eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.2هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا 💚 سلام بر همه عزیزان دوستان من الآن سیزده ساله که ازدواج کردم تو همون ماه اولم باردار شد
🧡 سلام.خانمی که ابرو کم‌پشت و نازک دارن ، هر شب روغن بنفشه پایه زیتون به ابرو ها بزنن و ماساژ بدن یکم... واقعا اثر خیلیی خوبی داره. 🧡🧡🧡🧡 سلام به اون خانمی که میخادمستقل باشه وشوهرش هی میگه باشه.عزیزم خداروشکرکن بازم خونه پدری همسرت هست.شمامیتونی خونه رویه جوری طراحی کنی که خواهرشوهرت وشما ازهم مجزاباشین.شماازخودت خلاقیت نشون بده.باخواهرشوهرت بامحبت ومهربانی رفتارکن.اونم بالاخره انسانه میفهمه زندگی زناشویی چطوره؟خداروشکرخودت وهمسرت وبچه هات سالمین.چرازندگی روبه خودت وهمسرت تلخ میکنی شمابه شوهرت محبت کن اززندگی لذت ببرین کم کم فرجی میشه بلکه شوهرخوبی هم برای خواهرشوهرتون پیدابشه.اصلاخودشمابراش یه همسرخوب پیداکن.اینقدرمردم گرفتارن.دلتوبزارپیش اونایی که بچه مریض دارن وبایدتواین وضع تحریم باهزارمکافات باقیمت سرسام آوری داروتهیه کنن.الهی شکرکه برادرشوهرتونم رفتن سرزندگی.وقتی اطرافیان ببینن شماوخواهرشوهرتون مثل دوتاخواهرمیمونین.درصددبرمیان که بیان خواستگاری.هم اون به خاستش میرسه هم شما ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام دوست عزیز من تازه یه ماه رفتم سر خونه زندگی خودم اما تو این یه ماه اون قد سختی کشیدم که نگم برات اول از همه به همسرت نشون بده وقتی کسی نیست چقدر به خودت میرسی ینی وقتی خواهر شوهرت نیس به خودت بری آرایش کن باهاش حرف بزن و به محض اینکه خواهر شوهرت اومد لباساتو عوض کن و یع لباس عادی بپوش ارایشتو پاک کن کلا از نبودن اونها استفاده کن تا شوهرت جذب بشه به مستقل بودن وگرنه با بحث و دعوا به جایی نمیرسی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#بخش_ششم تمام سعی ام این بود که با نمرات عالی بتونم یه گوشه از لطف حاجی رو جبران کنم وقتی امتحان ها
سرپوش میذاشتم رو حسرت های خودم و راضی می شدم از این که اون خوشحال اون راضی و خوشبخت اینطوری منم به آرامش می رسیدم آتنا کلاس هاش شروع شده بود هفته ای چندبار می رفت دانشگاه ومنم از وقتی دیپلم گرفتم دیگه درس رو بی خیال شدم البته آرزوم بود که ادامه بدم اما نمی شد و غیر ممکن بود و امکانش نبود و نمیشد اختر خانوم رو به کسی بسپارم همیشه حاجی تو نصیحت هاش بهم می گفت حالا که نتونستی دانشگاه بری کتاب زیاد بخون تا اطلاعاتت بره بالا منم که عاشق کتاب خوندن بودم یه لحظه غافل نمی شدم یه چند وقتی بود اختر بانو حالش خوب نبود همیشه بی حال بود بنده خدا همین تک وتوکی رو هم که حرف می زد دیگه نمی تونست حرف بزنه دلم به حالش میسوخت یه روز که حالش خیلی بد بود حاجی زنگ زد به بچه هاش (حاجی یه پسر به اسم ایرج ویه دختر به اسم دلربا داشت وهردو امریکا زندگی می کردن ) وخواست بیان مامانشونو ببینن دلربا که بسیار دختر احساسی بود سریع بلیط رزرو کرد و یه هفته بعد با دخترش ناتالی اومدن و ایرج خان هم دو روز بعد با خانومشون کاترین که آمریکایی بودن اومدن ایرج خان و دلربا هم مثل پدرشون بسیار آدم های نازنینی بودن و همون لحظه اول به دل من نشستن و با من طوری رفتار می کردن که اصلا احساس حقارت نکنم انگار من هم جزئی از خودشون بودم تو کارها بامن هم مشورت می کردن و نظرمو می پرسیدن، از خوبی و فروتنی این ادمها هرچه تعریف کنم کم گفتم واقعا آدم‌های نازنینی بودند هر غذایی که دوست داشتن براشون می پختم و مرتب از دست پخت من تعریف می کردن ‌ کاترین خانم هم که بار اول بود غذاهای ایرانی می خورد خیلی خوشش اومده بود تعریف میکرد کاترین آتنا رو خیلی دوست داشت و ستایشش می کرد و میگفت : اسمت زیباست و معنی آتنا atena : در اساطیر یونان، خدای اندیشه، هنر، دانش، و صنعت ‌آتنا هم از این که اسمش خارجی بود ذوق می کرد و فخر میفروخت وپز می داد و من فقط با لبخند جوابشو می دادم یه چند روز گذشت تا اینکه اختر خانوم حالش به شدت بد شد و بردیمش بیمارستان و بعد از دو روز مرخص شد و چند روز بعد دوباره حالش بد شد و بار دوم که منتقل شد بیمارستان برای همیشه چشمهاشو بست و دار فانی رو وداع گفت وقتی اختر خانم از دنیا رفت انگار خونه رنگ غم گرفت انقدر حاجی سرشناس بود و فامیل ودوست و آشنا داشت که یه لحظه خونه خالی نمی شد، حاجی که دید دست تنهام از شرکت دو نفر رو برام گرفت که کمک حالم باشم وتو پذیرایی و کارهای خونه یه دستی بهم برسونن موقع خاکسپاری انقدر شلوغ بود که انگار همه شهر جمع شده بودن حاجی تو شهر ما خیلی معروف و سرشناس بود و چون آدم خوبی بود خیلی دوست و آشنا داشت و همه دوستش داشتن.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🧡 سلام ادمین جان لطفا مشکل منم تو کانالت بزار من یه دخترم و ۱۴ سالمه مامان و بابام همیشه باهم دعوا میکردن سر چیزای کوچیک حتی مثل خرید خونه من و داداشم که ۱۱سال از من بزرگتره از بچگی دعوای مامان و بابام و تحمل کردیم تا به امروز مامان همیشه بخاطر ما تحمل میکرده همه چیزا رو و اگه ما الان بزرگتر بودیم و ازدواج کرده بودیم طلاق گرفته بودن چند بارم خواسته این اتفاق بیفته ولی مامانم بازم تحملش کرد بابام خیلی عصبیه حتی قرص اعصابم میخوره این چن وقتع همش دعوا میکنن به طوریکه دیگ بابام خیلی فحشای زشتی میده دیشبم که داشتن دعوا میکردن بابام به مامانم گفت دوست ندارم ازت بدم میاد چند بارم تکرار کرد مامانمم گفت منم دوست ندارم کلا خیلی شبه بدی بود مامانم امروز تصمیم گرفته دیگ جدا شن ولی من دوست ندارم این اتفاق بیفته البته میدونم اگه الان نشه در اینده که ما ازدواج کردیم میشه ولی خب به این فکر میکنم که بعد از طلاق ممکنه بابام زن بگیره یا مامانم ازدواج کنه واقعا دیوونه میشم اصلا دوست ندارم پای یکی دیگه به زندگیشون باز شه یا اینکه دیگه قرار نیست هر شب، شب به شب بابامو ببینیم واقعا خیلی الان از لحاظ روحی حالم بده لطفا یکی کمکم کنه😭😭😭🙏🏻🙏🏻 🧡🧡🧡💚💚💚💚 سلام دوستان من هفته 21بارداریم امروزبیدارشدم دیدم صورتم رنگ دانه قرمززده مثل خال قرمز نمی‌دونم چیکارکنم پاک میشه لکه نمیشه خیلی غصه خوردم کسی می‌تونه راهنماییم کنه پوست سفید وحساسی دارم ممنونم 💚💚💚🧡🧡🧡🧡 سلام خسته نباشین ما یه مشکلی که داریم اینکه پدرم خونه رو عوض نمیکنه ۳ ساله که ما میگیم و پدرم گوش نمیکنه برای وسایل خونه هم همینه الکی فقط وعده میده در صورتی که پول داره ،فامیل های پدرم همشون وضعیت خوبی دارن خداروشکر ما همیشه میترسیم که بیان خونمون هر وقت هم که حرف از اومدن اونا میشه ما کلی استرس میگیریم اگر کسی این شرایط رو داشته چه کاری کرده دعایی چیزی اگر میدونین ممنون میشم که بگین با حرف زدن هم حل نمیشه ممنون از کانال خوبتون . ایدی ادمین 👇🏻🌱 @baharakjan
هرچند حیا می‌کند از بوسه‌ی ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره‌ی اوست الفت چه طلسمی‌ست که باطل‌شدنی نیست اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست یک‌بار دگر بار سفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست از کوشش بیهوده‌ی خود دست کشیدم در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 تصور کنید افکار مانند قطره های آب هستند. یک فکر شما یا یک قطره آب هیچ گاه کاری از پیش نمی برد بلکه اگر فکرتان را بارها و بارها تکرار کنید می توان گفت مانند یک پارچ آب می شوند و بدین ترتیب اثر اندکی خواهند داشت. سپس همچنان افزایش یافته، مثلا استخری به وجود می آورند، حال اگر باز به تکرار آن افکار و باورها ادامه دهید، تشکیل یک دریاچه و سپس اقیانوس خواهند داد که می توان به موثر بودنش امیدوار بود. اینک سوالی مطرح می شود شما چه نوع اقیانوسی به وجود آورده اید؟ آیا اقیانوسی که آلوده و سمی است و شنا در آن ناممکن، یا اقیانوسی که آبی زلال و آرام به رنگ آسمان دارد و انسان را دعوت به شنا و لذت بردن می کند؟! لوییز هی از کتاب قدرت در درون ماست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
Mohammad Esfahani _ Armaghane Tariki (320).mp3
5.81M
تقدیم به روح بزرگ مرحوم حجت السلام و خانواده ی مظلومش که دیروز همگی به بهشت رضوان الهی پر کشیدند🖤🏴 🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
روز بخیر 🌻🌞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️💚 🎗فروردین 🦋 مدتی تحت‌فشار بوده و خسته شده‌ای و احتياج به کمی استراحت داری. باید فرصتی بیابی تا خستگی‌ها را از تن به در کرده و با آرامش و انرژی به برنامه‌های بلندمدت فكر كنی. 🎗 اردیبهشت 🦋 بهتر است بر اعصابت مسلط باشید و آرامشت را حفظ كنید. آنگاه بهتر می‌توانيد فکر کنيد و تصميم بگيريد. هيچ وقت با فکرهای آشفته دست به کار جدیدی نزنيد. 🎗 خرداد 🦋 بايد بررسی كنی كه چه كاری با روحيه و استعداد تو هماهنگی دارد سپس در آن كار تخصص پيدا كنی تا از نظر مالی به سطح بالایی برسی. 🎗 تیر 🦋 برای سلامت ذهن و جسمت به آرامش، تفريح و خواب كافی به يک اندازه نيازمندی. از كارها يا افرادی كه تو را دچار استرس می‌كنند نیز دوری كن. 🎗 مرداد 🦋 امروز در اوج حوادث قرار داری و این نشانه‌ای از رسیدن به آگاهی معنوی و باتجربه شدن است. 🎗شهریور 🦋 شما در اواخر روز سرحال‌تر می‌شوید. امروز این انگیزه را دارید که در نگرش‌های جدی خود تغییراتی ایجاد کنید و کارهای لذت‌بخش‌تر و هیجان‌انگیز‌تر انجام دهید. 🎗مهر 🦋 امروز احساسات شدید شما باعث می‌شود نتوانید به حس درونی خود به عنوان یک منبع مورد اطمینان نگاه کنید. 🎗 آبان 🦋 امروز شما موقعیت شغلی خود را بیشتر از قبل تثبیت خواهید کرد و عملکرد شما برای کارفرما و حتی خودتان رضایت‌بخش و مطلوب خواهد بود. 🎗 آذر 🦋 خبر‌خوش یا پولی به شما می‌رسد که برایت مهم خواهد بود.حالا می‌توانی با خیال آسوده برای آینده‌ات برنامه‌ریزی کنی. 🎗 دی 🦋 امروز شما برنامه‌های فراوانی دارید؛ اما احتمالا مشکلات متعددی جلوی پایتان ظاهر می‌شود. باید خونسرد باشید و با کمک دوستان یا افراد قابل‌اعتماد این مسائل را برطرف کنید. 🎗 بهمن 🦋 عجول نباش. اگر می‌خواهی به مقصود برسی باید موانع زیادی را پشت سر بگذاری. غم خوردن سودی ندارد. با گذشت زمان به مراد خودخواهی رسید. 🎗اسفند 🦋 امروز مسئولیت‌های کاری و حرفه‌ای‌تان مهم‌تر از هر چیز دیگری به نظر میرسد. در واقع این امکان وجود دارد که از شما خواسته شود وظایفی را به انجام برسانید که فراتر از روند معمول کارهایتان می‌باشد.       ─┅─═ঊঈ♥️ঊঈ═─┅─ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
هدایت شده از  تبلیغات
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کلیپ 🔴 شماره 2⃣ ✨خدا داند که حیدر کل دین است میان خلق، او حَقّ‌ُالیقین است تمام عالم امکان بداند فقط حیدر امیرالمؤمنین است✨ 🌸🍃 (ع)
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا 🧡 سلام ادمین جان لطفا مشکل منم تو کانالت بزار من یه دخترم و ۱۴ سالمه مامان و بابام همی
🧡 سلام .موضوع خانمی که شوهرش از خونه پدری دل نمی کنه .عزیزجان وقتی پدر ومادر شوهرتون فوت کردن .خب خونه رو انحصاروراثت کنید و هرکس سهمشو می گیره شما هم خلاص می شی .ومشکلت حل می شه .چون از لحاظ شرعی وقانونی بعداز فوت صاحبخونه هرکس از خونه استفاده کنه باید به وراث دیگه کرایه پرداخت کنه و اگه نکنه دین بگردنشه .شما از این موضوع استفاده کنید تا نماز و....درست باشه ببخشید زیاد نوشتم 🧡💚🧡💚🧡💚🧡 اون دختر خانمیکه ۱۴ سالشه و بابا و مامانش مدام دعوا میکنند با توجه به حرفای شما بابات مقصر است ولی خب وقتی اینطوره مامانت بیاد و با اخلاق خوب ،بدی بابات را با خوبی کردن درست کند و اصلاح کند، یه مدت که اینکارو بکند حال بابات درست میشه اگه مامانت در وقت دعوا ساکت بشه و حق رو به بابات بده هرچند حق هم با بابات نباشه قضیه تمام میشه اگه مامانت اقتدار بابات رو حفظ کنه و بهش بگه عزیزم حق باشما ،بابات نرم میشه و یواش یواش درست میشه دیگه این رفتارها و شبیه این رفتارها رو مامانت انجام بده انشاءالله حل میشه یه راهکارمعنوی هم از ایه الله بهجت ره نقل شده که برا رفع اختلاف زن و شوهر صدقات متعدد به افراد متعدد در دفعات متعدد داده شود هم شما و هم برادرت و هم مامانت اینکارو بکنید اگه در خونه یاد الهی و قران خوندن زیاد باشه خودش در اصلاح و ارامش خونه و رفع اختلاف موثر است ،ملائکه نازل میشند و شیاطین میرند و این موجب خیر و برکات و ارامش خونه میشود 🧡💚🧡💚🧡💚🧡 سلام، برای دوست عزیزی که هفته ۲۱ بارداری هستن، اول اینکه خیلی مبارک باشه ❤❤ ،و دوم اینکه عزیزم اصلا نگران نباش هوا گرمه و این چیزا طبیعیه زن داداشم بارداره از اول خرداد تا حالا دوبار این طوری شد دکترم رفت دکتر گفت از گرمای هواست ،یا شایدم چیزی خوردید که خودتون یا طبع بچه حساسیت داره به اون خوراکی زود خوب میشه و جاش هم نمیمونه ،انشاالله که به سلامتی نی نی تون به دنیا بیاد .برای همه کسایی که آرزوی فرزند دارند دعا کنید .🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#بخش_هفتم سرپوش میذاشتم رو حسرت های خودم و راضی می شدم از این که اون خوشحال اون راضی و خوشبخت اینط
و نمی خواستن تو این روزهای سخت تنهاش بذارن حاجی عاشق همسرش بود و برای رفتنش خیلی ناراحت بود ‌انصافا تا لحظه آخر هم بهش رسید بدون اینکه حتی یه بار خم به ابرو بیاره با وجود اینکه به نظر من اختر بانو راحت شده بود اخه این چه زندگی بود که یه گوشه بیفتی و نه بتونی حرکت کنی نه حرف بزنی البته از گوشه کنار شنیده بودم که اخترخانم دستش تو کار خیر بود و زن خیری بود و کارهای خیر انجام می داد چند صدتا دختر و پسر عروس کرد و جهیزیه و سیسمونی داد تا چهلم خونه شلوغ بود و پر از رفت وامد و بعدش کم کم همه رفتن و یه دفعه دورمون خالی شد وقتی ایرج خان و دلربا خانم می خواستن برگردن نگاهشون پشت سرشون بود حق هم داشتن نگران حاجی بودن و همینطور سفارش حاجی‌ رو به من می کردن و دلربا میگفت: تو برای ما حکم خواهر کوچیکمونو داری تروخدا بابا رو تنها نذار و هواشو داشته باش منم در حالی که مثل همیشه اشک تو چشمام جمع شده بود و احساساتی شده بودم خیالشو راحت می کردم و می گفتم : حاجی رو روی چشمهام نگه میدارم خیالتون راحت یه مدت گذشت و برای عید بود که دلربا خانم چندتا چمدون سوغاتی فرستاد که دوتاش برای ما بود وقتی باز کردم و چشمم به لباس های رنگ وارنگ افتاد که از فرنگ رسیده بود لباس هایی که نظیرشو حتی تو رویاهام هم نمی دیدم و در عین سادگی زیبا و شیک بود آتنا که چشمش به لباس ها افتاد از خوشحالی جیغ کوتاهی زد و بالا و پایین می پرید و لباس ها رو یکی یکی امتحان می کرد و منم از شوق و ذوقش به وجد می ا‌ومدم آخر دست هم همه لباس ها رو برداشت برای خودش و یه دو دست کت و دامن گذاشت برای من منم هیچی نگفتم وقتی می گفت ابجی ببین چقدر بهم میاد اینارو من بردارم دلم آب می شد و مثل همیشه به خاطرش از خودم گذشتم تا فقط اون خوشحال باشه همه فکر و ذکر من خواهرم بود دوست داشتم هرکاری بکنم که دنیاش قشنگ باشه و هیچی کم و کسر نداشته باشه به خاطرش حاضر بودم جونم رو هم بدم زنگ زدم و حسابی از دلربا خانوم تشکر کردم یه چند روز گذشت و یه روز حاجی اومد خونه و منو صدا زد و گفت بیا کارت دارم رفتم نشستم کنارش که حاجی یه کم مقدمه چینی کرد و گفت هر دختری یه روز باید بره سر خونه زندگیش و از این صحبت ها و سپس گفت: امروز یه خواستگار خوب برات پیدا شده و میخوام شوهرت بدم.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••