاشقانه‌ام را برای مسلمانان بی‌پناه و بی‌دفاع فلسطین بر صفحه‌ می‌بارانم‌. چند خط که می‌نویسم قلم بُغض می‌کند، پیش نمی‌رود و همچون سوزن خیاطان که نخ ماسوره تمام می‌کند، درجا می‌زند؛ نمی‌دانم گویی زبانِ قلم، نیز از هجوم وحشیانه و غیرِانسانیِ صهیونیست‌ها لکنت گرفته باشد. مضطر شده‌ام نمی‌دانم چه می‌خواهم بنویسم. زبان قلم همچون پرنده‌ی زبان‌بسته‌ای شده است که از هجوم سنگ‌‌های بی‌امان سنگدلان، نای آواز ندارد. این روزها دارایی مردم ستمدیده و مظلوم فلسطین، در کنار توکل بر قدرت لایزال الهی حسرتِ داشتن عزیزان پرشکسته‌ی، پرگشوده‌ای است که مقابل‌شان پر‌پر شدند. خدای من! اگر اعتقاد به منجیِ موعودت نبود و اگر به معاد ایمان نداشتیم چقدر تحمل دنیا جانکاه می‌شد. الهی خودت این سختی را بر مردم مظلوم فلسطین آسان گردان. آمین یا رب‌العالمین 🖋نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم 🌴 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🪴بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🪴 سلام روزتون علوی کوی جانان را که صد کوه و بیابان در ره است رفتم از راه دل و دیدم که ره یک گام بود 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧑‍🦯 از آیت‌الله بهجت (ره) سوال شد؛ شخصی ڪه دارد بینایی خود را از دست می دهد چه ڪند؟ ایشان پاسخ دادند: پایان هر نماز بعد از خواندن آیه الڪرسی دست روے چشمان خود بگذارد و این دعا را بخواند: (أَللهُمَّ احفَظ حَدَقَتَیَّ بِحَقِّ حَدَقَتی عَلِیِّ بنِ أَبیطالِبٍ أَمیرِالمُؤمِنینَ (علیه السلام) خدایا! به حق دو حدقۀ چشم حضرت علی بن ابی طالب امیرمؤمنان (علیه السلام)، دو حدقۀ چشم مرا حفظ ڪن! 🌹 ╰┈➤🌴@ramezan_ghasem110
🐃 🐮 🐄 🦁 "اختلاف مرگبار" سه گاو سفيد، قهوه‌ای و سياه در چمنزاري دور از دسترس انسانها و درندگان زندگی می‌كردند. شير درنده‌ای به آن چمنزار آمد و خواست شكارشان كند، ولی چون آن سه گاو با هم متحد بودند فهمید که نمی‌تواند آنها را شکار کند و شکست خود را قطعی دید؛ بنابراین نزد گاو سفید و قهو‌ه‌ای رفت و گفت: چقدر شما راحت دارید در کنار گاو سياه زندگی می‌کنید در حالیکه او بیماری واگیرداری دارد و همین امروز و فرداست که شما را نیز مبتلا کند. گاو سفید و قهوه‌ای برآشفته شدند و پرسیدند: ما نمی‌دانستیم! حالا باید چکار کنیم؟ شیر گفت: دوای درد او و راه نجات شما، دست من است فقط باید شما اجازه دهید من او را بخورم تا از شَرِّ او در امان بمانید. گاوها قبول کردند و به این ترتیب شیر، گاو سیاه را خورد. چند روز بعد شیر، به گاو قهوه‌ای گفت: دلم برایت می‌سوزد تو خیلی مظلومی چون گاو سفید دارد سهم تو را می‌خورد و تو روز به روز نحیف و لاغرتر می‌شوی و دیر یا زود از پا در می‌آیی‌. گاو قهوه‌ای گفت: به نظرت باید چکار کنم؟ شیر گفت: کاری ندارد، بگذار من گاو سفید را بخورم تا دیگر در چمنزار، شریک نداشته باشی و راحت بدون مزاحم بچری، لذت ببری و چاق و چله شوی. گاو قهوه‌ای گفت: هرطوری صلاح می‌دانی عمل کن. بنابراین شیر، گاو سفيد را هم خورد. چند روز بعد شیر به گاو قهوه‌ای گفت: خسته نشده‌ای از تنهایی؟ من می‌توانم کاری کنم که از تنهایی در بیایی؛ بیا تا تو را به بیشه‌ای ببرم که پر از گاو است و در کنار آنها از تنهایی خلاص شوی. گاو قهوه‌ای آهی کشید و گفت: می‌دانم می‌خواهی مرا کجا ببری من باید همان وقتی که اولین گاو را خوردی می‌فهمیدم مرگ من نیز نزدیک است. 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆بخند بهانه‌ی خنده‌های ما بخند و سر بزن از خاک و خون جوانه بخند به لحن ساده و معصومِ کودکانه بخند ترانه‌ی وطن ماست زندگی در جنگ تمام زندگی ماست این ترانه، بخند مباد گریه‌ی ما خصم را شجاع کند میانِ اینهمه برخوردِ ظالمانه بخند اگر که حامی ظلم اند عده ای غم نیست به اینکه قصه‌ی درد است این زمانه بخند تو خانه‌داری اگر چه شکسته درهم و خُرد به دشمنی که ندارد زمین و خانه بخند به دشمنی که گرفته‌ست سرزمین تو را به کرکسی که تو را راند از آشیانه بخند عزیز کودک من با بهانه گریه نکن امیدِ ماست به این خنده، بی‌بهانه بخند شاعر: احمد رفیعی وردنجانی 🌴 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110