eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
38.1هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
آدم قوی اونیه که ... نه منتظر می مونه خوشبختش کنن و نه اجازه میده بدبختش کنن ..
هرکسی یک دلبر جانانه دارد؛ من تو را…
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 🌷برای داشتن رابطه بهشتی باید: از جهنم های “خویشتن” عبور کرد باید زخم هایمان را خودمان مرهم بگذاریم خودمان مسئولیت زندگیمان را به عهده بگیریم ✨✨ روزی که بهشت را برای خودت ساختی و در آن زندگی میکردی میتوانی یک بهشتی دیگر را هم دعوت کنی در غیر این صورت رابطه خوب یک رویا خواهد بود حتی اگر طرف مقابل تو صدها بار تغییر کند .. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌👌👆👆 🍃🌸حرمتها که شکسته شد دیگر نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی آنچه در دستت بود، امانتی پنهان بود حراج شد ... انچه نباید بگویی گفته شد ! فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند حرف، حرف ویران کردن دل است نه دیواری خراب کنی از نو بسازی دلی که ویران کردی قصری بود که خود ساکن آن بودی .. راستی حالا که خود را بی خانه کردی با آوارگیت چه میکنی شاید به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری ...!🌸🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 🎙 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 به قلم پاک آسمان 🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 پارت ششم به قلم پاک آسمان یه کاغذ گذاشتم جلوم تا چهارتا از ویژگی های مثبت پسری که فقط ا
🍃🍃🍃🌸🍃 پارت هفتم به قلم پاک آسمان -منو آقاجونت که تا ابد زنده نیستیم که مادر! -عه مامان این چه حرفیه !خدا عمر باعزت به هردوتون بده. -اینا که همش تعارفه !خیالم از بابت لیلا راحته چون دیگه رفته سر خونه زندگی خودش بردیا هم که دیگه مردی شده برا خودش و از پس خودش برمیاد.تمام نگرانی من تو هستی! تو هم سر و سامون بگیری خیالم راحت میشه دیگه پیشونی مامانمو بوسیدمو گفتم:چشم اونم به وقتش! رفتم بالا تا به لیلا زنگ بزنم و از دلش درارم: دوبار تماس گرفتم که ریجکت کرد.بار سوم با دلخوری جواب داد:چیه؟هی راه به راه زنگ میزنی؟کارتو بگو - سلام آجی !از کی تاحالا بیخدافظی میری خونتون؟ -نه که تو هم خیلی آدمی که ازت خدافظی کنم -لیلا تو رو خدا دلخوریتو تموم کن میخوام باهات حرف بزنم.خیلی حرفا دارم که دیگه نمیتونم توی دلم نگه دارم -چه حرفی؟باز میخوای همون بهونه های الکی رو راه بندازی ؟ -نه میخوام علت بهونه هامو بهت بگم -خب بگو ؟ -پشت تلفن نمیشه که -من نازگلو آوردم پارک لاله!اگه میتونی بیا اینجا باهم حرف بزنیم،البته اگه حرف جدیدی داری وگرنه گوشم از حرفای قدیمیت پُره! -باشه الان آماده میشم و میام سریع حاضر شدم که برم.خیلی هیجان داشتم نمیدونستم چه جوری حرف دلمو بزنم‌؟نمیدونستم برخورد لیلا چی میتونه باشه؟وقتی یاد این می‌افتادم که قراره فرهاد رو بهش معرفی کنم و اونو مقابل بقیه خواستگارام میذاشتم ته دلم خالی میشد.آخه کدوم عقل سلیمی یه شاگرد نونوا رو به آدمای پولدار و سرشناس و اصل و نسب دار ترجیح میداد؟ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام و عرض ادب به فاطمه عزیز .و همه ی خواهرهای گل. اگه میشه پیام منو بزارید توگروه . عزیزان دخترم ۷سالشه از دیروز ابله گرفته .منم هیچ تجربه ای ندارم .که چیزی بزنم یا نه . چه غذاهایی بده یا خوبه . آبجی های عزیز اگه کسی میدونه کمکم کنه. ممنون از همه‌ی شما باتشکر از شما میشه لطف کنید ❤️ تو رو خدا تو گروه بزارین درمورد سوزش واژن خانمها راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 زیبا و خواندنی ✍️کریم‌خان زند پس از آنکه به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد که نامش به‌عنوان سرسلسله زندیه در سراسر ایران پیچید. روزی عموی او برای دیدنش به پایتخت آمد. کریم‌خان دستور داد از وی پذیرای کنند و لباس‌های فاخر به او بپوشانند. چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد. با دیدن قدرت و منزلت برادرزاده‌اش بادی به غبغب انداخت و گفت: کریم‌خان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (علیه‌السلام) جامی از آب کوثر به او می‌داد. کریم‌خان اخم‌هایش را درهم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونت‌آمیز را جویا شدند. کریم‌خان گفت: من پدر خود را می‌شناسم. او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی باشد. این مرد می‌خواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد و اگر تملّق و چاپلوسی به‌صورت عادت درآید، پادشاه دچار غرور و بدبینی می‌شود و کار رعیت هرگز به سامان نمی‌رسد. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام وقت و عاقبتتون بخیر فاطمه عزیز درمورد خانمی که فرزندشون کلاس اول هست من خودم معلم هستم سال اول کاری ام کلاس اول تدریس می کردم می دیدم هر چه تلاش می کنم بچه ها خیلی خوب یاد نمی گیرند واقعا ناامید شده بودم چون به دلایلی هنوز برامون کلاس های آموزشی نگذاشته بودند وقتی با یک معلم باسابقه صحبت کردم ایشون گفتند نگران نباشید بچه های کلاس اول بعد از عید خیلی خوب می شوند به طوری که خودتون تعجب می کنید و من واقعا دیدم که بچه ها بعداز عید خیلی عالی پیش می رفتند انگار معجزه شده بود این مادر دلسوز هم نگران نباشند فقط صبوری کنند و با بچه دعوا نکنند که از درس دلزده بشود 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
▫️علی بن المغیره میگوید: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: "من برای رسول خدا صلی الله علیه وآله یک ختم قرآن، و برای امیرالمومنین علیه السلام ختمی دیگر و برای حضرت فاطمه علیهاالسلام ختمی دیگر، سپس برای سایر ائمه علیهم السلام تا به شما رسد ختم قرآنی قرار می‌دهم (و هدیه میکنم)... به سبب این کار چه پاداشی دارم؟" امام کاظم علیه السلام فرمود: لَکَ بِذَلِکَ أَنْ تَکُونَ مَعَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ... پاداش تو آن است که روز قیامت با آنان باشی! عرض کردم: اللَّه اکبر! چنین پاداشی برای من است؟ سه مرتبه فرمود: آری! 📚کافی، ج ۲، ص ۶۱۷ / 📚مکیال المکارم ج ۲ وظیفه ۴۵. 💐 ختم قرآن و همه عباداتمان را به نیت تعجیل فرج انجام دهیم و به پیشگاه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه کنیم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی ولم کن له شدم . - از بس فرار می کنی حریص شدم . کمی عقب کشید و به دیوار تکیه ز
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 حال بدت براش ارزشی نداشت، نبود. کاراش عجیب غریبه ! ناخون هایم را کف دستم فرو کردم . لب هایش جنبید و من با لذت به حرف هایش گوش سپردم، لحنش آرام و دلنشین- هر چی که هست، من مجبورم باهاش زندگی کنم . بود. خوش به حالی در دلم برای سامان گفتم. مهسا زیبا بود . -تو مجبور نیستی بهار، می تونی برگردی پیش خونوادت اونا هر جور باشن صلاح تو رو می خوان اما عمران مشخص نیست که هدفش چیه ...یه بار اذیتت می کنه و یبارم مثل دو ساعت پیش داد و بیداد میزاره که کسی به زنم نگه می تونه بره، چون باید از رو جنازه من رد بشه . با هیجان ادامه داد . -تو روی زن عمو بخاطر تو وایستاد بهار... وای من اصلا حالشو نمی فهمم، اون مریضه انگار مشکل روانی داره... برای او آسان بود آن قدر راحت بگوید که می توانم کنار خانواده ام باز گردم اما به این راحتی ها نبود . در آن خانه دیگر خان جون مرا دخترش نمی دید که مقابل کس و ناکس طرفداری ام را بکند. بهزاد تا جایی که آسیب به زندگی اش نمی رسید برایم برادرانه خرج می کرد. عمو نیز پشیمان بود اما حاضر نبود مرا بازگرد اند چرا که عباس هنوز هم مرا می خواست. عمه لیلا هم که تکلیفش مشخص بود، مرا مقصر نمی دانست اما آن روز بارها و بارها عمران و برادرش را نفرین کرده بود، قاتل شایان را یکی از آن دو می دانست. می ماند بهنام که او نیز گاهی به میخ می زد و گاهی به نعل... با این آد م هایی که مرا نمی خواستند به کجا می رفتم ! افکارم را با همان حزن و اندوه به زبان آوردم. مهسا نیز حاال نمی دانست چه بگوید، دیگر تشویق به رفتنم نکرد اما هنوز پای حرفش بود او عمران را خطرناک می دید. می گفت کارها و رفتارهایش برای آدم های نرمال نیست. او می گفت و من بیشتر در ناامیدی غرق می شدم، کاش کسی می آمد و کمی از خوبی های دنیا برایم می گفت چشمانش نیمه باز بود. این بار علناً خنده ام به هوا خواست. در هم پیچیدگی این مرد مغرور هم دیدنی بود و هم مایه ی دست گرمی... انگشت اشاره اش بالا آمد . -نخند دختر حاجی . نزار کاری کنم خندت بند نیادا... در میان خنده هایم دستانش بی رحمانه روی پهلوهایم نشست و رقص انگشتانش روی پهلوهایم خنده هایم را بیشتر کرد . زیر دستانش همچو ماری پیچ و تاپ می خوردم و او بی توجه به خواهش هایم کارش را ادامه میداد . با صدای زنگ رهایم کرد و از جا بلند شد . دستش را به سویم دراز کرد. روی مبل در خودم جمع شده بودم، به کمکش بلند شدم . جلوتر از او برای بدرقه به راه افتادم که سریع تر دکمه ی آیفون را زد. -خنده هات خیلی قشنگ تره بهار . تمامی اعضای بدنم برای لحظه ای حرف هایش را پژواک کردند برایم... تا به حال دقت نکرده بودم نامم را چگونه می خواند. با یک مکث آرام خیلی آرام...بهار ! آمدن فربد و آهایال را با چشمانم می دیدم اما تمام هوش و حواسم به مرد کناری ام بود . بالاخره به خود وا مانده ام آمدم. چهره ام سرخ شده بود این را از حرارت گونه هایم ادامه دارد.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ میخواستم نظرم در مورد این عزیز بگم میشه بدونم چرا موبه تنت سیخ شد به خاطر نهج‌البلاغه خوب عزیزم نزار حافظ بزار من که واقعا تعجب کردم این پیام خوندم راست میگی اگر شب یلدا به جای حافظ نهج‌البلاغه بزاریم فرهنگ واصالت مون ازبین میره واقعا متاسفم وقتی پیام اون عزیزخوندم نوشته بود نهج‌البلاغه بزارید با خودم گفتم چه ایده قشنگی حافظ باشه نهج‌البلاغه هم باشه الان همیشه فال حافظ داریم نهج البلاغه توزندگیمون چقدر داریم میتونیم حداقل سالی یه بار نهج البلاغه داشته باشیم از سخنان آقامون امیرالمؤمنین استفاده کنیم وبچه هامون یاد بدیم من به شخصه تمدنم وفرهنگم واصالتم مولام هستش وهیچوقت با حافظ مقایسه نمیکنم جالب بدونی خودحضرت حافظ به مولا امیرالمؤمنین یه حس ناب داشت در شعراش ارادتش نسبت به ایشون مشخص میشه کاش به جای متاسف بودن واسه بقیه یک دور دیگه پیام میخوندید بعد ارسال میکردید 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام این مطالب چقدر سندیت داره،اینجوری که تمام تفکرات ایرانی و آریایی نابود شده خواهر یا برادر گرامی که این مطلب را گذاشتید،ما دردرجه اول ایرانی و بعد مسلمان هستیم،هیچ وقت هم نمیشه منکر یکی از این دو شد،پس خواهشا اینقدر با قصد و غرض حرف نزنیم و اعتقادات و باورهای همدیگه را نابود نکنیم نهج البلاغه کتاب فوق العاده ارزشمندی هست هیچ شکی نیست،اما کتب ادبی و هنری این خاک هم کم نیست،هر کدوم در جایگاه خودشون ارزش دارن،همون طور که ما در ماه‌های رمضان و محرم و صفر احترام نگه میداریم و مفاتیح و ادعیه می‌خونیم و درروضه ها شرکت میکنیم،بالتبع دراعیاد و جشنهای ملی هم از دیوان شعرا استفاده میکنیم،حتی درجشنهای مذهبی هم از اشعار همین شعرا استفاده میکنن،هیچ کدوم از این کتاب ها هم دیگری را نفی نکرده که شما دارید همه اعتقادات و باورها را زیر سوال میبرید در ایران باستان مردم یکتا پرست بودند،ایرانی ها هیچ وقت بت پرست نبودن،به قول دکتر الهی قمشه ای آتش براشون یه نماد بوده،اتش پرست نبودن،درابتدای هر فصل از سال و دراواسط هم جشنهایی داشتن که متاسفانه خیلی ها کلا فراموش شده و با برگزاری این جشنهای مردم را دور هم جمع میکردن،اونها به سلامت روح و روان مردم اهمیت میدادن و اعیاد و جشنهای زیادی داشتن برعکس سوگواری و عزاداری نداشتن بهتره که کتابهای درست و واقعی ایران پیش از اسلام را مطالعه کنید یه کم تفکر بد نیست،بهتره دست از این غرض ورزی ها برداریم و بجای تفرقه افکنی به فکر همبستگی باشیم،این مطالب بغیر از اینکه باعث اختلاف و جدایی ملت میشه هیچ نتیجه دیگه ای نداره 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را شوخی گرفتیم! 🔹استاد عالی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام آقا 💚🙏 دوباره جمعه و از بهر دیدار شما خیلی عطش دارد دل ما 💔 لبی خشکیده و اینگونه می خواند برایت همه دار و ندارم کی می آیی نسیم نو بهارم کی می آیی💚 ندارم بی تو آرام و قراری تو آرام و قرارم کی می آیی💚 ☘برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عج صلوات عنایت فرماید 💚🙏 أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏    🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیات ٧٠ تا ٧٢ سوره مبارکه اسراء. 🔎 جستجوی سوره: 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تلاوت دلنشین آیات ۵ تا ٨ سوره مبارکه شرح. 🔎 جستجوی قاری: # 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_زندگی_واقعی #ایل_آی به قلم پاک #یاس از اون با کمک مهدی فاطمه و کسرا دنبال ایلای
🍃🍃🍃🌸🍃 به قلم پاک عکس برداشتم و دستمو رو صورت خندان ایلای کشیدم حتی تصورشم برام سخته که معتادش کرده باشن صدای در اومد کلافه نفسمو بیرون دادم و گفتم ____بله برعکس انتظارم صدای مامان نبود بلکه صدای سارا بود که ازم اجازه ورود میخواستم وقتی اومد تو لبخندی زد و دور تا دور اتاقمون نگاه کرد بعد روی صندلی راک کنار پنجره نشست و گفت ___سلیقه خانومت خوبه لبخندی شبیه به پوزخند زدم که از چشمش دور نموند و گفت _____محمد با این اینجوری برخورد نکن من از اون زنا نیستم که تا جای خالی هم نوع خودشون رو میبینن فکر شکار میافتن من برا خودم عزت نفس دارم اگرم دیدی با اون مردیکه نامزد کردم چون خسته شدم از گیر دادنای مامان بابا بعد به هم خوردن نامزدی منو تو وقتی رسیدم اون ور آب بر عکس دخترای دیگه که میخان زود ازدواج کنن تا چشم طرف رو در بیارن ولی من اینجوری نبودم فقط به فکر ادامه تحصیلم بودم ___میدونم ببخشید من اینروزا اعصاب درس حسابی ندارم اصلا روز خوبی برا مهمون بازی نبود _____مام برا مهمونی نیومدیم که ....خاله نگرانت بود منم همینطور چند وقته یا نیستی یا یکی دوساعت میای زود میری خبری شده محمد ____نه چه خبری.....گرفتاری دیگه.....آیسو آیدی مامان ایلای خواهرش ___تو همیشه منطقی بودی چرا اینبار اینقد ..... ____اینقد چی؟؟اینقد احساساتی....بعضی چیزارو نمیشه توضیح داد _____من .....من شاید با اون مردک عشق و عاشقی نکردم ولی قبلا عشق یه بار تجربه کردم فهمیدم منظورش منم ولی چی میگفتم حرفی برای گفتن نداشتم پاشد اومد کنار تخت واستاد _____من نسبت به خانوم مقدم شاید دوسش نداشته باشم ولی متنفرم نیستم ولی همین وفاداریتم وقتی عقل و منطق میگه اون دیگه برنمیگرده قابل ستایشه خوش به اون که شوهری مثل تو داشته به سمت در رفت و بدون اینکه برگرده گفت من هر کاری از دستم بیاد برات میکنم رو کمک من حساب کن الانم خاله رو برمیدارم ببرم که بتونی استراحت کنی کمی آروم بشی رفت و درم پشت سرش بست... 🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
💥داستانی واقعی و قابل تامل💥 ☀️در یکی از روزهاﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ . 🍃ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ .... 🌙ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : 🌹ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ .ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ . 🍃 ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ با کمال تعجب و هاج و واج ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ که شفا یافته وهمگان با تعجب شفای فرزند زن را میبینند و زنﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪکه خواب واقعی بوده ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ. 💥ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣیگردند که در ابتدای جاﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟ 🌿ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ ؟ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ دلم میخواست درد دلمو بزارم شاید ی گوشه از زندگی یه مادر یه پدر یه دختر دم بخت و گرفت من ک از تصمیمات سرخود خودم ب جایی نرسیدم...😞 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #درد_دل_اعضا ❤️ دلم میخواست درد دلمو بزارم شاید ی گوشه از زندگی یه مادر یه پدر یه دختر دم
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام عزیزم چی بگم از دلم از خودم چ کردم با خودم نمی‌دونم با ندونم کاری چیکار کردم ک سرنوشتم ب اینجا رسید الهی شکر راضیم ب رضای خدای مهربونم اما آدمی هر چ ب سرش میاد از خودش هست وگرنه ک خدا مهربان ترین مهربانان هست روزگاری ک سرنوشت منو با شوهرم آشنا کرد فکر میکردم این دوستی های خیابانی بهترین زیبا ترین دوستی ها هست چ خانواده ای داشتم ک ب اینجا رسیدم همیشه شاهد دعوای پدر و مادرم بودم حوصلشون نداشتم همیشه دلم میخواست با این و اون بیرون باشم بابام خیلی با محبت بود اما مامانم باهاش درست نمیساخت با هر شرایطی بود بزرگ شدیم چی شدیم تو خانواده ای ک همیشه دعوا چ ناراحتی بود و مسائلی ک دلم نمی‌خواد ب زبون بیارم من با ازدواج ناموفق داداشم معتاد با یه بچه طلاق گرفت و اون یکی خونه جدا گرفته با دوست دخترش زندگی میکنه از خودم بگم خیلی خواستگار داشتم آشنا اقوام دوست همسایه جایی اگر کار میکردم انقد بود ک خسته میشدم ازشون با شوهرم ک آشنا شدم گفتم یا این یا هیچکسی روزگار گذشت و ازدواج کردیم از اول عقد دوست نداشت من هر جا میره همراهش ببره پدرش ک فوت کرد ب من گفت بخاطر وجود نحس تو بوده یه دختر عصبی بودم خیلی اذیتم میکرد بهم بی محلی میکرد بی محبتی خرجم نمی‌کرد کاری ب کارم نداشت همش تو دلم میرختم نمیتونستم ب خانواده م بگم دلم خیلی داغون بودم ب حرف همه گوش میکرد غیر از من چیکار میکردم حرف آبرو پدر و مادرم بود یه دونه دختر بود هر جور بود سر میکردم ... 👇👇 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ دلم میخواست درد دلمو بزارم شاید ی گوشه از زندگی یه مادر یه پدر یه دختر دم بخت و گرفت من ک از تصمیمات سرخود خودم ب جایی نرسیدم...😞 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #ارسالی_اعضا ❤️ سلام عزیزم چی بگم از دلم از خودم چ کردم با خودم نمی‌دونم با ندونم کار
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ تا الان ک با وجود بچه دارم زندگی میکنم خودم خواستم باید میموندم سر خواسته م مجبور بود سر کنم این زندگی پوستم کلفت شده بود ازش چند بار خیانت دیدم بهم نشون میداد ک تو ب اجبار تو زندگی منی وقتی دعوامون میشد بهم میگفت تو سیاهی تو زشتی من از تو سر ترم تو چی بودی ک اومدی تو زندگیم خدا می‌دونه ک دلم خورد میشد اما دوباره سرپا میشدم وقتی الان ب گذشته فکر میکنم میگم گلایه ای نیست خودم خواستم پسرعمه پسر خاله آشنا هر کی ک خواستگارم بود کلی التماسم میکرد نخواستم هزار جور انگ بهشون میزدم الان درگیر مردی شدم ک دلش برام نمیسوزه تموم اعتماد ب نفسم گرفته هیچ احترامی ندارم لیسانس دارم تو بانک ک میرم مث بی سواد ها هستم بهم محبتی نمیکنه فقط شب های ک می‌دونم نیاز داره اخلاقش فرق می‌کنه فقط جلو اقوامش نمایش زندگی عالی داریم بچه هام بغل میکنم جای اون اینا چوب خدا نیست والا ک چوب خداست وگرنه منو چ ب غریبه وقتی انقد خاطر خواه تو اقوام داشتم دلم از خودم میگیره دلم از خانواده ای میگیره ک فکر بچه ها نمی‌کنند شما ک نمیتونید با کسی بسازید چرا ازدواج میکنید چرا بچه دار می‌شید ک سرگذشت بچه ها بشه یکی مثل من یکی مثل داداشم الان بخاطر داد و فریاد هایی ک تو خونه میزنم دختر 7 سالم مشکل درسی داره خوب می‌دونم ک کارم اشتباه هست دوباره همه چیز داره تکرار میشه برای دخترم فقط خدا ب فریادم برسه من ک جز اون پناهی ندارم 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
♥️ℒℴνℯ♥️ 💕 منتظر مردی نباش كه باهات كنار بیاد این "اشتباهیه كه خیلی از زن‌ها دچار اون میشن!" تو خودت خوشبختی رو پیدا كن! یک زن مستقلِ ، از هر لحاظ جذاب‌تره!🌹✨ 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃 به قلم پاک آسمان 🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 پارت هفتم به قلم پاک آسمان -منو آقاجونت که تا ابد زنده نیستیم که مادر! -عه مامان این
🍃🍃🍃🌸🍃 پارت هشتم به قلم پاک آسمان به مامان گفتم که میرم پیش لیلا تا از دلش درارم.مامان که تعجب از چشماش میبارد فقط گفت؛خیر پیش! به پارک رسیدم لیلا مشغول هل دادنِ نازگل روی تاب بود.نازگل با دیدن من ذوق زده داد زد و گفت:خاله رعنا!خاله رعنا!تو هم اومدی اینجا،آخ جووووون. لیلا هنوزم دلخور بود.‌پفکی که خریده بودم بازکردم و به سمتش گرفتم و گفتم ؛آشتی؟؟؟؟ با هم روی نیمکت نشستیم لیلا:خب ظاهرا باید خیلی حرف مهمی باشه که تو رو از اون اتاق بیرون کشیده باشه. -آره مهمه ولی قول بده قضاوتم نکنی.مثل یه خواهر دلسوز یه راه بذار جلو پام! -تو هم مثه یه خواهر خوب هر راهی گذاشتم گوش بده. -سعی میکنم -میشنوم! (نمیدونستم از کجا شروع کنم و چطوری احساسمو درست و واقعی بیان کنم ؟چه جوری بگم که لیلا سرزنشم نکنه مخصوصا که الان توپش پُر بود! یا اصلا....) لیلا: رعنا؟رعنا؟کجایی ؟منتظرم حرف بزنی! نفس عمیقی کشیدم و شروع کردم -بعضی روزا که از آرایشگاه میومدم خونه،مامان زنگ میزد و می‌گفت نون تازه بخر...و تاکید داشت که حتما از نونوایی آقا مرادی نون بخرم بقیه نونها رو پسند نمی‌کرد منم که بچه ی حرف گوش کن!! با اینکه خسته بودم یا کلی کار داشتم میرفتم تو صف نونوایی و نون میخریدم.با اینکه از بقیه نونواییها مسیرش دورتر بود ولی به خاطر مامان میرفتم...با خودم میگفتم حالا مادرت یه کار ازت خواسته،درست انجام بده و اینجوری بود که این نونوایی رفتن باعث شده بود به ادمای توی صف و شاطرها و پخت نون و کلا محیط اونجا دقت میکردم در همین حین متوجه شوخی های بانمک کارگر نونوایی با همکارش شده بودم‌.کارگر بانمکی بود و حرفهای بامزه میزد و قاه قاه می‌خندید.. کم کم منم با شوخی هاش خندم می‌گرفت.اون برا همکاراش از خاطرات بامزه میگفت و منم که کر نبودم میشنیدم در ضمن کاری هم نداشتم که تو صف انجام بدم برا همین خندم می‌گرفت و سرمو مینداختم پایین تا کسی لبخندمو نبینه...وقتی نوبتم میشد که نون جمع کنم خیلی حواسم بود نگام به صورتش نیوفته که اون قیافه بشاش و خنده روشو ببینم و ناخودآگاه لبخند بیاد رو لبم!اون وقت راجع به من چه فکری می‌کرد؟ولی اون اصلا روحشم از احساس من خبر نداشت 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ چگونه گرفتگی عروق را برطرف کنیم؟ توصیه راهبان تبتی: به 1 فنجان کشمش، 2 قاشق غذاخوری زنجبیل رنده شده، 2 قاشق غذاخوری عسل، 4 قاشق غذاخوری چای سبز و 1 لیتر آب نیاز دارید . یک قوری بردارید و آب را روی حرارت ملایم بجوشانید. بعد از 10 دقیقه حرارت را کم کرده و چای، زنجبیل و عسل را اضافه کنید. همه مواد را با هم مخلوط کنید. سپس روی قوری را با یک پارچه پشمی بپوشانید. بگذارید 8 ساعت بماند. این دارو را دو بار در روز قبل از غذا مصرف کنید. مقدار توصیه شده از 150 تا 200 میلی لیتر است. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 , قـَـرارِ مـَــنـــی و ....❣ مـَـن بـــی قـَــرارِ تـــو ....😍😘💕❣💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🍃🌸🍃