🍃🍃🍃🍃💕💕
#هر_دو_بدانیم
🍃پذیرش عذرخواهی
💠 سختگیری زیاد در پذیرفتن عذرخواهی همسر، میتواند موجب شود که او کمتر برای عذرخواهی پیشقدم شود.
💠 توقع نداشته باشید که همسرتان با الفاظ خاص و مورد نظر شما عذرخواهی کند.
💠 گاهی حتی برخی رفتارها، نشاندهنده و چراغ سبزی به معنای عذرخواهی است. پس سریع عذر زبانی و یا رفتاری همسر را بپذیرید و واقعاً او را ببخشید.
💠 گاهی دیر پذیرفتن عذر همسر، زمینه ایجاد کینه، سوءظن و سردی روابط میگردد.
💠 مواظب باشید در پذیرش عذرخواهی، منّت نگذارید و حفظ عزّت همسرتان را در نظر بگیرید.
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
هر ثانیه بیشتر از قبل میخوامت..✨
💞🍃@lovely_lifee💞
🍃🍃🍃🍃💕💕
#هر_دو_بدانیم
🍃پذیرش عذرخواهی
💠 سختگیری زیاد در پذیرفتن عذرخواهی همسر، میتواند موجب شود که او کمتر برای عذرخواهی پیشقدم شود.
💠 توقع نداشته باشید که همسرتان با الفاظ خاص و مورد نظر شما عذرخواهی کند.
💠 گاهی حتی برخی رفتارها، نشاندهنده و چراغ سبزی به معنای عذرخواهی است. پس سریع عذر زبانی و یا رفتاری همسر را بپذیرید و واقعاً او را ببخشید.
💠 گاهی دیر پذیرفتن عذر همسر، زمینه ایجاد کینه، سوءظن و سردی روابط میگردد.
💠 مواظب باشید در پذیرش عذرخواهی، منّت نگذارید و حفظ عزّت همسرتان را در نظر بگیرید.
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
#داستان_آموزنده
🔆اين عدالتى است كه هيچكس تحمل آنرا ندارد
و اكنون شما مى توانيد به خوبى حدس بزنيد كه اينها با اين اشرافيت هرگز به عدالت حضرت امير عليه السلام و تساوى حقوق زبير و غلام او راضى نخواهد شد.
شبى طلحه و زبير براى گفتگو با حضرت على عليه السلام به خدمت حضرت آمدند، حضرت زير نور چراغى مشغول محاسبه امور بود، حضرت فرمود تا چراغ بيت المال را خاموش كرده چراغ ديگر بياورند. زبير سبب را پرسيد، حضرت فرمود: آن چراغ از اموال بيت المال بود و من مشغول حسابرسى بيت المال بودم ، چون شما آمديد و به كار ديگر مشغول شدم نخواستم كه چراغ بيت المال را در كار ديگر مصرف كنم !
ايندو وقتى برخاستند زبير به طلحة گفت : اين عدالتى است كه هيچكس تحمل آنرا ندارد. در همين ايام بود كه حضرت بيت المال را قسمت نمود و به زبير و غلام او به يك اندازه سهم داد! زبير گفت : يا امير المؤ منين اين غلام من است (چگونه با من يكسان شده است ؟) حضرت فرمود: عدالت همين است ، و سهم هاشمى و زنگى در بيت المال يكسان است .
📚پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام، سيد محمد نجفى يزدى
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #بازی_سرنوشت🌱 ❌❌❌پارت خلوت سهیلا و آقای تاجیک حذف کردم بچه ها میترسم فیلترم کنن فقط
🍃🍃🌸🍃
#بازی_سرنوشت
مراسم تشییع جنازه تموم شد اسما رو به خانه ابدی رفت چقدر دلگیرانه رفت کاش میتونستم ازش حلالیت بگیرم هنوزم هنوز بعد سالهااااا من. سهیلا !!خودمو نبخشیدم گاهی بیاد اسما مهربونم اشک میریزم ......
مراسم تموم شد همه برگشتن مادر آقای تاجیک اومده بود اینجا میموند چند روز که پسرشو تو این شرایط سخت تنها نزاره و گندم همه سعیشو میکرد جلب توجه کنه ....
مرمرسلطان مادر آقا تاجیک زنی باهوشی بود همه چیز خوب زیر نظر داشت دو هفته گذشته بود محسن کوچکترین توجهی به من نداشت این بیشتر دلمو میسوزوند کمک دست جملیه بودم ولی عملا کاری نداشتم تو خونه ....گندم همه خوش خدمتی برا مرمرسطلان خانوم انجام میداد حتی پوشش و عوض کرده بود یادمه یبار دیدم کنار مرمرسلطان نشسته و گریه میکنه میگه خیلی دلتنگ حسین میشه کاری که هیچ وقت انجام نمیداد ولی مرمرسلطان ابرو گره کرده بود به جای ذل زده بود حرفی نمیزد ....
محسن میاومد میرفت اتاق مشترک خودشو اسما ساعتها اونجا میموند یه شبی که اونجا بود تموم جراعتو جمع کردم رفتم اتاقشون در زدم کنار تخت نشسته بود به آلبوم عکسش با اسما نگاه میکرد
سلام دادم سرشو بلند کرد چیزی نگفت رفتم نزدیکتر. رو صندلی نشستم گفتم منم دلم خیلی براش تنگ میشه انگار یه تیکه از وجودم رفته بغض کردم ....
محسن دستمو گرفت لبخندی زد گفت خیلی دوست داشت میگفت سهیلا عین مامانمه .... . بهش نگاه کردم گفت اسما هیچوقت مادرشو ندیده بود ولی تورو شبیه مادرش میدید به یاد مهربونیاش لبخندی زدم
ترسیده و آروم گفتم حس عذاب وجدان رهام نمیکنه اگه اون شب ......
محسن دستشو گذاشت روسرش اجازه نداد ادامه بدم گفت من خیلی بهش بدی کردم اون موقع که تازه عروسی کردم نمیزاشتم بیرون بره نمیزاشتم لباسی که دوس داره بپوشه نزاشتم درسش بخونه اجازه نمیدادم کلاس پیانو بره دلشو شکستم هزاربار ولی نفهمیدم اسما یه روزی اینجوری تنهام میزاره میره تو حسرتش میسوزم نگام کرد رفتم بغلش کردم بین هق هق مردانه اش گفت من خیلی پشیمونم سهیلا من خیلی دلم تنگش شده ...منم همراهش گریه کردم محسن از خاطراتش میگفت گاهی میخندید گاهی تلخ میخندید هیچچی مثل پشیمونی و دلتنگی و حسرت نیست در اتاق باز شد گندم که سعی میکرد لبخند بزنه گفت محسن جان خواهش میکنم بخودت بیا قرار نیست که با مرده هم بمیری .....بلند شدم رفتم پذیرایی دیگه نفهمیدم گندم چی گفت میز شام چیدم مرمرسلطان حرف نمیزد فقط نگاهم میکرد گفتم خانوم میز آماده اس تشریف بیارین با اقتدار بلند شد گفت محسن صدا کن رفتم اتاق اسما جون اونجا نبودن دلم یجوری شد شک افتاد بجونم با قدم های آروم رفتم اتاق گندم .....
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃💕💕
#سیاست_های_مردانه
زن_توانمند
❌زنها فقط از مقايسه شدن با رقباشون
نمیترسند. اينكه هر زن ديگری در ذهن همسرشان موفقتر و توامندتر از آنها باشد، به زنها احساس ناامنی میدهد.
🔵آنها دوست دارند ملكه خانه باشند و اينكه در ذهن همسرشان كاملترين زن دنيا باشند، براي آنها به معنی خوشبختي و موفقيت در ازدواج است.
🔵به همين دليل وقتي از او ميخواهيد فلان غذا را مثل مادرتان درست كند، فلان ظرافت را مثل مادرتان داشتهباشد يا فلان رفتارش مثل رفتار مادرتان باشد، از كوره در ميروند و نه تنها از شما ميیرنجند بلكه مادران كه هيچ نقشی در اين ماجرا نداشته را هم مقصر میدانن
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
♥️ℒℴνℯ♥️
بہ یادت آنچنان غرق خودم بودم ، ڪہ دریا گفت :
تورا مۍبینم و شڪ مۍڪنم
دریا منم یا تو !💙’🌊๛
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
📃 طالع روزانه:
🌕سهشنبه ۵ تیر ۱۴۰۳
🌾طالع امروز متولدین #فروردین:
اتفاق هایی که امروز می افتند در عمل آنقدر که در نگاه اول به نظرتان مهم می رسند اهمیت نخواهند داشت. در حال حاضر فشار چندانی برای ایجاد تغییرات عمده در زندگیتان به شما وارد نمی شود، ولی برای پیش بردن کارهایتان باید با احتیاط از روی برخی چاه و چاله هایی که سر راهتان قرار دارند بپرید. هر چقدر از ابتدای روز بگذرد کارها بهتر پیش خواهند رفت. شما حتی برای استراحت و بازیگوشی هم وقت خواهید داشت.
🌾طالع امروز متولدین #اردیبهشت:
امروز دوست دارید روی خبرهای خوش تمرکز کنید و کاری به احساسات نامطمئن نداشته باشید. حتی اگر ذهن تان مدام به ترس های ناگفته ی درون تان برگشت، باز هم باید روی عوامل مثبت تمرکز کنید. حق دارید که نگران باشید، اما اگر فکر کنید به تنهایی می توانید از پس همه ی مشکلات بربیایید فقط همه چیز بدتر خواهد شد. برای این که به تحولات پایدار دست پیدا کنید باید راه تعامل با دیگران را باز بگذارید.
🌾طالع امروز متولدین #خرداد:
شما توانایی این را دارید که بر اطرافیان تان تاثیرگذار باشید، اما جرات این کار را ندارید. توصیه ما به شما این است که در ارتباط با دیگران آنطور که خودتان می خواهید رفتار کنید. نظرات دیگران به اندازه نظر شما اهمیت ندارد. هر چه زودتر از تختخواب بیرون بیایید و به پیاده روی بروید، بهتر است. مدتی است که از تنهایی خسته شده اید اما نگران نباشید درست جایی که که انتظارش را ندارید، از عشق لبریز می شوید و لبخندی از رضایت روی لب هایتان نقش خواهد زد.
🍀طالع امروز متولدین #تیر:
شما از هدف گذاری های بلندپروازانه و سپس نرسیدن به انتظاراتتان خسته شده اید. خوشبختانه اکنون در وضعیتی قرار دارید که میتوانید بهتر روی نقشه هایتان فکر کنید و سپس به اجرا در بیاورید. با این حال اگر در رویکردتان به این موضوع خیلی سرسختانه پافشاری کنید ممکن است موجبات عصبانیت کسی را فراهم کنید که می تواند برایتان مشکل ساز شود. اگر بلد باشید چه وقت و چگونه اراده و پشتکارتان را به کار بگیرید خواهید توانست به نتایج دلخواهتان برسید.
🍀طالع امروز متولدین #مرداد:
در حال حاضر عملی کردن ایده های فوق العاده ای که در سر دارید برایتان خیلی راحت نخواهد بود. نه بخاطر این که دیگران چشم دیدن پیشرفت شما را ندارند، بلکه تردید و دودلی خود شما متنع پیشرفتتان خواهد شد. بهتر است این تصمیم امروزتان را کمی عقب بیندازید تا نگرش خود را درست کنید و تغییراتی که لازم است را در آن به وجود بیاورید. چند روز صبر کرده و پس از آن دست به کار شوید. این کار به تعویق انداختن وظایف و مسئولیت هایتان نیست، بلکه یک استراتژی منطقی است.
🍀طالع امروز متولدین #شهریور:
اکنون احساس می کنید هر چیزی که بیافرینید حتی اگر کاربردی نباشد حتماً از نظر زیبایی شناختی کامل است. اما به شما توصیه می شود که کارهای خود را با توجه به نظرات دیگران ارزش یابی کنید. حتی اگر با نقدهای تند و تیز مواجه شدید اشکالی ندارد، زیرا از همین نقدها می توانید درس های مهمی بگیرید. برای این که بفهمید چه چیزهایی ممکن است باید آن ها را انجام دهید و ببینید چه می شود.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی #سرنوشت 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
زینب خانم کلافه به کوثر نگاه کرد و گفت
_ بفرما راحت شدی
کیمیا خانوم حالا ذرت مکزیکی برای این از کجا بیارم
زهرا با خنده گفت
پس دلیل دیر اومدنت ذرت مکزیکی خوردن بود حتماً اونم با سبحان خان
کیمیا شرمنده سرش رو پایین انداخته بود و زیر چشمی به واکنشهای زینب خانوم نگاه میکرد
صدای گریه کوثر و ذرت مکزیکی میخوامش روی مخ همه بود
زینب خانوم پرسید
نگفتی چرا با هم رفتین جدا برگشتین
و کیمیا با احتیاط گفت
خب راستش وقتی از خونه بیرون اومدیم
بگید کیو دم در دیدیم
زینب خانوم ابروهاشو گره کرد و همزمان با زهرا گفت
_کیو
صدای گریه کوثر زینب خانوم رو عصبی کرد و قبل از اینکه منتظر جواب کیمیا باشه رو به کوثر کرد و گفت
برو به حسین بگو بره برات بگیره
فقط صدات نیاد داری عصبیم میکنی
کیمیا زود گفت
نه نه به حسین نگو فکر نکنم الان حوصله داشته باشه
به رضا بگو
کوثر رفت به اتاق مشترک رضا و حسین و زینب خانم با قیافهای که انگار به همه چیز مشکوک بود گفت
خوب حرف بزن
کیمیا نصف تیکه کتلت که رو تو بشقاب کوثر مونده بود رو برداشت دهنش گذاشت و گفت
چه خوشمزه شده
زینب خانوم دستشو به کمرش زد و گفت
دق مرگم کردی حرف بزن دیگه
حسین چرا ناراحته
و کیمیا که دید زهرا و زینب خانم خیلی منتظر جواب هستند کرم درونش گرفت و با خنده گفت
برم لباسامو در بیارم بعد بیام همه چیزو از سیر تا پیاز تعریف کنم
زهرا عصبی و با صدای بلند گفت
کیمیا حرف میزنی یا این خیارشورو بکنم تو حلقت
کیمیا بلند خندید و گفت
باشه باشه منو نکشی خواهش میکنم
و بعد صداشو تا حد ممکن پایین آورد و گفت
بیاین جلو نمیخوام حسین بشنوه
زینب خانوم و زهرا هر دو سرشون رو جلو آوردن و کیمیا با آب و تاب گفت
وقتی داشتیم سوار ماشین میشدیم رویا رو دیدیم
زینب خانم زد رو گونش و گفت
خدا مرگم بده اینجا چیکار میکرد
و کیمیا آروم خندید و گفت
یعنی من عاشق این هیجانی شدنتما
یه بار دیگه بگو
زینب خانوم عصبی گفت
بقیهاش حرف بزن دیگه...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
📃 طالع روزانه:
🌕سهشنبه ۵ تیر ۱۴۰۳
🍁طالع امروز متولدین #مهر:
امروز خیلی خوب می توانید متوجه شوید که چه کسی دارد بهانه های بیهوده برایتان می آورد و نگاه نافذتان آنها را مضطرب و عصبی خواهد کرد. با وجود آن که ممکن است خیلی در رابطه با حدس هایتان دقیق باشید و به خوبی به واقعیت امر پی ببرید، چنانچه در مطرح کردن موضوعی حساس رفتار نادرستی داشته باشید، اوضاع را از آنچه که هست بدتر خواهید کرد. شما خیلی راحت حاضرید از حق و حقوق خودتان به خاطر دیگران بگذرید و یا هر فداکاری دیگری برای عزیزانتان بکنید. امروز هم این احساس شما می تواند باعث شود خودتان را درگیر یک رابطه عاطفی کنید که هیچ ارتباطی با شما ندارد، بهتر است خودتان را کنار بکشید و بگذارید دیگران مشکل خودشان را حل کنند.
🍁طالع امروز متولدین #آبان:
امروز خودتان را درگیر برنامه های خیلی شلوغ و وقت گیر نکنید و برای روزتان طوری برنامه بچینید که بتوانید به تمام کارهایی که برای انجام دادند دارید برسید. مطمئنا از این که در پایان روز نصف کارهایتان ناتمام باقی مانده باشند خوشتان نخواهد آمد. این که خودتان را از موقعیت های خطرناک دور نگه دارید کار بسیار عاقلانه ای است، اما امروز پیش از آن که حتی خودتان متوجه بشوید ممکن است درگیر یک وضعیت ناخوشایند در زمینه مسائل عاطفی بشوید. قبل از این که خودتان را درگیر کاری کنید که بعدا پشیمانتان کند خوب به عواقب آن فکر کنید. اگر فکر می کنید موضوعی به شما ارتباط ندارد عاقلانه ترین کار ممکن این است خودتان را از آن دور نگه دارید.
🍁طالع امروز متولدین #آذر:
امروز توجه شما به جزئیات قابل ستایش است، ولی اگر زیادی به جستجوی اطلاعات و حقایق نه چندان با اهمیت بپردازید انرژی خود را از دست داده و از مسیر اصلی رسیدن به اهدافتان منحرف خواهید شد. شاید فکر کنید به اطلاعاتی نیاز دارید که به شما قدرت کافی برای از میان برداشتن هر مانعی را خواهند داد. ولی اگر خودتان را بیش از حد درگیر پیکسل های کوچک کنید تصویر بزرگ اصلی را نخواهید دید. چند قدم به عقب بروید و دیدگاه خود را عوض کنید تا تصویر تازه ای از آینده بسازید.
❄️طالع امروز متولدین #دی:
امروز تصمیم دارید که در موقعیت های پیچیده سریع وارد عمل شوید، حتی اگر برنامه ی از پیش تعیین شده ای نداشته باشید. البته از آن آدم هایی نیستید که بی فکر عمل می کنند، اما امروز طوری شده که ممکن است بدون در نظر گرفتن پیامد یک چیز نسبت به آن واکنش سریع نشان دهید. گاهی بهتر است قبل از هر چیزی ابتدا انتخاب های تان را اولویت بندی کنید. تصمیم گیری های مهم را به زمانی اختصاص دهید که بتوانید به عواقب کارتان هم فکر کنید.
❄️طالع امروز متولدین #بهمن:
از ورزش و تحرک غافل نشوید و سلامت وجود نازنینتان را پشتگوش نیاندازید. در غیر این صورت طولی نخواهد کشید که راهی بستر بیماری شوید. امروز فردی پیشنهادی وسوسهبرانگیز با شما درمیان میگذارد، به نفع شماست که گوشتان به این پیشنهاد بدهکار نباشد و چیزهایی که با هزارویک زحمت بدست آوردهاید را به راحتی از دست ندهید. یکی از آشنایان شدیدآ به کمک شما نیاز دارد، دست این فرد را بگیرید و هرکاری که از دستتان بر میآید را برای ایشان انجام دهید.
.
❄️طالع امروز متولدین #اسفند:
متاسفانه یک نفر ممکن است بین شما و آنچه که قصد دارید انجام دهید قرار گرفته و بخواهد مانع رسیدنتان به آنچه حقتان است شود. پیش از آن که در مورد طرف مقابلتان قضاوت کنید سعی کنید به احساسات او پی ببرید و دلیل مخالفت او را بفهمید. امروز دوست دارید احساسات خود را به زبان آورده و با دیگران به اشتراک بگذارید، ولی از این کار می ترسید چرا که نگران هستید مورد سرزنش و انتقاد آنها قرار بگیرید. امروز کمی حواس پرت هستید و حواستان خیلی به اطرافتان نیست. این در حال حاضر چیز بدی نیست و ضرری به شما نخواهد رساند، ولی به شما اجازه نخواهد داد به کسی که دوست دارید به اندازه کافی توجه کنید.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃
توضیح فساد کرسنت توسط دکتر جلیلی در سال ۱۳۹۶
دولت هشتم دولت خاتمیه با وزارت نفت زنگنه. اونجایی هم که میگه دولت فعلی منظور دولت روحانیه که باز خودش زنگنه رو گذاشت وزیر و باعث شد حکم علیه ما صادر بشه
کامل گوش بدید و منتشر کنید
برای خیلیا سوال شده بود
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃
با یک سلام زائر نجف شوید🥰
✨عید سعید غدیرخم بر شیعیان مبارک باد.✨
همه عمر نام تو بر لبم
نفسم ثنای تو یاعلی
برود سرم نرود ولی
ز سرم هوای تو یاعلی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت۷ یشب دلم اساسی گرفته بود سخته دزدکی زندگی کردن و این که دیگه شورش دراومده بوداحمد خ
🍃🍃🍃🌸🍃
قسمت۸
(قسمت پایانی)🌹
قرار شد من برگردم پیش سیمین
و احمد باخانوادش بیان براخاستگاری
اینجوری هیچ احدی نمی تونس حدث بزنه که این مدت باهم بودیم
احمد که بهم گف دادم رف هوا اصلا و ابدا دلمنمی خاس برگردمتو اون جهنم دره
بخدا ازفکر کردن بهش هم مو به تنم سیخ میشد
اینجوری شد که درست نیم ساعت قبل خاستگاری با عموم کوچکم رفتم خونه سیمین راستش از سیمین می ترسیدم
اونم جرات نکرد چپ نگام کنه از ترس عموم
خیلی تحویلم گرفتو گریه زاری که دوسم داره و ازین حرفا
شیرین ترین لحظه خونه سیمین برامبغل کردن خواهرم پس از ماه هابود
وقتی بغلش کردم دلماروم گرف پرید بعلم بگم میلیون بار همو بوسیدیم باورتون نمیشه
نیم ساعت بعد خانواده عمو بزرگمو کل خاندان تشریف اوردنو همونجاهمصیغه محرمیت خونده شد😍😍😍
احمد چه شیرین زبونیایی که قایمکی دم گوشم اروم نمیزد😂😂چه حرفایی اوه اوه😂😂😂
الانم از به یاد اوردنش ذوق زده میشمو خنده رو لبام هویدا میشه...
بعد مراسم همگی رفتیم خونه عموم
مراسم شامو جشن و بزنو برقص
دی جی اورده بودن
اینا رو دوستای احمد ترتیب داده بودن
دستشون درد نکنه بهترین شب رو برامون ساختن همگی زدنو رقصیدن..تونراسم همه خوشحال بودن همه میگفتن عروسو داماد انگار براهم ساخته شدن چقدر بهممیان و من از شنیدن این حرفها خنده رو لبام میومد این وسط زنموم هم یه تیکه ای بارم کرد😢و گفت فک نمی کردم خندیدن هم بلد باشی😢اخه ناانصاف این چه حرفی بود😔
خلاصه
احمد همون شب به پدرو مادرش کفت که مراسمنمیگیریم میبرم ماه عسل و زندگیمونو شروع می کنیمهرچقدر دایی هاش و باباش گفتن نمیشه یه مدت صبرکنین تا مراسمو جور کنیم قانع نشد گفت نه که نه
خدانگهدارتون دستمو گرفتو گف پاشو
اولش عموم ناراحت شد ولی وقتی نگا بمن کرد انگار از ته دل خوشحال شد بر امون گف هرچی خودتون صلاح بدونین
زنموم خیلی ناراحت بود یه کوچولو انگار ناراضی
گف که ارزو دارم می خام بهترین مراسم رو براتون بگیرم مهمون دعوت کنم این چه کاریه وقتی دید احمد قبول نمی کنه قهرکردو رف
احمد یه چشمک زد بمنو پاشدیم الفرار
رفتیمبسوی خونه بخت🙊
هردو عجول
من که عقده ای
عقده ی یه دنیا محبت و توجه
اونم که دیگه مدتها بود کنارش بودم اما نبودم😂
زندگی ما همون شب اغاز شدو من از رحمت خدا سرخوش
یک هفته بعدش رفتیم مشهد پابوس اقا امامرضا
همونجا عهدو پیمون بستیم
سال بعدش با پسرمون باز رفتیمپابوس اقا.....
و همین الانم که دارم داستان رو می نویسم دخترم بغلمه و داره شیرمی خوره...
زندگیم از لحاظ مالی کامل بوده
یسری مشکلاتی بوده ولی احمد هیچوقت منو مداخله نداده
بین خودمون و رابط زنو شوهریمون هم تلخو شیرین بوده
ولی اینو بگم
اگر خدا یه چیزیو از ادم بگیره ده برابرشو بهش پس میده
کودکی سختی داشتم
حتی دوره نوجوانی من دوره بلوغ من پراز استرس و تنش بوده
اما
هزاران الله اکبر،هزاران بار شکر که احمد رو نصیبمکرده
پسرمو دخترم پاره تنم رو بهم هدیه داده
از خدا ممنونم
باز ازته دل میگم بارها گفتم خدایا ممنونم ازت😍
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃
🎥 قدر بودنت را ندانستیم
حال حیران به دنبال
کسی شبیه تو میگردیم!😔
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام وقت بخیر فاطمه خانم عزیز
می خواستم اگه میشه لطف کنید پیام منو بزارید تو کانال، خیلی ضروریه
دوستان می شه یه راه حلی بهم بدید تو خونه تنها هستم چند تا سمور تو حیاط خونه لونه کردند اذیت می کنند از ترسم نمی تونم حیاط برم عاجزانه خواهش می کنم چکار کنم که برن یا نابود بشن خیلی می ترسم شب ها از سرو صدای آنها خواب ندارم گربه هم از اونها می ترسه ضمنا آنقدر سریع می دوند وخونه ی تمام همسایه ها می ره جای مخصوص نداره که آتش نشانی بیاد بگیره
ببخشید طولانی شد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
(من کنت مولا فهذا علی مولا)
حلول عید ولایت و امامت عیدالله الاکبر را که به شکرانه ی تکمیل دین، تتمیم نعمت، هنگامه اعلان وصایت و ولایت
امیر المومنین علیه السلام، اثبات امامت ائمه طاهرین است،روزکه در آسمان ها به «عهد معهود» و در زمین به «میثاق مأخوذ» خوانده شده روزبلندشدن ناله شیطان، روزناامیدی وشکست شرک ونفاق، روزاتمام رسالت صدوبیست وچهارهزارپیامبر، روزپیروزی نوروروشنای برتاریکی وظلمت،روزاخوت ومحبت،روزعشق وایثار .
به بیان مختصرتر ، روزکه (لایدرک ولایوصف) نه قابل درک است ونه قابل وصف عظمتش!
این روزمسعودوباعظمت راخدمت صاحبان این روز (ائمه معصومین) واخصاً خدمت مولانا ومقتدانا صاحب العصروزمان بقیة الله الاعظم (روحی وارواح العالمين له الفدا) وهمه ای پیروان ولایت وامامت وشماعزیزان ازصمیم قلب تبری وتهنیت عرض میکنم
زندگی تون پرازبرکت، لحظه هاتون مملوازمحبت، وجودتان سرشارازسلامت واوقات تون عجین باولایت مولا
انشاالله که عیدی همه مون ظهورمولا وآقامون باشد
ارادتمندشما محمد رفیع سیغانی
التماس دعا
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
🚨 چه زمانی انسان بزرگ میشود؟
۱. هرگاه کمتر قهر کردیم و بیشتر بخشیدیم.
۲. هرگاه بالاترین لذّت ما، شاد کردن دیگران بود.
۳. هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم: "هیچ نیستیم"
۴. هرگاه برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود گذشتیم.
۵. هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن بدی دیگران نبود.
۶. هرگاه به بهانه عشق، از دوست داشتن دیگران غافل نشدیم.
۷. هرگاه شادی را به کسانی که آن را از ما گرفتهاند، هدیه دادیم.
۸. هرگاه از خوشبختی همه، "حتى" کسانی که دوستمان ندارند هم خوشحال شدیم.
۹. هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد، مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد.
🚨 بیاییم بزرگ باشیم،
بزرگ شدن را تمرین کنیم،
و بزرگ شدن را تعلیم دهیم.
اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام به فاطمه خانم عزیز❤️❤️دوستان مجازی مهربان🌹
من یک پسر 8ساله دارم از دیروز 4/2/1403وقتی پسرم فعالیت زیادی میکنه لب ها ش سیاه میشه نگران شدم مثلاً وقتی زیاد بازی میکنه یا خنده زیاد میکنه لبهاش سیاه میشه 😞
نمیدانم چرا هنوز دکتر نبردم می خواستم بزاری گروه ببینم کسی تحربه این مورد داشته ،راهنماییم کنیدممنون🌹
دیگه اینکه اگه کسی یاد داره میتونه نضر پسرم وخودم بگیره ،پسرم خیلی خوشگل هسته می ترسم چشمش زده باشن ،بازهم ممنون🌹🥀🌺🌸🌻🌼،اسم پسرم بنیامین هسته
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
از روز ازل به کائنات شور علی بود
بر روی زمین به کائنات نور علی بود
تنها هدف خلقت آدم به دو صورت
چشمان علی بود و علی بود و علی بود
عید سعید غدیر خم مبارک باد💚
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
یک لحظه فکر کنیم...
بعضی از فکرکردن هاهمون هست که یکساعتش برابر۶۰سال عبادته....
اگه الان امام زمان (عج)ظهور کرده بودن وچیزی از مامیخواستن که خیلی خوشمون نیاد،چیکارمیکنیم؟؟
الان امام زمانمون متاسفانه هنوز ظهور نکردن ولی قطعا اگه میدیدمشون ازما میخواستن که که به «اصلح», «رای»بدیم
اصلا نشونه ش همین که شبکه های ماهواره خودشونو خفه میکنن که کسی «رای» نده!
پس بخاطر «امام زمانمون» ان شاء الله جمعه عکسمونو کنار صندوق رای گیری میزاریم توفضای مجازی تابایه تیر دونشون بزنیم
۱_خوشنودی اماممون
۲_روسیاهی دشمنمون
#جلیلی
#اصلح
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام دخترم یساله ۵ماهشه همیشه کف دست و پاش داغه هر ۲۰ روز یماه تب میکنه دکتر میبرم شربت چرک خشکن میده خوب میشه بعد چندوقت دوباره کف دست و پاش داغ میشه و تب میکنه میدونم عفونت داره ولی دکترا چیزی نمیدن ک خوب میشه لطفا راهنمایی کنین ممنون.
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃
سلام دوستای مجازی خوبم خواهش میکنم کمکم کنیدهرکی پیامموخونداگه اطلاعاتی داره خواهشا سریع ردنشیدمخصوصا آقایون که بیشتراطلاعات دارن درموردارزدیجیتال والکس میخواستم بدونم اینکه پولش حلال ؟یاکلاهبرداری نباشه ممنون میشم جواب بدید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
🖼 روایت حضرت آیتالله خامنهای بر تاکید پیامبر اعظم صلواتاللهعلیهوآله بر اقامه نماز روزهای یکشنبه ماه ذیقعده
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام فاطمه بانو روزتون بخیر عیدتون مبارک
دوستان من یه دختر ۱۱ساله دارم خیلی دختر خوب وارومی بود البته هنوز هم هست ولی متاسفانه خیلی شلوغ شده خیلی تجسس می کنه یه کارهایی انجام میده باورم نمیشه هر چی می گم این کار رو نکنی انجام میده خیلی خراب کاری داره قبلا این طور نبود چی کارکنم داعم سر گوشیه اصلا دوست نداره بره کلاس تابستانه دخترم تک فرزند دلم براش خیلی می سوزه دعا کنید به حق امام علی علیه السلام خداوند به ما هم فرزند سالم و صالح بده طفلی دخترم از تنهایی در بیا واکه راه کاری دارین بفرمایید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
📖 به آسمان رود و کار آفتاب کند
🌺🌺🌺✨تا انتها بخوانید لطفا لطفا👇 در مورد حضرت علی و مصرع دوم شعر ثروتمند هندی
🔹فاضل بزرگوار، سید جعفر مزارعى روایت کرده یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف، از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملى بود.
روزى از روى شکایت و فشار روحى، کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرضه مى دارد شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟
شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى خواهى، باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى.
چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد، به او بگو به آسمان رود و کار آفتاب کند.
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى شود و عرضه مى دارد زندگى من اینجا پریشان و نا به سامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید؟
بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید سخن همان است که گفتم.
اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى، اقامت کن.
اگر نمى توانى، باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى به آسمان رود و کار آفتاب کند.
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد، سراغ خانه آن راجه را مى گیرد.
مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد تعجب مى کنند.
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند.
چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد.
طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید به آسمان رود و کار آفتاب کند.
راجه فورا پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش، وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید.
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند.
از شخصى که کنار دستش بود پرسید چه خبر است؟
گفت مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است.
پیش خود گفت وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است.
هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد.
همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان، در جاى ویژه خود نشست.
نگاهی رو به اهل مجلس کرد و گفت آقایان، من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود (از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه) به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من، منحصر به دو دختر است.
یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است، براى او عقد مى بندم و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید.
چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود پرسید شرح این داستان چیست؟
راجه گفت من چند سال قبل، قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم.
یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم.
به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود.
به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد.
پیش خود گفتم حتما شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم.
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید.
دیدم از هر جهت این مصراع شما، درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است.
طلبه گفت مصراع اول چه بود؟
راجه گفت من گفته بودم به ذره گر نظر لطف بوتراب کند.
طلبه گفت مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.
راجه سجده شکر کرد و خواند:
«به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند»
وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را این گونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق در حق عبد چه خواهد کرد؟
#حکایت
📚 منبع: عبرت آموز، حسین انصاریان
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
حکایت علامه جعفری(ره) از جشن غدیر
*مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد*:
یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود.
محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (ع) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت...
من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند.
عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند.
بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود.
وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم.
سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند.
در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟
اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند.
سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد:
گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد
تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد
والهام من که چو ازخواب تو بیدار شوی
زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟
علی عالی اعلا که ز بیم نهلش
روح از کالبد عالم امکان خیزد
گر به خاری کند از قاعده لطف نظر
از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد
گر زند دست به دامان ولایش فرعون
از لحد با دو کف موسی عمران خیزد
داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری
کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد
...
معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است.
پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشستهاید و غذاها، شیرینیها و شربتهای خوشمزه میخورید بعد میروید خانه و فکر میکنید که در مدح علی شعر گفتهاید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه.
این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت.
پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه میکردند. آقای سپهر، بعدها میگفت: تعدادی از آنها زندگیشان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند.
ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c